رهبر معظم انقلاب: هیچ کس نبایدمجموعه مذاکره کنندگان ما را سازشکار بداند

خبرگزاری ایسنا: هزاران نفر از دانشجویان و دانش آموزان در آستانه سیزده آبان با رهبر انقلاب دیدار کردند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار پرشور دانش آموزان و دانشجویان تصریح کردند: ۳۰ سال پیش جوانان ما اسم سفارت آمریکا را گذاشتند لانه جاسوسی؛ امروز سفارت‌خانه‌های آمریکا در نزدیکترین کشورها به آمریکا اسمشان شده «لانه جاسوسی»؛ یعنی جوانان انقلاب ما ۳۰ سال جلوتر بودند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای تاکید کردند :هیچکس نباید مجموعه مذاکره کنندگان ما را سازشکار بداند،اینها بچه های خود ما و بچه های انقلابند. یک ماموریت سختی را برعهده دارند و هیچکس نباید ماموری را که مشغول کاری است تضعیف کند.
بقیه در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

پیام رهبر معظم‌انقلاب در پی حماسه‌تاریخی و با شکوه ملت ایران در انتخابات/

رفاقت‌ها بایدجای رقابت را پر کنند/رئیس‎جمهور منتخب،رئیس‌جمهور‌همه‌ملت است/اکنون وقت کار است/تشکر از آحاد ملت به خاطر خلق این حماسه

مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با صدور پیامی، حضور حماسی مردم در پای صندوق‌های رای و انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس‌جمهور منتخب مردم را تبریک گفتند.

به گزارش رجانیوز، در پی حماسه با شکوه و تاریخی ملت در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و چهارمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیام تشکر و قدردانی خطاب به مردم ایران صادر کردند.

حضرت آیت الله خامنه ای در این پیام با اشاره به حضور متراکم و خیره کننده ایرانیان مومن و غیور در صحنه حماسی انتخابات، این حضور عظیم را نشان دهنده رشد فزاینده سیاسی و پای فشردن بر مردمسالاری دینی صادقانه و باطل السحر بافته ها و گزافه های دشمنان حسود خواندند و تأکید کردند: پیروزِ حقیقی انتخابات، ملت بزرگ ایران است که به حول و قوه الهی توانست گامی استوار بردارد و گوهر نفوذناپذیر و چهره ی پر نشاط و مصمّم و دل سرشار از امید و ایمان خود را به نمایش بگذارد.

متن کامل پیام رهبر معظم انقلاب به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت عزیز ایران!

صحنه حماسی و پرشور انتخابات در روز جمعه ی 24 خرداد، آزمون خیره کننده ی دیگری بود که چهره ی مصمم و پر امید ایران اسلامی را در معرض نگاه دوستان و دشمنان نهاد. رشد فزاینده ی سیاسی و پای فشردن بر مردم سالاری دینی صادقانه، حقیقت تابناکی است که با حضور متراکم شما در پای صندوق های رأی، یک بار دیگر در عمل به اثبات رسید و باطل السحر بافته ها و گزافه های دشمنان و حسودان و طمع ورزان شد.

حماسه ی حضور شما پیوند مستحکم ایران و ایرانی را با نظام اسلامی به رخ همه ی بدخواهانی کشید که با صد ترفند سیاسی و اقتصادی و امنیتی در پی گسستن یا سست کردن این اعتماد و پیوند مقدس اند.

ایرانیِ مومن و غیور در انتخابات دیروز، ظرفیت عظیم خود را در مواجهه ی متین و خردمندانه با جنگ روانی بازیگران سلطه و استکبار، با زیبایی و چیره دستی هر چه تمام تر به تصویر کشید و کشور خود و منافع ملی خود و آینده پر تلاش و امیدوارانه خود را بیمه کرد.

پیروز حقیقی انتخابات دیروز ملت بزرگ ایران است که به حول و قوه الهی توانست گامی استوار بردارد و گوهر نفوذ ناپذیر و چهره ی پر نشاط و مصمم و دل سرشار از  امید و ایمان خود را به نمایش بگذارد.

اینجانب با خشوع و خاکساری در برابر لطف و رحمت خداوند حکیم و علیم، جبهه ی سپاس بر زمین می سایم و خود و شما را به ذکر و شکر و قدرشناسی این نعمت بزرگ فرا میخوانم و با سلام و عرض اخلاص به حضرت ولی اله الاعظم روحی فداه و تبریک به ملت عزیز و به رئیس جمهور منتخب جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ حسن روحانی نکاتی را به ایشان و همه آحاد ملت عرض میکنم:

1-اکنون که حماسه ی سیاسی و نقطه اوج آن در جمعه ی بیست و چهارم خرداد با پیروزی ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی به سرانجام رسیده است، هیجان و التهاب روزها و هفته های رقابت، باید جای خود را به همکاری و رفاقت داده و طرفداران نامزدهای رقیب در آزمون بردباری و متانت و دانایی نیز جایگاه شایسته ی خود را به  دست آورند. هیچ احساسی، چه شادمانی و چه ناشادمانی، نباید کسی را به رفتار و گفتاری دور از شأنِ خردمندی و فرزانگی وادار کند. نگذارید بدخواهان، احساسات مردم را ابزار خواسته‌های پلید خویش کنند. وحدت ملی و رفق و مدارا پشتوانه‌ ی امنیت کشور و خنثی کننده‌ ی ترفندهای دشمنان است.

2- رئیس جمهور منتخب، رئیس‌جمهور همه‌ ی ملت است. همه باید برای دست یافتن به آرمانهای بزرگی که رئیس‌جمهور و همکاران وی در دولت، متعهد و مسئول تحقق آنند، به آنان کمک و با آنان همکاری صمیمانه کنند.

3- اکنون پس از هفته‌ها گفتن و شنودن، نوبت کار و اقدام است. رئیس‌جمهور منتخب، تا روز پذیرش رسمی مسئولیت، دارای فرصت ارزشمندی است که شایسته است بیشترین بهره از آن برده شود و کارهائی که شروع مسئولیت خطیر ریاست جمهوری، بدان نیازمند است، بی درنگ آغاز گردد.

4- تحقق حماسه‌ ی انتخابات، بدون شرکت و رقابت و تلاش دیگر نامزدهای ریاست جمهوری امکان‌پذیر نبود. لازم میدانم از همه شخصیت های محترمی که پای در این میدان نهاده و با تلاش خستگی ناپذیر خود، صحنه ی مسابقه‌ئی شور انگیز را آفریدند، صمیمانه تشکر کنم و آنان را باز هم به نقش آفرینی در عرصه های گوناگون انقلاب و نظام اسلامی فرا بخوانم.

5- و نیز لازم میدانم از همه ی آحاد ملت که این بار نیز حادثه ای ماندگار خلق کردند، بویژه از حضرات مراجع معظّم و علمای اعلام و نخبگان دانشگاهی و سیاسی و فرهنگی که در ترغیب به مشارکت، نقش های ارزنده ایفا کردند، و نیز از دست اندرکاران برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا بویژه وزارت کشور و شورای محترم نگهبان که زحمات طاقت فرسای این هفته های پرکار را صبورانه تحمل کردند و با امانت کامل، این بار سنگین را به سرمنزل رساندند، و نیز از مأموران پر تلاشی که امنیت این پدیده ی حساس را در کشوری با این وسعت، تا اقصی نقاط آن، تضمین کردند و همچنین از همه ی دستگاههای همکار آنان، صمیمانه تشکر کنم و اجر وافر الهی را برای آنان مسألت نمایم.

6-لازم میدانم به شکل ویژه از رسانه ی ملی و دست اندرکاران محترم آن که شور انتخابات را رهین تلاش هنرمندانه و مبتکرانه ی خود ساختند و راوی صادق و صریح گرایش ها و اندیشه ها و هدفهای نامزدان ریاست جمهوری شدند و چگونگی دست بدست شدن قدرت در نظام جمهوری اسلامی را، به شکل آشکار در برابر چشم جهانیان گذاشتند، تشکری بسزا و بلیغ کرده، اجر و توفیق آنان را از خداوند مسألت نمایم.

در پایان بار دیگر با خشوع و ابتهال، نعمت های بزرگ الهی را سپاس گفته و با تکریم یاد امام بزرگوار و شهیدان و ایثارگران عالی مقام، آینده ئی هر چه بهتر را برای این کشور و این ملت آرزو و مسألت میکنم.

و السّلام علیکم و رحمه الله

سیّدعلی خامنه ای

25 خرداد ماه 1392

گزیده بیانات رهبر انقلاب درباره وظایف شوراهای اسلامی شهر و روستا

انتخابات ۹۲ | وظايف شوراهای اسلامی شهر و روستا
 
[ورود به صفحه انتخابات http://farsi.khamenei.ir/entekhabat92]

مقدمه
مهمترين توصيه‌ى اينجانب اولاً مربوط به سياست‌ها و برنامه‌هاى كارى شما و سپس درباره‌ى گزينش مديريت شهر و روستا است. تسهيل زندگى مردم در كارهايى كه به شهرداريها مربوط است، برطرف كردن معضلات شهر و روستا، سالم‌سازى محيط زيست، حفظ اصالت اسلامى و ملى در ساخت و سازها، استقرار بخشيدن به جو اسلامى و فرهنگىِ سالم، پرداختن به نيازهاى فورى‌تر در عين اهتمام به كارهاى زيربنايى، اولويت دادن به مناطق مستضعف‌نشين، تأثيرناپذيرى از نفوذ ثروتمندان و جاذبه‌ى ثروت، رعايت دقيق قوانين و عدم تخطى از آن با حيله‌هاى شبه قانونى، رعايت ويژه‌ى محرومان، آلوده نشدن به اسراف و هدر ندادن بيت‌المال با تجملات زائد و سفرها و مراسم غيرلازم، و در يك كلمه رعايت تقوا و تدبير و پشتكار، و بهره‌گيرى از دانش و تجربه، مواد عمده‌ى توصيه‌ى نخست اينجانب است. ۱۳۸۲/۰۲/۰۶


الف) بایدها...

۱- خدمت به مردم با روحيه‌ی بسيجی...
ادامه نوشته

مشروح سخنان مهم امروز رهبر انقلاب اسلامی

مشروح سخنان مهم امروز رهبر انقلاب اسلامی
كسانى سر كار بيايند كه مصداق: «انّ الّذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا» باشند/ از افرادى كه ممكن است ما را هدايت كنند كمك بخواهيم/خودمان را به حجت شرعى برسانيم/ اگر انسان بر طبق حجت شرعى كار كرد، چنانچه بعداً غلط هم از آب دربيايد، سرفراز است

صبح امروز رهبر حکیم انقلاب اسلامی در جمع اقشار مختلف مردم سخنان مهمی ایراد فرمودند که مشروح این سخنان در ادامه می آید

ادامه نوشته

شعری از امام خمینی (ره) و پاسخ آن از امام خامنه ای (مدالظله العالی)

امام (ره) :
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدم

غم دلدار فکنده است به جانم، شرری
که به جان آمدم و شهره بازار شدم

در میخانه گشاید به رویم، شب و روز
که من از مسجد و مدرسه، بیزار شدم

جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم
خرقه پیر خراباتی و هوشیار شدم

بگذارید که از بتکده یادی بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم...

پاسخ امام خامنه ای به امام (ره) :
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب دل مایی ز چه بیمار شدی

تو که فارغ شده بودی ز همه کون و مکان
دار منصور بریدی همه تن دار شدی

مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی
وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی

خرقه پیر خراباتی ما سیره توست
امت از گفته در بار تو هوشیار شدی

واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی
دم عیسی مسیح از تو دیدار شدی

یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم
ببریدی ز همه خلق و به خلق یار شدی...

يوم الولاية

نظر رهبر معظم انقلاب درباره نحوه مواجهه با افراد بدحجاب

رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با روحانيون و طلاب استان خراسان رضوي ضمن تاکيد بر مسلح شدن به سلاح معرفت و استدلال در مواجهه با جوانان، سماحت و مدارا را در اين مواجهه ضروري دانستند.
به گزارش سايت khamenei.ir، ايشان در بخشي از ديدار با روحانيون خراسان شمالي فرمودند: «من سفارش مي کنم که کانون هاى فرهنگى - هنرى مساجد را فراموش نکنيد؛ البته با همکارى بسيج. بد است که بين روحانى مسجد و بسيج مسجد، اختلاف به وجود بيايد. نه، با همکارى بسيج، اين کانون هاى فرهنگى - هنرى مساجد را مؤثر کنيد، برايش کار کنيد. بنشينيد فکر کنيد، مطالعه کنيد و سخنى که متناسب با نياز آن جوانى است که آنجا حضور پيدا مي کند، فراهم کنيد. مطالعه کنيد.
کتاب هائى وجود دارد که مي شود از اين کتاب ها استفاده کرد. کتاب هايى هست؛ برويد بپرسيد، تحقيق کنيد از کسانى که اهلش هستند. خودتان را مجهز کنيد، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنيد، بعد به اين کانون هاى فرهنگى - هنرى برويد و پذيراى جوان ها باشيد.
با روى خوش هم پذيرا باشيد؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبيّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا کنيد. ممکن است ظاهر زننده اى داشته باشد؛ داشته باشد.
بعضى از همين هائى که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهمان نواز، هم بقيه آقايان - الان در اين تريبون از آنها تعريف کرديد، خانم هايى بودند که در عرف معمولى به آنها مي گويند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد مي ريزد. حالا چه کار کنيم؟ ردش کنيد؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به اين جبهه است؛ جان، دلباخته به اين اهداف و آرمان هاست. او يک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقص هاى اين حقير باطن است؛ نمى بينند. «گفتا شيخا هر آنچه گويى هستم / آيا تو چنان که مي نمايى هستى؟». ما هم يک نقص داريم، او هم يک نقص دارد. با اين نگاه و با اين روحيه برخورد کنيد. البته انسان نهى از منکر هم مي کند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ايجاد نفرت. بنابراين با قشر دانشجو ارتباط پيدا کنيد».
خراسان - مورخ یکشنبه 1391/07/23 شماره انتشار 18242

تمدن‌سازی نوین اسلامی

در این بخش از صفحه‌ی ویژه‌ سفر رهبر انقلاب به خراسان شمالی، كلیدواژه‌ها و مفاهیم اصلی مطرح شده در طول سفر به همراه «گزیده بیانات» مربوط به آن ارائه شده و به تدریج در طول سفر تكمیل خواهد شد. مخاطبان می‌توانند در این بخش، در زمان كوتاهی، محورهای اصلی بیانات رهبر انقلاب را در طول سفر ملاحظه كنند.

 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif پیشرفت همه‌جانبه به معنی ايجاد يك تمدن نوين اسلامى است
آن مفهومى كه ميتواند اهداف نظام اسلامى را تا حدود زيادى در خود جمع كند و به ما نشان دهد، مفهوم پيشرفت است. توضيحى هم بعداً عرض كرديم كه پيشرفت، تداعى‌كننده‌ى حركت است، راه است. چطور ما ميگوئيم پيشرفت هدف است؟ عرض كرديم علت اين است كه پيشرفت هرگز متوقف نخواهد شد. بله، پيشرفت، حركت است، راه است، صيرورت است؛ اما متوقف‌شدنى نيست و همين طور ادامه دارد؛ چون انسان ادامه دارد، چون استعدادهاى بشرى حد يقف ندارد. گفتيم پيشرفت داراى ابعادى است؛ و پيشرفت در مفهوم اسلامى، با پيشرفت يك بُعدى يا دو بُعدى در فرهنگ غربى متفاوت است؛ چند بُعدى است...
پيشرفت همه‌جانبه را به معناى تمدن‌سازى نوين اسلامى بگيريم . بالاخره يك مصداق عينى و خارجى براى پيشرفت با مفهوم اسلامى وجود دارد؛ اينجور بگوئيم كه هدف ملت ايران و هدف انقلاب اسلامى، ايجاد يك تمدن نوين اسلامى است؛ اين محاسبه‌ى درستى است.[1]
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif بخش ابزاری و بخش حقیقی تمدن اسلامی
اين تمدن نوين دو بخش دارد: يك بخش، بخش ابزارى است؛ يك بخش ديگر، بخش متنى و اصلى و اساسى است. به هر دو بخش بايد رسيد.
 آن بخش ابزارى چيست؟ بخش ابزارى عبارت است از همين ارزشهائى كه ما امروز به عنوان پيشرفت كشور مطرح ميكنيم: علم، اختراع، صنعت، سياست، اقتصاد، اقتدار سياسى و نظامى، اعتبار بين‌المللى، تبليغ و ابزارهاى تبليغ؛ اينها همه بخش ابزارى تمدن است؛ وسيله است. البته ما در اين بخش در كشور پيشرفت خوبى داشته‌ايم. كارهاى زياد و خوبى شده است؛ هم در زمينه‌ى سياست، هم در زمينه‌ى مسائل علمى، هم در زمينه‌ى مسائل اجتماعى، هم در زمينه‌ى اختراعات - كه شما حالا اينجا نمونه‌اش را ملاحظه كرديد و اين جوان عزيز براى ما شرح دادند - و از اين قبيل، الى ماشاءاللّه در سرتاسر كشور انجام گرفته است. در بخش ابزارى، على‌رغم فشارها و تهديدها و تحريمها و اين چيزها، پيشرفت كشور خوب بوده است.
 اما بخش حقيقى، آن چيزهائى است كه متن زندگى ما را تشكيل ميدهد؛ كه همان سبك زندگى است كه عرض كرديم. اين، بخش حقيقى و اصلى تمدن است؛ مثل مسئله‌ى خانواده، سبك ازدواج، نوع مسكن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراك، نوع آشپزى، تفريحات، مسئله‌ى خط، مسئله‌ى زبان، مسئله‌ى كسب و كار، رفتار ما در محل كار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعاليت سياسى، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه‌اى كه در اختيار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئيس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پليس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهاى ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بيگانه؛ اينها آن بخشهاى اصلى تمدن است، كه متن زندگى انسان است.[2]
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif معنای عقل معاش
تمدن نوين اسلامى - آن چيزى كه ما ميخواهيم عرضه كنيم - در بخش اصلى، از اين چيزها تشكيل ميشود؛ اينها متن زندگى است؛ اين همان چيزى است كه در اصطلاح اسلامى به آن ميگويند: عقل معاش. عقل معاش، فقط به معناى پول در آوردن و پول خرج كردن نيست، كه چگونه پول در بياوريم، چگونه پول خرج كنيم؛ نه، همه‌ى اين عرصه‌ى وسيعى كه گفته شد، جزو عقل معاش است. در كتب حديثىِ اصيل و مهم ما ابوابى وجود دارد به نام «كتاب‌العشرة»؛ آن كتاب‌العشرة درباره‌ى همين چيزهاست. در خود قرآن كريم آيات فراوانى وجود دارد كه ناظر به اين چيزهاست.
 خب، ميشود اين بخش را به منزله‌ى بخش نرم‌افزارى تمدن به حساب آورد؛ و آن بخش اول را، بخشهاى سخت‌افزارى به حساب آورد. اگر ما در اين بخشى كه متن زندگى است، پيشرفت نكنيم، همه‌ى پيشرفتهائى كه در بخش اول كرديم، نميتواند ما را رستگار كند؛ نميتواند به ما امنيت و آرامش روانى ببخشد؛ همچنان كه مى‌بينيد در دنياى غرب نتوانسته. در آنجا افسردگى هست، نااميدى هست، از درون به هم ريختن هست، عدم امنيت انسانها در اجتماع و در خانواده هست، بى‌هدفى و پوچى هست؛ با اينكه ثروت هست، بمب اتم هست، پيشرفتهاى گوناگون علمى هست، قدرت نظامى هم هست. اصل قضيه اين است كه ما بتوانيم متن زندگى را، اين بخش اصلى تمدن را اصلاح كنيم. البته در انقلاب، در اين بخش، پيشرفت ما چشمگير نيست؛ در اين زمينه، ما مثل بخش اول حركت نكرديم، پيشرفت نكرديم. خب، بايد آسيب‌شناسى كنيم؛ چرا ما در اين بخش پيشرفت نكرديم؟[3]
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif «فرهنگ زندگی» در تمدن نوین اسلامی
نميشود يك تمدن را به صرف اينكه ماشين دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت كرد و تحسين كرد؛ در حالى كه در داخل آن، اين مشكلات فراوان، سراسر جامعه و زندگى مردم را فرا گرفته. اصل اينهاست؛ آنها ابزارى است براى اينكه اين بخش تأمين شود، تا مردم احساس آسايش كنند، با اميد زندگى كنند، با امنيت زندگى كنند، پيش بروند، حركت كنند، تعالى انسانىِ مطلوب پيدا كنند.
 يك مقوله‌اى در اينجا مطرح ميشود و سر بر مى‌آورد، به عنوان مقوله‌ى فرهنگ زندگى. بايد ما به دنبال اين باشيم كه فرهنگ زندگى را تبيين كنيم، تدوين كنيم و به شكل مطلوب اسلام تحقق ببخشيم. البته اسلام بُنمايه‌هاى يك چنين فرهنگى را براى ما معين كرده است. بُنمايه‌هاى اين فرهنگ عبارت است از خردورزى، اخلاق، حقوق؛ اينها را اسلام در اختيار ما قرار داده است. اگر ما به اين مقولات به طور جدى نپردازيم، پيشرفت اسلامى تحقق پيدا نخواهد كرد و تمدن نوين اسلامى شكل نخواهد گرفت. هرچه ما در صنعت پيش برويم، هرچه اختراعات و اكتشافات زياد شود، اگر اين بخش را ما درست نكنيم، پيشرفت اسلامى به معناى حقيقى كلمه نكرده‌ايم. بايد دنبال اين بخش، زياد كار كنيم؛ زياد تلاش كنيم.[4]
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif این هنوز از نتایج سحر است!
من با اطمینان كامل میگویم: این هنوز آغاز كار است، و تحقق كامل وعده‌ی الهی یعنی پیروزی حق بر باطل و بازسازی امت قرآن و تمدن نوین اسلامی در راه است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَْرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِی ارْتَضی‌ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِی لا يُشْرِكُونَ بِی شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»
نشانه‌ی این وعده‌ی تخلف‌ناپذیر در اولین و مهمترین مرحله، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و بنای بلندآوزه‌ی نظام اسلامی بود كه ایران را به پایگاه مستحكمی برای اندیشه‌ی حاكمیت و تمدن اسلامی تبدیل كرد. سر بر آوردن این پدیده‌ی معجز‌آسا، درست در اوج هیاهوی مادیگری و اسلام‌ستیزیِ چپ و راست فكری و سیاسی، و آنگاه مقاومت و استحكام آن در برابر ضربات سیاسی و نظامی و اقتصادی و تبلیغاتی كه از همه سو نواخته میشد، در دنیای اسلام امیدی تازه برانگیخت و شوری در دلها پدید آورد. هر چه زمان گذشته، این استحكام ـ به حول و قوه‌ی الهی ـ بیشتر و آن امید ریشه‌دارتر شده است. در طول سه دهه‌ئی كه بر این ماجرا میگذرد، خاورمیانه و كشورهای مسلمان آسیا و افریقا، صحنه‌ی این هماوردی پیروزمندانه است.[5]
 

منابع:

[1]  بیانات در دیدار جوانان خراسان شمالی ۱۳۹۱/۷/۲۳
[2]  همان
[3]  همان
[4]  همان
 [5]  پیام به كنگره عظیم حج ۱۳۸۷/۰۹/۱۷
ادامه نوشته

فتح‌الفتوح انقلاب به روایت رهبر انقلاب

امام بزرگوار ما در يك حادثهى مهم جنگى - كه خيلى از شماها آن وقت شايد متولد هم نشده بوديد - در قضيهى يكى از عمليات كه پيروزىاى به دست رزمندگان آمده بود، يك پيامى دادند. در آن پيام اين نكته وجود داشت كه فتحالفتوح انقلاب اسلامى، تربيت اين جوانهاست. همه توقع داشتند كه امام بگويد اين پيروزىاى كه شما به دست آورديد، فتحالفتوح است؛ از آن پيروزى ستايش كند؛ امام نه، از رزمندگان تشكر كردند. اما گفتند فتحالفتوح انقلاب ما تربيت اين جوانهاست؛ كه در آن شرائط دشوارى كه همهى دنيا در مقابل ما با چهرهى دژم و سلاحِ آمادهى شليك ايستاده بودند، اينها توانستند يك چنين پيروزى بزرگى را به دست آورند؛ عمليات طريقالقدس بود.
من همين را تكرار ميكنم: فتحالفتوح انقلاب اسلامى اينهاست. پيشرفت واقعى اين است كه جوانهاى ما، نخبگان ما نسبت به آينده احساس مسئوليت كنند؛ براى خودشان ديدگاه تعريف كنند؛ براى كشور آيندهاى را تصوير كنند و مجسم كنند و احساس كنند و اين احساس را اظهار كنند؛ كه آمادهاند براى رسيدن به اين آينده، تلاش كنند. اين چيزى است كه امروز وجود دارد؛ اين را بايد تقويت كرد، اين را بايد پيش برد. اين احساس و روحيهى نشاط را بايد روزبهروز در جامعهى ما تشديد كرد.
بیانات در دیدار شركت‌كنندگان در ششمین همایش ملی نخبگان جوان ۱۳۹۱/۰۷/۱۲

توقف ممنوع

رهبر انقلاب در جریان سفر اخیرشان به نوشهر در بیاناتی با اشاره به آیاتی از كلام‌الله مجید فرمودند: «وقتى از كار فراغت پيدا كردى، يعنى كارت تمام شد، تازه قامت راست كن، يعنى شروع كن به كار بعدى؛ توقف وجود ندارد». به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR كلیپ صوتی «توقف ممنوع» را با استفاده از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نوشهر و حرم امام خمینی رحمه‌الله منتشر كرد.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1391/1391071019256a676.jpg
بعضى درختها سرحالند، بانشاطند، شادابند؛ ده سال، بيست سال، سى سال بيشتر عمر نميكنند، بعد پوك ميشوند. پوك كه شدند، احتياج ندارد كه كسى زحمت بكشد براى انداختن آنها، يك باد تندى كه بيايد، سرنگون ميشوند، از كمر ميشكنند؛ اما درختى كه استعداد ماندن دارد، داراى اين قدرت و ظرفيت هست كه بماند، شما مى‌بينيد دو قرن، سه قرن از عمر اين درخت ميگذرد، سرسبزى او از روز اولى كه برگ كرده، بيشتر است و كمتر نيست، نشاط او در بهار، درختهاى ديگر را هم تحت تأثير قرار ميدهد. «تؤتى اكلها كلّ حين باذن ربّها».
‫هيچ وقت هم نبايد خسته بشويم. شنفتيد آيه‌ى قرآن را «فاذا فرغت فانصب»؛ وقتى از كار فراغت پيدا كردى، يعنى كارت تمام شد، تازه قامت راست كن، يعنى شروع كن به كار بعدى؛ توقف وجود ندارد.
۱۳۹۱/۰۶/۲۸‬

در راه پيشرفت، توقف ممنوع است؛ خودشگفتى ممنوع است؛ غفلت ممنوع است؛ اشرافيگرى ممنوع است؛ لذت‌جوئى ممنوع است؛ به فكر جمع كردن زخارف دنيا افتادن، براى مسئولين ممنوع است. با اين ممنوعيتهاست كه ميتوانيم به قله برسيم. ما داريم در دامنه حركت ميكنيم. ما هنوز به قله نرسيده‌ايم؛ با آن فاصله داريم. آن روزى كه ملت ايران به قله برسد، دشمنى‌ها تمام خواهد شد. آن روزى كه ملت ايران به قله برسد، معارضه‌هاى خباثت‌آلود به پايان خواهد رسيد. ما تا آن روز فاصله داريم. حركت را بايد بى‌وقفه ادامه دهيم.

