آداب مهماني در قرآن


«هَلْ أَتَاکَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُکْرَمِينَ، إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُّنکَرُونَ، فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاء بِعِجْلٍ سَمِينٍ، فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ»
آيا داستان ميهمانان گرامي ابراهيم به تو رسيده است؟ آن‌گاه که بر او وارد شدند و سلام گفتند، ابراهيم در پاسخ گفت: سلام، شما را نمي‌شناسم، پس پنهاني به سراغ خانواده خود رفت و گوساله فربه (و بريان شده‌اي) را آورد، پس غذا را نزديک مهمانان گذارد (ولي با تعجب ديد دست به سوي غذا نمي‌برند)، گفت: چرا نمي‌خوريد؟ (ذاريات، ایه ۲۴ به بعد)
از اين آيات و آيات پس از آن، برخي آداب مهماني به دست مي‌آيد که به آن اشاره مي‌کنيم:
1- مهمان، محترم است. « ضَيْفِ… الْمُکْرَمِينَ»
2-مهمان، وقتي وارد شد، سلام کند. «قَالُوا سَلَامًا»
3-جواب سلام او لازم است. «قَالَ سَلَامٌ»
4-صاحب خانه دور از چشم مهمان به سراغ تهيه غذا برود. «فَرَاغَ»
5-غذا را در خانه تهيه کنيم. «إِلَى أَهْلِهِ»
6-پذيرايي سريع باشد. «فَجَاء» (حرف «فاء» نشانه سرعت و زماني کوتاه است)
7-بهترين غذاها فراهم شود. «عِجْلٍ سَمِينٍ»
8-مهمان را نزد سفره نبريم، بلکه سفره را نزد مهمان بياندازيم. «فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ»
9-از مهمان نپرسيم که غذا خورده‌اي يا نه. «فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاء» (حضرت ابراهيم بدون پرسش از مهمان، به سراغ خانواده و تهيه غذا رفت)
10-غذا در دسترس مهمان باشد. «فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ»
11-مهمان غذا را بپذيرد و ميل کند که صاحب خانه دغدغه نداشته باشد. «لَا تَأْکُلُونَ»
12-اول پذيرايي، بعد گفتگو. « فَجَاء بِعِجْلٍ سَمِينٍ…» بعد پرسيدند: «فَمَا خَطْبُکُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ»
13-اگر مهمان خبر تلخ و شيريني دارد، اول خبر شيرين و سپس تلخ را عنوان کند. « بَشَّرُوهُ… أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ » (ابتدا بشارت فرزند سپس نزول عذاب بر مجرمان)

ادامه نوشته

وفات حضرت معصومه تسلیت

جاه طلبی و ریاست طلبی، نشانه ها، اسباب و انگیزه ها و طرق درمان این صفت و رذیله اخلاقی

نشانه هاى جاه طلبى
افراد جاه طلب را غالبا مى توان از حركات و كلمات و رفتارشان شناخت ؛ آنها تمايل دارند تمام كارهاى نيكى را كه انجام مى دهند تابلو كنند و همه از آن آگاه شوند تا در نزد مردم مقام و منزلتى پيدا كنند.
به همين دليل جاه طلبان غالبا به رياكارى نيز كشيده مى شوند چرا كه بدون رياكارى حسّ جاه طلبى آنها اشباع نمى شود لذا بعضى از بزرگان اخلاق جاه طلبى و رياكارى را همراه يكديگر در كتابها خود عنوان كرده اند.
(14)
بسيارى از جاه طلبان حتّى علاقه دارند كارهايى را هم كه انجام نداده اند به حساب آنها بگذارند و به مضموت آيه شريفه : ((و يحبّون اءن يحمدوا بمالم يفعلوا؛ دوست دارند نسبت به كار نيكى كه انجام نداده اند مورد ستايش قرار گيرند!))(15)
هدف آنها كسب وجاهت عمومى و اسم و آوازه است از هر طريقى كه باشد نه براى اينكه وجاهت عمومى را مقدّمه اى براى انجام اصلاحات اجتماعى و كارهاى خير قرار دهند، بلكه به اين منظور كه مردم آنها را بستايند و در برابر آنها خضوع كنند، و به مدح ستايش آنها بپردازند.
جاه طلبان سعى مى كنند به سراغ كارهايى بروند كه اسم و آوازه و شهرتى در آن است هر چند بازده ضعيف داشته باشد و هرگز به كارهايى كه سروصدا و آوازه اى ندارد تمايل نشان نمى دهند هر چند فايده آن براى جامعه فوق العاده زياد باشد.
جاه طلبان توقع و انتظار دارند دائما مدح آنها شود، كمترين نقد و نكوهش از آنها به عمل نيايد، انتظار دارند در مجالس همه آنها را احترام كنند و كسى بالاتر از آنها ننشيند، در اثناء سخنان آنها سخن نگويد و به اصطلاح سخن آخر، سخن آنها باشد.
افرادى كه آنها را تكريم و تعظيم مى كنند در نظر آنها افراد با معرفتى هستند و افرادى كه نسبت به آنها اعتنايى ندارند، افرادى بى معرفت و نمك نشناسند؛ به همين دليل اين افراد غالبا مورد تنفّرند و اگر نيازمندانى به آنها مراجعه كنند از روى اجبار و ناچارى است .
اين افراد بسيار زود شناخته مى شوند حتّى در روايتى از امام صادق عليه السّلام آمده است : ((انّ شراركم من اءحبّ اءن يوطّا عقبه ؛ كسانى كه دوست دارند مردم پشت سر آنها بيفتند بدترين شما هستند)).
(16)
در حديث ديگر از رسول خدا صلىّ اللّه عليه وآله و سلّم مى خوانيم : ((من اءحبّ اءن يمثّل له الرّجال فليتبؤ مقعده من النّار؛ كسى كه دوست دارد مردم دست به سينه در مقابل او بايستند خود را مهياى آتش دوزخ كند!))(17)
ديگر از نشانه هاى آنها اين است كه آنها از دنيائى از وهم و خيال به سر مى برند و آنچه را در واقعيت عينى از مقام و منزلت به دست نمى آورند، در عالم اوهام و خيالات براى خود فراهم مى سازند.
* * *
اسباب و انگيزه هاى حبّ جاه
مرحوم ((فيض كاشانى )) در بحث ((حبّ جاه )) سخن جالبى دارد، مى گويد: ((تعلّق خاطر مردم به جاه و مقام ، و يا به تعبير ديگر مالكيت قلوب و دلها بيش از تعلّق خاطر آنها به مال و ثروت است ؛ زيرا رسيدن به مال از طريق جاه آسان تر است از رسيدن به جاه از طريق مال ، چه اينكه بسيارند كسانى كه اموال زيادى دارند ولى بر قلوب مردم حاكم نيستند، امّا كسانى كه بتوانند در دلهاى مردم نفوذ كنند به دست آوردن مال و ثروت براى آنان آسان است )).
ثانيا - اموال در معرض تلف قرار دارد و نگهدارى آن آسان نيست ولى اگر كسى بتواند مالكيت قلوب را براى خود فراهم سازد حفظ آن آسانتر است (هر چند در اين راه آسان است ).
ثالثا - معمولا مالكيت دلها روز به روز گسترده تر مى شود بى آنكه نياز به زحمت فراوانى داشته باشد و همان ثناخوانى مردم براى گسترش آن كافى است در حالى كه براى افزايش مال معمولا زحمت فراوانى لازم است )).
(18)
گرچه مرحوم ((فيض )) مطالب بالا را براى بيان محبوبيت ((جاه ومقام )) ذكر كرده ولى از يك نظر مى توان آنها را انگيزه هاى ((حبّ جاه )) شمرد چرا كه وقتى جاه و مقام سبب افزايش مال و رسيدن به آرزوها و هوا گردد و اضافه بر آن سبب خضوع و تواضع مردم شود، طبيعى است كه نظرها به سوى آن جلب مى شود به طورى كه مى توان گفت كمتر كسى است كه از حب جاه هر چند به صورت ضعيف و كمرنگ خالى باشد و در عبارت معروفى در السنه بزرگان آمده است : ((آخر ما يخرج من قلوب الصّديقين حبّ الجاه ؛ آخرين چيزى كه از دلهاى انسانهاى راستين خارج مى شود، جاه طلبى است )).(19)
ديگر از اسباب ((جاه طلبى )) ((حبّ ذات )) افراطى است كه انسان براى اشباع آن به هر كارى دست مى زند و سعى مى كند با دست و پا كردن مقامات بالاترى در اجتماع ، خود را راضى كند.
عقده حقارت و خود كم بينى نيز، عكس العملهاى متفاوتى مى تواند داشته باشد از جمله ((جاه طلبى )) است ؛ افرادى كه به هر دليل تحقير شده اند و حقارت آنها را رنج مى دهد سعى مى كنند از طريق جاه طلبى و بلند پروازى اين شكست درونى خود را جبران نمايند. حسادت نسبت به ديگران و همچنين كينه توزى و انتقام جوئى نيز مى تواند از اسباب اين صفت رذيله باشد تا از اين طريق ديگران را در موضع پَست تر قرار دهد و حسادت خود را عملى كند يا از افراد مورد نظر انتقام بگيرد.
كوتاه سخن اين كه جاه طلبى از صفات رذيله پيچيده اى است كه ريشه در بسيارى از رذيله هاى ديگر دارد.
* * *

رياست حق و باطل
در بعضى از آيات قرآن مى خوانيم كه يكى از خواسته هاى بندگان خاص ‍ خدا (عبادالرّحمان ) اين است كه مى گويند: ((و اجعلنا للمتّقين اماما؛ خداوندا! ما را پيشواى پرهيزگاران قرار دِه )).(11)
از اين تعبير به خوبى استفاده مى شود كه رياست طلبى هميشه مذموم نيست ، بلكه به گفته ((علّامه مجلسى )) (رضوان الله تعالى عليه ) در ((بحارالانوار))، رياست بر دو گونه تقسيم مى شود، حق و باطل ، سپس ‍ براى رياست حق مثال به متصدى شدن مقام فتوا و تدريس و وعظ مى زند و مى گويد: كسى كه اهليت اين كار را دارد و عالم به متون كتاب و سنت است و هدفش هدايت خلق و تعليم مسائل دين باشد اين از نوع رياست حق است كه گاه وجوب عينى يا كفائى دارد، ولى كسى كه آگاهى از اين امور ندارد يا آگاهى دارد ولى هدفش تنها شهرت طلبى و جلب قلوب و تحصيل مال و مقام است اين از نوع رياست باطل است و اين كار كسانى است كه به صفت رذيله جاه طلبى گرفتارند.
سپس از بعضى از محققان نقل مى كند كه معنى ((جاه )) همان تملك دلها و نفوذ در آنهاست . و حكم آن حكم تملك اموال است ، اينها همه از امورى است كه جزء اهداف زندگى دنيا مى باشد و با مرگ پايان مى يابد و دنيا مزرعه آخرت است ؛ پس كسى كه از اين امور زاد و توشه اى براى آخرت برگيرد سعادتمند و خوشبخت است و كسى كه آن را وسيله هوسرانى قرار دهد بدبخت و بيچاره است .
(12)
در واقع كسانى كه مقام را براى رسيدن به اهداف مقدس اجتماعى و انسانى به تعبير ديگر براى اهداف الهى مى طلبند نه جاه طلبند و نه مقام پرست ؛ آنها در خط اميرمؤ منان على عليه السّلام حركت مى كنند كه مى فرمايد: ((اءما والّذى فلق الحبّة و براء النّسمة لولا حضور الحاضر و قيام الحجّة بوجود النّاصر و مااءخذ اللّه على العلماء اءلّايقارّوا على كظّة ظالم و لاسغب مظلوم لاءلقيت حبلها على غاربها و لسقيت آخرها بكاءس اءوّلها؛ آگاه باشيد! به خدا سوگند، خدائى كه دانه را شكافت ، و انسان را آفريد، اگر نه اين بود كه جمعيت بسيارى گرداگردم را گرفته و به ياريم قيام كرده اند و از اين جهت ، حجت تمام شده است ، اگر نبود عهد و مسئوليتى كه خداوند از علماء و دانشمندان (هر جامعه ) گرفته كه در برابر شكمخوارى ستمگران و گرسنگى ستمديدگان سكوت نكنند، من مهار شتر خلافت را رها مى ساختم و از آن صرف نظر مى نمودم و آخر آن را با جام آغازش سيراب مى كردم )).(13)

طرق درمان جاه طلبى :
با توجّه به بحثهايى كه در گذشته براى پيشگيرى يا درمان رذائل اخلاقى داشته ايم يك اصل كلّى براى ما روشن شده است كه اگر گرفتاران در چنگال رذايل اخلاقى به پيامدهاى سوء اين صفات بينديشند غالبا به فكر درمان و ترك آن خواهند افتاد.
اين اصل در مورد جاه طلبى نيز صادق است ، اگر جاه طلبان بدانند اين صفت رذيله نه تنها آنها را از خدا دور مى سازد، بلكه در نظر خَلق خدا نيز منفور مى شوند، مردم از آنها مى گريزند و دوستان خود را به آسانى از دست مى دهند، اين صفت ، آنها را به رياكارى كه از خطرناكترين گناهان است مى كشاند، و حتّى گاه همچون ((سامرى و قارون )) به كفر و مقابله با پيامبران الهى سوق مى دهد، آنها اگر بدانند كه جاه طلبى همچون گرگى كه در ميان گله گوسفندان بى دفاع ، وارد شود دين و ايمان انسان را برباد مى دهد، و نفاق را در دل مى روياند همان گونه كه آب ، گياهان را در زمين مى روياند، به يقين در كار خود تجديد نظر خواهند كرد.
آنها اگر به ناپايدارى دنيا و كوتاه بودن عمر و عاريتى بودن نعمتها بينديشند، و به گفته بعضى از بزرگان اخلاق ، بدانند كه اگر تمام كسانى كه در شرق و غرب جهان هستند سالها براى انسان سجده كنند چيزى نمى گذرد كه نه سجده كننده باقى مى ماند و نه مسجود؛ مسلّما بيدار مى شوند.

ابراهیمی طرقی: اخلاص، صبور بودن و مردم داری از مهم ترین شاخصه های کار فرهنگی و مواجهه با مردم است

حاج عباس ابراهیمی طرقی از اعضای شورای هیات مکتب الزهرا(س)طرقیهای مقیم تهران 

حاج عباس ابراهیمی طرقی از اعضای شورای هیئت مکتب الزهرا(س) طرقیهای مقیم تهران در گفتگو با قاصدک طرق گفت: صبر داشتن و صبوری کردن در حوزه کار فرهنگی در شهر طرقرود و انجمن های مذهبی و هیئات طرقی یکی از ملزومات کار فرهنگی و در واقع جهاد فرهنگی است.

وی که از خادمان سازمان حج و اوقاف و امور خیریه است و مدیریت سفرهای زیارتی زیادی را به اماکن مقدسه و عتبات عالیات داشته است از تجربیات خود در حوزه کار فرهنگی گفت و اخلاص، صبور بودن و مردم داری را از مهم ترین شاخصه های کار فرهنگی و مواجهه با مردم دانست.

وی که از مشوقین جوانان به کار در حوزه ی فرهنگی مذهبی و هیئات است پا گذاشتن در عرصه کار فرهنگی را قرار گرفتن در عرصه امتحانات الهی دانست و در این راه چیزی را مددرسان تر از خداوند و اهلبیت علیهم السلام ندانست.

وی که به مناسبت برگزاری اولین جلسه شورای هیئت در فصل جاری با ما صحبت می کرد رسیدن به معنویت را بدون داشتن معرفت، عشق و علاقه به خاندان عصمت و طهارت محال دانست و گفت داشتن مادیات بدون معنویت چیزی جز انحراف از مسیر کمال الهی نیست.

وی که علاوه بر عضویت در شورای هیات یکی از اعضای کمیته مالي و صندوق قرض الحسنه هیات و خود نیز از خیرین میباشد از همه دوستداران اهل بیت خواست که با روشن نگهداشتن چراغ هیئات و دوری از انشقاق و متفرق شدن مهمترین وظیفه شیعه و محب اهل بیت بودن و اجر رسالت خاتم الانبیاء(ص) که مودت به خاندان پاکش هست را ادا کنند.

طرح گرافیکی/ شهادت حضرت رضا علیه السلام

 
با نام رضا به سينه ها گل بزنيد
با اشك به بارگاه او پل بزنيد
 
فرمود كه هر زمان گرفتار شديد
بر دامن ما دست توسل بزنيد

حدیث: لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى ديـنٍ ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب

امام حسين (ع) :  

لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى ديـنٍ ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب

 [تحف العقول،ص 251]

 جز به يکى از سه نفر حاجت مبر: به ديندار يا صاحب مروت يا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.

حدیث: کَفاکَ أدبا تَجنُّبُکَ ما تَکرهُ مِن غَيرکَ

امام حسن عسكري (ع) :   

کَفاکَ أدبا تَجنُّبُکَ ما تَکرهُ مِن غَيرکَ.

(مسند الامام العسکري، ص288)

 در مقام ادب همين بس که آنچه براي ديگران نمي پسندي، خود از آن دوري کني.

برنامه هیت متوسلین به امام حسن مجتبی (ع) در دهه سوم صفر در طرق

یرنامه هیئت متوسلین به امام حسن مجتبی (ع) در محله بالای طرق برگزار می گردد.


برنامه های این هیئت از شب اربعین شروع میشود که شامل سینه و زنجیر زنی به مدت ۱۱ شب و پذیرایی شام است و همچنین این هیئت در روز ۲۸ صفر کاروانی را جهت عزاداری و زنجیرزنی به اقا علی عباس روانه می کند.

حدیث: لا يَكْمِلُ الْعَقْلُ إلاّ بِاتّباعِ الْحَقِّ

امام حسين (ع) :  

لا يَكْمِلُ الْعَقْلُ إلاّ بِاتّباعِ الْحَقِّ.

[نهج الشّهادة،ص 356؛بحارالأنوار،ج 75،ص 127،ح 11]

 بينش و عقل و درك انسان تكميل نمى گردد مگر آن كه از حق ، تبعيّت و پيروى كند.

حدیث:مُجالَسَةُ الصَّالِحيِنَ داعِيَةٌ إلي الصَّلاحِ،

امام سجاد (ع):   

مُجالَسَةُ الصَّالِحيِنَ داعِيَةٌ إلي الصَّلاحِ، وَ أدَبُ الْعُلَمأ زِيادَةٌ فِي الْعَقْلِ.
 (بحارالا نوار، ج 1، ص 141، ضمن ح 30، و ج 75، ص 304.)

 هم نشيني با صالحان انسان را به سوي صلاح و خير مي‌كشاند ؛
و معاشرت و هم صحبت شدن با علما، ‏سبب افزايش عقل است.‏

حدیث: خَمسُ خِصالٍ مَن لم تَكُنْ فيهِ خَصْلَةٌ مِنها فلَيس فيهِ كَثيرُ مُسْتَمْتَعٍ ،

امام صادق(ع)  :   

خَمسُ خِصالٍ مَن لم تَكُنْ فيهِ خَصْلَةٌ مِنها فلَيس فيهِ كَثيرُ مُسْتَمْتَعٍ ، أوَّلُها : الوَفاءُ ، و الثّانيةُ : التَّدْبيرُ ، و الثّالثةُ : الحَياءُ ، و الرّابعةُ : حُسنُ الخُلقِ، و الخامِسةُ ـ و هِي تَجْمَعُ هذهِ الخِصالَ ـ : الحُرِّيّةُ .( ميزان الحمة ، ج 3، ص12)
 پنج خصلت است كه در هر كس يكى از آنها نباشد خير و بهره زيادى در او نيست ؛ اول وفادارى ، دوم تدبير ، سوم شرم و حيا ، چهارم خوش خويى و پنجم كه چهار خصلت ديگر را نيز در خود دارد ، آزادگى .

حدیثی از حضرت امام جعفر صادق ( ع )

در شگفتم براي كسي كه ترس بر او غلبه كرده است و به ذكر "حسبنا الله نعم الوكيل و..."(سوره آل عمران آيه 171)پناه نمي برد.

در شگفتم براي كسي كه اندوهگين است و به ذكر "لا اله  الا الله انت سبحانك اني كنت من الظالمين"(سوره انبياءآيه ۸۷)پناه نمي برد.

در شگفتم براي كسي كه مورد مكر و حيله واقع شده است و به ذكر"افوض امري الي الله ان الله بصير بالعباد"(سوره غافر آيه 44)پناه نمي برد.

در شگفتم براي كسي كه طالب دنيا و زيبايي هاي آن است و به ذكر "ما شاالله لا حول و لا قوه الا بالله"(سوره كهف آيه 39)پناه نمي برد .

آيه شماره 28  از سوره مبارکه شوري

 
وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ

و اوست كه پس از نا اميدى مردم باران مى‏فرستد و رحمت خويش را گسترش مى‏دهد و اوست سَرور ستوده.

در نوميدى بسى اميد است، پايان شب سيه سپيد است. «ينزّل الغيث من بعد ما قنطوا»
تنها پناهگاه انسان در مشكلات و نااميدى‏ها خداست. «و هو الّذى... من بعد ما قنطوا»
کمى باران در مواردى براى جلوگيرى از طغيان انسان‏هاست. «و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا... ينزل الغيث من بعد ما قنطوا»
ولايت پسنديده و دائمى، تنها به خداوند اختصاص دارد. «و هو الولىّ الحميد»

گزیده ای از کتاب مشارق الانوار الیقین فی اسرار امیر المومنین به زبان عربی چاپ بیروت

ادامه نوشته

گزارش تصویری (2)  مراسم عزاداری امام حسین (ع) /امامزاده طرق/محرم 1435/ عکاس: سعید رمضانی

عکس از سعید رمضانی

ادامه نوشته

آه و واویلا  در کرب و بلا        سربریدند عزیزانِ خدا

غرقِ خون جسمِ عزیزان کردند

 پایمالِ سُمِ اسبان کردند

ستم و ظلمِ فراوان کردند

 ننمودند دمی شرم و حیا

 

ادامه نوشته

نقش امام سجاد (عليه السّلام) در رساندن پيام كربلا

ادامه نوشته

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ یا زَیْنَ الْعابِدینَ

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ یا زَیْنَ الْعابِدینَ

 

ادامه نوشته

چایی روضـه ارباب زمین گیرم کــــرد...

عزاداری امام حسین ( ع ) در ایران و در گذر تاریخ

حماسه کربلا، بزرگترين واقعه تاريخ است که پس از 1400 سال هنوز هم زنده مانده و پس از چهارده قرن به ياد آن واقعه اشکها ريخته مي شود و ناله و فرياد به پا است.

مراسم عزادارى امام حسين(ع) نخستين بار در روز يازدهم محرم سال 61 هجرى در كنار اجساد مطهر شهيدان توسط اهل بيت‏ عليه السلام برگزار گرديد.

پس از آن هنگام ورود کاروان اسيران به كوفه، امام زين‏العابدين(ع) و حضرت زينب(س) و ام‏ كلثوم(س) براى مردم كوفه كه براى تماشا آمده بودند، سخنرانى كردند. در پى اين سخنرانيها صداى ضجه و گريه از خانه‏ها و مردم كوفه بلند شد. که به نوعي عزاداري براي شهدا و افشاگري امويان بود.

گرچه عزاداري براي حسين بن علي(ع) و خاندان و ياران او به شکلهاي مختلفي در طول تاريخ اسلام برگزار مي شد، اما اين مراسم، آن هم در حدّي گسترده به صورت سازمان يافته و با دستور و حمايت حکومت، از زمان آل بويه در بغداد آغاز گرديد.

دسته ‏هاي عزاداري در شکل جديد، نخستين بار در سال ۳۵۲ به وجود آمدند.

به دستور معزّالدوله، در عاشوراي سال ۳۵۳ عزاي عمومي اعلام شد و از مردم خواسته شد که با پوشيدن جامه سياه، اندوه خود را نشان دهند. در عاشوراي سال ۳۵۲ نيز گريه و ندبه براي امام حسين(ع) و نوحه‏خواني و برپايي ماتم براي آن امام برگزار گرديد. در اين روز با آويختن پارچه‏هاي سياه، اعلام عزا ‏نمودند. در روز عاشورا مردم حتي برخي علماي حنفي مثل خواجه علي غزنوي و امام نجم الدين بلعماني حنفي ، سفيانيان را لعن مي کردند، دستار از سر باز کرده نوحه ميخواندند و خاک بر سر مي افشاندند.

در سال ۳۹۸ که روز عاشورا مصادف با عيد مهرگان بود، مراسم عيد را به تأخير انداختند.

مورخين به برپائي اين مراسم در تمام طول سلطه آل بويه اشاره دارند، اما در همان دوره، با گسترش برگزارى مراسم روز عيد غدير و روز عاشورا و حساسيت اهل سنت و وقوع درگيريهاي متعدد، اهالى محله‏ كرخ از برگزارى اين مراسم منع شدند. در سال ۳۹۳ هم شيعيان از برگزاري مراسم مذهبي خود منع شدند، هم اهل سنت. هر چه حكومت آل‏بويه به پايان عمر خود نزديك مى‏شد و ضعف آن بيش‏تر مي گرديد، سلاطين آل‏بويه مى‏كوشيدند به هر نحو ممكن، برگزارى مراسم عاشورا و عيد غدير را، كه خود بانى آن بودند، ملغى كنند. اما پافشارى شيعيان براى برگزارى مراسم عاشورا ادامه يافت.

در سال ۴۰۲ قمرى فخرالملك، وزير سلطان بهاءالدوله برگزارى مراسم عاشورا را آزاد اعلام كرد و براى جلوگيرى از وقوع فتنه تدابيرى انديشيد، ولى بار ديگر خودش در سال ۴۰۶ قمرى برگزارى مراسم عاشورا را منع كند، كه اصرار شيعيان به برگزارى آن، باعث نزاع آنها با ساكنان محله‏ باب‏الشعير شد و تعداد زيادى در اين نزاع كشته شدند.

سلاطين سلجوقى از دوستداران ائمه شيعه بودند. ملكشاه به همراه خواجه نظام در سال ۴۷۹ق به زيارت كاظمين، نجف و كربلا رفت. محمد بن عبدالله بلخى پس از سخنرانى و وعظ براى عالمان، مسئولان و طلاب نظاميه اهل سنت، روضه مى‏خواند و از مظلوميت‏هاى اهل‏بيت پيامبر ياد مى‏كرد. اين رسم تا اوايل سلطنت طغرل سلجوقى در بغداد و شهرهاى ديگر ايران معمول بوده است. در ابتداى قرن هفتم، چون محمّد خوارزمشاه خواست علاء الملك ترمذى از سادات حسينى خراسان به عنوان خليفه در برابر الناصر عباسي مطرح کند، تا حدود زيادى نفوذ معنوى خلفاى عباسى ـ كه حامى مذهب سنّت بودند ـ رو به كاهش گذاشت و سرانجام در نيمه دوم قرن هفتم در سال ۶۵۶ق با سقوط بغداد و حاكميت يافتن ايلخانان در ايران و عراق، مذهب اهل سنّت با بحران جدى روبه‏رو شد.

از اين رو فرصت مناسبى براى توسعه تشيع و برگزارى شعائر و مراسم مذهبى آن فراهم گرديد و با روى خوش نشان دادن غازان خان به شيعيان و سرانجام با رسمى شدن مذهب تشيع در مدت كوتاهى در زمان "اولجايتو"، مراسم عزادارى عموميت يافت. مردم هرات پايتخت تيموريان، در نيمه دوم قرن نهم با فرا رسيدن ماه محرم به برگزارى مجالس سوگوارى براى امام حسين(ع) اهتمام مى‏ورزيدند و حتى شاهزادگان و امرا نيز به برگزارى مجالس عزا همت می گماشتند.

با روي کار آمدن دولت صفويّه و در آوردن مملکت به صورت کشوري شيعه و مقتدر، سرودن شعر در مدح و رثاي ائمه و شهداي کربلا براي شاعران افتخاري بس بزرگ محسوب مي‎شد. و اين تأثيري فراوان بر آينده‎ آيين سوگواري محرم گذارد، به گونه‎اي که تظاهرات شکوه‎مند شيعيان در محرم هر سال، در نشر و اشاعه‎ي مذهب تشيّع در فلات قارّه ايران، مساعدت فراواني کرد. در اين زمان کتاب «روضة الشهداء» به رشته‎ تحرير درآمد و قوه‎ محرکه ‎اي شد براي پيدايش مراسم محرم که از بطن آن، سبک تازه‎اي از فعاليّت به نام روضه‎ خواني يا قرائت «روضة الشهداء»، به وجود آمد. دو قرن و نيم بعد، اين سبک به منزله‎ رشته‎ اي در آمد که به وسيله‎ آن، اشعار غنائي و متون و نمايش‎هاي تعزيه به هم بافته شدند.

در طول دوره صفويه شکل مهم و معروف ديگري از نمايش مذهبي پديد آمد که در ارتباط با واقعه‎ي کربلا و شهادت امام حسين و يارانش بود. غالب اين داستان‎ها از کتاب «روضة الشهداء» گرفته مي‎ شد و از اوايل سده‎ شانزدهم در ميان شيعيان به گونه‎اي گسترده انتشار يافت. از اين زمان به بعد تكيه ها و حسينيه ها و موقوفات مربوط به عزادارى امام حسين(عليه السلام)در ايران شكل گرفت. دولت مغولان و گوركانيان هند که از دولت صفويه متأثر بودند،مراسم عزاداري امام حسين(ع) را برپا ميداشتند. گزارشات متعدّدي از اجتماعات مزبور در دوره صفويه که اکثراً توسط فرستادگان سياسي اروپا، مبلّغان، بازرگانان و سياحان به ثبت رسيده.

از عزاداري در دوره افشار و زند گزارش هاي مهمي نقل شده است و همين گزارشات، شروع تعزيه خواني را مربوط به دوره کريم خان ميدانند. در عصر قاجار، خون آلود كردن سر و صورت با تيغ و قمه زدن به فرق سر به مراسم سينه زني اضافه شد.

روز شمار ماه محرم الحرام ( 1 )

روز اول محرم الحرام 
آغاز ايام حسيني
امام حسين عليه السلام در راه كربلا
قيام مردم مدينه عليه يزيد

روز دوم محرم الحرام
ورود امام حسين عليه السلام به كربلا
نامه امام حسين عليه السلام براي اهل كوفه

روزسوم محرم الحرام
ورود عمر بن سعد ملعون به كربلا با 4000 نفر.
خریداری بخشی از زمین کربلا به دست امام حسین عليه السلام . این زمین ها همان مکانی است که قبر مطهر در آن قرار دارد.

روز چهارم محرم الحرام
سخن پراكني عبيداللّه‏ بن زياد ملعون عليه امام حسين عليه‏السلام در مسجد كوفه
فتواي شريح قاضي به قتل امام حسين عليه السلام

روز پنجم محرم الحرام
دعوت ابن زياد از شيث ربعي فرمانده پيادگان عمر سعد ملعون براي جنگ با امام حسين عليه السّلام
اعزام سپاه ابن زياد جهت ممانعت از حركت مردم كوفه براى يارى امام حسين عليه‏السلام

روز ششم محرم الحرام
دعوت حبیب بن مظاهر از طایفه بنی اسد برای یاری امام حسین عليه السلام

چهل حدیث نورانی از امام هادی (ع)

التواضع اَن تعطی الناس ما تُحِبُّ ان تُعطاهُ؛

فروتنی آن است که با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو چنان باشند.

(الکافی، ج2، ص124)

بقیه احادیث در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

حسین علی روحی شاعر  اهل طرقرود

اقای حسین علی روحی شاعر و مداح  اهل بیت علیهم السلام و اهل طرقرود است .
ایشان در روز گردشگری طرق شعر زیبایی را در وصف طرق قرائت کرد که تشویق حضار  را در پی داشت.
جا دارد که از ایشان به عنوان یکی از مفاخر شهر طرقرود تقدیر به عمل اید.

نوشته شده توسط: ربابه انصاری طرقی

آقای روحی یکی از افتخارات ما طرقیها هستند . بیاد دارم وقتی یک روز قبل از مراسم به فکر این موضوع افتادیم که در برنامه مراسم از اشعار آقای روحی استفاده شود ، به ایشان زنگ زدم و خواهش کردم که در مراسم حضور داشته باشند ، استقبال کردند و بدون هیچ منتی و یا اینکه وقت برای آمدن تنگ است ، خود را برای مراسم و یاری دادن ما در مراسم ، به طرق رسانیدند . از خداوند بزرگ برای ایشان و خانواده محترمشان سلامتی و طول عمر با عزت خواستارم .

ماجرای جالب ۴ ازدواج تاریخی به بهانه سالروز ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علی(ع)

طلبه جوان گفت:‌ چون دختر به خواب رفت، هر بار که نفسم وسوسه می‌کرد یکی از انگشتان را روی شعله سوزان شمع می‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم، به فضل خدا شیطان نتوانست ایمانم را بسوزاند.

ادامه نوشته

افتتاح دار القران طرقرود

افتتاح دارالقران طرقرود همزمان با برگزای جلسه هیئت جواد الائمه علیه السلام

زمان: ۱۴ مهرماه ۱۳۹۲ همزمان با شام شهادت حضرت جواد علیه السلام

همراه با نماز جماعت مغرب و عشاء

مکان: طرقرود - مسجد جدیدالتاسیس جواد الائمه علیه السلام

بازخوانی سخنان بهجت عرفا درباره امام رضا(ع)

آیت الله بهجت و اذن دخول حرم رضوی
 
آیت‌الله بهجت می‌گوید: اذن دخول حضرت سیدالشهداء(ع) گریه است، اگر اشک آمد امام حسین(ع) اذن دخول داده‌اند و وارد شوید. هنگامی که از حضرت رضا(ع) اذن دخول می‌طلبید، به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده است.
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، حضرت امام رضا(ع) یکی از دوازده فروغ امامت است که صبر، شجاعت، عبادت و تقوای ایشان میان ائمه زبانزد بوده است و در یک کلام شخصیت ملکوتی آن حضرت در حدّی بود که در زمان خود کسی در برتری مقام ورع و معنویت آن وجود بابرکت هیچ‌گونه تردیدی نداشت. مرجع فقید شیعه و عالم ربانی آیت‌الله بهجت، شخصیت امام رضا(ع) را در سخنان متعددی مورد بررسی قرار داده‌ و از ایشان کرامات و روایات بسیاری نقل کرده‌اند. بخشی از سخنان آیت‌الله بهجت در مورد حضرت ثامن‌الائمه(ع) به‌شرح ذیل است:

حرم امام رضا(ع) نعمت گران‌قدر ایران

حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) نعمت بزرگ و گران‌قدرى است که در اختیار ایرانى‌ها است، عظمتش را خدا مى‌داند، به‌حدى که امام جواد(ع) مى‌فرماید: زیارت پدرم امام رضا(ع) از زیارت امام حسین(ع) افضل است، زیرا ... بقیه در ادامه مطلب
ادامه نوشته

صلی الله علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی

یا امام رضا علیک السلام

سخنرانی رمضانی پناهیان با موضوع راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی/ 22

پناهیان: کسانی که در راه حق سختی نکشند، همان سختی را در راه باطل خواهند کشید/ اگر امروز ذره‌ای در مقابل دشمن کوتاه بیاییم، فردا باید از تروریست‌هایی که در سوریه هستند در کشور خودمان پذیرایی کنیم

رجانیوز - گروه اندیشه: حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، شبهای ماه مبارک رمضان در اولین ساعات بامداد(حدود ساعت24) در مسجد امام صادق(ع)-جنب میدان فلسطین، به مدت 30 شب و با موضوع «تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)» سخنرانی می‌کند و پایان‌بخش برنامه شبهای این مسجد، دقایقی مداحی و سپس مناجات حجت الاسلام علیرضا پناهیان از ساعت 1تا 1:30بامداد است.

در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در بیست و دومین جلسه را می‌خوانید:

پذیرش فرمان «ولی خدا»، علامت صحت ایمان و صداقت در مخالفت با هوای نفس

بعد از اینکه انسان قبول کرد با هوای نفس خود مبارزه کند و این مبارزه را هم با برنامه‌ای که خداوند داده و مقدراتی که برای او طراحی کرده انجام دهد ...

ادامه نوشته

دعای حضرت سجاد بوقت رسیدن ماه مبارک رمضان

سپاس خدا را که ما را راهنما به سپاس خود شد، و شايسته آن نمود، تا از شکرگزاران احسان او گرديم، و به ما بر اين کار پاداش نيکوکاران بخشد.

و سپاس خداي را که دينش را به ما عنايت فرمود، و ما را به آئين خود اختصاص داد، و در راههاي احسان خود روان ساخت، تا در آنها به فضل و لطفش به سوي رضوان او حرکت کنيم، چنان حمدي که از ما بپذيرد، و به سبب آن از ما خشنود شود.

و سپاس خداي را که از جمله آن راه‌ها، ماه خود ماه رمضان را قرار داد، ماه روزه، ماه اسلام، ماه طهارت، ماه آزمايش، ماه قيام، ماهي که قرآن را در آن نازل کرد، براي هدايت مردم، و بودن نشانه‏هايي روشن از هدايت و مشخص شدن حق از باطل، و بدين جهت برتري آن ماه را بر ساير ماه‌ها بر پايه احترامات فراوان، و فضيلت‌هاي آشکار روشن نمود، پس آنچه را در زمانهاي ديگر حلال بود حرام کرد، و براي اکرام آن خوراکي‌ها و آشاميدني‌ها را منع نمود، و براي آن زمان معيني قرار داد که حضرتش -‌ عزّ و جلّ ‌ - اجازه نمي‌دهد از آن پيش افتد، و نمي‌پذيرد که از آن پس افتد، سپس يکي از شب‌هايش را بر شب‌هاي هزار ماه فضيلت و برتري داد، و آن را شب قدر ناميد، که در آن شب فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان براي هر امري نازل مي‌گردند، و آن شب سلامتي و برکت پيوسته است تا سپيده دم بر هر کس از بندگانش که بخواهد به جهت قضايش که لازم الاجراء دانسته است.

بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و معرفت برتري اين ماه و بزرگداشت احترامش، و خودداري از محرمات در آن را به ما الهام کن، و ما را به روزه داشتن آن با حفظ جوارح از گناهان، و به کار بردن آنها در آنچه که تو را خشنود مي‌نمايد ياري ده، تا با گوشمان به گفتار لغو گوش نکنيم، و با چشمانمان به تماشاي لهو نشتابيم، و دستهاي‌مان را به حرامي دراز نکنيم، و به سوي ممنوع تو گام برنداريم، و شکم‌هايمان جز به حلال پر نشود، و زبانمان به غير آنچه تو گفته‏اي گويا نگردد، و جز در کاري که به ثواب تو نزديک مي‌کند به کوشش برنخيزيم، و جز آنچه از عقوبتت نگاه دارد فرا نگيريم، آنگاه اين همه را از خودنمايي رياکاران، و شهرت خواهي شهرت‌طلبان خالص و پاک گردان، به گونه‏اي که کسي را با تو در اين امور شريک نکنيم، و مقصد و مقصودي غير تو نداشته باشيم.

بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و ما را در اين ماه بر اوقات نمازهاي پنج‌گانه به نحوي که حدودش را معين نمودي، و واجباتش را مقرر فرمودي، و شروطش را بيان کردي، و اوقاتش را تعيين نمودي آگاه و بينا ساز، و ما را در مرتبه آناني قرار ده که به مراتب آن رسيده‏اند، و ارکانش را نگهبانند، و آن را در اوقات خود بپا مي‌دارند، آن طور که پيامبرت - که صلوات تو بر او و آلش باد - تشريع فرموده، در رکوع و سجود و همه آداب و درجات عالي فضيلتش، با کاملترين طهارت و تمام‌ترينش، و روشن‌ترين مراتب خشوع و رساترينش، و ما را در اين ماه توفيق ده تا به خويشاوندان خود نيکي و پيوند کنيم، و به همسايگان از راه احسان و بخشش رسيدگي کنيم، و اموال خود را از مظالم پاک نمائيم، و با بيرون کردن زکات آن را پاکيزه کنيم، و با آن کس که با ما قهر کرده آشتي کرده، و با کسي که به ما ستم نموده به انصاف برخاسته، و با دشمن مدارا کنيم، مگر آن که دشمني با او به خاطر تو و در راه تو بوده، زيرا او دشمني است که هرگز با وي دوستي ننمائيم، و حزبي است که دل با او صاف نکنيم، و ما را توفيق ده که در آن به تو تقرب جوئيم در سايه اعمال شايسته‏اي که ما را به آن از آلودگي معاصي پاک نمايي، و در آن از عيوب تازه بازداري، تا هيچ يک از فرشتگانت جز مرتبه‏اي پائين‌تر از آنچه ما بجا آورده‏ايم از ابواب طاعت و انواع تقرب به سويت به محضرت عرضه نکنند.

بار الها، تو را به حق اين ماه رمضان و به حق هر کس که از آغاز تا پايان آن بندگي تو کرده، از فرشته‏اي که او را به مقام قرب خود رسانده باشي، يا پيامبري که براي هدايت فرستاده باشي، يا عبد صالحي که او را برگزيده باشي، سوگند مي‌دهم که بر محمد و آلش درود فرستي، و ما را در اين ماه به کرامتي که به اولياء خود وعده دادي سزاوار کن، و آنچه را که براي اهل سعي و کوشش در طاعت و عبادت قرار داده‏اي براي ما قرار ده، و ما را در سايه رحمتت در رديف کساني قرار ده که استحقاق برترين مرتبه را نزد تو پيدا کرده‏اند.

بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و ما را از انحراف در توحيدت، و کوتاهي در ستايش حضرتت، و شک در دينت، و کوري از راهت، و بيتوجهي به حرمتت، و گول خوردن از دشمنت: شيطان رانده شده دور ساز.

بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست، و چنانچه در هر شب از شبهاي اين ماه مبارک برايت بندگاني است که بخششت آنان را آزاد مي‌کند، يا گذشتت ايشان را مي‌بخشد، پس ما را از آن بندگان قرار ده، و ما را براي ماه رمضان‌مان از بهترين اهل و ياران محسوب کن.

بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و همراه با به سر آمدن ماه رمضان گناهان ما را به سر بر، و با سپري شدن روزهاي پايانيش پي آمدهاي گناهانمان را از ما برگير، تا در حالي از ما بگذرد که ما را از خطاها و لغزش‌ها خالص نموده، و از گناهان پاک فرموده باشي.

بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست، و چنانچه ما در اين ماه منحرف شويم تو تعديل‌مان کن، و اگر از راه درستي بگرديم تو استوارمان ساز، و اگر دشمنت شيطان بر ما مسلط گردد تو ما را از او رهايي ده.

بار الها اين ماه را از عبادت‌مان سرشار ساز، و اوقاتش را به طاعت‌‌مان از تو زينت ده، و در روزش ما را به روزه داشتن، و در شبش ما را به نماز و زاري و خشوع در برابر خود، و خواري به محضرت ياري فرما. تا روزش شاهد غفلت ما، و شبش گواه تقصير ما نباشد.

بار الها ما را در همه ماه‌ها و روزها تا زماني که زنده‌ مان مي‌داري اين چنين قرار ده، و ما را از عباد شايسته خود گردان که بهشت را به ميراث برند و در آن جاودان باشند، آن عبادي که هر چه دارند در راه حق مي‌بخشند در حالي که قلوب‌شان از انديشه بازگشت به حضرت ربّ ترسان است، و از کساني که به جانب خيرات مي‌شتابند و بدان سبقت مي گيرند.

بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست، در هر وقت و هر زمان، و در هر حالي، به اندازه‌ي درودي که به هر کس ديگر فرستاده‏اي، و چند برابر آن درودها که احدي را قدرت بر شمردن آن نباشد، همانا آنچه را تو بخواهي انجام مي دهي.

انعقاد تفاهم‌نامه برنامه‌های سال 92 کانون‌های فرهنگی هنری مساجد نطنز

علی مشربی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در نطنز با بیان اینکه تفاهم‌نامه برنامه‌های سال 92 کانون‌های فرهنگی هنری مساجد نطنز منعقد شد، اظهار کرد: این تفاهمنامه در قالب 10 برنامه محوری متشکل از فعالیت‌های کتاب‌خوانی، آموزش و پژوهش، قرآنی، طرح تربیتی چهره به چهره در کانون، فرهنگ سازی نماز جماعت، طرح‌های ویژه و فاخر و به ویژه طرح اوقات فراغت تابستان با عنوان "آسمانی ها" اجرا می‌شود.

وی عمده فعالیت‌های کانون‌های فرهنگی هنری مساجد در تابستان را اجرای کلاس‌های آموزش قرآن احکام و همچنین آموزش هنرهای تجسمی، برگزاری مسابقات مختلف فرهنگی هنری ورزشی و برگزاری اردوهای فرهنگی تربیتی عنوان کرد.

رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی نطنز تاکید کرد: تقویت روح خدا محوری، توجه به نقش تربیتی کانون‌ها، توجه به گروه‌های مختلف سنی، بروز و ظهور استعدادها و خلاقیت‌ها، ترویج فرهنگ مهدویت، ایثار و شهادت، اقامه نماز، عفاف و حجاب، ترویج آموزه‌های معصومان و سیره نبوی و تحقق منویات امام راحل و مقام معظم رهبری در حوزه مسجد و بصیرت از جمله سیاست‌های مد نظر در محورهای دهگانه است.

به گزارش فارس، بیش از 37 کانون ثبتی فرهنگی هنری مسجد در شهرستان نطنز مشغول به فعالیت است.

دکلمه ی زیبای علی فانی در فراق امام مهدی (عج)

به طاها...به یاسین...به معراجِ احمد...
به قدر و...به کوثر...به رضوان و طوبی...

به وحی الهی...به قرآنِ جاری
به تورات موسی...و انجیل عیسی
بسی پادشاهی کنم در گدایی
چو باشم گدایِ گدایان زهرا
چه شب ها که زهرا، دعا کرده تا ما
همه شیعه گردیم و بیتاب مولا
غلامی این خانواده، دلیل و مرادِ خدا بوده از خلقت ما
مسیرت مشخص...امیرت مشخص
مکن دل دل، ای دل...بزن دل به دریا
که دنیا...که دنیا...که دنیا...به خسران عقبی، نیرزد
به دوری ز اولاد زهرا نیرزد...
و این زندگانیِ فانی...جوانی...خوشی های امروز و اینجا...
به افسوس بسیار فردا...نیرزد
اگر عاشقانه هوادار یاری
اگر مخلصانه گرفتار یاری
اگر آبرو میگذاری به پایش
یقینا...یقینا...خریدارِ یاری
بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت
چه اندازه در ندبه ها زاریاری
به شانه کشیدی...غم سینه اش را
و یا چون بقیه تو سربارِ یاری
اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردارِ یاری
به گریه شبی را سحر کردی یا نه
چه مقدار بیتاب و بیمارِ یاری
دل آشفته بودن...دلیل کمی نیست
اگر بیقراری بدان یارِ یاری
و پایان این بیقراری...بهشت است
بهشتی که سرخوش ز دیدارِ یاری
نسیم کرامت وزیدن گرفته
و باران رحمت چکیدن گرفته
مبادا بدوزی نگاه دلت را...به مردم که بازار یوسف فروشی در این دورهِ بد...شدیدا گرفته
خدایا به روی درخشان مهدی...
به زلف سیاه و پریشان مهدی
به قلب رئوفش که دریای داغ است
به چشمان از غصه گریان مهدی
به لب های گرم علی...یا علیش
به ذکر حسین و حسن جان مهدی
به دست کریم و نگاه رحیمش
به چشم امیدِ فقیران مهدی
به حال نیاز و قنوت نمازش...
به سبحان...سبحان...سبحان مهدی
به برق نگاه و به خال سیاهش
به عطر ملیح گریبان مهدی
به حج جمیلش...به جاه جلیلش
به صوت حجازیه قرآن مهدی
به صبح عراق و شبانگاه شامش
به آهنگ سمت خراسان مهدی
به جان داده های مسیر عبورش
به شهد شهود شهیدان مهدی
مرا دائم الاشتیاقش بگردان
مرا سینه چاک فراقش بگردان
تفضل بفرما بر این بنده بی سر و پا
مرا همدم و محرم و هم رکاب
سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان
یا مهدی...یا مهدی...مددی

برای دانلود بر لینک زیر کلیک کنید:

میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام

آهسته آمدی که دلم را خبر کنی

سهم مدام جام مرا بیشتر کنی

از راه آمدی که زمین را جلا دهی

عطری دوباره بر نجف و کربلا دهی

ای آفتاب شوق و صفا و امید و جود

ای آنکه آمد و دل ارباب را ربود

بازوی کوچکت خبر از ذوالفقار داشت

زلفت برای هر سر و سردار دار داشت

امشب شب تلاوت قرآن سرمدی است

چشم حسین مات جمالی محمدی است

یا علی اکبر حسین (علیهما السلام)

شــــــب ولادت تو عیـــدسیدالشـــهداست
دلم خوش است کـــه میلاد اکــــبرلیلاست
توآمــــدی که بگـــویی حسین تنها نیست
وتاقیــــام قیــــامت حسیـــــــن پابرجاست
همینکه چشم تـو واشدمدینه روشن شد
به یمن خاک کــف پا تو که عرش خداست
مســــیح خـــــانه اربابـــــــمان تـــــویی آقا
چــــراکه در رگ توخـــون حـیدر و زهراست
ستاره ها همه امشـب به خاک می ریزند
ومقــــصد هـــــمه پاییـــــن پای کرببلاست
خــــدابه روی تــــــو امشب گلاب می ریزد
برای اینکـــه لبت مشک حضرت سقاست

امام علي(ع)  :   

إنَّ أحْسنَ ما يَأْلَفُ بهِ النّاسُ قلوبَ أوِدّائهِم ، و نَفَوا بهِ الضِّغْنَ عن قُلوبِ أعْدائهِم : حُسنُ البِشرِ عند لِقائهِم ، و التَّفَقُّدُ في غَيبتِهم ، و البَشاشةُ بِهم عند حُضورِهِم . (ميزان الحكمة ،ج1،ص555)
 بهترين وسيله اى كه مردم با آن دلهاى دوستان خود را به دست مى آورند و كينه ها را از دلهاى دشمنانشان مى زدايند، خوشرويى هنگام برخورد با آنان است و جوياى احوال آنان شدن در غيابشان و گشاده رويى با آنان در حضورشان.

ليلة الرغائب؛ از نام‌گذاري ملائک تا نام‌گذاري صداوسيما

مشرق- سال‌هاست رسانه ملي ، با فرارسيدن نخستين شب جمعه از ماه رجب، ويژه‌برنامه‌هايي را در بسياري از شبکه‌هاي راديويي و تلويزيوني تدارک مي‌بيند که در وهله نخست، اقدامي پسنديده است.

اما آنچه در اين ويژه‌برنامه‌ها بسان ديگر برنامه‌هاي صداوسيما مشکل‌ساز است نبود عقبه فکري و پژوهشي براي اين توليدات است و بسياري از اين برنامه‌ها دچار بيماري "احساس بي‌نيازي به مشاور زبده مذهبي" هستند. در خوش‌بينانه‌ترين حالت، تهيه‌کنندگان اين قبيل برنامه‌ها دست به دامان معدود کارشناسان مذهبي مي‌شوند که نام آنها در تيتراژ اکثر مجموعه‌هاي به‌ظاهر ديني رسانه ملي که عمدتاً وقت مردم را در ماه مبارک رمضان به جاي توجه‌دادن به معنويات به سوي خود جلب مي‌کنند به چشم مي‌خورد در حالي که خروجي نهايي آنها نيز چيزي جز برداشتي اشتباه و در بهترين صورت آن، مسائل غيرضرور با اولويت‌هاي اندک است.

اشتباه در درک موضوع ليلة الرغائب
مسؤولان رسانه ملي معمولاً هرساله در قبال اين شب شريف، مرتکب دو اشتباه مي‌شوند: نخست؛ تأخير در اطلاع‌رساني و اقدام تبليغي، که البته از آفات اساسي عمده برنامه‌هاي مذهبي صداوسيما نيز هست. از آنجا که طبق دستورالعمل معصومين عليهم‌السلام، عمل عبادي ويژه ليلة الرغائب، از بامداد پنجشنبه قبل از آن و گرفتن روزه در اين روز آغاز مي‌شود لازم است رسانه ملي برنامه‌هاي مرتبط خود در اين خصوص را روز چهارشنبه و حداکثر شب پنجشنبه پخش کند در حالي که تمامي برنامه‌هاي مربوط به ليلة الرغائب، عصر روز پنجشنبه و آغاز شب جمعه پخش مي‌شوند که ديگر چندان سودي به حال مخاطبي که روزه روز پنجشنبه را از دست داده ندارد اگرچه به فرموده علما، آثار و برکات نماز مخصوص اين شب، به جاي خود باقي است.

اما اشتباه دوم؛ مسؤولان رسانه ملي در نخستين شب جمعه از ماه رجب، در ده‌ها شبکه مختلف راديويي و تلويزيوني مسابقه مي‌گذارند تا مخاطبان، "آرزوهاي خود!" را بيان کنند و راه‌هاي ارتباطي مختلفي نيز براي اين کار در نظر مي‌گيرند؛ از اعزام خبرنگار به سطح شهر براي گفت‌وگو با مردم با اين پرسش که "امشب چه آرزويي مي‌کنيد؟" گرفته تا مسابقات پيامکي و ميزگردهاي شاد و مفرح براي بيان آرزوهاي خانوادگي و مردمي و در بهترين حالت، تماس با خبرنگار اعزامي به مدينه منوره براي شنيدن آرزوهايش!

به طور مثال، شبکه پنج سيماي جمهوري اسلامي طي چند سال اخير به‌ويژه در خردادماه سال‌هاي 90 و 91، ويژه‌برنامه‌اي را با عنوان "شب آرزوها" روي آنتن برد که بيشتر وقت آن به بيان اينکه مخاطبان اين شبکه در اين شب چه آرزوهايي دارند گذشت!

تصويري از نماهنگ توليدي واحد مرکزي خبر با عنوان شب آرزوها براي ليلة الرغائب!



اين در حالي است که موضوع "ليلة الرغائب" هيچ ارتباطي با "آرزو" و "آرزو کردن" ندارد و اساساً "آرزو" در فرهنگ ديني چندان جاي مثبتي ندارد و مؤمنان همواره در آيات و روايات، از داشتن آرزوهاي دور و دراز، منع شده و "طول الأمل" همواره مذموم شمرده شده است و آنچه به جاي آن مطرح است، موضوعيت "اميد" و "رجاء" به رحمت الهي در عين اعتقاد به "خوف" از عذاب الهي است (که البته خلأ پرداختن به "خوف از عذاب الهي" در رسانه ملي، داستان مفصلي است که فرصتي ديگر مي‌طلبد.)

"رغائب" جمع مکسر "رغيبة" است که در زبان عربي دو معنا را افاده مي‌کند:
1- چيزي که ميل و رغبت بنده را برمي‌انگيزاند.
و 2- بخششي که فراوان باشد.

همان طور که ديديم هيچ يک از اين دو معنا، ارتباطي با "آرزو کردن" ندارد و موضوع اين معاني مربوط به فلسفه و هدف خلقت جن و انس است که همانا "عبادت خدا" است.


نمونه‌اي از پوسترهايي که طي سال‌هاي اخير با ترجمه غلط و مفاهيم اشتباه توليد شده‌اند


هدف از ليلة الرغائب از ديد معصومين(ع) و عالمان و عارفان
آنچه از گفتار و نوشتار عالمان دين در اين خصوص برمي‌آيد اين نيست که مردم با رسانه‌ها تماس بگيرند و مصاحبه کنند و آرزوهاي خود را براي گوينده و مجري برنامه‌ها رديف کنند بلکه "ليلة الرغائب" شبي است که خداوند خواسته است تا بندگانش با ميل و رغبت به‌سوي عبادتش بشتابند و پس از نماز مغرب و گشودن روزه خويش، ساعتي را به اقامه نماز و استغفار و مناجات با پروردگارشان به سرآورند و بخشش و رحمت و مغفرت او را طلب کنند.

شیخ المحدثین عباس قمی در کتاب شریف "مفاتیح الجنان" درباره این شب می‌نویسد: «بدان که شب جمعه اول ماه رجب را "لیلة الرغائب" گویند و از برای آن عملی از حضرت رسول(ص) با فضیلت بسیار واردشده که "سید بن طاووس" در کتاب "اقبال" و علامه مجلسی در "اجازه نبی‌زهره" آن را نقل کرده‌اند. ازجمله فضیلت‌هایی که برای آن برشمرده‌اند اینکه به سبب شرافت این شب گناهان بسیار از کسانی که اعمال خاصی را انجام دهند آمرزیده می‌شود.»


ليلة الرغائب و نام‌گذاري ملائکه الهي
عارف کامل و واصل مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی، استاد اخلاق و عرفان امام خميني(ره) نيز در کتاب "المراقبات" خویش می‌نویسد: «نخستین شب جمعه ماه رجب را "لیلة الرغائب" نامند زيرا در این شب فرشتگان بر زمین نزول می‌کنند.. از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که فرمودند: از اولين شب جمعه در ماه رجب غافل نشوید؛ زیرا شبی است که فرشتگان آن را «لیلة الرغائب» می‌نامند. این نامگذاری به این جهت است که هنگامی که مقداری از شب گذشت، هیچ فرشته‌ای در آسمان‌ها و زمین نمی‌ماند مگر اینکه در کعبه و اطراف آن جمع می‌شوند.»

ايشان سپس درباره اعمال این شب می نویسد: «بهتر است کسی که این حدیث را می شنود، در این شب، زیاد بر فرشتگان صلوات فرستاده تا تکلیفی را که آیه تحیت (سوره نساء، آیه 68) برای صلوات فرستادن به عهده ما گذاشته به اندازه توانایی انجام داده باشد.»

اما کیفیت نماز لیلة الرغائب چنان است که روز پنجشنبه اوّل رجب را روزه می‌دارى و چون شب جمعه شد ميان نماز مغرب و عشاء، 12 رکعت نماز مى‏گزارى هر دو رکعت به یک سلام (یعنی دو رکعت، دو رکعت) و در هر رکعت از آن یک مرتبه سوره حمد و سه مرتبه سوره قدر و 12 مرتبه سوره اخلاص مى‏خوانى و پس از اين 12 رکعت نماز، 70 بار مى‏گويى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ النَّبِىِّ الْأُمِّىِّ وَعَلى‏ آلِه، سپس به سجده مى‏روى و 70 مرتبه مى‏گويى سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوح، پس سر از سجده برمی‌دارى و 70 بار مى‏گويى "رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِىُّ الأَعْظَم" سپس باز به سجده مى‏روى و 70 بار مى‏گوئى سُبُّوحٌ قُدّوُسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوح  و سپس حاجت خود را مى‏طلبى.
بنا بر فرموده حضرت رسول(ص)، اين نماز، نمازی است که اگر شخص آن را به جا آورد، پس از مرگ هنگامی که در قبر گذاشته شود خداوند تبارک و تعالی ثواب نمازش را به سوی او به بهترین صورت می فرستد تا همدم او شود و او را از تنهایی بیرون آورد.

این شخص با روی گشاده و درخشان و زبانی شیوا و فصیح به ميت می‌گوید: ای حبیب و دوست من! بشارت باد تو را که از هر شدت و سختی نجات یافتی.

میت می‌پرسد: تو کیستی؟ به‌خدا سوگند که من چهره‌ای بهتر از روی تو ندیده‌ام و کلامی شیرین‌تر از کلام تو نشنیده‌ام و بویی بهتر از بوی تو نبويیده‌ام.

آن شخص می‌گوید: من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب نزد تو آمده‌ام تا حق تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور رستاخیز دمیده می‌شود من درعرصه قیامت، سایه بر سر تو خواهم افکند. پس خوشحال باش که هرگز خیر از تو معدوم نخواهد شد.

کلامی از شیخ بهائی


آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا :
اگر بسیار کار کند، می‌گویند احمق است !
اگر کم کار کند، می‌گویند تنبل است!
اگر بخشش کند، می‌گویند افراط می‌کند!
اگر جمعگرا باشد، می‌گویند بخیل است!
اگر ساکت و خاموش باشد می‌گویند لال است!!!
اگر زبان‌آوری کند، می‌گویند ورّاج و پرگوست ..!
اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گویند ریاکاراست!!!
و اگر نکند میگویند کافراست و بی‌دین .....!!!
لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
و جز از خداوند نباید ازکسی ترسید.
پس آنچه باشید که خدا می خواهد.

بهترين خصلتهاى زنان، بدترين خصلتهاى مردان

امير المؤمنين عليٌّ عليه السلام فرمودند:

بهترين خصلتهاى زنان، بدترين خصلتهاى مردان است :

 غرور ، ترسويى و بخل؛

زيرا زن هرگاه مغرور باشد خودش را در اختيار (نامحرم) نمى گذارد .
هرگاه بخيل (و ممسك) باشد مال خود و شوهرش را نگه مى دارد
و هرگاه ترسو باشد از هر چيزى كه برايش پيش آيد (و مايه بد نامى باشد) وحشت مى كند

فلسفه واجب شدن نماز از منظر امام رضا(ع)

امام رضا(ع) ضمن پاسخ به سؤالات «محمد بن سنان»، درباره چرایی و فلسفه واجب شدن نماز فرمود: نماز، درخواست عفو از تقصیرات و برطرف ساختن آثار گناهانی است که شخص در گذشته مرتکب شده است.
به گزارش فارس، نماز به منزله ستون دین است، چنانچه رسول اکرم(ص) فرمودند: «اگر نماز پذیرفته شود، سایر اعمال نیز پذیرفته خواهد شد و اگر نماز مردود شود، دیگر اعمال نیز پذیرفته نخواهد شد»، پس می‌توان نتیجه گرفت اگر اسرار نماز به دست آمد، رازهای سایر اعمال نیز مورد دستیابی و مشاهده قرار می‌گیرد.
 
 علی محمد باقی، کارشناس مرکز تخصصی نماز [1] درباره اسرار نماز چنین می‌نویسد:
 
*هدف نماز
 
بررسی دقیق این بحث مجال گسترده‌ای می طلبد، ولی برای رسیدن به این مهم، توجه به 2 نکته قابل تأمل و کارگشا خواهد بود:
 
الف: زیر ساخت جهان تکوین که فرمان پذیری و هدایت است، در آن مجالی برای نافرمانی و گمراهی نیست؛ زیرا مهار هر موجود تکوینی تنها به دست خدای سبحان است و او بر راه راست است و هرچه مهار هستی­اش به دست کسی باشد که بر راه راست است، قطعاً هدایت شده است: «و ما مِن دابّةٍ الّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إنًّ رِبِّی عَلَی صِراطٍ مُستقیم»؛ هیچ جنبنده‏اى نیست مگر اینکه او مهار هستى‏اش را در دست دارد، به راستى پروردگار من بر راه راست است.[2]
 
ب: چون در جهان تکوین عرصه‌ای برای نافرمانی نیست؛ یعنی نظام تکوین بر مدار هدایت محض حرکت می‌کند؛ پس در جهان امکان، هر موجودی با کمال میل و رغبت، از پروردگار خویش فرمان برداری می­کند؛ چنانچه از این آیه استفاده می‌شود: «...فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أتَینَا طائِعین»؛ سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالى‌که به صورت دود بود؛ به آن و به زمین گفت: بیایید، خواه از روى اطاعت و رغبت و خواه از روی اکراه و بی رغبتی! آن‌ها گفتند: ما از روى طاعت و رغبت مى‏آییم».[3] 
 
*جایگاه نماز
 
با این مقدمه می‌گوییم: عبادت ـ به ویژه نماز ـ برای هماهنگی دو نظام، تشریع شده است، پس در نماز، احوال تمثّل نظام تکوین، از قبیل فرمان پذیری و هدایت تشریع یافته است و هدف از نماز، هدایت به نظام تکوین است: یعنی پیروی کامل و هدایت فراگیر.
 
*اهمیت نماز
 
با توجه به نکته‌های پیش گفته، اولاً، اصل و اساس دین ـ که سیر انسان به سمت مبدأ هستی را ترسیم می­کند ـ نماز است و مهم­ترین عامل در رسیدن سالک به خدا که هدف اصلی خلقت اوست، هست.
 
ثانیاً، بیشترین تأکید حکیم مطلق به امری است که بیشترین تأثیر را در رسیدن بندگان به خود دارد.
 
*اهمیت و جایگاه اسرار
 
وقتی دانستیم نماز به منزله ستون دین است و به فرموده امیرالمؤمنین(ع) «کلّ شیء مِن عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاتِک»؛[4] هر عملی پیرو وابسته به نماز است، نیز وقتی به نقش و جایگاه پذیرفته شدن نماز بر دیگر اعمال انسان آگاه شدیم، چنانچه رسول اکرم(ص) به آن اشاره کردند و فرمودند: «إن قُبِلَت قُبِلَ ما سِوَاهَا و إن رُدَّت رُدَّ مَا سِوَاهَا»؛ اگر نماز پذیرفته شود، سایر اعمال نیز پذیرفته خواهد شد، و اگر نماز مردود شود، دیگر اعمال نیز پذیرفته نخواهد شد،[5] بنابراین، خواهیم دانست که اسرار نماز نیز ستون اسرار دین است؛ بنابراین اگر اسرار نماز به دست آمد و مشاهده شد، رازهای سایر اعمال نیز مورد دستیابی و مشاهده قرار خواهند گرفت و به همین جهت است که برای آن بیشتر از سایر عبادات اسرار گفته شده است، چون نماز رکن سایر عبادات است، لذا اسرار آن هم بیشتر است.
 
نتیجه اینکه سزاوار است سالک بکوشد تا به ستون رازهای دین دست یابد، پس برای پی بردن به ضرورت طرح مباحث مربوط به اسرار نماز باید در اهمیت این عمل و مقصود آن تأمل و تدبّر کرد، همان گونه که امام رضا علیه‌السلام ضمن پاسخ به سؤالات «محمد بن سنان»، درباره چرایی و فلسفه واجب شدن نماز نکاتی را به او فرمودند که چکیده آن را می­توان در موارد زیر خلاصه کرد:
 
-نماز، اقرار به بندگی خداوند عّزوجل است و نفی تطیر و شرک برای خداوند عزیز؛
 
-نماز، ایستادن انسان در برابر خداوند حکیم با حال مذلّت و مسکنت و فروتنی و خضوع و اعتراف به گناهان؛
 
-نماز، درخواست عفو از تقصیرات و برطرف ساختن آثار گناهانی است که شخص در گذشته مرتکب شده؛
 
-نماز، صورت نهادن بر زمین است در هر روز به خاطر بزرگداشت خداوند جلّ جلاله؛
 
-نماز، سبب می‌شود بنده پیوسته به یاد خدا باشد و او را فراموش نکند و طاغی و یاغی نباشد و باخشوع و تذلّل و رغبت خواستار افزونی بهره خود در دین و دنیا باشد؛
 
-انسان با نماز بر خود واجب می‌سازد که پیوسته و شبانه روز در مقام بندگی و به یاد خداوند متعال باشد؛
 
-نمازگزاردن شخص در پیشگاه پروردگار عزوجل و ایستادن در برابر خداوند سبحان، بازدارنده او از ارتکاب گناهان است و او را از فسادهای گوناگون مانع می‌شود.[6]
 
*پی‌نوشت‌ها:
 
[1].مرکز تخصصی نماز به عنوان یکی از نهادهای پاسخگو به سؤال‌های نماز، از طریق پست الکترونیکی porseshnamaz@yahoo.com، سایت اینترنتی http://namazportal.ir، شماره پیامک 30004145 و شماره تلفن 02517740920 به پرسش‌های علاقه‌مندان پاسخ می‌گوید.
 
[2]. سوره هود، آیه 56.
 
[3].سوره فصلت، آیه 11.
 
[4]. نهج البلاغه، نامه 27.
 
[5]. کافی، 3/268.
 
[6]. من لا یحضره الفقیه، 1/323.

پاسخ آیت‌الله صافی به سوالاتی درباره چگونگی رعایت حجاب و تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها

 آیت‌الله صافی‌گلپایگانی نظر خود را پیرامون چگونگی حجاب آقایان و بانوان در سطح جامعه و در محیط‌های مختلف و همچنین طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها در پاسخ به سوالی بیان کرد.
 
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، متن این پرسش و پاسخ به شرح زیر است:
 
«بسمه تعالی
 
محضر مرجع و فقیه عالیقدر شیعه حضرت آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی‌(مدظله)
 
با سلام و عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن اربعین حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام؛
 
احتراما به استحضار آن مرجع بزرگوار می‌رساند با توجه به نقش مهم مراکز علمی تحقیقاتی به خصوص دانشگاه‌ها در فرهنگ‌سازی جامعه مخصوصا در رعایت پوشش و حجاب اسلامی بفرمایید:
 
الف. حد پوشش دختران و پسران در محیط دانشگاه‌ها و دیگر مراکز علمی تحقیقاتی چگونه باید باشد؟
 
ب. آیا تفکیک جنسیتی در مراکز علمی به خصوص دانشگاه‌ها با توجه به این‌که برخی، طرح تفکیک جنسیتی در مراکز علمی را به دلیل‌ هزینه‌های‌ مالی زیاد برای کشور به صرفه نمی‌دانند، به صلاح است؟
 
متن پاسخ آیت‌الله صافی گلپایگانی
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
علیکم السلام و رحمة الله
 
(الف) به طور کلی پوشش اسلامی؛ چه در رفت وآمدهای بیرون از منزل و چه در داخل منزل و چه در دانشگاه و چه در مراسم رسمی، در سفر و حضر برای مرد و زن و پیر و جوان، در حضور غیر همسر باید بر اساس وقار و حیاء باشد.
 
باید در لباس و پوشش، استقلال و شخصیت اسلامی ظاهر باشد. باید هویت اسلامی در تمام برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی ظاهر گردد و تقلید از بیگانگان حتی در بعض مراسم و اعطاء امتیازات و جوائز نباشد.
 
در اهمیت حیاء که رشته‌های مختلف دارد و فقط در لباس منحصر نمی‌شود همین که فرموده‌اند: «لا ایمان لمن لا حیاء له؛ کسی که حیا ندارد ایمان ندارد» و «لا حیاء لمن لا دین له؛ کسی که دین ندارد حیا ندارد» کافی است. بنابراین پوشش‌هایی که روز به روز در جامعه مسلمانان در اثر تقلید از بیگانگان رایج و هویت اسلامی ما را خدشه‌دار می‌نماید و پوشش‌هایی که وضع اندام را در معرض دید دیگران قرار می‌دهد لباس حیاء نیست و مسلمان با حیا از پوشیدن آن شرم می‌کند.
 
تا پیش از جریان غرب‌گرایی که در اثر تضعیف استقلال اسلامی به‌وسیله مزدوران اجانب، مثل رضاخان و مصطفی کمال به بهانه اتحاد الشکل به اجبار و زور تحمیل شد لباس همه، لباس حیاء بود. امروز هم هر چه لباس با شرم و حیا بیشتر رعایت شود، لباس اسلامی‌تر است. البته غرض ما اعلام حرمت همه لباس‌هایی که متداول شده نیست، ولی می‌گوییم این نوع پوشش، با حیاء اسلامی همسو نیست و بعض صور آن تا حد حرام هم می‌رسد.
 
حاصل این که مطابق تربیت دینی در محیط اسلامی، پوشش عام زن و مرد بر اساس حیاء شخص می‌باشد و بهترین پوشش برای زن مسلمان، چادر است.
 
(ب) این‌ مجرد ادعا است. هزینه مالی اجراء تفکیک جنسیتی هر چه هم سنگین باشد قابل تحمل است و ملت مسلمان ما که برای برقراری نظام اسلامی و احکام اسلام، ده‌ها هزار شهید والا مقام تقدیم داشته‌اند، از این هزینه‌ها استقبال دارند و مسئولان باید از هزینه‌های غیر ضروری و اسراف‌گرانه بکاهند و به این موارد حساس و اساسی اختصاص دهند. خداوند همه را در عمل به وظایف شرعی موفق بدارد.
 
لطف‌الله صافی/16 صفر المظفر 1434»

مگر بهشت، تالار دیده ای پسر خوب؟!

اوخر مرداد ۸۹ بود. در وبلاگم قصه واره غصه داری نوشتم درباره یک پدر شهید که متاثر از سیاسی بودن بیش از حد فضای آن روزها خیلی دیده نشد. ابتدا مختصری از آن نوشته را با ویرایش جدید در ۳ اپیزود بخوانید؛ ماجرای «کربلایی حسن» دست تان بیاید، تا بعد.

اپیزود ۱: پیرمرد را از سالها قبل می شناختم. یک پای ثابت ۵ شنبه های ....

ادامه نوشته

پندهايي از حاج محمّد اسماعيل دولابی

مشرق ـ پانزده توصیه حاج محمد اسماعیل دولابی (رحمة الله عليه) در خصوص زندگی مومنانه:

1.هر وقت در زندگی‌ات گیري پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ي یار است.

2. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذ کر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدي برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

3. اگر غلام خانه‌زادي پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزي غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمري روزي خدا را خوردن، جا ندارد براي روزي فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست.
غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه اي؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

5. موت را که بپذیري، همه ي غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوي، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ.
حضرت امیر علیه السلام فرمود: یک ساعت دنیا را به همه ي آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله براي مردن.

6.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیا قابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

7. تربت، دفع بلا می‌کند و همه ي تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود.
اگر یک مؤمن در شهري بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

8. هر وقت غصه دار شدید، براي خودتان و براي همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

9. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاري، تو ستّاري، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاري، خودت ستّاري، خودت رحما نی و… . کار محبت همین است.

10. با تکرار کردن کارهاي خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

11. خدا عبادت وعده ي بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزي سال هاي بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ي بعد زنده باشیم.

12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردي، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.

13. ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادي امن سر در می آوري. هر وقت خواستی از کسی یا چیزي تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدي رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه ي اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهاي عالم لا اله الا الله

14. "دل هاي مؤمنين كه به هم وصل مي‌شود، آب كُر است. وقتي به علــي عليه السّلام متّصل شد، به دريا وصل شده است...شخصِ تنها ، آب قليل است و در تماس با نجاست نجس مي شود ، ولي آب كُر نه تنها نجس نمي شود ، بلكه متنجس را هم پاك مي كند."

15. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزي باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ي دلت را تصرف کند

كار حوزه و دانشگاه عالم ساختن است و کار مسجد و حسینیه عاقل ساختن

حضرت آیت الله جوادی آملی در درس اخلاق بیان فرمودند:
كار حوزه و دانشگاه عالم ساختن است و کار مسجد و حسینیه عاقل ساختن

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حضرت آیت الله جوادی آملی در ادامه سلسله دروس هفتگی اخلاق خود که پنجشنبه ها بعد از اقامه فریضه عصر و در محل نمازخانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار می شود به تشریح نیروی اندیشه و انگیزه در وجود انسان پرداختند و فرمودند:انسان يك سلسله نيروهايي دارد كه مسئولان و متوليّان انديشه او هستند و يك سلسله نيروهايي دارد كه مسئولان و متوليّان انگيزه او هستند اينكه ما عالِم بي‌عمل داريم براي آن است كه مسئول ادراك و انديشه غير از مسئول عمل است و اينكه يك عامل بي‌درك هم داريم براي آن است كه مسئول عمل غير از مسئول علم است.
ایشان در ادامه به تبیین تفاوت های عقل نظری و عملی پرداختند و خاطر نشان کردند:در درون ما شأني است به نام عقل نظری كه مسئول انديشه است همه علوم حصولي به عهده اوست يعني تصور، تصديق، قضيه، تشكيل قياس اقتراني، قياس استثنايي، استدلال، برهان همه مربوط به اين عقل نظری است که عهده‌دار جزم ، قطع و يقين نظري است و عقل عملي مسئول عزم ، اراده ، نيّت و اخلاص است.
ایشان کارکرد اخلاق را هدایت عقل نظری و عملی در مسیر صحیح و الهی خواندند و تصریح داشتند: اين بيان نوراني امير مؤمنان(سلام الله عليه) كه فرمود: «كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍتَحْتَ هَوي أَمِيرٍ» در صحنه جهاد نفس اوّلين كاري كه دشمن بيرون يعني شيطان و دشمن درون يعني هوس مي‌كند این است که دست و پاي اين عقل عملي را مي‌بندد چون علم فراوان است آنكه مشكل را حل مي‌كند جزم نيست آنكه مشكل را حل مي‌كند عزم ،اراده ، نيّت و اخلاص است.
ایشان عالِم بي‌عمل را مانند کسی دانستند که چشم بينا و گوش شنوا دارد ولي دست و پاي او زنجيري است، فرمودند: اگر كسي مار و عقرب را ديد و فرار نكرد نبايد اعتراض كرد مگر نديدي چون چشم فرار نمي‌كند بايد گفت مگر پايت بسته بود, اگر ما عالِم بي‌عمل داشتيم نبايد به او گفت مگر نمي‌دانستي تو كه اينها را درس گفتي, بايد گفت چرا آن نيروي عزمت را به كار نگرفتي؟
حضرت آیت الله جوادی آملی با بیان این نکته که اخلاق، فنّ كليدي اين كار است كه ما محاسبه كنيم و مراقبه داشته باشيم كه دشمن درون و بيرون، مسئول اراده ما را به بند نكشند فرمودند: گناه, زنجيري است كه به گردن عقل عملي آويخته مي‌شود و او را به بند مي‌كشد، فنّ اخلاق اين نيست كه ما را عالِم بكند آن كار حوزه و دانشگاه است اما كار مسجد و حسينيه اين است كه ما را عاقل كند يعني «ما عُبد به الرحمن واكتسب به الجنان» را زنده كند.
ایشان در فراز دیگری از فرمایشات خود با اشاره به قسمت هایی از دعای کمیل، سبقت در امور معنویی را مورد تاکید قرار دادند و فرمودند:اينكه در دعاي نوراني كميل هست که خدايا مرا احسن از ديگري، اعلم از ديگري، اقرب از ديگري قرار بده همين است اگر كسي بخواهد به خدا عرض كند خدايا من از همه متواضع‌تر باشم باتقواتر باشد أصدق باشم أحسن باشم اين مشكلي پيش نمي‌آيد انسان اگر ـ خداي ناكرده ـ بخواهد در تكبّر جلو بزند با درگيري روبه‌روست ولي وقتي خواست با تواضع جلو بزند اول فضيلت است.
ایشان اذعان داشتند: اگر كسي اين راه را طي كرد گويا عُوا و زوزه سگان جهنم را هم‌اكنون مي‌شنود گويا بهشت و اهل بهشت را مي‌بيند اين كار عقل عملي است اين با مفهوم كار ندارد مفهوم براي مسئول انديشه است اخلاق با اين رديف كار دارد.
متن کامل درس اخلاق را می توانید در قسمت آرشیو دروس اخلاق مشاهده نمایید.


خبرهاي مرتبط:
اخلاق و بصیرت مکمل نواقص قانونی است
آنها كه دعوت خدا و پيامبر را اجابت كردند به حيات انساني مي‌رسند

عکس‌العمل شیطان پس از شهادت امام‌حسین(ع)

یکی از مسائل بسیار خواندنی که در کشمکش حرکت و قیام امام حسین(ع) به وقوع پیوسته معجزاتی است که از حضرت سیدالشهدا (ع) بسیار دیده شده ، خواه زمان حرکت از مدینه خواه حتی پس از شهادت!

حضرت سیدالشهدا(ع) که از هر نظر به شهادت خود آگاه بودند و هنگامی که می‌خواستند از مدینه حرکت کنند، ام سلمه همسر پیامبر(ص) به خدمت ایشان رسید و عرض کرد: ای نور دیده من، مرا اندوهناک مکن در بیرون رفتن از مدینه بسوی عراق، چون من از جدت رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمودند: فرزند دلبند من حسین، در عراق، در زمینی که آنرا کربلا می‌گویند به تیغ ظلم و جفا کشته می‌شود.

سپس آن حضرت فرمودند: ای مادر، می‌دانم که شهید خواهم شد و چاره‌ای جز رفتن ندارم و به فرموده خدا عمل می‌کنم.

و چنانچه که در کتب مدینه المعاجز و ملحقات احقاق الحق نقل است، ایشان می‌فرمایند: به خدا سوگند؛ می‌دانم در چه روزی کشته می‌شوم، و چه کسی مرا خواهد کشت، و در کدام بقعه مدفون خواهم شد و می‌دانم چه کسی با من از اهل بیت من و خویشان من کشته خواهد شد، و می‌خواهی ای مادر نشان بدهم جای شهادت خود را؟

و سپس آن حضرت با دست مبارک خود به سوی کربلا اشاره نمودند و به اعجاز آن حضرت زمین‌ها فرو رفت و زمین کربلا بالا قرار گرفت...

به احتمال قوی این نخستین معجزه‌ای بوده که از حضرت سیدالشهدا(ع) در راه رسیدن به شهادت و تقرب به خدا، از ایشان سرزده و جالب است بدانید که پس از آن نیز معجزاتی بسیار عجیب تر از این حضرت نمایان گردیده به نحوی که اکثر راویان و منابع آنها را نقل کرده‌اند. متوسل در باب این معجزات می‌نویسد:

امام حسین(ع) پس از طی مراحل و رسیدن به خاک کربلا، دیگر اسبشان قدم از قدم برنمی‌داشت تا آن اسب را عوض کردند، سپس اسبی دیگر برای حضرت آوردند و آن هم گامی برنداشت تا آن که پنج اسب را به همین منوال عوض کردند و هیچکدام راه نرفتند و حضرت پس از دیدن این صحنه‌ها از نام آن سرزمین جویا شدند و پی به ماجرا بردند!

چشمه‌ای که بدست امام حسین (ع) نمایان شد

در روضة الشهدا این گونه نقل شده است که در روز هشتم محرم بود که در لشگرگاه امام حسین (ع) آبی پیدا نمی‌شد و تمامی لشگر و اطفال به تشنگی مبتلا شده بودند و فریاد العطش العطش سر می‌دادند. امام حسین(ع) پس از دیدن این وضعیت برخاستند و به موضعی تشریف بردند و فرمودند: این موضع را بکنید.

زمانی که کندند، چشمه آبی زلال و شیرین پدیدار گشت و همه لشگر از آب خوردند و اسبان خود را نیز سیراب کردند و پس از آن فوراً آن چشمه ناپدید شد و هر چه جستجو کردند از آن اثری ندیدند!

تو به سوی ما می آیی!

عصر روز تاسوعا عمر سعد لشگر خود را فراخواند و پیش از غروب آفتاب به خیام امام حسین(ع) حمله نمود. امام که در جلوی خیمه‌شان نشسته و دو زانو را دربند شمشیر قرار داده بودند و در اثر خستگی خوابشان برده بود، ولی خواهرشان حضرت زینب(س) بیدار بودند، از این ماجرا آگاه گشتند، به نحوی که در کتاب چهره درخشان حسین بن علی(ع) نقل است: حضرت زینب صدای حمله سپاه را از نزدیک می‌شنود و با ملایمت به برادر نزدیک شده و می‌گوید: برادر بانگ و فریاد نزدیک می‌شود آیا نمی شنوید؟ امام سر برمی دارند و می‌گویند: جدم رسول خدا (ص) را در خواب دیدم، به فرمود: تو نزد ما می‌آیی!

خواهر بزرگوارشان سیلی به صورت خود نواختند و فرمودند: ای وای! ای وای! و امام فرمودند: خواهر بزرگوارم وای بر تو نباشد و آرام باشد، زیرا این حق است.

خداوندا، بچشان به او عذاب آتش را در دنیا!

محمد رفیع گرمرودی تبریزی می‌نویسد؛ هنگامی که ابن جویریه مزنی، چون نگاهش به آتش- در خندق‌های اطراف چادرها- افتاد، مشغول به دست زدن شد و فریاد کشید: ای حسین و ای یاران حسین بشارت باد بر شما آتش دوزخ و براستی چه شتاب کرده‌اید بسوی این آتش!

امام فرمودند: این مرد کیست که این سخنان را می گوید؟ عرض کردند: ابن جویریه مزنی است، و سپس حضرت اینگونه بر او نفرین کردند: خداوندا؛ بچشان به او عذاب آتش را در دنیا ، بلافاصله پس از گفتن این سخنان، اسب آن ملعون رمیده، و آن را در همان خندق (که بوسیله آن امام و یارانش را مسخره می‌نمود) انداخت و آتش کارش را ساخت و امام پس از دیدن این واقعه فرمودند: الله اکبر، من دعوة ما اسرع اجابت‌ها، الله اکبر، چه زود این نفرین اثر نمود.

بازپس فرستادن نامه خدا از سوی امام!

در کتاب چهره درخشان حسین بن علی(ع) به نقل از اسرار حسینیه، آمده است: زمانی که سیدالشهدا (ع) با صدای بلند و غمگینانه ندا داد آیا یاوری هست که مرا یاری کند، پایه‌های عرش خدا لرزید و آسمان‌ها گریستند و فرشتگان ضجه زدند و عرض کردند: پروردگارا؛ این حبیب تو و نور چشم حبیب توست، به ما اجازه بده تا یاریش کنیم.

پس صحیفه‌ای (نامه‌ای) از آسمان در دست آن حضرت افتاد و هنگامی که پشت صحیفه را نگاه فرمودند مشاهده نمودند که با خطی روشن و واضح نوشته شده است: ما مرگ و شهادت را بر تو واجب ننموده‌ایم و تو مختاری که انتخاب کنی، و بدان که مقام تو در نزد ما محفوظ است و اگر بخواهی ما این گرفتاری را از تو برطرف می‌سازیم، بدان که همه آسمان‌ها و زمین و جن و فرشتگان را به فرمان تو درمی‌آوریم و هر گونه که می‌خواهی به آنان فرمان ده تا آنان این کافران و از خدا بی خبران را نابود کنند.

در آن هنگام تمام آسمان‌ها و زمین پر بود از فرشتگانی که سلاح‌هایی از آتش در دست داشتند و منتظر فرمان امام حسین (ع) بودند.

هنگامی که امیر عالم از مضمون نامه پروردگار خویش آگاهی پیدا نمودند، صحیفه را به آسمان فرستادند و فرمودند: پروردگارا؛ دوست دارم، که هفتاد بار یا هفتاد هزار بار کشته شوم و دوباره زنده شوم، و همچنان در طاعت و بندگی و دوستی تو باشم و من از ادامه زندگی بعد از کشته شدن یارانم بیزارم.

دیدار سلطان هندوستان با امام، چند ساعت قبل از شهادت!

در تذکرة الشهداء، تألیف ملاحبیب الله کاشانی ماجرای جالبی از دیدار امام حسین(ع) با سلطان هندوستان، آن هم فقط چند ساعت قبل از شهادت ایشان آمده که بی شک به معجزه‌ای می‌ماند.

در سرزمین هندوستان، سلطانی بود که «قیس» نام داشت و از محبان حضرت سیدالشهدا(ع) بود. وی در روز عاشورا به قصد شکار به صحرا رفت و آهوئی نظرش را جلب کرد و در پی آن از همراهانش جدا شد تا به دره ای رسید و آهو از نظرش ناپدید شد و ناگه شیر عظیمی در مقابلش حاضر شد و راه او را بست. قیس که حیران شده بود و از طرفی نیز خبر نداشت که امام حسین (ع) در کربلا است، روی به مدینه کرد و عرض نمود: یا اباعبدالله، مرا دریاب.

آن حضرت در همان حال که مشغول جنگ بود، به چشم برهم زدنی خود را به سلطان قیس رسانید و آن شیر را از او دفع نمود، سپس قیس نگاه کرد و بزرگواری را دید که چهره‌اش مانند خورشید می‌درخشید ولی بدنش از فراوانی جراحات جای سالمی نداشت، عرض کرد: جانم فدایت تو کیستی که مرا نجات دادی؟ حضرت فرمود: منم حسین بن علی ابی طالب که به او پناه بردی و استغاثه کردی.

سپس قیس عرض کرد: این زخم‌ها چیست بر بدنتان؟ حضرت بطور خلاصه ماجرای کربلا را برای وی نقل نمودند. قیس که بسیار متأثر شده بود عرض کرد: سرور من؛ مرا چندین هزار لشگر است، اجازه فرما تا به یاری شما بیاییم. حضرت فرمودند: ای قیس؛ به وعده شهادت من بیش از چند ساعت نمانده... و سپس حضرت از مقابل سلطان قیس ناپدید گردیدند.

عکس‌العمل شیطان از شهادت سیدالشهدا (ع)

متوسل می‌نویسد: در روایت‌های خاندان وحی، برای گریستن در مصایب آمده است، هیچ چیز شیطان را مانند ندبه کردن و گریه کردن بر حضرت سیدالشهدا(ع) به خشم نمی‌اندازد. در آخرین وصیت حضرت اباعبدالله(ع) به فرزند بزرگوارشان امام زین العابدین (ع) این گونه آمده است: ای فرزندم؛ سلام مرا به شیعیانم برسان و به آنها بگو، پدرم غریبانه از دنیا رفت، پس بر او نوحه سرایی کنید و به شهادت رسید، پس به او گریه کنید.

همچنین در این زمینه به نقل از قدس آنلاین؛ در تذکرة الشهدا نقل شده است که پس از شهادت امام حسین(ع) ابلیس لعین از خوشحالی پرواز کرد و تمام زمین را گشت و شیاطین و عفاریت را به دور خود جمع کرد و گفت: ای شیاطین؛ ما امروز به آرزوی خود رسیدیم، و مردم را اهل جهنم کردیم، مگر کسی که در این مصیبت گریه کند و به دوستی و محبت آل محمد (ص) مصمم گردد. پس تا می توانید مردم را از این واقعه در شک اندازید و از آگاهی از این مصیبت باز دارید تا زحمت من به هدر نرود.

ران گندیده ابن زیاد

یکی دیگر از معجزاتی که پس از شهادت حضرت به وقوع پیوست در باب ابن زیاد (علیه العنة) رخ داد به نحوی که در کتاب ریاض القدس مکتوب است، آمده است: ابن زیاد، بعد از دیدن سر مبارک سیدالشهدا و زدن چوب بر چهره مبارک ایشان، سر مقدس امام حسین (ع) را گرفت و در صورت ایشان نگاهی کرد، ناگهان دست نحسش لرزید و آن خورشید فروزنده به زانوی او فرود آمد، قطره خونی به ران او چکید که از لباس او گذشت و ران کثیف او را سوراخ کرد و از سوی دیگر بیرون آمد. پس از این واقعه ابن زیاد آن زخم را هر چه مداوا می‌کرد خوب نمی‌شد و چون به شدت بوی تعفن از ران پایش به مشام می‌رسید، به ناچار دائم بر آن عطر می‌مالید که بوی بد آن را دیگران استشمام نکنند!

آه دل ام کلثوم

در تذکره الشهدا نقل شده است که سهیل می‌گوید: هنگامی که سر امام حسین(ع) بر بالای نیزه بود، قصری را دیدم که پنج زن در آن نشسته بودند و در میان آنها پیره زنی خمیده بود و چون سر مطهر به نزدیکی آن قصر رسید، پیرزن سنگی برداشت، و بر صورت امام حسین(ع) زد و به روایتی چنان با شدت آن سنگ را زد که از بالای نیزه سر مبارک بر روی زمین افتاد، ناگاه صدای ناله زنان و طفلان بلند شد.

پس چون ام کلثوم این صحنه را مشاهده کرد، بی طاقت گردید و گفت: خداوندا این زنانی را که در بالای این منظر، منزل دارند بزودی هلاک نما، هنوز دعای آن معصومه تمام نشده بود، که آن قصر خراب شد و آن زنان با جمعی بسیار هلاک شدند و سپس حضرت زینب فرمودند: «الله اکبر، من دعوه ما اسرع اجابته»

خواب هنده زن یزید

یکی دیگر از ماجراهای مستند پس از شهادت امام حسین(ع) که در منابعی چون، بحارالانوار، الوقایع و الحوادث و منتخب نقل گردیده شده است ماجرای خواب هنده زن یزید است.

توسلی در این باره می‌نویسد: از هنده، زن یزید نقل شده است که گوید: شب هنگام به طرف رختخواب خود رفتم، دیدم دری از آسمان گشوده شد و فرشتگان دسته دسته به سوی سر مقدس امام حسین(ع) که نزد ما بود فرود می‌آمدند و می‌گفتند: السلام علیک یا أبا عبدالله، السلام علیک یابن رسول الله.

ناگاه دیدم ابری از آسمان پایین آمد که مردان بزرگوار بسیاری در آن بودند، در میان آنها مردی گندمگون ماه روی بود، او با سرعت در پیشاپیش آنها حرکت می‌کرد، آمد تا خود را بر سر مبارک امام حسین(ع) انداخت و شروع کرد به بوسیدن دندان‌های آن حضرت در حالی که می‌فرمود: فرزندم تو را کشتند؟ آیا آنها تو را نشناختند و از نوشیدن آب تو را بازداشتند؟ ای فرزندم؛ من جد تو رسول خدا هستم، و این پدرت علی مرتضی، و این برادرت حسن، و این عموی تو جعفر و این عقیل و اینها حمزه و عباس هستند.

هنده گوید: هراسان و ترسان از خواب بیدار شدم، ناگاه نوری دیدم که بر سر مطهر امام حسین(ع) می‌درخشد.

----------------------------------------------------
منابع:

۱- مدینه المعاجز و ملحقات احقاق الحق

۲- روضة الشهداء

۳- چهره درخشان حسین بن علی(ع)

۴- تذکره الشهداء

۵- ریاض القدس
منبع:باشگاه خبرنگاران

چهل سخن گهربار از امام حسین علیه السلام

1- قال َحُسَیْنِ بن علىّعلیه السلام:

إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبادَةُ التُّجارِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبادَةُ الْعَبْیدِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبادَةٌ الْأحْرارِ، وَ هِیَ أفْضَلُ الْعِبادَةِ. [1]
حضرت امام حسین علیه السلام فرمود: همانا عدّه اى خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مى کنند که آن یک معامله و تجارت خواهد بود و عدّه اى دیگر از روى ترس خداوند را عبادت و ستایش مى کنند که همانند عبادت و اطاعت نوکر از ارباب باشد و طائفه اى هم به عنوان شکر و سپاس از روى معرفت، خداوند متعال را عبادت و ستایش مى نمایند; و این نوع، عبادت آزادگان است که بهترین عبادات مى باشد.
2- قال َعلیه السلام: إنَّ أجْوَدَ النّاسِ مَنْ أعْطى مَنْ لا یَرْجُوهُ، ....
ادامه نوشته

زیارت امام حسین(ع) چه برکاتی دارد؟

 مردان خدا و شخصیت‌های الهی، همانگونه که در زمان حیات خویش استوانه دین و محور انسانیت و پشتوانه حق و عدالت هستند، در زمان پس از مرگ نیز آرامگاه و زیارتگاهشان پشتوانه حق و عدالت و فضیلت است.

 
به گزارش سرویس دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) شیعه، امام را مقرب درگاه خدا می‌‏داند و با توسل به او قربی به خدا پیدا می‌کند، همانطور که خودش در قرآن مجید فرمود: «به سوی او وسیله بگیرید» امام را وسیله الهی می‏‌داند. زیرا توسل و شفاعت، بعدی از ابعاد زیارت است که زائر از این طریق خود را به درگاه الهی نزدیک می‏‌کند.
 
پیشوایان ما وعده فرموده‌‏اند که از زائران خود دستگیری کنند. امام باقر(ع) درباره برکات و آثار زیارت امام حسین (ع) می‌فرمایند: "شیعیان ما را به زیارت قبر حسین بن علی علیه‏‌السلام فرمان دهید؛ زیرا زیارت آن، روزی را زیاد می‏‌کند، عمر را دراز می‏‌گرداند و بدی‌ها را دور می‏‌سازد1".
 
همچنین به امام صادق (ع) عرض کردند: "کمترین اثر برای زائر قبر امام حسین (ع) چیست؟ فرمود: «کمترین تأثیرش این است که خداوند متعال، او، خانواده و مالش را حفظ می‌کند تا به سوی اهل خویش برگردد، و چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حافظ او خواهد بود2".
 
آن حضرت درباره تأثیر زیارت امام حسین(ع) در روز قیامت فرمود: «هیچ کس در روز قیامت نیست مگر آنکه آرزو می‏‌کند که ای کاش از زائرین امام حسین (ع) می‏‌بود زیرا مشاهده می‏‌نماید که با زائران حسین (ع) به واسطه مقامی که در نزد پروردگار دارند، چگونه عمل می‏‌شود».
 
امام صادق (ع) فرمود: «به درستی که خدای تبارک و تعالی، قبل از اهل عرفات، برای زائران قبر حسین (ع) تجلی می‌نماید، حوایج آنان را برآورده می‏‌کند، گناهانشان را آمرزیده و درخواست‌هایشان را به اجابت مقرون می‏‌سازد، و سپس متوجه اهل عرفات شده و در مورد آنان نیز اینگونه عمل می‏‌کند».
 
ایشان در جایی دیگر می‌فرمایند: "اگر مردم می‏‌دانستند که چقدر خیر و برکت در زیارت امام حسین (ع) وجود دارد، برای زیارت کردنش با یکدیگر مقاتله می‏‌کردند، و هر آینه اموالشان را برای رفتن به زیارتش می‏‌فروختند".
 
رسول گرامی اسلام (ص) نیز فرمود: «من تعهد می‏‌کنم که در روز قیامت هنگامه رستاخیز، ضمن ملاقات با زائر حسین (ع)، دستش را بگیرم و از مراحل هول‏ انگیز و سختی‌های قیامت نجاتش بخشیده و او را به بهشت وارد کنم».
 
البته احادیث و روایات بسیار زیادی از معصومین(ع) در زمینه آثار و برکات زیارت حضرت سیدالشهداء از راه دور و نزدیک ذکر شده است.
 
منبع:
 
1- بحارالأنوار: 101 / 4 / 12 منتخب میزان‌الحکمة: 408
 
2- رجالی تهرانی، علیرضا. "آثار و برکات زیارت سیدالشهداء(ع)
ادامه نوشته

هذامصارع عشاق/شب‎اول‎حسينيه رجا درماه محرم با مدد حضرت زهرا(س)

غربت مسلم در كلام رهبر انقلاب/چگونه محكم‌ترين آيه قرآن با ثواب اشك بر امام حسين قابل جمع است؟/انتشار تصويري از كربلا براي اولين‌بار/ صوت؛ با پيرغلامان/ نماهنگ؛ حي علي العزاء و ...

 بی معرفتی است وقتی از زمین و آسمان، انس و جان، نبات و حیوان و هر ذره ای ناله "یا حسین" بلند است، از این گوشه شبکه مجازی نوایی شنیده نشود. پرچمی بر افراشتیم و سیاهی زدیم در و دیوار را؛ گلاب پاشیدیم و آب و جارو زدیم راه را تا این کلبه درویشی رنگ و بوی خیمه عزای فرزند غریب زهرا(س) را بگیرد. این حسینیه مجازی هر روز میزبان شماست تا کمی از کربلا بگوییم و برای سردار بی یاورش نوحه سر دهیم:

کلیک کنید

توصیه‌های میرزا جوادآقا ملکی تبریزی برای محرم

شایسته است هر یک از دوستداران آل محمد به حکم ولایت، وفا و ایمان به خداوند و رسول(ص) در 10 روز اول محرم، تغییر حال داده، در قلب، صورت و هیئتش، آثار اندوه برای مصیبت‌های امام حسین(ع) ظاهر شود.

 به گزارش فارس، میرزا جوادآقا ملکی تبریزی از عارفان و سالکان طریق الهی که یک قرن پیش به رحمت ایزدی پیوست، توصیه‌هایی را برای درک بهتر ایام سوگواری امام حسین علیه‌السلام در ماه محرم دارد.
 
جناب میرزا می‌نویسد: از امور مهم ماه محرم این است که نسبت به هر یک از دوست‌داران آل محمد به حکم ولایت، وفا و ایمان به خداوند و رسول(ص) شایسته است که در ده روز اول محرم، تغییر حال داده، در قلب، صورت و هیئتش، آثار اندوه از جهت مصیبت‌های بزرگ و آن ماتم‌های فراوان - که به خاندان جلیل پیش آمده است - ظاهر شود و در نتیجه مقداری از لذت‌ها و خوشی‌های خود، اعم از خوردن و نوشیدن، بلکه حتی خواب و سخن گفتن را کنار بگذارد و به مانند کسی باشد که نسبت به پدرش یا فرزندش مصیبتی وارد شده است.
 
یکی از فرزندان کوچک خودم را مشاهده کردم که در ده روز نخست این ماه، نان خالی خورده و از تناول خورشتی دیگر با آن امتناع می‌ورزید حال آنکه از کسانی که می‌شناختم، کسی چنین تکلیفی به او نکرده بودند. فهمیدم که حب درونی، او را به این کار وادار کرده است.
 
اگر کسی نتواند که در تمام 10 روز نخست ماه محرم این کار را انجام دهد، دست کم، روز عاشورا و تاسوعا و شب یازدهم ماه، ترک لذت‌ها را عادت خود کند و تا جایی که مقدورش است در هر 10 روز نخست اول ماه، به خواندن زیارت معروفه عاشورا مداومت نشان دهد و در روز دهم تا عصر آن روز از خوردن و نوشیدن استنکاف کند، بلکه حتی از سخن گفتن و ملاقات برادرانش هم پرهیز کند، جز در مقام ضرورت و آن را «روز اندوه و گریه و زاری» خود قرار دهد.
 
* برپایی مجالس عمومی و فردی عزاداری اباعبدالله برای دوری از ریا
 
و اگر برایش مقدور باشد، در خانه‌اش برای امام حسین(ع) خالصانه عزا برپا دارد و اگر نتواند در مسجدها یا خانه‌های دوستان و شیعیان به این کار بپردازد و آن را از دیده مردمان بپوشاند، تا از بلای «ریا» در عزاداری دور باشد و به اخلاص نزدیک‌تر شود و باقی را به صورت تنهایی و در خلوت به عزا مشغول شده و در گریه و اندوه، نیت و قصدش مواسات و یاری رسانی به اهل‌بیت علیهم‌السلام باشد و آنچه از طرف دشمنان، از صدمه‌های ظاهری بر آن حضرات وارد شده است.
 
ولی، از این نکته غافل نباشد که هر چند در ظاهر به امام حسین(ع) صدمه‌ها و مصیبت‌هایی رسید که نظیرش به هیچ یک از پیامبران و اوصیا، بلکه حتی به هیچ فردی از افراد عالم نرسیده است و ما نشنیده‌ایم که چنین چیزی به احدی رسیده باشد، خصوص عطش و تشنگی که به حضرتش وارد شد و از الفاظ و احادیث قدسی و غیر آن چنین استفاده می‌شود که عقل‌ها تحمل چنین امری را ندارد و مصیبت او به جهت شهیدانی که از خاندان او به درجه شهادت نایل شدند و صدمه‌هایی که به خاندان و حرم او وارد آمد و چنین بود که گویی با حبیب و خدای خود عهد بسته بود که در راه رضای او، به هر نوع کشته‌شدنی که دیگر کشته شدگان آنگونه کشته شده‌اند، اعم از بریدن سر و بریدن گردن و گلو و قتل و اسارت و گرسنگی و تشنگی و حزن و اندوه‌ها و غیر آن تن دهد.
 
* تأثیر دعای پیش از وقت برای کفایت امور مهم و روا شدن حاجت‌ها
 
پس، هر کس که خود را از دوستداران آن امام معصوم می‌داند، باید که اندوهش را ظاهر نموده و ناله کند و ناله‌اش در مقام آرزوی یاری رساندن به سید سیدها رسول اکرم(ص) باشد و تا آنجا برسد که با این مصیبت عظیم در تناسب باشد و چنین باشد که گویا آن مصیبت‌های دلخراش بر خود وی و عزیزان و فرزندانش و اهل و خانواده‌اش وارد آمده است.
 
سپس، با زبان حال و صدق نیت چنین بگوید: ای سید و سالار من! کاش در این بلیه‌ها و همه این غم‌ها و مصیبت‌ها فدای خود می‌گشتم! و کاش اهل و فرزندان من به عوض اهل و فرزندان تو قربانی و اسیر می‌شدند. ای کاش همراه تو می‌بودم و در جوار تو کشته شده و همراه رستگار شدگان، رستگار می‌شدم، رستگاری بزرگ!
 
و اگر حال درونی و واقعی‌ات، حتی به حقیقت چنین تمنا و آرزویی نیز گواه و شهادت نمی‌دهد، پس در مقام علاج بیماری قلبت برآ و از حب و دوست‌داری این دنیای پست دون و چسبیدن به این زندگی در این دنیای بی‌مقدار و اغترار به مواد خوش خدّ و خال این دنیای پر از دروغ و مکر بترس و کناره‌گیری کن و در خصوص آنچه خداوند متعال در کتاب کریم خود، یهود را با آن مخاطب نموده است، تامل کن!
 
از امور مهم این ماه، دعای روز اول ما است. چون این روز، روز نخست سال قمری است، لازم است که بنده مراقب، از روی صدق تامل به خرج دهد، خصوصا برای طلب عافیت و مصون ماندن از آفت‌های دینی در آن سال و از خداوند طلب صلاح حال سالانه و جلب خیرها کند، از روی رحمش! که همانا دعای پیش از وقت برای کفایت امور مهم و قضا شدن حاجت‌ها اثری خاص دارد و دعایی که سید بن طاووس در کتاب «الاقبال» در خصوص این روز مهم روایت کرده است، برای این جهت‌ها، دعایی است که کامل و نیکو.
 
* خواندن نمازی که پاداش آن همانند انجام عمل خیر در تمام سال است 
 
و افضل آن است که در همان شب نخست، از سه نمازی که وارد شده است، یکی از نمازها را به جا بیاورد و طبق آمادگی قلبی خود، به درگاه بی‌نیازی خداوندی رو کند و دست کم دو رکعت نماز به جا بیاورد، به این ترتیب: در هر رکعت، یک حمد و یازده مرتبه سوره «توحید» بخواند و دعای روایت شده در «الاقبال» سید را که حضرت رسول اکرم(ص) پس از این دو رکعت نماز می‌خواند، تلاوت کند و همچنین صبح آن روز را روزه بگیرد. حضرت فرموده است:
 
هر کس این نماز را به جای آورده و این دعا را بخواند، چنان است که گویا تمام سال به عمل خیر ادامه داده است و از این رو، تمام آن سال، تا سال بعدی محفوظ خواهد ماند و اگر مرگش پیش از اتمام آن سال فرا برسد، وارد بهشت می‌شود.
 
همچنین، روز سوم محرم را نیز روزه بگیرد. چنین وارد آمده است که حضرت یوسف(ع) در آن روز، از چاه خارج شد و هر کس که آن روز را روزه بگیرد، خداوند متعال غم و اندوهش را زائل کرده و مشکلات را برایش سهل و آسان می‌کند.
 
استحباب روزه داشتن تمام ماه نیز در روایات وارد شده است، خصوص روزه روز نهم و دهم ماه، ولی بهتر است که شخص روزه گرفتن در عاشورا را ترک کند اما تا هنگام عصر از هر نوع خوردن و آشامیدن استنکاف کند و هنگام عصر، به جهت خلاصی یافتن امام حسین علیه‌السلام و نیز اصحاب آن حضرت از هم‌های این دنیای پست و بی‌ارزش و سعادتشان و وصولشان به مطلوب‌شان که لقاءالله بوده است، افطار کند. چنین به نظر می‌رسد که شاید علت در سبک شدن هم‌ها و غم‌های عزاداران عاشورا در عصر عاشورا، همین مسئله سعادت شهیدان و رسیدن آن به مطلوب‌شان باشد.

توصیه‌های آیت‌الله جاودان برای محرم

آیت‌الله جاودان از علمای اخلاق به مناسبت فرا رسیدن ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) گفت: در محرم از نگاهتان مراقبت کنید! اگر آدم بتواند از چشمش مراقبت جدی کند، آن وقت می‌تواند برای امام حسین(ع) گریه کند.
به گزارش فارس، آیت‌الله محمدعلی جاودان، استاد حوزه و دانشگاه و از علمای برجسته اخلاق تهران به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم توصیه‌هایی را بیان کرد.
 
این موارد به صورت تیتروار در ادامه می‌آید:
 
ـ انسان اگر می‌خواهد از ماه محرم استفاده کامل بکند، باید از یک سال گذشته خود مواظبت کرده باشد.
 
ـ دهه اول محرم منحصر به امام حسین(ع) است. اگر انسان بتواند باید هیچ‌کار غیرضروری مگر کارهای مربوط به امام حسین(ع) انجام ندهد.
 
ـ انسان در محرم باید خیلی از چشمش مراقبت کند. فرموده‌اند هر نگاهی که شخص به نامحرم بکند،‌ این یک تیر مسموم از تیرهای شیطان است. اگر آدم بتواند از چشمش مراقبت جدی کند، آن وقت می‌تواند برای امام حسین(ع) گریه کند.
 