عكس/ بوسه رهبر انقلاب بر پيشاني علامه

 

پيام رهبری در پی اهانت نفرت‌انگيز دشمنان اسلام به ساحت نورانی پيامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله



در پی اهانت نفرت‌انگیز دشمنان اسلام به ساحت نورانی پیامبر اعظم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم، حضرت آیت‌الله‌خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به ملت ایران و امت بزرگ اسلام، پشت صحنه‌ی این حركت شرارت‌بار را سیاست‌های خصمانه‌ی صهیونیسم، آمریكا و دیگر سران استكبار جهانی خواندند. ایشان با تشریح دلایل كینه‌ورزی صهیونیست‌ها نسبت به اسلام و قرآن، تأكید كردند: سیاستمداران آمریكا اگر در ادعای دخالت‌نداشتن خود صادقند، باید عاملان این جنایت شنیع و پشتیبانان مالی آن را كه دل ملت‌های مسلمان را به درد آورده‌اند، به مجازات متناسب با این جرم بزرگ برسانند.
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
قال الله العزیز الحكیم: یُریدونَ لِیُطفِئوا نورَ اللهِ بِأفواهِهِم و اللهُ مُتِمُّ نورِه وَ لو كَرِهَ الكافِرون(1)
ملت عزیز ایران؛ امت بزرگ اسلام
دست پلید دشمنان اسلام بار دیگر با اهانت به پیامبر اعظم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم كینه‌ی عمیق خود را آشكار ساخت و با اقدامی جنون‌آمیز و نفرت‌انگیز، خشم مجموعه‌های خبیث صهیونیستی را از تلألؤ روزافزون اسلام و قرآن در جهان كنونی نشان داد. در روسیاهی عاملان این جنایت و گناه بزرگ، همین بس كه مقدس‌ترین و نورانی‌ترین چهره‌ میان مقدسات عالم را آماج یاوه‌های مشمئزكننده‌ی خویش ساخته‌اند.
پشت صحنه‌ی این حركت شرارت‌بار، سیاست‌های خصمانه‌ی صهیونیسم و امریكا و دیگر سران استكبار جهانی است كه به خیال باطل خود می‌خواهند مقدسات اسلامی را در چشم نسل‌های جوان در دنیای اسلام از جایگاه رفیع خود فروافكنده و احساسات دینی آنان را خاموش كنند. اگر از حلقه‌های قبلی این زنجیره‌ی پلید، یعنی سلمان رشدی و كاریكاتوریست دانماركی و كشیش‌های امریكایی آتش‌زننده‌ی قرآن حمایت نمی‌كردند و ده‌ها فیلم ضد اسلام را در بنگاه‌های وابسته به سرمایه‌داران صهیونیست سفارش نمی‌دادند، امروز كار به این گناه عظیم و غیر قابل بخشش نمی‌رسید.
متهم اول در این جنایت، صهیونیسم و دولت امریكا است. سیاستمداران امریكا اگر در ادعای دخالت نداشتن خود صادقند، باید عاملان این جنایت شنیع و پشتیبانان مالی آن را كه دل ملت‌های مسلمان را به درد آورده‌اند، به مجازات متناسب با این جرم بزرگ برسانند.
برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان نیز بدانند كه این حركات مذبوحانه‌ی دشمنان در برابر بیداری اسلامی، نشانه‌ی عظمت و اهمیت این خیزش و مبشّر رشد روزافزون آن است. و الله غالبٌ علی أمرِهِ(2).
سید علی خامنه‌ای
23/شهریور/1391

1) سوره‌ی مباركه‌ی صف، آیه‌ی 8؛ می‌‌خواهند كه نور خدا را با دهان‌هایشان خاموش كنند، و حال آن‌كه خدا تمام‌‌كننده‌ی نور خويش است، هر چند كه كافران خوش نداشته باشند.
2) سوره‌ی مباركه‌ی یوسف، بخشی از  آیه‌ی 21، و خداوند بر كار خویش چیره است.

ايثار و از خودگذشتگى امیرالمومنین علیه‌السلام در راه اسلام

 
الف) ایثار و از خودگذشتگی امیرالمومنن در راه اسلام
از ابتدا تا رحلت پیامبر
(صلی الله علیه و اله و سلم)
تاویل و شرح آیه‌ی كریمه‌ی «و من النّاس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللَّه»
در خطبه‌ى نماز جمعه‌ى تهران ‌1368/2/8


بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
الحمدللَّه ربّ العالمين نحمده و نستعينه و نستهديه و نؤمن به و نتوكّل عليه و نصلّى و نسلّم على حبيبه و نجيبه و خيرته فى خلقه حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته بشير رحمته و نذير نقمته سيّدنا و نبيّنا ابى‌القاسم محمّد و على اهل بيته الاطيبين الاطهرين المنتجبين سيّما علىّ اميرالمؤمنين و صلّ على ائمّة المسلمين و حماة المستضعفين و هداة المؤمنين. قال اللَّه الحكيم فى كتابه:
و من النّاس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللَّه و اللَّه رئوف بالعباد.(1)

همه‌ى برادران و خواهران نمازگزار عزيز را دعوت ميكنم و توصيه ميكنم به رعايت تقوا و پرهيزگارى و تبعيت از مولاى متقيان و رهبر پرهيزگاران اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام). امروز روز بيست و يكم ماه رمضان و روز شهادت اميرالمؤمنين على‌بن‌ابى‌طالب (عليه الصّلاة و السّلام) است. جا دارد اگر مؤمنين نمازگزار بخشى از وقت امروز خطبه‌ها را به ياد آن حضرت و حركت به سمت آشنائى بيشتر و معرفت روشن‌ترى از اين چهره‌ى تابناك و اين خورشيد فروزان تاريخ بشر بگذرانند.
 
بلندترين قله‌ى بشريت
البته زندگى اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) كه مجسم كننده‌ى نماى بيرونى شخصيت على‌بن‌ابى‌طالب است، آنقدر پر حادثه و پر ماجراست كه در وقت كم و جملات كوتاه به هيچ وجه نميشود اندكى از بسيار را هم بدرستى روشن كرد. شخصيت اميرالمؤمنين و فضائل مولاى متقيان هم آنقدر والا و رفيع و افقهاى دور از ذهن انسانهاى معمولى و بشر ناقص مثل ماست كه حقيقتاً جز با توجه و استمداد از روح بزرگ و مطهر خود آن حضرت نميشود شبهى حتى از آن شخصيت عظيم را مشاهده كرد. اما با اين حال اين بلندترين قله‌ى بشريت است، نميشود به آن توجه نكرد و به سمت آن حركت نكرد. خوشبختانه فضائل و مناقب آن حضرت مثل درياى عظيمى است كه از هر طرف كه وارد بشويم و هر رشته‌اى از رشته‌هاى محامد بشرى را مطرح بكنيم، فيض عظيمى را خواهيم برد.

يكى از جوانهاى آل زبير - آل زبير معروف بودند به دشمنى با اميرالمؤمنين. عبداللَّه بن زبير حتى در جنگ جمل هم به عنوان يك چهره‌اى معرفى شد كه پدرش زبير را وادار ميكرد به ادامه‌ى جنگ با اميرالمؤمنين؛ بعدها هم خاندان زبير غالباً، مگر بعضى از آنها، نسبت به اميرالمؤمنين با چشم خصومت و بغض و حسادت نگاه ميكردند - كه پسر عبداللَّه بن عروة بن زبير است، از روى جوانى يك روز در حضور پدر خود مشغول مذمت اميرالمؤمنين شد. پدر با اينكه خودش هم نسبت به اميرالمؤمنين ارادتى يا بگوئيم محبتى نداشت، اما ديد اين جوان خام و ناپخته‌ى خودش را خوب است در محيط خلوت خانه و به طور خصوصى، قدرى آگاه كند. آن روزها كسى جرئت نميكرد در علن نامى از اميرالمؤمنين به‌نيكى ببرد. به پسرش گفت: پسرجان! يك چيزى را من به تو بگويم و او اين است كه هيچ چيزى را پيدا نميكنى كه دين ساخته باشد، به وجود آورده باشد و دنيا و دست دنياطلبان بتواند آن را ويران كند، ممكن نيست. بنائى كه دين ميسازد، اين بنائى نيست كه به وسيله‌ى دنياطلبان قابل ويران شدن باشد. «و اللَّه ما بنى النّاس شيئا الّا هدمه الدّين»؛ اما بعكس هر چيزى كه دست دنياطلبان آن را به وجود بياورد، بى‌گمان دين در مقام برخورد و اصطكاك با او اگر قرار بگيرد، آن را از بين خواهد برد. اما عكسش اينجور نيست؛ اگر دين چيزى را ساخت، دنياطلب‌ها نميتوانند آن را از بين ببرند.

بعد وارد اصل مطلب شد؛ گفتش كه تو نگاه كن ببين اين بنى‌مروان - آن سلسله‌اى از بنى‌اميه كه آن روزها بر جامعه‌ى اسلام حكومت ميكردند - چطور بر روى منبرها و در همه‌ى اقطار دنياى تحت نفوذ خودشان نسبت به اميرالمؤمنين، نسبت به على‌بن‌ابى‌طالب عيبجوئى ميكنند و عيوب او را آشكار ميكنند، ظاهر ميكنند، هر چه به دهنشان مى‌آيد، درباره‌ى على ميگويند؛ اما هرچه آنها بيشتر ميگويند، اميرالمؤمنين چهره‌اش منورتر و در بين مردم محبوب‌تر ميشود. «ا لم تر الى علىّ كيف تظهر بنو مروان من عيبه و ذمّه و اللَّه لكانّما ياخذون بناصيته رفعا الى السّماء»؛ اينى كه بنى‌مروان عيب على را ميگويند، مثل اينكه خداى متعال اثر عكس ميدهد، گوئى كه على را بلند ميكنند و به آسمان ميبرند و در كرسى آسمان على را قرار ميدهند از رفعت و شأن. هرچه بيشتر عيبش را ميگويند، بالاتر ميرود. اما مرده‌ها و شخصيتهاى خودشان را بنى‌مروان با نام نيك، با تشكيل محافل و مجالس مدح و ثنا بزرگ ميكنند، هرچه بيشتر از گذشتگان خودشان و مردگان خودشان ميگويند، مثل اينكه يك لاشه‌ى مرده‌اى، يك جيفه‌اى را هى بيشتر باز ميكنند، تعفنشان بيشتر دنيا را ميگيرد. «و ما ترى ما يندبون به موتاهم من التأوين و المديح و اللَّه لكانّما يكشفون به عن الجيف». اين چيزى است كه دشمن اميرالمؤمنين، آن خانواده‌اى كه بناى بر بغض و حسادت به اميرالمؤمنين داشتند، درباره‌ى ايشان گفته است.

يك جمله‌اى معروف است از خليل بن احمد نحوىِ معروف كه او ميگويد كه دوستان اميرالمؤمنين در طول مدتى برابر چند قرن از ترسشان مدايح و فضائل اميرالمؤمنين را نگفتند و مكتوم نگه داشتند. و دشمنان اميرالمؤمنين در طول چند قرن مدايح اميرالمؤمنين را مكتوم نگه داشتند از روى بغض و عداوتشان؛ «فظهر ما بين هذين ما منع الخافقين»؛ دو تا كتمان نسبت به مدايح اميرالمؤمنين؛ يكى از روى ترس، يكى از روى بغض، اما ميان اين دو كتمان آنقدر از فضائل اميرالمؤمنين بروز كرد كه سرتاسر عالم را و ميان مشرق و مغرب را گرفت.
 
وجه امتیاز حضرت علی علیه السلام بر دیگران
اين فضائل على‌بن‌ابى‌طالب است. يك اقيانوس بيكرانى است كه از هر طرف وارد بشويم، از معنويات، از خصال روحى، از توجهات الهى و معنوى، از آن خصلتهائى كه جز بندگان شايسته و صالح از آنها برخوردار نيستند، از روش اجتماعى، از خصلتهاى خانوادگى، از برخورد با ضعفا، از اداره‌ى امور كشور، شگفتى‌ها مى‌بينيم؛ چيزهائى كه چشم انسان را خيره ميكند و هرچه هم انسان بيشتر مى‌بيند، زمان بيشتر ميگذرد، نسبت به شخصيت والاى اين عظيم بشريت، عظيم العظما، بزرگ بزرگان، انسان بيشتر خاضع ميشود.

 من فقط يك بخشى از شخصيت اميرالمؤمنين را امروز ميخواهم اينجا مطرح كنم و او مضمون اين آيه‌ى شريفه است. چون اين آيه‌ى شريفه: «و من النّاس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللَّه»، در شأن اميرالمؤمنين نازل شده و تأويل اين آيه، على‌بن‌ابى‌طالب (عليه الصّلاة و السّلام) است. آيه ميگويد: در ميان مردم كسانى هستند كه جان خودشان را، وجود خودشان را، يعنى عزيزترين سرمايه‌اى كه هر انسانى دارد - اين سرمايه‌ى عزيزِ انحصارىِ غير قابل جبران را كه اگر دادى، ديگر به جاى اين چيزى نمى‌آيد - يكجا ميدهند براى اينكه خوشنودى خدا را به دست بياورند؛ فقط همين. «و من النّاس من يشرى»؛ ميفروشد، ميدهد، «نفسه»؛ جان خود را، وجود خود را، «ابتغاء مرضات اللَّه». هيچ هدف ديگرى، هيچ مقصود دنيوى‌اى، هيچ گرايش و انگيزه‌ى خودخواهانه‌اى در بين نيست؛ فقط و فقط براى جلب رضايت خدا. اما خدا هم در مقابل اين چنين ايثار و گذشت، يقيناً آن را بدون عكس‌العمل شايسته نميگذارد: «و اللَّه رئوف بالعباد»؛ خدا به بندگان خودش رأفت دارد. اين مصداق كاملش اميرالمؤمنين على‌بن‌ابى‌طالب (عليه السّلام) است.

 من اين بُعد را بيان ميكنم؛ شما تاريخ زندگى اميرالمؤمنين را نگاه كنيد، از كودكى، از آنوقتى كه در نُه سالگى يا سيزده سالگى به نبوت رسول اكرم ايمان آورد و آگاهانه و هوشيارانه حقيقت را شناخت و به آن تمسك جست، از آن لحظه تا آن لحظه‌اى كه در محراب عبادت، مثل سحرگاه روز نوزدهم ماه رمضانى جان خودش را در راه خدا داد و خشنود و خوشحال و سرشار از شوق به لقاء پروردگار رسيد، در طول اين پنجاه سال تقريباً، يا پنجاه و دو سه سال، از ده سالگى تا شصت و سه سالگى، شما ببينيد يك خط مستمرى وجود دارد در شرح حال زندگى اميرالمؤمنين و آن خط ايثار و از خودگذشتگى است. در تمام قضايائى كه در طول اين تاريخ پنجاه ساله بر اميرالمؤمنين گذشته، شما نشانه‌ى ايثار را مشاهده ميكنيد؛ از اول تا آخر. حقيقتاً درس است اين براى ما. و ما، من و شما كه على‌گو و على‌جو و معروف در جهان به محبت على‌بن‌ابى‌طالب هستيم، بايد درس بگيريم از اميرالمؤمنين؛ صرف محبت على كافى نيست، صرف شناختن فضيلت على كافى نيست. بودند كسانى كه در دلشان به فضيلت على‌بن‌ابى‌طالب اعتراف داشتند، شايد از ماها هم كه هزار و چهار صد سال فاصله داريم با آن روزگار، بيشتر؛ همانها يا بعضى‌شان در دل على را به عنوان يك انسان معصوم و پاكيزه دوست هم ميداشتند، اما رفتارشان رفتار ديگرى بود. چون همين خصوصيت را نداشتند، همين ايثار را، همين رها كردن منيت را، همين كار نكردن براى خود را، هنوز در حصار خود گرفتار بودند و على امتيازش اين بود كه در حصار خود گرفتار نبود. «من» براى او هيچ مطرح نبود؛ آنچه براى او مطرح بود، وظيفه و هدف بود و جهاد فى سبيل اللَّه بود و خدا بود.

اولى كه اميرالمؤمنين در اوان كودكى به پيغمبر ايمان آورد، مورد ايذاء و تمسخر همه، در شهر مكه قرار داشتند. يك شهرى را شما فرض كنيد، مردمى كه به طور طبيعى هم اهل توسل به خشونتند، مردم متمدن با نزاكتِ آهسته برو، آهسته بيائى كه نبودند؛ يك مردم خشنِ اهل برخورد، اهل اصطكاك، سر كوچكترين چيزى دعوا بكنند، بشدت متعصب نسبت به همان عقائد باطل؛ توى يك چنين جامعه‌ى اينجورى يك پيامى از سوى يك انسان بزرگى مطرح شده كه همه چيز اين جامعه را ميبرد زير سئوال؛ عقايدشان را، آدابشان را، سنتهاشان را. خب، طبيعى است كه همه با او مخالفت ميكنند و قشرهاى مختلف با او مخالفت كردند؛ توده‌هاى مردم هم با پيغمبر مخالفت كردند. از يك انسان اينجورى و يك پيام اينجورى با همه‌ى وجود دفاع كردن و به آن پيوستن، اين از خودگذشتگى ميخواست؛ اولين قدم از خودگذشتگى اميرالمؤمنين است.
 
فداكاری در زمانی كه دیگران آماده كامیابی‌ها و كسب مناصب اجتماعی می‌شدند
سيزده سال در كنار پيغمبر در سخت‌ترين مواقع على‌بن‌ابى‌طالب (عليه الصّلاة و السّلام) ايستاد. بعد آنوقتى كه سيزده سال رنج داشت به پايان ميرسيد - درست است كه هجرت رسول اكرم هجرت از روى اجبار و ناچارى و زير فشار قريش و مردم مكه بود، اما آينده‌ى روشنى داشت. همه ميدانستند كه اين هجرت مقدمه‌ى كاميابى‌هاست، مقدمه‌ى پيروزى‌هاست - و درست در آنجائى كه يك نهضت ميخواهد از دوران محنت وارد دوران راحتى و عزت بشود، در همان لحظه كه همه معمولاً تلاش ميكنند زودتر خودشان را برسانند، تا اگر بتوانند از مناصب اجتماعى چيزى بگيرند، جايگاهى پيدا بكنند، در همين لحظه، اميرالمؤمنين آماده شد تا در جاى پيغمبر، در بستر پيغمبر، در شبى ظلمانى و تاريك بخوابد تا پيغمبر بتواند از اين خانه و از اين شهر خارج بشود. توى آن شب، كشته شدن آن كسى كه در اين بستر ميخوابد، تقريباً قطعى و مسلم بود. اينجور نبود كه حالا چون من و شما قضيه را ميدانيم، ميدانيم كه اميرالمؤمنين در آن حادثه به شهادت نرسيد، بگوئيم كه آنجا همه ميدانستند، نخير؛ مسئله اين است كه در يك شب ظلمانى، در يك نقطه‌ى معينى يك كسى بناست كشته بشود، قطعى است؛ ميگويند آقا، اين آقا براى اينكه بتواند از اينجا خارج بشود، بايد كسى در آنجا به جاى او باشد تا جاسوسها كه نگاه ميكنند، احساس كنند كسى در آنجا هست. كى حاضر است؟

 اين ايثار اميرالمؤمنين خود يك حادثه‌ى فوق‌العاده مهم است؛ اما زمان اين ايثار هم بر اهميت آن مى‌افزايد. زمان كى است؟ آنوقتى كه بناست اين دوران محنت به سر بيايد؛ بناست بروند حكومت تشكيل بدهند، راحت باشند؛ مردم مدينه، يثرب ايمان آوردند، منتظر پيغمبرند، همه اين را ميدانند. در اين لحظه اين ايثار را اميرالمؤمنين ميكند؛ هيچ انگيزه‌ى شخصى بايد در يك انسانى وجود نداشته باشد تا اقدام به يك چنين حركت بزرگى بكند.
 
ایستادگی در مراحلی كه پای شیرمردان میلرزید!
بعد وارد ميشوند به مدينه، جنگها و مبارزات شبانه‌روزى حكومت تازه‌پا و جوان پيغمبر شروع ميشود. دائماً جنگ، اين خاصيت آنچنان حكومتى است؛ دائماً برخورد. از قبل از جنگ بدر برخوردها شروع شد تا آخر دوران زندگى پيغمبر در اين ده سال. در طول اين ده سال چند ده جنگ و برخورد پيغمبر اكرم با كفار و انواع و اقسام كفار و شعب كفار داشت. در تمام اين دورانها اميرالمؤمنين به عنوان پيشقراول، به عنوان فدائى‌ترين كس و پيشمرگ پيغمبر، آنچنانى كه خود اميرالمؤمنين بيان ميكند و تاريخ هم اين را نشان ميدهد، در تمام اين مراحل و صحنه‌هاى خطرناك حضور داشته. «و لقد واسيته بنفسى فى المواطن الّتى تنكص فيها الابطال و تتأخّر فيها الاقدام»؛(2) آنجاهائى من در كنار پيغمبر ماندم و جانم را سپر بلاى او كردم كه قهرمانان و شيرمردان در آنجا پايشان ميلرزيد و مجبور به عقب‌نشينى ميشدند، در شديدترين مراحل اميرالمؤمنين ايستاد. هيچ برايش مطرح نبود كه اينجا خطر است. بعضى‌ها با خودشان فكر ميكنند كه ما خوب است جان خودمان را حفظ كنيم تا بعداً براى اسلام مفيد واقع بشويم. اميرالمؤمنين هرگز خودش را با اينگونه معاذير فريب نداد و نفس والاى اميرالمؤمنين فريب‌بخور نبود. در تمام مراحل خطر در خطوط مقدم اميرالمؤمنين حاضر بود.
 
 
ب) ایثار و ازخودگذشتگی امیرالمومنین
از رحلت پیامبر (صلی‌الله علیه و اله و سلم) تا پایان خلافت عثمان

بعد از آنى كه دوران پيغمبر به سر آمد و رسول اكرم رحلت كردند، به نظر من سخت‌ترين دورانهاى زندگى اميرالمؤمنين در اين سى سال بعد، بعد از رحلت پيغمبر شروع شد؛ سخت‌ترين دورانهاى اميرالمؤمنين آن روزها بود. آن روزى كه پيغمبر عزيز و بزرگوار بود و ميرفتند در سايه‌ى او مجاهدت ميكردند، مبارزه ميكردند، روزهاى شيرينى بود، روزهاى خوبى بود. روزهاى تلخ روزهاى بعد از رحلت پيغمبر است كه روزهائى است كه گاه گاه قطعات فتنه افق ديدها را آنچنان مظلم ميكرد كه قدم از قدم نميتوانستند بردارند آن كسانى كه ميخواستند درست قدم بردارند. در يك چنين شرايطى اميرالمؤمنين بزرگترين امتحانهاى ايثار را داد.
 
كناره‌گیری به‌شرطی كه به كسی ظلمی نشود
اولاً در هنگام رحلت پيغمبر، اميرالمؤمنين مشغول انجام وظيفه شد، نه اينكه نميدانست يك اجتماعى وجود دارد يا ممكن است وجود داشته باشد كه سرنوشت قدرت و حكومت را در دنياى اسلام آن اجتماع تعيين خواهد كرد. مسئله اين نبود براى اميرالمؤمنين، مسئله اين است كه براى او آنچه مطرح نيست، خود است. بعد از آنى كه مسئله‌ى خلافت استقرار پيدا كرد و مردم با ابى‌بكر بيعت كردند و همه چیز تمام شد، اميرالمؤمنين كناره گرفت؛ هيچ جمله‌اى، كلمه‌اى، بيانى كه حاكى باشد از معارضه‌ى اميرالمؤمنين با دستگاه حكومت، ديگر از او شنيده نشد. آن روزهاى اول چرا، تلاش ميكرد شايد بتواند آن چيزى را كه به عقيده‌ى او حق است و بايد انجام بگيرد، او را به كرسى بنشاند؛ بعد كه ديد نه، مردم بيعت كردند، قضيه تمام شد و ابى‌بكر شد خليفه‌ى مسلمين، اينجا اميرالمؤمنين به عنوان يك انسانى كه ولو معترض است، هيچ گونه از قِبل او براى اين دستگاه ضررى و خطرى و تهديدى وجود ندارد، در تاريخ اسلام شناخته ميشود. اميرالمؤمنين در اين دوران- كه خيلى هم نبود، مدت كوتاهى اين دوران طول كشيد، شايد چند ماهى من دقيقاً الان يادم نيست- فرمود: «لقد علمتم انّى احقّ النّاس بها من غيرى»؛(3) ميدانيد كه من از همه‌ى مردم به خلافت شايسته‌ترم؛ اين را خود شماها هم ميدانيد. راست هم ميگفت اميرالمؤمنين، ميدانستند، «و واللَّه»؛ سوگند به خدا، «لاَسْلِمَنَّ» يا «لاُسَلِمَنَّ» يا «لاُسْلِمَنَّ»؛ من دست روى دست خواهم گذاشت و تسليم خواهم شد، «ما سلمت امور المسلمين»؛ تا وقتى كه احساس ميكنم كه امور مسلمين با سلامت در جريان است؛ تا وقتى مى‌بينم كسى مورد ظلم قرار نميگيرد؛ «و لم يكن فيها جور الّا علىّ خاصّة»؛ تا وقتى كه به مردم ظلم نميشود و در جامعه ظلم و جورى وجود ندارد، فقط من مظلوم واقع شدم در جامعه. تا اينجور است، من هيچ كارى به كار كسى ندارم؛ هيچ مزاحمتى، هيچ اعتراضى نخواهم كرد. نشست.
 
وزير باشم، بهتر از اين است كه امير باشم
بعد از مدت كوتاهى، شايد چند ماهى بيشتر نگذشته بود كه شروع شد به ارتداد گروه‌ها؛ شايد تحريكاتى هم بود. بعضى از قبائل عرب احساس كردند كه حالا پيغمبر نيست، رهبر اسلام نيست، خوب است كه يك ايرادى، اشكالى درست كنند و تعارضى بكنند و جنگ و دعوائى راه بيندازند و شايد هم منافقين تحريكشان ميكردند، درست نميدانم، بالاخره جريان ردّه پيش آمد، يعنى ارتداد عده‌اى از مسلمين؛ جنگها شروع شد، جنگهاى ردّه شروع شد. اينجا كه وضع اينجورى شد، اميرالمؤمنين ديد نه، اينجا ديگر جاى كنار نشستن هم نيست، بايد وارد ميدان شد به دفاع از حكومت؛ در اينجا ميفرمايد: «فامسكت يدى»؛ من بعد از آنى كه قضيه‌ى خلافت پيش آمد و ابى‌بكر خليفه‌ى مسلمين شد، من دست كشيدم كنار، نشستم كنار، اين حالت كناره‌گزينى بود، «حتّى رأيت راجعة النّاس قد رجعت يريد محو الاسلام»؛(4) ديدم نخير، عده‌اى از مردم دارند از اسلام بر ميگردند، ميخواهند اسلام را از بين ببرند، اينجا ديگر ديدم نخير، وارد ميدان شدم. و اميرالمؤمنين وارد ميدان شد به صورت فعال، و در همه‌ى قضاياى مهم اجتماعى اميرالمؤمنين بود. خود آن حضرت از حضور خودش در دوران بيست و پنج ساله‌ى خلافت خلفاى سه‌گانه تعبير ميكند به وزارت؛ بعد از آنى كه آمدند اميرالمؤمنين را بعد از قتل عثمان به خلافت انتخاب كنند، فرمود من وزير باشم، بهتر از اين است كه امير باشم؛ همچنانى كه در گذشته بودم، بگذاريد وزير باشم. يعنى مقام و موقعيت و جايگاه بيست و پنج ساله‌ى خودش را جايگاه وزارت ميداند؛ يعنى در امور دائماً در خدمت اهداف و در موضع كمك به مسئولينى كه بودند و خلفائى كه در رأس امور بودند. اين هم يك ايثار فوق‌العاده بزرگى بود كه انسان واقعاً گيج ميشود وقتى كه فكرش را ميكند كه چقدر گذشت در اين كار اميرالمؤمنين وجود دارد.

 در تمام اين بيست و پنج سال به فكر قيام و كودتا و معارضه و جمع كردن يك عده‌اى و گرفتن قدرت و قبضه كردن حكومت نيفتاد. اين چيزها به ذهن انسانها مى‌آيد؛ اميرالمؤمنين جوانى بود سى و سه ساله. آنوقتى كه رسول اكرم از دنيا رحلت كردند، تقريباً حدود سى سال تا سى و سه سال عمر آن حضرت بود؛ بعدها هم دورانهاى جوانى و قدرت جسمانى را ميگذراند، دوران نشاطش را ميگذراند؛ وجهه در بين مردم، محبوبيت در بين توده‌ى مردم و مغز فعال، علم فراوان، همه‌ى جاذبه‌هائى كه براى يك انسان ممكن بود وجود داشته باشد، در اميرالمؤمنين به نحو اعلائى وجود داشت. او اگر ميخواست يك كارى بكند، حتماً ميتوانست بكند. در تمام اين بيست و پنج سال به هيچ وجه جز در خدمت همان هدفهاى عمومى و كلى نظام اسلامى كه در رأسش هم خلفائى بودند، اميرالمؤمنين هيچ حركتى نكرد و هيچ چیز شنيده نشد از آنها. و ماجراهاى فوق‌العاده عظيمى اينجا وجود دارد كه من نميخواهم حالا وارد شرح موارد تاريخى بشوم.

 بعد، در شوراى شش نفره‌ى بعد از درگذشت خليفه‌ى دوم كه اميرالمؤمنين را دعوت كردند، قهر نكرد، وارد شد. بگويد آقا من با اينهائى كه شما ميگوئيد، هم‌رديف نيستم، طلحه و زبير كجا، عبدالرّحمن بن عوف كجا، عثمان كجا، من كجا؛ من نمى‌آيم با اينها، نخير. شش نفر را به عنوان شورا گذاشتند آنجا كه اين شش نفر بعد از عمر و طبق وصيت او، در بين خودشان يك نفر را به عنوان خليفه انتخاب كنند؛ رفت، قبول كرد. در بين اين شش نفر شانس او براى خلافت از همه بيشتر بود. در آن شش نفر، اميرالمؤمنين دو رأى داشت، خودش و زبير؛ عثمان هم دو رأى داشت، خودش و طلحه؛ عبدالرّحمن بن عوف هم دو رأى داشت، خودش و سعدبن‌ابى‌وقاص. رأى عبدالرّحمن‌بن‌عوف در اين شوراى شش نفره تعيين كننده بود، اگر با اميرالمؤمنين بيعت ميكرد، او خليفه ميشد؛ اگر با عثمان بيعت ميكرد، او خليفه ميشد. اول رو كرد به اميرالمؤمنين و به او پيشنهاد كرد كه با كتاب خدا و سنت پيغمبر و سيره‌ى شيخين، يعنى دو خليفه‌ى قبلى، حضرت حركت كنند. فرمود نه، من و كتاب خدا و سنت پيغمبر؛ با سيره‌ى شيخين كارى ندارم؛ من اجتهاد خودم را عمل ميكنم و به اجتهاد آنها كارى ندارم.