ـ گاهی آدم گریه می‌کند اما دلش نسوخته است. اگر دل بسوزد و گریه کند، آن وقت قیمت دارد!
 
ـ مرحوم آیت‌الله حق‌شناس دستوری داشتند و می‌فرمودند: بروید روضه خلوت! گاهی ما دنبال جایی هستیم که روضه شلوغ و صدای خوش دارد و وقتی سینه می‌زنند تمام محله خبردار می‌شوند!
 
ـ از غذایتان مواظبت کنید. انسان هر چه بیشتر غذایش را مراقبت کند و غذای پاک و حلال بخورد، ‌در گریستن برای امام حسین(ع) توفیق بیشتری دارد.

بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ...

همزمان با آغاز ماه محرم هیئت مکتب الزهرا سلام الله علیها

نیز طبق سنوات گذشته اقدام به برگزاری جلسات ویژه این ماه عزیز نموده

که به شرح زیر می باشد:

شب اول تا شب هفتم

تهران - خیابان خراسان - بعد از لرزاده - کوچه شهید زالی

شب هشتم تا شب یازدهم

طرق حسینیه محله پایین

شب سوم امام علیه السلام  تا شب هفتم امام علیه السلام

تهران - خیابان خراسان - بعد از لرزاده - کوچه شهید زالی

ساعت شروع مراسم در تهران: ساعت 18

سخنرانان: اقایان شیخ رضا برزگر و اقای میرصانع

مداحان: اقایان سید مرتضی حسینی و حاج علی جلالیان

سلام بر محرم ماه عشق وحریت به قلم ناصر جلالیان

                                    

سلام بر محرم ماه عشق و حریت.

سلام بر آزاده تمام تاریخ انسانیت .

سلام بر آقا اباعبدالله  حسین شهید.

سلام بر دو دست بریده سقای کربلا.

سلام بر تو ای مظلوم تاریخ بشریت.

ماه محرم نزدیک است و عاشقان آقا ابا عبدالله این روزها در جای جای میهن اسلامیمان در حال آماده نمودن حسینه ها و تکیه برای برگزاری مراسم محرم آماده می شوند.

درطرقرود نیز درمحله بالا و محله پایین و دیگر محله ها عاشقان آقا امام حسین در حال آماده شدن برای مراسم محرم هستند.

درحسینه محله پایین از یکی دو ماه پیش عاشقان آقا دست به کار شده و در حال ترمیم در و دیوارهای حسینه هستند. تمام تلاش این عزیزان اینست که حسینه را به نحو احسن برای عزاداران آقا امام حسین علیه السلام آماده نمایند. و شما چه خبر دارید که این عزیزان شبانه روز مشغول تلاش هستند که حسينه را به بهترين شكل ممكن براي احترام به آقا اباعبدالله آماده كنند. انشاالله دلهایمان براي ظهور فرزندآقا آماده شود.

فراموش نكنيم كه سرورمان امام حسين عليه السلام با چه منظوري و با چه هدفي سفر زيارت به خانه خدا يعني امري واجب را رها فرموده و همراه خانواده و يارانشان راه را بسوي ديار بلا تغيير دادند. فراموش نكنيم كه در قيام كربلا چه پيام عظيم و آموزنده اي براي ما باقي گذاشته است . فراموش نكنيم كه عشق به آقا فقط وفقط عزاداري و سينه زني نيست .

آنچه كه پيام عاشورا براي ما شيعيان و پيروان مكتب ولايت و امامت به ارمغان آورده است نه تنها عزاداري بلكه احترام به حركت احترام فكر و انديشه آن امام همام است . بيشتر انديشه كنيم كه وقتي سرورمان آقا اباعبدالله عليه السلام سفر حج واجب را نيمه كاره باقي گذاشته و به سوي كربلا عزيمت مي فرمايند  اين فقط يك پيام عزاداري براي ما در پي دارد يا نه بيانديشيم كه راه و آرمان و انديشه آقا امام حسين عليه السلام را دريابيم و سعي كنيم كه اين انديشه يعني اسلام ناب محمد (ص) را فرا راه تمامي حركات و كردار و پندار خود قرار دهيم . يعني فقط به شعار و ظاهر اكتفا ننموده و در عمل آن را به كار بريم . شخصي مي گفت : آقا ما كجا و امام حسين عليه السلام كجا؟!....ما كه نعوذبالله هيچ وقت امام حسين نمي شويم .

اين درست است كه ماها هيچوقت امام حسين (ع)نمي شويم ! اما ما مي توانيم راه و انديشه امام(ع)‌را ادامه دهيم .يا حداقل اگر هم نتوانيم راه آقا را ادامه دهيم  حداقل در اين راه سعي و تلاش وافر نماييم.

تا محرم ...

موساي کليم (ع) در مناجات خود به درگاه خداوند متعال گفت: پروردگارا ! چرا امت محمد(ص) را بر ديگر امت ها برتري بخشيده اي؟ ندا رسيد به دليل وجود ده چيز که در ميان آنها ديده مي‌شود.

موسي گفت: آن ده چيز چيست تا بني اسرائيل را به روي آوردن به آنها تشويق کنم؟ ندا رسيد: نماز، روزه، زکات، حج، جهاد، جمعه، جماعت، قرآن، علم و عاشورا.

موسي گفت: عاشورا چيست؟

خداوند متعال فرمود: عاشورا روز گريه کردن و شبيه گريه کنندگان بودن براي دختر زاده محمد (ص) و خواندن مراثي و اقامه ماتم بر مصيبت فرزند مصطفي است.

اي موسي!

کسي نيست که در اين روز اشک بريزد و يا در شمار عزاداران باشد مگر آنکه بهشت را از آن او کنم و هيچ کس در اين روز مالي در اين راه خرج نمي‌کند، جز آن که برکتي در مال او مقرر مي‌دارم و در برابر هر درهم، هفتاد درهم به او مي‌دهم و بهشت را جايگاه او مي‌گردانم و او را مي‌آمرزم . به عزت و جلالم سوگند که هيچ زني يا مردي نيست که در روز عاشورا  اشکي بريزد جز آنکه پاداش صد شهيد را به او عطا کنم.

لا اله إلا الله ۱۲ حرف دارد ....

لا اله إلا الله ۱۲ حرفاَ
محمّد رسول الله ۱۲ حرفاَ
النبی المصطفی ۱۲ حرفاَ
الصادق الأمین ۱۲ حرفاَ
أئمة أهل البیت ۱۲ حرفاَ وهم ۱۲اماماَ
امیرالمؤمنین ۱۲ حرفاَ
فاطمة الزهراء ۱۲ حرفاَ
الحسن والحسین ۱۲ حرفاَ
اول الائمة = علی بن ابی طالب ۱۲ حرفاَ
الإمام الثاني = الحسن المجتبی ۱۲ حرفاَ
الإمام الثالث = الحسین الشهید ۱۲ حرفاَ
الإمام الرابع = الإمام السجاد ۱۲ حرفاَ
الإمام الخامس = الإمام الباقر ۱۲ حرفاَ
الإمام السادس = الإمام الصادق ۱۲ حرفاَ
الإمام السابع = الإمام الکاظم ۱۲ حرفاَ
الإمام الثامن = الإمام الرضا ۱۲ حرفا
الإمام التاسع = الإمام الجواد ۱۲ حرفا
الإمام العاشر = الإمام الهادی ۱۲ حرفا
الإمام الحادی عشر = الحسن العسکری ۱۲ حرفا
الإمام العصر = القائم المهدی ۱۲ حرفا
خلیفة النبیین = خاتم الوصیین ۱۲ حرفا
هؤلاء الاطهار ۱۲ حرفا
سادة اهل الجنه ۱۲ حرفا
محبهم مؤمن تقي ۱۲ حرفا
عدوهم کافر شقي ۱۲ حرفا
العیون التی فجرها النبي موسی لقومه ۱۲ حرفا
الشهور۱۲ الأسباط ۱۲ النقباء ۱۲ البروج ۱۲ الحواریین۱۲
و أنا و أنت اثنا عشریه

بهشت زهرا(س)؛ مدفن عاشقی که امام زمانش را در صحرای عرفات ملاقات کرد+عکس

گروه فرهنگی رجانیوز ــ جناب حجت الاسلام آقای قاضی زاهدی گلپایگانی می فرماید: من در تهران از جناب آقای حاج محمد علی فشندی که یکی از اخیار تهران است، شنیدم که می گفت: من از اول جوانی مقیّد بودم که تا ممکن است گناه نکنم و آن قدر به حج بروم تا به محضر مولایم حضرت بقیة اللّه ، روحی فداه، مشرف گردم. لذا سالها به همین آرزو به مکه معظمه مشرف می شدم.

در یکی از این سالها که عهده دار پذیرایی جمعی از حجاج هم بودم، شب هشتم ماه ذیحجه با جمیع وسائل به صحرای عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنکه حجاج به عرفات بیایند، برای زواری که با من بودند جای بهتری تهیه کنم. تقریبا عصر روز هفتم بارها را پیاده کردم و در یکی از آن چادرهایی که برای ما مهیا شده بود، مستقر شدم. ضمنا متوجه شدم که غیر از من هنوز کسی به عرفات نیامده است. در آن هنگام یکی از شرطه هایی که برای محافظت چادرها در آنجا بود، نزد من آمد و گفت: تو چرا امشب این همه وسائل را به اینجا آورده ای؟ مگر نمی دانی ممکن است سارقان در این بیابان بیایند و وسائلت را ببرند؟ به هر حال حالا که آمده ای، باید تا صبح بیدار بمانی و خودت از اموالت محافظت بکنی. گفتم: مانعی ندارد، بیدار می مانم و خودم از اموالم محافظت می کنم.

آن شب در آنجا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بیدار ماندم تا آن که نیمه های شب دیدم سید بزرگواری که شال سبز به سر دارد، به در خیمه من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: حاج محمدعلی، سلام علیکم. من جواب سلام را دادم و از جا برخاستم. ایشان وارد خیمه شدند و پس از چند لحظه جمعی از جوانها که تازه مو بر صورتشان روییده بود، مانند خدمتگزار به محضرش رسیدند. من ابتدا مقداری از آنها ترسیدم، ولی پس از چند جمله که با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جای گرفت و به آنها اعتماد کردم. جوانها بیرون خیمه ایستاده بودند ولی آن سید داخل خیمه تشریف آورده بود. ایشان به من رو کرد و فرمود: حاج محمد علی! خوشا به حالت! خوشا به حالت! گفتم: چرا؟

فرمودند: شبی در بیابان عرفات بیتوته کرده ای که جدم حضرت سیدالشهداء اباعبداللّه الحسین(علیه السلام) هم در اینجا بیتوته کرده بود. من گفتم: در این شب چه باید بکنیم؟ فرمودند: دو رکعت نماز می خوانیم، در این نماز پس از حمد، یازده مرتبه قل هو اللّه بخوان.

لذا بلند شدیم و این عمل را همراه با آن آقا انجام دادیم. پس از نماز آن آقا یک دعایی خواندند که من از نظر مضامین مانند آن دعا را نشنیده بودم. حال خوشی داشتند و اشک از دیدگانشان جاری بود. من سعی کردم که آن دعا را حفظ کنم ولی آقا فرمودند: این دعا مخصوص امام معصوم است و تو هم آن را فراموش خواهی کرد. سپس به آن آقا گفتم: ببینید آیا توحیدم خوب است؟ فرمود: بگو. من هم به آیات آفاقیه و انفسیه بر وجود خدا استدلال کردم و گفتم: من معتقدم که با این دلایل، خدایی هست. فرمودند: برای تو همین مقدار از خداشناسی کافی است. سپس اعتقادم را به مسئله ولایت برای آن آقا عرض کردم. فرمودند: اعتقاد خوبی داری. بعد از آن سؤال کردم که: به نظر شما الآن حضرت امام زمان(عج) در کجا هستند. حضرت فرمودند: الان امام زمان در خیمه است.

سؤال کردم: روز عرفه، که می گویند حضرت ولی عصر(عج) در عرفات هستند، در کجای عرفات می باشند؟ فرمود: حدود جبل الرحمة. گفتم: اگر کسی آنجا برود آن حضرت را می بیند؟ فرمود: بله، او را می بیند ولی نمی شناسد.

گفتم: آیا فردا شب که شب عرفه است، حضرت ولی عصر(عج) به خیمه های حجاج تشریف می آورند و به آنها توجهی دارند؟ فرمود: به خیمه شما می آید؛ زیرا شما فردا شب به عمویم حضرت ابوالفضل(علیه السلام) متوسل می شوید.

در این موقع، آقا به من فرمودند: حاجّ محمدعلی، چای داری؟ ناگهان متذکر شدم که من همه چیز آورده ام ولی چای نیاورده ام. عرض کردم: آقا اتفاقا چای نیاورده ام و چقدر خوب شد که شما تذکر دادید؛ زیرا فردا می روم و برای مسافرین چای تهیه می کنم.

آقا فرمودند: حالا چای با من. از خیمه بیرون رفتند و مقداری که به صورت ظاهر چای بود، ولی وقتی دم کردیم، به قدری معطر و شیرین بود که من یقین کردم، آن چای از چای های دنیا نیست، آوردند و به من دادند. من از آن چای دم کردم و خوردم. بعد فرمودند: غذایی داری، بخوریم؟ گفتم: بلی نان و پنیر هست. فرمودند: من پنیر نمی خورم. گفتم: ماست هم هست. فرمودند: بیاور، من مقداری نان و ماست خدمتشان گذاشتم و ایشان از نان و ماست میل فرمودند.

سپس به من فرمودند: حاج محمدعلی، به تو صد ریال (سعودی) می دهم، تو برای پدر من یک عمره به جا بیاور. عرض کردم: اسم پدر شما چیست؟ فرمودند: اسم پدرم «سید حسن» است. گفتم: اسم خودتان چیست؟ فرمودند: سید مهدی. من پول را گرفتم و در این موقع، آقا از جا برخاستند که بروند. من بغل باز کردم و ایشان را به عنوان معانقه در بغل گرفتم. وقتی خواستم صورتشان را ببوسم، دیدم خال سیاه بسیار زیبایی روی گونه راستشان قرار گرفته است. لبهایم را روی آن خال گذاشتم و صورتشان را بوسیدم.

پس از چند لحظه که ایشان از من جدا شدند، من در بیابان عرفات هر چه این طرف و آن طرف را نگاه کردم کسی را ندیدم! یک مرتبه متوجه شدم که ایشان حضرت بقیة اللّه ، ارواحنافداه، بوده اند، به خصوص که اسم مرا می دانستند و فارسی حرف می زدند! نامشان مهدی(عج) بود و پسر امام حسن عسکری(علیه السلام) بودند.

نشستم و زار زار گریه کردم. شرطه ها فکر می کردند که من خوابم برده است و سارقان اثاثیه مرا برده اند، دور من جمع شدند، اما من به آنها گفتم: شب است و مشغول مناجات بودم و گریه ام شدید شد.

فردای آن روز که اهل کاروان به عرفات آمدند، من برای روحانی کاروان قضیه را نقل کردم، او هم برای اهل کاروان جریان را شرح داد و در میان آنها شوری پیدا شد.

اول غروب شب عرفه، نماز مغرب و عشا را خواندیم. بعد از نماز با آن که من به آنها نگفته بودم که آقا فرموده اند: «فردا شب من به خیمه شما می آیم؛ زیرا شما به عمویم حضرت عباس(علیه السلام) متوسل می شوید» خود به خود روحانی کاروان روضه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) را خواند و شوری برپا شد و اهل کاروان حال خوبی پیدا کرده بودند، ولی من دائما منتظر مقدم مقدس حضرت بقیة اللّه ، روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء، بودم.

بالاخره نزدیک بود روضه تمام شود که کاسه صبرم لبریز شد. از میان مجلس برخاستم و از خیمه بیرون آمدم، ناگهان دیدم حضرت ولی عصر(عج) بیرون خیمه ایستاده اند و به روضه گوش می دهند و گریه می کنند، خواستم داد بزنم و به مردم اعلام کنم که آقا اینجاست، ولی ایشان با دست اشاره کردند که چیزی نگو و در زبان من تصرف فرمودند و من نتوانستم چیزی بگویم. من این طرف در خیمه ایستاده بودم و حضرت بقیة اللّه ، روحی فداه، آن طرف خیمه ایستاده بودند و بر مصائب حضرت ابوالفضل(علیه السلام) گریه می کردیم و من قدرت نداشتم که حتی یک قدم به طرف حضرت ولی عصر(عج) حرکت کنم. بالاخره وقتی روضه تمام شد، حضرت هم تشریف بردند.

برگرفته از: آثار و برکات حضرت امام حسین(ع)، ص23، قضیه 5.

چند حدیث بسیار زیبا و کاربردی

شب شهادت امام جواد علیه السلام هست.چند حدیث بسیار زیبا و کاربردی رو اینجا گذاشتم با هم بخونیم و به کار ببریم.

* ملاقات با برادران (دینى)، هرچند كوتاه، موجب شكفتن و بارورى عقل مىشود.امالى شیخ مفید، ص 328، ح 13
* مرگ آدمی به سبب گناهان، بیشتر است از مرگش به واسطه اجل، و * زندگی و ادامه حیاتش به سبب نیكوكاری، از حیاتش به واسطه عمر طبیعی بیشتر است.مسند الامام الجواد، ص284
* عزّت و شخصیّت مؤ من در بى نیازى و طمع نداشتن به مال و زندگى دیگران است.مستدرك الوسائل، ج 7، ص 230، ح 8114
* چنان چه افراد جاهل ساكت باشند مردم دچار اختلافات و تشنّجات نمى شوند.كشف الغمّة، ج 2، ص 349
* بنده حقیقت ایمان را درنمى یابد مگر آن كه دین و احكام الهى را در همه جهات بر تمایلات و هواهاى نفسانى خود مقدّم دارد و كسى هلاك و بدبخت نمى گردد مگر آن كه هواها و خواسته هاى نفسانى خود را بر احكام إلهى مقدّم نماید.بحارالا نوار، ج 75، ص 80، ح 63
* اظهار چیزی پیش از آنكه پایدار شود مایه تباهی آن است.تحف العقول، ص 480
* كسی كه آگاه به ظلم است و كسی كه كمك كننده بر ظلم است و كسی كه راضی به ظلم است، هرسه شریكند.مسند الامام الجواد، ص 247
* هركس ركوع نمازش را به طور كامل و صحیح انجام دهد، وحشت قبر بر او وارد نخواهد شد.كافى، ج 3، ص 321، ح 7

تا محرم ...

پيامبر صلى لله عليه و آله :

بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَيتُم... وَ بِالْحَسَنِ اُعْطيتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَينِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَينَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ ريحَ الْجَنَّةِ؛

به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه السلام هدايت مى يابيد و به وسيله حسن احسان مىشويد و به وسيله حسين خوشبخت مى گرديد و بدون او بدبخت. بدانيد كه حسين درى از درهاى بهشت است، هر كس با او دشمنى كند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى كند.

دعایی برای وسعت رزق از امام باقر (ع)

حضرت سه بار تکرار کردند که برای دیگران، پشت سرشان دعا کن تا روزی برایتان سرازیر شود!
 
از ماندگارترین و مفیدترین و هدایتگرترین گنجینه‌های معنوی تشیّع، وصیّت ها و نصیحت هایی است که از امامان معصوم علیه‌السلام به یادگار مانده است، این وصیّت ها، وصیّت های اصطلاحی که درباره مال و اموال باشد، نیست، بلکه وصیّت های معنوی و اخلاقی است که جنبه موعظه و هدایتگری دارد، و این هدایتگری می‌تواند در طول تاریخ ادامه داشته باشد.

این وصیّت ها از تک تک معصومان و امامان، از پیامبر گرفته تا علی و امامان به دست ما رسیده است آنچه در این مقال به دنبال ارائه آن هستیم، گوشه‌هایی از وصیّت های حضرت باقر علیه‌السلام است که نسبت به برخی افراد داشته. امید که بتواند مفید و راهنما و راهگشا باشد.

یکی از ارزشمندترین سفارشاتی که از امام محمد باقر علیه السلام رسیده است وصیّتی است که به درخواست یکی از دوستان ایشان ارائه شده است. امام در پاسخ آن مرد فهیم تنها به گفتن سه جمله اکتفا کرده است. اما سه جمله‌ای که یک دریا سخن در آن و یک زندگی سعادت در آن نهفته است.

۱ـ «اوصیک بتقوی اللّه؛ تو را به تقوای الهی در خودنگهداری توصیه می‌کنم».

این جمله هر چند کوتاه است ولی اگر نگاه و نظری به قرآن داشته باشیم به خوبی می‌فهمیم که از جایگاه با عظمت و با اهمیّت برخوردار است. در یک نگاه اجمالی به قرآن به این نکات درباره تقوا برمی خوریم:

تقوا، ملاک برتری فرد بر انسانهای دیگر: «انّ اکرمکم عند اللّه اتقیکم»(۱)
تقوا، زمینه پذیرش هدایت الهی را فراهم می‌کند: «هدی للمتّقین»(۲)
تقوا، وسیله برای دریافت علم الهی و ویژه است: «اتقواللّه و یعلّمکم اللّه»(۳)
تقوا، وسیله دریافت رحمت الهی است: «اتقوا لعلّکم ترحمون»(۴)
تقوا، معیار قبولی اعمال و طاعات: «انّما یتقبل اللّه من المتّقین»(۵)
تقوا، وسیله دریافت رزق از طرق غیر منتظره: «و یرزقه من حیث لا یحتسب»(۶)
تقوا، وسیله برای در بن بست قرار نگرفتن: «و من یتّق اللّه یجعل له مخرجاً»(۷)
تقوا، عامل توجه و حمایت و همراهی خاص خداوند: «ان اللّه مع المتّقین»(۸)
تقوا، عامل عاقبت به خیری است: «والعاقبة للمتّقین»(۹)
تقوا، فلسفه عبادت(۱۰) و بسیاری از دستورات اسلامی چون روزه(۱۱) و… می‌باشد.

۲ـ «وَ اِیّاکَ وَ المِزاح فَاِنَّه یُذهِب هَیبةَ الرّجُل وَ ماءَ وَجهِه؛ از شوخی بپرهیز، زیرا شوخی هیبت مرد و آبروی او را می‌برد.»

البته باید به نکاتی درباره “شوخی” توجّه داشت:

یک: شوخی اگر از دائره حق خارج نشود ممدوح است. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه ‌و‌آله فرمود: «انّی امزح ولا اقول الّا حقّاً؛ من مزاح می‌کنم ولی جز حق نمی‌گویم»(۱۲). باید توجه داشت که در شوخی دروغ گفته نشود، غیبت کسی نشده و موجب آزار و تمسخر کسی نگردد و…

دو: اصل شوخی و مزاح نمودن ممدوح است حضرت صادق علیه‌السلام فرمود: هیچ مؤمنی نیست مگر این که در او از “دَعابه” وجود دارد، عرض کردم: دعابة چیست؟ فرمود: «المزاح».(۱۳) این مطلب بیانگر این است که مومن باید در روابط اجتماعی خود بشاش و اهل بگو و بخند باشد.

سه: مزاح ممدوح نیز نباید از حَد و مرز عبور کند و زیاد شود و گرنه مذموم می‌شود، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: «کَثرَةُ المِزاح یُذهب بماءِ الوجه؛ زیاد مزاح کردن آبروی انسان را می‌برد.»(۱۴)

با این نکات روشن شد که در کلام حضرت باقر علیه‌السلام نیز مقصود زیاد شوخی کردن و از حق و اندازه خارج شدن است.

۳ـ «و علیک بالدّعاء لاخوانک بظهر الغیب فانّه یهیل الرّزق، بقولها ثلاثاً؛(۱۵) بر تو باد به دعا کردن برای برادرانت (از اهل ایمان) در غیاب آنها، زیرا که این کار روزی را سرازیر می‌کند، حضرت این جمله را سه بار فرمود».

دعا گاه برای مسائل دنیوی است و گاه مسائل معنوی و آخرتی، دعا برای دنیا گاه برای خود انسان است و گاه برای دیگران، و همین طور دعا در مسائل معنوی یا برای خود شخص است و یا دیگران.

از بین اقسام دعا، بهترین دعا آن است که در حق برادران دینی و دیگران باشد. در این باره زیاد شنیده‌اید. یکی از معروف ترین آنها ماجرایی است که امام حسن و امام حسین علیهماالسلام از حضرت زهرا سلام الله علیها نقل می‌کنند.

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: «اذا دعا احدٌ فلیعمّ فانّه اوجب للدّعاء و من قدّم اربعین رجلاً من اخوانه قبل ان یدعوا لنفسه استجیب له فیهم و فی نفسه؛(۱۶) هرگاه کسی خواست دعا کند دعای خود را عمومیّت دهد (و برای دیگران نیز دعا کند) زیرا فراگیری لازمتر است برای دعا نمودن، و کسی که جلو اندازد چهل نفر نفر از برادران (مؤمن) خود را قبل از دعا کردن برای خودش، دعایش در حق آنان و خودش مستجاب می‌شود.»

گزارش تصویری مراسم شب بیست سوم ماه مبارک رمضان(امامزاده شاه سلطان حسین(ع) )

 

 

 

فرمول‌های حيرت‌انگيز قرآنی و تعيين زمان نابودي اسرائيل

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، تا کنون بر قرآن کریم تفسیر‌های متعددی نگاشته شده است. برخی قرآن را از منظر قرآن و دیگری از منظر حدیث بررسی کرده‌اند. برخی نیز همانند «علامه طباطبائی قدس سره الشریف» از هر دو منظر به تفسیرآیات الهی پرداخته‌اند.

مفسرین معاصر سعی کرده‌اند علاوه بر جهات فوق عقل و علم را در تفسیر قرآن به کارگیرند. در میان تفاسیر موجود قرآن کریم جای تفسیر ریاضی قرآن خالی است.

سیّد عبدالله حسینی یکی ازمحققین مرکز اسلامی ژوهانسبورگ طی مقاله‌ای با استناد به تفسیر ریاضی از سوره‌های مبارکه اسراء و کهف، از پیش بینی نابودی رژیم صهیونیستی توسط امام زمان(عج) در سال 1401 هجری شمسی مطابق با 1443 هجری قمری و 2022 میلادی و 5782 عبری خبر داده است.

 

http://www.yjc.ir/fa/news/4054316/فرمول‌های-حيرت‌انگيز-قرآنی-و-تعيين-زمان-نابودي-اسرائيل

 

خدایا شرمنده ایم...

دعا، خدایا شرمنده ایم، ماه زیباکم کم به انتهای ماه مبارک رمضان نزدیک می شویم و ما، بندگان ضعیف و ذلیل خدای بزرگ و مقتدر، هر چه تلاش کردیم، نتوانستیم به آن جایی که برایمان در نظر گرفته شده بود، و به ما وعده داده شده بود برسیم.

 خدایا...حال که می بینیم، این فرصت بزرگ و بهانه عجیب تو برای بخشیده شدن ما، و بزرگ شدن ما و بیرون آمدن ما از سطح انسان های کوچک و موجو دات ضعیف النفس به سمت کمال و رشد معنوی، در حال تمام شدن است، باید حسرت بخوریم که عمرمان در این ماه شریف به آن صورت که به ما سفارش شده بود، نگذشت، و ما مانده ایم و روزمرگی و گذر زمانی که دیگر برایمان عادی شده است.

خدایا، شرمنده ایم...

شرمنده ایم که انتظار تو را برای به تو رسیدن بی پاسخ گذاشتیم...

خدایا، شرمنده ایم، از اینکه کوتاهی های ما، تو را ناراحت کرد، و این همه نعمت تو باعث نشد به خود بیاییم و کمی به این فکر کنیم که، مگر چه منتی بر سر تو داریم که اینگونه به ما می رسی و ما به جای به تو رسیدن از تو دورتر می شویم...

خدایا، شرمنده ایم، تو ما را برای انسانیت خودمان می خواهی و ما تو را برای نفسانیت خودمان، و در ملک و زمین تو ، و با نعمت های بیشمار تو، بهترین لذت ها را می بریم و انگار نه انگار که، هزینه اش شکرگزاری واقعی به درگاه توست...

خدایا، شرمنده ایم، مانند قوم بنی اسرائیل که"من و سلوی" برایشان فرستادی و آن را بهترین غذا برایشان قرار دادی و آنها درست برعکس آنچه باید باشند، ناسپاسی کردند و بیهوده زیاده خواهی کردند، ما هم به رسم آنها این همه نعمتت را ندیدیم و همه فکر و ذکرمان شد قیمت مرغ و گوشت و... و...؛ و چقدر بد بود که همه اینها را تقصیر تو گذاشتیم، که خدایا این چه زندگی ای است که برای ما ساختی؟!

خدایا، شرمنده ایم، ما به عنوان اشرف مخلوقات به این دنیا آورده شدیم، ولی حالا حیوانات را در شهوت و شکم پرستی الگوی خود کرده ایم، و تو  از اینکه، ولی و خلیفه و انسان کاملت غریبترین موجود این زمین و زمان است، به حال ما غصه می خوری که، شما را چه می شود؟

خدایا، ما شرمنده ایم که می دانیم و عمل نمی کنیم، می فهمیم و رو می گردانیم، می شناسیم و چشم بر هم می گذاریم، و تو بزرگوارانه، باز در پی راحتی ما نعمت می فرستی، شرمنده ایم...

خدایا شرمنده ایم، ما آسایش داریم، آرامش داریم، به وفور نعمت و امکانات در اختیارمان هست، بدون اینکه به فکر فقرا و ایتام و ضعیفان خلقت که به خواست تو اینگونه شده اند نظری بیندازیم، همه قدرت خود را به زیاده خواهی و غرو و تکبر گذاشتیم و باز چشممان به چیزهایی بود که نداشتیم...

خدایا، شرمنده ایم، که شکم سیر خوردیم، به غفلت خفتیم، عطا و کرم تو ما را به خود نیاورد، کمی به این فکر نکردیم، شاید در همین نزدیکی ها، آدم ها سلاخی می شوند، گرسنگی می کشند، و خواب؟؟؟ خواب برایشان معنا ندارد، که حتی آرامش نشستن به لحظه ای هم ندارند، و باز خودخواهی کردیم، و از تو بهتر خواستیم، که آنها هم حقشان است، ما در خوشی مان خللی به وجود نیاید....!

خدایا، به خاطر همه آنچه که به ما دادی شکر، و همه آنچه که ندادی، شکر؛ خدایا، نکند روزی به این زیستن ، به مرگ برسیم و ایستگاه آخر زندگی مان، بشود جدا شدن از خوشی های حیوانی و رسیدن به عذاب؟؟؟به ما توفیق شکرگزاری به درگاهت بده، به ما توفیق درک و رسیدگی به کار ضعیفان و محتاجان خلقت بده، ما را از تکبر و غرور و خودبزرگ بینی ها جدا کن، ما را آن ده که آن به و بگیر از ما آنچه تو را از ما می گیرد...

بعد از رمضان شیطان را که امروز به خاطر تبرک ماه زیبایت در بند است، بر ما مسلط نکن، دربهای جهنم که در این ماه بسته است، بر ما نگشا...

ما را از پاکی رمضان جدا نکن، ای خدای رمضان الکریم...

انشاالله...

غلامحسین علوی

درس اخلاق تاريخ:  29 تير 1391 عظمت ماه مبارک رمضان در بیان حضرت آیت الله جوادی آملی

به گزارش پايگاه اطلاع رساني اسراء: حضرت آيتالله جواديآملي در ادامـۀ مباحث درس اخلاق خود که در مسجد احمد آباد شهرستان دماوند و با حضور جمعی از  اساتيد, دانشجويان, حافظان قرآن, فضلاي حوزوي و دانشگاهي, برگزار شد فرمودند:  ما يك وظيفه مشترك داريم كه همه ما براي انجام اين وظيفه مشترك بايد آماده باشيم و آن [در رابطه با] فرا رسيدن ماه مبارك رمضان است در اين جهت هر كسي به اندازه هاضمه فكري خودش ضيافت الهي را درك مي‌كند اگر سفره‌اي پهن شد مائده و مأدبه‌اي پهن شد و عدّه‌اي دعوت شدند هر كسي به اندازه هاضمه خود از آن غذا استفاده مي‌كند كسي كه ظرفيت بيشتري دارد بيشتر مصرف مي‌كند كسي كه ظرفيت كمتري دارد كمتر, ماه مبارك رمضان ماه مهماني خداست. در نوبت‌هاي قبل شايد به عرضتان رسيده باشد كه هر كسي سالي دارد سال تحصيلي مشخص است از چه وقت شروع مي‌شود و چه وقت ختم مي‌شود كشاورزان هم سالي دارند پاييز [آغاز] سال كشاورزي و كشاورزان است بهار اول فروردين [آغاز] سال طبيعي محسوب مي‌شود كه آن براي حيات گياهي اثر دارد هر كسي سالي دارد آنها كه اهل سير و سلوك‌اند درصدد تهذيب نفس‌اند آنها هم سالي دارند سال آنها از ماه مبارك رمضان شروع مي‌شود و ماه شعبان تمام مي‌شود اين سالكان در ماه شعبان خيلي تلاش و كوشش مي‌كنند كه تمام آن مشكلاتشان را حل كنند كه وقتي وارد ماه مبارك رمضان مي‌شوند ديگر مشكل اخلاقي نداشته باشند اگر بزرگاني مثل حافظ و امثال حافظ از ماه شعبان خيلي با جلال و شكوه ياد مي‌كنند سرّش همين است او مي‌گويد:
ماه شعبان منه از دست قدح كاين خورشيد٭٭٭ از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد[1]
يعني ماه شعبان, ماه آخر سال است جايزه‌ها را در آخر سال مي‌دهند كارنامه‌ها را در آخر سال مي‌دهند برنامه‌هاي سال را در آخر سال ارزيابي مي‌كنند مي‌گويد اين ماه شعبان را از دست مده اگر از دست دادي وارد ماه مبارك رمضان شدي در ماه مبارك رمضان, رمضان خبري از جايزه نيست شب و روز اين ماه مبارك رمضان بايد تلاش و كوشش كني تا شب عيد رمضان كه ليلةالجوائز است يا روز عيد فطر كه يوم‌الجوائز است آن وقت نتيجه كار شما را نظير اين امتحانات ميان‌دوره‌اي به شما بدهند
ماه شعبان منه از دست قدح كاين خورشيد٭٭٭ از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد
حضرت استاد در ادامه فرمودند: وقتي شب عيد رمضان شد آن شب عيد فطر ليلةالجوائز است روز عيد فطر يوم‌الجوائز است آن وقت مي‌گويند:
روز عيد است و من امروز در آن تدبيرم٭٭٭ كه دهم حاصل سي روزه و ساغر گيرم[2]
يك خطبه نوراني از وجود مبارك رسول گرامي به ما رسيد اين خطبه هم از نظر محتوا خيلي بلند است هم از نظر سند, سندش بعد از بزرگان رجال مي‌رسد به وجود مبارك امام هشتم از امام هشتم تا پيامبر همه‌شان معصوم‌اند در آخرين جمعه ماه شعبان وجود مبارك رسول گرامي فرمود مردم ماه خدا به طرف شما آمده به استقبال اين ماه برويد «قد أقبل إليكم شهر الله»[3] اين ماه به نام خداست همان طوري كه كعبه به نام خداست و آن سرزمين, سرزمين ضيافت است اين ماه هم ماه خداست اين زمان, زمان ضيافت است آن زمين, زمين ضيافت است كساني كه توفيق حج يا عمره را دارند مهمانان خداي سبحان‌اند كه در آنجا از حاجيان و معتمران به عنوان ضيوف الرحمان ياد مي‌شود در ماه مبارك رمضان هم كه به عنوان شهر ضيافت است از روزه‌دارها به عنوان ضيوف الرحمان ياد مي‌شود سنايي مي‌گويد كعبه احتياجي به پرده‌هاي ابريشمي ندارد كعبه را با اين پرده‌ها زيور ندهيد كعبه نيازي به ابريشم ندارد جمال كعبه به چيز ديگر است  «ياي بيتي جمال كعبه بس است» كعبه يك ياء دارد كه خداي سبحان به ابراهيم و اسماعيل(سلام الله عليهما) فرمود: ﴿أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ﴾[4] خانه مرا پاك كنيد كعبه نيازي به ابريشم ندارد «ياي بيتي جمال كعبه بس است» اين يك دانه ياء براي ماه مبارك رمضان هم هست كه شما مي‌گوييد «قد أقبل اليكم شهر الله» اين دو, اين يك ياء براي انسان هم هست كه فرمود: ﴿نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُوحِي﴾[5] اگر انسان حرمت اين اضافه تشريفي را رعايت كند قدر اين ياء را بداند همتاي كعبه مي‌شود همتاي ماه مبارك رمضان مي‌شود آن وقت سنايي مي‌گويد:
تو فرشته شوي ار جهد كني از پي آنك٭٭٭ برگ توت است كه گشتست به تدريج اطلس[6]
حالا ما كه وارد مهماني خداي سبحان مي‌شويم چه غذايي به ما عطا مي‌كند كه ما سير بشويم مستحضريد كه ما هيچ سير نمي‌شويم يعني هيچ كسي در جهان سير نخواهد شد اگر كسي دنبال مال باشد هر چه فراهم كرد باز جهنّمي در درون اوست  هرگز سير نمي‌شود به هر مقامي برسد سير نمي‌شود اين حق با اوست براي اينكه انسان، خواهان كمال مطلق است اما آن كمال مطلق در غير ذات اقدس الهي حاصل نيست انسان بايد به جايي برسد كه سير بشود و آن لقاي خداست آن چون محبوب مطلق است جمال محض است كمال محض است انسان وقتي به لقاي او رسيد آرام مي‌شود از بهشت به عنوان دارالقرار ياد مي‌كنند ما تا به لقاي حق نرسيديم در راهيم در مَفرّيم نه در مقرّ، وجود مبارك حضرت مطالبي فرمود كه به درد اوساط مي‌خورد به درد ضعاف مي‌خورد به درد خواص مي‌خورد به درد اخص مي‌خورد ما را به روزه گرفتن دعوت كرده است به انفال دعوت كرده است به خيرات دعوت كرده است اينها حرف‌هاي متوسط است كه حضرت در همين خطبه پايان ماه شعبان بيان كردند. بعد فرمود بسياري از شماها بدهكاريد معناي دِيْن اين است كه اگر كسي حقّ‌الله, حقّ‌الناس اينها در ذمّه اوست اين بدهكار است بدهكاري مالي مثل خمس و زكات و اينها ساده است و خيلي سهل است اما حضرت فرمود شما بدهكاريد آنجا كه فكر بد كرديد آنجا كه خيال بد كرديد آنجا كه نگاه بد كرديد آنجا كه حرف ناصواب گفتيد يا شنيديد اين مجاري ادراكيتان و تحريكيتان بدهكار است يا حقّ‌الله داريد يا حقّ‌الناس يا هر دو, هر بدهكاري بايد وثيقه بسپارد گرو بسپارد اين هم دو مطلب. ما كه بدهكاريم به خدا بدهكاريم به دين بدهكاريم چه چيزي گِرو بدهيم كه از ما بپذيرند در مسائل مردمي اگر كسي به ديگري بدهكار بود خانه‌اش را فرشش را زمينش را گرو مي‌سپارد اما اگر كسي به خدا بدهكار بود چه چيزي را بايد گرو بدهد خدا مال و منال كه گرو نمي‌پذيرد خود انسان را گرو مي‌گيرد وقتي خود انسان گرو گرفته شد انسان مي‌شود در رهن, رهن يعني گِرو اين دو بخش از قرآن كريم كه گاهي ﴿رَهِينَةٌ﴾ گاهي ﴿رَهِينٌ﴾ دارد ناظر به همين است ﴿كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ﴾[7] (يك) ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ﴾[8] (اين دو) اين «رهين» فعيل به معني مفعول است يعني هر انسان گنهكاري مرهون است آن كالاي رهني را آن عين را مي‌گويند عينِ مرهونه وقتي انسان مرهون شد در گِرو شد ديگر آزاد نيست اينكه مي‌بينيد بعضي‌ها مي‌گويند من هر چه مي‌خواهم زبانم را كنترل كنم نمي‌توانم يا چشمم را كنترل كنم نامحرم را نبينم نمي‌توانم يا نمي‌توانم حرف‌هايم را كنترل كنم اين بيچاره راست مي‌گويد چون در گرو است اين معتاد بيش از ديگران كارتن‌خواب را, فلاكت و بدبختي را مي‌بيند شما مي‌خواهيد با نصيحت، يك معتاد را هدايت كنيد اينكه بيش از شما آشناست و دارد مي‌بيند اين در بند است انديشه‌اش آزاد است ولي انگيزه‌اش در رهن است در بند است آن كارِ اساسي را اين بخش‌هاي اراده و نيّت و تصميم و قصد و اخلاص انجام مي‌دهند بخش وسيع حيات ما به انگيزه وابسته است عزم يعني عزم, جزم يعني جزم آنچه از حوزه و دانشگاه برمي‌آيد تدريس جزم است تصوّر است تصديق است موضوع است محمول است مسئله است مبادي است يعني علم, اين بخش ضعيفي از زندگي را تأمين مي‌كند بخش اساسي آن به عهده اراده است اراده و اخلاص و نيّت اين اگر به بند كشيده شد انسان در گرو است مرحوم صدوق(رضوان الله عليه) ابن بابويه در كتاب قيّم توحيد نقل مي‌كند كه كسي از وجود مبارك اميرمؤمنان(سلام الله عليه) سؤال كرد من هر چه مي‌خواهم نماز شب بخوانم نمي‌توانم فرمود تو در بندي «قَيَّدَتْكَ ذنوبك» گناه تو را به بند كشيده لذا نمي‌تواني [براي نماز شب] برخيزي اين بيان نوراني حضرت اين است كه مردم! «إنّ أنفسكم مرهونةٌ بأعمالكم فَفُكُّوها باستغفاركم»[9] مردم! شما در بنديد بدهكاريد شما را به گرو گرفتند بياييد ماه مبارك رمضان خودتان را آزاد كنيد آن وقت يك انسان آزاد در كمال آسودگي از نامحرم مي‌گذرد از زيرميزي و روميزي مي‌گذرد نه بيراهه مي‌رود نه راه كسي را مي‌بندد نه دروغ مي‌گويد نه خلاف مي‌گويد هيچ جا آبروي نظام اسلامي و خون‌هاي پاك شهدا را نمي‌ريزد فرمود بياييد خودتان را آزاد كنيد شما ببينيد مشكلات اين مملكت الآن چيست در بند بودن ماست فرمود بياييد خودتان را آزاد كنيد شما كه مي‌دانيد رشوه حرام است مي‌دانيد اختلاس حرام است اينها را كه مي‌دانيد, مي‌دانيد پايانش جهنم است مي‌دانيد آبروريزي دارد خب بياييد خودتان را آزاد كنيد تا انسان آزاد نشد همين است بالأخره دست و پا مي‌زند كسي كه در بند است فرمود بياييد فكّ رهن كنيد بياييد خودتان را آزاد كنيد آن‌گاه همين مكتب است كه مي‌گويد:
غلام همّت آنم كه زير چرخ كبود٭٭٭ ز هر چه رنگ تعلّق پذيرد آزاد است[10]
اين براي خواص, «ز هر چه رنگ تعيّن پذيرد» اين براي اخص; «ز هر چه رنگ تعيّن پذيرد آزاد است» آن وقت انسان مي‌شود آزاد. اگر اين راه براي ما در ماه مبارك رمضان باز است آن وقت چرا خودمان را ارزان بفروشيم.
مفسر بزرگ قرآن کریم اذعان داشتند:  بارها به عرض دوستان رسيد اين حرف، زير اين آسمان فقط براي انبياست شما ببينيد در غير سخنان انبيا احدي آمده اين حرف را زده؟ آن حرفي كه انبيا آوردند اين است مرگ پديده‌اي است كه بالأخره انسان با آن درگير است هيچ كسي نمي‌تواند بگويد مرگي در كار نيست اما همه حرف‌ها اين است كه ما در مصاف با مرگ كه دست به گريبان مي‌شويم ما مرگ را مي‌ميرانيم يا او ما را مي‌ميراند به استثناي اوحدي از اهل نظر خيال مي‌كنند انسان مي‌ميرد اما حرفي كه انبيا آوردند اين است كه انسان مرگ را مي‌ميراند ماييم كه بر او پيروز مي‌شويم او را چماله و مچاله مي‌كنيم و دور مي‌اندازيم و براي ابد زنده‌ايم تعبير قرآن كريم اين نيست «كلّ نفس يذوقها الموت» هر كسي را مرگ مي‌چشد تعبير قرآن اين است ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[11] هر كسي مرگ را مي‌چشد خب روشن است كه هر ذائقي مذوق را هضم مي‌كند شما يك ليوان آب يا شربت نوشيديد شما او را هضم مي‌كنيد نه او شما را.  اگر ما آن قدر قدرتمنديم كه مرگ را مي‌ميرانيم و ابدي مي‌شويم و مرغ باغ ملكوتيم اگر ما اين هستيم چرا قدر خود را ندانيم اگر ما ابدي هستيم براي ابد چه ذخيره‌اي فراهم كرديم ماه مبارك رمضان ماه اين حرف‌هاست اساس كار اين است كه ما فكّ رهن كنيم به مقام آزادي برسيم بشويم موحّد، اگر موحّد شديم فقط او را مي‌پرستيم هر كسي به اندازه خود بايد بكوشد كه ـ ان‌شاءالله ـ از حريّت و آزادي كه از بهترين نعمت‌هاي الهي است متنعّم شود!
 


[1] . ديوان حافظ, غزل 164.
[2] . ديوان حافظ, اشعار منتسب, شماره 17.
[3] . الامالي (شيخ صدوق), ص93; عيون اخبار الرضا, ج1, ص295.
[4] . سورهٴ بقره, آيهٴ 125.
[5] . سورهٴ حجر, آيهٴ 29; سورهٴ ص, آيهٴ 72.
[6] . ديوان سنايي, قصيده 90.
[7] . سورهٴ طور, آيهٴ 21.
[8] . سورهٴ مدثر, آيهٴ 38.
[9] . عيون اخبارالرضا, ج1, ص296.
[10] . ديوان حافظ, غزل 37.
[11] . سورهٴ آل‌عمران, آيهٴ 185; سورهٴ انبياء, آيهٴ 35; سورهٴ عنكبوت, آيهٴ 57.

 

گزارش تصویری مراسم شب بیست ویکم ماه رمضان امامزاده شاه سلطان حسین عموی امام زمان(ع)

21رمضان

21رمضان

21رمضان

 

21رمضان

 

21رمضان

 

21رمضان

 

21رمضان

 

21رمضان

 

21رمضان

 

21رمضان

 

21رمضان

 

21رمضان

 

21رمضان

 

21رمضان

 

21رمضان

 

21رمضان

حضور حجت السلام شریفی در مراسم 

21رمضان

راز موفقیت در تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها

در نگاه اجمالی به آیات الهی و نسخه‌های طلایی که خداوند متعال برای رسیدن به موفقیت در همه ابعاد دنیوی و اخروی برای ما بیان کرده است با تکرار بعضی از آیات و داستان‌های قرآن کریم روبرو می شویم و اصولاً در نگاهی گسترده‌تر می‌توان تکرار بعضی از عبادت‌ها از جمله نمازهای پنجگانه را در دین مشاهده کرد .

حال چرا برخی از اعمال و عبادات نیاز به تکرار و استمرار دارند دلائل زیادی بیان شده که در این نوشته به بیان یکی از آنها می پردازیم .

برای رسیدن به جواب باید در مورد یکی از قوانین مهم مغز صحبت کنیم و آن قانون این است که هر چیزی بر اثر تکرار زیاد از ضمیر خود آگاه به ضمیر ناخود آگاه انسان نفوذ می کند و در نتیجه می تواند رفتار و شخصیت انسان را تحت تاثیر قرار دهد .

در داستان زندگی ادیسون این مخترع بزرگ تاریخ که نزدیک به 2500 اختراع رو به نام خودش ظبط کرده می خوانیم که در 16 سالگی به خاطر درک خیلی کم و حافظه بسیار ضعیف از مدرسه اخراج شد و بعد از مدتی نیز قوه شنوایی خود را از دست داد ولی با این وجود وقتی از او در اوج شهرت رمز و راز موفقیت های چشم گیر او رو ازش می پرسن میگه به دو دلیل من تونستم موفق بشم:

1) پشت کار فراوانی که داشتم .

2) به خاطر حرف های مادرم که در اوج کودنی و نادانی مدام به من می گفت نابغه و من رو با این الفاظ مثبت بمباران می کرد.

پس تکرار بعضی از کلمات می تواند خود منشأ اثر شود حالا اگه این کلمات منفی باشند اثر منفی در رفتار فرد می گذارد و اگر مثبت باشد اثر مثبت. خلاصه اگر ما کلمات و کارهایی رو تکرار کنیم می تواند به راحتی از ضمیر خودآگاه به ضمیر ناخودآگاه منتقل و بعد تبدیل به انرژی  شود.

حال در آیات الهی نیز این قانون جاری و ساری است که بعضی از مسائل به دلیل اهمیت فوق العاده ای که دارند تکرار شده اند تا با خواندن مکرر  آنها نکته هایی که در آنها است در شخصیت و رفتار ما نفوذ کند و بتواند راهنمای ما در مسیر موفقیت و خوشبختی باشد.

همه این مسائل بیان شد تا به یکی از مهمترین ذکرها و عباداتی که ما در شبانه روز چندین بار تکرار می کنیم پرداخته شود و آن تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها است که بعد از هر عبادتی مستحب است که آن را تکرار کنیم .

حال سوالی که در این جا مطرح می شود این است که این تکرار چه سودی دارد و چه ویژگی را می تواند به ضمیر ناخود آگاه ما منتقل کند؟

زندگی به شیوه ای که مورد ستایش و مدح دیگران باشیم چه در حال حیات و چه بعد از مرگ که می توان با تکرار ذکر شریف الحمد الله این ویزگی را در درون خود به وجود بیاوریم

در جواب به این پرسش مهم باید گفت تکرار تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها نیز از قانون کلی مغز استثنا نیست و می تواند ویژگی های مثبت فراوانی را به ضمیر ناخود آگاه ما منتقل کند که به بیان این صفات می پردازیم .

وقتی 34 مرتبه الله اکبر می گوییم در حقیقت به بزرگی و عزت خداوند اشاره می کنیم و این درسی مهم برای زندگی ماست که وقتی خداوند بزرگ و با عزت است من هم که جانشین او در زمین هستم باید با بزرگمردی و عزت زندگی کنم و عزت و بزرگمردی هم یافت نمی شود مگر با عبادت و پیروی از دستورات خداوند چرا که فرمود:

مَنْ كانَ یُریدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمیعاً: هر كس سربلندى مى‏خواهد، سربلندى یكسره از آنِ خداست.(فاطر: 10)

با تکرار 33 بار ذکر الحمدلله در حقیقت به مقام پروردگار عالمیان اشاره می کنیم که برای همه موجودات قابل ستایش است:

وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولى‏ وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون: و اوست خدا[یى كه‏] جز او معبودى نیست. در این [سراىِ‏] نخستین و در آخرت، ستایش از آن اوست، و فرمان، او راست و به سوى او بازگردانیده مى‏شوید.( القصص: 70)

با تکرار این کلمه طلایی می توانیم این ویژگی را در شخصیت خود به وجود بیاوریم که به شیوه ای زندگی کنید که هم در حال حیات برای دیگران قابل ستایش باشید و هم زمانی که مرگ شما فرا رسید مردم به نیکی از شما یاد کنند.

با گفتن 33 مرتبه ذکر شریف سبحان الله به یکی دیگر از خصوصیات خداوند اشاره می کنیم که پاک و منزه بودن و بی عیب و نقص بودن خداوند از هر جهت است, وقتی این ذکر را بارها و بارها تکرار می کنیم علاوه بر اینکه اذعان می کنیم که خداوند پاک و منزه است این درس را هم می توانیم از این ذکر برای زندگی و رشد و کمال شخصیت خود بگیریم که هر چند انسان معصوم از گناهان و اشتباهات نیست ولی می توان به شیوه ای زندگی کرد که اشتباهات و گناهان خود را به حداقل برساند و در نتیجه بتواند مسیر خوشبختی و سعادت را هر چه سریع تر طی کند.

وقتی 34 مرتبه الله اکبر می گوییم در حقیقت به بزرگی و عزت خداوند اشاره می کنیم و این درسی مهم برای زندگی ماست که وقتی خداوند بزرگ و با عزت است من هم که جانشین او در زمین هستم باید با بزرگمردی و عزت زندگی کنم و عزت و بزرگمردی هم یافت نمی شود مگر با عبادت و پیروی از دستورات خداوند

خلاصه کلام

اینکه تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها علاوه بر اینکه یک دوره خداشناسی را برای ما به تصویر می کشد به خوبی می توان با تکرار آنها  ویژگی ای مثبتی را به ضمیر نا خودآگاه خود وارد کنیم ویژگی های مثبتی که می توان به یقین گفت مهمترین اسرار موفقیت در زندگی انسان است؛ ویژگی هایی از جمله: 

الف: بزرگمردی و زندگی با عزت که می توان با تکرار ذکر الله اکبر در شخصیت خود نهادینه کنیم .

ب: زندگی به شیوه ای که مورد ستایش و مدح دیگران باشیم چه در حال حیات و چه بعد از مرگ که می توان با تکرار ذکر شریف الحمد الله این ویزگی را در درون خود به وجود بیاوریم .

ج: و در آخر زندگی به شیوه ای که اشتباهات و گناهان ما به حداقل برسد که می توان این مسئله را با تکرار ذکر سبحان الله در شخصیت خود جاری و ساری کنیم.

برگرفته از بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

شهادت امام علی علیه السلام

على عليه السلام پس از ضربت خوردن در سحرگاه شب 19 رمضان تا اواخر شب 21 در خانه بسترى بود و در اينمدت علاوه بر خانواده آنحضرت بعضى از اصحابش‏نيز جهت عيادت بحضور وى مشرف ميشدند و در آخرين ساعات زندگى او از كلمات گهر بارش بهره‏مند ميگشتند از جمله پندهاى حكيمانه او اين بود كه فرمود:انا بالامس صاحبكم و اليوم عبرة لكم و غدا مفارقكم.

(من ديروز مصاحب شما بودم و امروز وضع و حال من مورد عبرت شما است و فردا از شما مفارقت ميكنم) . مقدارى شير براى على عليه السلام حاضر نمودند كمى ميل كرد و فرمود بزندانى خود نيز از اين شير بدهيد و او را اذيت و شكنجه نكنيد اگر من زنده ماندم خود،دانم و او و اگر در گذشتم فقط يك ضربت باو بزنيد زيرا او يك ضربت بيشتر بمن نزده است و رو بفرزندش حسن عليه السلام نمود و فرمود:

يا بنى انت ولى الامر من بعدى و ولى الدم فان عفوت فلك و ان قتلت فضربة مكان ضربة.