ميتوانست با كوچكترين اغماضى از آنچه كه صحيح و حق ميدانست، حكومت را به دست بگيرد و قدرت را قبضه بكند. اميرالمؤمنين به اين فكر يك لحظه هم نيفتاد و حكومت را از دست داد و قدرت را از دست داد، اينجا هم ايثار كرد، اينجا هم خود و منيت را مطلقاً مطرح نكرد و اينگونه چيزها را زير پا له كرد؛ اگر چه اين احساسات شايد در اميرالمؤمنين اصلاً از اول بروز نميكرد.
 
دفاع امیرالمومنین از عثمان بر حسب وظیفه الهی
بعد از آنكه دوازده سال از دوران حكومت عثمان گذشت، در آخر كارِ عثمان - اينها در تاريخ هست، فقط هم تاريخ شيعه اينها را ننوشته‌اند، همه‌ى مورخين اسلام نوشته‌اند - اعتراضها به او زياد شده بود، كسانى مخالفت ميكردند، اشكالات زيادى بر او وارد ميكردند؛ از مصر آمده بودند، از عراق آمده بودند، بصره و جاهاى ديگر، بالاخره يك جمع زيادى درست شدند و خانه‌ى عثمان را محاصره كردند؛ جان عثمان را تهديد كردند. خب، اينجا يك كسى در مقام اميرالمؤمنين چه ميكرد؟ يك كسى كه خودش را صاحب حق خلافت بداند و بيست و پنج سال است كه از اين حقى كه براى خودش مسلّم است كه اين حق اوست، او را كنار گذاشتند، به رفتار حاكم كنونى هم اعتراض دارد، حالا هم مى‌بيند كه اطراف خانه او را گرفته‌اند، او را محاصره كرده‌اند، آدم معمولى، حتى برگزيدگان و چهره‌هاى والا در اينجا چه كار ميكنند؟ همان كارى را ميكنند كه ديگران كردند؛ همان كارى را ميكنند كه طلحه كرد، زبير كرد، عايشه كرد، بقيه‌ى كسانى كه در ماجراى عثمان به نحوى دست داشتند، آنها كردند؛ كه ماجراى قتل عثمان يكى از آن ماجراهاى بسيار مهم تاريخ اسلام است و اينكه كى موجب قتل عثمان شد، اين را انسان تو نهج‌البلاغه، تو آثار اسلامى و تاريخ اسلامى كه نگاه كند، كاملاً برايش روشن ميشود كه كى عثمان را كشت، كى‌ها موجب شدند. افرادى كه ادعاى دوستى با عثمان را بعدها محور كار خودشان قرار دادند، آنجا از پشت خنجر زدند، از زير تحريك كردند به قول عمروعاص؛ يكى پرسيد از عمروعاص كه عثمان را كه كشت؟ گفت فلانى، اسم يكى از صحابه را آورد؛ او شمشيرش را ساخت، آن ديگرى تيز كرد، آن ديگرى او را مسموم كرد، آن يكى هم بر او وارد آورد؛ واقعيت هم همين است.

اميرالمؤمنين در اين ماجرا با كمال خلوص، آن وظيفه‌ى الهى و اسلامى را كه احساس ميكرد دارد، انجام داد. حسنين را، اين دو گوهر گرانقدر را و دو يادگار پيغمبر را فرستاد براى دفاع از عثمان به خانه‌ى عثمان؛ جزو مسلّمات است. حسنين را فرستاد آنجا براى دفاع از عثمان، اطراف خانه‌ى عثمان را گرفته بودند، نميگذاشتند كه آب وارد خانه بشود، اميرالمؤمنين آب فرستاد براى خانه عثمان، آذوقه فرستاد، با كسانى كه نسبت به عثمان خشمگين بودند، بارها و بارها مذاكره كرد تا خشم آنها را پائين بياورد؛ وقتى هم كه آنها عثمان را كشتند، اميرالمؤمنين خشمگين شد، خشمگين شد. البته آن كسانى كه كشندگان عثمان بودند، بالمباشره يك حالتى داشتند، يك حكمى داشتند؛ آن كسانى كه از پشت تحريك ميكردند، حكم ديگرى داشتند كه حالا آن ماجراها را نميخواهيم وارد بشويم. در اينجا هم اميرالمؤمنين باز منيت و خودخواهى و احساسات خودى را كه براى همه‌ى انسانها وجود دارد، نداشت؛ در اينجا هم در دستگاه اميرالمؤمنين مطلقاً آن چيزها مشاهده نميشود.
 
ج) ایثار و ازخودگذشتگی امیرالمومنین
از ابتدای خلافت تا شهادت

بعد از آنى كه عثمان كشته شد، اميرالمؤمنين ميتوانست به صورت يك چهره‌ى موجه، يك آدم فرصت‌طلب، يك نجات‌بخش بيايد توى ميدان، بگويد: ها، مردم ديگر حالا راحت شديد، خلاص شديد. مردم هم دوستش ميداشتند. نه، در بعد از حادثه‌ى عثمان هم باز اميرالمؤمنين در اول كار، اقبالى به سمت قدرت و قبضه كردن حكومت نكرد. چقدر اين روح بزرگ است. «دعونى و التمسوا غيرى»؛(5) من را رها كنيد اى مردم، برويد سراغ ديگرى. اگر ديگرى را به حكومت انتخاب كرديد، من وزير او خواهم بود، من در كنار او خواهم بود. اين فرمايشاتى است كه اميرالمؤمنين در آن روزها كرد. مردم قبول نكردند، مردم ديگر قبول نكردند، نميتوانستند غير از اميرالمؤمنين كس ديگرى را به حكومت انتخاب كنند. تمام اقطار اسلامى با اميرالمؤمنين بيعت كردند تا آن روز و هيچ بيعتى به عموميت بيعت اميرالمؤمنين وجود نداشت. هيچ بيعتى از بعد از پيغمبر، به عموميت بيعت با اميرالمؤمنين سابقه ندارد. جز شام كه با اميرالمؤمنين بيعت نكردند، تمام اقطار اسلامى و تمام بزرگان صحابه بيعت كردند. يك تعداد معدودى، كمتر از ده نفر فقط ماندند كه بعد اميرالمؤمنين فرمود، اينها را آوردند توى مسجد و يكى يكى از اينها پرسيد كه شماها چرا بيعت نكرديد؟ عبداللَّه‌بن‌عمر! تو چرا بيعت نكردى؟ سعدبن‌ابى‌وقاص! تو چرا بيعت نكردى؟ يك چند نفرى بودند بيعت نكرده بودند، اميرالمؤمنين از اينها پرسيد، هر كدام يك عذرى آوردند، يك حرفى زدند، بعضى باز بيعت كردند، بعضى نكردند، حضرت هم رهاشان كرد رفتند. تعداد خيلى معدودى، انگشت شمار. بقيه‌ى بزرگان، چهره‌هاى معروف، طلحه، زبير، ديگران، ديگران، همه با اميرالمؤمنين بيعت كردند.
 
ملاحظه هیچ كس را نخواهم كرد!
البته قبل از آنى كه با آن حضرت بيعت كنند، حضرت فرمود كه «و اعلموا»؛ بدانيد «انّى ان اجبتكم»؛ اگر حالا كه شما اصرار ميكنيد، من حكومت را به دست بگيرم، اگر من پاسخ مثبت به شما دادم، مبادا خيال كنيد كه من ملاحظه‌ى چهره‌ها و شخصيتها و استخوانهاى قديمى و آدمهاى نام و نشان‌دار را خواهم كرد. مبادا خيال كنيد من از اين و آن تبعيت و تقليد خواهم كرد، روش ديگران را روش خودم خواهم كرد، ابداً. «و اعلموا انّى ان اجبتكم ركبت بكم ما اعلم»؛ آنجورى كه خود من علم دارم و ميدانم و تشخيص دادم، از اسلام دانستم، شما را حركت خواهم داد و اداره خواهم كرد. اميرالمؤمنين اين اتمام حجتها را هم با مردم كردو خلافت را قبول كرد. ميتوانست اميرالمؤمنين در آنجا هم به خاطر حفظ مصالح و ملاحظه‌ى جوانب قضيه و اين چيزها كوتاه بيايد، دلها را به دست بياورد، اما در اينجا هم با كمال قاطعيت بر اصول اسلامى و ارزشهاى اسلامى پافشارى كرد؛ به طورى كه آن همه دشمن در مقابل على صف كشيد.
 و اميرالمؤمنين در يك اردوگاه با تجلى كامل زر و زور و تزوير و در يك اردوگاه با چهره‌هاى موجه و معتبر و معروف و در يك اردوگاه ديگر با عناصر مقدس‌مآب و على‌الظاهر متعبد، اما ناآگاه از حقيقت اسلام، از روح اسلام، از تعاليم اسلام، از شأن و مقام اميرالمؤمنين و اهل تشبّث به خشونت و قساوت و بداخلاقى، مواجه شد. در سه اردوگاه اميرالمؤمنين با سه خط جداگانه كه ناكثين و قاسطين و مارقين باشند، جنگيد؛ كه هر كدام از اين وقايع نشان‌دهنده‌ى همان روح توكل به خدا و ايثار و دور شدن از منيت و خودخواهى در اميرالمؤمنين است و بالاخره هم در همين راه به شهادت رسيد كه درباره‌ى آن حضرت گفتند: «قتل فى محراب عبادته لشدّت عدله»؛ على را عدلش به خاك و خون غلتاند.
 
علت شاخص‌بودن امیرالمومنین برای حق و باطل
اگر اميرالمؤمنين ميخواست عدالت را رعايت نكند، اگر ميخواست ملاحظه‌كارى بكند، اگر ميخواست شأن و مقام و شخصيت خودش را بر مصالح دنياى اسلام ترجيح بدهد، موفق‌ترين خلفا ميشد و قدرتمندترين و هيچ معارضى هم پيدا نميكرد. اما اميرالمؤمنين شاخص حق و باطل است، اينى كه على‌بن‌ابى‌طالب را معيار و شاخص حق و باطل ميدانند و هر كس دنبال على است و على را قبول دارد و ميخواهد مثل او عمل كند، او حق است و هركه على را قبول ندارد، باطل است، اين به خاطر همين است. به خاطر اين است كه اميرالمؤمنين لبّ وظيفه را، بدون ذره‌اى دخالت دادن منيت و احساسات شخصى و منافع شخصى و خود، در آن راه و حركتى كه انتخاب كرده است، انجام ميدهد. اميرالمؤمنين يك چنين شخصيتى است. لذاست كه على (عليه السّلام) ميزان الحق است واقعاً. اين زندگى اميرالمؤمنين است؛ «و من النّاس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللَّه». فقط در شهادت اين بزرگوار نبود كه «يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللَّه»، در لحظه‌ى مرگ نبود كه اميرالمؤمنين جانش را در راه خدا داد، در طول عمر اميرالمؤمنين همواره جانش را در راه خدا داد؛ خودى‌ها را رها كرد و سختى‌ها و محنتهاى بسيارى هم اميرالمؤمنين كشيد.
 
تعلیم اسلام تا آخرین لحظات زندگی
صلّى اللَّه عليك يا اميرالمؤمنين. امروز روز شهادت اميرالمؤمنين است. آن مردمى كه در مسجد كوفه و در شهر كوفه در طول اين چند سال چهره‌ى آن حضرت را همواره مشاهده كردند، آن معنويت، آن صفا، آن بزرگوارى، آن رقت به ضعيفان و يتيمان، آن كسانى كه صداى گرم على‌بن‌ابى‌طالب و نفس پاك و معطر آن حضرت را در مسجد كوفه شنيدند، در مثل امروزى احساس ميكنند كه پدر آنها از ميان آنها رفته. حقيقتاً مردم كوفه حق داشتند اگر امروز احساس يتيمى كنند و واقعاً هم احساس يتيمى ميكردند. در نقلها و خبرها آمده كه در روز بيست و يكم ماه رمضان كوفه غوغا و هنگامه‌اى بود از عزادارى مردم. جمعيتهاى زياد، مردم، زن و مرد، حتى بچه‌هاى كوچك با چهره‌ى عزادار و غبار گرفته و اندوهگين هجوم مى‌آوردند به آنجائى كه خانه‌ى اميرالمؤمنين بود. از روز نوزدهم كه اميرالمؤمنين آن ضربت مسموم دشمن خدا را تحمل كرد و در خانه افتاد، لحظه به لحظه مردم كوفه در نگرانى بودند. دور خانه‌ى اميرالمؤمنين جمع ميشدند، خبر ميگرفتند، هر كس ميرفت داخل، هر كس مى‌آمد بيرون، از حال اميرالمؤمنين سئوال ميكردند. شهر بزرگى هم بوده كوفه، شهر پر جمعيتى بود، جمعيت زياد، مردم گوناگون، دوستان اميرالمؤمنين، ياران آن حضرت، خانواده‌ى آن حضرت، همه لحظات بسيار پراضطرابى را گذراندند كه در آن داستان اصبغ‌بن‌نباته كاملاً مشخص ميشود كه وضعيت چگونه بوده.

ميگويد دور خانه‌ى اميرالمؤمنين را همه گرفته بودند؛ ما هم نشسته بوديم آنجا منتظر كه از داخل خانه يك خبرى بيايد بيرون. بعد ميگويد از خانه آمدند بيرون و گفتند به جمعيت كه متفرق بشويد و اميرالمؤمنين حال پذيرائى از مردم را ندارد؛ ميخواستند بروند على را ببينند. ميگويد رفتند، اما من طاقت نياوردم كه بروم؛ ايستادم در همانجا، چندى بعد كسى از داخل خانه، يكى از فرزندان اميرالمؤمنين - شايد - آمد بيرون و ديد من نشسته‌ام، گفت مگر نشنيدى كه ما گفتيم اميرالمؤمنين كسى را نميپذيرند، گفتم كه من دلم طاقت نمى‌آورد كه از اينجا دور بشوم و دلم ميخواهد يك خبرى از مولاى خودم پيدا كنم. او ظاهراً اجازه ميگيرد و داخل ميرود. اصبغ‌بن‌نباته در اين روايت گفته است كه من وارد خانه‌ى اميرالمؤمنين شدم و رفتم بر بالين آن حضرت؛ آن خانه‌ى ساده و محقر و آن بستر خشن، آن چهره‌ى تابناك و ملكوتى؛ ديدم حضرت بر روى بستر افتاده، اما رنگ حضرت پريده است و بر اثر شدت تأثير زهر، رنگ چهره‌ى آن حضرت، آن بزرگوار، به زردى گرايش پيدا كرده كه در همان حال هم اميرالمؤمنين چشم باز ميكنند و مى‌بينند اصبغ بالاى سرشان هست؛ دست او را ميگيرند، يك حديثى را از پيغمبر براى او نقل ميكنند. يعنى در حتى آخرين لحظات هم آن حضرت مايل نيستند كه از تعليم دين و آموزش و تربيت افراد منصرف بشوند و اين را وظيفه‌ى هميشگى خودشان ميدانند. اصبغ ميگويد من ديدم حضرت بعد از آنكه يك مقدارى صحبت كرد، غش كرد و از حال رفت. من برخواستم، از خانه بيرون آمدم، يك مقدارى كه از خانه دور شدم، ديدم صداى گريه و زارى از خانه‌ى اميرالمؤمنين برخاست. صلّى اللَّه عليك يا اميرالمؤمنين. صلّى اللَّه عليك و على اولادك الطّيّبين الطّاهرين المعصومين. اللّهمّ العن قتلة اميرالمؤمنين.

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
قل هو اللَّه احد. اللَّه الصّمد. لم‌يلد و لم‌يولد. و لم‌يكن له كفوا احد.(6)
 
1) بقره: 207
2) نهج‌البلاغه، خطبه‌ى 197
3) نهج‌البلاغه، خطبه‌ى 74
4) نهج‌البلاغه، خطبه‌ى 62
5) نهج‌البلاغه، خطبه‌ى 92
6) اخلاص: 1-4

دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب

حدود هزار نخبه و فعال دانشجويی، عصر امروز (دوشنبه) در ديداری صميمانه و صريح با رهبر معظم انقلاب اسلامی حدود سه و نیم ساعت با ايشان به گفتگو و تبادل نظر درباره مسائل مختلف دانشگاهی، علمی، فرهنگی، اجتماعی، سياسی و اقتصادی پرداختند.
در ابتدای اين ديدار يازده فعال سياسی فرهنگی و علمی دانشجويی،‌حدود دو و نیم ساعت به نمايندگي از تشكلها، اتحاديه ها، انجمن ها و كانونهای دانشجويی ديدگاههای متفاوت خود را درباره مسائل مختلف كشور بيان كردند. سپس رهبر انقلاب ضمن پاسخ به سؤالات و ابهامات مطرح شده، آرمانگرايی سياسی، علمی و اخلاقی – معنوی را مهمترين توقع از مجموعه های دانشجويی خواندند و به تبيين بايدها و نبايدهای نگاه نقادانه، معتدل، منصفانه و پر اميد به مسائل كشور پرداختند.
رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود با اشاره به مطالبی كه نمايندگان دانشجويان در اين ديدار مطرح كردند، آنها را بسيار خوب و منعكس كننده فضای دانشجويی خواندند و تأكيد كردند: برخی از اين مطالب، راهگشا و برخی هم حاوی نكات مفيدی بودند كه مسئولين مربوطه بايد به آنها توجه جدی كنند.
حضرت آيت الله خامنه ای سپس به برخی نكات مطرح شده از جانب دانشجويان، اشاره كردند.
«لزوم شرح صدر سياسی در ميان دانشجويان» يكی از اين نكات بود كه رهبر انقلاب اسلامی درخصوص آن گفتند: در پايبندی دقيق به اصول و ارزشها و در عين حال رعايت شرح صدر با افراد غير همفكر در زمينه های مختلف از جمله مسائل سياسی، هيچ منافاتی وجود ندارد.
حضرت آيت الله خامنه ای درخصوص موضوع «حضور نيافتن مسئولان در دانشگاهها» كه از جانب دانشجويان مطرح شده بود، خاطرنشان كردند: اين اشكال كاملاً وارد است و مسئولان اعم از رؤسای سه قوه، مسئولان ميانی، رئيس سازمان صدا و سيما، و فرماندهان سپاه و نيروهای مسلح بايد در دانشگاهها حضور يابند و ضمن شنيدن سخنان دانشجويان، سخنان و استدلال های خود را نيز بيان كنند كه در اين صورت، بسياری از ابهامات و سؤال های نسل جوان برطرف خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مطالب مطرح شده درخصوص برخی برخوردهای قضايی با تشكل ها، سايت ها و وبلاگ های دانشجويی افزودند: البته قوه قضاييه در اين خصوص، استدلالهايی دارد كه اگر مطرح شود احتمالاً برخی ابهامات برطرف خواهند شد اما عقيده من هم اين است كه نبايد در قبال اظهار نظر تند يك جوان دانشجو، برخورد تند شود.
ايشان درخصوص نگاه اقتصادی عدالت محور و ديدگاه اسلام درباره سرمايه داری كه از جانب يكی از دانشجويان مطرح شد، خاطرنشان كردند: نگاه اقتصادی در كشور بايد عدالت محور باشد و اين موضوع منافاتی با سياستهای اصل 44 ندارد.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر سياستهای اصل 44، آنگونه كه تبيين شد، اجرا شود، قطعاً به سرمايه داری مذموم و محور شدن سرمايه داری در تصميمات كلان كشور منتهی نخواهد شد.
ايشان افزودند: مشكلات و فشارهای روزافزون اقتصادی كنونی در غرب و اروپا ناشی از ذات نظام سرمايه داری، يعنی سرمايه سالاری است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأكيد بر اينكه بايد مراقب بود تا نگاه سوسياليستی بر تفكرات اقتصادی غلبه پيدا نكند، خاطرنشان كردند: اگر سياستهای اصل 44، در همان چارچوبی كه تبيين شد، اجرا شود، قطعاً مكمل اقتصاد عدالت محور خواهد بود.
حضرت آيت الله خامنه ای، اقتصاد مقاومتی را متفاوت از اقتصاد تهاجمی دانستند و با اشاره به صحبتهای يكی ازدانشجويان درخصوص اقتصاد تهاجمی افزودند: اگر در اين زمينه، يك تبيين دقيق دانشگاهی ارائه شود، شايد بتواند به عنوان تكميل كننده اقتصاد مقاومتی مورد استفاده قرار گيرد.
ايشان خاطرنشان كردند: منظور از اقتصاد مقاومتی، اقدامات تدافعی و حصاركشی به دور خود نيست بلكه اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است كه برای يك ملت، حتی در شرايط فشار و تحريم، زمينه رشد و شكوفايی را فراهم می كند.
رهبر انقلاب اسلامی درخصوص سؤال يكی از دانشجويان مبنی بر اينكه «آيا انتقاد كردن به معنای تكميل كردن پازل دشمن است» تأكيد كردند: من به هيچ وجه اعتقادی به انتقاد نكردن ندارم بلكه همواره اصرار دارم، جريان دانشجويی موضع انتقادی خود را حفظ كند.
حضرت آيت الله خامنه ای افزودند: اما در بيان انتقادها بايد به اين نكته توجه شود كه طرح آن به گونه ای باشد كه مقصود دشمن را برآورده نكند.
يكی از دانشجويان درخصوص «تفاوت برخی ديدگاههای كارشناسی با نظرات رهبری و اينكه آيا اين تفاوت ديدگاه به معنای مخالفت با ولايت و نظام است» پرسيده بود كه رهبر انقلاب اسلامی گفتند: هيچ نظر كارشناسی كه مخالف با نظر رهبری باشد به معنای مخالفت با ولايت نيست.
ايشان تأكيد كردند: كار كارشناسی و دقيق علمی، به هر نتيجه ای كه برسد، برای صاحب آن نظر، معتبر است و نبايد مخالفت با نظام تعبير شود.
ايشان همچنين با اشاره به سخنان يكی از دانشجويان ارتباط تشكلهای دانشجويی با مجموعه های دانشجويی دخيل در نهضت بيداری اسلامی را ضروری دانستند.
رهبر انقلاب همچنين درباره سخنان يكی از دانشجويان درباره كم تحركی شورايعالی فضای مجازی افزودند: نبايد برای ديدن نتايج فعاليت اين شورا تعجيل كرد چرا كه اينگونه كارها، نيازمند چند سال زمان است.
حضرت آيت الله خامنه ای در بخش دوم سخنانشان با طرح برخی از توقعات از مجموعه ها و محيطهای دانشجويی تأكيد كردند: دانشگاه يك جريان سيال متراكم از نيروست كه اگر آزاد و هدايت شود كشور را به طور كامل هدايت خواهد كرد.
ايشان توان متراكم محيطهای دانشجويی را متكی به دو عنصر نيروی فياض جوانی و نيروی ناشی از علم و دانش جويی دانستند و افزودند: دانشگاه می تواند با تكيه بر نشاط و اعتماد به نفس تشديد شده پس از انقلاب به همه توقعات پاسخ دهد.
رهبر انقلاب در تشريح اين توقعات، آرمانگرايی را به عنوان يك توقع اساسی مورد تأكيد قرار دادند و در سه بخش به تبيين آن پرداختند: آرمانگرايی در سياست، در علم و در معنويت و اخلاق.
ايشان افزودند: آرمانگرايی در علم يعنی به دنبال قله های علمی رفتن كه اين هدف، خوب درس خواندن را ضروری می سازد.
حضرت آيت الله خامنه ای با تكيه بر اين منطق، خطاب به ميليونها نفر دانشجوی كشور خاطرنشان كردند: امروز درس خواندن،‌علم آموزی، پژوهش و جديت در كار اصلی دانشجويی، يك جهاد است.
ايشان در تبيين آرمانگرايی در معنويت و اخلاق نيز به لزوم پاك بودن محيطهای دانشجويی و تقيد به دين و ارزشها اشاره كردند.
رهبر انقلاب در اين بخش با ريشه يابی و انتقاد شديد از نگاهی كه دانشگاهها را محيطهايی مخالف دين می خوانَد، افزودند: اين نگاه ارتجاعی و كاملاً غلط، به آغاز شكل گيری دانشگاه در ايران در چندين دهه قبل از انقلاب و تلاشهای برخی برای تربيت يك نسل روشنفكر غربگرای خودباخته برمی گردد.
حضرت آيت الله خامنه ای با رد اين نگاه،‌خاطرنشان كردند: دانشگاه محيط دين و اخلاق و پاكيزگی و معنويت است و توقع اين است كه دانشگاهها به گونه ای باشد كه هركس به آن وارد می شود تقيدات دينی و اخلاقی اش بيشتر شود.
رهبر انقلاب اسلامی در تبيين بايدها و نبايدهای آرمانگرايی، به سخنان خود در ديدار مسئولان نظام درباره لزوم آرمانگرايی سياسی توأم با واقع بينی اشاره كردند و در تذكری مهم افزودند: آرمانگرايی نبايد با پرخاشگری اشتباه شود بلكه می توان بدون اين مسئله بشدت پايبند به ارزشها و اصول بود .
ايشان كنترل احساسات و پرهيز از تصميم گيری در اوج احساسات را ضروری دانستند و  افزودند: حضور تشكلهای دانشجويی در 2-3 سال اخير در مسائل مختلف اجتماعی – سياسی فعالانه و قابل تقدير بوده است اما در همين سالها مواردی وجود دارد كه براساس احساسات پاك و مقدس دانشجويان، تشكلها تصميماتی گرفته و اقداماتی انجام داده اند كه صحيح نبوده است چرا كه تصميم بايد بر مطالعه موشكافانه و دقيق متكی باشد نه بر احساسات.
رهبر انقلاب به عنوان مثال برای روشن شدن مرز آرمانگرايی و احساسات با اشاره به مخالفت بنيانی نظام با مجموعه های استبدادی منطقه خاطرنشان كردند: با وجود مواضع كاملاً روشن نظام در اين زمينه، نبايد با كار ديپلماسی سنتی و متعارف مخالفت شود.
ايشان خاطرنشان كردند: ميان وظيفه آرمانگرايی مجموعه های دانشجويی و ملاحظه مصالح كشور، عمل به قانون و تدبير و درايت مديريتی منافاتی وجود ندارد يعنی می توان هم جوان و پر احساس و آرمانگرا بود و هم جوری عمل كرد كه با مسائل مديريتی و مصالح كشور اصطكاكی نداشته باشد.
حضرت آيت الله خامنه ای در جمع بندی اين بخش از سخنانشان خاطرنشان كردند: بايد به معنا و عمق آرمانگرايی توجه كرد و ضمن پرهيز از تندروی با ملاحظه واقعيات و مصالح، تصميم گرفت و اقدام كرد و هميشه به ياد داشت كه آرمانگرايی يعنی پايبندی به اصول و ارزشها و آرمانها، تأثيرگذاری بر جهت مخالف و تأثير ناپذيری از آن.
رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان در جمع نخبگان و فعالان دانشجويی حضور فيزيكی و فكری مجموعه های دانشجويی در مسائل مختلف كشور را لازم دانستند و افزودند: حضور فكری با فعاليت فرهنگی در رسانه های دانشجويی و ارائه مواضع و نظرات امكان پذير است ضمن اينكه اجتماعات دانشجويی متكی بر تصميمات صحيح نيز حضور فيزيكی را ممكن می سازد.
ايشان تصميمات احساساتی در اينگونه اجتماعات را دارای پيامدهای منفی خواندند و برای پرهيز از بروز اينگونه تصميمات و اقدامات پيشنهاد كردند: لازم است مجموعه های دانشجويی يك كانون تصميم و اقدام تشكيل دهند و در مسائل گوناگون با مشورت و پختگی و نخبگی به يك تصميم و اقدام واحد برسند و همه دانشجويان نيز به اين تصميم پايبند باشند كه در اينصورت تصميمات و اقدامات ناشی از احساسات، به پای مجموعه های دانشجويی نوشته نمی شود.
حضرت آيت الله خامنه ای سخنان خود را با يك تذكر اخلاقی مهم ادامه دادند: از «قول به غير علم» بپرهيزيد.
ايشان خطاب به همه دانشجويان كشور افزودند: از شما خواهش می كنم همانطور كه به نماز و روزه اهتمام داريد به پرهيز از غيبت و تهمت و بيان مطالبی كه به آن علم نداريد جداً اهتمام  كنيد.
مراقبت از لغزشگاه خطرناكی به نام پست و مقام، توصيه ديگر رهبر انقلاب به جوانان دانشجو بود.
ايشان گفتند: البته در دوره ای تشكلهای ارزش گرايی دانشجويی منزوی بودند اما الان اينگونه نيست و ممكن است مسئله پست و مقام برای برخی مجموعه ها و عناصر مطرح باشد شما جوانان مراقب اين لغزشگاه باشيد چرا كه آدمهای گردن كلفت را هم زمين می زند.
توجه به هدف دشمن در جنگ نرم، محور ديگر سخنان امروز رهبری بود.
حضرت آيت الله خامنه ای به دانشجويان گفتند: از سر اعتقاد شما را افسران جنگ نرم می دانم به همين علت تأكيد می كنم كه به دقت هدف اصلی دشمن از جنگ نرم يعنی ايجاد تغيير در محاسبات مردم و مسئولان را مد نظر داشته باشيد.
ايشان، دل، ذهن، تفكرات و اراده مردم را كانون تهاجم نرم دشمنان دانستند و خاطرنشان كردند: آنها به صراحت می گويند بايد كاری كنيم كه ايرانيان محاسباتشان را عوض كنند يعنی به اين نتيجه برسند كه ادامه ايستادگی در مقابل استكبار و زورگويان جهانی به نفع آنها نيست و افسران جنگ نرم بايد با درك اين هدف گيری دشمن، به طور صحيح با آن مقابله كنند.
ايشان در ارائه مقابله صحيح با هدف اصلی دشمنان در جنگ نرم، افزايش سطح معرفت را مورد تأكيد فراوان قرار دادند.
رهبر انقلاب به دانشجويان توصيه كردند: سطح معرفت خود را مطالب سايتها،‌وبلاگها و اينجور مسائل قرار ندهيد بلكه سعی كنيد با اتكای به قرآن، نوشته های استاد مطهری و نوشته های فضلای بزرگ و فضلای جوان حوزه ها، بطور روزافزون سطح معارف خود را ارتقا دهيد.
حضرت آيت الله خامنه ای،‌نگاه پراميد را اساسی ترين مسئله خواندند و افزايش مطالعات اسلامی، نگاه مستبصرانه به واقعيات كشور، انتقاد منصفانه و نظارت مستمر و متعادل را جزو وظايف اساسی مجموعه های دانشجويی دانستند و تأكيد كردند: همه اين موارد بايد با مدارا و عقلانيت همراه و از افراط و تفريط بدور باشد.
رهبر انقلاب خاطرنشان كردند: واقعيات كشور، اميد را در دلها افزايش می دهد هرچه می توانيد اين شعاع درخشان اميد را در دل خودتان و در دل مردم زنده نگه داريد و گسترش دهيد.
در اين ديدار قبل از سخنان رهبر انقلاب، 11 نفر از فعالان دانشجويی آقايان و خانمها:
- علی حسن زاده - نماينده بسيج دانشجويی
- جواد مختاری علی آبادی – دانشجوی نخبه سال آخر دكترای شيمی
- مهدی اميريان – نماينده دفتر تحكيم وحدت
- بشری هاتف قوچانی – دانشجوی نخبه سال آخر دكترای فيزيوتراپی
- علی جمشيدی – نماينده اتحاديه انجمن های اسلامی دانشجويان مستقل
- محمدياسر ترابی – نماينده گروههای جهادی دانشجويی
- محمد پهلوان كاشي– نماينده اتحاديه جامعه اسلامی دانشجويان
- مهسا قربانی – نماينده انجمنهای علمی دانشجويی
- مهدی خوجيگی – جنبش عدالتخواه دانشجويی
- سهيل كيارش – نماينده رسانه های دانشجويی
- ليلا عبدالله زاده – دانشجوی نخبه دكتری اقتصادی بين المللی دانشگاه آزاد
-  و محمدحسين عبداللهی – به نمايندگی از كانونها و هيأتهای دانشجويی
ديدگاههای خود را درباره مسائل مختلف علمی – دانشگاهی – صنفی – فرهنگی – اجتماعی – سياسی و اقتصادی بيان كردند.
مهمترين نكاتی كه نمايندگان تشكلها و فعالان دانشجويی در سخنان خود مطرح كردند به اين شرح است:
- انتقاد از عملكرد كُند دستگاه ديپلماسی در برخی تحولات منطقه
- گلايه از ضعف اخلاق اسلامی در فضای سياسی و رسانه ای كشور
- لزوم برائت و عذرخواهی رسمی حاميان فتنه 88 از ملت ايران
- انتقاد از تنگ نظری برخی مديران ميانی در باب آزادی بيان
- ضرورت رعايت عملی و همه جانبه قانون در تصميمات و اقدامات مسئولان
- لزوم خدمت رسانی بدون «حاشيه سازی و جدل سياسی» از جانب مسئولان
- گستاخی بيشتر جبهه استكبار در صورت هرگونه عقب نشينی با هر بهانه و توجيه
- ضرورت پرهيز عناصر و فعالان سياسی از سياسی بازی و فريب كاری برای ورود به عرصه انتخابات 
- نگرانی از نهادينه شدن انتخاباتِ تبليغات محور و نقش آفرينی كانونهای قدرت و ثروت در انتخابات
- ضرورت هوشياری مسئولان در قبال فرصت طلبان تفرقه انگيز
- استفاده كامل از ظرفيتهای مردمی نظام و پرهيز از محدود كردن اين ظرفيت به انتخابات و راهپيماييها
- مراقبت از بازی در پازل دشمن و در عين حال آسيب شناسی و بيان هوشمندانه نقاط ضعف
- گلايه از برخی الگوسازی های غير ارزشی و ارائه تصوير غيرواقعی و نااميدانه از كشور، در رسانه ها
- الگوسازی درباره فرهنگ صحيح اقتصادی و اقتصاد مقاومتی در رسانه ملی و پرهيز از تبليغ و ترويج تجمل گرايی
- نبود توجيه منطقی و اقتصادی برای هزينه های ميلياردی برخی رشته های ورزشی و تأثير منفی اين مسئله بر نخبگان كشور
- بی نتيجه بودن تحريم ها و فشارهای اقتصادی غرب 
- نبود نقشه راه فرهنگی و عدم انسجام برخی فعاليتهای دستگاههای فرهنگی
- انتقاد از كمبود خلاقيت و ابتكار در ارائه پيشرفتهای نظام به افكار عمومي 
- انتقاد از تغييرات مكرر برخی قوانين بويژه قوانين مربوط به خدمت نظام وظيفه
- نبود نگاه مناسب و دقيق به جنگ نرم و الزامات آن، در برخی دستگاههای فرهنگی و اجرايی
- لزوم تدوين نقشه جامع برای بهره برداری از فرصت های فضای مجازی
- انتقاد از كم تحركی شورايعالی فضای مجازی
- نبود نگاه جامع و برنامه ريزی های دقيق فرهنگی در دانشگاهها
- ضرورت برخورد عبرت آموز با سودجويان و اخلال گران در نظام اقتصادی
- لزوم اهتمام جدی دستگاهها و سه قوه به فرمان 8 ماده ای رهبر انقلاب برای مقابله با فساد مالی
- ضرورت برخورد جدی با سودجويان اقتصادی و برنامه ريزی علمی و منسجم برای مقابله با برخی مشكلات اقتصادی
- برنامه ريزی برای تبديل تحريم به فرصت
- توجه همزمان به پيشرفت همراه با عدالت
- لزوم حضور فعال و غير انفعالی در فضای مجازی و استفاده از برخی فرصت ها بجای برخوردهای محدود كننده و سلبی
- ضرورت ارائه تعريف صحيح از سرمايه ايرانی و سرمايه داريِ مورد تأييد و تفاوت آن با سرمايه داری منفعت پرست
- بی ثباتی در سياستهای بخش كشاورزی
- هشدار درباره ورود برخی سازمانها و نهادهای غيردولتی به موضوع محروميت زدايی با الگوهای غربی
- ارتقای سيستم ثبت حقوق معنوی مالكيت
- لزوم تبيين دقيق موضوع «مردمی كردن اقتصاد» و مرز ميان واگذاريهای اصل 44 و حركت نكردن به سمت سرمايه داری
- اقتصاد تهاجمی به عنوان مكمل اقتصاد مقاومتی
-  و نياز مبرم كشور به فرهنگ كار و تلاش خستگی ناپذير
 