(پسر جانم پس از من تو ولى امرى و صاحب خون من هستى اگر او را ببخشى خود دانى و اگر بقتل رسانى در برابر يك ضربتى كه بمن زده است يكضربت باو بزن) چون على عليه السلام در اثر سمى كه بوسيله شمشير از راه خون وارد بدن نازنينش شده بود بيحال و قادر بحركت نبود لذا در اينمدت نمازش را نشسته ميخواند و دائم در ذكر خدا بود،شب 21 رمضان كه رحلتش نزديك شد دستور فرمود براى آخرين ديدار اعضاى خانواده او را حاضر نمايند تا در حضور همگى وصيتى ديگر كند.

اولاد على عليه السلام در اطراف وى گرد گشتند و در حاليكه چشمان آنها از گريه سرخ شده بود بوصاياى آنجناب گوش ميدادند،اما وصيت او تنها براى اولاد وى نبود بلكه براى تمام افراد بشر تا انقراض عالم است زيرا حاوى يك سلسله دستورات اخلاقى و فلسفه عملى است و اينك خلاصه آن:

ابتداى سخنم شهادت بيگانگى ذات لا يزال خداوند است و بعد برسالت محمد بن عبد الله صلى الله عليه و آله كه پسر عم من و بنده و برگزيده خداست،بعثت او از جانب پروردگار است و دستوراتش احكام الهى است،مردم را كه در بيابان جهل و نادانى سرگردان بودند بصراط مستقيم و طريق نجات هدايت فرموده‏و بروز رستاخيز از كيفر اعمال ناشايست بيم داده است.

اى فرزندان من،شما را به تقوى و پرهيز كارى دعوت ميكنم و بصبر و شكيبائى در برابر حوادث و ناملايمات توصيه مينمايم پاى بند دنيا نباشيد و بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخوريد،شما را باتحاد و اتفاق سفارش ميكنم و از نفاق و پراكندگى بر حذر ميدارم،حق و حقيقت را هميشه نصب العين قرار دهيد و در همه حال چه هنگام غضب و اندوه و چه در موقع رضا و شادمانى از قانون ثابت عدالت پيروى كنيد.

اى فرزندان من،هرگز خدا را فراموش مكنيد و رضاى او را پيوسته در نظر بگيريد با اعمال عدل و داد نسبت بستمديدگان و ايثار و انفاق به يتيمان و درماندگان،او را خشنود سازيد،در اين باره از پيغمبر صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود هر كه يتيمان را مانند اطفال خود پرستارى كند بهشت خدا مشتاق لقاى او ميشود و هر كس مال يتيم را بخورد آتش دوزخ در انتظار او ميباشد.

در حق اقوام و خويشاوندان صله رحم و نيكى نمائيد و از درويشان و مستمندان دستگيرى كرده و بيماران را عيادت كنيد،چون دنيا محل حوادث است بنابر اين خود را گرفتار آمال و آرزو مكنيد و هميشه در فكر مرگ و جهان آخرت باشيد،با همسايه‏هاى خود برفق و ملاطفت رفتار كنيد كه از جمله توصيه‏هاى پيغمبر صلى الله عليه و آله نگهدارى حق همسايه است.احكام الهى و دستورات شرع را محترم شماريد و آنها را با كمال ميل و رغبت انجام دهيد،نماز و زكوة و امر بمعروف و نهى از منكر را بجا آوريد و رضايت خدا را در برابر اطاعت فرامين او حاصل كنيد.

اى فرزندان من،از مصاحبت فرو مايگان و ناكسان دورى كنيد و با مردم صالح و متقى همنشين باشيد،اگر در زندگى امرى پيش آيد كه پاى دنيا و آخرت شما در ميان باشد از دنيا بگذريد و آخرت را بپذيريد،در سختيها و متاعب روزگار متكى بخدا باشيد و در انجام هر كارى از او استعانت جوئيد،با مردم برأفت و مهربانى و خوشروئى و حسن نيت رفتار كنيد و فضائل نفسانى مخصوصا تقوى و خدمت بنوع را شعار خود سازيد،كودكان خود را نوازش كنيد و بزرگان و سالخوردگان را محترم شماريد.اولاد على عليه السلام خاموش نشسته و در حاليكه غم و اندوه گلوى آنها را فشار ميداد بسخنان دلپذير و جان پرور آنحضرت گوش ميدادند،تا اين قسمت از وصيت على عليه السلام درس اخلاق و تربيت بود كه عمل بدان هر فردى را بحد نهائى كمال ميرساند آنحضرت اين قسمت از وصيت خود را با جمله لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم بپايان رسانيد و آنگاه از هوش رفت و پس از لحظه‏اى چشمان خدابين خود را نيمه باز كرد و فرمود:اى حسن سخنى چند هم با تو دارم،امشب آخرين شب عمر من است چون در گذشتم مرا با دست خود غسل بده و كفن بپوشان و خودت مباشر اعمال كفن و دفن من باش و بر جنازه من نماز بخوان و در تاريكى شب دور از شهر كوفه جنازه مرا در محلى گمنام بخاك سپار تا كسى از آن آگاه نشود.

عموم بنى‏هاشم مخصوصا خاندان علوى در عين خاموشى گريه ميكردند و قطرات اشگ از چشمان آنها بر گونه‏هايشان فرو ميغلطيد،حسن عليه السلام كه از همه نزديكتر نشسته بود از كثرت تأثر و اندوه،امام عليه السلام را متوجه حزن و اندوه خود نمود على عليه السلام فرمود اى پسرم صابر و شكيبا باش و تو و برادرانت را در اين موقع حساس بصبر و بردبارى توصيه ميكنم.

سپس فرمود از محمد هم مواظب باشيد او هم برادر شما و هم پسر پدر شما است و من او را دوست دارم.

على عليه السلام مجددا از هوش رفت و پس از لحظه‏اى تكانى خورد و بحسين عليه السلام فرمود پسرم زندگى تو هم ماجرائى خواهد داشت فقط صابر و شكيبا باش كه ان الله يحب الصابرين .

در اين هنگام على عليه السلام در سكرات موت بود و پس از لحظاتى چشمان مباركش بآهستگى فرو خفت و در آخرين نفس فرمود:

اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله.

پس از اداى شهادتين آن لبهاى نيمه باز و نازنين بهم بسته شد و طاير روحش باوج ملكوت اعلا پرواز نمود و بدين ترتيب دوران زندگى مردى كه در تمام مدت‏عمر جز حق و حقيقت هدفى نداشت بپايان رسيد (1) .

هنگام شهادت سن شريف على عليه السلام 63 سال و مدت امامتش نزديك سى سال و دوران خلافت ظاهريش نيز در حدود پنج سال بود.امام حسن عليه السلام باتفاق حسين عليه السلام و چند تن ديگر بتجهيز او پرداخته و پس از انجام تشريفات مذهبى جسد آنحضرت را در پشت كوفه در غرى كه امروز به نجف معروف است دفن كردند و همچنانكه خود حضرت امير عليه السلام سفارش كرده بود براى اينكه دشمنان وى از بنى اميه و خوارج جسد آنجناب را از قبر خارج نسازند و بدان اهانت و جسارت ننمايند محل قبر را با زمين يكسان نمودند كه معلوم نباشد و قبر على عليه السلام تا زمان حضرت صادق عليه السلام از انظار پوشيده و مخفى بود و موقعيكه منصور دوانقى دومين خليفه عباسى آنحضرت را از مدينه بعراق خواست هنگام رسيدن بكوفه بزيارت مرقد مطهر حضرت امير عليه السلام رفته و محل آنرا مشخص نمود.

در مورد پيدايش قبر على عليه السلام شيخ مفيد هم روايتى نقل ميكند كه عبد الله بن حازم گفت روزى با هارون الرشيد براى شكار از كوفه بيرون رفتيم و در پشت كوفه بغريين رسيديم،در آنجا آهوانى را ديديم و براى شكار آنها سگهاى شكارى و بازها را بسوى آنها رها نموديم،آنها ساعتى دنبال آهوان دويدند اما نتوانستند كارى بكنند و آهوان به تپه‏اى كه در آنجا بود پناه برده و بالاى آن ايستادند و ما ديديم كه بازها بكنار تپه فرود آمدند و سگها نيز برگشتند،هارون از اين حادثه تعجب كرد و چون آهوان از تپه فرود آمدند دوباره بازها بسوى آنها پرواز كرده و سگها هم بطرف آنها دويدند آهوان مجددا بفراز تپه رفته و بازها و سگها نيز باز گشتند و اين واقعه سه بار تكرار شد!هارون گفت زود برويد و هر كه را در اين حوالى پيدا كرديد نزد من آوريد،و ما رفتيم و پيرمردى از قبيله بنى اسد را پيدا كرديم و او را نزد هارون آورديم،هارون گفت اى شيخ مرا خبر ده كه اين تپه چيست؟آنمرد گفت اگر امانم دهى ترا از آن آگاه سازم!هارون گفت من با خدا عهد ميكنم كه ترا از مكانت بيرون‏نكنم و بتو آزار نرسانم.شيخ گفت پدرم از پدرانش بمن خبر داده است كه قبر على بن ابيطالب در اين تپه است و خداى تعالى آنرا حرم امن قرار داده است چيزى آنجا پناهنده نشود جز اينكه ايمن گردد!

هارون كه اينرا شنيد پياده شد و آبى خواست و وضوء گرفت و نزد آن تپه نماز خواند و خود را بخاك آن ماليد و گريست و سپس (بكوفه) برگشتيم .

جاده انقلاب

در جاده انقلاب روی یکی از تابلو ها نوشته

 شده بود ,جاده لغزنده است ,دشمنان

 مشغول کارند ,با احتیاط برانید,سبقت

 ممنوع ,دیر رسیدن به پست و مقام بهتر از

 هرگز نرسیدن به امام است ,حداکثر

 سرعت بیشتر از ولی فقیه نباشد,اگر

 پشتیبان ولایت فقیه نیستید لااقل کمربند

 دشمن را نبندید,با دنده لج حرکت نکنید ,با

 وضو وارد شوید این جاده مطهر به خون

 شهداست.

پاسخ جوانی که منکر امام‌زمان(عج) بود

مدیر حوزه علمیه الامام ‌القائم(عج) تهران با استناد به حدیثی از امام باقر(ع) گفت: در آخر‌الزمان از پول‌های حرام دو گرفتاری برای مردم پدید می‌آید، نخست آنکه قیمت‌ها بالا می‌رود و دوم آنکه مزه و لذت میوه‌ها و غذاها از بین می‌رود.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، آیت‌الله سید عبدالجواد علم‌الهدی در سال 1309 هجری شمسی در مشهد مقدس به دنیا آمد. وی تحصیلات حوزوی را از سن 11 سالگی در حوزه علمیه «نواب» این شهر آغاز کرد و ادبیات، صرف و نحو، معانی و بیان، منطق، اصول فقه، تفسیر قرآن و عقاید کلامی نسبت به توحید، نبوت و معاد را فرا گرفت. 

 سید عبدالجواد در سال 1325 نیز به همراه برادرانش برای هجرت از خراسان، عازم قم شد و برای فراگرفتن تحصیلات قرآنی بالاتر، از اساتید حوزه علمیه قم بهره برد. وی سطح عالی دروس حوزوی را در محضر اساتیدی مانند آیت‌الله العظمی بروجردی(مدت 10 سال) در مدرسه فیضیه قم گذراند. علم‌الهدی به موازات درس آیت‌الله العظمی بروجردی، به همراه آیت‌الله شهید سعیدی از سال 1331 در درس استاد امام خمینی (ره) شرکت کرد و تا سال 1342 که ایشان را تبعید کردند از محضر حضرت امام بهره برد.

بخش دوم و پایانی گفت‌وگوی خبرنگار فارس با آیت‌الله سید عبدالجواد علم‌الهدی ناظر به سؤالات و مشکلات دینی روز جامعه است که مشروح آن در پی می‌آید.

 

 

 

* ارائه یک منبر خوب یکی از اصلی‌ترین مباحثی است که مردم از روحانیت، به ویژه در ماه مبارک رمضان انتظار دارند. به جز بحث مظلومیت مسلمانان میانمار، به نظر شما چه موضوع دیگری می‌تواند موضوع روز منبرها باشد؟

ـ به نظر بنده الان حساس‌ترین، لطیف‌ترین و جدید‌ترین بحث، بیداری اسلامی بانوان است، همین موضوعی که مقام معظم رهبری بیان کردند.

امام خمینی(ره)‌ نیز همین موضع را داشتند. صبحی که امام(ره) را دستگیر کردند حرکتی که در قم توسط وجود بانوان مقدس به یاری امام(ره) صورت گرفت همچنین در روز ششم ماه ذی‌الحجه سال 1366 حرکتی که از سوی بانوان به سمت مسجد‌الحرام شکل گرفت در آن زمان من همراه سایر مردان به سمت مسجدالحرام حرکت می‌کردیم از بالا دیدیم که به بانوان حمله کردند و آب جوش برسر آنها ریختند لذا حضرت امام(ره) همواره این زمینه‌ها را تقویت می‌کرد.

در هشت سال دفاع مقدس نیز بانوان نقش با اهمیتی داشتند؛ من معتقدم آنچه که جوان را به سوی جبهه‌ها حرکت می‌داد، مادرها بودند که فرزندانشان را برای حضور در جبهه‌ها تحریک می‌کردند.

بنابراین این بیداری اسلامی که خوشبختانه امروز مانند گلی تجلی کرده است حرکت مقام معظم رهبری، بسیار مؤثر است که به اخوی خودم (امام جمعه مشهد) گفتم از جانب من از آقا تقدیر کند که فرمایشات ایشان دقیق، حساس به موقع و حرکت‌انگیز است بدین معنا که طبقه جوان کشور‌های اسلامی وقتی می‌بینند مادر، خواهر و همسر جوانشان می‌خواهند بلند شده فریاد زده و خواستار تحقق حق خویش است به وجد می‌آید؛  خطبه حضرت زهرا (س) در مسجد و خطبه حضرت زینب (س) در بازار کوفه چقدر عظمت دارد که تمام بازار کوفه را متوجه و منقلب کرد، همچنین فرمایشات ام کلثوم در شام چقدر اثرگذار بود از این رو حرکت بانوان و بیداری و توجه دادن به طبقه جوان در این 35 کشور اسلامی که چندی پیش نمایندگان آنها به ایران آمده بودند ان‌شاء‌الله تاثیر ویژه و ممتازی داشته باشد.

 

* با توجه به شروع فصل گرما و تغییر نوع پوشش بانوان که گاهی با بدحجابی همراه است، توصیه‌ شما برای نحوه امر به معروف و نهی از منکر چیست، به گونه‌ای که نه تنها جزمی و قهری نباشد، بلکه موثر بیفتد؟

ـ تعبیر مقام معظم رهبری از تمام تعابیر، شیرین‌تر است. ایشان کلمه «عفاف» را به کار می‌برند و توصیه ایشان این است که عفاف داشته باشید یعنی بانوی جوان! تو که همسر عزیزی داری دیگر خودت را برای همسرت بیارای، حیف تو نیست که خودت را به دیگران بفروشی؟!

عفت یعنی نگهداری بانوی جوان از نگاه نامحرم و دوری از ملعبه دست نامحرمان شدن.

روایتی در این خصوص برای شما نقل می‌کنم: «ابن ام مکتوم» پیر مردی نابیناست که به محضر رسول‌الله(ص) می‌رسد غیر از حضرت زهرا(س) فرد دیگری در آنجا حضور ندارد. زهرای مرضیه(س) فورا از مجلس بیرون رفت، ابن ام مکتوم سؤالات خود را پرسید و رفت و سپس حضرت زهرا(س) بازگشت، حضرت رسول(ص) پرسیدند: دخترم! چرا رفتی؟ در حالی که می‌دانی ام مکتوم نابیناست و تو را نمی‌بیند!

حضرت زهرا (س) یک جمله حساسی فرمودند که بانوان و همسران جوان، معنای آن را خوب می‌فهمند. ایشان فرمود: رفتم که نباشم چرا که «إن لنساء ریاح».

یعنی بانوی جوان یک بوی مخصوصی دارد که اگر نامحرم متوجه آن شود، ممکن است به گناه افتد!

خداوند متعال در آیات سوره مبارکه نور می‌فرماید: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ؛ به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند»، «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ؛ و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند» این است معنای عفاف و تعبیر مقام معظم رهبری به عفاف در همین تعبیر است.

 

* بسیاری از جمعیت کشور ما را جوانان تشکیل می‌دهند، جوانانی که در فکر و عقیده دارای ایمان هستند اما گاهی در انجام مناسک مانند نماز خواندن سستی می‌کنند. به نظر شما ایراد کار کجاست و چه توصیه‌‌ای برای این جوانان دارید؟

ـ ایراد کار از این نظر است که بلوغ‌ها خصوصا بلوغ‌های زودرس شده‌اند و مسئله غرایض از جمله موانع به شمار می‌رود و از طرف دیگر هم احکام شرع مقدس، تکلیف‌آور است و انجام این تکلیف‌ها جلوی بعضی از آزادی‌ها را می‌گیرد. از جمله آزادی‌های بسیار دقیق، مسئله حرام و حلال است. جوان سعی کند مزد آنچه را که زحمتش را کشیده است را بگیرد و به درآمد دیگران تجاوزی نداشته باشد.

دانشگاه‌های ما دوره‌های کارشناسی ارشد و دکتری دارد اما وزارتخانه‌های ما جایی برای جذب و ساماندهی این نیروهای تحصیلکرده ندارند لذا این امر موجب می‌شود که حالت سرخوردگی برای جوان به وجود آید. او به دلیل امرار معاش و تامین مخارج زندگی به پول نیاز دارد و این مسئله باعث می‌شود او به سوی بی‌بند و باری کشیده شود و این رشته سر دراز دارد.

 

درس خارج آیت‌الله سید عبدالجواد علم‌الهدی

 

* عده‌‌ای معتقدند بعضی از گناهان نظیر دروغ و تهمت در جامعه رواج پیدا کرده است. فکر می‌کنید علت ارتکاب و شیوع این گناهان چیست؟

-ریشه این موضوع برای رسیدن به مقصودهای مالی و شهوانی و وعده‌های دروغ است، وعده‌های خلافی که بارها داده می‌شود و انجام نمی‌شود بسیاری از مؤسسات هستند که افرادی را با یک عشق و علاقه می‌آورند و بعد از مدتی، فرد دیگری را آورده و او را بیرون می‌کنند. بدین ترتیب با ورود افراد جدید، افراد قبلی از کار بی‌کار می‌شوند و این موجب ناراحتی جوانان است.

یکی دیگر از مشکلاتی که باعث می‌شود جوان به سوی گناه سوق داده شود مسئله طلاق میان دختر و پسر جوان است؛ یکی از کارمندان دادگستری با بیست هزار پرونده طلاق پیش من آمد و گفت: آقا فکری، دعایی کنید پرونده‌های دادخواست طلاق جوانانی که دوران عقد را سپری می‌کنند زیاد شده است؛ دختر را وادار کرده‌اند که برو مهریه‌ات را به اجرا بگذار و جوان امروزی هم دویست، سیصد یا هزار سکه ندارد که بدهد لذا باید به زندان برود. حال چه کسی این دختر را تحریک کرده است؟ می‌بینم متاسفانه نه تنها خواهر و مادر این خانم چیزی نگفته‌اند بلکه اطرافیانش او را تحریک کرده‌اند که این سرمایه‌ای برای توست چرا همسرت آن را نمی‌پردازد؟ و این یکی از بزرگترین گرفتاری‌های ماست که دولت هم نمی‌تواند کاری کند و پولی برای آن بپردازد.

 

* اثرات منفی ربا، نزول‌خوری و مال شبهه‌ناک در جامعه چیست؟ آیا این‌ها با هم رابطه طولی دارند یا در عرض یکدیگر هستند؟

-هر دو رابطه طولی و عرضی در این خصوص وجود دارد. بنده تنها طاغوت اول و دوم را به یاد دارم و به خاطر دارم حکومت اجنبی که بر سر کار آمد، بزرگترین خیانتی را که به بازار مسلمانان کرد ترویج ربا بود و متاسفانه آثار آن در جامعه ما ماندگار شده است.

امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید: «بدانید در آخر‌الزمان ربا آنچنان بازار مسلمین را پر می‌کند که هوا و فضا پر کرده است» ما تا چه اندازه به هوا و اکسیژن برای زنده ماندن نیاز داریم؟ ربا و نزول نیز به همین مقدار در جامعه رواج پیدا کرده است.

همچنین امام باقر(ع) فرمودند: «در آخر‌الزمان از پول‌ها و کسب‌های حرام، دو گرفتاری برای مردم پیدا می‌شود: نخست آنکه قیمت‌ها بالا می‌رود و سپس لذت میوه‌ها و غذاها از بین می‌رود»؛ سابقا میوه‌ها یک لطافتی داشت حالا گرانی به جایی رسیده است که هر مؤمن پاک کارمند و یا بازاری، اگر نخواهد آن حقوقی که به دست می‌آورد را با حرام مخلوط کند در رفع مایحتاج همسر و فرزندانش دچار مشکل می‌شود.

به فضل پروردگار، سه مؤسسه خیریه داریم، خدا می‌داند که بعضی از مواقع به دلیل گرانی برای تامین مایحتاج اولیه آنها می‌مانیم.

 

* در این احادیثی که عنوان کردید قید «آخر‌الزمان» را به کار بردید، لطفا توضیحاتی از ویژگی‌های این دوران بفرمائید.

ـ کتاب «معجم احادیث الامام المهدی(ع)» مجموعه احادیثی است که بر وجود مقدس حضرت مهدی(عج) اشاره دارد و مواردی از جمله؛ میلاد، علائم جسمانی، قد و قامت، سن، اینکه حضرت به کجا می‌رود و چه می‌کند و چگونه در آسمان‌ها حرکت می‌کند همگی در این کتاب آمده است.

امام زمان علیه‌السلام انگشتر حضرت سلیمان(ع) به دست دارد و عصای موسی(ع) نیز همراه اوست و تمام آثاری که حضرت عیسی(ع) داشته است در حضرت حاضر است و او اولین فردی است که با حضرت مهدی(عج) بیعت می‌کند.

درباره مسیحیت آمده است که وقتی مسیحیان، عیسی(ع) را همراه حضرت مهدی(عج) می‌بیند همگی دربست به امام زمان (ع) ایمان می‌آورند، کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس یکجا متوجه وجود مقدس امام زمان(ع) می‌شوند و فقط یهود با ایشان می‌جنگد که امام زمان(ع) یهود را از فلسطین (خانه مادری حضرت) بیرون می‌راند.

امام زمان(ع) 120 سال همانند ابراهیم (ع) خلیل عمر می‌کند و تمام انسان‌ها به صورت یکنواخت به اسلام تشرف می‌یابند و تمام معادن زیرزمینی استخراج می‌شود. معدنی نمی‌ماند که همگی آشکار می‌شود و در چند سال اول وضعیت مردم طوری می‌شود که در روی کره زمین فقیری باقی نمی‌ماند.

جوانی تحصیلکرده در همین حوزه علمیه آمد و‌ به گفت هر چه فکر کردم یک آقایی به نام صاحب‌الزمان و امام زمان وجود دارد اما می‌بینیم هیچ نقشی ندارد.

 

*پاسخ شما چه بود؟

-به او گفتم: عزیزم شما اول توجه کن ببین آمدن حضرت بقیه‌الله کار خودش است یا کار خداوند؟ گفت: ممکن است کار خداوند باشد. به او گفتم: اگر کار خداست اندکی هم به خود فکر کنیم آیا این جمالی که خدا به تو عطا کرده است آیا تو آن را از خداوند درخواست کرده بودی؟ پاسخ داد: نه و گفتم آیا حاضری تمام تهران را به نام تو بزنیم تا یکی از چشمان زیبایت را به ما بدهی؟ جواب داد: خیر، گفتم: پس معلوم می‌شود سرّی در کار است که شما برای وجود خودت اینقدر ارزش قائل هستی! حال آیا این نظام جهان صاحب نمی‌خواهد، همیشه باید حکومتی با ظهور امام معصوم باشد چرا که بعضی از حکومت‌ها باطنی هستند، زمین‌ ما پر از ملائکه و اجنه و ارواح است و آنها صاحب می‌خواهند.

از این رو خداوند متعادل نیز یک عبدی از عباد خود را ذخیره کرده است که هم اکنون سن مبارک ایشان 1178 سال است. مگر خداوند حضرت عیسی(ع)، خضر(ع) و ادریس (ع) را نگه نداشته است؟ سپس آن جوان به فکر فرو رفت ...

دعایی که امام حسین(ع) در حق تهران کردو دعایی که پیامبر(ص) در حق ایرانیان کرد!

آیت‌الله مجتهدی با بیان اینکه به واسطه دعای امام حسین(ع) بلا از شهر تهران دور شد، ابراز داشت: سیل و زلزله لشکر خدا هستند و برای جلوگیری از آن‌ها نباید گناه کرد.

 به گزارش فارس، مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی، شرح کوتاهی بر دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان دارد که به صورت مجموعه صوتی موجود است، متن این مجموعه شروح در ماه رمضان سال 89 به ابتکار خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس پیاده و منتشر شد.
 
نظر به استقبال مخاطبان و مردم روزه‌دار از این شروح، یک بار دیگر باز نشر می‌شود
 
*دعای روز ششم ماه مبارک رمضان
 
«اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ وَزَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ یا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَ»
 
«خدایا در این ماه به خاطر دست زدن به نافرمانیت خوارم مساز و تازیانه‌هاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت بدان نعمت‌بخشى و الطافى که نسبت به بندگان دارى دورم بدار، اى آخرین حد اشتیاق مشتاقان»
 
* شرح فرازهای دعا
 
آیت‌الله مجتهدی در شرح «اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ» می‌گوید: خدایا، من را به واسطه تعرض گناه خوارم نکن، گناه آدم را خوار و عبادت و بندگی آدم را عزیز می‌کنند. اگر اهل طاعت و بندگی شوید، عزیز می‌شوید؛ اما اگر اهل گناه باشید، کسی دوستتان ندارند.
 
وی افزود: اهل گناه ولو اگر تحصیلات عالی رتبه دانشگاهی هم داشته باشد و لباس‌های فاخر به تن کند، باز هم خوار است. اما بندگی خدا را کردن باعث می‌شود تا محبت آن شخص به مقدار بسیار زیادی در دل دیگران باشد.
 
این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: قرآن می‌گوید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»‌ یعنی هر که ایمان بیاورد و عمل صالح بکند، ما هم دوستی‌اش را در دل مردم می‌افکنیم، مردم اهل عمل را دوست دارند.
 
* سیل و طوفان، تازیانه عذاب خداوند هستند/ سیل گلستان به کدام روستا نرسید

 
وی در شرح فراز دوم دعای روز ششم ماه رمضان «وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ» می‌افزاید: «خدایا من را به تازیانه عذابت نزن، «لاتضرب» واژه نهی است اما در اینجا دعاست. اگر من به شما بگویم «لاتضرب» این نهی است. اما کوچک‌تر به بزرگ‌تر بگوید و ما به خدا که بگوییم، «لاتضرب» دعاست.
 
مجتهدی تهرانی در ادامه اظهار می‌کند: الان این گرفتاری‌هایی که گریبان آمریکا را گرفته و هر روز خبر از آمدن سیل و طوفان در آنجاست، همه تازیانه عذاب است. در ایران هم برخی جاها که سیل و زلزله می‌آید، عذاب الهی است. دلیلش هم این است که چند سال پیش در گلستان سیل آمد، روستایی در مسیر سیل قرار داشت که همه اعضای آن سید بودند، سیل، مسیر خود را عوض کرد و روستای دیگری را از بین برد که نمی‌گویم افراد آن چی و کی بودند.
 
وی به بیان شعری از زبان استادش می‌پردازد و می‌‌گوید: جمله ذرات زمین و آسمان / لشکر حقند گاه امتحان
 
سیل و رانش زمین، لشکر خدا هستند، آنها که می‌گویند این‌ها قهر طبیعت هستند، دین و ایمان ندارند؟ چرا یک کلمه نمی‌گویند که اینها عذاب هستند و برای جلوگیری از آنها نباید گناه کنیم.
 
*دعایی که پیامبر(ص) در حق ایرانیان کرد!
 
این استاد اخلاق در ادامه اظهار می‌کرد: در تهران قرار بود که عذاب بیاید، امام حسین (ع) شفاعت کرد و فرمود که جوانان این شهر برای من بیرق عزا به پا می‌کنند و دفع بلا شد، قرار بود تهران بر اثر برخی گناهان از بین برود، ولی امام حسین (ع) شفاعت کرد، این را کسی در خواب دیده بود و آن را برای من تعریف کرد.
 
وی تأکید می‌‌کند: ایران بهترین ممالک دنیاست، اولاً حکومت حقه شیعه اثنی‌عشری دارد، مملکتی که رئیس‌جمهورش، رئیس مجلسش، همه رؤسا، قوه‌ها و رهبر انقلابش و همه مسئولانش شیعه باشد، فقط ایران است، تنها مملکتی که مذهب رسمی‌اش شیعه دوازده امامی است، ایران است، پیامبر (ص) در غدیر خم ما را دعا کرده و به برکت دعای او ایران اوضاع خوبی دارد، پیامبر (ص) در دعایش گفت «اللهم انصر من نصر» خدایا، هر که علی (ع) را یاری می‌کند، یاری‌اش کن.
 
* لزوم توجه به معانی دعا هنگام قرائت آنها در مساجد

 
آیت‌الله مجتهدی تهرانی با بیان بخشی از دعای روز ششم، ادامه می‌دهد: «وَزَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ»، «خدایا من را از موجبات سخطت دور گردان، چیزهایی که موجب سخط توست»، روایتی است که برخی گناهان خدا را به غضب می‌آورد و آن‌گاه خدا قسم می‌خورد که به عزت و جلال خودم دیگر تو را آمرزش نمی‌کنم، با اینکه خدا «ارحم الراحمین» است؛ اما مثلاً از من با این محاسن و عمامه توقع ندارد که به نامحرم نگاه کنم، لذا خدا به غضب می‌آید.
 
وی تأکید می‌کند: حدیث هست که هفتاد گناه جاهل را می‌آمرزند، قبل از آن‌که یک گناه عالم را بیامرزند.
 
این استاد برجسته حوزه در خصوص فراز «بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ» می‌گوید: یعنی به حق احسان و نعمت‌هایی که به من داده‌ای، خدایا این چند تا دعا را درباره من مستجاب کن.
 
وی ادامه می‌دهد: «یا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَ» یعنی ای خدایی که منتهای رغبت مشتاقان هستی، مشتاقان تو، چقدر مشتاق تواند، منتها رغبت مشتاقان تویی، این 3 دعای روز ششم ماه رمضان را درباره ما مستجاب کن.
 
آیت‌الله مجتهدی تهرانی در پایان می‌گوید: ای کاش در مساجد که این دعاها خوانده می‌شود، معنی آن نیز بیان شود تا مردم وقتی دعا می‌کنند، با حضور قلب این دعاها را بخوانند و در خودشان بیان کنند، به مردم بگویند که به خاطر گناه عذاب می‌شوند و این حادثه‌ها در سراسر جهان و برخی شهرهای تهران به خاطر گناه است، خدا به شعیب پیامبر فرمود، می‌خواهم صدهزار تن از قومت را عذاب کنم. 40 هزار تن افراد بد و 60 هزار تن از افراد خوب، خطاب رسید که چرا خوب‌ها بیشترند، فرمود: برای اینکه خوب‌ها هم با بدها خوش و بش کردند.

يا رب الهي آمدم***با رو سياهي آمدم

يا رب الهي آمدم***با رو سياهي آمدم

در بي پناهي آمدم***خواهي نخواهي آمدم

زشتي من از حد گذشت***دور از تو بر من بد گذشت

يا رب الهي يا كريم

حملم به بي عاري مكن***ردم ز بيزاري مكن

با من مگو زاري مكن***ترك وفاداري مكن

حرفي ندارد حال من***لطف تو و اقبال من

يا رب الهي يا كريم

گمراهم و من بي پناه*دارم به لب ذكر اله

اما به دل ميل گناه***ماندم ميان اين دو راه

من بس كه دست دست كرده ام***خود را تهي دست كرده ام

الموت يعطي بغطته***القبر صندوق العمل

يا رب الهي يا كريم

دارم گله از حال خود***من خود شكستم بال خود

رفتم پي اميال خود***افتاده ام دنبال خود

بلكه تو پيدايم كني***در كوي خود جايم كني

يا رب مرا رسوا مكن***با من به عدلت تا مكن

مشت مرا هم وا مكن***امروز و هي فردا مكن

خورده گره كارم خدا***تنها تو را دارم خدا

يا رب الهي يا كريم

كاري ندارم با كسي***هستم به درگاهت خسي

حالا كه بيمارم بسي***پس كي به دادم مي رسي

من خوب مي دانم بدم*** گفتي بيا من آمدم

گفتي بيا من آمدم *** چون بار عام است آمدم

هر چه تو بخشيدي ز من***خوردم فريب خويشتن

امشب بگو با من سخن***سويم بيا توبه شكن

بيش از همه شرمنده ام***از فاطمه شرمنده ام

يا رازق الطفل الصغير***يا راحم الشيخ الكبير

يا جابر العزم الكثير***يا رب اجرنا يا مجير

خوردم زمين من را مزن***افتاده ام از پا مزن

يا رب الهي يا كريم

100 نرم افزار علوم اسلامي و اسلامي براي دانلود محيا شد

مرکز تحقيقات کامپيوتري علوم اسلامي براي استفاده بيشتر روزه داران ، اين نرم افزار ها را به صورت رايگان در قالب وب و با قابليت دانلود در دسترس علاقه مندان قرار داد.

به گزارش گروه علمي باشگاه خبرنگاران ؛مدير بخش ارتباطات و تبليغات مرکز تحقيقات کامپيوتري علوم اسلامي گفت: اين نرم افزارها با 22 موضوع از هم اکنون در قسمت دريافت نرم افزارهاي پايگاه اطلاع رساني اين مرکز قرار گرفته است.
آقاي رحماني عرضه رايگان اين نرم افزارها را در راستاي ترويج فرهنگ قرآني و گسترش سيره و معارف اهل بيت عليهم السلام اعلام كرد و گفت : احکام و مناسک حج ، اعتقادات و پاسخ به شبهات ، مباحث اجتماعي و سياسي براي حجاج ، کتب مرجع حج ، اطلاعات عمومي علوم گوناگون ، تاريخ اسلام ، سيره معصومين(ع) ،  حديث ، دعا و مناجات ، دوازده امام(ع) ، رد وهابيت ، روش ها و گرايش هاي تفسيري ؛ سياسي اجتماعي اخلاقي ، عاشورا ، عرفان ، فضايل و مناقب ، کلام شيعه اماميه و مهدويت از جمله موضوعات نرم افزارهاي رايگان علوم اسلامي و انساني است.
 علاقمندان براي دريافت مستقيم اين نرم افزارها مي توانند به  پايگاه اطلاع رساني مرکز تحقيقات کامپيوتري علوم اسلامي  به نشاني اينترنتي www.noorsoft.org  مراجعه کنند.

«گناه» حافظه را ضعیف می‌کند/ دعای تقویت حافظه چیست

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی، انجام گناه را دلیل ضعیف‌بودن حافظه می‌داند و تأکید دارد: روزه صورت شیطان را سیاه می‌کند. وی در شرح دعای روز سوم ماه مبارک رمضان می‌گوید: در این دعا از خدا درخواست ذهن و حافظه می‌کنیم.
 مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی، شرح کوتاهی بر دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان دارد که به صورت مجموعه صوتی موجود است. متن این مجموعه شروح در ماه رمضان سال 89 به ابتکار خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس پیاده و منتشر شد.
 
نظر به استقبال مخاطبان و مردم روزه‌دار از این شروح، یک بار دیگر بازنشر می‌شود.
 
 
 
* دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
 
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ‏وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِین»
 
خدایا در این روز مرا هوش و بیدارى نصیب فرما و از سفاهت و جهالت و کار باطل دور گردان و از هر خیرى که در این روز نازل مى‏فرمایى مرا نصیب بخش به حق جود و کرمت اى جود و بخشش دارترین عالم.
 
* شرح فرازهای دعا
 
آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبِیهَ وَبَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ» می‌گوید: خدایا در این ماه رمضان روزی کن که من هوشیار بشوم و حافظه پیدا کنم و از خواب غفلت بیدار بشوم! انسان اگر بیدار بشود خیلی لذت می‌برد، نوع انسان‌ها در غفلت هستند؛ بنابراین در ماه رمضان از خدا درخواست کنید که از خواب غفلت بیدار شویم.
 
وی درباره علت ضعیفی حافظه عنوان می‌کند: یکی از نعمت‌های بزرگ خدا ذهن است. در این دعا از خدا درخواست ذهن و حافظه می‌کنیم، اگر می‌بینید حافظه ضعیف است و حافظه درست و حسابی نداریم، علت آن گناه است؛ به نامحرم که نگاه کنی حافظه می‌رود.
 
* گناه حافظه را ضعیف می‌کند
 
این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: شخصی به دانشمندی مراجعه می‌کند و می‌گوید ؛ من حافظه ندارم. آن دانشمند گفت: گناه نکن و علت آن را هم ذکر کرد و گفت: علم یک نوع فضیلت و برتری است و خدا این برتری را به شخص گناه‌کار نمی‌دهد لذا کسی که اهل گناه است مجتهد و ملا نمی‌شود و اگر بخواهد ملا بشود و به درد مردم بخورد باید حافظه داشته باشد و لازمه آن ترک گناه است.
 
آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه به بیان خاطره‌ای می‌پردازد و می‌گوید: مرحوم آیت‌الله بروجردی، گاهی در درس شعرهای سیوطی را می‌خواندند؛ با اینکه حدود 70 تا 80 سال از زمانی که سیوطی می‌خواندند و مجتهد شده بودند، فاصله بود، ولی به علت دوری از گناه از حافظه بسیار قوی برخوردار بودند.
 
* دعای تقویت حافظه
 
این عالم ربانی همچنین دعایی برای تقویت حافظه معرفی می‌کند و می‌گوید: از خدا؛ حافظه بخواهیم و ترک گناه کنیم؛ این دعا را هم بعد از هر نماز بخوانید: «سبحان من لایعتدی علی اهل مملکته ...» که باعث تقویت حافظه می‌شود؛ قرآن حفظ کنید؛ حافظه زیاد می‌شود؛ خواندن آیة‌الکرسی حافظه را زیاد می‌کند.
 
این استاد بزرگ اخلاق یک بار دیگر به دعای روز سوم ماه رمضان اشاره می‌کند و می‌گوید: در ادامه دعای روز سوم از خدا طلب بیداری از خواب غفلت می‌کنیم. «وَبَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَالتَّمْوِیهِ» خدایا در این روز مرا از کارهای باطل و سفیهانه دور گردان؛ غیبت نکنم، دروغ نگویم و ... سفاهت به معنای؛ کار بی‌خردانه و بچه‌گانه است.
 
وی با قرائت ادامه دعا می‌افزاید: «وَاجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ» خدایا هر کار خیری که در ماه رمضان نازل کرده‌ای نصیبی از آن کار خیر به من برسان.
 
* شیطان چگونه از ما دور می‌شود
 
مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه به حدیثی از حضرت رسول(ص) اشاره می‌کند و می‌گوید: رسول خدا فرمود: «آیا شما را خبر ندهم به اموری که اگر به آن امور عمل کنید، شیطان از شما دور می‌شود؛ مثل دور بودن مشرق از مغرب.» اصحاب گفتند: «بله یا رسول‌الله» حضرت فرمودند: «روزه بگیرید؛ چراکه روزه صورت شیطان را سیاه می‌کند.»
 
* روزه صورت شیطان را سیاه می‌کند و صدقه پشت او را می‌شکند
 
وی تأکید کرد: یکی از کارهای خیر روزه گرفتن است. از خدا بخواهیم که در ماه رمضان مریض نشویم و توفیق روزه‌داری داشته باشیم. یکی از کارهای خیر دیگر صدقه است؛ صدقه دادن هم پشت شیطان را می‌شکند. «و کَسْرَ ظَهره» و در ادامه آمده است،‌ مواظبت بر عمل صالح، نماز شب و دوستی با خدا و استغفار، ریشه شیطان را قطع می‌کند. و در آخر حدیث گفته شده است: «و ل‍ِکلِ شی زکات وزکاتُ الابدان الصیام» که هر چیزی زکاتی دارد و زکات بدن‌های شما روزه است.
 
وی همچنین درباره بخش آخر دعای روز سوم ماه رمضان اظهار می‌کند: «وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِین» خدایا هر خیری که در ماه رمضان نازل می‌کنی برای من نصیبی از آن خیر قرار بده به جود و بخشش خودت ای کسی که جود و بخششت از همه بخشندگان بیشتر است.

روزه انتظار ؛ اذان ظهور

اشاره : 

مؤمن از تمام اتفاق‌های عالم درس می‌گیرد و منتظر، از پدیده‌ها عبرت می‌آموزد. ماه مبارک رمضان نیز پدیده‌ای مبارک با درس‌های آموزنده فراوان است که می‌توان از آن، نکات راهبردی زیادی برای سلوک منتظرانه آموخت. چکامه ی زیر، به همین بهانه سامان یافته است. 

برداشت اول 

روزه‌داری که در ماه مبارک رمضان، روزه می‌گیرد، از ابتدای صبح، نگران است و منتظر. نگرانِ اینکه نکند روزه آن روز را به پایان نرساند و محروم از ثواب بی‌پایان و سزاوار عقاب دردناک ـ در صورت عصیان ـ گردد؛ و منتظر فرا رسیدن مغرب و ندای مؤذن و افطاری. آن نگرانی، موجب مراقبت بیشتر می‌شود و این انتظار، غنچه‌های شوق را لحظه به لحظه در روح او سبز می‌کند. شوق چشم به راهی برای فرا رسیدن مغرب و در انتظار مؤذن بودن، تنها از آنِ کسی است که خود را در دریای دشوار روزه‌داری، افکنده و امواج سهمگین نگرانی را به دوش کشیده و هر لحظه خود را نسبت به احکام و آداب روزه، رصد کرده است.
شوق انتظار ظهور نیز، تنها نصیب کسی می‌شود که تکلیف دشوار عصر غیبت را قبول کرده و نگران انجامِ دقیق آن باشد؛ آن وقت است که هر چه به وقت ظهور نزدیک می‌شود، عطش و شوق ظهور نیز در او افزونی می‌گیرد. ادعای اشتیاق ظهور امام زمان ـ ارواحنا له الفداء ـ بدون تن دادن به وظایف عصر غیبت، به همان اندازه دروغین است که ادعای انسان بی‌روزه، در مورد وقت افطار.

برداشت دوم

رمضان المبارک

روزه‌داری، بدون آگاهی از احکام و آداب روزه‌داری و خوردن سحری، کاری سخت و شاید ناممکن است. ادعای انجام تکالیف زمان غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف  که به آن « انتظار » گفته می‌شود ـ نیز بدون آگاهی از احکام و آداب آن و بدون آمادگی جسمی و روحی برای انجام آن، کاری بس ناشدنی است. چرا بعضی از ما فکر می‌کنیم که اگر فقط در انتظار حکومت عدل مهدوی باشیم، به خیمه‌گاه منتظران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  درآمده‌ایم؟ در حالی که نه به لوازم انتظار آگاهیم و نه نسبت به انجام آن، کوشا.

برداشت سوم

یک روزه‌دار، در عین اینکه منتظر فرا رسیدن مغرب است، کارهای خویش را هم تعطیل نمی‌کند؛ بلکه به تمام مسئولیت‌های خودش پایبند است. اما نکته اینجاست که روح روزه‌داری در تمام کارهایش جریان دارد و حتی در کمیت و کیفیت انجام کارهایش، مراقب است که بر خلاف روزه‌داری، کاری انجام ندهد و از انجام آنچه او را در این امر، ناتوان می‌کند، پرهیز دارد. چه کسی گفته و کجا نوشته شده که انتظار ظهور، به معنی تعطیل کردن کارهاست؟ چگونه می‌توان ادعای چشم‌به‌راهی دولت موعود را از کسی که در فعالیت‌های روزمره‌اش، بویی از انتظار، استشمام نمی‌شود، پذیرفت. 

برداشت چهارم

همچنان که روزه‌دارِ منتظر ندای اذانِ مغرب، اگر برای افطار، مهمان عزیزی داشته باشد، تنها گوش به زنگ صدای درب خانه نیست، بلکه علاوه بر انجام کارهای روزه‌مره و کوشش در حفظ روزه خود، تمام تلاش خویش را برای پذیرایی مطلوب از میهمانش به کار می‌بندد و در وقت افطار هم منتظر صدای زنگ در است که از آمدن محبوبش خبر می‌دهد، منتظرِ ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  نیز تنها گوش به زنگ بانگ ظهور نیست؛ بلکه علاوه بر انجام کارهای شخصی، تمام تلاش خود را برای آماده نمودن سفره پذیرایی از ایشان آماده می‌کند تا به بهترین نحو، از ایشان، استقبال و پذیرایی نماید. این همان آداب و لوازم انتظار است.

نویسنده : حسن ملائی

منبع : مجله امان شماره 31

تنظیم و ویرایش : سایت حرف آخر

خطبه امام علی(ع) در نخستین روز ماه رمضان

حضرت علی(ع) در اولین روز ماه رمضان در مسجد کوفه ضمن ایراد خطبه‌ای زیبا در وصف ماه مبارک رمضان، به پیش‌بینی پیامبر اعظم(ص) درباره شهادت خویش در این ماه اشاره کرد.

پایگاه اطلاع‌رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری، حضرت علی(ع) در روز اول ماه مبارک رمضان خطبه‌ای ایراد کردند که جزئیات آن در جلد اول کتاب ماه خدا چنین آمده است:  
ای مردم! این ماه، ماهی است که خداوند، آن را بر ماه‏های دیگر برتری داده است، مانند برتری ما اهل‏بیت بر دیگر مردم. و آن، ماهی است که درهای آسمان و درهای رحمت، در آن گشوده می‏شوند و درهای آتش در آن بسته می‏گردند. و ماهی است که در آن ندا شنیده می‏شود و دعا مستجاب می‏گردد و گریه مورد ترحّم قرار می‏گیرد.  
ماهی است که در آن، شبی وجود دارد که فرشتگان از آسمان فرود آمده، بر مردان و زنان روزه‏دار، به اذن پروردگارشان تا طلوع سپیده سلام می‏دهند و آن شب، «شب قدر» است. دو هزار سال پیش از آن که آدم علیه‏السلام آفریده شود، ولایت من در آن شب، مقدّر شد. روزه گرفتن آن، برتر از روزه‏داری هزار ماه است و عمل در آن، برتر از عمل در هزار ماه است. 
ای مردم! خورشید ماه رمضان بر مردان و زنان روزه‏دار، با رحمت می‏تابد و ماه آن با رحمت بر آنان نورافشانی می‏کند و هیچ روز و شبی از این ماه نیست، مگر آن که پروردگار متعال، بر سر این امّت، نیکی می‏افشاند. پس هر کس از ریزش نعمت الهی ذرّه‏ای بهره‏مند گردد، در روز دیدارش با خدا، نزد خداوند، گرامی خواهد بود و هیچ بنده‏ای نزد خدا گرامی نگردد، مگر آن که خداوند، بهشت را جایگاه او قرار می‏دهد.  
ای مردم! این ماه، ماهی است که خداوند، آن را بر ماه‏های دیگر برتری داده است، مانند برتری ما اهل‏بیت بر دیگر مردم. و آن، ماهی است که درهای آسمان و درهای رحمت، در آن گشوده می‏شوند و درهای آتش در آن بسته می‏گردند. و ماهی است که در آن ندا شنیده می‏شود و دعا مستجاب می‏گردد و گریه مورد ترحّم قرار می‏گیرد. 
بندگان خدا! این ماه شما، همچون دیگر ماه‏ها نیست. روزهایش برترین روزهاست و شب‏هایش برترین شب‏ها و ساعاتش برترین ساعات است. آن، ماهی است که شیطان‏ها در آن در بند و زندانی‏اند؛ ماهی که خداوند در آن، روزی‏ها و اجل‏ها را می‏افزاید و میهمانان خانه‏اش را می‏نویسد؛ ماهی که اهل ایمان با آمرزش و رضای الهی، با شادی و نعمت‏های الهی، و با خشنودی فرمانروای دادگر و توانا، پذیرفته می‏شوند.  
ای روزه‏دار! در کار خویش نیک بنگر، که در این ماه، میهمان پروردگار خویش هستی . بنگر که در شب و روزت چگونه‏ای و چگونه اعضای خود را از نافرمانی خدا حفظ می‏کنی. بنگر تا مبادا شب در خواب باشی و روز در غفلت؛ پس این ماه بر تو بگذرد و بار گناهت همچنان بر دوشت مانده باشد؛ پس آنگاه که روزه‏داران پاداش‏های خود را می‏گیرند، تو از زیانکاران باشی و آنگاه که به کرامت فرمانروای خویش نایل می‏شوند، از محرومان گردی و آنگاه که به همسایگی با پروردگارشان سعادتمند می‏شوند، تو از طردشدگان باشی!  
ای روزه‏دار! اگر از درگاه صاحبت رانده شوی، به کدام درگاه روی خواهی آورد؟ و اگر پروردگارت محروم سازد، کیست که روزی‏ات دهد؟ و اگر تو را خوار شمرد، کیست که اکرامت کند؟ و اگر ذلیلت ساخت، کیست که عزّتت بخشد؟ و اگر تو را واگذاشت، کیست که یاری‏ات کند؟ و اگر تو را در جمع بندگانش نپذیرفت، بندگی‏ات را به آستان چه کس خواهی برد؟ و اگر از خطایت در نگذشت، برای آمرزش گناهانت به که امید خواهی بست؟ و اگر حقّ خویش را از تو طلبید، حجّت تو چه خواهد بود؟  
ای روزه‏دار! در شب و روزت با تلاوت کتاب خدا، به او تقرّب بجوی، که همانا کتاب خدا، شفیعی است که روز قیامت، شفاعتش برای قرآن‏خوانان پذیرفته است و با خواندن آیات آن، از درجه‏های بهشت بالا می‏روند. 
مژده ای روزه‏دار! تو در ماهی هستی که روزه‏داریت در آن، واجب، نَفَس کشیدنت در آن، تسبیح، خُفتنت در آن، عبادت، طاعتت در آن، پذیرفته، گناهانت در آن، آمرزیده، صداهایت در آن، شنیده ‏شده، و مناجات در آن، مورد ترحّم است. از حبیبم پیامبر خدا شنیدم که می‏فرمود:  
خداوند متعال را در هنگام افطار هر شب ماه رمضان، آزادشدگانی از آتش است که شمار آنان را کسی جز خداوند نمی‏داند. شمار آنان، نزد او در علم غیب است. پس چون آخرین شب این ماه شود، خداوند به شمار همه کسانی که در تمام این ماه آزاد کرده، آزاد خواهد نمود.  
مردی از قبیله هَمْدان برخاست و گفت: ای امیر مؤمنان! از آنچه حبیب تو درباره ماه رمضان فرمود، بیشتر بگو.  
فرمود: باشد! شنیدم که برادر و پسر عمویم، پیامبر خدا، می‏فرمود: «هر کس ماه رمضان را روزه بدارد و خود را در این ماه از حرام‏ها نگه دارد، وارد بهشت می‏شود.»  
آن مرد همدانی گفت: ای امیر مؤمنان! از آنچه برادر و پسر عمویت درباره ماه رمضان فرمود، بیشتر بگو.  
فرمود: باشد! شنیدم که دوستم پیامبر خدا می‏فرمود: «هر کس از روی ایمان و به خاطر اجر الهی، [ماه] رمضان را روزه بدارد، وارد بهشت می‏شود.»  
مرد همدانی گفت: ای امیر مؤمنان! از آنچه دوستت درباره این ماه فرمود، بیشتر بگو.  
فرمود: باشد! شنیدم که سَرور اوّلین و آخرین، پیامبر خدا می‏فرمود: «هر کس [ماه] رمضان را روزه بدارد و در شب‏های آن حرام نخورد، وارد بهشت می‏شود.»  
مرد همدانی گفت: ای امیر مؤمنان! از آنچه سرور اوّلین و آخرین با تو درباره این ماه گفت، بیشتر بگو.  
فرمود: باشد! شنیدم که برترینِ پیامبران و فرستادگان و فرشتگان مقرّب می‏فرمود: «همانا سَرور اوصیا، در سَرور ماه‏ها کشته می‏شود.»   
گفتم: ای پیامبر خدا! سرور ماه‏ها، کدام است و سرور اوصیا کیست؟  
فرمود: «امّا سرور ماه‏ها، ماه رمضان است و امّا سرور اوصیا، تویی، ای علی!»  
گفتم: ای پیامیر خدا! آیا چنین خواهد شد؟   
فرمود: آری، به پروردگارم سوگند! همانا نگون‏بخت‏ترینِ امّت من، برادرِ پی‏کننده ناقه ثمود، برمی‏خیزد و ضربتی بر فرق سرت می‏زند که محاسنت از خون آن، رنگین می‏شود.  
پس مردم شروع به گریه و شیون کردند. و حضرت علی علیه‏السلام خطبه‏اش را به پایان برد و فرود آمد.

دعا به وقت فرا رسيدن ماه رمضان  از صحيفه سجاديه

سپاس خدا را که ما را راهنما به سپاس خود شد، و شايسته آن نمود، تا از شکرگزاران احسان او گرديم، و به ما بر اين کار پاداش نيکوکاران بخشد.

و سپاس خداي را که دينش را به ما عنايت فرمود، و ما را به آئين خود اختصاص داد، و در راههاي احسان خود روان ساخت، تا در آنها به فضل و لطفش به سوي رضوان او حرکت کنيم، چنان حمدي که از ما بپذيرد، و به سبب آن از ما خشنود شود.

و سپاس خداي را که از جمله آن راه‌ها، ماه خود ماه رمضان را قرار داد، ماه روزه، ماه اسلام، ماه طهارت، ماه آزمايش، ماه قيام، ماهي که قرآن را در آن نازل کرد، براي هدايت مردم، و بودن نشانه‏هايي روشن از هدايت و مشخص شدن حق از باطل، و بدين جهت برتري آن ماه را بر ساير ماه‌ها بر پايه احترامات فراوان، و فضيلت‌هاي آشکار روشن نمود، پس آنچه را در زمانهاي ديگر حلال بود حرام کرد، و براي اکرام آن خوراکي‌ها و آشاميدني‌ها را منع نمود، و براي آن زمان معيني قرار داد که حضرتش -‌ عزّ و جلّ ‌ - اجازه نمي‌دهد از آن پيش افتد، و نمي‌پذيرد که از آن پس افتد، سپس يکي از شب‌هايش را بر شب‌هاي هزار ماه فضيلت و برتري داد، و آن را شب قدر ناميد، که در آن شب فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان براي هر امري نازل مي‌گردند، و آن شب سلامتي و برکت پيوسته است تا سپيده دم بر هر کس از بندگانش که بخواهد به جهت قضايش که لازم الاجراء دانسته است.

بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و معرفت برتري اين ماه و بزرگداشت احترامش، و خودداري از محرمات در آن را به ما الهام کن، و ما را به روزه داشتن آن با حفظ جوارح از گناهان، و به کار بردن آنها در آنچه که تو را خشنود مي‌نمايد ياري ده، تا با گوشمان به گفتار لغو گوش نکنيم، و با چشمانمان به تماشاي لهو نشتابيم، و دستهاي‌مان را به حرامي دراز نکنيم، و به سوي ممنوع تو گام برنداريم، و شکم‌هايمان جز به حلال پر نشود، و زبانمان به غير آنچه تو گفته‏اي گويا نگردد، و جز در کاري که به ثواب تو نزديک مي‌کند به کوشش برنخيزيم، و جز آنچه از عقوبتت نگاه دارد فرا نگيريم، آنگاه اين همه را از خودنمايي رياکاران، و شهرت خواهي شهرت‌طلبان خالص و پاک گردان، به گونه‏اي که کسي را با تو در اين امور شريک نکنيم، و مقصد و مقصودي غير تو نداشته باشيم.

بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و ما را در اين ماه بر اوقات نمازهاي پنج‌گانه به نحوي که حدودش را معين نمودي، و واجباتش را مقرر فرمودي، و شروطش را بيان کردي، و اوقاتش را تعيين نمودي آگاه و بينا ساز، و ما را در مرتبه آناني قرار ده که به مراتب آن رسيده‏اند، و ارکانش را نگهبانند، و آن را در اوقات خود بپا مي‌دارند، آن طور که پيامبرت - که صلوات تو بر او و آلش باد - تشريع فرموده، در رکوع و سجود و همه آداب و درجات عالي فضيلتش، با کاملترين طهارت و تمام‌ترينش، و روشن‌ترين مراتب خشوع و رساترينش، و ما را در اين ماه توفيق ده تا به خويشاوندان خود نيکي و پيوند کنيم، و به همسايگان از راه احسان و بخشش رسيدگي کنيم، و اموال خود را از مظالم پاک نمائيم، و با بيرون کردن زکات آن را پاکيزه کنيم، و با آن کس که با ما قهر کرده آشتي کرده، و با کسي که به ما ستم نموده به انصاف برخاسته، و با دشمن مدارا کنيم، مگر آن که دشمني با او به خاطر تو و در راه تو بوده، زيرا او دشمني است که هرگز با وي دوستي ننمائيم، و حزبي است که دل با او صاف نکنيم، و ما را توفيق ده که در آن به تو تقرب جوئيم در سايه اعمال شايسته‏اي که ما را به آن از آلودگي معاصي پاک نمايي، و در آن از عيوب تازه بازداري، تا هيچ يک از فرشتگانت جز مرتبه‏اي پائين‌تر از آنچه ما بجا آورده‏ايم از ابواب طاعت و انواع تقرب به سويت به محضرت عرضه نکنند.

بار الها، تو را به حق اين ماه رمضان و به حق هر کس که از آغاز تا پايان آن بندگي تو کرده، از فرشته‏اي که او را به مقام قرب خود رسانده باشي، يا پيامبري که براي هدايت فرستاده باشي، يا عبد صالحي که او را برگزيده باشي، سوگند مي‌دهم که بر محمد و آلش درود فرستي، و ما را در اين ماه به کرامتي که به اولياء خود وعده دادي سزاوار کن، و آنچه را که براي اهل سعي و کوشش در طاعت و عبادت قرار داده‏اي براي ما قرار ده، و ما را در سايه رحمتت در رديف کساني قرار ده که استحقاق برترين مرتبه را نزد تو پيدا کرده‏اند.

بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و ما را از انحراف در توحيدت، و کوتاهي در ستايش حضرتت، و شک در دينت، و کوري از راهت، و بيتوجهي به حرمتت، و گول خوردن از دشمنت: شيطان رانده شده دور ساز.

بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست، و چنانچه در هر شب از شبهاي اين ماه مبارک برايت بندگاني است که بخششت آنان را آزاد مي‌کند، يا گذشتت ايشان را مي‌بخشد، پس ما را از آن بندگان قرار ده، و ما را براي ماه رمضان‌مان از بهترين اهل و ياران محسوب کن.

بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و همراه با به سر آمدن ماه رمضان گناهان ما را به سر بر، و با سپري شدن روزهاي پايانيش پي آمدهاي گناهانمان را از ما برگير، تا در حالي از ما بگذرد که ما را از خطاها و لغزش‌ها خالص نموده، و از گناهان پاک فرموده باشي.

بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست، و چنانچه ما در اين ماه منحرف شويم تو تعديل‌مان کن، و اگر از راه درستي بگرديم تو استوارمان ساز، و اگر دشمنت شيطان بر ما مسلط گردد تو ما را از او رهايي ده.

بار الها اين ماه را از عبادت‌مان سرشار ساز، و اوقاتش را به طاعت‌‌مان از تو زينت ده، و در روزش ما را به روزه داشتن، و در شبش ما را به نماز و زاري و خشوع در برابر خود، و خواري به محضرت ياري فرما. تا روزش شاهد غفلت ما، و شبش گواه تقصير ما نباشد.

بار الها ما را در همه ماه‌ها و روزها تا زماني که زنده‌ مان مي‌داري اين چنين قرار ده، و ما را از عباد شايسته خود گردان که بهشت را به ميراث برند و در آن جاودان باشند، آن عبادي که هر چه دارند در راه حق مي‌بخشند در حالي که قلوب‌شان از انديشه بازگشت به حضرت ربّ ترسان است، و از کساني که به جانب خيرات مي‌شتابند و بدان سبقت مي گيرند.

بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست، در هر وقت و هر زمان، و در هر حالي، به اندازه‌ي درودي که به هر کس ديگر فرستاده‏اي، و چند برابر آن درودها که احدي را قدرت بر شمردن آن نباشد، همانا آنچه را تو بخواهي انجام مي دهي.

دعاهای ماه رمضان

مى‏خوانى عقب نمازهاى فريضه:  

يا عَلِىُّ يا عَظيمُ، يا غَفُورُ يا رَحيمُ، اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظيمُ، الَّذى‏ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَى‏ءٌ وَهُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ، وَهذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَكَرَّمْتَهُ، وَشَرَّفْتَهُ وَفَضَّلْتَهُ‏ عَلَى الشُّهُورِ، وَهُوَ الشَّهْرُ الَّذى‏ فَرَضْتَ صِيامَهُ عَلَىَّ، وَهُوَ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذى‏ اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، هُدىً لِلنَّاسِ وَبَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَالْفُرْقانِ وَجَعَلْتَ فيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ، وَجَعَلْتَها خَيْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ، فَياذَالْمَنِّ وَلا يُمَنُّ عَلَيْكَ، مُنَّ عَلَىَّ بِفَكاكِ رَقَبَتى‏ مِنَ النَّارِ، فيمَنْ تَمُنُ‏ عَلَيْهِ، وَاَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ، بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.

 

از حضرت رسول‏صلى الله عليه وآله نقل كرده‏اند كه آن حضرت فرمود هركه اين دعا را در ماه رَمَضان بعد از هر نماز واجبى بخواند حقّ تعالى بيامرزد گناهان‏ او را تا روز قيامت و دعا اين است:

اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلى‏ اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اَللَّهُمَّ اَغْنِ كُلَّ فَقيرٍ، اَللّهُمَّ اَشْبِعْ كُلَّ جايِعٍ اَللّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيانٍ، اَللّهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدينٍ، اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ، اَللّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَريبٍ، اَللّهُمَّ فُكَّ كُلَّ اَسيرٍ، اَللّهُمَّ اَصْلِحْ كُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمينَ، اَللّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَريضٍ، اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناكَ، اَللّهُمَ‏ غَيِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِكَ، اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ، وَاَغْنِنا مِنَ‏ الْفَقْرِ، اِنَّكَ عَلى‏ كُلِّشَى‏ءٍ قَديرٌ.

 

هر كه اين دعا را بخواند در هر شب ماه رمضان آمرزيده شود گناهان چهل سال او

اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ، الَّذى‏ اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على‏ عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَارْزُقْنى‏ حَجَّ بَيْتِكَ‏ الْحَرامِ، فى‏ عامى‏ هذا وَفى‏ كُلِّ عامٍ، وَاغْفِرْ لى‏ تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ، يارَحْمنُ يا عَلاَّمُ.

بیانات حاج منصور ارضی در مراسم زیارت عاشورا-ابا عبدالله الحسین (ع) – 20 تیرماه 91

سلام علی نوح فی العالمین 

السلام علیک یا صاحب الزمان (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا):

 

می دهم سر این نوا را یا معز الاولیاء *** یابن یاسین، یابن طه، یا مذل الاشقیاء

اکفیانا، اکفیانا، یا اباصالح ابانا

از دل شب تا سپیده، اشکی دارم ز دیده *** تا سحر هر شب به زاری، می برن دست دعا را

وانصرانا، وانصرانا، یا ابا صالح ابانا

گَه نشینم روبرویت، زلف می بندم به مویت *** دل دارم به سویت، تا کنی نازل عطا را

انظرانا، انظرانا، یا ابا صالح ابانا

ای همه دار و ندارم، جان آقا زار زارم *** سر به پایت می گذارم، تا نهی بر دیده پا را

الامانا، الامانا، یا ابا صالح ابانا

من برای غربت تو، تو برای غربت من *** هر دو با هم غمگساریم، محنت درد و بلا را

مستعینا، مستعینا، یا ابا صالح ابانا

قصه تنهایی تو، درد بی ماوایی تو *** این همه آقایی تو، می کند شرمنده ما را

مهدی صاحب زمانا، یا ابا صالح ابانا

با وجودی که حقیرم، آشنایم، سر به زیرم *** باری از دوشت نگیرم، کی برانی آشنا را

ای امام جاودانا، یا ابا صالح ابانا

ما کجا و آشنایی، ای امان از بی وفایی *** گویمت مهدی کجایی، ای دریغا این وفا را

ای غریب کاروانا، یا ابا صالح ابانا

گَه برای زاری تو، گَه به دل غمخواری تو *** گَه ز اشک جاری تو، بس قسم دادم خدا را

هوشیارم کن همانا، یا ابا صالح ابانا

یک طرف غمهای زهرا، یک طرف غمهای مولا *** کی شود از غم رهایی، حیدر مشکل گشا را

یا ابا صالح ابانا، یا ابا صالح ابانا

کیست از ما مرد راهت، کیست سرباز سپاهت *** کیست مَحرم با نگاهت، کیست مُحرم کربلا را

اشفعانا، اشفعانا، یا ابا صالح ابانا

کیست دردت را بگیرد، کیست از غصه بمیرد *** کیست از مقتل پذیرد، تیغها را، نیزه ها را

 

قبل از شروع بحث لازم به ذکر است که در مراسم امروز حاج آقا روضه گودال و قتله گاه خواندند. لذا حال و هوای این گریه ها در صحبتهای حاج آقا که در ذیل آمده نیز مشخص است. در آخر زیارت حاج آقا فرمودند که روضه امروز تحفه سحر است که روزی شما شد. دوستانی که در مراسم حضور داشتند مطمئنا این مجلس را به عنوان یکی از مجالس به یاد ماندنی عاشواری صنف لباس فروش به یاد خواهند داشت.

انشاءالله خداوند سایه حاج آقا را بر سر بچه هیئتی ها مستدام بدارد تا از انفاس خوش و تفحات سحر و توجهات اهل بیت ما گنهکاران نیز بهره مند گردیم. 

ادامه شرح زیارت امین الله:

صابِرَةً عَلى‏ نُزُولِ بَلائِكَ، اهل بیت در مقابل آنچه بلا که بر سرشان آمد صبر کردند و صابر بودند. اولین صابر پیغمبر بود، امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهم اجمعین بودند. همینطور بیا تا این روضه ای که امروز مکشوف شد و دلت شکست، این همان مقام محمود است. این رو بدانید اگر تمام بزرگان دین از مقام محمود و چگونگی آن صحبت کنند در آخر می فرمایند که بشینی و برای حسین سلام الله علیه گریه کنی. منتهی یکی از اینجا که میره بیرون با یک غیبت یا گناه دیگر همه رو از دست میده و یک نفر حفظش می کنه و یکی هم امانت دست حضرت زهرا سلام الله علیها می گذاره.

واقعا بی بی صابره بوده است. صابِرَةً عَلى‏ نُزُولِ بَلائِكَ، کسی که در خط بی بی حرکت می کند سختیهای دنیوی به چشمش نمیاد و به قول امیرالمومنین در کمیل می فرماید که اینها بلاهای صغیره هستند و بلای عظیم در آخرت است. شما ببینید هیچکس نبود کمک بده ولی دختر برادر بود که به عمه کمک بده، پسر برادر بود که به عمه کمک بده، همه به عمه کمک دادند ولی یک جای دیگه که خیلی مهمه اینه که بی بی حرکت زهرایی کرد و به همه کمک داد و از خودش گذشت. اینها کی بودند؟ صابِرَةً عَلى‏ نُزُولِ بَلائِكَ.

زیارت اگر می کنی برای خودت اون صفات رو بخواه. عرض کردیم که زیارت که می خونی یک قسمتش برای خودته، حالا بعضی ها از اینجا که می روند بیرون دوباره درگیر نان شبهه و نماز قضا و پولهای در بانک می شوند و امام رضا هم میره و امین الله می خونه و اونها هم حاجتش رو میدهند ولی می دونند که تو فقط اونها رو برای دنیا می خواهی.

ولی کی می خواهیم که مسیر درست حرکت کنیم. یک نفر رو "منا اهل البیت" قرار دادند که بدانید هر کسی می تونه به اون مقام برسه. نه اینکه همه حضرت سلمان بشوند ولی راه رو نشان دادند.

الان نزدیک ماه مبارک است و با این روضه و گریه امروز دلت صفا پیدا کرده و باید به عاشق امام حسین کمک بدی. نمی خواد به من پول بدی که خدای نکرده زمینه ریا فراهم شه در فامیل، دوست و همسایه گرفتار زیاده، به اونها کمک بده.

بدونید این نامردهایی که زمینه گرانی رو مخصوصا در مسکن و اجاره بها و چیزهای دیگر زیاد کردند باید فردای قیامت جواب بدهند ولی منو تو هم باید یکجوری کمک بدیم.

همین که به یار و دوستدار امام حسین علیه السلام کمک بدی یعنی صد در صد به امام زمان کمک دادی. اینکه بخوای روضه خون باشی و گریه کنی یک ذره است ولی اینکه با کمکت دل یک نفر رو گرم کنی و شادش کنی چیز دیگریست. ماه رمضان است و عاشق می خواهد روزه بگیرد شاید نان نداشته باشه.

به شعارها هم نگاه نکنید. واقعا عرض می کنم، اینها دروغ می گویند مثل بقیه که دروغ گفتند و رفتند. تو کار خودت رو انجام بده. تا حالا فکر کردی که تو بچه امام حسین هستی. فکر کردی بی حساب می گی یا ابا عبدالله. وقتی می گی ابا یعنی فرزند امام حسین هستی. پس به اندازه خودت گره باز کن.

به خدا نصفه شب بودو شمام غریبان که ما روضه می خونیم و میرویم خونمون ولی تو اون خیمه های سوخته و آتش گره باز کردند. یکی گره از موی دختر باز می کرد و یکی گره دلش رو. یعنی چی؟ یعنی اینکه گره دیگران رو باز گن تا امام زمان هم گره از کارت باز کنه.

انشاءالله هفته آینده برنامه داریم و تا بعد ماه مبارک صنف برنامه نیست. تا بعد از اون هم انشاءالله زنده باشید و کی زنده است و کی رفته خدا می داند. به هر حال نوبتی می رویم:

گرگ اجل یک یک از این گله می برد *** این گله را ببین که چه آسوده می چرد

دستورالعمل آخرالزمانی آیت‌الله بهجت برای طرح در مجامع بین‌المللی از زبان نایب رئیس مجلس

حجت‌الاسلام سید محمدحسن ابوترابی‌فرد، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در آیین اختتامیه چهارمین جشنواره بین‌المللی آخرین منجی گفت: آن توانایی که قرآن کریم برای وارثان زمین ترسیم می‌کند مبتنی بر دو ویژگی ایمان و عمل صالح است.

لذا از نگاه قرآن کسانی تواناترند که ایمان بر حق و عمل صالح فاخری را دارند آنها تواناتر هستند. همچنین خواجه نصیرالدین طوسی در تفسیر ایمان و عمل صالح، تعریفی از ایمان ارائه می‌کند که با تعریف متعارف ما فاصله دارد؛ ایمان آورندگان یعنی کسانی که به رشد و بلوغ عقلانی رسیده‌اند از این رو پیامبر اکرم (ص) عقل اول است.

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: بنابراین کسانی که از اندیشه و تفکر برتری برخوردارند از قدرت بالاتری بهره‌مند هستند و این سؤال مطرح می‌شود که آیا فقط داشتن این توانایی برای اقتدار انسان کافی است، خیر چرا که ممکن است انسان در مقام عقل نظری خوب فکر کند اما در حوزه عقل عملی، عملکرد بدی داشته باشد.

وی افزود: کم نیستند کسانی که می‌دانند چه باید بکنند اما آنچه می‌دانند را انجام نمی‌دهند و قبول کنید که معضل ما در موضع دوم است از این رو خداوند متعال می‌فرماید: «وعدالله الذین آمنوا و عملوا الصالحات».

ابوترابی‌فرد تصریح کرد: آینده جهان در اختیار کسانی است که در قله عقلانیت، اندیشه و در قله عمل مبتنی بر عقلانیت و علم قرار دارند کسانی قدرت را بر دست خواهند گرفت که از تفکر برتر و رفتار مبتنی بر علم دانش بهره‌مند باشند و وجود مقدس امام زمان(عج) مصداق کامل این تعریف الهی است و ایشان در قله علم و عقلانیت قرار دارند.

وی با بیان اینکه مرحوم آیت‌الله بهجت به معنای واقعی کلمه از منتظران حضرت ولی‌عصر(عج) بود، گفت: این عالم وارسته بر این باور بود به آنچه که علم و معرفت دارید عمل کنید که این سخن را می‌توان در سراسر جهان مورد نقد قرار داد و ما مفتخریم که آیت‌الله بهجت دستورالعملی را ارائه داده است که در تمام مجامع علمی بین‌المللی ـ اعم از موحد و غیرموحد ـ قابل طرح است.

نایب رییس مجلس شورای اسلامی با اشاره به این سخن آیت‌الله بهجت مبنی بر اینکه آنچه که علم دارید عمل کنید و در آنچه که علم ندارید توقف کنید، تصریح کرد: کم نیست تصمیماتی که ابوترابی بدون علم گرفته و آن تصمیمات در معضلات سیاسی و اجتماعی کشور نقش داشته است و کم نیست تصمیماتی که می‌تواند او و همکارانش مبتنی بر علم اتخاذ کنند که در گشودن گره‌ها نقش داشته باشد و امیدوارم خداوند متعال ما را در این راه هدایت کند.

هيچ چيز عالم، مثل "يا علي" گفتن روح انسان را مست نمي کند!

هرگاه يک "يا علي" از سر "اخلاص" بگوييم و ذکر مولي را عاشقانه سر دهيم بواسطه همان ذکر، فرشته اي خلق مي‌شود که تا ابد خدا را عبادت مي کند و ثواب آن عبادت را به حساب "من و توي يا علي گو" مي‌ريزند.

در عالم معنا به من حالي کردند همه قران در آية الکرسي جمع است و همه آية الکرسي در (حي‌القيوم) نهفته شده است که بيانگر مقام ولايةاللهي اميرالمؤمنين عليه السلام است. و اسم اعظم الهي در همان عبارت (و هو العلي العظيم) قرار دارد.

بي ترديد و بي شک "علي" اسم اعظم الهي است؛ به شرط آن که اعظميت آنرا به کسي عنايت کنند.

به هر قسمتي ار عالم که مي نگرم غير از مولا امير المؤمنين عليه السلام هيچ دياري وجود ندارد و در عالم ما سواي ذات، تنها اوست که موجوديت دارد.

رفقا قبله اهل دل علي ولي است. اگر از قبله دل ـ که کعبه‌ي حقيقي و باطني است ـ روي برگردانيم دينمان را به وادي بطلان کشانده‌ايم.

به هيچ معنا، واسطه‌اي بين تو و خدا وجود ندارد، غير از "وجه‌الله" که همان وجود مقدس امير المؤمنين عليه السلام است.

گزيده‌اي از سخنان مرحوم کربلايي‌احمد طهراني

مفاتیح الحیات

انسان در تعامل و ارتباط با "خود" نيازمند تفكر و تدبر است. همين نياز درتعامل با "خانواده" و "جامعه" وجود دارد. تنها ابزار انسان در نوع ارتباط با "خدا" عقل اوست. عقل به عنوان يك مشعل نوراني و پيامبر دروني، او را به سوي پيامبر بيروني رهنمون مي‌سازد و انسان را در شاهراه حقيقت، فلاح و رستگاري قرار مي‌دهد.

امروز اين ارتباطات چهارگانه در جوامع بشري مورد اخلال وسايل و ابزار ارتباط جمعي در جهان است.

عمده وسايل و ابزار ارتباط جمعي در دست كساني است كه هدف اول آنها زايل كردن عقل انسان و هدايت آن به سمت و سويي است كه از پيامبران الهي فاصله بگيرد. اين فاصله را كساني مي خواهند پركنند كه در وادي كفر و شرك بر سر سفره حرص ، طمع، شهوت ، غرور و تكبر نشسته اند و همين صفات رذيله را مي‌خواهند به " كاربران " خود منتقل كنند. امروز با آنكه بيش از 3 دهه از انقلاب اسلامي مي‌گذرد، حوزه‌هاي علميه گسترش يافته اند، عقلانيت درجامعه ما رشد كرده است، مراكز تبليغي و ترويج اسلام دركشور توسعه يافته است، آموزش و پرورش تحول عظيمي يافته و دانشگاهها از مرحله  انقلاب فرهنگي عبور كرده اند، وسايل ارتباط جمعي بويژه صدا و سيما عمدتا در دست انسانهاي صالحي است اما خروجي اين حجم فعاليت هاي ديني و فرهنگي براي داشتن يك جامعه نمونه اسلامي كفايت نمي‌كند.

امروز حجم قاچاق و مصرف مواد مخدر نگران كننده است. پديده اراذل و اوباش در جامعه آزار دهنده است. حجم طلاق در جامعه ما شايسته يك كشور انقلابي و اسلامي نيست. داد و ستد دربازارها بر اساس مناسبات فقهي و اخلاقي صورت نمي‌گيرد. هرزه گري و روسپي گري يك قلم از اقلام جرايم جامعه ما است. دستگاه قضائي با انبوهي از پرونده هايي روبه روست كه شماري از آنها به رشوه، دزدي ، قتل و تجاوز و... اختصاص دارد. اين واقعيت ها نشان مي دهد هر آنچه را كه مراكز فرهنگي و تبليغي و ترويجي كشور از باب رسانه هاي ارتباطي مي بافند از سوي ديگر پنبه مي شود. به نظر مي رسد سفره اي كه شيطان يا شياطين پهن كرده‌اند، رنگين تر از سفره‌اي است كه صالحان و دلسوزان ما درجامعه از غذاهاي بهشتي تدارك ديده اند.

يادم مي آيد وقتي كه مجلس شوراي اسلامي بحث استفاده از ماهواره را در دستور كار خود داشت همه مراجع بدون استثناء حكم به حرمت آن دادند. فلسفه اين حكم آن بود كه انسان اجازه ندهد خارج از مرزهاي اسلامي كشورمان صدها توليد كننده پيام با او ارتباط بر قرار كنند و به او نحوه تعامل با خود، جامعه، خانواده ونظام را بياموزند.

بدون شك آنها خير اين پيام گيرنده را در نظر نمي‌گيرند. آنها دنبال مطامع و منافع خود هستند. همين بساط در مورد استفاده از اينترنت هم صدق مي كند.

امروز اگر شهروند ايراني يك ريسمان الهي براي بيرون آمدن از چاه انانيّت و خود پرستي دارد و مي خواهد خود را به مرزهاي عبوديت برساند ، صدها ريسمان شيطاني او را از طريق ماهواره و اينترنت به خود پرستي و دوري از آموزه‌هاي پيامبران الهي و  سر تعظيم فرود آوردن به كفريات مدرنيسم فرا مي خواند.

ما هر روز دركوچه و خيابان با قيافه و شكل و شمايل افرادي روبه رو هستيم كه مطابق عرف جامعه اسلامي ما زندگي نمي كنند. اخلاق فردي و جمعي آنها با مناسبات اسلامي فاصله دارد . علت اصلي اين ناهنجاريها آن است كه دشمن دكه تبليغ خود را به خانه هاي ما برده و بساط و چادر خود را آنجا پهن كرده است. ميزان ارتباط كاربران ماهواره و اينترنت با خود، پدر و مادر، جامعه، معلم و روحاني محل روز به روز به كمترين زمان ممكن مي رسد و عملا آنها با كساني ارتباط برقرار مي‌كنند كه نه تنها نسبتي با جامعه اسلامي ما ندارند بلكه برخي كمر به نابودي اسلام و آموزه‌هاي قرآن بسته اند.

سئوال مهم و كليدي آن است كه؛ امر دشوار تبليغ دين، با مخاطباني كه چشم و گوش و حواس خود را به سايت هاي مروج شهوت و خشونت عاريت داده اند، چگونه است؟!

امر دشوار تبليغ دين را به مخاطباني كه سر سفره نحله‌هاي فكري انحرافي نشسته اندو ذهن خودرا با صدها پرسش و شبهه درباره دين پركرده اند چگونه است ؟! امر هدايت به سمت آموزه‌هاي ديني با مخاطباني كه با تورهاي مرئي و نامرئي به دام سرويسهاي جامعه مدرن افتاده اند چگونه است ؟!ماه شعبان روبه پايان است. همه بايد مهياي ورود به ماه رمضان، بهار قرآن شويم.

ماهي كه شياطين در بندند. انسانها غالبا فارغ از شهوت و شكم هستند و به طور طبيعي به مساجد و حسينيه ها هجوم

مي آورند بويژه در ايام ليالي قدر ، يك فرصت استثنايي براي برقراري ارتباط اهل منبر و وعظ با مخاطبان است. ما دراين فرصت كوتاه مي توانيم همه تهديدهاي فرهنگي، اخلاقي و اجتماعي را دفع كنيم.

مردم براي ارتباط با خدا به مفاتيح الجنان روي مي آورند. اهل منبر بايد اين فرصت را غنيمت بشمارند مردم را از كلاس " مفاتيح الجنان " به " مفاتيح الحيات" ببرند . حيات انساني امروز مورد تهديد قدرت‌هاي جهاني است. اثر ارزشمند اسلام شناس بزرگ، حكيم متأله و فيلسوف مبرز ، فقيه وعارف برجسته ، مفسرقرآن حضرت آيت الله جوادي آملي تحت همين نام متكفل اين امر مهم است.

آيت الله جوادي آملي در بخش اول كتاب مفاتيح الحيات به بازخواني ارتباط وتعامل انسان با خود از ديدگاه اسلامي پرداخته است.
همچنين در بخش دوم كتاب تعامل انسان و ارتباط او را با همنوعان، جامعه و خانواده از ديدگاه الهي مورد واكاري قرارداده است. در بخش سوم اين كتاب تعامل مردم با نظام اسلامي مورد دقت قرار گرفته است. در بخش چهارم و پنجم كتاب ارتباط انسان با خلقت زيست محيطي و حيوان مورد مطالعه قرارگرفته است . ما درهمه اين بخشها از سوي رسانه هاي جمعي مورد تهاجم هستيم. يك اراده جهاني آن سوي مرزها و حتي در مرزهاي جغرافيايي خودمان مدام در روابط ما با خود ، جامعه و نظام اخلال مي كند. راه مبارزه با اين اخلال رجوع به " مفاتيح الحيات" است.

امروز بايد دركنار "قرآن " و " مفاتيح الجنان" در هر خانه يك "مفاتيح الحيات " هم وجود داشته باشد تا تكاليف انسان با خود ، جامعه و نظام را هر كس از روي نسخه اصلي اسلام بداند.

اگر هاديان نور در جامعه ما راه را درست بروند، " منبر " فقط يك رسانه در كنار رسانه هايي چون  شبكه هاي ماهواره اي، اينترنت، روزنامه ها و ... نخواهد بود. اگر اهل منبر خودرا مهذب كنند و از دانش كافي وروز آمد برخوردار باشند مي توانند سحر فرعونيان عصر ما را در رسانه هاي مدرن باطل كنند. امام (ره) ثابت كرد رسانه منبر در رديف رسانه هاي ديگر نيست و اگر درجايگاه خود قرار گيرد چون عصاي موسي (ع) همه آنچه را سحره فرعون بيافرينند دريك لحظه مي بلعد و حتي كارگزاران فرعون را هم به اطاعت و تسليم وادار مي‌كند.جهان نیوز - محمدکاظم انبارلویی

بیانات حاج منصور ارضی در مراسم زیارت عاشورا 13 تیرماه 91

سلام علی آل یاسین 

السلام علیک یا صاحب الزمان (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا):

دلداه را به غیر تمنا چه حاجت است *** دلخسته را به غیر تسلی چه حاجت است

زیباتر از نگاه تو ما را قرار نیست *** دل را به جز نگاه تو آقا چه حاجت است

از چشم مست تو دلم از دست رفته است *** از دست رفته به تقلّا چه حاجت است

آنکه هدایتش به نگاه تو می شود *** جز امتثال امر تو مولا چه حاجت است

چشم مرا تو سوی خدا باز می کنی *** بی تو رسیدن به خدا را چه حاجت است

قربانی تو می شود آنکس که مست توست *** قربانی تو را به مسیحا چه حاجت است

من یار خویش را به دو دنیا نمی دهم *** آباد گشته را به دو دنیا چه حاجت است

امروز منت تو مرا آبرو دهد *** منت کشیده را غم فردا چه حاجت است

ما دست دوستی که به دشمن نمی دهیم *** از دشمنان غیر تبری چه حاجت است

دیوانه وار دم ز ولای تو می زنیم *** دیوانه را به غیر تماشا چه حاجت است

هر کس که یار توست دلش مال کربلاست *** دنبال توست هر که دلش مال کربلاست

 

ادامه شرح زیارت امین الله:

مَحْبُوبَةً فى‏ اَرْضِكَ وَ سَمآئِكَ، عرض کردیم که این خانواده محبوب ارض و سما هستند.  اهل سماوات این خانواده رو می شناسند و اگر چهار نفر یا چند نفر بغض دارند خودشون ضرر می کنند و اگر ما هم در مسیر اهل بیت حرکت نکنیم خودمون ضرر کردیم. این همه موعظه و حدیث و روایت و تفسیر توسط بزرگان و وعاظ و خوننده و خطیب میشه ولی خیل یها گوش نمی کنند  دنبال بازی های دنیایی می روند.

گرانی برای خیلی ها که رعایتن زندگی و دینشون رو می کنند سخته، ما کاری به کسانی که نحوه ارتزاق مهم نیست کاری نداریم. و این کسی که دینش براش مهمه ولی می دونه خدا رزاق است و در هر شرایطی روزی رو می رسونه. اینها هستند که در این وادی محبوب ارض و سما می شوند چون اهل بیت اینگونه بوده اند.

می دانید که در این ماه دو قنداقه رو به آسمانها بردند برای زیرات اهل سماوات که یکی قنداقه ابی عبدالله بود ودیگر امام عصر سلام الله علیه. این تکلیف بر اهل آسمان و زمین بود که این دو بزرگوار رو زیارت کنند. اهل بیت غریبه نیستند و اگر ما در شعر می گوییم به این خاطره که خودمون غریبه هستیم. دشمن هم آگاهانه تمامی این بزرگواران رو اذیت کرد و شکنجه داد و شهید کرد و هیچ یک از این دشمنان از روی جهل این کار رو نکرد و می دانست چه کسی را باید از بین ببرد.

راوی که خود دشمن است می گوید در قتله گاه ظرف آب رو خالی کردم جلوی حسین و او انگشت خود را در زمین فشار داد و آب بیرون آمد. اینها برای این است که بداند ده ها اتفاق از قبل ماجرای کربلا و در کربلا به وجود آمده تا اونن هدایت بشه و امام زمان هم برای هدایت می آیند.

در شب نیمه شعبان می خوانیم که اَللَّهُمَّ اقْسِمْ لَنا مِنْ خَشْيَتِكَ ما يَحُولُ بَيْنَنا وَبَيْنَ مَعْصِيَتِكَ، یعنی یک کاری کن که بین من و گناه فاصله بیفته، خواهشم اینه که شب نیمه شعبان طوری استراحت کنید و غذا بخورید که بتونید شب بیدار باشید و یک کمی با امام زمان حرف بزنید. چون آقا آقاست. به کوچیکی ما نگاه نمی کنه، هر چه هست ریزش کَرَم است.، او دائم الفضل علی البریه است.

حالا خودتون که امین الله می خونید ببینید که آیا محبت این خانواده رو به دل دارید یا نه؟ اگر ندارید گریه کنید و بخواهید که این محبت رو توی دلتون قرار بدهند.

جزء 15 قرآن رو فراموش نکنید. انشاءالله هر کس هم که با قرآن انسی نداره شب نیمه شعبان بخواهد که براش قرار بدهند. می گن تو دانشگاه امسال چقدر ثبت نام کردند که قبول بشوند. هیچکدومشون هم نا امید نیستند و امید دارند قبول بشوند. شما هم از آقا بخواهید و ثبت نام کنید به خدا همتون قبول می شین. منتهی همونطور که تو این امتحان می گن فلان چیز رو سر جلسه نیاورید اینجا هم یک چیز رو با خودتون نیارید و به خواسته حضرت گوش کنید و یک چیز رو کنار بگذارید و اون هم گناه. فقط گناه رو بگذارید کنار. بعضی ها که عقب ننشینی می کنند به این خاطره که می گن آقا ما رو قبول داره یا نه؟ به ما ربطی نداره. ما باید کارمون رو بکنیم. هیچکس رو نا امید نمی گذارند. بابا به خدا من هم آدم خوبی نبودم اگر می بینی به اینجا رسیدم به خاطر اینه که یک شب گفتم من دیگه می خوام با شما باشم و قبولم کرد. یک بار بگو من با شما هستم قبولت می کنند.

 

قسمت اول: مولودی خوانی حضرت علی اکبر علیه السلام:

پیش گرسنه بوی غذا زود می رسد *** وقت کَرَم همیشه گدا زود می رسد

ذکر علی که هست عطا زود می رسد *** زهرای مرضیه به خدا زود می رسد

تا در زدیم فاطمه تحویلمان گرفت *** تا آمدیم فاطمه تحویلمان گرفت

 

وقتی ادب به سفره آماده واجب است *** ساغر که کوثری ست دگر باده واجب است

پیش کریم ها سر افتاده واجب است *** بوسه به پای حضرت شه زاده واجب است

خورشید عشق در شب مهتاب آمده *** مردم علی عالی اعلی آمده

 

از آن زمان که مست می نوکری شدیم *** پایین پای مرقدتان منبری شدیم

مثل خودت شدیم که پیغمبری شدیم *** مثل خودت شدیم و علی اکبری شدیم

مدیون لطف و مرحمت بی حد حسین(ع) *** آقایمان شده پسر ارشد حسین (ع)

 

هفت آسمان به شوق تماشا نشسته اند *** زوارهای گریه مولا نشسته اند

اینها که با اجازه زهرا نشسته اند *** با تاج گل به خدمت لیلا نشسته اند

الحق عروس ساقی کوثر شدن خوش است *** الحق که مادر علی اکبر شدن خوش است

 

حاج آقا در بین مدح حضرت علی اکبر علیه اسلام فرمودند:

 حدود هشت مسدس این شعر ماند ولی چه کنیم که در بین الحرمین هستیم و از یک طرف میلاد حضرت علی اکبر است و از طرفی میلاد حضرت صاحب علیهماالسلام، ببخشید که این حرف رو می زنم فقط یک چیزی رو محکم بهتون بگم و به آقای ثمری عرض می کنم که مثل من ناچیز رو در این خونه قبول کردند، پس هیچ نگرانی نیست، اینجا همه اش لطف است. در ماه رمضان اگر عمری باقی باشه می خوانیم که هر چه از طرف تو به ما میرسد رحمت است و از طرف ما فقط شر و بدی ساعد می شود. پس بدانید که این خانواده هم به خصلت بد ما نگاه نمی کنند بلکه به خصلت خودشون نگاه می کنند و عطا می کنند.

 

قسمت دوم: مولودی خوانی حضرت صاحب الزمان (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا):

آن شب عروس فاطمه مهمان کوثر بود *** آن شب گل نرگس گل دامان کوثر بود

آن شب ز عطر رازقی عالم طراوت داشت *** گویا زمان بارش باران کوثر بود

آن شب ز جام عشق، نرجس را چشانیدند *** از باده ای کز چشمه جوشان کوثر بود

آن شب مسلم لیلة القدر خدا بود *** وقت نزول آخرین قرآن کوثر بود

آن شب زمین سامره بر خویش می بالید *** زیرا که مهد یوسف کنعان کوثر بود

جبریل که آنروز و آنجا گفت جاء الحق *** روز ظهورت هم به دنیا گفت جاء الحق

هر کس که آقا بود آقای دو دنیا نیست *** هر کس که لیلا بود جایش در دل ما نیست

هر کس که منجی بود در وقت ظهور او *** سربازهای پارکابش خضر و عیسی نیست

ما را نگاه تو لایق می کند ورنه *** هر قطره ای که لایق امواج دریا نیست

ما سر برای تو بریدیم و نشان دادیم *** هر یوسفی که یوسف کنعان زهرا نیست

یوسف نشان خجلتش بیرون نمی آید *** وقتی که اوصاف تو را تنها خدا داند

من با شما قدری غریبم آشنایم کن *** در خویش غرقم کن به عشقت مبتلایم کن

مگذار از بند اسیریت رها گردم *** من را برای خود کن و از خود جدایم کن

ماه خدا نزدیک اما از خدا دورم *** امشب مرا آماده ماه خدایم کن

با کوله بار حاجتم دستم به دامانت *** امشب بیا بین قنوت خود دعایم کن

یا زائر قبر نهان مادرت زهرا *** یا که بیا و زائر کرب و بلایم کن

توصیه پیامبر(ص) به فرد معتاد به گناه

حجت الاسلام ماندگاری گقت: هنرپیشه ها خوشگلند اما ناپایدارترین زندگی را دارند. گرفتاری آنها عزیز شدن در چشم مردم است.
به گزارش «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، حجت الاسلام ماندگاری در خیمه الانتظار مشهد در جمع مردم این شهر گفت: مکتب انتظار مثل همه مکاتب دیگر یک شرط ورود، کلاس درس، امتحان و یک مدرک دارد.

اسرائیل با داشتن  200 کلاهک هسته ای که 10 تای آن برای نابودی زمین کافی است در مقابل حزب الله در 33 روز و در برابر حماس در 22 روز شکست خورد چون آنها امام حسین(ع) و امام زمان(عج) ندارند.

هیئت های مذهبی جایگاه ویژه ای دارند، رضا خان می دانست این هیئت ها چه ارزشی دارد برای همین این هیئت ها را تعطیل کرد. خدا هم ریشه خاندان پهلوی را از زمین کند به طوری که قبر رضاخان هم اکنون تبدیل به دستشویی شده است. برای اداره هیئت ها به پول گنده نیاز نیست بلکه پول قلک های بچه ها در آن بابرکت می شود.

مارقین، ناکثین و مردم کوفه مدرک انتظارشان قلابی بود. شرط ورود به مکتب انتظار را صداقت است امروز صداقت در جامعه کم پیدا می شود مردم به گفتن دروغ مصلحتی می پردازند در صورتی که این امر حرام است. 

دروغ کلید هر گناهی است، روزی جوانی به حضرت عیسی گفت می خواهم در معیت شما باشم حضرت قبول کرد.

حضرت عیسی به جوان پولی دادند تا نان بخرد. جوان رفت و سه نان خرید، اما در راه یکی از نان ها را خورد موقعی که برگشت حضرت عیسی فرمودند: چندتا نان خریدی؟ 

جوان گفت: دو نان؛ این جوان با دروغ خود در مرحله اول رد شد، جوانان امام زمان(عج) می فهمد که تو دروغ می گویی.

این جوان با دروغش باعث شد که حضرت عیسی دوباره به او پول ندهد. هنگامی که دوباره گرسنه شدند حضرت عیسی(ع) چند پرنده را کشت و خوردند بعد از خوردن یک معجزه نشان جوان داد و فرمودند می خواهی پرندگان را به حالت اول برگردانم؟

جوان گفت: می شود؟ حضرت فرمودند بله به اذن خداوند پرندگان به حالت اول بازگشتندحضرت رو به جوان گفت: چند تا نان خریدی؟ جوان دوباره گفت: دو نان و دوباره دروغ گفت.

در منازل بعد دوباره به جوان معجزه نشان داد اما باز هم جوان با تعجب از دیدن معجزه ها دروغ می گفت و هر بار در پاسخ سوال حضرت عیسی در خصوص تعداد نان ها می گفت دو نان خریدم. 

حضرت عیسی(ع) با جوان به خرابه ای رسیدند، حضرت عیسی(ع) از زیر خاک سه خشت طلا درآوردند جوان تا چشمش به خشت ها افتاد شروع به داستان درست کردن برای خود افتاد، حضرت عیسی(ع) فرمودند: هر کس راست بگوید این طلاها را به او می دهم، پرسید چندتا  نان خریدی؟ جوان جواب داد سه نان؛ جوان برای بودن با حضرت عیسی(ع) راست نگفت اما برای طلاها راست گفت.

حضرت عیسی(ع) رو به جوان کرد و گفتند: تو برای من راست نگفتی بلکه برای طلاها راست گفتی طلاها مال تو و با من خداحافظ.

این جوان اینقدر بدبخت بود که با خود گفت طلا را به دست آوردم عیسی را برای چه می خواهم. بعضی ها هم نسبت به امام زمان(عج) این گونه اند.

 غافل از اینکه اگر امام نداشته باشیم نور نداریم اگر نور امام زمان(عج) در خانه نباشد هر چه بخریم زودتر به زمین می خوریم.

یک روز کنار اتوبان تهران قم ایستاده و منتظر بودم یکی مرا با خود ببرد. 

بعضی ها فکر می کنند ما بنز داریم یکی گفت حاج آقا بنزت کو؟ گفتم آخر صف بودم به من نرسید. بعضی ها شیشه ها را پایین می کشیدند و می گفتند چطوری مارمولک؟ می گفتم من خوبم تو چطوری؟

 بعضی ها هم می گفتند بفرما آن وقت درماشین را قفل می کردند از این بلاها زیادسر ما در می آورند. ما فحش خور و متلک خورمان ملس است.

ناگهان یک بنز ایستاد و گفت حاج آقا بفرما. گفتم ما به ماشین شما نمی خوریم با پراید یا پژو می روم. راننده گفت دلم برای تو نسوخته برای خودم سوخته کارت دارم. 

منم سوار ماشین شدم فکر کنم قیمتش 150 میلیون تومان بود.

راننده خیلی دارایی داشت پول داشت خانه و همه؛ اما گفت گرفتارم دخترم پسرم مال خودم نیستند هرکدام گوشه ای الواتی می کنند و منم هم مشروب می خورم گفتم نسخه می دهم اما آمپول اول دردآور است اول را باید خودت بزنی.

گفت بگو حاج آقا. گفتم دستت را از روی فرمان ماشین بردار بزن تو سرت و بگو هر چه کردم خودم کردم. راننده این کار را کرد و گفتم تو خوب می شوی. رو به او گفتم می دانی مشکل زندگی ات کجاست؟ 

مشکل زندگی شما نداشتن خدا و امام زمان(عج) است.

هنرپیشه ها خوشگل اند اما ناپایدارترین زندگی را دارند. گرفتاری آنها عزیز شدن در چشم مردم است.

آن جوان که با حضرت عیسی(ع) بود برای با حجت خدا بودن راست نگفت بلکه برای طلاها راست گفت این جوان حتی یک کلمه نگفت آقا بایست اگر دیوار خانه ام از طلا باشد و امام زمانم نباشد خانه جهنم است.

اشکال ما این است که فکر می کنیم با پول همه چی داریم برای همین دل مهدی فاطمه(س) را به دست نیاوردیم. 

این جوان در راه دو رفیق پیدا کرد و گفت سه نفری بهتر می توانیم از طلاها مواظبت کنیم سه نفر برای طلاها برنامه ریختند، ازبس برنامه ریختند گرسنه شدند یکی از آنها را فرستادن دنبال غذا آن فرد در راه فکر شیطانی به سرش زد و گفت بهتر است در غذاها سم بریزم و طلاها از آن من باشد و خودم چیز دیگری بخورم.

هنگامی که آن فرد برای تهیه غذا رفته بود آن دو نفر گفتند بهتر است او را بکشیم تا طلاها به ما برسد. 

جامعه ای که در آن امام زمان(عج) نباشد همه به فکر حیله و فریب هستند. اگر تفکر مهدویت نداشته باشیم جامعه کلاه به کلاه می شود. طرف نماز را کوتاه کرد می گوییم چرا کوتاه می کنی؟ گفت حمد و سوره را خلاصه کردم. می گوییم چرا یک رکعت می گوید شک بین اول و چهارم بنا را گذاشتم رکعت چهارم. شک بین نماز اول و دوم بنا را گذاشتم نماز دوم؟

آخر برای چه کسی این گونه نماز می خوانید؟ نماز مال خود انسان است. 

خوب وقتی نفر سوم با غذا برگشت آن دو نفر او را کشتند و غذای مسموم را خوردند و همان جا آن دو نیز مردند. مدتها گذشت؛ حضرت عیسی(ع) با یارانشان برگشتند و آنها را دیدند حضرت آن سه جنازه با سه خشت طلا را نشان یاران دادند و آنگاه دوباره خشت ها  را زیر خاک گذاشتند و گفتند: ای دنیا تا دست بشر در دست ولی خدا نباشد با دنیا خودش را می کشد. 

شرط ورود به مکتب انتظار صداقت با خودمان و خدای خودمان است.

مشکلات خانوادگی به دلیل عدم داشتن صداقت است کسی که عادت به کلاه گذاشتن دارد سر امام زمان(عج) را هم کلاه می گذارد. کسانی که در زمان امام علی(ع) برای قدرت آمدند سر خودشان کلاه گذاشتند.

یک روز یک فرد معتاد به گناه نزد پیامبر(ص) آمد گفت: یا رسول الله می خواهم دیگر گناه نکنم و خوب شوم. حضرت فرمودند فقط دروغ نگو من هر شب حالت را می پرسم.

دزد رفت صبح هنگامی که می خواست دزدی کند یاد حرف پیامبر(ص) افتاد و با خود گفت اگر رسول خدا پرسید می توانم به ایشان بگویم دزدی کردم .

سراغ مشروب رفت همین سوال تا اینکه همه گناهان را ترک کرد.

در حدیثی از امام کاظم(ع) آمده است: از ما شیعیان نیست کسی که شبی یکبار به حساب خودش رسیدگی نکند جوانان از امشب قبل از خواب در رختخواب رو به قبله از صبح هر کاری انجام داده اید را به امام زمان(عج) بگویید. مرد و مردانه بگویید. همه تخلفات را بدون گفتن دروغ اگر جرات دارید بگویید  در غیر این صورت انجام آن را ترک کنید. تا 40 روز تمرین کنید ببینید چه اتفاقی می افتد. 

در دعای عهد هشت مدرک مکتب انتظار آمده است حضرت علی اکبر شبیه ترین فرد از نظر سیرت و صورت به پیامبر(ص) است اگر ما نمی توانیم شبیه به صورت باشیم می توانیم شبیه سیرت باشیم مانند علی اکبر که دل پدر را در روز عاشورا شاد کرد شما هم دل پدرانتان را شاد کنید.

کتاب مفاتیح الحیات...

امروز موفق شدم که بخش هایی از کتاب جدید منتشر شده ایت الله جوادی املی مفاتیح الحیات را که دارای نکاتی ناب برای زندگی سالم و الهی است را مطالعه کنم . 

 این کتاب که گفته میشود جلد دوم مفاتیح الجنان است دارای احادیثی و ایاتی است که در ان سبک زندگی دینی چیزی که متاسفانه کم کم داریم از ان دور میشویم را تذکر  و اموزش میدهد.

به دوستان عزیز و خوانندگان محترم  توصیه میکنم که این کتاب را تهیه و حتما مطالعه کنند.

در ادامه مطلب مصاحبه با ایت الله استادی در مورد مفاتیح الحیات

ادامه نوشته

مداحی طاهری و میرداماد نیمه شعبان 1391/مکتب الزهرا

http://s3.picofile.com/file/7419022147/537109_MG_3718.jpg http://s3.picofile.com/file/7419022575/762038_MG_3831.jpg http://s3.picofile.com/file/7419021719/334289_MG_3625.jpg http://s3.picofile.com/file/7418882903/Milad_Arbab_1390_g.jpg

مراسم شب ولادت امام زمان (ع) 1391 با مداحی حاج محمدرضا طاهری و حاج سیدمهدی میرداماد و حاج احمد نیک بختیان و مهدی زنگنه در هیات مکتب الزهرا (س) به صورت صوتی در ادامه مطلب آماده دانلود میباشد.

برای دانلود و گوش دادن روی لینکها کلیک نمایید:




دریافت فایلها:


مهدی زنگنه-شب فراقت غیر غم یاورم نمیشه (سرود)

مهدی زنگنه-دل را نگاه گرم تو دیوانه می کند (مدیحه سرایی)

مهدی زنگنه-آقا عشق مایی آقا پس کجایی آقا (سرود)

حاج سیدمهدی میرداماد-مثل شروع یک جریان در مسیر او (مدیحه سرایی)

حاج سیدمهدی میرداماد-کوچه پس کوچه های دل بهاره (سرود)

حاج محمدرضا طاهری-عوض شده است زمانه چنکه مجنون هم (مدیحه سرایی)

حاج محمدرضا طاهری-باز هم قلمم رت خطاب آمده است (مدیحه سرایی)

حاج محمدرضا طاهری-ان شالله می مونم به یاد قدیما (سرود)

حاج محمدرضا طاهری-روز و شب با شوق نگاهت گل نرگس (سرود)


لینکهای مرتبط:

حاج محمودکریمی-حاج رضا هلالی-شب نیمه شعبان 1391- چیذر

چگونه نوه قیصر روم، همسر امام حسن عسکری شد؟

(نرجس خاتون) مادر امام عصر (علیه السلام) یکى از ملکه هاى وجاهت وزیبایى است که از نسل حواریون عیسى بن مریم بوده است. قدرت الهى آن بانوى مکرمه را براى همسرى حضرت عسکرى (علیه السلام) از روم به سامرا فرستاده تا گوهر تابناک وجود مهدویت در آن رحم پاک پرورش یابد.
نرجس خاتون که نام دیگر او ملیکا بود، نوه قيصر روم و از خاندان شمعون، وصى بلا فصل حضرت مسيح است.

 
بشر بن سليمان برده فروش، از فرزندان ابو ايوب انصارى و از شيعيان با اخلاص حضرت امام هادى وامام حسن عسکرى بود و در سامره افتخار همسايگرى حضرت عسکرى  را داشت. او گفت که روزى کافور - يکى از خدمتگزاران امام هادى (عليه السلام) - به خانه ام آمد وگفت: امام با شما کار دارد، وقتى من به خدمت حضرت رسيدم، چنين فرمود: اى بشر تو از اولاد انصار هستى که در زمان ورود حضرت رسول اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) به يارى آن جناب به پا خاستند، ودوستى شما نسبت به ما اهل بيت مسلم است، بنابراين به شما اطمينان زيادى دارم ومى خواهم به تو افتخارى بدهم. رازى را با تو در ميان مى گذارم که نزدت محفوظ بماند. سپس نامه پاکيزه اى به خط وزبان رومى مرقوم فرموده وسر آن نامه را با خاتم مبارکش مهر کرد، وکيسه زردى که در آن 225 اشرفى بود بيرون آورد وفرمود: اين کيسه را بگير وبه بغداد برو، وصبح فلان روز سر پل فرات مى روى، در اين حال کشتى مى آيد، در آن اسيران زيادى خواهى ديد که بيشتر آنان مشتريان فرستادگان اشراف بنى عباس خواهند بود وکمى از جوانان عرب هستند.

 
در چنين وقتى متوجه شخصى به نام عمر بن زيد برده فروش باش که کنيزى با چنين وصفى خواهى ديد که خود را از دسترس مشتريان حفظ مى کند. در اين حال صداى ناله اى به زبان رومى از پس پرده رقيق ونازکى خواهى شنيد که بر هتک احترام خود مى نالد.

 
بشر بن سليمان گويد: من به فرموده حضرت امام على النقى عمل کردم وبه همانجا رفتم وآنچه امام فرموده بود من ديدم ونامه را به آن کنيزک دادم، چون نگاه وى به نامه حضرت افتاد به شدت گريه کرد ونگاه (به عمر بن زيد) کرد وگفت: مرا به صاحب اين نامه بفروش، وقسم ياد نمود که در غير اين صورت خودم را هلاک خواهم کرد.


من در تعيين قيمت با فروشنده گفتگوى زيادى کردم تا به همان مبلغى که امام داده بود راضى شد، من هم پول را تسليم کردم وبا کنيزک که خندان وشادان بود به محلى که قبلا در بغداد تهيه کرده بودم، در آمديم. پس از ورود، ديدم نامه را با کمال بى قرارى از جيب خود درآورد وبوسيد وروى ديدگان ومژگان خود نهاد وبر بدن وصورت خود ماليد.
 