- اهميت هدفمند شدن پژوهش ها در دانشگاهها بر مبنای نيازهای كشور
- منطقی كردن ظرفيت پذيرش دانشجو در رشته های تخصصی در مقاطع تحصيلات تكميلی
- ضرورت اعتماد سازی ميان دانشگاهها و بخش صنعت
- رعايت موازين قانونی و عدالت در انتخاب اعضای هيأت علمی دانشگاهها
- خلاء نظريه پردازی در حوزه بيداری اسلامی در دانشگاهها
- گرفتار شدن موضوع تحول در علوم انسانی در بروكراسی نظام آموزش عالی
- انتقاد از پديده هايی همچون تحصيلات دانشگاهی پولی و دانشگاههای غير انتفاعی
- ضرورت ايجاد ساختارهای لازم برای افزايش تعامل دانشجويی با دانشجويان كشورهای ديگر
- نگاه عميق و ژرف و به دور از اقدامات ظاهری، به موضوع دانشگاه اسلامی
- نبود تحرك و تحول لازم در اسلامی كردن علوم انسانی
- تقويت و گسترش رشته های كاربردی در دانشگاهها
- ارتباط بيشتر و نظام مند با نخبگان دانشجويی
- انتقاد از سياست خصوصی سازی امكانات رفاهی و خوابگاههای دانشگاهها
- تحقق نيافتن كرسی های آزادانديشی به معنای واقعی كلمه، در دانشگاهها
- ضرورت سعه صدر در برخوردهای قضايی با تشكل ها و فعاليتهای دانشجويی
انتقاد از حضور نيافتن سران قوا و مسئولان در جلسات پرسش و پاسخ دانشجويی
- اهميت ارتقای زيرساخت های مراكز علمی و پاركهای علم و فناوری برای توليد علم بومی
- ضرورت ايجاد بستر لازم برای استفاده از روشهای غيردارويی همچون طب سنتی

«واقعیت‌های ایران و جهان» از نظر آیت‌الله خامنه‌ای

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار كارگزاران نظام ضمن توصیف شرایط فعلی جمهوری اسلامی به بیان «واقعیت‌های ایران و جهان» پرداختند.
رهبر انقلاب دلایل برشمردن این واقعیت‌ها را اینگونه بیان كردند: «این واقعیت‌ها ميتواند چشم ما را به سوى واقعيتهاى گوناگون باز كند. ما در چه وضعى هستيم؟ كجا قرار داريم؟ چه داريم؟ چه نداريم؟ ملاحظه‌ى اين واقعيتها، با قضاوتى كه بنده در اين مسئله پيش خودم دارم، بسيار اميدبخش است. وقتى ما واقعيتها را كنار هم ميگذاريم، اينها را ملاحظه ميكنيم؛ احساس ميكنيم كه راه ملت ايران به سوى آرمانهاى بلند، يك راهِ گشوده است. اين راه، چالش دارد؛ اما راه باز است، بن‌بست وجود ندارد. هدف جبهه‌ى مخالف نظام اسلامى و انقلاب اسلامى و دشمن ما اين است كه راه را بن‌بست نشان بدهد.»
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در جدول زیر به مرور این واقعیت‌ها می‌پردازد:

   ۱۳۹۱/۰۵/۰۳  نگاهی به واقعیت‌های ایران و جهان در بیانات رهبر انقلاب در دیدار كارگزاران نظام
۱   روبرو بودن كشور با زورآزمایی چند دولت مستكبر
۲   دروغ بودن این ادعا كه فشارها و تحریم‌ها به‌خاطر مسئله هسته‌ای و یا مسئله حقوق بشر است
۳   جدیدنبودن چالش‌های امروز برای جمهوری اسلامی
۴   عبور جمهوری اسلامی از همه‌ی دشواری‌ها و گردنه‌های سخت بدون خدشه به آرمان‌ها و اصول جمهوری اسلامی
۵   پیشرفت در شرائط تحریم و تهدید
۶   قوی‌تر شدن كشور در مواجهه با چالش‌ها و تهدیدها نسبت به سال‌های اول انقلاب
۷   رژيم صهيونيستى و آمریكا نسبت به سی سال قبل بمراتب ضعیف‌ترند
۸   رژيمهاى مخالف نظام جمهورى اسلامى درگير بحرانند
۹   تحولات شمال آفريقا و منطقه؛ بیداری اسلامی
۱۰   افزایش توان درونی جمهوری اسلامی از لحاظ منابع مادی و انسانی
۱۱   در هر برهه‌اى كه ما در مقابل جبهه‌ى دشمن انعطاف نشان داديم دشمن مواضع گستاخانه‌ترى عليه ما گرفته است.
۱۲   اگر در مقابل فشار های دشمن مقاومت مدبرانه كنیم ، حربه‌ی دشمن كندخواهد شد و امكان تكرار آن وجود نخواهد داشت
۱۳   هنوز حالت لازمِ متناسب اسلامى را در ميدان كار نداریم؛ باید تنبلی را كنار بگذاریم

بیانات رهبری معظم در دیدار كارگزاران نظام

چهارم رمضان المبارك ۱۴۳۳

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
الحمد للّه‌ ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيّةاللّه‌ فى الأرضين.

خوشامد عرض ميكنيم به همه‌ى برادران و خواهران عزيز، مسئولان مكرم و معزز دستگاه‌هاى گوناگون كشور؛ تشكر ميكنيم از آقاى رئيس جمهور محترم، به خاطر گزارش خوبى كه در اختيار همه‌ى ما قرار دادند.

آنچه كه من در آغاز عرايضم عرض ميكنم، تحريض و تحريض بر اغتنام فرصت اين روزها و شبهاست. ما احتياج داريم به اين كه از اين ساعات، از اين روزها و شبهاى پربركت حداكثر بهره را ببريم؛ با تقويت رابطه‌ى قلبى خودمان با عالم معنا، با عالم غيب، با ابتهال و تضرع و خشوع در مقابل رب‌الارباب، و با استحكام پيوند ولايت خودمان با اهل بيت (عليهم‌السّلام) و اين خاندان مكرم. اين اساس همه‌ى كارهاى نيكى است كه ميتواند از يك انسان مؤمن و كوشنده‌ى در راه حق سر بزند.

اگر از اين ساعات استفاده نكرديم، از اين فرصت استفاده نكرديم، روزى براى ما مايه‌ى حسرت خواهد شد؛ «و انذرهم يوم الحسرة اذ قضى الأمر و هم فى غفلة و هم لا يؤمنون».(۱) در ميانه‌ى غفلت و ناباورى، اين فرصتها از دست ميرود و در آن روزى كه هر ساعت ما، هر دقيقه‌ى ما، هر حركت ما، هر كلمه‌ى حرف ما حسابى دارد و محاسبه‌اى پاى آن هست، اين غفلت مايه‌ى حسرت خواهد شد. آنگاه وقت هم ديگر گذشته است؛ «اذ قضى الأمر». كار از كار گذشته است؛ آن روزى كه ما متوجه بشويم، ملتفت بشويم.

مرحوم آقاى ميرزا جواد آقاى ملكى (رضوان اللّه‌ عليه) در كتاب شريف «مراقبات»شان يك جمله‌اى به مناسبت ساعت ليلةالقدر دارند، كه من يادداشت كردم. البته اين مربوط به هميشه است، اما ايشان به اين مناسبت فرموده‌اند. «فاعلم يقينا انّك ان غفلت عن مثل هذه الكرامة و ضيّعتها باهمالك»،؛ اگر غفلت كنيم، اين فرصتها را تضييع كنيم، از دست بدهيم، بعد: «و رأيت يوم القيامة ما نال منها المجتهدون». وقتى روز قيامت ميشود و اعمال انسانها را حاضر ميكنند و صورت ملكوتى اعمال ما در آنجا حضور مى‌يابد، شما نگاه ميكنيد، مى‌بينيد همين عملى كه ميتوانستيد انجام بدهيد و نداديد، اين كلمه‌ى حرفى كه ميشد بزنيد كه در آن خير مردمى بود و نزديد، اين قدمى كه ميشد برداريد كه كسان مستحقى از آن منتفع ميشدند و برنداشتيد، اين كار كوچك، به وسيله‌ى كسانى انجام شده است؛ عده‌اى تلاش كردند، جد و جهد كردند و چه ثواب عظيمى خداى متعال آن روز به آنها ميدهد. ما در آن روز از آن ثواب محروميم. وقتى انسان مشاهده ميكند ديگرى كه اين عمل را انجام داد، اين كار خير را انجام داد، اين قدم را برداشت، اين عمل عبادى را انجام داد، به چه دستاورد عظيمى در آن روزى كه همه محتاجند، دست پيدا كرده است، ايشان ميفرمايند: «ابتليت بحسرة يوم الحسرة»؛ اينجاست كه انسان دچار حسرت ميشود؛ چه حسرتى! كه اى كاش اين كار را من انجام داده بودم، اين قدم را برميداشتم، اين حرف را زده بودم، اين كار را يا اين حرف را ترك ميكردم. بعد ايشان ميفرمايند كه حسرتِ «يوم الحسرة» مثل حسرتهاى معمولى نيست. انسان در دنيا هم گاهى اگر يك كارى را بكند، دستاوردى خواهد داشت؛ نميكند، بعد دچار حسرت و ندامت ميشود. اما اين كجا و آن كجا؟ ايشان ميفرمايند: «الّتى تصغر عندها نار الجحيم و العذاب الأليم»؛ اين حسرت آنقدر سخت است، آنقدر دردآور است كه در مقابل آن، آتش جهنم كوچك است. به تعبيرى، حسرت مثل سرب گداخته در درون انسان سرازير ميشود. «فتنادى فى ذلك اليوم مع الخاسرين النّادمين يا حسرتى على ما فرّطت فى جنب اللّه‌»، بعد «و لا ينفعك النّدم»؛ آن روز ديگر پشيمانى هم فايده‌اى ندارد.
KHAMENEI.IR
امروز شما از نعمت زندگى برخورداريد، بسيارى‌تان از نعمت جوانى برخورداريد، بحمداللّه‌ همه‌تان يا اغلبتان از نشاط و توانائى جسمى و فكرى برخورداريد، ميتوانيد كار كنيد، ميتوانيد از اين ساعات خوش بهره ببريد؛ از اين شبها، اين دعاها، اين مناجاتها، اين شب‌زنده‌دارى‌ها، اين نوافل. گاهى يك كار كوچك آنچنان اجر عظيمى دارد كه انسان در اين نشئه و در لابه‌لاى چهارچوبهاى مادى كه قرار دارد، باورش نمى‌آيد - «و هم لا يؤمنون»(۲) - اما هست. خب، اين يك فرصت، كه فرصت ماه رمضان است؛ آن هم يك فرصت، كه فرصت خدمت است. امروز شما مسئوليت داريد، فرصت خدمت داريد، مديريت داريد، ميتوانيد كار كنيد؛ از اين فرصت حداكثر استفاده را بايد كرد. از ساعات و آنات و امكانات گوناگون كه در اختيار شماست، استفاده كنيد. هر حركتى در اين نظام اسلامى، در اين كشور اسلامى و الهى كه خدمتى براى پيشرفت كشور باشد، از لحاظ معنوى، از لحاظ مادى، اجرهائى دارد كه انسان اگر در روز قيامت ببيند كه كسانى برخوردارند و او محروم است، دچار يك چنين حسرتى خواهد شد. اين حالا عرض ما، كه به نظر من بخش اصلى و مهم عرايض امروز ما هم همين است. من خودم بيش از شما احتياج دارم به اين كه به اين نصيحت و توصيه عمل كنم. ان‌شاءاللّه‌ خداوند متعال به همه‌ى ما اين توفيق را بدهد.

آنچه كه من امروز آماده كرده‌ام عرض بكنم، اين است كه توانائى و ظرفيت ملت ايران در حفظ انقلاب و پاسدارى انقلاب عظمت و اهميتى دارد كه شايد بشود گفت از اهميت خود اصل انقلاب كمتر نيست. ملت ايران در طول اين سى‌وسه سال توانست اين دستاورد عظيم را با كيفيت بالا حفظ كند. شما به اين انقلابهائى كه در اين يك سال و نيم اخير در منطقه اتفاق افتاده است، نگاه كنيد. شما كه به طور مجموعى نگاه ميكنيد، ميتوانيد قضاوت كنيد كه اين انقلابها در جهت درست حركت ميكند يا نميكند. دشمنان، مستكبرين، به طور مشخص رژيم صهيونيستى، دولت آمريكا، دولتهاى غربى، دارند تلاشهائى ميكنند براى اينكه بر اين انقلابها سوار شوند و آنها را منحرف كنند. شما ببينيد اينها دچار چه چالشهاى بزرگى هستند.

با توجه به اين چالشها انسان ميفهمد چه كار بزرگى در كشور ما انجام گرفته است كه اين انقلاب در جهت درست به سمت آرمانها راه خودش را حفظ كرده است؛ از ريل ارزشها و آرمانها بيرون نيفتاده است و حركت خود را به جلو ادامه داده است. اين در حالى است كه چالشها و تهديدها هم روند فزاينده‌اى داشته. از روز اول، تهديدهائى كه انقلاب و كشور با آنها مواجه بوده، دائماً پيچيده‌تر شده؛ هم ترور بود، هم شورشهاى قومى بود، هم جنگ بود، هم تحريم بود، هم محاصره بود. هرچه جلوتر آمديم، تهديدها را پيچيده‌تر كردند؛ دشمنان و مخالفين نظام، سردمدارى كردند. ماجراهاى تير سال 78، ماجراهاى سال 88 ، همه انواع و اقسام تهديدهائى است كه اين انقلاب و اين كشور و اين ملت با آنها مواجه بود. اين ملت از همه‌ى اينها عبور كرد و با استحكام در راه خودش دارد پيش ميرود. اينها چيزهائى است كه ما امروز و هميشه نياز داريم كه آنها را مورد نظر قرار بدهيم؛ ما را كمك خواهد كرد در پيمودن راههاى دشوار، گذشتن از پيچهاى تند و گردنه‌هاى سخت.

چيزى كه در اين حركتِ سى‌وسه ساله انسان مشاهده ميكند، درسى كه انقلاب داد و امام بزرگوار باقى گذاشت، اين است كه در اين حركت سى و سه ساله، آرمانها و آرزوهاى عظيمى كه اسلام آنها را به ما القاء ميكند و تعليم ميدهد، از نظر دور نماند؛ در عين حال واقعيتهاى موجود جامعه و جهان هم مورد توجه قرار گرفت؛ اين كمك كرد به اين كه اين حركت بتواند ادامه پيدا كند؛ يعنى تركيب آرمان‌خواهى و آرمان‌گرائى با واقع‌بينى. يك حرفى را سر زبانها انداختند، درباره‌اش نوشتند و گفتند؛ الان هم انسان در گوشه و كنار ميشنود كه ملاحظه‌ى واقعيتهاى جامعه و جهان، با آرمان‌گرائى نميسازد. آرمان‌گرائى را اشتباه كردند با رؤياگرائى. آنچه كه ما ميخواهيم دنبال كنيم و اصرار بر آن داريم، اين است كه واقع‌بينى، مشاهده‌ى واقعيات جامعه و جهان، با آرمان‌گرائى و تعقيب آرمانها و آرزوهاى بزرگ ملت ايران هيچگونه تنافى و تعارضى ندارد. اگر ما توانستيم آرمان‌گرائى را با واقع‌بينى و واقع‌گرائى همراه كنيم، ترجمه‌ى عملياتى‌اش ميشود اينكه ما تدبير را با مجاهدت تركيب كنيم؛ هم مجاهدت كنيم و مجاهدانه حركت كنيم، هم اين حركت مجاهدانه در يك چهارچوب تدبيرشده‌اى قرار بگيرد؛ كه اين، آگاهى عمومى، آگاهى دست‌اندركاران، همراهى دلها و زبانها در همه‌ى عرصه‌ها را ميطلبد.

بعضى وانمود ميكنند كه آرمان‌گرائى با واقع‌بينى نميسازد؛ اين را ما بشدت رد ميكنيم. بسيارى از آرمانهاى جامعه‌ى ما و مطالبه‌ى آنها جزو واقعيتهاى جامعه است. مردم مايلند عزت ملى داشته باشند، مردم مايلند زندگى ايمانمدار و دينمدار داشته باشند، مردم مايلند در امور اداره‌ى كشور و مديريت كشور سهيم باشند - يعنى مردم‌سالارى - مردم مايلند پيشرفت داشته باشند، استقلال سياسى و اقتصادى داشته باشند؛ اينها خواسته‌هاى عمومى مردم است. اين خواسته‌ها، واقعيتهاى جامعه است؛ اين واقعيتها دقيقاً در جهت آرمان‌خواهى است؛ اينها كه مسائل تحليلى و ذهنى نيست، اينها كه موهومات نيست، اينها كه ذهنيات نيست؛ اينها واقعياتى است كه در جامعه وجود دارد. يك جامعه‌ى زنده و مؤمن دنبال اين چيزهاست؛ ميخواهد عزت ملى داشته باشد، ميخواهد استقلال داشته باشد، ميخواهد پيشرفت داشته باشد، ميخواهد آبروى بين‌المللى داشته باشد؛ اينها خواسته‌هائى است كه مردم دارند؛ اينها در جهت آرمانهاست؛ و اين خواستن، جزو واقعيتهاى قطعى جامعه است. بنابراين واقعيات ميتواند در خدمت و معطوف به آرمانها باشد. بله، ذكر آرمانها بدون توجه به واقعيتها و بدون ملاحظه‌ى سازوكارهاى معقول و منطقىِ رسيدن به آرمانها، خيال‌پردازى است؛ آرمانها در حد شعار باقى خواهد ماند؛ ليكن وقتى كه مسئولان كشور آرمانها را به صورت منطقى و متين دنبال كردند، مردم همراهى كردند، اينجا آنجائى است كه واقعيتهاى جامعه با آرمانها هماهنگ ميشود. خب، اين يك امر اساسى و يك پايه‌ى اساسى براى حركت كشور است.

من مايلم يك مقدارى از واقعيتهاى جامعه را مطرح كنم. واقعيتهائى وجود دارد كه اگر ما اين واقعيتها را در محاسبات خودمان نياوريم، قطعاً در قضاوت اشتباه خواهيم كرد؛ در انتخاب راه هم اشتباه خواهيم كرد. اين واقعيتها را بايد ديد. البته هيچكدام از اين واقعيتهائى كه من عرض ميكنم، تحليل نيست؛ همه واقعيتهاى مشهودِ پيش روى ماست.
 من قبلاً اين را عرض بكنم؛ ما وقتى كه ميخواهيم آرمان‌گرائىِ همراه با واقع‌بينى داشته باشيم - يعنى واقعيتها را ببينيم، بر اساس واقعيتها حركت خودمان را تنظيم كنيم - بايد توجه كنيم كه به لغزشهائى كه در اينجا ممكن است پيش بيايد، دچار نشويم. لغزشگاه‌هائى وجود دارد. يك لغزشگاه، واقعيتْ‌پندارى است؛ چيزهائى را كه واقعيت ندارد، انسان واقعيت تصور كند. دشمنانى كه جبهه‌اى را در مقابل كشور ما، ملت ما، انقلاب ما تشكيل دادند، سعى ميكنند واقعيت‌سازى كنند، واقعيت‌نمائى كنند، يك چيزهائى را به عنوان واقعيتهاى مسلّم در نظر ما جلوه‌گر كنند؛ در حالى كه واقعيتها آنها نيست. بايد مواظب باشيم درگير و دچار واقعيت‌سازى‌هاى خلاف واقع نشويم. فرض بفرمائيد اگر چنانچه ما توان خودمان را بيشتر از واقع بدانيم، يا كمتر از آنچه كه واقعيت است، بدانيم، دچار خطا خواهيم شد؛ توان دشمن را هم اگر بيشتر از آنچه كه هست، يا كمتر از آنچه كه هست، ببينيم، دچار اشتباه محاسبه خواهيم شد. اين از آنجاهائى است كه طراحان دشمن وارد ميدان ميشوند. شما ملاحظه كنيد؛ در تبليغات گسترده‌ى رسانه‌اىِ دشمنان ما سعى ميشود توان داخلى و ملى كشور تحقير شود و كوچك شمرده شود؛ متقابلاً توان دشمن بيش از آنچه كه هست، معرفى شود؛ اين يكى از لغزشگاه‌هاست. اگر ما از آن مقدارى كه دشمن بايد مورد ملاحظه قرار بگيرد، بيشتر او را محاسبه كرديم و بيشتر از او ترسيديم، قطعاً دچار خطاى در محاسبه خواهيم شد؛ راه را عوضى خواهيم رفت؛ اين يكى از لغزشگاه‌هاست.

يكى از لغزشگاه‌ها در ديدن واقعيت، برميگردد به درون خود ما. گاهى دلبستگى‌هاى ما فلج كننده است. دلبستگى‌هاى ما موجب ميشود كه ما يك چيزهائى را واقعيت بپنداريم كه واقعيت ندارد؛ در واقع خطائى است كه نفس راحت‌طلب ما يا دلبسته‌ى ما به مسائل مادى، بر ما تحميل ميكند؛ در حالى كه واقعيت ندارد.

يكى از اين لغزشگاه‌ها اين است كه انسان تصور كند دست يافتن به آرمانها بدون هزينه امكان‌پذير است. ما در دوران مبارزات هم ميديديم؛ بعضى‌ها بودند كه اهداف مبارزات را قبول داشتند، اما حاضر نبودند در راه اين مبارزات هزينه‌اى بدهند، قدمى بردارند. امروز چنين كسانى هم هستند؛ تصور ميكنند كه بايد به هدفها رسيد، بدون دادن هزينه؛ لذا آنجائى كه پاى هزينه دادن در ميان است، عقب ميكشند. اين عقب‌كشيدن‌ها در بسيارى از موارد موجب ميشود كه انسان در محاسبه اشتباه كند؛ خطى را كه بايد در مقابل دشمن دنبال كند، دنبال نكند.

يك لغزش ديگر اين است كه ما بخشى از واقعيتها را ببينيم، بخش ديگرى از واقعيتها را نبينيم؛ اين هم موجب خطاست؛ خطاى در محاسبه را به دنبال خواهد داشت. واقعيتها را بايد با هم ديد و دانست.

حالا من يك تعدادى از اين واقعيتها را ميگويم. مدعى نيستيم كه همه‌ى واقعيتهاى كشور را در اينجا بيان خواهيم كرد؛ ليكن يك مدخلى است، ميتواند چشم ما را به سوى واقعيتهاى گوناگون باز كند. ما در چه وضعى هستيم؟ كجا قرار داريم؟ چه داريم؟ چه نداريم؟ ملاحظه‌ى اين واقعيتها، با قضاوتى كه بنده در اين مسئله پيش خودم دارم، بسيار اميدبخش است. وقتى ما واقعيتها را كنار هم ميگذاريم، اينها را ملاحظه ميكنيم؛ احساس ميكنيم كه راه ملت ايران به سوى آرمانهاى بلند، يك راهِ گشوده است. اين راه، چالش دارد؛ اما راه باز است، بن‌بست وجود ندارد. هدف جبهه‌ى مخالف نظام اسلامى و انقلاب اسلامى و دشمن ما اين است كه راه را بن‌بست نشان بدهد. خودشان هم ميگويند ما بايستى اين كارها را بكنيم، اين فشارها را وارد كنيم، اين محاصره را بكنيم، اين تحريم را بكنيم، تا مسئولان جمهورى اسلامى در محاسبات خودشان تجديدنظر كنند. من عرض ميكنم؛ ملاحظه‌ى واقعيتها نه فقط موجب ميشود ما در محاسبات گذشته‌مان تجديدنظر نكنيم، بلكه ما را به درستىِ راهى كه پيموديم و راهى كه انقلاب جلوى ما گذاشته، مطمئن‌تر ميكند.

يكى از واقعيتهاى موجود كشور - كه امروز بيش از سالهاى گذشته هم اين واقعيت به رخ نظام اسلامى كشيده ميشود - وجود فشارها و تهديدهاست. كشور با زورآزمائى چند قدرت و دولت مستكبر روبه‌رو است. همين طور كه مكرر عرض كرديم، طرف مقابل ما جامعه‌ى جهانى نيست، دولتها نيستند، ملتها نيستند؛ چند دولتند؛ منتها دستگاه رسانه‌اىِ قوى دارند. اين چيزى كه ما بايد اقرار كنيم كه آمريكائى‌ها و غربى‌ها انصافاً در اين قضيه قوى هستند، قدرت رسانه‌اى است، قدرت تبليغات به معناى پروپاگاندا است؛ همانى كه خودشان ميگويند. آن چيزى كه ما اقرار ميكنيم كه اينها در آن قوى هستند، قدرت تبليغاتى و قدرت رسانه‌اى و وانمود كردن مطالبى است كه ميخواهند وانمود شود. امروز اينها با توان تبليغاتى و رسانه‌اىِ بالاى خود بشدت دارند اين را تبليغ ميكنند و ميگويند، و اين واقعيت دارد كه چند دولتند؛ منتها با همين نيروى رسانه‌اى، خودشان را به نام «جامعه‌ى جهانى» معرفى ميكنند، و دروغ ميگويند؛ جامعه‌ى جهانى نيست. اين يك واقعيت است.

ما با زورآزمائى چند دولت و چند قدرت استكبارى مواجه‌ايم. اينها يك سياهى‌لشكر هم پشت سرشان دارند، كه آنها هم با ما مخالفند؛ اما آنها موجوديتى از خودشان ندارند، توانى ندارند. اگر دست حمايت قدرتى مثل آمريكا از روى سرشان برداشته شود، صفرند؛ در معادلات جهانى و بين‌المللى به حساب نمى‌آيند؛ ليكن حالا به عنوان سياهى‌لشكر، پشت سر آمريكا و پشت سر رژيم صهيونيستى و شبكه‌ى صهيونيسم دنيا دارند حركت ميكنند. اين يك واقعيتى است، اين در مقابل ماست، اين از اول انقلاب شكل گرفته؛ كم هم نشده و افزايش هم پيدا كرده. البته در بزرگنمائىِ اين واقعيت هم همه همدستند؛ اين جزو همان لغزشگاه‌هاست. سعى ميكنند اين واقعيت را هرچه بزرگتر و شديدتر و سخت‌تر و تلخ‌تر نشان بدهند. ما اين را قبول داريم كه در مقابل ما فشار هست، تحريم هست، توانائى‌هاى اقتصادى، توانائى‌هاى سياسى، امنيتى و امثال اينها و بخصوص رسانه‌اى پشت سر اين حركت وجود دارد؛ اين يك واقعيت است.

واقعيت ديگرى كه در كنار اين واقعيت بايد ديده شود، اين است كه وانمود ميشود اين زورآزمائى به خاطر مثلاً مسئله‌ى هسته‌اى يا مسئله‌ى حقوق بشر است؛ و اين دروغ است. دروغ بودن اين ادعا، يكى از واقعيتهاست. نه اينكه ما بگوئيم اين واقعيت است؛ امروز در دنيا كسى نيست كه باور كند آمريكا دنبال حقوق بشر است، دنبال حقوق ملتهاست؛ يا رژيم صهيونيستىِ نسل‌كش و كودك‌كش دنبال اجراى دموكراسى در كشورهاى دنياست. پرونده‌ى آمريكا، پرونده‌ى رژيم صهيونيستى، پرونده‌ى همين چند قدرت كه در مقابل جمهورى اسلامى قرار دارند، از لحاظ مسئله‌ى حقوق بشر و طرفدارى از حقوق ملتها و حقوق انسانها، پرونده‌ى بسيار سياهى است. شصت سال نسل‌كشى در فلسطين، نقض حقوق بشر نيست؟ دادن سلاح اتمى به دولت غاصب صهيونيستى، نقض صلح جهانى نيست؟ اينهائى كه اين كارها را كردند، ميتوانند مدعى دفاع از صلح جهانى باشند؟ دادن سلاح شيميائى به كسى مثل صدام، نقض حقوق بشر نيست؟ كارهائى از قبيل آنچه كه در ابوغريب و گوانتانامو و افغانستان و عراق و نقاط ديگرى از دنيا به وسيله‌ى آمريكائى‌ها، به وسيله‌ى غربى‌ها، به وسيله‌ى انگليس اتفاق افتاده است، جائى براى ادعاى دفاع از حقوق بشر باقى ميگذارد؟ بنابراين اينكه اينها ميگويند مقابله‌ى ما با جمهورى اسلامى براى حقوق بشر است، دروغ است؛ اين هم كه ميگويند مقابله‌ى با جمهورى اسلامى براى سلاح هسته‌اى است، دروغ است؛ اين را ما اول با حدس بيان ميكرديم، بعد در مذاكرات و مبادلات بين‌المللى براى ما روشن شد كه آنها ميدانند جمهورى اسلامى دنبال سلاح هسته‌اى نيست؛ اين را باور كردند و قبول دارند، و واقعيت هم همين است؛ در عين حال مسئله‌ى سلاح هسته‌اى را مطرح ميكنند. پس ادعاى اينكه اين فشارها، اين تحريمها، اين محاصره‌ها، اين دشمنى‌ها و خصومتها به خاطر مسئله‌ى سلاح هسته‌اى و مسئله‌ى توان هسته‌اى است، يك دروغ است؛ اين دروغ بودن هم يك واقعيت است.

واقعيت اين است كه مخالفت آنها به خاطر اصل انقلاب و اصل تشكيل نظام اسلامى است. اينها در اين منطقه با خيال راحت داشتند حكومت ميكردند. كشورى مثل ايران با اين منابع سرشار، با اين امكانات فراوان، توى مشت آنها بوده است؛ هر كار ميخواستند، ميكردند؛ هر تصميمى ميخواستند، ميگرفتند؛ از امكانات اين كشور در پيشبرد مقاصد خودشان همه‌ى استفاده‌ها را ميكردند، ولى الان از آن محروم شده‌اند. فقط اين هم نيست؛ اين حركت موجب شده است كه اين داعيه و اين انگيزه در دنياى اسلام بيدار شود، كه امروز نشانه‌هايش را در شمال آفريقا و در خاورميانه و در همه‌ى كشورها و ملتها داريم مشاهده ميكنيم؛ اينها از اين ناراحتند. نقطه‌ى كانونى، جمهورى اسلامى است؛ ميخواهند به جمهورى اسلامى ضربه وارد كنند و اين را عبرتى قرار بدهند براى ديگران؛ انگيزه‌ى واقعى اين است. اين هم يك واقعيت است.
 يك واقعيت ديگر اين است كه اين چالشهائى كه امروز براى جمهورى اسلامى وجود دارد، جديد نيست. اين هم تحليل نيست، اين واقعيت است؛ اين را همه مى‌بينند، مشاهده ميكنند. يك روزى بود كه كشتى‌هاى نفتى و غيرنفتى ما را در خليج فارس ميزدند؛ يك روزى بود كه پايانه‌ى نفتى خارك را بمباران ميكردند؛ يك روزى بود كه همه‌ى مراكز صنعتىِ موجود ما زير چتر بمباران دشمن بود؛ اينها چيزهائى است كه به چشم خودمان ديديم؛ ما اين روزها را گذرانديم؛ اينها براى ما جديد نيست. امروز جرأت نميكنند به جمهورى اسلامى نزديك شوند - كه حالا عرض خواهم كرد - اين هم بخش ديگرى از واقعيتهاست. يك روزى اين جرأت را داشتند، مى‌آمدند، ضربه ميزدند، حمله ميكردند. جنگ صدام با ما كه جنگ يك دولت با ما نبود؛ جنگ بين‌المللى عليه ما بود. بنابراين، اين چالشهائى كه وجود دارد - تهديد ميكنند، ميگويند، ميشمرند، بزرگنمائى ميكنند - براى جمهورى اسلامى جديد نيست. اين هم يك واقعيت.

يك واقعيت ديگر اين است كه نظام جمهورى اسلامى از همه‌ى اين دشوارى‌ها و گردنه‌هاى سخت عبور كرده. مگر عبور نكرديم؟ مگر متوقف مانديم؟ مگر توانستند به جمهورى اسلامى ضربه وارد كنند؟ مگر توانستند به آرمانها و اصول جمهورى اسلامى خدشه‌اى وارد كنند؟ نتوانستند. اين هم يك واقعيت است. اين واقعيتها بايد دائماً جلوى چشم ما باشد.
 يك واقعيت ديگر اين است كه ما در همين شرائط تهديد، پيشرفت كرديم. در طول اين سالهاى متمادى، ما در همه‌ى حوزه‌ها جلو رفتيم؛ در حوزه‌ى دانشهاى پيچيده پيشرفت كرديم؛ در حوزه‌ى فناورى‌هاى مورد نياز كشور پيشرفت كرديم؛ در زمينه‌ى دارو، حمل و نقل، مسكن، آب، راه، كشور پيشرفتهاى برجسته‌اى كرده؛ كه امروز بخشى از آمارها را آقاى رئيس جمهور گفتند و شما شنيديد. با وجود همه‌ى اين فشارها، كشور در طول اين سالها مرتب جلو رفته است. در حوزه‌ى بعضى از دانشهاى مهم و انحصارى و منحصربه‌فرد - در ليزر، در نانو، در سلولهاى بنيادى، در صنعت هسته‌اى - كشور رتبه پيدا كرده. خب، اينها الگوسازى در دنياى اسلام است؛ اين يك واقعيتى است. ما متوقف نمانديم، ما دائم پيش رفتيم. نظام جمهورى اسلامى با همه‌ى اين تهديدهائى كه وجود داشته است - از قبيل تحريم و غيرتحريم و تهديد و كارهاى گوناگونِ پيچيده‌ى امنيتى و سياسى و غيره - اين پيشرفتها را داشته است. اين هم يك واقعيت است؛ اين هم تحليل نيست؛ اين هم محسوساتى است كه جلوى چشم همه‌ى ماست. شما مسئولين محترم هم بهتر از آحاد مردم اينها را ميدانيد.

يك واقعيت ديگر اين است كه كشور در مواجهه‌ى با چالشها و تهديدها، در مقايسه‌ى با سالهاى اول انقلاب، بمراتب قوى‌تر شده. امروز ما در مواجهه‌ى با تهديدها، از روز اول خيلى قوى‌تريم؛ هم اعتماد به نفسمان بيشتر است، هم توكلمان به خدا الحمدللّه كم نيست، هم توانائى‌هاى عينى و موجود و محسوس و ملموس ما بيشتر از گذشته است. قدرتها با همه‌ى توانشان دارند تلاش ميكنند، اعتراف ميكنند كه نميتوانند پيش بروند؛ نتوانستند كار خودشان را پيش ببرند.
 يك واقعيت ديگر اين است كه جبهه‌ى مقابل ما در طول اين سالها ضعيف‌تر شده است. يعنى اگر ما دو نماد اصلى اين جبهه را آمريكا و رژيم صهيونيستى بدانيم، و غرب را دنبال سر اينها بدانيم، واضح است كه اينها ضعيف‌تر شده‌اند. امروز رژيم صهيونيستى بمراتب ضعيف‌تر از بيست سال قبل و سى سال قبل است. بعد از حوادث شمال آفريقا و مسئله‌ى مصر، رژيم صهيونيستى بشدت تضعيف شده است؛ هم از درون دچار مشكل است، هم از بيرون مشكلات بى‌نهايتى دارد. آمريكاى امروز هم آمريكاى زمان ريگان نيست؛ اينها بمراتب عقب رفتند. در عراق وضعشان آنجورى شد؛ در افغانستان روزبه‌روز وضعشان بدتر شده است؛ در سياستهاى خاورميانه‌اى‌شان شكست خوردند؛ در جنگ سى‌وسه روزه، عاملشان كه رژيم صهيونيستى است، شكست خورد؛ در جنگ بيست و دو روزه، عاملشان كه رژيم صهيونيستى است، نتوانست در مقابل يك ميليون و اندى انسان بى‌دفاع كارى از پيش ببرد. اينها واقعيتهاى خيلى مهمى است. بنابراين اينها ضعيف شده‌اند. اينها نسبت به بيست سال قبل و سى سال قبل بمراتب ضعيف‌ترند. اين هم يك واقعيت ديگر است.

يك واقعيت ديگر اين است كه رژيمهاى مخالف نظام جمهورى اسلامى درگير بحرانند؛ همين چند دولت غربى، خودشان و اطرافيانشان دچار بحرانند. با اين بحران اقتصادى‌اى كه در اروپا وجود دارد، اتحاد اروپا جداً در تهديد است، يورو جداً مورد تهديد است. آمريكا هم به نحو ديگرى؛ كسرى بودجه‌ى فراوان، قرض فراوان، فشار مردم، حركت ضد وال‌استريت، حركت - به قول خودشان - نود و نُه درصدى. اينها حوادث مهمى است. البته وضع اروپا از آمريكا بدتر است؛ چند دولتشان سقوط كردند. الان در چندين كشور اروپائى بى‌ثباتى وجود دارد.

مشكلات آنها با مشكلات ما فرق هم ميكند. مشكلات اقتصادى و بحران اقتصادى اروپا با مشكلات اقتصادى‌اى كه ما احياناً دچارش ميشويم، متفاوت است. مشكلات ما مثل مشكلات يك گروه كوهنورد است كه دارد در راهى حركت ميكند. راه سختى است و البته مشكلاتى دارد؛ گاهى آب ميخواهند، گاهى غذا ميخواهند، گاهى مشكلات دارند، گاهى به يك مانعى برخورد ميكنند؛ اما دارند طرف بالا ميروند. مشكلات ما از اين قبيل است. مشكلات اروپائى‌ها مثل اتوبوسى است كه زير بهمن گير كرده. سالها خود آنها بدون اينكه بدانند، مقدمات اين مشكل را فراهم كردند. اين فاصله‌هاى طبقاتى، اين غلبه‌ى سازوكار ربا در مسائل مادى، اين تقويت زورمندان مادى، اين نفوذپذيرى از صهيونيستهاى پول‌پرست و مال‌پرست، آنها را دچار مشكلاتى كرده؛ اين بهمنى است كه روى سرشان افتاده. بنابراين مشكلات آنها با مشكلات ما خيلى متفاوت است. اين هم يك واقعيت است.

واقعيت ديگر، همين تحولات شمال آفريقا و تحولات مجموعه‌ى اين منطقه است. در بعضى جاها اين تحولات به تغيير نظامها و رژيمها منتهى شده؛ بعضى هم نشده، اما در خطرند. كه من از اينها عبور ميكنم.

يك واقعيت ديگر، توان افزايش‌يافته در درون جمهورى اسلامى است. ما كشور قدرتمندى هستيم. ما كشور دارا و توانائى هستيم. از لحاظ منابع، ما در رتبه‌هاى بالاى جهانى هستيم. در بعضى از منابع، رتبه‌ى اوّليم. در تركيب نفت و گاز، ما در دنيا اوّليم. از همه‌ى كشورهائى كه داراى نفت هستند يا داراى گاز هستند، مجموع نفت و گاز ما بيشتر است. از لحاظ منابع و معادن اساسى، كشور غناى بالا و فراوانى دارد. از لحاظ نيروى انسانى، ما هفتاد و پنج ميليون نفر جمعيت داريم؛ اين جمعيت عامل خيلى مهمى است.

من اين را همين جا عرض بكنم؛ جمعيت جوان و بانشاط و تحصيلكرده و باسواد كشور، امروز يكى از عاملهاى مهم پيشرفت كشور است. در همين آمارهائى كه داده ميشود، نقش جوانهاى تحصيلكرده و آگاه و پرنشاط و پرنيرو را مى‌بينيد. ما بايد در سياست تحديد نسل تجديدنظر كنيم. سياست تحديد نسل در يك برهه‌اى از زمان درست بود؛ يك اهدافى هم برايش معين كردند. آنطورى كه افراد متخصص و عالم و كارشناسان علمىِ اين قسمت تحقيق و بررسى كردند و گزارش دادند، ما در سال 71 به همان مقاصدى كه از تحديد نسل وجود داشت، رسيديم. از سال 71 به اين طرف، بايد سياست را تغيير ميداديم؛ خطا كرديم، تغيير نداديم. امروز بايد اين خطا را جبران كنيم. كشور بايد نگذارد كه غلبه‌ى نسل جوان و نماى زيباى جوانى در كشور از بين برود؛ و از بين خواهد رفت اگر به همين ترتيب پيش برويم؛ آنطورى كه كارشناسها بررسى علمى و دقيق كردند. اينها خطابيات نيست؛ اينها كارهاى علمى و دقيقِ كارشناسى‌شده است. اگر چنانچه با همين وضع پيش برويم، تا چند سال ديگر نسل جوان ما كم خواهد شد - كه امروز قاعده‌ى جمعيتى ما جوان است - و بتدريج دچار پيرى خواهيم شد؛ بعد از گذشت چند سال، جمعيت كشور هم كاهش پيدا خواهد كرد؛ چون پيرى جمعيت با كاهش زاد و ولد همراه است. يك زمانى را مشخص كردند و به من نشان دادند، كه در آن زمان، ما از جمعيت فعلى‌مان كمتر جمعيت خواهيم داشت. اينها چيزهاى خطرناكى است؛ اينها را بايستى مسئولين كشور بجد نگاه كنند و دنبال كنند. در اين سياست تحديد نسل حتماً بايستى تجديدنظر شود و كار درستى بايد انجام بگيرد. اين مسئله‌ى افزايش نسل و اينها جزو مباحث مهمى است كه واقعاً همه‌ى مسئولين كشور - نه فقط مسئولين ادارى - روحانيون، كسانى كه منبرهاى تبليغى دارند، بايد در جامعه درباره‌ى آن فرهنگ‌سازى كنند؛ از اين حالتى كه امروز وجود دارد - يك بچه، دو بچه - بايد كشور را خارج كنند. رقم صد و پنجاه ميليون و دويست ميليون را اول امام گفتند - و درست هم هست - ما بايد به آن رقمها برسيم.
 هر برهه‌اى كه ما در مقابل جبهه‌ى دشمن انعطاف نشان داديم و با توجيه‌هائى عقب‌نشينى كرديم -  مثلاً يك وقت گفتيم بگذاريد بهانه را از دست دشمن بگيريم، يك وقت گفتيم بگذاريد سوءظن دشمن را از خودمان زائل كنيم - دشمن مواضع گستاخانه‌ترى عليه ما گرفته. در آن روزى كه ادبيات مسئولين ما آلوده شد به حرفها و تعبيرات تملق‌آميز نسبت به غرب و فرهنگ غربى، در آن روز اينها ما را «محور شرارت» معرفى كردند! چه كسى؟ آن كسى كه خودش مجسمه‌ى شرارت بود. رئيس جمهور قبلى آمريكا - مجسمه‌ى شرارت - ايران اسلامى را «محور شرارت» معرفى كرد! اين كِى بود؟ آن وقتى كه ما در ادبيات خودمان، در اظهارات خودمان، حرفهاى تملق‌آميز نسبت به غرب و نسبت به آمريكا و اينها را تكرار ميكرديم. اينها اينجورى‌اند. در همين قضيه‌ى هسته‌اى، آن وقتى كه ما با اينها همراهى كرديم و عقب‌نشينى كرديم - البته براى ما تجربه‌اى بود، اما اين واقعيت است - اينها جلو آمدند؛ اينقدر جلو آمدند كه من در همين حسينيه گفتم اگر بنا باشد كه اين روال از سوى آنها ادامه پيدا كند، من خودم وارد قضيه خواهم شد؛ و وارد قضيه شدم؛ ناچار شديم؛ اينها كار ما نيست.
 عقب‌نشينى‌ها آنها را گستاخ‌تر كرد، طلبگارتر كرد. يك روزى بود كه مسئولين ما قانع بودند كه اجازه بدهند ما ۲۵ سانتريفيوژ در كشور داشته باشيم؛ آنها گفتند نميشود! اينها قانع شدند كه 5 تا سانتريفيوژ داشته باشيم؛ باز هم گفتند نميشود! مسئولين ما قانع شدند كه ۳ تا سانتريفيوژ داشته باشيم؛ باز هم گفتند نميشود! امروز گزارش را شنيديد، یازده هزار سانتريفيوژ داريم! اگر ما آن عقب‌نشينى‌ها را، آن انعطافها را ادامه ميداديم، امروز از پيشرفت هسته‌اى كه هيچ خبرى نبود، به اين نشاط علمى هم كه در چند سال اخير در كشور وجود پيدا كرده - اين حركت علمى، اين جوانها، اين ابتكارات، اختراعات، پيشرفتهاى گوناگون در بخشهاى مختلف - قطعاً لطمه ميخورد؛ چون اولاً نسبت به هر يك از آنها ممكن بود يك بهانه‌اى بياورند؛ ثانياً حركت هسته‌اى و صنعت هسته‌اى، نماد پيشرفت يك كشور است. اين هم يك واقعيت ديگر است.
 يك واقعيت ديگر هم اين است كه اگر كشور در مقابل فشارهاى دشمن - از جمله در مقابل همين تحريمها و از اين چيزها - مقاومت مدبرانه بكند، نه فقط اين حربه كُند خواهد شد، بلكه در آينده هم امكان تكرار چنين چيزهائى ديگر وجود نخواهد داشت؛ چون اين يك گذرگاه است، اين يك برهه است؛ كشور از اين برهه عبور خواهد كرد. اين چيزهائى كه الان آنها تهديد ميكنند، تحريم ميكنند، جز آمريكا و جز رژيم صهيونيستى، هيچ كس ذى‌نفع از اين تحريمها نيست. ديگران را با زور و با فشار و با رودربايستى و با اين چيزها وارد ميدان كردند. خب، پيداست كه زور و فشار و رودربايستى نميتواند خيلى ادامه پيدا كند - يك مدتى است - شاهدش هم اين است كه مجبور شدند بيست تا كشور را از همين تحريمهاى نفتى و امثال اينها استثناء كنند! ديگرانى هم كه استثناء نشدند، خودشان مايل نيستند، و بيش از آنچه كه ما بخواهيم يا همان اندازه كه ما ميخواهيم، آنها دنبال راه‌حل ميگردند. بنابراين بايستى مقاومت كرد. خب، اينها واقعيتهاى ملموس است. اينهائى كه عرض كردم، هيچكدامش تحليل نبود، ذهنى نبود؛ چيزهائى است كه مشاهده ميكنيم.
KHAMENEI.IR
البته در كنار اين واقعيتها، اين واقعيت هم هست كه ما هنوز آن حالت لازمِ متناسب اسلامى را در ميدان كار و اينها در خودمان به وجود نياورديم؛ يك قدرى دچار تنبلى هستيم؛ اين جزو ميراثهاى دوران استبداد و تسلط ديكتاتورى بر كشور است. وقتى در يك كشورى ديكتاتورى بود، مردم تنبل ميشوند؛ استعدادها به ميدان تجربه و عمل وارد نميشوند. اين ميراث دوران استبداد است كه در ما وجود دارد. بايد تنبلى را كنار بگذاريم. آن خطرپذيرى لازم در همه‌ى بخشهاى جامعه نيست. با توكل به خداى متعال، و با تدبير و درايت لازم، بايد خطرپذيرى وجود داشته باشد؛ اين را بايد همه داشته باشيم.

خب، اينكه ما عرض كرديم وضعيت بدر و خيبر، يعنى همين. وضعيت بدر و خيبر يعنى تهديد هست، چالش هست، اما بن‌بست نيست. در بدر امكانات كم بود، اما غلبه حاصل شد. امكانات طرف مقابل، چندين برابر؛ شايد در بعضى بخشها، غيرقابل مقايسه‌ى با امكانات جبهه‌ى اسلام بود. در خيبر سختى وجود داشت؛ رفتند مدتها آنجا ماندند؛ مقاومت دشمن شديد بود؛ اما غلبه پيدا كردند. چالش هست؛ اما در قبال چالش، توان و قدرت و استعداد و ظرفيت هم وجود دارد. اين، معناى وضعيت بدر و خيبر است. اگر اين ظرفيت را به ميدان آورديم، اگر نقاط ضعف را كم كرديم، پيشرفت خواهيم كرد.
 آنچه كه من در دنباله‌ى عرايضم عرض ميكنم - كه ديگر وقت دارد تمام ميشود و مجال نيست - اين است كه برادران و خواهران عزيز! مسئولان محترم! ما بايد مسائل كشور را با اين ديد نگاه كنيم؛ آرمانها جلوى چشم ما باشد؛ واقعيتهاى تشويق‌كننده جلوى چشم ما باشد. در مورد واقعيتهاى منفى - كه در واقع در بعضى موارد واقعيت‌سازى است، واقعيت‌نمائى است - دچار اشتباه نشويم. البته توان دشمن را دست‌كم نگيريم، سهل‌انگارى و ساده‌انگارى نكنيم. مسئله، مسئله‌ى اساسى و مهمى است. شما مثل يك رياضيدانى كه ميخواهد يك مسئله‌ى مهم رياضى را حل كند، بر سر اين مسئله تلاشتان را به كار ببريد و مسئله را حل كنيد. شما رياضيدان بااستعدادى هستيد؛ اين هم يك مسئله‌ى رياضى است. اينجورى بايد با مسائل گوناگون برخورد كنيد. خوشبختانه انسان مشاهده ميكند كه همين روحيه هم در دستگاه‌هاى گوناگون وجود دارد. به مسئله‌ى اقتصاد بايد با اين ديد نگاه كرد.

ما چند سال پيش «اقتصاد مقاومتى» را مطرح كرديم. همه‌ى كسانى كه ناظر مسائل گوناگون بودند، ميتوانستند حدس بزنند كه هدف دشمن، فشار اقتصادى بر كشور است. معلوم بود و طراحى‌ها نشان ميداد كه اينها ميخواهند بر روى اقتصاد كشور متمركز شوند. اقتصاد كشور ما براى آنها نقطه‌ى مهمى است. هدف دشمن اين بود كه بر روى اقتصاد متمركز شود، به رشد ملى لطمه بزند، به اشتغال لطمه بزند، طبعاً رفاه ملى دچار اختلال و خطر شود، مردم دچار مشكل شوند، دلزده بشوند، از نظام اسلامى جدا شوند؛ هدف فشار اقتصادى دشمن اين است، و اين محسوس بود؛ اين را انسان ميتوانست مشاهده كند.
 من سال ۸۶ در صحن مطهر على‌بن‌موسى‌الرضا (عليه الصّلاة و السّلام) در سخنرانىِ اول سال گفتم كه اينها دارند مسئله‌ى اقتصاد را پيگيرى ميكنند؛ بعد هم آدم ميتواند فرض كند كه اين شعارهاى سال حلقه‌هائى بود براى ايجاد يك منظومه‌ى كامل در زمينه‌ى مسائل اقتصاد؛ يعنى اصلاح الگوى مصرف، مسئله‌ى جلوگيرى از اسراف، مسئله‌ى همت مضاعف و كار مضاعف، مسئله‌ى جهاد اقتصادى، و امسال توليد ملى و حمايت از كار و سرمايه‌ى ايرانى. ما اينها را به عنوان شعارهاى زودگذر مطرح نكرديم؛ اينها چيزهائى است كه ميتواند حركت عمومى كشور را در زمينه‌ى اقتصاد ساماندهى كند؛ ميتواند ما را پيش ببرد. ما بايد دنبال اين راه باشيم.