گفتم: خيلى شگفت است که شما نامه اى را مى بوسى که نويسنده آن را نمى شناسى. گفت: آنچه مى گويم بشنو، تا علت آن را دريابى: من ملکه دختر يشوعا، پسر قيصر روم هستم، مادرم از فرزندان حواريين است واز نظر نسب، نسبت به حضرت عيسى دارم، بگذار داستان عجيب خودم را برايت نقل کنم.

جد من قيصر ميخواست مرا در سن سيزده سالگى براى برادرزاده اش تزويج کند. سيصد نفر از رهبانان وقسيسين نصارى از دودمان حواريين عيسى بن مريم وهفتصد نفر از رجال واشراف وچهار هزار نفر از امرا وفرماندهان وسران لشگر وبزرگان مملکت را جمع نمود، آنگاه تختى آراسته به انواع جواهرات را روى چهل پايه نصب کرد، وقتى که پسر برادرش را روى آن نشانيد صليبها را بيرون آورد واسقفها پيش روى او قرار گرفتند وانجيلها را گشودند، ناگهان صليبها از بلندى روى زمين ريخت وپايه هاى تخت درهم شکست.

 
پسرعمويم با حالت بيهوشى از بالاى تخت بر روى زمين درافتاده ورنگ صورت اسقفها دگرگون گشت وبه شدت لرزيد.

 
بزرگ اسقفها چون چنين ديد، به جدم گفت: پادشاها! ما را از مشاهدى اين اوضاع منحوس، که علامت بزرگى مربوط به زوال دين مسيح ومذهب پادشاهى است، معاف بدار.

 
جدم در حالى که اوضاع را به فال بد گرفت، به اسقفها دستور داد تا پايه هاى تخت را استوار کنند ودوباره صليبها را برافرازند وگفت: پسر بدبخت برادرم را بياوريد تا هر طور هست اين دختر را به وى تزويج نمايم تا شايد که اين وصلت مبارک، نحوست آن از بين برود.

 
وقتى که دستور ثانوى او را عمل کردند، هر چه که در دفعه اول ديده بودند تجديد شد، مردم پراکنده گشتند وجدم با حالت اندوه به حرمسرا رفت وپرده ها بيفتاد.
 
همان شب در عالم خواب ديدم مثل اينکه حضرت عيسى وشمعون وصى او وگروهى از حواريين در قصر جدم قيصر اجتماع کرده اند ودر جاى تخت منبرى که نور از آن مى درخشيد قرار داد. طولى نکشيد که (محمد) (صلى الله عليه وآله وسلم) پيغمبر خاتم وداماد وجانشين او وجمعى از فرزندان او وارد قصر شدند. حضرت عيسى به استقبال شتافت وبا حضرت (محمد) معانقه کرد وحضرت فرمود: يا روح الله! من به خواستگارى دختر وصى شما شمعون براى فرزندم آمده ام، ودر اين هنگام اشاره به امام حسن عسکرى (عليه السلام) نمود، حضرت عيسى نگاهى به شمعون کرده وگفت: شرافت به سوى تو روى آورده است، با اين وصلت با ميمنت موافقت کن، او هم گفت: موافقم.
 
آنگاه ديد که حضرت محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) بالاى منبر رفت وخطبه اى بيان فرمود ومرا براى فرزندش تزويج کرد، سپس حضرت عيسى وحواريون را گواه گرفت، وقتى که از خواب بيدار شدم از ترس جان خود، خواب را براى پدرم وجدم نقل نکردم وپيوسته آن را در صندوقچه قلبم نهفته وپوشيده مى داشتم.

 
از آن شب به بعد قلبم از فرط محبت به امام عسکرى (عليه السلام) موج مى زند تا به جايى که از خوراک بازماندم، وکم کم رنجور ولاغر شدم، وبه شدت بيمار گرديدم. جدم تمام پزشکان را احضار کرد وهمه از مداواى من عاجز گرديدند، وقتى از مداوا مايوس شدند جدم گفت: اى نور ديده! شما هر خواهشى دارى به من بگو تا حاجتت را برآورم. گفتم: پدر جان! اگر در به روى اسيران مسلمين بگشايى وقيد وبند از آنان بردارى واز زندان آزاد گردانى اميد است که عيسى ومادرش مرا شفا دهند.

 
پدرم درخواست مرا پذيرفت ومن نيز به ظاهر اظهار شفا وبهبودى کردم وکمى غذا خوردم، پدرم خيلى خوشحال شد واز آن روز به بعد، نسبت به اسيران مسلمين احترام شديد انجام مى داد.

 
در حدود چهارده شب از اين ماجرا گذشت. باز در خواب ديدم که دختر پيغمبر اسلام، حضرت فاطمه (سلام الله عليها) به همراهى حضرت مريم وحوريان بهشتى به عيادت من آمدند، حضرت مريم به من توجه کرد وفرمود: اين بانوى بانوان جهان، ومادر شوهر تو است. من فورى دامن مبارک حضرت زهرا را گرفتم وبسيار گريستم واز اين که امام حسن عسکرى (عليه السلام) به ديدن من نيامده خدمت حضرت زهرا (سلام الله عليها) شکايت کردم، فرمود: او به عيادت تو نخواهد آمد، زيرا تو به خداوند متعال مشرکى ودر مذهب نصارا زندگى مى کنى، اگر مى خواهى خداوند وعيسى ومريم از تو خشنود باشند وميل دارى فرزندم به ديدنت بيايد، شهادت به يگانگى خداوند ونبوت پدرم که خاتم الانبيا است بده، من هم حسب الامر حضرت فاطمه (سلام الله عليها) آنچه فرموده بود گفتم، حضرت مرا در آغوش گرفت واين باعث بر بهبودى من شد، آنگاه فرمود: اکنون به انتظار فرزندم حضرت امام حسن عسکرى (عليه السلام) باش که او را به نزدت خواهم فرستاد.

 
وقتى از خواب بيدار شدم، شوق زيادى در تمام اعماق وجودم راه يافت ومشتاق ملاقات آن حضرت بودم تا اينکه شب بعد امام را در خواب ديدم، در حالى که از گذشته شکوه مى نمودم، گفتم: اى محبوبم، من که خود را در راه محبت تو تلف کردم، فرمود: نيامدن من علتى جز مذهب تو نداشت، ولى حالا که اسلام آورده اى، هر شب به ديدنت مى آيم تا آنکه کم کم وصال واقعى پيش آيد، از آن شب تا حال پيوسته در عالم خواب خدمت آن حضرت بودم.

 
(بشر بن سليمان) پرسيد چگونه در ميان اسيران افتادى؟ گفت: در يکى از شبها در عالم خواب حضرت عسکرى را ديدم فرمود: فلان روز جدت قيصر، لشگرى به جنگ مسلمانان مى فرستد، تو مى توانى به طور ناشناس در لباس خدمتگزاران همراه با عده اى از کنيزان که از فلان راه مى روند به آنها ملحق شوى.

 
من به فرموده حضرت عمل کردم، وپيش قراولان اسلام با خبر شدند وما را اسير گرفتند وکار من به اينجا کشيد که ديدى، ولى تا به حال به کسى نگفتم که نوه پادشاه روم هستم. تا اينکه پيرمردى که در تقسيم غنايم جنگى سهم او شده بودم، نامم را پرسيد، من اظهار نکردم وگفتم: نرجس. گفت: نام کنيزان؟

 
(بشر) گفت چه بسيار جاى تعجب است که تو رومى هستى وزبانت عربى است؟

 
گفتم: جدم در تربيت من جهدى بليغ وسعى بسيارى داشت، وزنى را که چندين زبان مى دانست، براى من تهيه کرده بود واز صبح وشام نزد من مى آمد وزبان عربى به من مى آموخت، روى همين اصل است که مى توانم عربى حرف بزنم.

 
(بشر) مى گويد: وقتى او را به سامره خدمت امام على النقى (عليه السلام) بردم، حضرت از وى پرسيد: عزت اسلام وذلت نصارى وشرف خاندان پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را چگونه ديدى؟

 
گفت: در موردى که شما از من داناتريد چه بگويم. فرمود: مى خواهم ده هزار دينار ويا مژده مسرت انگيزى به تو بدهم، کدام يک را انتخاب مى کنى؟ عرض کرد: فرزندى به من بدهيد، فرمود: تو را مژده به فرزندى مى دهم که شرق وغرب عالم را مالک مى شود وجهان را پر از عدل وداد خواهد کرد پس از آنکه پر از ظلم وجور شده باشد.

 
عرض کرد: اين فرزند از چه شوهرى خواهد بود؟ فرمود: از آن کس که پيغمبر اسلام در فلان شب در فلان ماه وفلان سال رومى تو را براى او خواستگارى نمود، در آن عيسى بن مريم و وصى او تو را به چه کسى تزويج کردند؟

 
گفت: به فرزند دلبند شما، فرمود او را مى شناسى؟ عرض کرد: از شبى که به دست حضرت فاطمه (عليها السلام) اسلام آوردم، ديگر شبى نبود که او به ديدن من نيامده باشد.

 
آنگاه حضرت امام على النقى (عليه السلام) به (کافور) خادم فرمود: خواهرم حکيمه را بگو نزد من بيايد، وقتى که آن بانوى محترم آمد فرمود: خواهرم اين همان زنى است که گفته بودم، حکيمه خاتون آن بانو را مدتى در آغوش خود گرفت واز ديدارش شادمان گرديد، آنگاه حضرت فرمود: اى عمه او را به خانه خود ببر و فرايض مذهبى و اعمال مستحبه را به وى ياد بده که او همسر فرزندم حسن و مادر قائم آل محمد (عليه السلام) است.

 
منابع: کتاب غيبت، شيخ طوسى، ص 124. - کشف الحق، خاتون آباى، ص 34.

عشوه‌گری در سایه بی‌غیرتی

عوامل بسیاری در بدحجابی و بی‌حجابی موثر است، اما بی‌غیرتی مردان نسبت به زنان و دختران خود و عقده‌گشایی روانی افراد را می‌توان از علت‌های اصلی بدحجابی در جامعه دانست.
 به گزارش خبرگزاری فارس، بدحجابی در جامعه به معضلی برای خانواده‌ها و مسئولان بدل شده است، کارشناسان علت‌های بسیاری را در زمینه رواج بدحجابی موثر می‌دانند که مشکلات روحی و روانی، ناآگاهی و بی‌توجهی خانواده‌ها را می‌توان از مهم‌ترین این عوامل دانست.
 
مردانی که دین و ایمان ندارند، از غیرت هم بویی نبرده‌اند، این مردان در برابر عشوه‌گری‌های زنان و دختران خود در جامعه بی‌تفاوت هستند و بی‌شک این بی‌غیرتی‌ها از علت‌های اصلی رواج بدحجابی به شمار می‌رود.
 
زنان بدحجاب زندگی خانواده‌ها را خراب می‌کنند
 
کارشناس فرهنگی امور بانوان اداره کل تبلیغات اسلامی استان کرمان در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس افزود: در جامعه ما بدحجابی بیشتر از بی‌حجابی رواج دارد و ما کمتر شاهد بی‌حجابی هستیم.
 
طیبه محمدی ابراز داشت: با آغاز فصل تابستان و به بهانه گرما، بعضی از افراد لباس‌های بدن‌نما و نازکی را به تن می‌کنند که این امر بی‌حجابی به شمار می‌آید.
 
وی با بیان اینکه خداوند به علت ظرافت زنان، مسئله حجاب را برای آنها واجب کرده است، گفت: خداوند امنیت را برای زنان بیشتر از مردان می‌خواهد و زمانی که زن باحجاب باشد، مورد تعرض قرار نمی‌گیرد.
 
محمدی اظهار داشت: زن با حجاب می‌داند که هیچ فردی به او نگاه بدی نمی‌کند و مردان نامحرم در مورد این فرد صحبت نمی‌کنند و با بهره‌گیری از حجاب، امنیت را به خود هدیه می‌دهد.
 
وی با اشاره به اینکه افراد بدحجاب علاوه بر خود برای دیگران به ویژه کانون خانواده نیز ایجاد زحمت می‌کنند، افزود: زنی که با وضعیت نامناسب حجاب از منزل بیرون می‌آید و به عشوه‌گری در جامعه می‌پردازد، موجب بی‌رغبتی بعضی از مردان به همسرانشان می‌شود.
 
این کارشناس با اشاره به افزایش طلاق در جامعه تصریح کرد: ما کمتر به علت‌های طلاق توجه می‌کنیم در حالی که یکی از علت‌های مهم وقوع طلاق در بین زوج‌ها مشاهده‌های مردان در بیرون از خانه است که ممکن است بعضی از زیبایی‌های ظاهری که مرد در زنان بدحجاب می‌بیند را همسر وی نداشته باشد.
 
محمدی نگاه به نامحرم را تیر زهرآلودی دانست که از سوی شیطان شلیک می‌شود و بیان داشت: بی‌رغبتی مرد به زن موجب خراب شدن زندگی‌ها و جدایی زوج‌ها می‌شود.
 
وی افزود: بارها مشاهده شده مردی که از همسر خود جدا شده، با زن بدحجابی ازدواج کرده است، اما پس از مدتی متوجه اشتباه خود می‌شود و می‌فهمد که همسر سابق خود بهتر از زن بدحجابی است که شیطان او را در نظر وی زینت داده است.
 
تعصب‌های بی‌جا موجب گرایش دختران به خودنمایی می‌شود
 
محمدی با اشاره به نقش تربیت خانوادگی در زمینه حجاب بیان داشت: مادر در خانواده مهم‌ترین نقش و تاثیر را دارد و می‌تواند تمام شرایط مطلوب را برای فرزند فراهم کند و یا راه‌های غیر دین را به فرزندان خود نشان دهد.
 
وی با بیان اینکه زن طالب زیبایی است، تصریح کرد: بعضی از خانواده‌ها با تعصب‌های بی‌جا مانع آزادی دختران در خانه می‌شوند و اجازه نمی‌دهند دختران با آرایش و لباس راحت در منزل باشند که این امر موجب بروز بدحجابی در افراد در محیط خارج از خانه می‌شود.
 
محمدی گفت: مادران و پدران باید به دختر اهمیت دهند تا دختران در محیط خارج از خانه به دنبال محبت و یا خودنمایی نباشند.
 
وی با تاکید بر اینکه اگر دختران ما درست تربیت شوند، جامعه ما درست می‌شود، خاطرنشان کرد: امام خمینی (ره) می‌فرماید "از دامن زن، مرد به معراج می‌رود".
 
عقده‌های روانی پسران در خانه موجب زن‌نمایی آنها می‌شود
 
کارشناس فرهنگی امور بانوان اداره کل تبلیغات اسلامی استان کرمان در پاسخ به پرسش خبرنگار فارس درباره علت‌های رفتارهای زنانه، خودنمایی، بدن‌نمایی، زیر ابرو برداشتن، آرایش کردن و پوشش نامناسب پسران در جامعه تصریح کرد: در اسلام نشان دادن زیبایی برای زن ذکر شده است، اما پیامبر اکرم (ص) در حدیثی درباره دوره آخرالزمان می‌فرماید "لعنت خدا بر زنانی که خود را به صورت مرد و مردانی که خود را به صورت زن در می‌آورند".
 
محمدی معتقد است عقده‌های روانی پسران در خانه در قالب این ادا و اطوارها در جامعه بروز می‌کند.
 
وی با بیان اینکه حجاب فقط برای زنان نیست، اظهار داشت: خدا در قرآن می‌فرماید "به مردان مومن بگو دیدگان خویش را از نگاه به زنان اجنبی باز گیرند".
 
پسران زن‌نما، مرد زندگی نیستند
 
محمدی با اشاره به اینکه پوشش‌های نامتعارف و خودنمایی‌های زنانه نشانگر مردانگی افراد نیست، عنوان کرد: زمانی که از خانواده‌ها سئوال می‌کنید که آیا دختر خود را به همسری اینگونه افراد می‌دهید، جواب منفی می‌شنوید.
 
وی ابراز داشت: زندگی مردانی که زن‌نما هستند، پایدار نیست و این افراد، مرد زندگی نیستند و نمی‌توانند سبب آرامش همسرشان باشند.
 
مرد بی‌دین، بی‌غیرت است
 
محمدی بیکاری را یکی از علت‌های گرایش جوانان به پوشش‌های نامناسب ذکر کرد و افزود: زمانی که مردان کار کنند و شرایط ازدواج برای آنها فراهم شود، خودنمایی‌های دختران و پسران در جامعه کاهش می‌یابد.
 
وی درباره غیرت مردان گفت: غیرت به وجود نمی‌آید مگر اینکه مرد در خانواده‌ای تربیت شود که به اخلاق و معنویت پایبند باشند و مردی که نسبت به دین آگاهی ندارد، غیرت هم ندارد.
 
محمدی با اشاره به اینکه حیا در ذات زن است، تصریح کرد: ما دختران خردسال را به پوشش‌های نامناسب عادت می‌دهیم در حالی که آنها به علت حیای درونی از این پوشش‌ها لذت نمی‌برند.
 
وی بیان داشت: زمانی که یک موضوع ضدارزش به فرهنگ و ارزش بدل شود، این موضوع در ضمیر افراد نهادینه می‌شود. 
 
مراوده مردان با زنان بدحجاب برای تامین نیازهای جنسی
 
محمدی در پاسخ به یکی دیگر از پرسش‌های خبرنگار فارس مبنی بر توجه بیشتر مردان به زنان بدحجاب در جامعه نسبت به زنان با حجاب عنوان کرد: در واقع این احترامی که مردان به زنان بدحجاب می‌گذارند، احترام نیست، زیرا این مردان برای تفریح و وقت‌گذرانی با این زنان خوش و بش می‌کنند.
 
وی تصریح کرد: مردان زمانی که یک زن باحجاب و متین را می‌بینند، متوجه حریم و حرمت آن زن می‌شوند و می‌دانند که نمی‌توانند با این زن شوخی و یا مزاح کنند.
 
محمدی ابراز داشت: بعضی از مردان در ظاهر زنان با حجاب را تحویل نمی‌گیرند، زیرا این موضوع را به خوبی درک می‌کنند که این زنان نمی‌توانند به خواسته‌های شهوانی آنها پاسخ دهند.
 
وی افزود: مردان به زنان بدحجاب توجه می‌کنند، زیرا این زن نیازهای مرد را تامین می‌کند و آن مرد سعی می‌کند زمان مراوده را بیشتر کند تا به نیازهای جنسی خود برسد.
 
این کارشناس تصریح کرد: مرد به زن با حجاب رغبتی ندارد تا زمانی که قصد ازدواج داشته باشد و مردان زمانی که می‌خواهند ازدواج کنند به دنبال دختری می‌روند که هیچ‌کس به آنها نگاه آلوده نمی‌کند.
 
محمدی عنوان کرد: زمانی که یک زن بدحجاب از سوی مردان مورد تعرض قرار می‌گیرد، افراد کمتری به وی کمک می‌کنند، زیرا فکر می‌کنند اگر این زن به دنبال امنیت بود با این سر و وضع نامناسب به خیابان نمی‌آمد.
 
وی با بیان اینکه زن با رعایت حجاب برای خود احترام و ارزش می‌آورد، گفت: حجاب کامل‌تر و رفتار متین‌تر موجب احترام واقعی نسبت به زن می‌شود.
 
محمدی خاطرنشان کرد: اگر می‌خواهیم همسر شایسته‌ای داشته باشیم، باید خودمان خوب باشیم و اگر می‌خواهیم همسر ما به زن یا مرد دیگری نگاه نکند، ما نیز باید کاری انجام ندهیم که موجب جلب توجه همسر دیگران شود.
 
بیماری‌های روانی منجر به بدحجابی می‌شود
 
یک روانشناس به خبرنگار فارس گفت: هر عملی که انسان انجام می‌دهد ناشی از نیازهای وجودی فرد است و بدحجابی نیز دلائلی فردی دارد و زن یا مرد بدحجاب ممکن است بنا به دلایلی از قبول پوشش مناسب خودداری کند.
 
میناسادات موسوی با اشاره به اینکه روانشناسان جوامع اسلامی دلائل بدحجابی و بی‌حجابی را به طور مفصل در کتاب‌های روانشناسی بیان کرده‌اند، افزود: از نظر علم روانشناسی بیماری‌های روانی از جمله هیستری، عقده حقارت، سادیسم و مازوخیسم می‌تواند علت بدحجابی باشد.
 
وی درباره بیماری هیستری بیان داشت: در این بیماری، فرد علاقه بسیاری به جلوه‌گری دارد و مشکلات روحی و روانی منشا بیماری هیستری است.
 
موسوی با بیان اینکه افسردگی یکی از آثار و نشانه‌های بیماری هیستری در فرد است، ابراز داشت: چنین افرادی برای ارضای بیماری خود مرتب به دنبال مدل‌های بهتر، بالاتر، زیباتر و جذاب هستند.
 
وی عقده حقارت را از مهم‌ترین علت‌های بدحجابی ذکر کرد و افزود: فردی که در خانواده و جامعه مورد تحقیر قرار می‌گیرد و خانواده به او توجهی ندارد و نظراتش را محترم نمی‌داند به دنبال راهی برای جلوه دادن زیبایی‌های درونی است تا روی این عقده سرپوش بگذارد.
 
بدحجاب‌ها، خودآزار هستند
 
این کارشناس تصریح کرد: سادیسم نیز نوعی بیماری است که از افسردگی سرچشمه می‌گیرد و فرد بیمار به آزار دیگران علاقه دارد.
 
موسوی بیان داشت: فرد مبتلا به سادیسم با پوشش نامناسب در بین جامعه رفت و آمد می‌کند و حس شهوت و غریزه جنسی را در جوانان بیدار می‌کند و آنها را دچار مشکل می‌سازد.
 
وی عنوان کرد: فردی که سادیسم دارد از شعله‌ور شدن غریزه جنسی در فرد و عدم دستیابی به آن لذت می‌برد و خود را قهرمان این عرصه تصور می‌کند.
 
موسوی علت دیگر گرایش به پوشش نامناسب را خودآزاری و مازوخیسم ذکر کرد و اظهار داشت: فردی که به دلایل مختلف خود را عقب‌مانده می‌داند، نسبت به خود بی‌تفاوت می‌شود و از بیماری یا شکست اجتماعی خود ناراحت نمی‌شود.
 
وی بیان داشت: فرد مبتلا به مازوخیسم به علت آزار رساندن به خود، خودش را در معرض حوادث برخاسته از فحشا و فساد می‌گذارد و چنین افرادی هر قدر هم که در دامان بی‌عفتی فرو روند، برایشان اهمیتی ندارد، زیرا هیچ قانون و مقررات و صلاح و ثوابی را در نظر نمی‌گیرند و حتی آنها با خود بیگانه هستند.
 
گسترش ولنگاری در جامعه یکی از حربه‌های دشمن
 
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به اینکه مکتب اسلام، عالی‌ترین مکتب است به خبرنگار فارس گفت: بهترین برنامه برای سعادتمندی انسان و زندگی وی در این دین مبین گنجانده شده است.
 
احمد سعیدی تصریح کرد: تمام پیامبران برای تجلی پیامبر اکرم (ص) بسترسازی کردند و خداوند محکم‌ترین و قوی‌ترین برنامه را برای خلقت بشر و حیات بشریت در قرآن بیان کرده است.
 
وی با بیان اینکه عفاف و حجاب تمام آحاد جامعه و زنان و مردان را در برمی‌گیرد، خاطرنشان کرد: حجاب بانوان به علت ظرافت‌های زنان از اهمیت بیشتری در سلامت جامعه بشری برخوردار است.
 
سعیدی با اشاره به اینکه آیات قرآن به صراحت بحث پوشش و حجاب را مطرح کرده که مقدمه‌ای برای رسیدن به عفاف است، بیان داشت: حد و حدود حجاب در قرآن بیان شده است.
 
وی تصریح کرد: توجه به انحراف از راه پوشش و گسترش ولنگاری در جامعه یکی از حربه‌های دشمن در تقابل با فرهنگ عفاف و حجاب است که جلوه‌هایی از آن را امروز در غرب، اروپا و حتی کشورهای اسلامی مشاهده می‌کنیم.
 
بروز انوع انحرافات از پیامدهای بدحجابی است
 
سعیدی ابراز داشت: رعایت پوشش مناسب به ویژه توسط زنان یکی از راه‌های تضمین سلامت جامعه به شمار می‌رود، زیرا اگر پوشش مناسب باشد، دامنه انحراف محدود می‌شود.
 
این مسئول فرهنگی بروز انوع انحرافات را از پیامدهای بدحجابی دانست و افزود: دستگاه‌های مختلفی در زمینه مصون‌سازی جامعه مسئولیت دارند و بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تمام دستگاه‌های مرتبط با قوای سه‌گانه در زمینه عفاف و حجاب تکالیفی را بر عهده دارند.
 
سعیدی تصریح می‌کند: اگر دستگاه‌ها به تکالیف خود عمل کنند، سلامت جامعه تضمین می‌شود، اما در این زمینه کم کاری و نقص فراوانی داریم.
 
وی با بیان اینکه در شورای فرهنگ عمومی استان کرمان مصوباتی در زمینه عفاف و حجاب به تصویب رسیده است، عنوان کرد: بخش‌هایی از این مصوبات به صورت مقطعی اجرایی شده، اما بخش‌هایی از مصوبه‌ها نیز به هدف نرسیده است.
 
برگزاری نمایشگاه پوشش اسلامی موجب تغییر و تحول شده است
 
سعیدی از نقش‌آفرینی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در چند محور در حوزه عفاف و حجاب خبر داد و گفت: بعضی از کانون‌های فرهنگی و هنری مساجد به صورت تخصصی در حوزه عفاف و حجاب فعالیت می‌کنند.
 
وی برپایی نمایشگاه، انجام پژوهش، تحقیق و برنامه‌های ترویجی و تبلیغی را از جمله فعالیت‌های کانون‌های فرهنگی و هنری مساجد در بخش عفاف و حجاب برشمرد.
 
سعیدی از برگزاری نمایشگاه‌های پوشش اسلامی، برگزاری دوره‌های آموزشی، برپایی کارگاه‌های طراحی مد و لباس برای فرهنگسازی عفاف و حجاب توسط اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خبر داد.
 
وی بیان داشت: تاکنون 2 جشنواره طرح‌های پوشش اسلامی در کرمان برگزار شده که خروجی مناسبی داشته است و طرح‌های خوبی هم انتخاب شد.
 
سعیدی از ارائه 100 طرح برتر به جشنواره طرح‌های پوشش اسلامی خبر داد و افزود: این طرح‌ها برای استفاده در مکان‌های مختلف از جمله دانشگاه، اداره و فضاهای عمومی مناسب است.
 
چهارمین نمایشگاه پوشش اسلامی در کرمان برگزار می‌شود
 
این مسئول با اشاره به اینکه تاکنون 3 نمایشگاه پوشش اسلامی در استان کرمان برگزار و موجب تغییر و تحول شده است، اظهار داشت: همزمان با برپایی نمایشگاه قرآن در کرمان چهارمین نمایشگاه پوشش اسلامی برگزار می‌شود.
 
سعیدی گفت: ارائه الگوهای مناسب می‌تواند به همراه دیگر فعالیت‌ها، گام موثری در راستای گسترش پوشش اسلامی باشد.
 
وجود پوشش در بین اقوام ایرانی قبل از اسلام
 
وی خاطرنشان کرد: پیاده کردن طرح‌های برتر پوشش اسلامی با همکاری دستگاه‌های ذی‌ربط و به ویژه حمایت کارگروه اشتغال در زمینه حفظ فضای جامعه از ناهنجاری‌ها موثر است.
 
سعیدی با اشاره به وجود بعضی از لباس‌های غیرمتعارف در فروشگاه‌ها بیان داشت: الگوهایی باید در جامعه اسلامی ارائه شود که نشانی از مسلمانی داشته باشد و شان خریدار و فروشنده حفظ شود.
 
وی عنوان کرد: پوشش در متن فرهنگ و اندیشه دینی و اعتقادی ایرانیان است و پوشش در تمام مقطع حتی قبل از اسلام نیز در بین اقوام مختلف ایرانی وجود داشته است.
 
استفاده‌کنندگان از شبکه‌های ماهواره‌ای بیشترین چالش‌های فرهنگی را دارند
 
سعیدی با بیان اینکه حرکت‌های فرهنگی بیگانگان در فضاهای سایبری و ماهواره‌ای به نوعی اقدامات تخریبی به شمار می‌رود، اذعان داشت: این امکانات تبلیغی یکی از بسترهای آسیب‌رسان به جامعه است.
 
وی تصریح کرد: خانواده‌هایی که از این امکانات بهره می‌برند از فرزندان خود در برابر این تهدیدها مراقبت نمی‌کنند و بیشترین چالش‌های فرهنگی در درون این خانواده‌ها است.
 
سعیدی با اشاره به اینکه بیشترین ناهنجاری‌ها در حوزه حجاب عدم ارتباط با فضاهای دینی و اعتقادی است، ابراز داشت: در ماه‌های رمضان و محرم که ارتباط مردم با مساجد و تکایا بیشتر می‌شود، شرایط جامعه از نظر پوشش مساعدتر می‌شود.
 
وی افزود: خانواده‌ها باید مراقبت بیشتری از فرزندان خود در زمان حضور در مراسمی مانند جشن‌های عروسی و جشن تولد داشته باشند، زیرا این مراسم، نقاط آسیب‌پذیری است که فرهنگ بدحجابی را ترویج می‌کند.
 
وضعیت حجاب در شهرستان‌های کرمان مطلوب است
 
سعیدی همچنین احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر را در زمینه کاهش بدحجابی موثر دانست و افزود: اگر تذکر لسانی گسترش یابد، بسیاری از ناهنجاری‌ها از بین می‌رود.
 
وی وضعیت حجاب در بیشتر شهرستان‌های استان کرمان و دانشگاه‌ها را مطلوب ارزیابی کرد و بیان داشت: در مرکز استان و فقط 2 تا 3 شهرستان با ناهنجاری‌هایی در زمینه بدحجابی مواجه هستیم.
 
سعیدی تصریح کرد: فعالات فرهنگی در آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها، علما، ائمه جمعه و جماعت باید در زمینه ترویج فرهنگ عفاف و حجاب و مقابله با بدحجابی فعالیت بیشتری کنند.
 
مادرها مراقب بچه‌ها باشند
 
چه اینکه نقش نهادهای مختلف در بسترسازی برای ایجاد فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه بر کسی پوشیده نیست، اما به نظر می‌رسد خانواده‌ها و به ویژه مادران مهم‌ترین نقش را برای باحیایی و باعفتی فرزندان و دور ماندن آنها از آسیب‌های بدحجابی برعهده دارند که باید با ارائه الگوهای مناسب به فرزندانشان و آشنایی آنها با مسائل دینی در این زمینه گام‌های محکم‌تری بردارند.

مرگ پادشاه عربستان نشانه ظهور است؟

استاد درس خارج مهدویت با بیان اینکه تاکنون هیچ‌یک از نشانه‌های قطعی ظهور اتفاق نیفتاده است، درباره برخی مصادیق احادیث آخرالزمانی و تطبیق آن با پادشاه سعودی نکاتی را مطرح کرد.
 
به گزارش فارس، این روزها خبرهای تایید نشده‌ای از مرگ عبدالله پادشاه عربستان به گوش می‌رسد وبرخی افراد با استناد به روایتی از امام صادق(ع) این موضوع را یکی از نشانه‌های ظهور می‌دانند.

در این روایت آمده است: «عنه عن عثمان بن عیسى عن درست بن أبی منصور عن عمار بن مروان عن أبی بصیر قال: سمعت أباعبدالله (ع) یقول من یضمن لی موت عبد الله أضمن له القائم ثم قال: إذا مات عبدالله لم یجتمع الناس بعده على أحد و لم یتناه هذا الأمر دون صاحبکم إن شاء الله ویذهب ملک السنین ویصیر ملک الشهور والأیام فقلت یطول ذلک قال کلا»؛ «از امام صادق (ع) آمده است که: هر کس مرگ عبدالله را برای من تضمین کند، قیام قائم را تضمین می‌کنم، سپس فرمود: هنگامی‌که عبدالله بمیرد، مردم بعد از او بر احدی جمع نمی‌شوند و این امر ختم نمی‌شود مگر به صاحبتان ان‌شاءالله و فرمانروایی ماه‌ها و ایام جایگزین سال‌ها می‌شود، پس گفتم: تحقق این امر طولانی است، فرمود: هرگز». (الغیبة للطوسی صفحه 448 / بحارالانوار جلد 52 صفحه 210)

به همین منظور با آیت‌الله نجم‌الدین طبسی از اساتید درس خارج مهدویت و کارشناس ارشد حدیث درباره میزان وثاقت سند و متن این روایت گفت‌وگو کردیم که وی سند این روایت را بدون مشکل دانست اما در تعیین مصداق آن تشکیک کرد.

طبسی با تاکید بر اینکه روایت‌های مربوط به امام زمان و نشانه‌های ظهور دو پهلوست تا مورد سوء استفاده قرار نگیرد، بیان داشت: اگر منظور از عبدالله در روایت، اسم باشد، در این برهه از زمان این اسم بین دو نفر از حاکمان مشترک است: یک عبدالله اردنی و دیگری عبدالله سعودی. بنابراین محل اعتنا نیست. اگر منظور اسم جنس باشد، معلوم نیست که منظور چه شخصی است، چرا که همه بندگان خدا «عبدالله» هستند، حال مؤمن یا غیر مؤمن باشند.

وی با اشاره به اینکه این روایت امام صادق (ع) در منطقه حجاز بیان شده است، افزود: می‌توان این احتمال را داد که منظور از عبدالله همان عبدالله منطقه حجاز باشد، چرا که در آن زمان حجاز پایتخت اسلامی نبوده است و شهرهایی مانند بغداد، دمشق و مرو پایتخت اسلام بودند.

این کارشناس خارج مهدویت با تاکیدی دوباره بر این موضوع که تطبیق به طور کلی کاری اشتباه است، خاطرنشان کرد: چون هیچ یک از علامت‌های قطعی ظهور اتفاق نیفتاده است،‌ نمی‌توان با فرض اینکه پادشاه عربستان فوت کرده باشد، به طور قطع گفت که ظهور نزدیک است.

بر اساس این گزارش، امام صادق(ع) در روایت دیگری به تشریح نشانه‌های قطعی ظهور می‌پردازند و می‌فرمایند: «خـمـس قـبل قیام القائم (عج): الیمانی و السفیانی و المنادی ینادی من السماء و خسف بالبیداء و قتل النفس ‍ الزکیة»؛ «پیش از قیام مهدی (عج) پنج رخداد بزرگ در پیش خواهد بود:1- جنبش ترقی خواهانه مرد یمنی،2 ـ جنبش ارتجاعی سفیانی، 3 ـ ندای روح بخش آسمانی، 4 ـ فرو رفتن زمین، 5 ـ قتل نفس زکیه»، («اکمال الدین» شیخ صدوق جلد 2، صفحه 649، «الغیبة» شیخ طوسی صفحه 267 و «بحارالانوار» جلد 52، صفحه 203)

میلاد با سعادت قائم آل محمد، حضرت مهدی (عج)مبارک

میلاد با سعادت قائم آل محمد، حضرت مهدی (عج)

نیمه شعبان سالروز ولادت منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود (عج) مبارکباد

 

(اللهم عجل لوليک الفرج)

ما معتقديم که عشق سرخواهد زد  * برپشت ستم کسی تیرخواهدزد

سوگنــد به هر چهـارده آيه نـور  *    سوگند به زخم های سرشار غرور

آخر شب سرد ما سحر مي گردد *  مهدی به میان شیعه برمی گردد

میلاد باسعادت منجی عالم بشریت،ولی ا...الاعظم،مهدی موعود(عج) برتمامی شیعیان ومنتظرانش مبارک باد .

فضایل لیلة القدر  

«شب نیمه شعبان در خواب بودم که جبرئیل به بالین من آمد و گفت: «ای محمد! چگونه در این شب خوابیده ای؟ پرسیدم: ای جبرئیل! مگر امشب چه شبی است؟ گفت: شب نیمه شعبان است. برخیز ای محمد! پس مرا از جایم بلند کرد و به سوی بقیع برد، در آن حال گفت: سرت را بلند کن! امشب درهای آسمان گشوده می شوند، درهای رحمت باز می گردند و همه ی درهای خوشنودی، بخشش، بازگشت، روزی، نیکی و بخشایش نیز گشوده می شوند.


خداوند در این شب به تعداد موها و پشم های چهارپایان بندگانش را از آتش جهنم آزاد می کند. امشب خداوند زمان های مرگ را ثبت و روزی های یک سال را تقسیم می کند و همه آنچه را که در طول سال واقع می شود نازل می سازد. ای محمد! هر کس امشب را با منزه داشتن خداوند (تسبیح)، ذکر یگانگی او (تهلیل)، یاد بزرگی او (تکبیر) راز و نیاز با او (دعا)، نماز، خواندن قرآن، نمازهای مستحب (تطوع) و آمرزش خواهی (استغفار) صبح کند، بهشت جایگاه و منزل او خواهد بود و خداوند همه ی آنچه را که پیش از این انجام داده و یا بعد از این انجام می دهد، خواهد بخشید.» (1)

نیمه شعبان اگر چه شرافتش را وامدار مولود خجسته ای است که در این روز، زمین را با قدوم خویش متبرک ساخته است، امّا همه ی عظمت آن در این خلاصه نشده و در تقویم عبادی اهل ایمان نیز از جایگاه و مرتبه ی والایی برخودار است.

در روایاتی که از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده، فضیلت های بسیاری، برای عبادت و راز و نیاز در شب و روز خجسته ی نیمه ی شعبان برشمرده شده است. و این خود تمثیل زیبایی است از این موضوع که برای سیدن به صبح وصال موعود باید شب وصل با خدا را پشت سر گذاشت و تا زمانی که منتظر، عمر خویش را در طریق کسب صلاح طی نکند نمی تواند شاهد ظهور مصلح موعود باشد.

یکی از همسران پیامبر (ص) که ایشان را در این شب تعقیب کرده بود می گوید:
«چون این حال را از پیامبر دیدم او را رها کردم و شتابان به طرف خانه حرکت کردم. نفس نفس زنان به خانه رسیدم. وقتی پیامبر (ص) به خانه برگشتند و حال مرا دیدند گفتن: چه شده است که اینچنین به نفس نفس افتاده؟

گفتم: ای رسول خدا من به دنبال شما آمده بودم. پس فرمود: «آیا می دانی امشب چه شبی است؟ امشب شب نیمه ی شعبان است. در این شب اعمال ثبت می گردند، روزی ها قسمت می شوند، زمان های مرگ نوشته می شوند، خداوند تعالی همه را می بخشد مگر آن که به خدا شرک ورزیده یا به قمار نشسته یا قطع رحم کرده با برخودن شراب مداومت ورزیده یا بر انجام گناه اصرار ورزیده است... » (2)

كمیل بن زیاد از یاران امام على علیه‏السّلام چنین روایت مى‏ كند كه:

در مسجد بصره در نزد مولایم امیرالمؤمنین نشسته بودم و گروهى از یاران آن حضرت نیز حضور داشتند، در این میان یكى از ایشان پرسید: معناى این سخن خداوند كه: «فیها یفرق كل أمر حكیم»(3) ؛ در آن شب هر امرى با حكمت معین و ممتاز مى‏گردد، چیست؟ حضرت فرمودند:

«قسم به كسى كه جان على در دست اوست همه امور نیك و بدى كه بر بندگان جارى مى‏شود، از شب نیمه شعبان تا پایان سال، در این شب تقسیم مى‏شود. هیچ بنده‏اى نیست كه این شب را احیاء دارد و در آن دعاى خصر بخواند، مگر آن كه دعاى او اجابت شود.» پس از آن كه امام از ما جدا شد، شبانه به منزلش رفتم. امام پرسید: چه شده است اى كمیل؟ گفتم اى امیرمؤمنان آمده‏ ام تا دعاى خصر را به من بیاموزى، فرمود:

بنشین اى كمیل! هنگامى كه این دعا را حفظ كردى خدا را در هر شب جمعه، یا در هر ماه یك شب، یا یك بار در سال یا حداقل یك بار در طول عمرت، با آن بخوان، كه خدا تو را یارى و كفایت مى‏كند و تو را روزى مى‏دهد، و از آمرزش او برخوردار مى‏شوى، اى كمیل! به خاطر زمان طولانى كه تو با ما همراه بوده‏اى بر ما لازم است كه درخواست تو را به بهترین شكل پاسخ دهیم، آنگاه دعا را چنین انشاء فرمود... (4)

شایان ذكر است كه این دعا همان دعایى است كه امروزه آن را با نام «دعاى كمیل» مى‏شناسیم.

« بار خدایا تو را مى‏خوانیم به حق این شب و مولود آن، و به حق حجّتت و موعود این شب، كه فضیلتى دیگر بر فضیلت آن افزودى و سخن تو از روى راستى و عدالت به حدّ كمال رسیده و هیچ كس را یاراى تبدیل و تغییر سخنان تو نیست.» (5)

پی نوشت:
1.ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ص 212؛ بحارالانوار، ج 98، ص 413.
2.ابن طاووس، علی بن موسی، همان، صص 216 و 217
3. دخان، 44
4.ابن طاووس، همان، ص 220
5.همان، ص219

منبع: شفیعی سروستانی، ابراهیم، معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، صص 393 – 403 با تلخیص

به‌مناسبت نيمه شعبان (ميلاد مسعود امام زمان «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف»)

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم

و لقد كتبنا في‌الزبور من بعدالذكر ان‌الارض يرثها عبادي الصالحون

از غم هجر مكن ناله و فرياد كه دوش
 زده‌ام فالي و فريادرسي مي‌آيد

بنفسي انت من مغيب لم يخل منا

جانم فداي تو باد كه از ما غايبي ولي ما از تو غايب نيستيم و بر ما و بر اعمال ما شاهدي.

موضوع مهدويت و مسئله حكومت جهاني آن حضرت كه مأموريت بسط عدل در سراسر كره زمين را دارد از موضوعات و مباحث دل‌انگيز براي بشريت امروز مي‌باشد. خصوصاً پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و و رنسانس دوباره اسلام در عرصه سياست جهاني بشر امروز در زماني زيست مي‌كند كه انواع ظلم‌ها و ستم‌ها را تحمل كرده و لي با تبليغ مخالف آن مورد هجوم واقع مي‌شود نوع نگرش امريكا و ديگر قدرتهاي جهان تصرف منابع و به تاراج بردن سرمايه‌هاي ديگر كشورها و ملل است ولي با شعار اعطاء آزادي به ديگر كشورها هجوم مي‌برند بنابراين بشريت امروز ظلمي را متحمل مي‌شود كه شعار ظلمه بسط دمكراسي و آزادي‌ انسان در آن سرزمينهاست. مي‌توان گفت به‌دليل ظلم مضاعف زورمداران و اربابان ثروت در جهان امروز سبب گرايش بيشتر مردم به مباحث مهدويت و ظهور منجي عالم شده است. در نقطه مقابل هم گرايش به منجي موعود در ميان بشريت براي صاحبان قدرت و سلطه جهاني بسيار مخاطره‌انگيز و ترس‌آلود است برهمين اساس با اين تفكر از تمام جوانب به مخالفت برمي‌خيزند و درصدد تخيلي جلوه دادن آن هستند و حال آنكه قرآن كريم وعده حتمي خداوند متعال را چنين بيان مي‌دارد:

يقيناً‌ بدانيد كه ما در زبور «كتاب حضرت داود(عليه‌السلام)» نوشته‌ايم پس از آنكه اين مطلب را در تورات نيز نوشته بوديم: كه حتماً ‌بندگان صالح وارث زمين خواهند شد.

اين آية كريمه حكايت‌كننده اين مطلب است كه در كتابهاي آسماني زبور و تورات و قرآن موضوع حكومت انسانهاي شايسته بر سراسر زمين امري حتمي‌الوقوع است زيرا وعده خداوند متعال(حق) است. روزي خواهد آمد كه بندگان صالح كه از نظر قرآن مسلمين راستين هستند حكومت واحد صالحان را بر همه نقاط زمين برقرار مي‌سازند.

با توجه به آيه فوق و آيات ديگر از قبيل آية ‌55 سوره نور مي‌توان دريافت كه خداوند حكومت واحد بر سراسر زمين را به مؤمنان و صالحان وعده داده است و اين وعده درصورتي تحقق خواهد شد كه امام آن صالحان و مؤمنان نيز ظهور كند و رهبري آن جامعه با شعار توحيد و يكتاپرستي را برعهده گيرد همچنانكه در حديثي از پيامبر اكرم (صلي‌الله‌وعليه‌وآله) نقل شده است كه حضرت فرمودند: حكومت آنها بر سراسر زمين براساس توحيد و پرستش خداي يكتا و نفي هرگونه شرك است: فلا يبقي علي وجه‌الارض احد الاقال لااله‌الاالله. با توجه به اوضاع جهاني و ظلم مستمر بر بشريت امروز و از طرفي وظيفه سنگين مسلمانان در عصر حاضر به‌نظر مي‌رسد مسلمانان بايد بر عهد خود با امام زمان (عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) باقي مانده و بر آن اصرار ورزند تا مقدمات ظهور تكميل شود و جامعه بشري لايق ديدن آن جمال بي‌مثال شود. تذكر اين نكته بسيار ضروري است كه كساني مي‌توانند در عصر ظهور به تكليف و وظائف خويش عمل نمايند كه در عصر غيبت به عهد و پيمان‌هاي خود با امام (عليه‌السلام) عمل كرده‌ باشند. اهم وظائف در زمان حاضر را مي‌توان چنين برشمرد:

1. افزايش و تحكيم معرفت بيشتر و عميق‌تر نسبت به امام(عليه‌السلام):

يوم ندعوا كل اناس بامامهم
اعرف امامك قانك اذا عرفت لم يضرك تقدم هذاالامر او تأخر

2. بازكاوي و شناسائي وظائف و تكاليف خود نسبت به حضرت ولي‌عصر(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف)

3. يـاد حضـرت «ولا تنسنا ذكره» و حضـور در مجـالـس و مكـانهـائـي كه توسل به حضرت مي‌شود

4. دعا براي فرج حضرت: اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم

5. تنها ولايت و سرپرستي او را پذيرفتن و دل و سر به او سپردن

6. دوري از گناهان و انجام فرائض و آراستگي به اخلاق نيكو
مـن سـره ان يـكون مـن اصـحاب القـائم، فلينتظـر وليعمـل بـالـورع و محـاسن الاخلاق و هو منتظر

7. به مفهوم واقعي انتظار فرج داشتن

افضل اعمال امتي انتظار الفرج من‌الله عزوجل

انتظار، آماده‌باش و تحصيل آمادگي‌هاي لازم براي رسيدن به اهداف و خواسته‌هاي موردنظر است. انتظار يك حالت روحي صرف نيست بلكه با توجه به رواياتي كه آن را افضل‌الاعمال يا احب‌الاعمال مي‌داند يك حالت روحي جاري و ساري است كه از معرفت برخاسته و به اقدام و عمل مي‌انجامد كه بدون جزء ‌اخير آن حقيقت آن تحقق نمي‌يابد برهمين اساس است كه گفته مي‌شود: انتظار آمادگي آدمي در سه بعد شناخت،‌ عاطفه و رفتار و تحول در سه حوزه وجودي بينشي و گرايش و عمل انسان است.
طوبي لمن ادرك قائم اهل‌بيتي و مقتد به قبل قيامه...
خوشا به‌حال كسي كه قائم از اهل‌بيت را درك كند و قبل از قيامش به او اقتدا و تأسي نمايد. بايد انسان زندگي خود را بر مدار رضايتمندي حضرت تنظيم نمايد،‌ بايد مهدي‌زيست بود و از عدالت‌خواهي و بسط و گسترش آن گرفته تا خوراك و پوشاك و زندگي فردي و اجتماعي و جاي جاي زندگي به او تأسي نمود تا بتوان منتظر واقعي بود.

8. پيروي از ولي‌فقيه زمان:
اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجة‌الله عليهم.
در زمان حاضر بيشتر حملات دشمن برعليه ركن ركين قابل اتكاء در زمان غيبت امام عصر(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) كه همان ولايت فقيه و التزام عمل داشتن به زمان او مي‌باشد. بر منتظران واقعي فرض است كه از دستور امام عصر(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) در پيروي از ولي‌فقيه زمان كوشا باشند.

نتيجه‌ آنكه:

اطاعت امام يعني زمينه ظهور حضرت را فراهم ساختن

اطاعت امام يعني بسط عدالت و فرهنگ آن در جامعه

اطاعت امام يعني تلاش در جهت اصلاح خود و جامعه

اطاعت امام يعني حاكميت ولايت معصوم(عليه‌السلام) در فكر، انديشه،‌ عاطفه و احساس با اقدام و عمل براساس آن

اطاعت امام يعني جلوه و تبلور عيني خواست امام(عليه‌السلام) در سراسر زندگي فردي و اجتماعي

اطاعت امام يعني برنامه ريزي راهبري نظام در جهت اهداف امام(عليه‌السلام) و قرار گرفتن تمام نهادها و اركان نظام در همين راستا.

در يك كلام اطاعت امام زمان(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) يعني تنظيـم حـركـت انسـان و جـامعـه به غايت رسيدن به خدا براساس الگوي ارائه شده در قرآن و سنت.

ديشب گله زلفش با باد همي گفتم
صد باد صبا آنجا با سلسله مي‌رقصند
 گفتا گنهي بگذر زين فكرت سودائي
اين است حريف اي دل تا باد نپيمائي

ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان

حضرت علی اکبر عليه السلام

حضرت علي اکبر(ع) فرزند بزرگ امام حسين (ع) در مدينه متولد شد. مادر بزرگوار ايشان ليلا دختر ابى مره مي باشد. وي زمانى چند در خانه امام حسين عليه السلام به سر برد و روزگارى در زير سايه حسين (ع) بزیست. ليلا براى امام حسين (ع) پسرى آورد، رشيد، دلير، زيبا، شبيه ترين كس به رسول خدا صلى الله عليه و آله رويش روى رسول ، خويش خوي رسول ، گفت و گويش گفت و گوى رسول خدا صلى الله عليه و آله؛ هر كسى كه آرزوى ديدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر ليلا مى نگريست تا آنجا که پدر بزرگوارش مي فرمايد :هرگاه مشتاق ديدار پيامبر مى شديم به چهره او مى نگريستيم؛ به همين جهت روز عاشورا وقتى اذن ميدان طلبيد و عازم جبهه پيكار شد،امام حسين(ع) چهره به آسمان گرفت و گفت: اللهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز اليهم غلام اشبه الناس برسولك محمد خلقا و خلقا و منطقا و كنا اذا اشتقنا الى رؤية نبيك نظرنا اليه...

حضرت علي اکبر در كربلا حدود 25 سال داشت.برخي راويان سن ايشان را 18 سال و 20 سال هم گفته اند. او اولين شهيد عاشورا از بنى هاشم بود. شجاعت و دلاورى حضرت على اكبر (ع) و رزم آورى و بصيرت دينى و سياسى او، در سفر كربلا بويژه در روز عاشورا تجلى كرد. سخنان و فداكاريهايش دليل آن است. وقتى امام حسين (ع) از منزلگاه قصر بنى مقاتل گذشت، روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس از بيدارى (انا لله و انا اليه راجعون) گفت و سه بار اين جمله و حمد الهى را تكرار كرد. حضرت على اكبر (ع) وقتى سبب اين حمد و استرجاع را پرسيد، حضرت فرمود: در خواب ديدم سوارى مى‏گويد اين كاروان به سوى مرگ مى‏رود. پرسيد:مگر ما بر حق نيستيم؟ فرمود:چرا. پس گفت: فاننا اذن لا نبالى ان نموت محقين پس باكى از مرگ در راه حق نداريم.

روز عاشورا نيز پس از شهادت ياران امام، اولين كسى كه اجازه ميدان طلبيد تا جان را فداى دين كند او بود. اگر چه به ميدان رفتن او بر اهل بيت و بر امام بسيار سخت بود، ولى از ايثار و روحيه جانبازى او جز اين انتظار نبود. وقتى به ميدان مى‏رفت،امام حسين(ع) در سخنانى سوزناك به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را كه دعوت كردند ولى تيغ به رويشان كشيدند، نفرين كرد. على اكبر چندين بار به ميدان رفت و رزمهاى شجاعانه‏اى با انبوه سپاه دشمن نمود
پيكار سخت، او را تشنه‏ تر ساخت؛ به خيمه آمد. بى آنكه آبى بتواند بنوشد، با همان تشنگى و جراحت دوباره به ميدان رفت و جنگيد تا به شهادت رسيد. قاتل او مرة بن منقذ عبدى بود.پيكر حضرت على اكبر (ع) با شمشيرهاى دشمن قطعه قطعه شد.وقتى امام بر بالين او رسيد كه جان باخته بود. امام حسين (ع) صورت بر چهره خونين حضرت على اكبر (ع) نهاد و دشمن را باز هم نفرين كرد

(قتل الله قوما قتلوك)... و تكرار مى‏كرد كه: )على الدنيا بعدك العفا). و جوانان هاشمى را طلبيد تا پيكر او را به خيمه گاه حمل كنند. حضرت على اكبر ، نزديكترين شهيدى است كه با امام حسين(ع)دفن شده است.مدفن او پايين پاى ابا عبد الله الحسين(ع) قرار دارد و به اين خاطر ضريح امام،شش گوشه دارد

رابطه سحرخیزی با افزایش روزی/ توصیه امام صادق(ع) به کسی که بیکار بود

سبک زندگی در مفاتیح‌الحیات
رابطه سحرخیزی با افزایش روزی/ توصیه امام صادق(ع) به کسی که بیکار بود

خبرگزاری فارس: شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: من نمی‌توانم با دستم کار کنم و راه تجارت را نیز به خوبی نمی‌دانم و اکنون محروم محتاج هستم. آن حضرت فرمود: کارگری کن و بر سر خود بار ببر تا بی‌نیاز شوی!

خبرگزاری فارس: رابطه سحرخیزی با افزایش روزی/ توصیه امام صادق(ع) به کسی که بیکار بود

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، سحرخیزی و کسب روزی حلال از جمله اموری است که سیره بسیاری از پیامبران و ائمه اطهار علیهم‌السلام بوده و احادیث فراوانی نیز در این خصوص وارد شده است که در این نوشتار به گزیده‌ای از این احادیث که در کتاب گران‌سنگ «مفاتیح‌الحیات» علامه جوادی آملی آمده است اشاره می‌کنیم. 