مسئله‌ى اقتصاد مهم است؛ اقتصاد مقاومتى مهم است. البته اقتصاد مقاومتى الزاماتى دارد. مردمى كردن اقتصاد، جزو الزامات اقتصاد مقاومتى است. اين سياستهاى اصل ۴۴ كه اعلام شد، ميتواند يك تحول به وجود بياورد؛ و اين كار بايد انجام بگيرد. البته كارهائى انجام گرفته و تلاشهاى بيشترى بايد بشود. بخش خصوصى را بايد توانمند كرد؛ هم به فعاليت اقتصادى تشويق بشوند، هم سيستم بانكى كشور، دستگاه‌هاى دولتى كشور و دستگاه‌هائى كه ميتوانند كمك كنند - مثل قوه‌ى مقننه و قوه‌ى قضائيه - كمك كنند كه مردم وارد ميدان اقتصاد شوند. كاهش وابستگى به نفت يكى ديگر از الزامات اقتصاد مقاومتى است. اين وابستگى، ميراث شوم صد ساله‌ى ماست. ما اگر بتوانيم از همين فرصت كه امروز وجود دارد، استفاده كنيم و تلاش كنيم نفت را با فعاليتهاى اقتصادىِ درآمدزاى ديگرى جايگزين كنيم، بزرگترين حركت مهم را در زمينه‌ى اقتصاد انجام داده‌ايم. امروز صنايع دانش‌بنيان از جمله‌ى كارهائى است كه ميتواند اين خلأ را تا ميزان زيادى پر كند. ظرفيتهاى گوناگونى در كشور وجود دارد كه ميتواند اين خلأ را پر كند. همت را بر اين بگماريم؛ برويم به سمت اين كه هرچه ممكن است، وابستگى خودمان را كم كنيم.

مسئله‌ى مديريت مصرف، يكى از اركان اقتصاد مقاومتى است؛ يعنى مصرف متعادل و پرهيز از اسراف و تبذير. هم دستگاه‌هاى دولتى، هم دستگاه‌هاى غير دولتى، هم آحاد مردم و خانواده‌ها بايد به اين مسئله توجه كنند؛ كه اين واقعاً جهاد است. امروز پرهيز از اسراف و ملاحظه‌ى تعادل در مصرف، بلاشك در مقابل دشمن يك حركت جهادى است؛ انسان ميتواند ادعا كند كه اين اجر جهاد فى‌سبيل‌اللّه‌ را دارد.

يك بُعد ديگرِ اين مسئله‌ى تعادل در مصرف و مديريت مصرف اين است كه ما از توليد داخلى استفاده كنيم؛ اين را همه‌ى دستگاه‌هاى دولتى توجه داشته باشند - دستگاه‌هاى حاكميتى، مربوط به قواى سه‌گانه - سعى كنند هيچ توليد غير ايرانى را مصرف نكنند؛ همت را بر اين بگمارند. آحاد مردم هم مصرف توليد داخلى را بر مصرف كالاهائى با ماركهاى معروف خارجى - كه بعضى فقط براى نام و نشان، براى پز دادن، براى خودنمائى كردن، در زمينه‌هاى مختلف دنبال ماركهاى خارجى ميروند - ترجيح بدهند. خود مردم راه مصرف كالاهاى خارجى را ببندند.

به نظر ما طرحهاى «اقتصاد مقاومتى» جواب ميدهد. همين مسئله‌ى سهميه‌بندى بنزين كه اشاره كردند، جواب داد. اگر چنانچه بنزين سهميه‌بندى نميشد، امروز مصرف بنزين ما از صد ميليون ليتر در روز بالاتر ميرفت. توانستند اين را كنترل كنند؛ كه خب، امروز در يك حد خيلى خوبى هست. حتّى بايد جورى باشد كه هيچ به بيرون نيازى نباشد، كه الحمدللّه‌ نيست. تحريم بنزين را در برنامه داشتند؛ اقتصاد مقاومتى تحريم بنزين را خنثى كرد. و بقيه‌ى چيزهائى كه مورد نياز كشور است.
 هدفمند كردن يارانه‌ها هم در جهت شكل دادن به اقتصاد ملى است؛ كه اينها ميتواند هم رونق ايجاد كند - در توليد، در اشتغال - و هم موجب رفاه شود؛ اينها مايه‌ى رشد توليد كشور، رشد اقتصادى كشور، مايه‌ى اقتدار يك كشور است. با رشد توليد، يك كشور در دنيا اقتدار حقيقى و آبروى بين‌المللى پيدا ميكند. اين كار بايستى به انجام برسد.

و استفاده‌ى حداكثرى از زمان و منابع و امكانات. از زمان بايد حداكثر استفاده بشود. طرحهائى كه سالهاى متمادى طول ميكشيد، امروز خوشبختانه با فاصله‌ى كمترى انسان مى‌بيند كه فلان كارخانه در ظرف دو سال، در ظرف  هجده ماه به بهره‌بردارى رسيد. بايد اين را در كشور تقويت كرد.

حركت بر اساس برنامه، يكى از كارهاى اساسى است. تصميمهاى خلق‌الساعه و تغيير مقررات، جزو ضربه‌هائى است كه به «اقتصاد مقاومتى» وارد ميشود و به مقاومت ملت ضربه ميزند. اين را، هم دولت محترم، هم مجلس محترم بايد توجه داشته باشند؛ نگذارند سياستهاى اقتصادى كشور در هر زمانى دچار تذبذب و تغييرهاى بى‌مورد شود.

يك مسئله هم مسئله‌ى وحدت و همبستگى است. در كشور ما خوشبختانه ملت متحدند؛ اين خيلى دستاورد مهمى است؛ از اين بايد صيانت كرد؛ نگذاريم از بين برود. اين اختلافاتى كه گاهى بين مسئولين بروز ميكند - كه به سطح رسانه‌ها هم كشيده ميشود؛ بيخود، بى‌مورد، بى‌فايده - به اتحاد ملى ضربه ميزند. يك عده ميشوند طرفدار اين، يك عده هم ميشوند طرفدار آن؛ مخالفت كردن، متهم كردن يكديگر؛ يك عده‌اى قوه‌ى مجريه را متهم كنند، يك عده‌اى از آن طرف قوه‌ى مقننه را متهم كنند، يك عده‌اى قوه‌ى قضائيه را متهم كنند، تقصيرها را گردن هم بيندازند؛ اين جزو كارهاى بسيار مضر است و دوستان محترم ما، مسئولان عزيز كشور بدانند كه اين در بين مردم هم هيچگونه آبرو و وجهه‌اى ايجاد نميكند كه ما مشكلات را هى به گردن اين و آن بيندازيم. نه، يك مشكلاتى وجود دارد؛ بايد حل كرد و ميتوانيم هم حل كنيم؛ ما از حل مشكلاتمان ناتوان نيستيم. همان طور كه عرض كردم، اينها واقعيتهاى كشور است كه دارد به ما نشان ميدهد.
 اميدواريم ان‌شاءاللّه‌ خداى متعال به بركت اين ماه و به بركت اين ساعات، بركات خودش را بر ملت عزيز ما و مسئولان ما نازل كند. پروردگارا ! به محمد و آل محمد، ملت ايران را، آحاد مردم را، مسئولان كشور را به طور كامل از بركات اين ماه بهره‌مند بفرما. پروردگارا ! به محمد و آل محمد، ملت ايران را، نظام جمهورى اسلامى را در همه‌ى عرصه‌ها بر دشمنانش پيروز كن. پروردگارا ! به محمد و آل محمد، بدخواهان جمهورى اسلامى و نظام مقدس اسلامى و ملت عزيز ايران را منكوب و مغلوب بفرما. پروردگارا ! دلهاى ما را از انگيزه‌هاى ناسالم، از احساسات ناسالم، پاك و مبرّا بفرما. پروردگارا ! دعاى حضرت بقيةاللّه‌ (ارواحنا فداه) را شامل حال ما بگردان؛ ما را شايسته‌ى دعاى آن بزرگوار قرار بده. پروردگارا ! آنچه گفتيم، آنچه كرديم، آنچه شنيديم، براى خودت و در راه خودت قرار بده و آن را به كرم خودت قبول بفرما.

والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته‌
 
۱) مریم: ۳۹
۲) مریم: ۳۹

فیلم: «آرمیتا مثل پری»/ مستندی دیدنی از حضور رهبرانقلاب در منزل شهید رضایی‌نژاد

«آرمیتا چند وقت پیش می‌گفت خواب بابا را دیدم. ما در پمپ بنزین بودیم؛ یک تانک پشت سر ما بود و یک کامیون جلوی ما ایستاده بود. آن تانک به کامیون شلیک کرد و راننده کامیون از داخل آن به بیرون پرت شد.» این روایت همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد از این روزهای آرمیتاست؛ دختر معصومی که یک سال پیش، پدرش را تقدیم پیشرفت و سربلندی ایران عزیز کرد.
 
به گزارش رجانیوز، حضور رهبر معظم انقلاب در خانه شهید داریوش رضایی‌نژاد و دیدار با خانواده ایشان یک تفاوت اساسی با سایر دیدارهای ایشان از خانواده شهدای هسته‌ای داشت و آن، حضور دختر زیبا و بامزه شهید رضایی‌نژاد در این دیدار و تعامل پدرانه رهبر انقلاب با او بود؛ تا جایی که «آرمیتا» به «آقا»، بادام‌زمینی تعارف کرد و برای ایشان نقاشی کشید و آیت‌الله خامنه‌ای هم حدیثی را در تایید موهای بلند و زیبای این دختر شهید روایت کردند.
 
این دیدار به دلیل بازی‌های کودکانه آرمیتا و حس پدرانه رهبر انقلاب نسبت به این دختر شهید، بازتاب بسیاری در میان مردم داشت و حتی رسانه‌های غربی نیز به آن پرداختند.
 
مستند تلویزیونی «آرمیتا مثل پری» که به‌مناسبت اولین سالگرد شهادت داریوش رضایی‌نژاد از شهدای عرصه علمی کشور تهیه شده است، دیشب بعد از خبر ۲۱ از شبکه اول سیما پخش شد که استقبال گسترده مردم را در پی داشت. این مستند مروری به زندگی شهید رضایی‌نژاد و پیوند عاطفی فرزند شهید با رهبر معظم انقلاب اسلامی داشته است. رجانیوز به مناسبت سالگرد شهادت این شهید، مستند «آرمیتا مثل پری» را منتشر می کند.

بيانات رهبری در محفل انس با قرآن

اول رمضان المبارك ۱۴۳۳

بسماللّهالرّحمنالرّحيم
خداى متعال را از اعماق دل و همهى زواياى جان سپاسگزاريم كه توفيق انس با قرآن و لذت از تلاوت قرآن را به ما، به ملت ما، به مردم ما عنايت كرده است. يقيناً هر يك از اين جلساتى كه براى قرآن و تلاوت قرآن تشكيل ميشود و عندليبان قرآنى در آن نغمهسرائى ميكنند، تأثير بسزائى در تعميق ايمان و عشق و محبت ما به قرآن دارد؛ و همه چيز در گرو همين است. اگر ملتى عقيدهى به حق را، عقيدهى به قرآن و معارف اسلامى را همراه كرد با محبت، رنگ و بوى لطيف گل محبت است كه ميتواند اعتقادات عميق را در عرصهى زندگى انسان بارور كند. اگر اين عقايد، اين پايبندىهاى عقلانى، با محبت و با عواطف عجين و همراه شد، آن وقت عرصه، عرصهى عمل قرآنى خواهد شد؛ توفيقات، روزافزون خواهد شد؛ پىدرپى خواهد شد؛ ما دنبال اين هستيم. اگر اين محافل قرآنى بتواند دلهاى ما را فراتر از جنبهى عقلانى، از جنبهى عاطفى و علقهى عشق و محبت، به قرآن نزديك كند، مشكلاتى كه بر سر راه جامعهى اسلامى است، برطرف خواهد شد؛ اين اعتقاد ماست.

البته ما به احساسات و عواطفِ تنها مطلقاً اكتفاء نميكنيم، اما اين را لازم ميدانيم. و خوشبختانه در جامعهى ما، در معارف اسلامىاى كه ما از طريق اهلبيت (عليهمالسّلام) ياد گرفتيم، اين معنا وجود دارد؛ عقل و عاطفه، هر دو همراه يكديگر.
 خوشبختانه كشور ما، ملت ما، جوانان ما، در مرحلهى انس با قرآن، امتحان خوبى دارند ميدهند. اين آشنائىها و خبرويتها و آگاهىها و قرآنفهمىها كه انسان كاملاً در اين جلسات و در اين تلاوتها مىبيند، و آنچه كه خارج از اين جلسه هم ميشنويم يا مىبينيم، اينها خيلى تفاوت دارد با آنچه كه در سالهاى قبل، در اوائل انقلاب، در اين كشور وجود داشت. بحمداللَّه جوانان ما، نوجوانان ما، مردان ما، زنان ما در انس با قرآن پيشرفت كردند؛ اين خيلى مژدهى بزرگى است؛ ما يك روزى از اينها محروم بوديم.

وقتى انس با قرآن پيدا شد، مجال تدبر و تأمل و تفكر در معارف قرآن به دست خواهد آمد. قرآن را نميشود سرسرى خواند و گذشت؛ قرآن احتياج دارد به تدبر، تكيهى بر روى هر كلمهاى از كلمات و هر تركيبى از تركيبهاى كلامى و لفظى. انسان هرچه بيشتر تدبر كند، تأمل كند، انس بيشترى پيدا كند، بهرهى بيشترى خواهد برد؛ قرآن اينجور است.

مشكلات هر جامعهاى با قرآن حل خواهد شد. با معارف قرآنى، مشكلات حل ميشود. قرآن راهحل معضلات زندگى بشر را به فرزندان آدم هديه ميكند؛ اين وعدهى قرآنى است و تجربهى دوران اسلام هم اين را نشان داده. هرچه ما به قرآن نزديكتر شويم، هرچه عمل قرآنى در ميان ما - چه در روح ما، چه در اعمال جسمانى ما، چه در فرد ما، چه در اجتماع ما - بيشتر شود، به سعادت، به حل مشكلات و معضلات نزديكتر ميشويم.

عزت در سايهى قرآن است، رفاه در سايهى قرآن است، پيشرفت مادى و معنوى در سايهى قرآن است، اخلاق نيك در سايهى قرآن است، سلطه و غلبهى بر دشمنان در سايهى قرآن است. ما ملتهاى مسلمان اگر اين حقايق را بدرستى درك كنيم و در راه رسيدن به اين هدفها تلاش كنيم، يقيناً بهرههاى زيادى خواهيم برد.

امروز ملتهاى مسلمان درگير مشكلات فراوانى هستند از ناحيهى تسلط كسانى كه نگاهشان به آفرينش، نگاه مادى است؛ نگاه سودجويانه است؛ نگاه پست يك انسانى است كه از معنويت بوئى نبرده. امروز تمدنى كه امكانات نظامى را در اختيار مستكبران قرار داده، مبتنى بر نگاه مادى به عالم آفرينش است. همين نگاه مادى است كه دنيا را بدبخت كرده؛ خود آنها را هم بدبخت كرده. وقتى نگاه، نگاه مادى بود، سودپرستانه بود، دور از معنويت بود، دور از اخلاق انسانى بود، نتيجه اين ميشود كه قدرت نظامى و قدرت سياسى و قدرت اطلاعاتى در راه به زنجير كشيدن ملتها به كار ميرود. تمدن غرب در اين چند قرن اخير كه به اوج رسيده، هيچ هنرى غير از اين نداشته است؛ بشريت را استثمار كردند، ملتها را به زنجير كشيدند، از علمشان استفاده كردند براى نابودى تمدنهاى ملتهاى ديگر و غلبهى بر آنها، بر فرهنگ آنها، بر اقتصاد آنها.

اگر شما اوضاع و احوال قرن هجدهم و قرن نوزدهم و قرن بيستم ميلادى را مطالعه كرده باشيد - همانى كه خود غربىها تدوين كردند و گفتند، نه آنچه كه مخالفان آنها و دشمنان آنها تدوين كردند - مىبينيد كه اينها چه كردند در شرق آسيا، در هند، در چين، در آفريقا، در آمريكا؛ چه بلائى بر سر بشريت آوردند؛ چه جهنمى براى ملتها و انسانها به وجود آوردند و آنها را سوزاندند؛ فقط براى بهرهكشى، براى استثمار. در علم پيشرفت كردند، در فناورى پيشرفت كردند، صنعت خودشان را به اوج رساندند، اما اين را در خدمت بدبخت كردن ملتها به كار بردند؛ چرا؟ چون آن تمدن پايهى معنوى نداشت، معنويت در آن نبود. وقتى معنويت نبود، اخلاق هم نخواهد بود. ادعاى آنها نسبت به اخلاق، ادعاى دروغين است؛ هيچ واقعيتى ندارد. بله، در فيلمهاى سينمائى، در تلاش هاليوودى، اخلاق هست، صبر هست، عقل هست؛ اما در واقعيت زندگى، اين حرفها وجود ندارد. وقتى دورى از معنويت شد، اين ميشود.

همين امروز شما ملاحظه كنيد؛ در يك كشورى در شرق آسيا - در ميانمار - هزاران انسان مسلمان دارند كشته ميشوند، دارند فدا ميشوند، بر اثر تعصب، بر اثر جهالت - اگر نگوئيم دستهاى سياسى در خود همين مسئله وجود دارد؛ فرض كنيم همان طور كه ادعا ميشود، بر اثر تعصبهاى دينى و مذهبى است - مدعيان دروغين حقوق بشر لب تر نميكنند. همانهائى كه براى حيوانات دل ميسوزانند، همانهائى كه اگر در جوامعى كه مستقل از آنها هستند، وابستهى به آنها نيستند، كوچكترين بهانهاى پيدا كنند، صد برابر آن را بزرگ ميكنند، اينجا در مقابل كشتار يك عده انسان بىگناه، بىدفاع، زن، مرد، كودك، سكوت ميكنند؛ توجيه هم ميكنند! اين، حقوق بشر اينهاست؛ حقوق بشرِ منقطع از اخلاق، منقطع از معنويت، منقطع از خدا. ميگويند اينها ميانمارى نيستند؛ خب، گيرم نباشند - البته دروغ ميگويند، سيصد چهارصد سال است كه اينها در آنجا زندگى ميكنند؛ آنطور كه به ما گزارش ميشود - بايد كشته شوند؟! همين حالت در طول سالهاى متمادى در همان كشور و در كشورهاى مجاور، از سوى غربىها، بخصوص از سوى انگليس، نسبت به همان مردم وجود داشته. پدر اين مردم را درآوردند؛ هرجا پا گذاشتند، جز فساد و نابودى حرث و نسل - همان طور كه خداى متعال در قرآن ميفرمايد - كارى نكردند. بله، براى اينكه بازار محصولات پيدا كنند، بازارهائى را آراسته كردند؛ مردم را با محصولات جديد آشنا كردند، براى اينكه تجارت خودشان را رونق بدهند. اين تمدن، منقطع از معنويت و قرآن است.

داعيهى ما ايجاد تمدنى است متكى به معنويت، متكى به خدا، متكى به وحى الهى، متكى به تعليم الهى، متكى به هدايت الهى. امروز اگر يك چنين تمدنى را ملتهاى اسلامى - كه بحمداللَّه بسيارى از ملتهاى اسلامى بيدار شدهاند و به پا خاستهاند - بتوانند پايهگذارى كنند، بشر سعادتمند خواهد شد. داعيهى جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى اين است؛ ما دنبال يك چنين تمدنى هستيم. اين را شما جوانهاى عزيز به خاطر بسپاريد، اين را شاخص و معيار قرار بدهيد.
 عمل خودمان را بايد قرآنى كنيم، الهى كنيم. به گفتن نيست، به زبان نيست، به ادعا كردن نيست؛ بايد در عمل، در اين راه حركت كنيم و قدم برداريم. با قرآن كه انس ميگيريد، قرآن را كه تلاوت ميكنيد، هر جائى دستورى است، هدايتى است، نصيحتى است، در درجهى اول سعى كنيد آن را در وجود خودتان، در باطن خودتان، در دل خودتان پايدار كنيد و آن را به عمل خودتان نزديك كنيد. هر كدام از ما اگر در عمل اين را متعهد شديم، جامعه پيش خواهد رفت، جامعه قرآنى خواهد شد.

بحمداللّه در جامعهى ما، در كشور ما، نهضت انس با قرآن، نهضت خوبى شده است. اين مسئلهى حفظ قرآن كه ما قبلاً سفارش كرديم، بحمداللَّه دارد در ميان جوانهاى ما انتشار پيدا ميكند؛ بايد هم انتشار پيدا كند؛ بايد هم با قرآن آشنا شويم، مأنوس شويم. وقتى قرآن را حفظ كرديد، ميتوانيد معانى قرآن را درست بفهميد؛ انسان وقتى معناى قرآن را فهميد، ميتواند در آن تدبر كند؛ وقتى تدبر كرد، ميتواند به معارف عالى دست پيدا كند و رشد پيدا كند. انسان با انس با قرآن، در درون رشد پيدا ميكند.

پروردگارا ! به محمد و آل محمد، ما را از قرآن جدا مكن. پروردگارا ! جامعهى ما را جامعهى قرآنى قرار بده؛ زندگى ما را با قرآن، و مرگ ما را در راه قرآن قرار بده. پروردگارا ! به محمد و آل محمد، قرآن را در قيامت شفيع ما قرار بده. پروردگارا ! دست ما را از قرآن و از اهلبيت - كه دو ثقل بزرگى هستند كه پيغمبر در ميان ما باقى گذاشته است - كوتاه مفرما. پروردگارا ! قرآن را از ما راضى كن؛ اهلبيت پيغمبر و ولى‌عصر (ارواحنا فداه) را از ما راضى بفرما. پروردگارا ! ما را در انجام وظائفمان موفق بگردان. در اين ماه مبارك رمضان، در اين روزهاى بابركت و شبهاى بابركت، توفيق بندگى و تضرع و خشوع و قرب به خود را به ما عنايت بفرما.

والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته

بيانات رهبر انقلاب در ديدار شركت‌كنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بيدارى اسلامى»


بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
 اولاً خوشامد عرض ميكنم به همه‌ى شما خواهران عزيز، دختران عزيزم، بانوان نخبه‌ى سراسر كشورهاى اسلامى؛ اينجا خانه‌ى شماست، متعلق به شماست و اميدواريم خداوند متعال، اين اجلاس را، اين ديدار را، براى امت اسلام مبارك فرمايد.
 اين اجتماع شما به نظر من بسيار حائز اهميت است. اجتماع بانوان نخبه از شرق و غرب دنياى اسلام، اهميتى دارد بيش از اهميت يك اجلاس براى بيدارى اسلامى. اين اهميت از اين جهت است كه فرصت شناسايى يكديگر، پيدا كردن يكديگر براى بانوان نخبه‌ى دنياى اسلام، در اين اجلاس فراهم شده است. و اين بسيار مهم است. صد سال است كه فرهنگ غربى به پشتوانه‌ى پول و زور و سلاح و ديپلماسى، سعى ميكند فرهنگ غربى را و اسلوب زندگى غربى را بر جوامع اسلامى در ميان زنان تحميل كند. صد سال تلاش شده است براى اينكه زن مسلمان را از هويت خود بيگانه كنند. تمام عوامل اثرگذارى و قدرت به كار رفته است: پول، تبليغات، اسلحه، فريبنده‌هاى گوناگون مادى، استفاده‌ى از غرائز طبيعى جنسى انسان؛ همه‌ى اينها را استخدام كرده‌اند براى اينكه زن مسلمان را از هويت اسلامى خود دور كنند. امروز اگر شما بانوى نخبه‌ى اسلامى تلاش كنيد كه اين هويت را به زن مسلمان برگردانيد، بزرگترين خدمت را به امت اسلامى و به بيدارى اسلامى و به عزت و كرامت اسلامى كرديد. اين اجتماع ميتواند گام بلند و مؤثرى در اين راه باشد. به نشستن دور يكديگر و چند روز گفتگو كردن اكتفا نكنيد و اين ديدار را مقدمه‌ى يك حركت بزرگ و ماندگار قرار بدهيد كه بر دنياى اسلام اثر بگذارد و ميتواند اثر بگذارد. بيدارى زنان، احساس شخصيت و هويت در ميان بانوان، آگاهى و بصيرت در ميان جامعه‌ى زن، تأثيرش بر روى بيدارى اسلامى و عزت اسلامى يك تأثير مضاعف است. اين مطلب اول.
 بعضى از خواهران در سخنرانى‌هاى مفيد و پخته و سنجيده‌اى كه بيان كردند، پيشنهادهائى را مطرح كردند. ما با دنبال كردن اين پيشنهادها موافقيم.
 يك مطلب اساسى، در مورد نگاه اسلام به جنس زن است. اين نگاه، درست نقطه‌ى مقابل نگاهى است كه فرهنگ غربى به جنس زن دارد. نگاه فرهنگ غربى به زن يك نگاه اهانت‌آميز است. اسم آن را آزادى ميگذارند، لكن در حقيقت آزادى نيست. غربى‌ها در طول دو سه قرن اخير، بر روى همه‌ى جنايات خود نامهاى زيبا گذاشتند. اگر قتل كردند، اگر غارت كردند، اگر به بردگى كشيدند، اگر ثروتهاى ملتها را مصادره كردند، اگر جنگهاى تحميلى ميان ملتها به وجود آوردند و ديگر جناياتى كه كردند، بر روى همه‌ى اينها نامهاى خوش‌ظاهر و فريبنده گذاشتند؛ نام آزادى‌طلبى، نام حقوق بشر، نام دموكراسى و امثال اينها. نام آزادى بر آنچه كه جهتگيرى فرهنگ غربى نسبت به زنان است، يك نام دروغين است؛ اين، آزادى نيست. اساس فرهنگ غرب اين است كه زن را به عنوان يك كالا، به عنوان يك وسيله‌ى تمتع براى مرد در جامعه عرضه بكند. تشويق و تحريص بر عريان‌گرائى به اين جهت است. در غرب، زن‌آزارى در طول صد سال و دويست سال گذشته افزايش پيدا كرده است، كاهش پيدا نكرده است. آزادى جنسى و بى بند و بارى جنسى در غرب موجب نشده است كه ديگ شهوتِ بشرى كه غريزى و طبيعى است، از جوشش بيفتد. قبلا اين جور تبليغ ميكردند، ميگفتند بگذاريد زن و مرد در جامعه روابط آزاد داشته باشند تا حرص شهوت جنسى كم بشود؛ عملاً معلوم شد كه قضيه بعكس است. هر چه آزادى روابط زن و مرد در جامعه بيشتر بشود، با وضعى كه به وجود آوردند، حرص شهوانى بشر بيشتر ميشود. امروز غربى‌ها خجالت نميكشند و مسئله‌ى همجنس‌بازى را به عنوان يك ارزش مطرح ميكنند. انسانِ با كرامت، عرق شرم بر پيشانى‌اش مينشيند، اما آنها خجالت نميكشند. نگاه غرب به زن، نگاهى است منحط، ناقص، گمراه‌كننده و غلط. نگاه اسلام به زن، نگاهى است عزت‌بخش، كرامت‌بخش، رشدآفرين، استقلال‌دهنده‌ى به هويت و شخصيت زن؛ اين ادعاى ماست. ما اين ادعا را با محكمترين ادله ميتوانيم اثبات كنيم.
 زن در محيط اسلامى رشد علمى ميكند، رشد شخصيتى ميكند، رشد اخلاقى ميكند، رشد سياسى ميكند، در اساسى‌ترين مسائل اجتماعى در صفوف مقدم قرار ميگيرد، در عين حال زن باقى ميماند. زن بودن، براى زن يك نقطه‌ى امتياز است، يك نقطه‌ى افتخار است. اين افتخارى نيست براى زن كه او را از محيط زنانه، از خصوصيات زنانه، از اخلاق زنانه دور كنيم. خانه‌دارى را، فرزنددارى را، شوهردارى را ننگ او به حساب بياوريم. فرهنگ غربى خانواده را متلاشى كرد. امروز يكى از مشكلات بزرگ دنياى غرب، متلاشى شدن خانواده‌هاست، افزايش فرزندان بى هويت است. اينها گريبان غرب را خواهد گرفت. حوادث اجتماعى بمرور پيش مى‌آيد. غرب از همين نقطه سخت‌ترين ضربه‌ها را خواهد خورد و اين تمدن مادى پر زرق و برق از همين نقطه فرو خواهد ريخت.
 اسلام با نظر كرامت به زن نگاه ميكند. همه‌ى خصوصيات انسانى ميان زن و مرد مشترك است. يك انسان قبل از آنى كه اتصاف پيدا كند به زن بودن، يا مرد بودن، متصف است به انسان بودن. در انسانيت، زن و مردى وجود ندارد، همه يكسانند. نگاه اسلام اين است. خصوصيات جسمى‌اى خداى متعال در دو جنس قرار داده است كه هركدام نقشى در ادامه‌ى آفرينش، در رشد و تعالى انسان، در حركت تاريخ بر عهده دارند؛ و نقش زن مهمتر است. مهمترين كار انسان، تداوم بخشيدن به نسل بشرى است؛ يعنى توليد مثل؛ نقش زن در اين كار قابل مقايسه با نقش مرد نيست. خانه از اين جهت مهم است، خانواده از اين جهت مهم است، محدوديتهاى اعمال غرائز جنسى از اين جهت مهم است؛ با اين ديد بايد به مسائل اسلام و به احكام شريعت اسلامى نگاه كرد. غربِ گمراه، اسم اينها را ميگذارد محدوديت. اسم آن اسارت گمراه‌كننده را ميگذارد آزادى! اين جزو فريبهاى غربى است. اين يك نكته درباره‌ى مسئله‌ى زن.
 شما بانوان نخبه، دختران نخبه، جوانان نخبه، يكى از مهمترين مسئوليتهاتان  امروز اين است كه نقش زن را از ديدگاه اسلام ترسيم كنيد، برجسته كنيد، روشن كنيد؛ تربيت انسانى زن بزرگترين خدمت به جوامع انسانى و اسلامى است؛ اين حركت بايد راه بيفتد. البته راه افتاده است، بايد تشديد بشود، بايد فراگير بشود، بايد پيش برود و شما در اين حركت، بدون ترديد پيروز خواهيد شد. يك كار اساسى اين است. اين يك مطلب.
 مطلبى ديگر در مورد نقش زنان در تحولات اجتماعى است؛ در انقلابها، در همين حركت بيدارى عظيم اسلامى. من به شما عرض كنم، اگر زنان در حركت اجتماعى يك ملتى حضور نداشته باشند، آن حركت به جائى نخواهد رسيد، موفق نخواهد شد.(1) اگر زنان در يك حركت حضور پيدا بكنند، يك حضور جدى و آگاهانه و از روى بصيرت، آن حركت به طور مضاعف پيشرفت خواهد كرد. در اين حركت عظيمِ بيدارى اسلامى، نقش زنان، يك نقش بى بديل است و بايد ادامه پيدا كند. زنان هستند كه همسران خود را و فرزندان خود را براى حضور در خطرناكترين ميدانها و جبهه‌ها آماده ميكنند و تشجيع ميكنند. ما در دوران مبارزه با طاغوت در ايران و همچنين بعد از پيروزى انقلاب تا امروز، برجستگى نقش زنان را به طور واضح و ملموس مشاهده كرديم و ديديم. اگر در جنگى كه هشت سال بر ما تحميل شد، زنان ما، بانوان كشور ما در ميدان جنگ، در عرصه‌ى عظيم ملى حضور نميداشتند، ما در اين آزمايش دشوار و پر محنت پيروز نميشديم. زنها، ما را پيروز كردند، مادران شهدا، همسران شهدا، همسران جانبازان، همسران اسرا و آزادگان ما؛ مادران اينها با صبر خود يك فضايى را در يك منطقه‌ى محدودى به وجود آوردند، كه آن فضا جوانها را، مردان را، به حضور مصممانه تشويق ميكرد؛ و اين در سراسر كشور گسترده شد و گسترده بود. نتيجه اين شد كه فضاى كشور ما يكسره فضاى مجاهدت شد، فضاى فداكارى و گذشت شد؛ گذشت از جان. و پيروز شديم. امروز در دنياى اسلام هم همين است؛ در تونس، در مصر، در ليبى، در بحرين، در يمن، در هر نقطه‌ى ديگر. اگر زنها در صفوف مقدم حضور خودشان را تقويت كنند و ادامه بدهند، پيروزى‌ها يكى پس از ديگرى نصيب آنها خواهد شد. در اين هيچ ترديدى نيست.(2)
 يك نكته‌ى ديگر، كلمه‌ى ديگر، در مورد اصل مسئله‌ى بيدارى اسلامى است. اين حادثه‌ى بزرگى كه در دنياى اسلام به وجود آمده است كه از تونس شروع شد و در مصر عظمتى پيدا كرد و بعد به كشورهاى ديگر منتقل شد، اين يك حادثه‌ى عجيبى است، نظير ندارد؛ در تاريخ ما هرچه انسان نگاه ميكند، اين حادثه يك حادثه‌ى عظيمى است، حادثه‌ى معمولى نيست. اين حادثه ميتواند مسير دنيا را عوض كند، ميتواند تسلط ظالمانه‌ى استكبار و صهيونيزم را بر دنياى اسلام، كه سالهاى متمادى است ادامه دارد، قطع كند، ميتواند امت اسلامى را متشكل كند؛ به شرط اينكه تداوم پيدا كند. حركتهاى اسلامى داراى موفقيتهائى هستند و در خطرِ شكستهائى هستند؛ آسيبهائى متوجه اينها ميشود، بايد اين آسيبها را شناخت و از آنها پيشگيرى كرد. امروز خوشبختانه ملتهاى مسلمان در شمال آفريقا خوش درخشيدند، خوب حركت كردند. حركت، حركت عظيمى است و بحمداللَّه تا امروز حركت موفق بوده است؛ لكن توجه كنيد كه غرب و در رأس آنها آمريكا و صهيونيسم با همه‌ى وجود به ميدان آمده‌اند و بيشتر به ميدان خواهند آمد تا بتوانند اين حركت را مهار كنند و بر اين امواج سوار بشوند؛ ملتها بايد بيدار باشند. آنها غافلگير شدند، نميتوانستد و نتوانستند پيش‌بينى كنند. اين غافلگيرى مكر الهى است؛ «و مكروا و مكر اللَّه واللَّه خير الماكرين».(3)
 در قضيه‌ى لبنان هم با غلبه‌ى جوانان مقاوم لبنانى بر ارتش مسلطِ مسلحِ صهيونيستى غافلگير شدند. در انقلاب اسلامى ايران در سى و سه سال قبل از اين هم غافلگير شدند. اين غافلگيرى‌ها ادامه داشته است. در اين حوادث غافلگير شدند و نتوانستند پيش‌بينى كنند و پيشگيرى كنند، لكن در صدد تداركند. يكى از كارهاشان اين است كه انگيزه‌هاى مردم را كم كنند. جوانان دنياى اسلام - چه زنان، چه مردان و نخبگان دنياى اسلام و بخصوص كشورهائى كه انقلاب كردند - بايد بدانند كه اگر در صحنه بايستند و مقاومت كنند، پيروزى آنها بر همه‌ى ساز و برگ استكبار قطعى است.(4) همه‌ى ابزارهاى اقتدار قدرتهاى استكبارى در مقابل حضور مردم، در مقابل ايمان ملتها كند است، ناكارآمد است. پول دارند، سلاح دارند، بمب اتم دارند، ارتشهاى مجهز دارند، وسائل ديپلماسى دارند، اما همه‌ى اينها در مقابل ايمان ملتها ناكارآمد است. مراقب باشيد كه اين ايمان از دست نرود؛ با ايجاد اختلاف، با سرگرم كردن و مشغول كردن، جوانها را يك جور، پيرها را يك جور، مذهبى‌ها را يك جور، غير مذهبى‌ها را يك جور. اجتماع مردم بر اساس شعارهاى دينى و اسلامى، تنها چيزى است كه ميتواند اين ملتها را پيش ببرد. و ما تجربه‌ى ممتد و طولانى‌اى در اين زمينه داريم.
 خواهران عزيز من! فرزندان عزيز من! ما سى و سه سال است مواجه‌ايم با دشمنى‌هاى استكبار. امروز جنجالهاى جهانى و سر و صداى تبليغات جهانى متوجه شده است به اينكه ما ايران را تحريم كرديم. آنها نميفهمند و درك نميكنند كه سى سال است ما را در مقابل تحريم واكسينه كردند. ما سى سال است تحريميم. ما واكسينه شديم در مقابل تحريم. تحريم به ما ضربه نميزند. ملت ايران ايستاد. ملت ايران با جان خود، با مال خود، با عزيزترين عزيزان خود در مقابل توطئه‌هاى دشمن ايستاد. امروز ما نسبت به سى سال قبل صد برابر قويتر و جلوتر هستيم.(5) امروز ما در ميدان علم، در ميدان سياست، در ميدان اقتصاد، در مديريت كشور، در بصيرت عميق مردمى، بمراتب جلوتر هستيم از روزهاى اول انقلاب و اين در چالش با دشمنى دشمنان، براى ملت ايران حاصل شده است.
 امروز زن مسلمان در كشور ايران، يك موجود سرافراز و عزتمند است. هزاران وسيله‌ى تبليغى، بمباران خبرى ميكنند براى اينكه اين واقعيت را واژگون جلوه بدهند؛ اما حقيقت اين است. امروز مؤمن‌ترين و انقلابى‌ترين زنان ما، زنان تحصيلكرده‌ى ما هستند. امروز زنان ما، زنان تحصيلكرده‌ى ما، زنان جوان ما در پيچيده‌ترين آزمايشگاهها و مراكز علمىِ تجربى و انسانى حضور دارند و فعالند.(6) فعالترين زنان ما در زمينه‌ى سياسى، در زمينه‌ى علمى، در زمينه‌ى مديريتهاى اجتماعى، زنان مؤمن و انقلابى ما هستند؛ داراى تحصيلات خوب، داراى انديشه‌ى عميق.
 پيشرفتهاى ملت ايران به خاطر ايستادگى است. اگر يك ملتى ايستادگى كند براى خدا و در راه خدا، خدا به او كمك خواهد كرد؛ اين وعده‌ى الهى است و وعده‌ى الهى تخلف‌ناپذير است.(7)
 دستگاههاى استكبار و سياستهاى استكبارى همه‌ى تلاش خودشان را به كار بردند كه جمهورى اسلامى را منصرف كنند از حمايت فلسطين. ما ايستاديم پاى مسئله‌ى فلسطين. سعى كردند مسئله‌ى مذهبى و طائفى را بزرگ كنند؛ جمهورى اسلامى در كنار برادران مسلمان خود از هر مذهب، از شيعه و سنى و فِرَق مختلف اسلامى ايستاد. هر جا حركت اسلامى است، هر جا دفاع از هويت اسلامى است، هر جا دفاع از مظلوم است، جمهورى اسلامى آنجا حاضر است و حاضر خواهد بود و آمريكا و صهيونيسم و شبكه‌ى فاسد سياسى مستكبرين نتوانستند بر جمهورى اسلامى فائق بيايند و نخواهند توانست.(8) ما به توفيق الهى، در كنار ملت فلسطين ايستاديم، در كنار ملتهاى انقلاب‌كرده‌ى مسلمان ايستاديم، در كنار مردم مظلوم بحرين ايستاديم، در كنار همه‌ى كسانى كه در مواجهه‌ى با آمريكا و صهيونيسم قرار دارند، ما ايستاديم و از آنها دفاع ميكنيم و در اين مورد از هيچ كس و هيچ قدرتى ملاحظه نميكنيم.(9)
 آنچه كه خداى متعال نصيب ما و نصيب ملتهاى مسلمان كرده است، لطف الهى است، رحمت الهى است و بايد كارى كنيم كه شايسته‌ى رحمت الهى باقى بمانيم و از خداى متعال بخواهيم كه موجبات رحمت خود و تفضلات خود را به ما عنايت كند و ان‌شاءاللَّه همين هم خواهد بود.
 اين حركت بانوان مسلمان، اين آشنائى با يكديگر از سرتاسر دنياى اسلام را مغتنم بشمريد و اين را يك پايه‌اى قرار بدهيد براى يك حركت عظيم در ميان امت اسلامى كه ان‌شاءاللَّه به پيروزى‌هاى بزرگترى منتهى خواهد شد.
    والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌
 
1) تكبير
2) تكبير
3) آل‌عمران: 54
4) تكبير
5) تكبير
6) تكبير
7) تكبير
8) تكبير
9) تكبير

عکس: حضور رهبر معظم انقلاب در مسجد جمكران

ادامه نوشته

اینفوگرافیك | سیاهه جنایات آمریكا

آنچه در این اینفوگرافیك در دسترس شما قرار گرفته اشاره مختصری به برخی جنایات صورت گرفته از سوی ایالات متحده آمریكا علیه ملت ایران در طول سی و سه ساله گذشته است كه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در طول 22 سال گذشته به آن اشاره كرده‌اند.
فایل پی.دی.اف را از اینجا دریافت كنید.
[
دریافت؛ هشت مگابایت]

 

بيانات رهبری در ديدار رئيس و مسئولان قوه‌ى قضائيه

به‌مناسبت سالروز شهادت آیت‌الله بهشتی و یاران و روز قوه قضائیه؛
مشهد مقدس، حرم مطهر رضوی، تالار اماكن متبركه.


بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم

هفته‌ى قوه‌ى قضائيه و اين ديدار ساليانه، فرصت مغتنمى است براى اينكه هم تجليلى بكنيم از شهيد بزرگوار و عزيزمان، شهيد بهشتى و شهداى هفتم تير ـ كه بحمداللّه‌ قوه‌ى قضائيه‌ى ما مفتخر است به اينكه سالروز خود را در يك چنين مناسبت پرمغز و پرمعنائى قرار داده است ـ و هم تشكر كنيم، تقدير كنيم، اظهار اخلاص كنيم به تلاشهاى وسيع و مستمر عزيزانِ فعال در قوه‌ى قضائيه؛ قضات محترم، كاركنان گوناگون، مديران برجسته، و شخص محترم رئيس قوه‌ى قضائيه، جناب آقاى آملى، كه بحمداللّه‌ از لحاظ فكر و علم و نشاط كار و ابتكار و بسيارى از خصوصيات مهمِ در مديران كلان، برجسته هستند. ياد آن عزيزان را گرامى ميداريم و بخصوص شهيد بهشتىِ بزرگوار را تجليل ميكنيم، احترام ميكنيم. ايشان حقا و انصافا شخصيت بزرگى بودند، برجسته بودند و در همان دورانِ محدودِ مديريت بر قوه‌ى قضائيه، بناهاى مستحكمى را بنيانگذارى كردند، پايه‌گذارى كردند؛ و اين به نام اين بزرگوار خواهد ماند؛ و عبرتى است براى ما، كه سعى كنيم با تلاش و با ابتكار، از زمانهاى محدود استفاده كنيم براى كارهاى بزرگ و ماندگار. همچنين همصدا و همسخن با رئيس محترم قوه‌ى قضائيه، از شما كاركنان محترم قوه، مديران ارشد، مديران ميانى، قضات محترم و پاكدامن و شريف تشكر ميكنيم و اميدوار هستيم كه اين تلاشها و همتهاى شما بتواند مسئله‌ى اساسى كشور را كه اجراى عدالت قضائى در سرتاسر كشور است، تحقق ببخشد.

اگر ما بخواهيم همه‌ى آرزوهاى خودمان را در مورد مسئله‌ى قضاء در كشور، در يك جمله خلاصه كنيم، اين كلمه‌ى «ارتقاء قوه‌ى قضائيه» محصول اين خلاصه‌گيرى است. ما بايد قوه‌ى قضائيه را به طور دائم ارتقاء ببخشيم. همه‌ى اين گزارشهاى خرسند كننده‌اى كه چه امروز شنيديم و چه آنچه كه در گزارشهاى مكتوب و شفاهى به ما ميرسد، به جاى خود در خور تقدير و سپاس است؛ ليكن آنچه كه متوقع است، ارتقاء قوه‌ى قضائيه است به معناى كفايت عدل قضائى در كشور؛ اين هم ممكن نخواهد شد، حاصل نخواهد شد، مگر آن وقتى كه انسان خروجى‌هاى آن را مشاهده كند. همه‌ى اين مقدمات براى اين است كه در جامعه‌ى ما عدالت قضائى تحقق پيدا كند. اگر عدالتِ قضائى شد، مفاسد برچيده خواهد شد، افراد ناصالح از دست‌اندازى به مراكز حياتى جامعه دستشان كوتاه خواهد شد؛ صلحاء در مراكزى كه شايسته‌ى آن هستند، قرار خواهند گرفت. همه‌ى اينها بسته به تماميت و كمال قوه‌ى قضائيه است. واقعا اگر نظام اسلامى بتواند قوه‌ى قضائيه را آنچنانى كه نظر اسلام است، آنچنانى كه در منابع دينى و فقهى ما مطرح شده است، بسازد و سامان بدهد، اكثر مشكلات جامعه‌ى ما ـ و هر جامعه‌اى ـ برطرف خواهد شد؛ مشكلاتى كه ناشى از طغيانهاست، ناشى از خودخواهى‌هاست، ناشى از تعدى‌ها و تعرضهاست، برطرف خواهد شد. بنابراين هدف بايد ارتقاء قوه‌ى قضائيه باشد. به هيچ حدى نبايد قانع شد، تا آن وقتى كه برسيم به سقف مطلوب. بايد به سقف مطلوب برسيم. و به نظر من اگرچه اين راهى طولانى است، اما قابل وصول است. اينجور نيست كه ما بگوئيم خودمان را و ديگران را داريم به يك آرزوى دست‌نيافتنى دعوت ميكنيم؛ نه، قابل وصول است. شما ميتوانيد. در كشور، ظرفيت و استعداد يك چنين چيزى وجود دارد. بايد با تلاش، با ابتكار، با خسته نشدن، با به‌كارگيرى امكانات و اشخاص و شخصيتهاى داراى ظرفيت، اين راه را پيمود و پيش رفت.

براى مجموعه‌ى اين كار، زيرمجموعه‌هائى وجود دارد، كه به بسيارى از آنها رئيس محترم قوه اشاره كردند؛ و من خرسندم از اينكه مى‌بينم توجه به اين نقاط لازم وجود دارد، تلاشهائى هم براى آنها انجام گرفته ـ همچنان كه در اين گزارش مشهود بود؛ و چقدر خوب است كه اين گزارش و امثال آن در معرض افكار عمومى هم قرار بگيرد و معلوم بشود كه اين كارها دارد انجام ميگيرد يا انجام گرفته است ـ ليكن من دو سه تا نكته را مورد تأكيد قرار ميدهم.

يكى مسئله‌ى برنامه‌ى جامع است، كه ايشان اشاره كردند. اگر قوه‌ى قضائيه براى ارتقاء خود، براى آن سرمنزلى كه ميخواهد به آن دست پيدا كند و برسد، يك برنامه‌ى جامع و كامل و دقيق و همه‌جانبه نداشته باشد، پيمودن اين راه يا ممكن نيست و با تناقضهاى گوناگونى مواجه خواهد شد، يا بسيار دشوار خواهد بود. بنابراين برنامه‌ى جامع لازم است. اين كارِ بزرگى است. رئيس محترم قوه در اولِ قبول اين مسئوليت هم همين را گفتند و اعلام كردند. البته در آخرين گزارشى كه به من دادند، گفتند اخيرا برنامه‌ى پنجساله ابلاغ شده؛ ليكن حالا در بيانات ايشان شنيديم كه بناست ابلاغ كنند. اين كار نبايد تأخير بيفتد. اين كار، بسيار كار مهمى است. برنامه‌ى جامع، اساسى‌ترين كارهاست.

نكته‌ى اساسى اين است كه تهيه‌ى برنامه‌ى جامع، يك مسئله است؛ باز كردن مسيرهاى تحقق و عملياتى شدن اين برنامه، يك مسئله‌ى ديگر است. نبايد به مجرد اينكه برنامه تنظيم شد و ابلاغ شد، احساس آسودگى كنيم؛ بگوئيم خب، اين كار بزرگ انجام گرفت؛ نه، برنامه‌ى جامع، يك نسخه است؛ اين نسخه بايد پيچيده بشود، تكليف اجزاء آن به طور دقيق مشخص بشود و مصرف بشود. در بخشهاى مختلف بايستى اين پيگيرى بشود تا اين برنامه‌ى جامع تحقق پيدا كند و عملياتى شود.

به نظر من، در عملياتى كردن برنامه‌ى جامع و هر آنچه كه در داخل اين برنامه هست ـ كه من به دو سه نكته‌ى ديگر اشاره خواهم كرد ـ لازم است شتاب صورت بگيرد. توصيه به شتابزدگى نميكنيم؛ اما شتابنده بودن حركت، غير از شتابزدگى است؛ با حوصله، با دقت، اما بدون تأخير. يعنى «عدم تأخير» را به عنوان يك اصل بايد در كارها قبول كنيم. تأخير بايد تحقق پيدا نكند. طبق اصطلاحات رائج در اخلاقيات اسلامى، تسويف ـ «سوف افعل، سوف افعل»؛ خواهم كرد ـ نبايد باشد؛ بايد انجام بگيرد. آن وقتى كه به نقطه‌ى تشخيص و تحقيق رسيديم، بايد بلافاصله در اجرا اقدام بشود و تأخير نبايستى صورت بگيرد.

يك نكته‌ى ديگرى كه من در مورد ارتقاء قوه‌ى قضائيه عرض ميكنم ـ البته قبلاً هم بارها مورد تأكيد قرار گرفته، ليكن چون مهم است، تكرار ميكنيم ـ مسئله‌ى اتقان احكام است. احكام دادگاه‌ها بايستى مطلقا از سهل‌انگارى و سهل‌گيرى به دور باشند. شما به عنوان يك قاضى محترم، حكمى كه صادر ميكنيد، بايد جورى باشد كه اگر اين حكم بنا باشد در معرض ديدِ متخصصين امور فقهى و حقوقى قرار بگيرد، شما هيچ دغدغه‌اى نداشته باشيد؛ مطمئن باشيد به اين حكمى كه صادر كرده‌ايد. قاضى وقتى از دانش لازم برخوردار است و مراقب كار خود و حكم خود هم هست، بايد جورى باشد كه همان وقتى كه اين حكم صادر شد، حاضر باشد آن را در معرض ديدِ همه‌ى كارشناس‌ها و متخصصين قرار بدهد و بتواند از حكمِ خودش دفاع كند. اتقان حكم بايد اينجور باشد. اندك سستى و ضعف در حكم، به كل بناى دستگاه قضائى ضربه وارد ميكند. يك وقتى عرض كرديم؛ نقض مكرر احكام دادگاه‌هاى بدوى در دادگاه‌هاى تجديدنظر يا در ديوان عالى كشور، نشان دهنده‌ى اين است كه يا احكام دادگاه‌هاى بدوى از لحاظ محتوائى نقص دارند و از اتقان برخوردار نيستند، يا از لحاظ شكلى نقص دارند و مقررات رعايت نشده. تصميم بر اين معنا بايستى در سرتاسر قوه رواج داشته باشد و مورد اذعان و قبول و پيگيرى باشد كه احكام، اتقان داشته باشند.

يك مسئله‌ى مهم در مسائل قوه‌ى قضائيه، مسئله‌ى زندانهاست. زندان، يك مجازات است. محبوس كردن انسان، محدود كردن او، يكى از مجازاتهائى است كه در قانون جزائى ما هست، در مواردى در فقه اسلامى هم وجود دارد؛ ايرادى هم ندارد. ما بايد كارى كنيم كه اولاً اين چيزى كه به عنوان جزاى عمل و مجازات براى افراد تحقق پيدا ميكند، در غير موارد مجازات، مطلقا تحقق پيدا نكند. البته در قانون مواردى هست كه در صورت توجه اتهام، به خاطر دلائلى، بازداشتهاى موقتى انجام ميگيرد؛ اما در اين بازداشتها، «موقت بودن» به معناى دقيق كلمه و به آن معنائى كه روح قانون متوجه به آن است، بايد رعايت شود. ممكن است كسى بگويد خب آقا، پنج ماه، شش ماه هم «موقت» است ديگر. بله، ده سال هم به يك معنا «موقت» است؛ اما آن قانونى كه موقت بودن بازداشت را قيد ميكند، كوتاه بودن اين زمان در آن مندرج است. يعنى چون چاره‌اى نيست و ناچاريم به خاطر اين اتهام، به خاطر دلائل و استدلالى كه پشت اين حرف هست، بايستى قبل از اثبات جرم، زندانى شود، ليكن بايد در كوتاه‌ترين زمان، آن هم با رعايت شرائط قضائى انجام بگيرد. اين نكته بايد مورد توجه قرار بگيرد.

در مواردى كه مشكلات، مشكلات مالى است و اعسار وجود دارد ـ يكى از بحثهائى كه با دوستان داشتيم، اين بوده است كه آيا بايد اعسار اثبات شود تا اينكه مجازات برداشته شود؟ اين مسئله مشكلاتى را به دنبال خواهد داشت ـ در آن مواردى كه جرمى به معناى واقعى كلمه اتفاق نيفتاده است، نبايد ما متوسل به زندان شويم. در مجموعه‌ى قوه‌ى قضائيه كارى كنيد كه مجازات زندان به حداقل برسد؛ اين احتياج دارد به تدبير. البته تدابيرى اتخاذ شده؛ بعضى درست، بعضى نادرست ـ كه نميخواهيم وارد جزئيات و مسائلش بشويم ـ  ليكن مجموعا زندان يك پديده‌ى نامطلوب است؛ مشكلات زندان، تبعات زندان، تبعاتى كه براى خود زندانى پيش مى‌آيد، تبعاتى كه براى خانواده‌ها پيش مى‌آيد، تبعاتى كه براى محيط كار پيش مى‌آيد. بنابراين سياست قوه‌ى قضائيه را اين قرار بدهيد و دنبال كنيد؛ فكر كنيد، راه پيدا كنيد، علاج‌جويانه؛ يكى بايد اين باشد كه مسئله‌ى زندان حل شود؛ هم از جهت اينكه جنبه‌ى مجازاتىِ زندان تبديل نشود به يك شى‌ء ديگر؛ دوم اينكه هرچه ممكن است، مجازات زندان كاهش پيدا كند و تبديل بشود به مجازاتهاى ديگر، تا تبعات زندان دامنگير جامعه نشود.

يك مسئله‌ى ديگرى كه در مورد قوه‌ى قضائيه مهم است ـ البته مخاطب اين، فقط قوه‌ى قضائيه نيست؛ بيشتر، دستگاه‌هاى تبليغاتى‌اند ـ مسئله‌ى آبروى اشخاص است. خيلى بايد مراقب حفظ آبروى اشخاص بود. شريعت اسلامى عِرض مؤمن را در رديف جان او قرار داده. نبايد قوه‌ى قضائيه، دستگاه‌ها، دادگاه‌ها و دستگاه‌هاى ادارى قوه‌ى قضائيه، تحت تأثير جوسازى تبليغات رسانه‌ها قرار بگيرند. خب، رسانه‌ها انصافا در اين زمينه مشكلاتى دارند؛ بخصوص حالا كه اين پايگاه‌هاى رايانه‌اى راه افتاده، مشكلاتى وجود دارد؛ يعنى خيلى امورِ لازم‌الرعايه، رعايت نميشود؛ حقيقتا اينجور است؛ اين جزو نواقص زندگى ماست، نواقص كار ماست. خب، اين در جاى خود علاج ديگرى دارد؛ علاج مسئله‌ى شايعات و كارهائى كه در مطبوعات و غير مطبوعات انجام ميگيرد، مقوله‌ى جداگانه‌اى است؛ اما قوه‌ى قضائيه نبايد تحت تأثير قرار بگيرد. اگر چنانچه همه‌ى مطبوعات، همه‌ى پايگاه‌هاى رايانه‌اى كه فضا درست ميكنند، جو درست ميكنند، افكار عمومى ميسازند، به يك سمتى هل دادند، قوه‌ى قضائيه، آن دادگاه خاص يا دادسرائى كه حالا مسئول پيگيرى يك پرونده است، بايستى كار خودش را انجام بدهد؛ هيچ تحت تأثير نبايد قرار بگيرد. اين نكته‌ى بسيار اساسى‌اى است. اسم آوردن از متهمين، قبل از اثبات جرم، يا اسم نياوردن، اما جورى بيان كردن كه مثل اسم آوردن است، اينها اشكال دارد، ايراد دارد؛ اينها ارتقاء قوه‌ى قضائيه و دستگاه قضاى كشور را يقينا دچار اختلال ميكند. اين هم يك نكته است كه حتما بايستى مورد توجه قرار بگيرد.

يك مسئله‌ى ديگرى كه در قوه‌ى قضائيه هست ـ و ديدم كه مورد توجه رئيس محترم قوه هم هست؛ ليكن بايد روى اين، كار جدى‌ترى انجام بگيرد ـ مسئله‌ى كادرسازى براى مناصب مديريتى و مناصب بالاى قوه‌ى قضائيه است؛ تربيت انسانهاى صالح، بخصوص براى مناصب مديريتى؛ والاّ در مجموعه‌ى قوه، امر خيلى لازم و مهمى است. از حوزه‌ها، از دانشگاه‌ها بايد استفاده بشود. شخصيتهاى برجسته بحمداللّه‌ كم نيستند، استعدادهاى جوشان در جامعه‌ى ما كم نيست. اين هم يك مسئله است كه بايد مورد توجه قرار بگيرد. ان‌شاءاللّه‌ براى اين، كار بشود، سرمايه‌گذارى بشود، برنامه‌ريزى بشود.

يك نكته هم كه به نظر من نكته‌ى اساسى‌اى است ـ اگرچه به كاركرد قوه‌ى قضائيه ارتباط پيدا نميكند، اما به حركت و مسير كلى قوه، چرا، ارتباط پيدا ميكند ـ همكارى قوا با يكديگر است؛ امروز كشور به اين احتياج دارد.