اهمیت سحرخیزی و کار

رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌فرماید: سحرخیزی مبارک است و همه نعمت‌ها به ویژه، روزی را می‌افزاید.1 همچنین آن حضرت می‌فرماید: صبحگاهان در پی نیازمندی‌هایتان بروید چرا که آسان به دست می‌آیند.2

امیرمؤمنان علیه‌السلام می‌فرماید: صبح زود در پی روزی رفتن، روزی را افزون می‌کند3 و کسی که خواستار جاودانگی است -که جاودانگی وجود ندارد- باید سحرخیز باشد4 و هیچ سحرخیزی در اره خدا برتر از سحرخیزی برای تأمین معاش فرزندان و خانواده نیست.5

از امام صادق علیه‌السلام روایت شده است که ایشان می‌فرماید: جدیت و تلاش کنید! هرگاه نماز صبح گزاردید و بازگشتید صبحگاهان در پی روزی روید و کسب حلال کنید چراکه خدای عزّ و جل روزیتان دهد و یاریتان رساند6؛ سپس فرمود: امام سجاد علیه‌السلام هنگام صبح در پی روزی بیرون می‌رفت، پرسیدند: ای فرزند رسول خدا کجا می‌روی؟ فرمود: برای پذیرش صدقه برای خانوده‌ام. پرسیدند: آیا برای خانواده‌ات صدقه می‌پذیری؟ فرمود: هر که کسب حلال کند صدقه عائله خود را از خدا می‌پذیرد و به آنان می‌رساند.7  

کار در سیره انبیا و اولیا

خداوند متعال در قرآن کریم درباره حضرت داود (ع) می‌فرماید: و به او فن زره‌سازی را که به سود شماست آموختیم، تا شما را در جنگ‌هایتان از آسیب‌های سخت سلاح‌ها حفظ کند، پس آیا شما سپاسگزار نعمت‌های ما خواهید بود؟ 8

نبی اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: هیچ غذایی بهتر از غذای فراهم آمده از کار خویش نخورد و داود پیامبر نیز از دسترنج خود می‌خورد.9

حضرت علی علیه‌السلام می‌فرماید: خدای عزّ و جل به داود نبی(ع) وحی فرمود که تو بنده خوبی هستی به شرط آنکه از بیت‌المال ارتزاق نکنی و با دستان خویش کار کنی. داود علیه‌السلام چهل روز گریست؛ آن گاه خدا به آهن وحی فرمود که برای بنده‌ام داود نرم شو، آهن به فرمان خدا برای او نرم شد و از این رو حضرت داود (ع) هر روز زرهی می‌ساخت و آن را به هزار درهم می‌فروخت و از بیت‌المال بی‌نیاز شد.10

 رسول خدا صلی الله علیه و آله هم سنگی را بر شانه خود حمل کرد و در یکی از دیوارهای باغ خود به کار برد که آن سنگ هنوز در آنجا هست.11

پرهیز از تنبلی و کم همتی

امام علی (ع) می‌فرماید: اگر کار، سخت و توان‌فرسا است، بی‌کاری دایمی هم فسادآور است.12

حضرت صادق(ع) خطاب به  فرزندش می‌فرماید: از دو خصلت تنبلی و بی‌حوصلگی (بیقراری) بپرهیز که این دو مانع بهره‌گیری تو از دنیا و آخرت می‌شوند.13

همچنین می‌فرماید: سست نباش تا آن که تو را می‌شناسد تحقیرت نکند14، منفورترین مردم نزد خدا کسی است که شب خواب و روز بیکار باشد.15

ابن عباس می‌گوید: حضرت رسول (ص) هرگاه کسی را می‌دید و از او خوشش می‌آمد می‌پرسید: آیا حرفه‌ای داری؟ اگر می‌گفت: نه، می‌فرمود: از چشمم افتاد. پرسیدند: چرا ای رسول خدا؟ فرمود: چون هرگاه مؤمن دارای حرفه‌ای نباشد به ناچار از دینش برای تأمین زندگی‌اش بهره می‌برد (دین فروشی می‌کند)16

پی‌نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج73، ص318

2- کتاب الخصال، ج2، ص394

3- وسائل الشیعه، ج15، ص348

4- عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص38

5- دعائم الاسلام، ج2، ص15

6- الکافی، ج5، ص79

7- همان، ج4، ص12

8- سوره انبیاء، آیه 80

9- کنزالعمال، ج4، ص8

10- الکافی، ج5، ص74

11- همان، ص76 و 77

12- الارشاد، ج1، ص298

13- الکافی، ج5، ص85

14- تحف العقول، ص304

15- الکافی، ج5، ص72

16- بحارالانوار، ج84، ص158

صدا‌و‌سیما مروج بدحجابی است

           

مدیر مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران تهران، با ابراز تأسف از عملکرد سازمان صدا و سیما در ترویج بد‌حجابی در کشور گفت: برخورد نیروی انتظامی با بدحجابی اگرچه ظاهر خوبی ندارد اما حکم مسکّن را دارد و لازم است.

به گزارش  فارس، پوشش و عفاف از آن جهت که یک امر فطری است و برای حیات اجتماعی انسان ضرورت دارد، در ادیان و مذاهب الهی دارای جایگاه خاصی است. تمام ادیان آسمانی، حجاب و پوشش را بر زن واجب و لازم شمرده‏اند و جامعه بشری را به سوی آن فراخوانده‏اند؛ زیرا حیا و لزوم پوشش به طور طبیعی در نهاد زنان به ودیعت نهاده شده و احکام و دستورهای ادیان الهی هماهنگ و همسو با فطرت انسانی تشریع شده است.
 
به همین منظور، میزگردی را با حضور حجت‌الاسلام محمدمهدی ابراهیم‌پور، مدیر مرکز تحقیقات و طرح‌های کاربردی ریحانةالنبی(س) و حجت‌الاسلام سید محمدرضا آقا میری، مدیر مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران استان تهران و سه تن از خواهران این مرکز برگزار کردیم که بخش دوم آن در پی می‌آید.
 
برخورد نیروی انتظامی با بدحجابی ظاهر خوبی ندارد اما لازم است
 
* به نظر شما چرا وضعیت حجاب در جامعه ما تا این اندازه نگران کننده شده است؟
 
آقامیری: مسئله برآمده از وضعیت حجاب، از چند امور نشأت می‌گیرد:
 
1- اینکه مسئله حجاب را سیاسی کرده‌اند.
 
2- اختلاف میان دولت‌مردان؛ عده‌ای به حجاب معتقد نبوده و عده دیگری اعتقاد دارند به هر حال هر کدام از این دو گروه که بی‌دین نیستند بلکه یک مدلی می‌خواهند ارائه دهند که بر اساس آن مدل حرکت کرده و به نتیجه برسند.
 
اینکه دولت برنامه ندارد و یا اینکه بخواهیم درباره چنین کار عمیقی که 50 درصد مردم کشور ما را به خود مشغول کرده است بگوییم به فعالیت سه ماهه، یک ساله، چند ساله نیاز دارد کار درستی نیست بلکه وضعیت موجود حجاب، نتیجه سال‌های سال زحمات دشمنان ما است یعنی از زمانی که رضاخان کشف حجاب کرد، از همان زمان بحث بی‌حجابی شروع شد و در اواخر دولت شاه به اوج خود رسید و حتی پس از جمهوری اسلامی نیز شاهد آن بودیم اما با ارادتی که مردم نسبت به رهبری حکومت در ابتدای انقلاب داشتند تا اندازه‌ای وضعیت تغییر کرد اما باز هم موضوع حل نشد چرا که کاری که رضاشاه در سال‌های ابتدایی حکومت خویش برای کشف حجاب کرد نه تنها کار سلبی و قهری بود بلکه کار فرهنگی برای از بین بردن حجاب نیز بود و بر این اساس حجاب نشانه‌ای از عقب افتادگی زنان تلقی می‌شد و متأسفانه این نگاه در جامعه امروزی نیز وجود دارد.
 
بنابراین، چیزی که در بیش از 60 سال گذشته، به عنوان یک فرهنگ ناهنجار درآمده است را اگر بخواهیم با یک برنامه‌ریزی 2-3 ساله حل شود بعید است؛ اما ما می‌توانیم مسکّنی برای این درد جامعه تجویز کنیم، همان اقداماتی که در حال حاضر توسط نیروهای انتظامی و امنیتی صورت می‌گیرد اگر ما جلوی این مسئله را نگیریم بی‌حجابی برخی از زنان‌ها آنقدر زیاد خواهد شد که ناامنی اجتماع را در پی خواهد داشت. بحث برخوردهای سلبی موجود که ظاهر خوبی هم ندارد به نظر بنده همان مسکّن است که باید در جامعه باشد و اگر نباشد مشخص نیست سرانجام کار به کجا ختم خواهد شد.
 
             
صدا و سیما یکی از عمده‌ترین مجموعه‌های مروج بد‌حجابی در کشور است 
 
* از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون زمان زیادی برای تصحیح تلقی و بینش مردم نسبت به موضوع حجاب وجود داشته است، در واقع در این فاصله زمانی می‌توانستیم کاری متناسب انجام دهیم و کم‌کاری کرده‌ایم. نظر شما چیست؟
 
آقامیری: اولا باید ببینیم حجاب، خوب است یا نه! بحثی نداریم که حجاب فارغ‌ از تمام امور، برای جامعه، خوب است وقتی زنان جامعه با حجاب شوند بروز ناهنجاری‌های اجتماعی کمتر خواهد بود و این امری واضح است و شاهد مثال این موضوع شهرهایی که مقید به حفظ حجاب هستند، است.
 
حال حجاب که امری پسندیده است چرا به این وضعیت رسیده است؟ بنده معتقدم که دولتمردان ما نسبت به بحث حجاب رویکردی سیاسی دارند، اینکه دولتمردان ما در بحث حجاب با هم اختلاف نظر دارند صحیح است اما حجاب موضوعی نیست که با یک برنامه‌ریزی دو ، سه و یا چهار ساله بتوان درباره آن به نتیجه رسید.
 
اینکه شما می‌فرمائید از ابتدای انقلاب کاری در این زمینه نشده، بله انجام نشده است به دلیل اینکه ما تجربه حکومت اسلامی را بعد از حضرت رسول (ص) و حکومت ائمه اطهار علیهم السلام تا کنون نداشته‌ایم.
 
متأسفانه جامعه ما متأثر از برخی از مسائل است به طور مثال: دست دادن مردان مسلمان با زنان مشرک و کافر، اگر بحث وهن پیش آید بر اساس فتوای تمام مراجع است که اگر به خاطر دست ندادن مشکلات و سوء تفاهم‌هایی فی‌مابین دو دولت ایجاد می‌شود شاید ضرورت باشد که این آقا با آن خانم دست بدهد.
 
گاهی یک وزیر از کشور ما به یکی از کشورهای خارجی سفر می‌کند و با زنان دست نمی‌دهند نه اینکه فسق باشد بلکه از تفسیر آن می‌ترسد، در حالی که دست دادن با زن اجنبی شرعا اشکال ندارد.
 
اگر دولت‌مردی از کشور ما با یک زن کافر، دست بدهد این موضوع از منشور سیاسی ما به دور است یعنی حکم کفر او را چنان پشت سرش می‌زنند که نتواند بلند شود. لذا این شخص مرتکب خطایی نشده است بلکه اگر دست بدهد مرتکب عدم رعایت منشور سیاسی کشور ما شده است و ما هنوز این مباحث را حل نکرده‌ایم.
 
بر اساس آیات قرآن، آن دسته از زنان پیری که امید به ازدواج با آنها وجود ندارد می‌توانند بدون حجاب بیرون آیند، آیا جامعه‌ ما می‌پذیرد پیر زنی بی‌حجاب در عرصه اجتماع ظاهر شود!؟ «وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِی لَا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَّهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»؛ و بر زنان از کار افتاده‏اى که [دیگر] امید زناشویى ندارند گناهى نیست که پوشش خود را کنار نهند [به شرطى که] زینتى را آشکار نکنند و عفت ورزیدن براى آنها بهتر است و خدا شنواى داناست.
 
لذا این مباحث، مباحث دینی نیست و متأسفانه این موضوع به سلیقه مدنی ما تبدیل شده است و ربطی به اسلام ندارد. نه اینکه بنده بخواهم از این قضیه دفاع کنم بلکه من معتقدم این امور جزو فرهنگ مدنی جامعه ایران شده است در صورتی که در زمان پیامبر اکرم (ص) کنیزان و زنان اقلیت‌های مذهبی نیز حجاب نداشتند.
 
چیزی که در حال حاضر درباره حجاب مطرح است و در جستجوی تمام علل که بنگریم، فکر می‌کنم آنچه که بیش از همه خودنمایی می‌کند کم‌کاری مسئولان فرهنگی کشور است. در مدارس دخترانه برای حجاب چه کاری انجام می‌شود اما برای بی‌حجابی کارهای بسیاری انجام شده است.
 
از میان تمام کارهایی که می‌توان انجام داد ضمن تمام برخوردهای مسکّن‌وار، کار فرهنگی از ابتدا صورت نگرفته و مثلا وقتی می‌خواهیم شور انتخابات را در تلویزیون نشان دهند از خانم‌هایی که روسری‌هایشان عقب رفته و آرایش‌های کذایی دارند مرتبا با این افراد مصاحبه می‌کنند و بسیار کم به سراغ افراد محجبه می‌روند لذا این تضادها و تعارض‌های داخلی موجب تشدید بحران بد‌حجابی در کشور می‌شود که باید جلوی این امور گرفته شود.
 
متأسفانه صدا و سیما یکی از عمده‌ترین مجموعه‌های دامن زن به جریان بی‌حجابی در کشور است ولو اینکه مراعات هم بکند و خاله شادونه پیراهن بلند هم بپوشد اما در واقع تازه‌ترین مدها را در شبکه‌های مختلف ارائه می‌کند و همان بازیگر تلویزیون در بیرون از فضای تلویزیون طور دیگری ظاهر شده و حرف‌های عجیب و غریب می‌زنند مثلا خانمی که نقش دختر مذهبی را در تلویزیون ایفا می‌کند اما در بیرون از فضای رسانه از شاه دفاع می‌کند، اصلا این فرد در تلویزیون چه کار می‌کند! این فرد صرفا به دلیل دارا بودن یک چهره خوب و بازی زیبا در سریال تلویزیون، ملائکه شده است لذا این تعارضات به بحران بدحجابی و بی‌حجابی بسیار کمک کرده است.
 
           
دولت، همان برنامه‌ای را که می‌گوید دیربازده است را ارائه دهد!
 
* نظر شما در خصوص اینکه می‌گویند «کارهای فرهنگی، دیربازده است» چیست و آیا این موضوع می‌تواند توجیهی برای کم‌کاری‌های موجود در زمینه موضوع حجاب به شمار رود؟
 
ابراهیم‌پور: وقتی در هر جلسه‌ای که با مسئولان دولتی مواجه شده و موضوع حجاب را مطرح می‌کنیم با این جواب رو به رو می‌شویم که مسئله حجاب یک مسئله فرهنگی و یک موضوعی است که یک سال و دو سال جواب نمی‌دهد اصل این حرف درست است اما شروع این کار کجاست؟
 
اینکه می‌گویند کارهای فرهنگی دیربازده است قبول داریم. کارهای فرهنگی یک پروژه نیست؛ اگر یک پروژه عمرانی را در نظر بگیریم می‌گوئیم مثلا این ساختمانی که قرار است در طی‌ 4 سال ساخته شود با تخصیص بودجه بیشتر و اعمال یک سری از اقدامات می‌توان آن را دوساله ساخت اما آن درختی که قرار است جلوی این ساختمان کاشته شود دیگر پروژه نیست که بگوئیم مثلا 4 سال می‌خواهد رشد کند 2 سال کافی است، بلکه این درخت باید در یک پروسه زمانی و در یک شرایط عادی رشد کند.
 
ما اصل این که کار فرهنگی دیر بازده است را قبول داریم اما کی می‌خواهد این کار فرهنگی شروع شود؟! لذا هر موقع ما با مجموعه‌های دولت صحبت می‌کنیم، می‌گویند پروژه‌های فرهنگی دیربازده است. البته هیچ وقت این شعار محقق نخواهد شد چرا که اگر نگاهی به پروژه‌های عمرانی در کشور داشته باشیم دولت نگاه می‌کند اگر قرار است دولتی در آینده از این پروژه استفاده کند شاید آن کار را انجام ندهد و سعی می‌کند در زمان خود، آن را به پایان برساند.
 
دستگاه‌های فرهنگی نیز همین طور است عمر انجام یک کار فرهنگی از رئیس یک اداره بیشتر است هیچ وقت یک رئیسی کاری را شروع نمی‌کند که رئیس دیگری از آن بهره‌مند شود و اگر هم کسی این کار را انجام دهد فراتر از الزامات قانونی و دولتی خود عمل کرده است و براساس اعتقادات و باوردهای دینی‌اش فلان کار را انجام داده است و بسیار کم‌اند مسئولانی که دارای این نگاه باشند.
 
حال، آغاز برنامه‌های فرهنگی چه زمانی است؟
 
اگر دولت آقای احمدی‌نژاد از سال 84 تاکنون که زمان کمی هم نیست، ما نمی‌گوییم وضعیت حجاب را از 50 یا 60 سال پیش ترمیم می‌کرد اما حداقل کاری که می‌توانست انجام دهد پیدا کردن مسکّنی بود که وضعیت را ثابت نگه دارد و از توسعه روند بدحجابی جلوگیری کند که متأسفانه این کار اتفاق نیفتاد.
 
ما می‌خواهیم بدانیم برنامه دولت در این زمینه چیست؛ همان برنامه‌ای که دولت می‌گوید دیربازده است را ارائه دهند! با توجه به اینکه بنده در جلسات وزارت کشور حضور داشته‌‌ام، می‌دانم که چنین برنامه‌ای وجود ندارد. مسکّن جای خودش، باید برنامه‌های فرهنگی هم داشته باشیم.
 
در مسئله کالاها، هیچ گاه مقام معظم رهبری نمی‌گویند جلوی واردات را بگیرید و این واردات به دلیل اینکه نیاز جامعه است باید وارد شود اما از طرف دیگر می‌فرمایند باید به خودکفایی برسیم، جنبشی علمی باید فعالیت‌های خاص خودش را داشته باشد لذا ایشان برای دولت و جامعه برنامه دارد و ترسیم چشم‌انداز بیست ساله در همین راستا است و ما باید بعد از 20 سال حرف اول را در منطقه بزنیم. این به این معنا نیست که باید برای تحقق چشم‌انداز بیست ساله تمام کارها را تعطیل کنیم بلکه در این مدت، جامعه اسلامی نیازهایی دارد که شاید در راستای آن چشم انداز هم نباشد ولی الان ضرورت دارد که این کار انجام شود از این رو ما باید آن را انجام دهیم تا سرانجام روزی به خودکفایی برسیم.
مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره حجاب، متاسفانه تاکنون از سوی دولت اجرا نشده است 
  
* آیا چشم‌انداز مشخصی از سوی دولت در مسائل فرهنگی وجود دارد؟
 
ابراهیم‌پور: باید گفت مسائل فرهنگی اصلاً چشم‌اندازی ندارد که دولت بخواهد آن را مطرح کند؛ اگر دولت برنامه‌ای دارد آن را ارائه دهد و بگوید مثلا ما نسبت به مسئله فرهنگی این چشم‌انداز را مطرح کرده‌ایم، این بخش شروع شده و تا انتهای این دولت 10 درصد آن انجام می‌شود و مابقی در دولت‌های بعد انجام خواهد شد!
 
این چشم‌انداز کجاست آیا چنین برنامه‌ای وجود دارد؟ می‌خواهم بگویم وضعیت بدتر از این است، اگر ما در این مسئله با دولت اختلاف داشته باشیم کار به نتیجه نخواهد رسید فصل‌‌‌الخطاب تمام این امور، قانون است.
 
مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان فصل‌‌الخطاب تمام این مباحث است حال اگر ده‌ها میزگرد، همایش برگزار و بیان شود که دولت، ملت، حوزه‌های علمیه چه کارهایی را باید انجام دهند، صحیح اما در حال حاضر قانون باید رعایت شود ما مصوبه قانونی داریم که توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده است اما مشخص نیست که چرا دولت این قانون را اجرا نمی‌کند؟!
 
یکی از بزرگترین چالش‌هایی که در 30 سال پس از انقلاب رخ داد بحث فتنه 88 بود کسانی که فتنه را برپا کرده‌اند داخل نظام بودند و تمام آنها به ظاهر، ملزم به قانون بودند مقام معظم رهبری فرمودند اگر اعتراضی به انتخابات دارید از راه قانونی این اعتراض را مطرح کنید.
 
لذا اگر دولت برنامه‌ای، سلیقه‌ای و مطلبی دارد و یا اینکه اصلا صد درصد، مخالف برنامه‌های مجموعه‌های فرهنگی است باز هم باید قانون رعایت شود، نمی‌توان گفت چون من دولت هستم و با فلان قانون با سلیقه من متفاوت است پس قانون باید تعطیل شود و برنامه دلخواه خودش را اجرا کند چراکه این، خود محوری نام دارد نه قانون محوری!

چرا گنبد و حرم ائمه(ع) از طلا ساخته مي شود؟ آيا اين اسراف و سبب بدبيني نيست؟

دوست عزيز دقت و حساسيت شما نسبت به اجراي صحيح آموزه هاي اسلامي ستودني و قابل تقدير است . به پرسشي که مطرح نموديد مي توان از ديدگاه هاي مختلف پاسخ گفت:


1.از نظر عقل :انسانها به هر چه ارزش بيشتري قائل باشند، آن را زيباتر و ... مي سازند. و شايد همين علت است كه سعي مي كنند ،حرمها و زيارتگاه هاي خود راکه از اهميت بيشتري برخوردارند، با بيشترين امكانات مي سازند و تزيين مي كنند.


2. از لحاظ ديني ومذهبي: قرآن مجيد به روشني به ما دستور مي‏دهد كه به بستگان و خويشاوندان پيامبر گرامي(ص) مهر ورزيم‏: و مسلماً يكي از راه‏هاي ابراز علاقه به خاندان رسالت، حفظ و بزرگداشت حرم هاي آنان است. به دليل همين ابراز احساسات و نشان دادن عشق و علاقه فراوان به اهل بيت(ع)، شيعيان همواره سعي كرده‏اند كه ارزنده‏ترين و با ارزش‏ترين فلزات ـ اعم از طلا و نقره و ساير جواهرات ـ را وقف آن قبور مطهر نمايندوبا زيباترين هنرهاي معماري و آيينه‏كاري و منبت‏كاري آنها را در حرم‏ها و بناهاي متعلّق به آنان، در تزيين گنبد و بارگاه به كار برند . «طلاكاري گنبد و ضريح نيز نشان دهنده عشق به اهل بيت است ، خداوند به پيامبرش مي فرمايد: (قل لا اسئلكم عليه اجرا الاّ المودّة في القربي بگو:من چيزي به عنوان مزد رسالت از شما مطالبه نمي كنم ، مگر دوستي با اهل بيت من.در واقع طلا كاري گنبد و ضريح ، نوعي ابراز علاقه و محبّت به اهل بيت پيامبر و تعظيم شعائر و تشكّر از آنهاست . علاوه بر آنكه نوعي زينت وزيبايي است و زيبايي نيز هيچ ايراد و اشكالي ندارد، بلكه امري پسنديده است». (حجت الاسلام محسن قرائتيhttp://www.qaraati.net/library/)
بنابر اين از لحاظ ديني نه تنها هيچ مشکل ومنعي ندارد بلکه بر مسلمانان لازم است در تکريم وحراست بيوتي که به پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله منسوب است، بکوشند وآن را يک امر قربي تلقي کنند.


3. ازلحاظ فقهي:طبق احکام فقهي نيز،بسياري از مبالغي که صرف ساخت وتوسعه مکانهاي متبرکه ومشرفه مي شود،از طريق نذورات و موقوفات مردمي است که با عشق و علاقه آن را به زيباسازي و توسعه بارگاه امامان معصوم (ع) اختصاص داده اند و از نظر شرعي تنها مي بايست در همين راه استفاده شود . وچه بسا خيريني که به طور خود جوش در اين امر مهم سهيم مي شوند.از اين رونبايد اين گونه عشق ورزي وطلاکاري گنبد هاي حرم هاي ائمه را اسراف تلفي کرد.


4.از لحاظ فرهنگي:خردمندان جهان،به بزرگان مذهبي وملي خود ارزش والايي قائلند ودر نگهداري آثارآنان کوشا بوده وآن را تحت عنوان ميراث فرهنگي از گزند روزگار حفظ مي کنند.اين کار حرکت ملتها را در تبيين سير وترقي وتعالي به روشني ترسيم مي کند.ودر حفظ ايمان وعقيده مردم نسبت به آنها ،تأثير به سزايي دارد.
روي اين اصل مسلمانان نيز در ساخت هرچه پر شکوه تروزيباتر ونگهداري آن کوشش مي کنند.


4.از لحاظ علمي: زيباسازي فضا هاي معنوي از جمله مساجد وحرمها، در ايجاد جذابيت براي زائران , داراي آثار ثمربخش و سازنده اي است . به عبارت ديگر تعظيم جلال و عظمت بزرگان دين از طريق آباداني و زيباسازي قبور آنان و در كنار آن به وجود آوردن امكانات رفاهي , براي زائران و ارائه خدمات فرهنگي , و... مي تواند نقش سازنده اي در گسترش و ترويج فرهنگ و ارزش هاي اسلامي , اسوه قراردادن ائمه اطهار(ع ), تمسك به سيره آن بزرگواران براي عموم مردم و... داشته باشد. اين نتايج مهم و ارزشمندي در حوزه فردي و اجتماعي به دنبال دارد و در نهادينه كردن ارزش هاي الهي و انساني موثر است . چنانچه بسياري از امور عام المنفعه (مانند خيرات , نذورات , اوقاف ,, سرپرستي ايتام , پرداخت وجوهات شرعي , كمك به نيازمندان و...) از تاثيرات و نتايج بسيار ارزنده ساخت و ساز صحن و بارگاه امامان و امامزاده ها مي باشد; زيرا شكوه اين مكان هاي مقدس در جذب مردم , براي زيارت و انجام دادن خيرات موثر است و با يادآوري مقام و عظمت والا و سيره و سنت آن بزرگان مردم بسيار زيادي را به سوي خود جلب مي كند و در گسترش فرهنگ و ارزش هاي الهي و سيره و منش فردي و اجتماعي آن بزرگواران در کمک به محرومان موثر است .
البته بايد از هرگونه اسراف , ريخت و پاش و انجام دادن اموري كه به هيچ وجه زيبنده نظام اسلامي و مكتب اهل بيت (ع ) نيست جلوگيري كرد و براي استفاده بهينه از امكانات موجود, در جهت گسترش فرهنگ صحيح اسلامي و ارائه خدمات گوناگون (مانند ايجاد كتابخانه , زائرسرا, سالن اجتماعات , مراكز درماني , امكانات آسايش , مراكز فرهنگي , تفريحي ورزشي و... براي عموم افرادي جامعه خصوصا افراد نيازمند و كمك به آنان ) بايد برنامه ريزي هاي مناسب انجام داد. همان طور كه شاهد انجام اين گونه اقدامات , از سوي برخي مراكز ديني و زيارتي (مانند آستان قدس رضوي در مشهد, آستانه مقدسه حضرت معصومه (س ) در قم و...) مي باشيم .

اداره مشاوره و پاسخ نهاد معظم رهبری

این هم پاسخ یکی از دوستان:

دو سه روز پیش ایمیلی دریافت کردم که نویسنده ی مغرض آن با نوشتن عبارت اینکه ایران چند کیلو طلا برای کاظمین داده است و نشان دادن عکس چند فقیر و بی نوا در خیابان ها کوشیده بود به مخاطب القا کند که مثلا کاش این پول برای فقرا هزینه می شد. پاسخ مختصر زیر به این ایمیل ارسال شد:
اینکه این فرد با چه انگیزه ای این مطالب را می‌نویسد و چه هدفی دارد (ارتزاق یا بیکاری یا نادانی) به بنده ارتباطی ندارد. لکن گفتم شاید این شبهه واقعا وجود دارد و سکوت سزاوار نباشد. چند نکته وجود دارد:

اول. ما معتقدیم که کل جهان هستی طفیلی وجود خاندان حضرت رسول و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) هستند که دلیل آن احادیث متعددی است که بعنوان مثال «ای محمد (ص) اگر تو نبودی آسمان و زمین را خلق نمی کردم» و یا ده ها حدیث دیگر در مورد خلقت نور پیامبر (ص) و علی (ع) و فاطمه (س) و ... که اگر علاقمند بودید قابل شرح بیشتر است. ما امام زمان را خلیفه الله می‌دانیم که تمام امور فعلی جهان بواسطه فیض وجود ایشان به بندگان خدا می‌رسد و تمامی گنج‌ها و معادن حکمت و برهان و مادیات باذن الله از طریق ایشان واصل می‌گردد.

دوم. همه سوالات را نمی‌توان با نگاه مادی پاسخ داد. یکی از دلایل کوچکی که برای بزرگی منزلت اولیاءالله هست سالم ماندن پیکر اینان بعد از قرن‌هاست. مثلا در زیارت امام‌زاده صالح که در میدان تجریش است می‌خوانیم که پیکر ایشان بعد از چند قرن (مثلا هزار سال) همچنان سالم بوده است. یا نقل شده است که اگر اشتباه نکنم شاه اسماعیل صفوی که قصد بازسازی مقبره حر بن یزید ریاحی را داشت بدن ایشان را سالم یافت و دستمالی که دور سر ایشان بود و توسط امام حسین بسته شده بود باز کرد که بعنوان تبرک داشته باشد که خون تازه آمد و هر دستمال دیگری که بست خون بند نیامد تا نهایتا دوباره همان دستمال را سر جایش بست. ما کسانی را داشته‌ایم و داریم که وقتی به قبور ائمه می رسیدند سلام می‌کردند و جواب سلام را می‌شنیدند مانند ابراهیم مجاب که قبرش در کربلاست و .... در زیارت‌نامه اکثر ائمه داریم که «گواهی می دهم که شما مقام مرا می بینید و کلام مرا می شنوید و جواب سلام مرا می‌دهید لکن بر گوش من حجاب هست». در همین امام زاده چهل تنان تهران فبور نوادگان این ائمه بعد از هزار سال سالم پیدا شد. هزاران مورد شفای بیماران و امدادهای غیبی و .... خوب اینها تنها گوشه‌ي کوچکی از هزاران هزار کرامت و معجزات مشاهده شده است که هیچ یک قابل توجیه با علم مادی نیست و شاید ساده ترین راه نیز انکار باشد!!

سوم. این نویسنده غافل نوشته است که ایران مثلا چند کیلو طلا داده است. این طلا را دولت ایران یا حکومت آن نداده است، بلکه همان مردم فقیر و بیچاره ای که عشق ائمه را دارند با افتخار و از دل و جان داده‌اند. یعنی برخی نسبت به اهل بیت چنان ارادتی دارند و چنان از آنها لطف و احسان و کرم دیده‌اند که با اینکه محتاج هستند ولی بخشی از اموال خود را در راه اهل بیت خرج می‌کنند و این کار را از ته دل و با شوق انجام می‌دهند. ضمن اینکه این طلا دور ریخته نشده و در گنبد موجود و قابل بازیابی است. همان‌طور که دهها تن طلا در گنجینه بانک مرکزی موجود است. این حرم‌ها مایه امن و آرامش بندگان است. الان هر کسی که مشهد می‌رود حتی اگر جایی برای سکونت نداشته باشد گوشه‌ای از حرم مانده و از امکانات آن بهره می‌برد. یا امام کاظم که به باب الحوائج مشهور است حاجت بسیاری از حاجتمندان را روا فرموده است.

چهارم. تعمیر و زیباسازی قبور ائمه اطهار(ع) تعظیم شعائر الهی است و قرآن مجید آن را نشانه تقوای قلوب و تسلّط پرهیزگاری بر دل‏ها می‏داند: « وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ؛ » حج، آیة ۳۲ مقصود از شعائر در این آیه، نشانه‏های دین الهی است. اولیای خدا ـ به ویژه آنان که در راه گسترش دین جانبازی کرده‏اند ـ از شعائر و نشانه‏های دین او هستند. یکی از راه‏های بزرگداشت آنان ـ علاوه بر حفظ آثار و مکتب آنها ـ حفظ و تعمیر قبور آنان است. معمولاً در میان تمام ملل، شخصیت‏های بزرگ سیاسی و دینی در نقاط حساس به خاک سپرده می‏شوند و از مقبرة آنان به عنوان نشانه مکتب و نماد افتخار، محافظت می‏شود. قرآن مجید به روشنی به ما دستور می‏دهد که به بستگان و خویشاوندان پیامبر گرامی(ص) مهر ورزیم: « قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى » شوری، آیة ۲۳ و مسلماً یکی از راه‏های ابراز علاقه به خاندان رسالت، حفظ و بزرگداشت مرقدهای آنان است. به دلیل همین ابراز احساسات و نشان دادن عشق و علاقه فراوان به اهل بیت(ع)، شیعیان همواره سعی کرده‏اند که زیباترین هنرهای معماری و آیینه‏کاری و منبت‏کاری را در حرم‏ها و بناهای متعلّق به آنان، به کار برند و ارزنده‏ترین و با ارزش‏ترین فلزات ـ اعم از طلا و نقره و سایر جواهرات ـ را وقف آن قبور مطهر نمایند و در تزیین گنبد و بارگاه آن بزرگان استفاده کنند. این، نشانه تعظیم شعائر و بیانگر شکوه و اجلال آن بزرگواران در نزد مردم است. همچنین دیدن این حرم‏های نورانی، یادآور عظمت معنوی و مقام والای صاحب آن بارگاه است.

پنجم. به ما سفارش کرده اند که حتی نمک سفره تان را از ما اهل بیت بخواهید. در احادیث نقل شده که تمام پولی که در راه زیارت ما صرف می کنید به شما برمی گردانیم و حتی اگر کسی مدتی به زیارت نرود مالش فزونی نیابد.
....
نقل شده است [۱] مردي خدمت امام صادق (ع) آمد و پول فراواني به عنوان سهم امام آورده بود، آن هم با امكانات آن زمان، با راه هاي دور و نبودن وسايل سفر و بودن راهزن هاي در كمين كه با قافله حركت مي كردند. خلاصه زحمت فراواني كشيد تا خود را به مدينه و خدمت امام صادق (ع) رسانيد. وقتي آمد امام احساس كرد كه عجب و غروري او را گرفته كه من خيلي كار كرده ام كه اين همه پول آورده ام. عجب بيماري مهلكي است و امام هم طبيب حاذق است. بايد بيمار را معالجه كند و غرور و تكبر او را بشكند. لذا خادمشان را صدا زدند كه بيا و آن تشت رختشويي را كه در گوشه حياط افتاده بياور. وقتي آورد. فرمود: سرازيرش كن. وقتي سرازير كرد، آن مرد ديد سكه هاي طلا و نقره و جواهرات فراوان از تشت فرو ريخت. تلي شد حايل ميان اين مرد با غلام امام. سپس فرمود: شما خيال نكنيد كه ما به شما نياز داريم كه از شما پول مي گيريم. ما منت بر شما داريم كه از شما مي پذيريم. «انما ناخذ منكم ما ناخذلنطهركم» ما كه از شما پول مي پذيريم، براي اين است كه شما را پاك كنيم [۱].

به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند

[۱] صفير هدايت، انفال 31، آيه الله ضياءآبادي

نخل چيست؟

(به بهانه مرمت نخل محله پایین طرقرود در مدت سه ماه  و در استانه سوم شعبان ۱۴۳۳ سالروز ولادت حضرت حسین بن علی سیدالشهدا علیه السلام این مطلب را به روز کردیم و مجددا در وبسایت گذاشتیم)

نخل يک حجم چوبي بزرگي است که با انواع شالهاي ابريشمي رنگارنگ و پارچه هاي قيمتي وآيينه و چراغ و غيره آن را آرايش مي دهند و به نشانه تابوت امام حسين (ع) ساخته شده است‌. در کتب چاپ شده اينچنين آمده است :

پس از قرن چهارم هجري، ذهن خلاق ايرانيان براي تشييع و تدفين غريبانه مظلوم كربلا عماري ‌هاي چوبيني ساخته و در دهه اول محرم هر سال بعد از آراستن آن و يا به اصطلاح نخل بندي در عصر عاشورا مسافتي را حسين گويان جابه جا كرده و اين گونه پيكر امام حسين (ع) را تشييع مي‌كردند. وي نخل يا تابوت را همان صندوق عهدي مي‌داند كه همه پيامبران آن را براي خود نگه مي‌داشتند و مربوط به عهد موسي و صندوقي كه مادر موسي او را به نيل سپرده است، مي‌باشد.در رابطه با وجه تسميه‌ي نخل آمده است، نخل بر وزن سهل خرما درخت باشد.كلمه نخل (به فتح نون و سكون خائ) به معناي درخت خرماست و در زبان فارسي به معناي تابوت و عمارعي و آرايش تابوت هم گفته شده است.

 اينکه از کي مراسم نخل‌برداري و فکر ساختن نخل بوجود امده تاريخ درستي در دست نيست اما آنچه مسلم است قديمي ترين نخلي که در يزد وجود دارد مربوط به حدود ۲۰۰ سال قبل ميشود . مردم به نشانه انکه روز عاشورا پيکر غرقه بخون امام بايد تشييع ميشد اما کسي نبود تا پيکر مبارک را تشييع کند عزاداران حسيني ظهر عاشورا به احترام انحضرت اين نخل را که بسيار هم سنگين است روي بازوان خود بلند کرده و چند دور با گفتن يا حسين به دور تکيه ميچرخانند تا نشان دهند که اگر آنروز کسي پيکر امام را تشييع نکرد ما هر سال به همين منظور و به ياد ان حضرت نخل را که سمبل تابوت آنحضرت است و آذين بندي شده است تشييع ميکنيم .نخل با آينه ها و پارچه هاي مشکي و .... تزيين ميشود .

 

نخل برداري يكي از مراسم‌هايي است كه تابلوي عشقي سوزان به اباعبدالله (ع) را در ماه محرم در دل عاشقان ترسيم مي كند. در اين مراسم جوانان عزادار با ؛ ياحسين؛ گفتن ، نخل را بر مي‌دارند و دور حسينيه مي گردند و كودكان در حالي كه بر سر زده و ؛ يا حسين ؛ مي گويند به دنبال آن مي دوند. دراين لحظه هاي جگرسوز ، همه حاضران از سوز وگداز به حال غريبي سومين امام شيعيان و ياران فداكارشان اشك مي ريزند وبه نشانه احترام مي ايستند و عزاداران، اشعاري در سوگواري امام حسين (ع) و تمام عزيزاني كه در كربلا غريبانه در راه اسلام شهيد شدند و مصيبت سخت به آنها وارد شد ، مي خوانند مانند:

اي تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتي

گويا غريب بودي و مادر نداشتي

غسلت كه داد و كي كفنت بريد و دوخت

بر حالت غريبيت آيا دل كه سوخت

اما هر كدام از وسايلي كه توسط خادمهاي حسينيه بر روي نخل نصب مي شود نماد يك حادثه يا شخص حاضر در حادثه جانگداز كربلاست. اين وسايل مانند پارچه مشكي، خنجر، آيينه هاي بزرگ، يك سازه چوبي به شكل سرو، علمهاي سبز در گوشه هاي نخل و پارچه هاي زينتي با رنگ سفيد و روشن هستند كه هر كدام در جاي مخصوص نخل نصب مي شود. گفتني است كه چوب نخل به عنوان جنازه سيدالشهداء (ع)، سياه پوش كردن نخل به عنوان پارچه سياه بر روي جنازه سالار شهيدان، شمشير و نيزه ها به علامت تير و نيزه هاي وارد شده بر بدن مطهر امام حسين (ع) است. همچنين سرو نخل نماد و سمبل قد و قامت علي اكبر (ع)، آينه نخل يادآور نور وجود امام حسين (ع) و علمهايي كه بر نخل نصب مي شود نشانگر وفاداري حضرت ابوالفضل(ع) مي باشد. اما پارچه هايي زينتي كه بر نخل مي بندد به عنوان حجله حضرت قاسم (ع)، زنگهايي كه در گوشه هاي نخل بسته مي شود نماد و سمبل زنگ كاروان سالار شهيدان و ياران باوفايشان و عزادارني كه نخل را بر مي دارند به عنوان تشييع كنندگان ابا‌عبدالله (ع) مي باشند.

بزرگي و سنگيني اين نخلها گاهي به اندازه اي است كه چندين نفر مرد قوي بايد تا آن را از زمين بردارند و بردوش گيرند و حمل كنند و در معناي نخل گفته اند: تابوت بزرگ وبلندي است كه بر آن خنجر و شمشير و پارچه هاي قيمتي و چندين آيينه بسته شده و در روز عاشورا به عنوان تابوت امام حسين حركت داده مي شود. و به قولي نشان دهنده تابوتي است كه بدن قطعه قطعه شده حضرت سيدالشهداء را در آن مي گذارند و صدها نفر آن را حمل ميکنند. بزرگترين نخلها در يزد است.

نخل و نخل گردانی در محله پايين طرقرود نطنز:

يكي از آيين ها و مراسم ويژه ماه محرم كه در طرقرود برگزار مي شود، آيين نخل بندي و نخل گرداني است. طرقرود دارای دو نخل است که یکی در حسینه محله بالا قرار دارد و دیگری نخل حسینه محله پایین . شواهد نشان میدهد هر دو حسینیه بمدت مشابه دارای نخل بوده اند. از نوشته  حک شده بر روی سپرهای هر دو نخل میتوان پی برد که بانی اشیاء قدیمی هر دو نخل فرد واحدی بوده باشد .

از نظر تاریخ ساخت نخل فعلی محله پایین قدیمی تر است . نخل حسینه بالا حدود ۲۵سال پیش بر اثر اتش سوزی حسینه متاسفانه از بین رفت و فقط اشیاء فلزی ان به جا ماند. البته در سالهای اخیر نخلی به وسیله دوستداران امام حسین مجددا برای حسینه بالا ساخته شده که در عزاداری سید وسالار شهیدان از ان استفاده میشود.

نخل حسینیه محله پايين طرق که محل استقرار آن حسينيه محله پایین است، از جنس چوب است و آن را به شكل برگ درخت و يا درخت سرو ساخته اند و با پارچه های سبز پوشانده شده و جلو و عقب آن با سپرهاي جنگي و آينه هاي به شکل برگ درخت يا درخت سرو تزيين کرده اند.  همين قضيه باعث سنگينی وزن نخل طرق شده است و معمولا برای جابجايی احتياج به چند نفر مرد قوی دارد. نخل را به عنوان تابوت امام حسين(ع) يا نمادي از تابوت شهداي كربلا مي شناسند كه ريشه‌اي كهن دارد. شباهت نخل به درخت سرو در فرهنگ عامه يعني جاودانگي و رشادت و آزادگي كه فضايل امام حسين(ع) است. در بالاي نخل عمامه بزرگ سبز رنگي به نشانه سيادت حضرت حسين بن علي نصب شده.

نخل محله پايين طرق داراي شش پايه اصلي براي استقرار روي زمين است، که هر يک از پايه ها، متعلق به يکي از طوايف طرق است که در ساليان گذشته ، در ساختن اين نخل و تامين هزينه هاي آن پيشقدم بوده اند. نكته جالب در طراحي اين نخل تناسب با ابعاد و اندازه كوچه‌هاي طرق است.

از تاريخ حک شده بر روي  سپرهاي نصب شده بر روي نخل محله پايين مي‌توان پي برد که اين نخل قدمتي حدود150 سال دارد.

نخل يک علامت و نشانه سنتي قديمي و بسيار پرمعناست و نخل گرداني يکي از آيين هاي عزاداري طرق در بعد از ظهر عاشورا است.

مردم همه ساله نخل طرق را در شب تاسوعا طي مراسمي از غرفه مخصوص خود بيرون مي‌آورند و بعد از گرداندن در حسينيه و عزاداري مختصري آن را در وسط حسينيه قرار مي‌دهند تا آن را  براي مراسم عصر عاشورا غبار روبي و احياناً مرمت كنند.

تاجِ شهيدانِ همه عالمي          ابا الفضل

دست علي ، ماهِ بني هاشمي          ابا الفضل

ماه کجا؟ روي دلارام تو؟          ابا الفضل

سرو کجا؟ قامت رعناي تو؟          ابا الفضل

شمع شده ، آب شده ، سوخته          ابا الفضل

روح ادب را ادب آموخته          ابا الفضل

**************************************************

شب عاشورا:

امشب شهادتنامة عشّاق امضا مي‌شود

فردا ز خون عاشقان اين دشت غوغا مي‌شود


امشب کنار يکدگر بنشسته آل مصطفي

فردا پريشان جمع‌شان چون قلب زهرا مي‌شود



امشب بوَد برپا اگر اين خيمة ثاراللّهي

فردا به‌ دست دشمنان برکنده از جا مي‌شود


امشب صداي خواندن قرآن به‌گوش آيد همي

فردا صداي الاَمان زين دشت برپا مي‌شود


امشب شهِ دنيا و دين با قلب مجروح و غمين

گويد به زين‌العابدين باشد وداع آخرين


امشب کُنَد ليلا فغان، زينب بود بر‌سر‌زنان

اين از غم سلطان دين، آن از فراغ نوجوان


اين در صداي الحَذَر، آن در نواي الاَمان

اين با برادر در سخن، آن دل به اکبر مي‌دهد

 

امشب شب قتل حسين، سلطان خوبان است       زينب پريشان است

فردا زمين کربلا از خون گلستان است              زينب پريشان است


امشب علمدار حسين دارد نگهباني                   آن حيدر ثاني

فردا تن بي‌دست او اندر بيابان است                  زينب پريشان است


امشب به روي سينة مادر بود اصغر                   آن طفل خوش‌منظر

فردا ز تير حرمله مهمان جانان است                  زينب پريشان است


امشب بود قاسم ميان خيمه‌گه شادان                از خواندن قرآن

فردا ز مَرکَب سرنگون اين سرو بستان است     زينب پريشان است


امشب گُلان مصطفي از تشنگي بي‌تاب            در گفتگوي آب

فردا روان از ديدگان اشک يتيمان است           زينب پريشان است

در شب عاشورا، بعد از پايان مراسمهاي عزاداری در حسينيه، نخل را براي بار دوم در حسينيه مي‌گردانند و نوحه خوانان اشعاري در منقبت و مظلوميت شاه شهيدان ـ اباعبدالله الحسين ـ مي‌خوانند؛ از جمله اين اشعار:

اول سلام ما به رخ انورت حسين
دوم سلام ما به تن بي سرت حسين

سوم سلام ما به علمدار کربلا
چهارم سلام ما به علي اکبرت حسين

*************************

بر مشامم مي‏رسد هر لحظه بوي کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوي کربلا
تشنه آب فراتم اي اجل مهلت بده
تا بگيرم در بغل قبر شهيد کربلا

************************

اي تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتي
گويا غريب بودي و مادر نداشتي
غسلت که داد و کفنت را بريد و دوخت
بر حالت غريبيت آيا دل که سوخت

**************************

کور گشتم از فراق تو يا حسين
دور گشتم از کنار تو يا حسين

چرخ افلاک بی مروت بود
به دل ما نهاد داغ حسين

و بعد از چندبار گرداندن در داخل حسينه آن را در سر جاي خود قرار مي دهند.

************************************************

عصر عاشورا:

وقتي که نخل، براي عصر روز عاشورا، حرکت داده مي شود، تعداد زيادي از بازماندگان طوايف ياد شده، پايه مربوط به خود را بر دوش کشيده، با کمک و همراهي ساير عزاداران، مراسم نخل گرداني عاشورا، به شکلي تاثير گذار انجام مي شود.

براي حفظ نظم هنگام عصر عاشورا، ابتدا نخل محله بالاي طرق از حسينيه محله بالا به حركت در آمده و به سمت امامزاده و بر سر مزار برده مي‌شود و وقت برگشت نخست، نخل محله‌ي پايين بر مي‌گردد و سپس نخل محله بالا به حركت در مي‌آيد و يا اهالي باغستان پايين به نحوي با نخل محله پايين حركت مي كنند و اهالي باغستان بالاي طرق به نحوي با نخل محله بالا در ارتباط بيشتري هستند و توجهات بيشتر به هدف اصلي ،يعني عزاداري امام حسين (ع )معطوف است.

هنگامي که نخل از درب حسينيه به بيرون منتقل مي شود، عده اي که نذر و نياز دارند، در جلوي نخل گوسفند قرباني مي‌کنند. خروج نخل از حسينه و حرکت آن به سمت مزار بسيار باشکوه است.

بعد از خارج شدن نخل از حسينيه دسته ها و گروه هاي عزادار محله هاي مختلف به نشان احترام، دسته هاي زنجير زني خود را در غالب دسته هاي عزادار، به شکل باشکوهي در پشت نخل به حرکت در مي آورند.

عزاداران، نخل عاشورا را از حسينيه به سمت مسجد جامع طرق و سپس تا مزار امامزادگان  چهاربزرگوار واجب التعظيم به حرکت در مي‌آوردند و مسافتي نزديک به يک کيلومتر، با صلابت خاص و همراهي عزاداران با حال و هواي ويژه پيموده مي‌شود.

معمولاً عده‌اي در جلوي نخل قرار دارند که وظيفه شان جلوگيري از برخورد نخل با ديوارها و مواجه شدن با سيم هاي برق و غيره است.

سپس عزاداران نخل را به محوطه مزار و در شرايطي که مراسم عزاداري اوج ميگيرد، رو به قبله و در محوطه ويژه در کنار مزار، روي زمين قرار مي دهند و به نشان احترام به آقا امام حسين زيارت عاشورا مي خوانند و عزاداري مي کنند.

در پايان اين مراسم که بيش از يک ساعت به طول مي‌انجامد، دسته هاي عزادار، يکي پس از ديگري با علم و کتل و پرچم در معيت نخل در حالي که نوحه مي خواندند نخل عاشورا را تا حسينيه بدرقه مي کنند.

اشعار و نوحه هایی که هنگام بازگرداندن نخل از امامزاده خوانده مي‌شود:

واي حسين کشته شد     آه حسين کشته شد  داد حسين کشته شد  

ناله چه گويم که حسينم چه شد    واي حسين کشته شد

سبط رسول ثقلين کشته شد    واي حسين کشته شد

حسين حسين حسين حسين

 مظلوم حسين ، غريب حسين،  شهيد حسين 

 عطشان حسين، بي‌سر حسين ، عريان حسين،

سرش به نیزه ها حسین، سرش ز تن جدا حسین، قتیل اشقیاء حسین

 شهيد کربلا حسين، شهيد نينوا حسين، شهيد سر جدا حسين

شهيد تشنه لب حسين، شهيد بي کفن حسين

کو اصغرت کو اکبرت، کجا امير لشکرت

امشب جناب مصطفي    با انبياء و اصفيا      آيد به دشت کربلا     گردد به دور خيمه گاه

گويد حسين من چه شد    نور دو عين من چه شد

امشب جناب مرتضي     با اولياء و اوصيا       آيد به دشت کربلا      گردد به دور خيمه گاه

گويد حسين من چه شد   نور دو عين من چه شد

امشب جناب فاطمه    با اضطراب و واهمه     آيد به دشت کربلا      گردد به دورخيمه گاه

گويد حسين من چه شد    نور دو عين من چه شد

 

وداع حضرت زينب با نعش برادر

اي همسفر زينب رفتيم خداحافظ

اي تاج سر زينب رفتيم خداحافظ

اي پادشه خوبان اي تشنه لب عطشان

از کوي تو با افغان رفتيم خداحافظ

ما جمع پريشانيم سرگشته و حيرانيم

بر ناقه عريانيم رفتيم خداحافظ

گر مانده تو را پيکر در کرب و بلا بي‌سر

ما با سر بي‌معجر رفتيم خداحافظ

در اين سفر پر غم ما را بنگر همدم

با اين همه نامحرم رفتيم خداحافظ

ماندي تو در اين صحرا با اکبر مه سيما

تا شام من و ليلا رفتيم خداحافظ

ماندي تو و سردارت عباس علمدارت

ما همره بيمارت رفتيم خداحافظ

رفتيم چه در بطحا داريم خجالتها

از دختر تو صغرا رفتيم خداحافظ

 

رقیه جان رقیه عمه بقربان تو

شیرین زبان رقیه عمه بقربان تو

رقیه جان رقیه عمه بقربان تو

آرام جان رقیه عمه بقربان تو

شیرین زبان رقیه عمه بقربان تو

کو قاسم عزیزم بهرت کفن بیارد

کو اکبر وفاداربهرت علم بیارد

رقیه جان رقیه عمه بقربان تو

آرام جان رقیه عمه بقربان تو

کواکبروفاداربهرت کفن بیارد

کوقاسم جوانم بهرت علم بیارد

رقیه جان رقیه عمه بقربان تو

آرام جان رقیه عمه بقربان تو

 

مراسم پارسه طرق

يکي از مراسم‌هايي که از قديم الايام تا کنون برگزار مي‌شود مراسم پارسه است. اين مراسم که از حسينيه شروع مي‌شود و طي آن به خانه‌ي تک تک افراد سر زده مي‌شود، براي جمع آوري نذورات و هدايا از افراد است. اين مراسم داراي آداب خاص خود است؛ خواندن شعر در وصف شهيد کربلا حسين بن علي عليه السلام، برداشتن علم و گرداندن آن در محلات که داراي نشان و نماد عاشورا و امام حسين(ع) است و ذکر و ياد امام و ياران با وفايش در کوچه پس کوچه‌هاي روستا، و ياد درگذشتگان و خواندن فاتحه براي آنان و دعا براي افراد هر خانه از جمله اين آداب است. از جمله اشعاري که براي امام عليه السلام مي‌خوانند مي‌توان به شعر زيبا و پر حزن:

 

بگرييد اي عزاداران بگرييد

براي شاه مظلومان بگرييد

اگر کشتند چرا خاکش نکردند

کفن بر جسم صد چاکش نکردند

عروسيش عزا گرديده قاسم

رخش چون کهربا گرديده قاسم

همان قاسم که داماد حسين است

گل باغ حسن نور دو عين است

حسین تشنه لب با چشم گریان

به دشت کربلا غلطیده در خون

عزیزان قتل شاهان است امروز

حسین تاچاشت مهمان است امروز

به دشت کربلا آن شاه مظلوم

اسیر تیر پیکان است امروز

تن قاسم به زیر سم اسبان

عزای نو عروسان است امروز

 

شعر کامل: بگرييد ای عزا داران بگرييد
برای شاه مظلومان بگرييد

اگر كشتند چرا خاكش نكردند
كفن بر جسم صد چاكش نكردند

اگر کشتند چرا مويش کشيدند
چرا آن کهنه پيراهن دريدند؟

اگر کشتند چرا مويش کشيدند
چو گرگي پنجه بر رويش كشيدند
 
بگو زينب به همراه يتيمان
چسان نيزه به پهلويت كشيدند

اگر كشتند چرا آماده هستند
به پاي اسب نعل تازه بستند

اگر كشتند چرا در پيش زينب
حسين جان استخوانت را شكستند

اگر كشتند چرا شادي نمودند
براي غارتت آماده بودند

چرا پيراهنت را مي كشيدند
چرا عمامه سبزت ربودند

اگر كشتند چرا با هم دويدند
ربودند آنچه را در خيمه ديدند

ببين طفلان خود را دستُ بر سر
كه معجر از سر آنها كشيدند

اگر كشتند چرا اي نازنينم
سرت بر نيزه كردند اي مه جبينم

چرا اين ساربان آهسته آيد
به دستش خنجري بشكسته بينم

انتقاد شدید قرائتی از شیوه عمل درباره حجاب: به حجاب دختر در گورستان گیر می‌دهند!

آفتاب: حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی رییس ستاد اقامه نماز و رییس بنیاد فرهنگی مهدی موعود(عج) با سخنرانی در حسینیه الزهرا(ع) سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با با تاکید بر اینکه راه اهل‌بیت (ع) تنها مسیر صحیح رسیدن به خداست، در خصوص برخی از اعمال اسلام، افزود: در اسلام می‌گوید که اذان را بر پشت بام خانه‌ها بگویید،‌در کجای اسلام است که اذان را در بالای مناره 90 متری بگویند؟ در نهج‌البلاغه ویژگی محراب را بیان می‌کند که ساده باشد،‌ حال کجا محراب‌های ما ساده است!؟

رییس ستاد اقامه نماز بیان داشت: اینکه از طریق موسیقی می‌خواهند به خدا برسند، کجا اسلام این را می‌گوید! در کشور ما 20 سال است که قاریان بین‌المللی را دعوت و مسابقه برگزار می‌کنند، در حالی که در قرآن تدبر را در کنار تلاوت بیان می‌کند،‌ حال با این همه بودجه‌ای که صرف برگزاری آن شده است، چه مقدار صرف تدبر قرآن شده است؟!

وی با اشاره به اینکه در نمایشگاه بین‌المللی قرآن انواع و اقسام قرآن‌ها با خط‌های مختلف وجود دارد، ‌ادامه داد: اینکه کسی آیة‌الکرسی را روی دانه برنج می‌نویسد، یا اینکه کسی دیگر قرآن 40 تُنی را نوشته است، در کجای اسلام است؟ آیا واقعا این کار دعوت و تدبر به قرآن است!؟

وی افزود: نباید اوقات ارزشمند را بیهوده صرف کرد.‌ در روز قیامت از وقت و پول هزینه شده، سوال خواهد شد،‌ اگر روزی یک برنج دور ریخته شود و آن را در 70 میلیون نفر ضرب کنیم، طی یک سال چه مقدار برنج در ایران به هدر خواهد رفت! اکثر شما مقلد امام هستید، امام خمینی در فتوای خود می‌فرماید: دور ریختن نصف لیوان آب، اسراف است، اسراف گناه کبیر است و گناه کبیره، عدل را فاسد می‌کند، پس اگر امام جماعتی بیش از نصف آب لیوان وضو گرفت، نماز او اشکال دارد، چون از عدالت خارج شده است.

رییس بنیاد فرهنگی مهدی موعود با اشاره به اینکه باید توجه داشت که بیت‌المال را در کجا خرج کرد، اظهار داشت: دلتان را به بودجه خوش نکنید، اینکه بودجه صرف نمایشگاه قرآن یا فلان کاشی‌کاری که خط آن را هیچ جنّی نمی‌تواند بخواند، چه بهر‌ه‌ای برای اسلام دارد؟!

وی با بیان اینکه مدیران نباید در انجام امر الهی، خود را مقید به برخی از امور دنیایی کنند، افزود: من خودم را مثال می‌زنم تا به کسی بر نخورد، اگر قرار باشد به نماز جماعتی بروم و در این حین عمامه‌ام در جوب بیفتد، فوری شما را زنگ می‌زنید که مشکلی برای‌تان پیش افتاده و نمی‌توانید به نماز جماعت بروید! مگر این نیم کیلو پنبه چه ارزشی دارد که نماز جماعت را کنسل می‌کنید!

وی گفت: نمی‌خواهد انقلاب را صادر کنید، ظهر که شد، نماز بروید، در جایی که هزار نفر برای تبلیغ اسلام جمع شدند، هنوز در الفبای اسلام مانده‌اند! دیدم که زکات از حج مهم‌تر است و در قرآن بیشتر بر زکات تاکید شده است تا حج،‌ خدمت مقام معظم رهبری رفتم و گفتم: من در مسلمانی خود شک دارم، اینکه 30 حج واجب و عمره رفته‌ام، فردای قیامت از من بپرسند که این 30 حج را انجام دادی، چرا به جای آن برای زکات کاری نکردی! چه جوابی دهم، آقا گفتند: اگر این طوری می‌گویید، خیلی‌ها باید به مسلمان بودن خود شک کنند.

رییس ستاد اقامه نماز به طرح اسلامی کردن دانشگاه‌ها اشاره کرد و ادامه داد: من کاری به قانون ندارم، اینکه در دوره ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان دختر و پسرها مجزا درس می‌خوانند و ناگهان این 4 میلیون و 700 هزار نفر دختر و پسر را با هم قاطی می‌کنیم،‌ حال کمیسیون اسلامی کردن دانشگاه را تولید کردیم و وزیر و چند تا رییس دور هم جمع می‌‌شوند، به کجا می‌رویم!؟

به گزارش خبرآنلاین، وی افزود: دختری در قبرستان بالای سر قبر پدرش گریه می‌کند، در اینجا می‌گوییم که دختر جان حجابت را درست کن! شما دختر و پسر را در دانشگاه قاطی کردید، به حجاب دختر در گورستان گیر می‌دهید! محال است که حجاب با این کارها درست شود.

ويژه نامه اي به مناسبت ميلاد باسعادت حضرت علی بن حسین امام سجاد (ع)

 پنجم شعبان سال 38 هجري قمري

 ۵ شعبان خجسته میلاد سید ساجدین و زینت عابدان و سر حلقه عارفان، حضرت امام زین العابدین (ع) فرخنده باد

امام علي بن حسين بن علي بن ابيطالب عليه السلام مشهور به سجاد، چهارمين امام شيعيان بنا به قولي مشهور، در پنجم شعبان سال 38 هجري قمري متولد شدند. امام زين العابدين فرزند امام حسين (ع) و شهربانو، دختر يزگرد سوم پادشاه ايران، بود که در زمان فتح ايران توسط مسلمين به اسارت گرفته شدند و سپس بر اساس انتخاب خودشان به عقد حسين ابن علی (ع) در آمدند. امام زين العابدين عليه السلام زماني ديده به جهان گشود كه زمام امور در دست جد بزرگوارش امام علي بن ابيطالب عليه السلام بود. آن حضرت 3 سال از خلافت علوي و حكومت چند ماهه امام حسن عليه السلام را درك كرد. امام سجاد عليه السلام در عاشوراي سال 61 هجري قمري حضور داشت و در آن واقعه به صورتي معجزه آسا نجات يافت و پس از شهادت پدرش امام حسين عليه السلام مسئوليت زمامداري شيعيان از جانب خدا بر عهده او گذاشته شد.

رسالتها در عصر امام سجاد (ع)
مردم مسلمان عصر امام عليه السلام به علت تبليغات و فعاليتهاي سياسي و فرهنگي حكومتهاي نامشروع در برابر حقايق سياسي و مذهبي در نهايت جهالت و بي ديني به سر مي بردند. بدعتها و عقايد گمراه كننده و باطل به عنوان احكام و عقايد مذهبي، مورد اعتقاد و عمل مسلمانان قرار گرفته بود. در چنين شرايطي، بزرگترين و مهمترين مسئوليت امام سجاد عليه السلام، احياي مجدد اسلام ناب محمدي (ص)، تبيين جايگاه امامت و رهبري اهل بيت عليه السلام، مبارزه با جهالت سياسي و مذهبي مردم و تربيت مجاهدان واقعي بود. امام عليه السلام مي بايد در برابر حقايق سياسي اسلام روشنگري مي كردند بويژه كه درباره امامت و رهبري و افشاگري عليه حكومتهاي غاصب و ظالم و ترويج فرهنگ جهاد و شهادت لازم بود كه شيعيان و مسلمانان را براي مبارزه و جهاد عليه ظلم، بدعت و گمراهي آماده مي ساختند. آن حضرت موفق شدند كه در سخت ترين شرايط و با استفاده از ظريفترين شيوه هاي تبليغاتي و مبارزاتي، در اهداف خويش موفق و پيروز شوند.

نقش امام سجاد در تربيت موالي
"موالي" يعني: عده اي از ايرانيان كه به عراق آمده و در آنجا با تشيع آشنا شده. همچنين از جمله موضوع شايع در قرن اول و دوم هجري تربيت موالي بود. اين افراد عمدتاً به علت داشتن استعداد مناسب و نيز آمادگي كسب علم و نيز با احساس ضعفي كه ايشان در برابر عرب ها داشتند و درصدد بودند كه آن را جبران كنند، به خوبي در زمينه حديث كار كردند و در نتيجه توانستند در مدت زماني كوتاه از فقها و محدثين مراكز عمده اسلامي شوند. اين افراد در خانواده هاي مختلف عرب، تربيت شده بودند كه طبعاً انگيزه هاي سياسي و مذهبي جاري و مرسوم در آن قبايل و عشيره ها، به اينان نيز سرايت كرده بود، به ويژه كوفه، بيشتر گرايش شيعي داشت و "موالي" آن نيز چنين بودند، از اين رو اهل بيت عليهم السلام نيز از اين ويژگي براي تربيت موالي استفاده كردند. در اين ميان، سياست علي بن الحسين عليه السلام شايان توجه بسيار است. امام مي كوشيد تا در مدينه، با تربيت طبقه "موالي"، راه را براي آينده باز كند. و اسلام صحيح و سليم را به آنان (كه زمينه كافي داشتند) انتقال دهد، پس با شخصيتي كه امام داشت به شايستگي مي توانست در روحيه موالي اثر بگذارد و احساسات شيعي را به آنان انتقال دهد.

دوران امام سجاد(ع)
دوراني كه امام سجاد(ع) در آن زندگي مي كرد، همه ارزش هاي ديني دستخوش تحريف و تغيير امويان قرار گرفته بود و احكام اسلامي بازيچه دست افرادي چون ابن زياد، حجاج و عبدالملك بن مروان بود. حجاج عبدالملك را مهم تر و برتر از رسول خدا(ص) مي شمرد و برخلاف نصوص ديني ازمسلمانان جزيه مي گرفت و با اندك تهمت و افترايي مردم را به دست جلادان مي سپرد.
در سايه چنين حكومتي آشكار بود كه تربيت ديني مردم تا چه اندازه تنزل كرده و ارزش هاي جاهلي چگونه احيا شده است(1)؛ به طوري كه دو خطر بزرگ جامعه اسلامي را تهديد مي كرد: فرهنگ هاي متنوع بيگانه, خطر تجمل پرستي.

از اين رو لازم بود در زمينه علمي كاري انجام شود تامسلمانان به اصالت فكري و شخصيت قانون گذاري ويژه خود كه از كتاب و سنت در اسلام الهام مي گيرد، واقف گردند. در اينجا ضرورت يك حركت اجتهادي (اطلاع رساني قوي) به نظر مي رسيد تا در چهارچوب تعاليم اسلامي، افق فكري مسلمانان گسترش يابد و بذر اجتهاد و تلاش ازبراي يافتن راه حق در دل آن ها افشانده شود و اين كاري بود كه امام سجاد(ع) بدان دست يافت

خطر دوم ناشي از پيشامد امواج رفاه و آسايش در جامعه اسلامي بود كه عشق سوزاني راكه از ارزش هاي اخلاقي و پيوندهاي روحي در مسلمانان پديد آمده بود را خاموش مي كرد. امام علي بن الحسين(ع) اين خطر را احساس كرد و فهميد كه جامعه دچار انحراف شده و روحيه رفاه طلبي و فساد سياسي و اخلاقي و اجتماعي آن را در محاصره قرار داده و از نظر سياسي هيچ روزنه اي براي تنفس وجود ندارد، بنابراين امام سجاد(ع) توانست از دعا براي بيان بخشي از عقايد خود استفاده كند و بار ديگر تحركي در جامعه براي توجه به معرفت و عبادت و بندگي ايجاد كند. امام(ع) در اين سنگر قدرت بس شگرف تصويرهاي روشني ازجامعه اسلامي و وظيفه مسلمانان را در برابر كفرگويان معين مي كند و مبارزه آنان را با منكرات مطرح مي سازد.

دعاي او نشان دهنده اين مطالب است كه در هر حال ولو اين كه همه امكانات مبارزه از يك نفر گرفته شود و به فرض اين كه تنها هم باشد، باز هم مسئوليت تلاش و كوشش از او سلب نمي گردد و بايد از دعا به عنوان حربه مبارزه در راه حق استفاده شود

انجيل اهل بيت
صحيفه سجاديه از گنجينه هاي ارزشمند دعاهاي امامان(ع) است كه در بردارنده برخي از دعاهاي حضرت سجاد(ع) است. صحيفه سجاديه كانوني از معارف بلند الهي در ابواب مختلف است و در يك ارزيابي واقع بينانه مي توان آن را ابزار رساي فرهنگي براي مقابله با هجوم فرهنگي دانست كه خلفاي ناشايست باب آن را گشوده بودند. بي ترديد اگر اين حركت ارزشمند فرهنگي در كنار گستره فرهنگي ديگر امامان نبود، اين مهاجمان فرهنگي اثري از اسلام ناب محمدي(ص) باقي نمي گذارند. اهل دانش اذعان دارند كه كتاب صحيفه سجاديه از نظر جايگاه ارزشي سومين كتابي است كه در صدر اسلام پس از قرآن كريم و نهج البلاغه پديد آمده و مانند نسيم صبا در اطراف و اكناف عالم منتشر شده و از اين رو مردم آن را مورد اهتمام و توجه قرار داده اند. سراسر اين كتاب پر ازحقايقي است كه خداوند سبحان هنگام خلوت آن را بر زبان آن حضرت(ع) روان ساخته است و هر كتاب ديگري كه در اين فن تنظيم يافته از اين كتاب بهره و نصيبي برده است. به طوري كه ديگر دانشمندان كتب ادعيه خود را بر مبناي دعاهاي اين صحيفه به رشته تحرير درآورده اند.

دعاهاي صحيفه علاوه بر حسن بلاغت و كمال فصاحت بر عالي ترين مضامين و عبارات و علوم الهي مشتمل است. زيبايي، شكوه وقدرت روحي كه در تعبيرات روح پرور آن به كار رفته و طرق مختلفي كه در اوقات گوناگون در مقام فروتني و توسل در پيشگاه الهي و درود وثنا برخداوند انتخاب شده، خود بالاترين شاهد و دليل است بر اين كه صدور آن از مقام امام معصوم(ع) قطعي است و احدي دست رد و انكار بر آن ننهاده و نام آن شهره آفاق است و فروغش بر اكناف جهان گسترده تا آنجا كه هرگز شك و ترديد در آن راه ندارد وگوهري است از معدن علوم امام سجاد(ع). بنابراين به خاطر جايگاه والايش بزرگان علم و ادب سه نام بر آن گذارده اند كه گوياي جايگاه رفيع اين كتاب عظيم الشأن است:
1- اخت القرآن
2- انجيل اهل بيت(ع)
3- زبور آل محمد(ص)

صحيفه سجاديه هر چند سراسر دعا و نيايش است و تمام مطالب آن به عنوان راز و نياز انسان با پروردگار خويش ارائه شده، ولي تأمل و تحقيق در گستره مفاهيم و معارف آن به وضوح نشان مي دهد كه دعاهاي آن فراتر از مناجات هاي فردي و راز و نيازهايي است كه يك انسان در خلوت تنهايي خود و در بحران مشكلات زندگي، با خداي خويش دارد.

مناجات هاي صحيفه در حقيقت نجواي علم و اخلاق و عقيده وسياست است با روح موحدان و مناجاتياني كه در محراب عبادت و ميدان جهاد و صحنه مبارزه با شيطان هاي دروني و بروني حضور دارند.

امام سجاد(ع) از محراب نيايش مكتبي سرشار ازآموزش و پرورش پديد آورد و با پست ترين خصلت ها و ارزنده ترين انديشه ها را با لطافت وعطر مناجات درهم آميخته و شيفتگان جمال حق را تا جايگاه شناخت حقايق اوج داده است.

صحيفه مدرسه اي است كه معلم آن امام چهارم(ع) است و اين معلم است كه با اين كتاب جهانيان را در تمام اعصار درس مي دهد و هر كس را در حد توان و قدرتش و به اندازه تكليف و استعدادش به مقامي كه بايد برسد مي رساند. صحيفه درياي پرخروش فيض الهي است كه لؤلؤ و مرجانش از شمار بيرون و اشياي پرقيمتش ازحد شمارش خارج است.

صحيفه آفتاب پر حرارت الهي است كه از مشرق وجود حضرت زين العابدين براي تربيت وجود انسان ها طلوع كرده و تا ابد از فروغ بخشي باز نخواهد ماند

هدايت و استراتژي در ارتباطات
تبليغ و رساندن پيام وحي به ژرفاي جان انسان ها و استراتژي در ارتباطات از آشكارترين وظايف هر امام وپيشواي الهي است. امام سجاد(ع) همان مسئوليتي را دارا بود كه اميرالمؤمنين(ع) برعهده داشت. رسالت ها و وظايف امامان در اصل و بنيان با هم برابر است ولي شرايط و مقتضيات زمان و نيازهاي مردم هر عصر متفاوت است. تفاوت شرايط و مقتضيات نمي تواند اصول را جابجا كند و آن ها را از ارزش و اعتبار ساقط نمايد، ولي مي بايد شيوه ها و روش ها را تغيير داد. به عنوان مثال علي بن ابي طالب(ع) وظيفه داشتند تا با ظلم و انحراف مبارزه كند و خلافت به حق خويش را به مردم بشناساند و رهبري امت اسلامي را به سوي نظام عقيدتي، سياسي واخلاقي اسلام ناب برعهده گيرد و همين رسالت ها را حسن بن علي(ع) و حسين بن علي(ع) نيز برعهده داشتند در حالي كه واقعيت اسناد و مدارك تاريخ نشان مي دهد كه هر يك ازاين امامان روش ويژه اي را در ايفاي رسالت و مسئوليت يگانه خود اتخاذ كردند. اين در حالي است كه عقيده و پيام وهدف آن ها كم ترين تمايزي با يكديگر نداشته است.

تاريخ نشان مي دهد كه شيعيان در عصر امامت امام سجاد(ع) با جراحت هاي سنگيني كه از روزگار غصب خلافت وجنگ صفين و نهروان و جمل و روزگار حاكميت معاويه و يزيد و نيز شهادت حسين بن علي(ع) و يارانش بر روح خويش احساس مي كردند، مجالي براي نبردي دوباره با دستگاه اموي نداشتند.فشارهاي روزافزون دستگاه خلافت و نافرجامي قيام هاي توابين بذر يأس و نااميدي را در روح ها پراكنده بود. در چنين شرايطي امام سجاد(ع) اجازه نداشت كه به طور رسمي و علني مانند امام باقر(ع) و امام صادق(ع) به تعليم و آموزش پيروان خود بپردازد و نه امكان آن را داشت تا مانند علي ابن ابي طالب(ع) قوايي را عليه دستگاه اموي گردآورد. اين دو مشكل در ميدان فرهنگ و سياست و جامعه مي توانست براي مدتي طولاني انديشه و معارف شيعي را مورد غفلت قرار دهد تا آن را به بن بست رسيده، معرفي كند.

هنر رهبري در هدايت و تبليغ جامعه اقتضا مي كرد كه استراتژي امام سجاد(ع) در ارتباطات بايد عالي ترين نوع باشد(6) بنابراين روش مبارزه صحيح را انتخاب كرد و آن تشكيل و احداث مركز اطلاع رساني جهاني الهي بود كه بتواند از كانال آن چهره انقلاب كربلا وپيام اسلام الهي را به تصوير بكشد و گفتار امام(ع) در آن فريادي است به همه تاريخ كه در هر شرايط و باه هر شكل و هر امكاني كه در اختيار هست، حرف حق را بايد زد و نهضت و انقلاب را بايد پاسداري كرد ودر هيچ شرايطي اين مسئوليت سلب نخواهد شد.

چارمين نور الهى

سلام اى چارمين نور الهى

كليم وادى طور الهى

تو آن شاهى كه در بزم مناجات

خدا مى‏كرد با نامت مباهات

تو را سجاده داران مى‏شناسند

تو را سجده گزاران مى‏شناسند

تو سجادى، تو سجاده نشينى

تو در زهد و ورع تنهاترينى

قيامت مى‏شود پيدا جبينت

به صوت «اَينَ زين العابدينت»

شبيه تو خدا عابد ندارد

مدينه غير تو زاهد ندارد

تو با درماندگان خود شفيعى

تو با خيل جذامى‏ها رفيقى

سحرها نان و خرما روى دوشت

صداى سائلان تو به گوشت

فرزدق را تو شعر تازه دادى

تو بر شعر ترش آوازه دادى

تو ميقاتى تو مشعر زاده هستى

عزيز من پيمبر زاده هستى

تو كز نسل اميرالمؤمنينى

پيمبر زاده ايران زمينى

سزد شاهان فتند اينجا به زانو

على‏بن الحسين شهربانو

على‏بن الحسين شهربانو

تو را با نام زينب مى‏شناسند

تو در افلاك، زين العابدينى

تو روى خاك، با ما همنشينى

قتيل تار گيسوى تو اصغر

فدايى تو باشد همچو اكبر

ابوفاضل همان ماه مدينه

كنارت دست دارد روى سينه

تو كوه عصمتى، لرزش ندارى

تو از غير خدا خواهش ندارى

تو در بالاى منبر چون رسولى

تو در محراب خود گويا بتولى

تو بابايى چنان شمشير دارى

تو بابايى ز نسل شير دارى

تو را شب زنده‌داران مى‏پرستند

لبت را روزه داران مى‏پرستند

تو جنس‏ات از نيستان غدير است

تو نامت روى ديوان غدير است

تو بر پيشانى خود پينه دارى

تو بر پيشانى خود پينه دارى

تو آنى كه به كويت هر كه آمد

غلام مستجاب الدّعوه باشد

تو اشك مطلقى، گريه تبارى

تو از روز ازل ابر بهارى

تو مقتل سيرتى از جنس آهى

تو مثل حنجر گل، بى گناهى

رعيت‏هاى تو، شه زادگانند

اسيران درت آزادگانند

تو بزم روضه را بنيانگذارى

تو در دل، روضه‌ي ماهانه دارى

تو از جنس غرور دخترانى

تو آه سينه بى معجرانى

تو منبر رفته‏اى اما به ناقه

سخن‏ها گفته‏اى اما به ناقه

تو آن يعقوب يوسف زاده هستى

تو آن از دست يوسف داده هستى

لباس‌های قوم لوط در هفت تیر!/ آیا توصیه‌های رهبر انقلاب شنیده و عمل هم می‌شود؟

"شش چیز از اخلاق قوم لوط در این امت است: پوشیدن روپوش بلند از روی تکبر که بر زمین کشیده می‌شود، گشودن و باز گذاشتن دکمه‌های پیراهن و قبا و ...؛ نیز می‌فرماید: هر کس لباس فاخر بپوشد به تکبر گراید و متکبر در آتش دوزخ است."

جهان نیوز - ميثم تولايی: "هرگاه برهنه می‌شوید شیطان با چشم طمع به شما می‌نگرد، پس خود را بپوشانید."
 
"کفش راحتی و سبک بپوشید و همانند اهل کتاب نباشید، کفش خوب و لباس پاکیزه بپوشید"
 
"هرگاه امت من از پوشیدن کفش‌ها و نعلین‌های پاره پاره و وصله دار دریغ نکنند خدا بر آنان آسان گیرد"
 
"هلاکت زنان امت من در دو چیز است: طلا و لباس نازک/ ای علی هر مردی از همسرش اطاعت کند خدا او را به رو در جهنم افکند. حضرت علی علیه السلام پرسید: این چه اطاعتی است؟، فرمود: در پوشیدن لباس نازک به وی اجازه دهد؛ همان گرامی به علی علیه السلام فرمود: ای برادر! به تو سفارشی می‌کنم آن را رعایت کن که شاید خدا سودی به تو برساند: لباس خشن و مناسب اندام بپوش تا غرور و تکبر تو را نگیرد؛ همچنین فرمود: از خصلت‌هایی که موجب هلاکت قوم لوط شد پوشیدن حریر(ابریشم) بود."
 
"شش چیز از اخلاق قوم لوط در این امت است: پوشیدن روپوش بلند از روی تکبر که بر زمین کشیده می‌شود، گشودن و باز گذاشتن دکمه‌های پیراهن و قبا و ...؛ نیز می‌فرماید: هر کس لباس فاخر بپوشد به تکبر گراید و متکبر در آتش دوزخ است."
 
"رسول خدا(ص) امتش را از دست کردن انگشتر طلا و پوشیدن انواع لباس زرباف و ابریشمی و ارغوانی نهی فرمود."
 
"کفش باریک و نوک دراز نپوشید، چرا که آن، کفش فرعون است و نخستین بار او آن را پوشید."
 
"رسول خدا(ص) مردان را از پوشیدن لباس زنان و زنان را از پوشیدن لباس مردان نهی می‌فرمود."
 
"رسول خدا(ص) از انگشت نما شدن در هر دو سو(افراط و تفریط) نهی فرموده است: نرمی و بلندی لباس یا تفریط در ضخامت، زبری و کوتاهی آن و نیز می‌فرماید: لباسی که در زیبایی یا زشتی شهرت دارد نپوشید و نیز می‌فرماید: هر کس لباس شهرت بپوشد خدا از او رو گرداند تا وقتی که آن را کنار نهد و همچنین می‌فرماید: هر کس در دنیا لباس شهرت بپوشد خدا روز قیامت لباس ذلت بر او بپوشاند."
 
از این نوع روایات سبک زندگی اسلامی که از 14 معصوم(س) نقل شد در "مفاتیح الحیات" کم نیستند. تمام جملات زیبای مذکور از امامان و پیامبر گرامی اسلام است که می‌بینیم کوچکترین نکات مبتلابه امروز ما را مورد اشاره قرار داده‌اند.
 
چند روایتی که آمد تنها بخش از فصل "لباس و پوشش" مفاتیح الحیات است. این کتاب نمونه عملی زندگی به سبک اسلامی است که می‌توان به وسیله آن خود را طراز داد، اینکه تا چه میزان اسلامی رفتار می‌کنیم، می‌پوشیم، فکر می‌کنیم، سخن می‌گوییم و ... .
 
اگر همین الآن برای دومین مرتبه برگردیم و روایات بالا را بازخوانی کنیم می‌بینیم که اگر نگوییم تماما بلکه اکثرا عامل به نهی‌شدگان هستند! کفش نوک باریک، انگشتر طلا، پوشیدن لباس زنان توسط مردان و بلعکس، لباس نازک و حریر، لباس شهرت، باز گذاشتن دکمه‌های پیراهن و غیره تماما همان‌هایی هستند که نهی شده و جامعه مانند قوم لوط را رقم زدند.
 
حالا کافیست اگر در تهران هستید، به خود زحمت دهید و به مرکز پایتخت، میدان هفت تیر بروید و ببینید چند درصد فروشگاه‌های این میدان که بورس لباس زنانه‌ است، لباس‌های قوم لوط را نمی‌فروشند؟ چند درصد عابران و خریداران لباس‌های قوم لوط بر تن ندارند؟!
 
دین مبین اسلام که تا این حد مسائل را باز کرده و مردم را نهی و امر، واقعا نباید در حکومتی که پس از 1400 سال توانسته تشیع را مبنا و پایه قرار دهد و از مظلومیت قدری رهانیده شود، الگو قرار گیرد؟
 
در پایان باید پرسید: آیا "الگوی ایرانی، اسلامی" که سال‌هاست در کلام رهبر معظم انقلاب دیده می‌شود، شنیده و عمل هم می‌شود؟

آیت‌الله جوادی آملی: در جبهه‌ها یا حسین مطرح بود نه مرز پرگهر

آیت‌الله جوادی‌آملی در دیدار با دبیرکل، جمعی از اعضای شورای مرکزی و خانواده شهدای حزب موتلفه اسلامی اظهار داشت: انسان مرگ را می‌میراند و با مردن از پوسیدن نجات پیدا می‌کند؛ این سخن را در ایرانیت‌ نمی‌بینید بلکه پیروان قرآن و عترت به آن معتقدند. پس از مرگ دیگری مرگی وجود ندارد و انسان وجود خواهد داشت و این سخن را جز قرآن و عترت نگفته است.
وی ادامه داد: در زمان جنگ تحمیلی در خاکریزها سرود مرز پرگهر خوانده نمی‌شد بلکه شعار یا حسین مطرح بود، باید مرزها مشخص شود.
آیت‌الله جوادی آملی با بیان اینکه زمانی که مسجد و حسینیه توسط مرجعیت و متدینین سنگر شد شعار مرگ بر شاه نیز ماندنی شد، گفت:‌ بهترین و فداکارترین شهداء را همین روحانیت تقدیم کشور و اسلام کردند و هم‌اینک نیز اینگونه است چراکه وقتی نام دین مطرح باشد مردم تا آخرین نفس ایستادگی می‌کنند.
به گزارش فارس، در این دیدار محمدنبی حبیبی دبیر کل حزب موتلفه اسلامی نيز با بیان این نکته که موتلفه مدعی است که عجین با روحانیت است و بر این عجین بودن به عنوان یک ذخیره اخروی افتخار می‌کند، افزود: ما احساس می‌کنیم برخی با عنوان اصولگرایی در صدد بی اعتنایی و حذف روحانیت اند و ما معتقدیم اصولگرایی منهای روحانیت اصولگرایی منهای اصولگرایی است و معتقدیم صلاح همه مردم ما هم در دنیا و هم در آخرت تبعیت از مرجعیت است

بخوان دعاي فرج را ، دعا اثر دارد  دعا كبوتر عشق است ، بال و پر دارد

بخوان دعاي فرج را ، دعا اثر دارد
دعا كبوتر عشق است ، بال و پر دارد

 بخوان دعاي فرج را و عافيت بطلب
كه روزگار بسي فتنه زير سر دارد

بخوان دعاي فرج را ولي به قلب صبور
كه صبر ميوه شيرين تر از ظفر دارد

 بخوان دعاي فرج را كه با شكسته دلان
نسيم لطف خدا ، انس بيشتر دارد

 بخوان دعاي فرج را و نا اميد مباش
بهشت پاك اجابت ، هزار در دارد

بخوان دعاي فرج را كه صبح نزديك است
خداي را شب يلداي غم سحر دارد

بخوان دعاي فرج را به شوق روز وصال
مسافر دل ما ، نيت سفر دارد

بخوان دعاي فرج را كه آسمان ها را
شميم غنچه نرگس ز جاي بردارد

بخوان دعاي فرج را ز پشت پرده اشك
كه يار گوشه چشمي به چشم تر دارد

 بخوان دعاي فرج را كه يوسف زهرا
ز پشت پرده غيبت به ما نظر دارد

 بخوان دعاي فرج را به ياد خيمه سبز
كه آخرين گل سرخ از شما خبر دارد

 بخوان دعاي فرج را كه دست مهر خدا
حجاب غيبت از آن روي ماه بردارد 

اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ
خدايا بلاء عظيم گشته و درون آشكار شد و پرده از كارها برداشته شد و اميد قطع شد
وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ
و زمين تنگ شد و از ريزش رحمت آسمان جلوگيرى شد و تويى ياور و شكوه بسوى تو است
الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
و اعتماد و تكيه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو است خدايا درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
محمد و آل محمد آن زمامدارانى كه پيرويشان را بر ما واجب كردى و بدين سبب مقام
وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ
و منزلتشان را به ما شناساندى به حق ايشان به ما گشايشى ده فورى و نزديك مانند
الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى
چشم بر هم زدن يا نزديكتر اى محمد اى على اى على اى محمد مرا كفايت كنيد
فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ
كه شماييد كفايت كننده ام و مرا يارى كنيد كه شماييد ياور من اى سرور ما اى صاحب
الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ
الزمان فرياد، فرياد، فرياد، درياب مرا درياب مرا درياب مرا همين ساعت
السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ
همين ساعت هم اكنون زود زود زود اى خدا اى مهربانترين مهربانان به حق
مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ
محمد و آل پاكيزه اش

اعمال شب و روز مبعث

دعا و نیایش

اعمال شب بیست و هفتم

شب مبعث از شب‌های مبارکی است و برای آن چند عمل ذکر شده است:

1- شیخ در مصباح فرموده روایت شده از حضرت ابوجعفر امام جواد علیه السلام كه فرمود در رجب شبى است كه بهتر از هر چیزی است که آفتاب بر آن می‌تابد و آن شب بیست و هفتم رجب است كه در صبح آن پیغمبر خدا صَلَّى الله علیه و آله به رسالت مبعوث گردید. و هر کس از شیعیان ما در آن شب اعمال را انجام دهد، اجر عمل در شصت سال را می‌برد. خدمت آن حضرت عرض شد كه عمل در آن شب چیست؟

فرمود: بعد از نماز عشاء، سحر پیش از نیمه شب بیدار شو و دوازده ركعت یعنی شش نماز دو رکعتی اقامه کن. (که در هر ركعت حمد و سوره‌اى از سوره‌هاى كوچك و یا مفصّل که سوره مفصل از سوره محمّد است تا آخر قرآن) پس از اتمام نماز؛ سوره حمد را هفت مرتبه و مُعَوَّذَتَیْن هفت مرتبه، توحید و قُلْ یا اَیُّها الْكافِرُونَ را هر كدام را هفت مرتبه و اِنّا اَنْزَلْناهُ و و آیة الكرسى هر كدام را هفت مرتبه بخوان و بعد از اتمام این سوره‌ها، دعای ذیل خوانده شود:

 اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ شَریكٌ فى الْمُلْكِ وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبیراً اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُكَ بِمَعاقِدِ عِزِّكَ عَلَى اَرْكانِ عَرْشِكَ وَ مُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ كِتابِكَ وَ بِاسْمِكَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ وَ ذِكْرِكَ الاْعْلىَ الاْعْلىَ الاْعْلى وَ بِكَلِماتِكَ التّامّاتِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ .

پس از این دعا کرده و عرض حاجت به بارگاه احدیت داشته باشید.

2- انجام غسل در این شب مستحب است.

3- اقامه نمازی که در شب نیمه رجب ذکر شد.

4- زیارت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام كه افضل اعمال در این شب است و از براى آن حضرت در این شب سه زیارت ذکر شده است كه در باب زیارات در مفاتیح الجنان آمده است.  

 

شب بیست و هفتم رجب خود را نجف برسانید 

روایت شده است که ابو عبدالله محمد بن بطوطه كه یكى از علماء اهل تسنن است و در ششصد سال پیش از این زمان زندگی می‌کرده است در سفرنامه خود كه معروف است به "رحله ابن بطوطه" داستان ورود خود از مكه معظمه به نجف اشرف در روضه و قبر مبارك مولایمان امیرالمؤمنین علیه السلام را ذکر کرده است و گفته اهل این شهر تمامى رافضى(شیعه) هستند و از براى این روضه مباركه كراماتى ظاهر شده از جمله آن كه در شب بیست و هفتم ماه رجب كه نام آن شب نزد اهل آنجا " لَیْلَةُ الْمَحْیا " است که از عراقین و خراسان و بلادِ فارس و رُوم هر شَل و مفلوج و زمینگیرى (بیمار) كه هست، قریب سى چهل نفر در آنجا جمع مى‌شوند. این مبتلایان را نزد ضریح مقدّس می‌برندو مردم منتظر خوب شدن و برخاستن آنها می‌شوند . بعضى ذكر مى‌گویند و بعضى قرآن تلاوت مى‌كنند و بعضى تماشاى روضه مى‌كنند تا آن كه نصف یا دو ثلث از شب بگذرد. آن وقت جمیع این مبتلایان و زمینگیران كه نمى‌توانستند حركت بكنند برمی‌خیزند در حالی كه صحیح و تندرست مى‌باشند و بیماری در آنها دیده نمی‌شود آنها در آن حال مى‌گویند «لا اِلهَ اِلا اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ عَلَىُّ وَلىُّ اللهِ» و این امری مشهور است. البته من خودم آن شب را در آنجا درك نكردم لكن از افرادی ثقه كه بر سخن اعتماد داشتم، شنیدم و نیز در مدرسه‌اى كه مهمانخانه آن حضرت است، دیدم سه نفر زمین گیر كه قادر بر حركت نبودند یكى از اهل روم و دیگرى از اهل اصفهان و سومى از اهل خراسان بود از آنها پرسیدم چگونه شما خوب نشده‌اید و اینجا مانده‌اید؟

گفتند ما به شب بیست و هفتم نرسیده‌ایم و همین جا مانده‌ایم تا شب بیست و هفتم آینده كه شفا بگیریم.

شیخ عباس می‌گوید مبادا استِبْعاد كنى این مطلب را چرا که معجزات و كرامات بسیاری از این مشاهد مشرّفه بروز كرده و به تواتر رسیده و قابل شمارش نیست. در ماه شوّال گذشته یعنی سال هزار و سیصد و چهل و سه در حرم مطهر حضرت ثامن الائِمّة امام رضا علیه السلام سه نفر زن كه هر كدام به سبب مرض فلج زمین گیر شده بودند و اطبّاء و دكترها از معالجه آنها عاجز شده بودند شفا یافتند و این معجزات از آن قبر مطهّر بر همه واضح و آشكارا گردید مانند نمودار شدن خورشید در آسمان مثل باز شدن دَرِ دروازه نجف اشرف بر روى عرب‌هاى بادیه و به حدّى این مطلب واضح بود كه نقل شد دكترهایى كه مطلّع بر مرض‌هاى آن زن‌ها بودند تصدیق نمودند با آن كه در این باب خیلى دقیق بودند بلكه بعضى از آنها تصدیق خود را بر شفاء آنها نوشتند.

دعا و نیایش

5- شیخ كفعمى در بلد الامین آورده كه در شب مبعث این دعا را خوانده شود:

 اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُكَ بِالتَّجَلِىِ الاْعْظَمِ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ وَالْمُرْسَلِ الْمُكَرَّمِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَغْفِرَلَنا ما اَنْتَ بِهِ مِنّا اَعْلَمُ یا مَنْ یَعْلَمُ وَلا نَعْلَمُ. اَللّهُمَّ بارِكْ لَنا فى لَیْلَتِنا هذِهِ الَّتى بِشَرَفِ الرِّسالَةِ فَضَّلْتَها وَ بِكَرامَتِكَ اَجْلَلْتَها وَ بِالْمَحَلِّ الشَّریفِ اَحْلَلْتَها.

اَللّهُمَّ فَاِنّا نَسْئَلُكَ بِالْمَبْعَثِ الشَّریفِ وَالسَّیِّدِ اللَّطیفِ وَالْعُنْصُرِ الْعَفیفِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَجْعَلَ اَعْمالَنا فى هذِهِ اللَّیْلَةِ و َفى سایِرِ اللَّیالى مَقْبُولَةً وَ ذُنُوبَنا مَغْفُورَةً وَ حَسَناتِنا مَشْكُورَةً وَ سَیِّئاتِنا مَسْتُورَةً وَ قُلوُبَنا بِحُسْنِ الْقَوْلِ مَسْرُورَةً وَاَرْزاقَنا مِنْ لَدُنْكَ بِالْیُسْرِ مَدْرُورَةً.

اَللّهُمَّ اِنَّكَ تَرى وَلا تُرى وَ اَنْتَ بِالْمَنْظَرِ الاْعْلى وَ اِنَّ اِلَیْكَ الرُّجْعى وَالْمُنْتَهى وَ اِنَّ لَكَ الْمَماتَ وَالْمَحْیا وَ اِنَّ لَكَ الاْخِرَةَ وَالاُْولى.

اَللّهُمَّ اِنّا نَعُوذُبِكَ اَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى وَ اَنْ نَاتِىَ ما عَنْهُ تَنْهى. اَللّهُمَّ اِنّا نَسْئَلُكَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ وَ نَسْتَعیذُبِكَ مِنَ النّارِ فَاَعِذْنا مِنْها بِقُدْرَتِكَ وَ نَسْئَلُكَ مِنَ الْحُورِ الْعینِ فَارْزُقْنا بِعِزَّتِكَ وَاجْعَلْ اَوْسَعَ اَرْزاقِنا عِنْدَ كِبَرِ سِنِّنا وَ اَحْسَنَ اَعْمالِنا عِنْدَ اقْتِرابِ اجالِنا وَاَطِلْ فى طاعَتِكَ وَ ما یُقَرِّبُ اِلَیْكَ وَ یُحْظى عِنْدَكَ وَ یُزْلِفُ لَدَیْكَ اَعْمارَنا وَ اَحْسِنْ فى جَمیعِ اَحْوالِنا وَ اُمُورِنا مَعْرِفَتَنا وَلا تَكِلْنا اِلى اَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ فَیَمُنَّ عَلَیْنا وَ تَفَضَّلْ عَلَیْنا بجَمیعِ حَوایِجِنا لِلدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَابْدَاْ بِاباَّئِنا وَ اَبْناَّئِنا وَ جَمیعِ اِخْوانِنَا الْمُؤْمِنینَ فى جَمیعِ ما سَئَلْناكَ لاِنْفُسِنا یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

اَللّهُمَّ اِنّا نَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظیمِ وَ مُلْكِكَ الْقَدیمِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَغْفِرَلَنَا الذَّنْبَ الْعَظیمَ اِنَّهُ لا یَغْفِرُ الْعَظیمَ اِلا الْعَظیمُ. اَللّهُمَّ وَ هذا رَجَبٌ الْمُكَرَّمُ الَّذى اَكْرَمْتَنا بِهِ اَوَّلُ اَشْهُرِ الْحُرُمِ اَكْرَمْتَنا بِهِ مِنْ بَیْنِ الاُْمَمِ فَلَكَ الْحَمْدُ یا ذَاالْجُودِ وَالْكَرَمِ فَاَسْئَلُكَ بِهِ وَ بِاسْمِكَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْجَلِّ الاْكْرَمِ الَّذى خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فى ظِلِّكَ فَلا یَخْرُجُ مِنْكَ اِلى غَیْرِكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرینَ وَ اَنْ تَجْعَلَنا مِنَ الْعامِلینَ فیهِ بِطاعَتِكَ وَالاْمِلینَ فیهِ لِشَفاعَتِكَ. اَللّهُمَّ اهْدِنا اِلى سَواَّءِ السَّبیلِ وَاجْعَلْ مَقیلَنا عِنْدَكَ خَیْرَ مَقیلٍ فى ظِلٍّ ظَلیلٍ وَ مُلْكٍ جَزیلٍ فَاِنَّكَ حَسْبُنا وَ نِعْمَ الْوَكیلُ. اَللّهُمَّ اقْلِبْنا مُفْلِحینَ مُنْجِحینَ غَیْرَ مَغْضُوبٍ عَلَیْنا وَلا ضاَّلّینَ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُكَ بِعَزاَّئِمِ مَغْفِرَتِكَ وَ بِواجِبِ رَحْمَتِكَ السَّلامَةَ مِنْ كُلِّ اِثْمٍ وَالْغَنیمَةَ مِنْ كُلِّ بِرٍّ وَالْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ وَالنَّجاةَ مِنَ النّارِ. اَللّهُمَّ دَعاكَ الدّاعُونَ وَ دَعَوْتُكَ وَسَئَلَكَ السّاَّئِلُونَ وَسَئَلْتُكَ وَ طَلَبَ اِلَیْكَ الطّالِبُونَ وَ طَلَبْتُ اِلَیْكَ اَللّهُمَّ اَنْتَ الثِّقَةُ وَالرَّجاَّءُ وَ اِلَیْكَ مُنْتَهَى الرَّغْبَةِ فِى الدُّعاَّءِ.

اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَاجْعَلِ الْیَقینَ فى قَلْبى وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالنَّصیحَةَ فى صَدْرى وَ ذِكْرَكَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ عَلى لِسانى وَ رِزْقاً واسِعاً غَیْرَ مَمْنُونٍ وَلا مَحْظُورٍ فَارْزُقْنى وَ بارِكْ لى فیما رَزَقْتَنى وَاجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى وَ رَغْبَتى فیما عِنْدَكَ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

پس به سجده برو و بگو:  اَلْحَمْدُلله الَّذى هَدانا لِمَعْرِفَتِهِ وَ خَصَّنا بِوِلایَتِهِ وَ وَفَّقَنا لِطاعَتِهِ. سپس صد مرتبه ذکر شُكْراً شُكْراً گفته شود.

پس سر از سجده بردار و بگو: اَللّهُمَّ اِنّى قَصَدْتُكَ بِحاجَتى وَاعْتَمَدْتُ  عَلَیْكَ بِمَسْئَلَتى وَ تَوَجَّهْتُ اِلَیْكَ بِاَئِمَّتى وَ سادَتى. اَللّهُمَّ انْفَعْنا بِحُبِّهِمْ وَ اَوْرِدْنا مَوْرِدَهُمْ وَارْزُقْنا مُرافَقَتَهُمْ وَ اَدْخِلْنَا الْجَنَّةَ فى زُمْرَتِهِمْ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ. و این دعا را سیّد براى روز مبعث ذكر كرده است .

دعا و نیایش

اعمال روز بیست و هفتم

از جمله اعیاد عظیمه است و روزى است كه حضرت رسول اکرم صلَّى الله علیه و آله در آن روز به رسالت مبعوث گردید و جبرئیل به پیغمبرى بر آن حضرت نازل شد و از براى آن چند عمل است:

1- غسل .

2- روزه گرفتن و آن یكى از چهار روزى است كه در تمام سال روزه گرفتنش امتیاز دارد و برابر است با روزه هفتاد سال.

3- بسیار صلوات فرستادن .

4- زیارت حضرت رسول اکرم و امیرالمؤمنین علیهماالسَّلام.

5- شیخ در مصباح از رَیّان بن الصّلت روایت نموده است كه امام جواد علیه السلام در زمانی كه در بغداد بود روز نیمه رجب و روز بیست و هفتم را روزه گرفت و همه اصحاب آن حضرت نیز روزه گرفتند و ما را امر فرمود كه دوازده ركعت نماز اقامه کنیم (شش نماز دو رکعتی مثل نماز صبح) و بعد از فراغ از نمازها، هر یك از حمد و توحید و مُعَوَّذَتین چهار مرتبه و " لا اِلهَ اِلا اللهُ واللهُ اَكْبَرُ وَ سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ" چهار مرتبه، اللهُ اللهُ رَبِّى لا اُشْرِكُ بِهِ شَیْئا چهار مرتبه و لا اُشْرِكُ بِرَبِّى اَحَدا چهار مرتبه، خوانده شوند.

6- شیخ از جناب ابوالقاسم حسین بن رُوح رَحَمهُ اللهُ روایت کرده كه در این روز دوازده ركعت نماز مى‌خوانى یعنی 6 نماز دو رکعتی مثل نماز و بین هر دو رکعت دعای ذیل خوانده شود:

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ شَریكٌ فى الْمُلْكِ وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبیراً یا عُدَّتى فى مُدَّتى یا صاحِبى فى شِدَّتى یا وَلیّى فى نِعْمَتى یا غِیاثى فى رَغْبَتى یا نَجاحى فى حاجَتى یا حافِظى فى غَیْبَتى یا كافِىَّ فى وَحْدَتى یا اُنْسى فى وَحْشَتى اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتى فَلَكَ الْحَمْدُ و اَنْتَ الْمُقیلُ عَثْرَتى فَلَكَ الْحَمْدُ وَ اَنْتَ الْمُنْعِشُ صَرْعَتى فَلَكَ الْحَمْدُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاسْتُرْ عَوْرَتى وَ آمِنْ رَوْعَتى وَ اَقِلْنى عَثْرَتى وَاصْفَحْ عَنْ جُرْمى وَ تَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتى فى اَصْحابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذى كانُوا یُوَعَدُونَ.

پس از قرائت دعا، هر یك از سوره‌های حمد، توحید، مُعَوَّذَتَیْن، قُلْ یا اَیُّهَا الْكافِرُونَ، اِنا اَنْزَلناهُ، آیة الكرسى را هفت مرتبه بخوان و بعد از آن ذکرهای " لا اِلهَ اِلا اللهُ واللهُ اَكْبَرُ وَ سُبْحانَ اللهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ هفت مرتبه، و " اللهُ اللهُ رَبَّى لا اُشْرِكُ بِهِ شَیْئا" هفت مرتبه گفته شوند. سپس دعا کرده و از خداوند حاجت طلب کن .

7- در اقبال و در بعضی از نسخ مصباح آمده است كه مستحب است در این روز دعای زیر خوانده شود:

یا مَنْ اَمَرَ بِالْعَفْوِ وَالتَّجاوُزِ و َضَمَّنَ نَفْسَهُ الْعَفْوَ وَالتَّجاوُزَ یا مَنْ عَفى وَ تَجاوَزَ اُعْفُ عَنّى وَ تَجاوَزْ یا كَریمُ.

اَللّهُمَّ وَ قَدْ اَكْدَى الطَّلَبُ وَ اَعْیَتِ الْحیلَةُ وَالْمَذْهَبُ وَ دَرَسَتِ الاْمالُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ اِلاّ مِنْكَ وَحْدَكَ لا شَریكَ لَكَ اَللّهُمَّ اِنّى اَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ اِلَیْكَ مُشْرَعَةً وَ مناهِلَ الرَّجاَّءِ لَدَیْكَ مُتْرَعَةً و اَبْوابَ الدُّعاَّءِ لِمَنْ دَعاكَ مُفتَّحَةً وَالاِْسْتِعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِكَ مُباحَةً وَ اَعْلَمُ اَنَّكَ لِداعیكَ بِمَوْضِعِ اِجابَةٍ وَ للصّارِخِ اِلَیْكَ بِمَرْصَدِ اِغاثَةٍ وَ اَنَّ فِى اللَّهْفِ اِلى جُودِكَ وَالضِّمانِ بِعِدَتِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْباخِلینَ وَ مَنْدُوحَةً عَمّا فى اَیْدِى الْمُسْتَاْثِرینَ وَ اَنَّكَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ اِلاّ اَنْ تَحْجُبَهُمُ الاْعْمالُ دُونَكَ وَ قَدْ عَلِمْتُ اَنَّ اَفْضَلَ زادِ الرّاحِلِ اِلَیْكَ عَزْمُ اِرادَةٍ یَخْتارُكَ بِها وَ قَدْ ناجاكَ بِعَزْمِ الاِرادَةِ قَلْبى وَ اَسْئَلُكَ بِكُلِّ دَعْوَةٍ دَعاكَ بِها راجٍ بَلَّغْتَهُ اَمَلَهُ اَوْ صارِخٌ اِلَیْكَ اَغَثْتَ صَرْخَتَهُ اَوْ مَلْهُوفٌ مَكْرُوبٌ فَرَّجْتَ كَرْبَهُ اَوْ مُذْنِبٌ خاطِئٌ غَفَرْتَ لَهُ اَوْ مُعافىً اَتْمَمْتَ نِعْمَتَكَ عَلَیْهِ اَوْ فَقیرٌ اَهْدَیْتَ غِناكَ اِلَیْهِ وَ لِتِلْكَ الَّدعْوَةِ عَلَیْكَ حَقُّ وَ عِنْدَكَ مَنْزِلَةٌ اِلاّ صَلَّیْتَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ قَضَیْتَ حَوائِجى حَوائِجَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَ هذا رَجَبٌ الْمُرَجَّبُ الْمُكَرَّمُ الَّذى اَكْرَمْتَنا بِهِ اَوَّلُ اَشْهُرِ الْحُرُمِ اَكْرَمْتَنا بِهِ مِنْ بَیْنِ الاُْمَمِ یا ذَاالْجُودِ وَالْكَرَمِ فَنَسْئَلُكَ بِهِ وَ بِاسْمِكَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْجَلِّ الاْكْرَمِ الَّذى خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فى ظِلِّكَ فَلا یَخْرُجُ مِنْكَ اِلى غَیْرِكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرینَ وَ تَجْعَلَنا مِنَ الْعامِلینَ فیهِ بِطاعَتِكَ وَالاْمِلینَ فیهِ بِشَفاعَتِكَ اَللّهُمَّ وَاهْدِنا اِلى سَواَّءِ السِّبیلِ وَاجْعَلْ مَقیلَنا عِنْدَكَ خَیْرَ مَقیلٍ فى ظِلٍّ ظَلیلٍ فَاِنَّكَ حَسْبُنا وَ نِعْمَ الوَكیلُ وَالسَّلامُ عَلى عِبادِهِ المُصْطَفَیْنَ وَ صَلَواتُهُ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ.

 اَللّهُمَّ وَ بارِكَ لَنا فى یَوْمِنا هَذَا الَّذى فَضَّلْتَهُ وَ بِكَرامَتِكَ جَلَّلْتَهُ وَ بِالْمَنْزِلِ (الْعَظیمِ) الاْعْلى اَنْزَلْتَهُ صَلِّ عَلى مَنْ فیهِ اِلى عِبادِكَ اَرْسَلْتَهُ وَ بِالْمَحَلِّ الْكَریمِ اَحْلَلْتَهُ.

 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ صَلوةً داَّئِمَةً تَكُونُ لَكَ شُكْراً وَ لَنا ذُخراً وَاجْعَلْ لَنا مِنْ اَمْرِنا یُسراً وَاخْتِمْ لَنا بِالسَّعادَةِ اِلى مُنْتَهى آجالِنا وَ قَدْ قَبِلْتَ الْیَسیرَ مِنْ اَعْمالِنا وَ بَلَّغْتَنا بِرَحْمَتِكَ اَفْضَلَ آمالِنا اِنَّكَ عَلى كُلِّشَىءٍ قَدیرٌ وَ صَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ .

شیخ عباس قمی می‌گوید كه این دعا را حضرت موسى بن جعفر علیه السلام در آن روزى كه آن جناب را به سمت بغداد حركت دادند و آن روز بیست و هفتم رجب بود، خواند .