من به شما عرض كنم؛ امروز قدرتهاى زورگوى عالم به اين نتيجه رسيده‌اند كه بايد همه‌ى توان خودشان را صرف كنند، شايد بتوانند ضربه‌اى، خدشه‌اى بر جمهورى اسلامى وارد كنند. يعنى شيطان همه‌ى نيروهاى خود را متمركز ميكند براى مقابله‌ى با اين حركت عظيمى كه وجود جمهورى اسلامى و بقاء جمهورى اسلامى و پيشرفت جمهورى اسلامى در دنيا به وجود آورده است. اين را اگرچه اقرار نميكنند، اما تشخيص ميدهند. اين بيدارى‌اى كه در دنياى اسلام به وجود آمده است، اين شوق و ميلى كه در توده‌هاى مردم نسبت به آرمانهاى اسلامى و هدفهاى اسلامى به وجود آمده، تشخيص ميدهند كه اين به خاطر حضور جمهورى اسلامى در افكار عمومى دنياى اسلام است. هر كار علمىِ مهمى كه شما انجام ميدهيد، هر موفقيت اجتماعى يا سياسى‌اى كه شما به دست مى‌آوريد، هر حركت عظيم اجتماعى‌اى كه در داخل كشور انجام ميگيرد ـ از قبيل انتخاباتهاى پرشور ـ هر ايستادگى و مقاومتى كه جمهورى اسلامى در مقابل زورگوئى‌هاى استكبار انجام ميدهد كه در دنياى اسلام منعكس ميشود، هر كدام از اين كارهاى بزرگ يك مشوقى است براى ملتها كه بر پايه‌ى اسلام دنبال استقلال باشند. ملت ايران، اسلام را به عنوان پرچمى براى پيشرفت ملتها معرفى كرده؛ اين را دشمنان ميفهمند؛ لذا متمركزند براى اينكه اين كانون اصلى را از رونق بيندازند. همه‌ى اين جنجالهائى كه در قضاياى مختلف ملاحظه ميكنيد ـ در قضيه‌ى حقوق بشر، در قضيه‌ى انرژى هسته‌اى و بقيه‌ى قضايا ـ به خاطر اين مقابله است. البته اسم خودشان را هم ميگذارند «جامعه‌ى جهانى»! جامعه‌ى جهانى نيست؛ چند تا قدرت زورگوى دنيايند؛ آمريكاست و چند قدرت دنبال‌روِ آمريكا در اين گوشه و آن گوشه‌ى دنيا.

در مقابله‌ى با جمهورى اسلامى، همه‌ى تلاش خودشان را دارند به كار ميبرند؛ هدف هم اين است كه نظام مقدس جمهورى اسلامى را از پشتيبانى مردم ـ از اين پشتوانه‌ى عظيم ـ محروم كنند. اين تحريمها و اينها كه مشاهده ميكنيد، هدف اصلى‌اش اين است. البته بدروغ ادعا ميكنند كه هدف تحريمها، مردم نيستند: ميخواهيم به مردم ضربه وارد نيايد. مثل بقيه‌ى ادعاهاشان، اين هم دروغ و فريب و خدعه است. نه؛ اتفاقا هدف اصلى، مردمند. فشارها براى اين است كه مردم را به ستوه بياورند، مردم را دچار مشكلات كنند، تا از نظام جمهورى اسلامى دل ببُرند؛ رابطه‌ى قلبى آنها با نظام جمهورى اسلامى قطع شود. البته به فضل الهى، به حول و قوه‌ى الهى، در اين ميدان هم شكست خواهند خورد. مردمِ ما را نميشناسند، مسئولينِ ما را نميشناسند. اين خدعه‌ى دشمن، براى مردم افشاءشده است؛ ميدانند كه امروز هدف اين است كه مردم را خسته كنند؛ لذا مشاهده ميكنيد، ملاحظه ميكنيد كه پافشارى مردم و حضور مردم در ميدانهاى مختلف، پرشورتر است. مسئولين هم مشغولند. حقا و انصافا مسئولين در مقابله‌ى با تلاش دشمن، تلاش خودشان را دارند ميكنند.

امروز آمريكا همه‌ى نيروى خود را متمركز كرده است براى اينكه بتواند به خيال خود جمهورى اسلامى را محاصره‌ى اقتصادى كند. خودشان محاصره‌اند، خودشان دچار مشكلند. امروز اروپا و آمريكا دچار مشكلات اساسى و غير قابل حلند؛ حقيقتا هم مشكلات آنها قابل حل نيست. وضع آنها با وضع ما فرق ميكند. ما بحمداللّه‌ همه چيز داريم. ما امكانات داريم، ثروت داخلى داريم، مردمِ خوب داريم، منابع مالى داريم، منابع انسانى داريم، بدهكارى جهانى نداريم. امكانات كشور، امكانات بسيار خوبى است. اذيت دشمن، تلاشى كه دشمن ميكند، براى اين است كه بتواند دسترسى جمهورى اسلامى را به اين امكانات كاهش بدهد. تلاش مسئولين ما هم اين است كه اين توطئه‌ى دشمن را خنثى كنند؛ ان‌شاءاللّه‌ موفق هم ميشوند، تلاش خوبى هم دارد انجام ميگيرد.

در يك چنين شرائطى، آنچه كه براى كشور ما لازم، فريضه و قطعى است، اين است كه همه‌ى دستگاه‌هاى مسئول در كشور براى مقابله‌ى با اين تمركز دشمن، دست به دست هم بدهند؛ اينها در اينجا بر نقطه‌ى حق تمركز كنند. هرگونه واگرائى نيروها از يكديگر، واگرائى قواى سه‌گانه از يكديگر، به ضرر كشور است، به ضرر نظام است. همه بايد با هم همكارى كنند، همه بايد به هم كمك كنند. دولت، مجلس، قوه‌ى قضائيه، همه در يك جبهه قرار دارند؛ آن جبهه، جبهه‌ى دفاع از اسلام است؛ دفاع از ملت عزيز و شريف است؛ دفاع از استقلال كشور است؛ دفاع از هويت انقلاب است، كه به ملت ما و مردم ما هويت داد، بلكه به امت اسلامى هويت داد. امروز اهداف برجسته‌ى ما اينهاست. لذا بايد همكارى انجام بگيرد.

بعضى از بگومگوها، بعضى از خدشه‌هائى كه در كار يكديگر ميكنيم، كاملاً قابل خط خوردن از صفحه‌ى همكارى‌هاست؛ اينجور نيست كه يك چيزِ اساسى و اصولى باشد؛ غالبا توهّمات است. شما به عنوان قوه‌ى قضائيه، سهم خودتان را به طور كامل ايفاء كنيد.

اگر چنانچه هر يك از بخشهاى مختلف كشور، كار خودشان را متوقف كنند به كار طرف مقابل و طرفهاى مقابل، هيچ كارى انجام نخواهد گرفت. ما بگوئيم چون ديگرى به وظيفه‌ى خودش عمل نكرده، ما هم كم بگذاريم، كوتاه بگذاريم؛ نه، ما وظيفه‌ى خودمان را به طور كامل انجام بدهيم. اين، علاوه بر اينكه يك اداى وظيفه‌ى الهى و اداى حق الهى است، كمك هم ميكند به اين كه ديگران هم وظيفه‌ى خودشان را به طور كامل محقق كنند و انجام بدهند.

اين توصيه‌ى ماست؛ اميدواريم كه ان‌شاءاللّه‌ خداوند متعال به شما، به ما، به همه‌ى آحاد مسئولين توفيق بدهد كه حق بزرگ اين ملت را ان‌شاءاللّه‌ ادا كنند و حق بزرگ اسلام را ادا كنند. مطمئن باشيد كه موفق هم خواهيد شد. خداى متعال وعده فرموده است و وعده‌ى الهى هيچ تخلفى ندارد و مسلّما وعده‌ى الهى تحقق پيدا خواهد كرد. وعده‌ى الهى، نصرت حق و اهل حق است. كسانى كه در راه حق تلاش ميكنند، خداى متعال، هم به اينها كمك ميكند، هم هدايتشان ميكند، هم آنها را دستگيرى ميكند و هم ضامن شده است كه آنها را به هدف برساند. امروز هم كار ملت ايران، مسئولين، اين سواد عظيم كاركنان و مسئولان دستگاه نظام در بخشهاى مختلف اين است. انصافا نيتهاشان نيتهاى بسيار خوب، و تلاشهاشان تلاشهاى صادقانه است؛ اميدواريم خداى متعال هم بركت ببخشد.

از خداى متعال مسئلت ميكنيم كه ان‌شاءاللّه‌ به همه‌ى شما توفيق بدهد و روزبه‌روز درهاى فتوحات عالى را براى شما بيشتر باز كند و بتوانيد ان‌شاءاللّه‌ وظائف مهمى را كه بر دوش شماست، به بهترين وجهى انجام بدهيد.

والسّلام عليكم و رحمه‌اللّه‌ و بركاته

بیانات رهبری در دیدار شركت‌كنندگان در مسابقات بین‌المللى قرآن كریم

برگزیدگان بیست و نهمین دوره از این مسابقات؛
مشهد مقدس، حرم مطهر رضوی


بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم

به میهمانان عزیز این شهر مقدس و به میهمانان قرآنىِ كشورمان كه از كشورهاى دیگر حضور پیدا كرده‌اند، خوشامد عرض میكنم. خدا را شكر میكنیم كه عشق به قرآن را در دلهاى ما  و مردم ما قرار داد. خدا را شكر میكنیم كه توفیق درس قرآن، انس با قرآن و تلاوت قرآن به مردم ما داده شده است. در دوران طاغوت، قرآن در كشور ما مهجور بود؛ هیچ حركت جمعى در ترویج قرآن انجام نمیگرفت؛ هرچه بود، میل شخصى افراد بود. در دوران جمهورى اسلامى و حاكمیت اسلام، یكى از برنامه‌هاى اصلى براى مسئولین كشور، ترویج قرآن است؛ تلاوت قرآن، انس با قرآن، فهم قرآن، حفظ قرآن، جزو برنامه‌هاست؛ كه خب، یكى از مظاهر آن هم همین مسابقات بین‌المللى است. لیكن تلاوت قرآن و قرائت زیباى آیات الهى، مقدمه است براى تدبر در قرآن. ما نمیخواهیم خودمان را مشغول كنیم، سرگرم كنیم به تلاوت و به قرائت قرآن و الحان قرآنى، به عنوان یك موضوع اصلى؛ این مقدمه است، این طریق است. تلاوت قرآن با صوت خوش موجب میشود كه دل انسان نرم شود، خشوع پیدا كند، آماده بشود براى فهم معارف قرآنى و آیات قرآنى؛ ما به این احتیاج داریم.

امروز دنیاى اسلام احتیاج دارد به فهم معارف اسلامى. امروز دنیاى اسلام احتیاج دارد به درسى كه قرآن به ملتها داده است براى استقامت، ایستادگى، حیات طیبه و عزت اسلامى براى ملتها. درسهاى قرآن در این زمینه، درسهاى حیات‌بخشى است؛ ما به این درسها احتیاج داریم. همین اندازه كه شعاع مفاهیم اصلى قرآن در كشورهاى اسلامى پرتوافكن شده است، شما مى‌بینید جهت حركتهاى مردمى، جهت اسلامى است. در گذشته اینجور نبود. در گذشته، هر جا یك حركت اجتماعى در كشورهاى اسلامى اتفاق مى‌افتاد، جهت، جهت تفكر چپ و تفكرات ماركسیستى و سوسیالیستى بود؛ اما امروز هرجا حركتى اتفاق مى‌افتد، جهت، جهت اسلامى است.

البته این حركتها دشمنان غدارِ بیرحمِ سبُعى دارد. امروز استكبار جهانى، دشمن خونى و بجد ایستاده‌ى حركتهاى اسلامى است. آمریكا در مقابل این حركات، بجد ایستاده است؛ صهیونیسم در مقابل این حركات، بجد ایستاده است و مقاومت میكنند. بلاشك دشمن نمى‌نشیند كه ملتهاى مسلمان طبق برنامه‌ى اسلام و نقشه‌ى اسلام هر كار میخواهند، بكنند؛ مقاومت میكند.

حرف این است كه قرآن به ما آموخته است كه اگر شما صبر كنید، ایستادگى كنید، جاى خودتان را تغییر ندهید، جهت خودتان را تغییر ندهید، شما پیروزید؛ این درس قرآن است. قرآن به ما میگوید اگر به این راه و به این هدفها ایمان داشته باشید و در راه این ایمان حركت كنید، بدون شك شما پیروز هستید؛ این درس قرآن است؛ این را باید ملتهاى مسلمان یاد بگیرند، این را باید ملتهاى مسلمان باور كنند؛ اگر باور كردند، بر پیچیده‌ترین تجهیزات نظامى و اطلاعاتىِ دشمن پیروز خواهند شد؛ اگر سستى كنند، اگر احساس ضعف كنند، اگر توكلشان به خداى متعال ضعیف شود، اگر به لبخند دشمن، به ترفند دشمن اعتماد كردند، یقینا شكست خواهند خورد.

امروز دنیاى اسلام به این درسها نیاز دارد. براى گسترش این درسها، بهترین وسیله، بهترین كتاب، خود قرآن كریم است. لذا هرچه ما بتوانیم در میان ملتها، در میان ملت خودمان، در میان ملتهاى مسلمان، انس با قرآن را كه با تدبر همراه باشد، با قبول و باور وعده‌ى الهى همراه باشد، منتشر كنیم و گسترش بدهیم، به بیدارى ملتها كمك كرده‌ایم؛ این یك وظیفه است.

فقط به خواندن، فقط به لفاظى، فقط به الحان گوناگون نبایستى اكتفاء كرد؛ اینها را باید به چشم وسیله نگاه كرد. لحن زیبا و صداى زیبا براى قرآن لازم است، اما براى اینكه دلها خشوع پیدا كنند، نرم بشوند و به معانى قرآن برسند. اینجور نیست كه ما خیال كنیم این یك امرِ استقلالى است؛ نه، اینها مقدمه است؛ این مقدمه را باید به قصد آن ذى‌المقدمه انجام داد؛ و البته بدون این مقدمه هم مشكل است. اینكه ما اصرار داریم بر حفظ قرآن، بر تلاوت قرآن، بر گسترش جلسات قرآنى در سطح كشور، بر آموزش علوم قرآنى و فنون قرآنى ـ از تلاوت و كتابت و بقیه‌ى مسائل گوناگونى كه اطراف قرآن هست ـ به خاطر این است كه آشنائى با اینها و وقت گذاشتن در این رشته‌ها، فضاى كشور را فضاى قرآنى میكند. ما به این فضا احتیاج داریم. وقتى فضا قرآنى شد، انس با قرآن افزایش پیدا خواهد كرد، عمومیت پیدا خواهد كرد؛ و انس با قرآن، موجب تدبر در قرآن و معارف قرآنى میشود. امروز دنیاى اسلام به این تدبر احتیاج دارد. ما ملت ایران هم به این تدبر احتیاج داریم.

ما افتخار میكنیم كه در این دنیاى مادى، پرچم حاكمیت قرآن و اسلام را اول ما بلند كردیم. پاى این داعیه‌ى بزرگ هم ایستاده‌ایم، زحماتش را هم تحمل كرده‌ایم و نشان داده‌ایم كه اگر ملتى صبر كند، تحمل كند، استقامت كند، نه فقط دشمن را ناكام خواهد كرد، بلكه پیشرفت خواهد كرد؛ این اتفاقى است كه در كشور ما افتاده است.

از روز اول سعى كردند این نور را در این كشور خاموش كنند. سى و سه سال آنها همه‌ى توانشان را به كار بردند، اما این نور روزبه‌روز گسترده‌تر شد، روزبه‌روز تلألؤ آن بیشتر شد؛ نه فقط نتوانستند پرچم حاكمیت اسلام را در این كشور پائین بكشند، بلكه این ملت روزبه‌روز پیشرفت كرد. امروز سرعت پیشرفت علمى ملت ایران، یازده برابرِ متوسط دنیاست؛ این طبق آمارهائى است كه مراكز علمىِ بین‌المللى دارند اعلام میكنند و اطلاع میدهند. امروز در ابعاد مختلف و در زمینه‌هاى گوناگون ـ در زمینه‌هاى سیاسى، در زمینه‌هاى علمى، در زمینه‌ى بِناء و پیشرفت سازندگى ـ كشور ما بسرعت در حال پیشرفت است.

معنویت هم بحمداللّه‌ در كشور ما رو به رشد است. جوانان ما اهل ذكرند، اهل دعایند، اهل قرآنند، اهل اعتكافند. آن تعدادى از جوانها در این كشور كه اهل توجه به معنویتند، به نسبت، در جاى دیگرى ما سراغ نداریم، نشنیده‌ایم؛ و آنطور كه از قرائن داریم مشاهده میكنیم، وجود ندارد این تعداد جوان مؤمن، علاقه‌مند، با این همه عوامل تخریب و اغوائى كه براى جوانها در سرتاسر دنیا امروز با وسائل مدرن دارند فراهم میكنند.

جوانهاى ما مؤمنند، جوانهاى ما صالحند؛ این به كورى چشم دشمن است. دشمن میخواست پرچم حاكمیت اسلام و پیروزى اسلام را از دست این ملت بگیرد و آن را پائین بكشد؛ اما نه فقط این را نتوانست، بلكه على‌رغم انف دشمن، كشور ما از لحاظ مادى و معنوى پیشرفت كرد و باز هم پیشرفت خواهد كرد. ان‌شاءاللّه‌ روزى فرا خواهد رسید كه اسلام و جوامع اسلامى و جوامع مسلمین براى دنیا نمونه‌هاى برجسته‌اى باشند از پیشرفت مادى و معنوى، كه مردم دنیا به آنها نگاه كنند و از آنها تقلید كنند؛ بلاتردید این روز خواهد آمد؛ و این به بركت قرآن خواهد بود.

توصیه این است كه هرچه میتوانید، با قرآن بیشتر مأنوس شوید؛ با قرآن بیشتر سروكار داشته باشید؛ از قرآن بیشتر بیاموزید؛ در قرآن بیشتر تدبر كنید و قرآن را براى زندگى و ممشاى خودتان درس قرار بدهید.

امیدواریم خداى متعال به شما و به ما توفیق بدهد كه با قرآن زندگى كنیم و با قرآن بمیریم.

والسّلام علیكم و رحمه‌اللّه‌ و بركاته

مروری بر بیانات در دیدار مسئولان نظام / تلاش استكبار برای خنثی كردن انقلاب‌ها 29/3/1391


دریافت نسخه PDF اجمالی - مروری بر بیانات در دیدار مسئولان نظام / تلاش استكبار برای خنثی كردن انقلاب‌ها [ حجم فایل : 88 کیلوبایت ]

دریافت نسخه تصوير اجمالی - مروری بر بیانات در دیدار مسئولان نظام / تلاش استكبار برای خنثی كردن انقلاب‌ها [ حجم فایل : 370 کیلوبایت ]

بيانات رهبری معظم انقلاب در ديدار نمايندگان مجلس نهم

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌

خوشامد عرض میكنم به برادران و خواهران عزیز؛ نمایندگان محترم و منتخبان ملت رشید و مؤمن ایران. تشكر میكنم از جناب آقاى لاریجانى، به خاطر مطالب خوب و مفیدى كه بیان كردند؛ هم در نگاه به تاریخچه‌ى دستگاه قانونگذارى و مجلس ملى در كشور و در تاریخ كوتاه ما، و هم در بیان آن چیزى كه از مجلس شوراى اسلامى توقع میرود. همین نكاتى كه ایشان بیان كردند، نكات درستى است. و اگر ان‌شاءالله نمایندگان محترم مجلس - آنچنان كه امید و رجاء واثق هم به این وجود دارد - در همین جایگاه، با استقلال، با آزادفكرى، با رعایت مصالح كشور، با احساس شجاعت در مقابل دشمن، و با امید به آینده، حركتهاى خودشان را برنامه‌ریزى كنند، تنظیم كنند، دنبال كنند، قطعاً كشور منتفع خواهد شد و در همین راه پیش خواهیم رفت.

 یك نكته‌ى اساسى در اینجا وجود دارد كه همه‌ى ما باید به آن توجه كنیم - بنده بیشتر از شما به توجه به این نكته احتیاج دارم؛ همه‌ى شما هم به اقتضاى مسئولیت، احتیاج دارید - و آن، احساس تكلیف است؛ اخلاص نیت و عمل براى خداست. این اگر شد، همه‌ى مشكلات حل خواهد شد، همه‌ى راهها گشاده خواهد شد؛ این اگر شد، رحمت الهى و كمك الهى شامل حال خواهد شد؛ «ان تتّقوا الله یجعل لكم فرقانا» (۱) - همین آیاتى كه الان تلاوت كردند - این اگر شد، توهّم غلطِ انهزام در مقابل دشمن و تسلط دشمن از بین خواهد رفت. توكل به خدا، ارتباط با خدا - كه ناشى از این نیت خالص است - همه‌ى مشكلات را حل میكند. انقلاب هم همین جور پیروز شد. اگر امام بزرگوار ما - كه حقیقتاً رهبر به تمام معنى‌الكلمه بود - این توكل را، این اخلاص را نداشت، قطعاً این انقلاب پیروز نمیشد. اگر مردمى كه آمدند توى میدان، نخبگانى كه مردم را كشاندند وسط میدان، این اخلاص را، این كار براى خدا را نمیداشتند، كار پیش نمیرفت. در دوران دفاع مقدس هم همین جور بود. فرمودند كه عده‌ى زیادى از شماها در دوران دفاع مقدس بودید؛ خب، آنهائى كه بودند، از نزدیك میدانند كه چه بود و چگونه بود و چه خبر بود. راز اصلى این است: دنبال تكلیف باشیم، دنبال كسب رضاى الهى باشیم. اگر با نگاه تاجرانه به زندگى نگاه كنیم، باز نتیجه همین است. بنده سالهاى پیش مكرر میگفتم كه شهادت در راه خدا، مرگِ تاجرانه است؛ یعنى مرگِ سودمحور است. واقعاً همین جور است. آن كسى كه در راه خدا شهید نمیشود، این جانى را كه به عاریت به ما سپرده‌اند، در راه خدا نمیدهد، بالاخره نمیتواند این را نگه دارد؛ خواهد داد؛ چه بهتر كه این روغن ریخته، نذر امام‌زاده شود؛ چه بهتر كه این امر ناگزیر - مرگ كه یك حادثه‌ى ناگزیر براى ماست - وسیله‌ى سعادت ما بشود؛ وسیله‌ى برخوردارى ما در زندگى واقعى، از لطف الهى. واقعاً شهادت، مرگ تاجرانه است.

 عین همین قضیه در مورد تلاشهاى دنیائى ماست. اگر ما از پول بگذریم، از تمتعات و هوسهاى بى‌مورد و حرام بگذریم، كار تاجرانه كرده‌ایم و سود برده‌ایم؛ چون خداى متعال به خاطر این گذشت، آنچنان پاداشى به ما خواهد داد كه همه‌ى آنچه كه ممكن بود در این تمتعات به دست بیاوریم، در مقابل آن، صفر و زیر صفر است؛ هیچ است. كار براى خدا اینجورى است. به نظر من این، اساس قضایاى ماست.

 شما در یك نظامى ركن اساسى واقع شدید - مجلس شوراى اسلامى یك ركن اساسى است - كه این نظام در وسط دنیاى آشفته‌ى مادى سر برآورده و دارد نداى معنویت میدهد؛ مسیر حركت دنیاى مادى را تخطئه میكند. خب، طبیعى است كه با دشمنى‌ها مواجه میشود. اینكه بعضى هى اشكال میكنند - گوشه كنایه، صریح - كه آقا دنیا را با خودتان مقابل نكنید، به نظر من حرفى از سرِ نیندیشیدن است. شما وقتى كه داعیه‌ى حكومت معنوى و دینى دارید، وقتى میگوئید مردم‌سالارى دینى یا مردم‌سالارى اسلامى، این خودش اولِ دعواست. مشكل دنیا، مواجه شدن با دعوت دین است. دنیا كه عرض میكنیم، مراد، همین دستگاه‌هاى اداره‌كننده‌ى دنیاست؛ اینها كسانى هستند كه قوامشان، هویتشان بر اساس غارت انسانها، ضربه‌ى به انسانیت، ضربه‌ى به ارزشهاى انسانى، براى تمتعات مادى است. فرعونهاى تاریخ را شنیده‌اید، دیده‌اید. خب، فرعونهاى تاریخ در مقابل ارزشهاى انسانى قرار دارند؛ دنیا دست اینهاست. در مقابله‌ى با اینها، شما وقتى كه یك دستگاه مدیریتى و حكومتى به وجود مى‌آورید كه داعیه‌ى آن عبارت است از گرایش به معنویت، دفاع از ارزشهاى انسانى، دفاع از ارزشهاى الهى - كه روح و معناى ارزشهاى انسانى هم همین است - طبیعى است كه یك معارضه‌هائى دارد. خب، در راه این معارضه، باید به یك قدرتى متكى بود. این قدرت، قدرت سلاح مادى و بمب اتم و اینها نیست؛ این قدرت، یك قدرت معنوى است؛ اتكاء به خداست؛ این اساس قضیه است. من و شما - بنده بیشتر از شما - محتاجیم به این كه نیتمان را، دلمان را، هدفمان را بیش از پیش خدائى كنیم. اگر این شد، مشكلات حل خواهد شد؛ اگر این شد، ما پیش خواهیم رفت؛ اگر این شد، دشمن از غلبه‌ى بر ما ناامید خواهد شد. محدودیتهاى دشمن زیاد است؛ اینها بحثهاى طولانىِ مفصلى دارد كه جایش اینجا نیست، و شما هم بحمدالله همه از سطوح بالاى فكر و اندیشه و سواد و علم برخوردارید؛ میتوانید مسائل را كاملاً بدانید و تحلیل كنید. واقع قضیه این است؛ اگر انسان در این نظام الهى توانست رابطه‌ى خودش با خدا را مستحكم كند، به هر نسبتى كه در این راه پیش برویم، بلاشك در مقابله‌ى با دشمن، موفقیتهامان زیاد خواهد شد؛ موانع برداشته خواهد شد؛ این را باید در نظر گرفت. البته در هر سِمتى، در هر كارى، در هر مأموریتى، یك اقتضائاتى وجود دارد؛ مجلس هم طبعاً اقتضائاتى دارد؛ در دولت كه باشید، اقتضائات دیگرى دارد؛ در دستگاه‌هاى گوناگون دیگر یا در خارج از دستگاه‌هاى حاكمیتى كه باشید، اقتضائات دیگرى وجود دارد. هدف باید این باشد: براى خدا كار كنیم. بسیارى از اشكالاتى كه امروز به ما میگیرند - كه خیلى‌اش هم بر ما وارد است - اگر چنانچه این نیت را، این جهتگیرى را درست كردیم، این اشكالات به خودى‌خود برطرف خواهد شد.

 در خصوص مجلس شوراى اسلامى آنچه كه من به عنوان جمع‌بندى میتوانم در دو جمله عرض بكنم، این است كه مجلس بایستى هم زنده باشد، هم سالم باشد؛ این دو خصوصیت در مجلس لازم است.

 زنده بودن مجلس به این است كه نشاط و تحرك و حَیَویت از خود نشان بدهد. مجلس اگر راكد بود، خمود بود، خروجىِ درست و مناسبى در بخشهاى مختلف نداشت، ناقص است. این نشانه‌ى حیات و دلیل حیات عبارت است از تحرك و نشاط. چگونه میشود این نشاط و تحرك را در بیرون عینیت بخشید؟ باید وظائف را درست انجام داد؛ قانون خوب. در ذیل این كلمه‌ى «قانون خوب»، ده تا، پانزده تا شاخص میشود معین كرد: به‌روز باشد، تكرارى نباشد، معارض نداشته باشد، چه، چه، چه؛ اینها میشود قانون خوب. دوم: نظارت درست. دو وظیفه‌ى اصلى مجلس اینهاست دیگر؛ در درجه‌ى اول، قانونگذارى، و بلافاصله مسئله‌ى نظارت درست. نظارت درست را میشود ترجمه كرد. نظارتِ درست شاخصهائى دارد؛ این شاخصها را مشخص كنید. لازم نیست من این شاخصها را بگویم؛ خود شما میدانید؛ اینها جزو معارف روشن و واضح ماست. نظارتهائى كه ناشى از نیتهاى نادرست باشد، نظارتِ نادرست است. نظارتهاى جانبدارانه و ضد جانبدارانه، هر دو، نظارتهاى نادرست است. نظارتهائى كه عمق‌یابى نمیكند، نادرست است. نظارتِ درست شاخصهائى دارد؛ اینها را باید مشخص كنید.

 حضور مفید در محیط كار؛ این جزو علامت حَیَویت است. البته اینهائى كه من عرض میكنم، توقعات از مجموعه‌ى مجلس است؛ منتها مجموعه‌ى مجلس، متكى به افراد است. شخص شما اگر چنانچه در وقت كار مجلس یا در صحن علنى مجلس یا در كمیسیون حضور نداشته باشید، درست است كه شما میگوئید من یك دویست و نودم هستم، اما خود این تأثیر خواهد گذاشت؛ هم به قدر وزن شخصى شما، هم به عنوان تأثیر روى دیگران. یعنى شما كه حضور پیدا نكردید، حضور پیدا نكردن در مجلس به همین اندازه آسان میشود؛ دیگرى هم كه تا حالا مقید بود حضور پیدا كند، او هم حضور پیدا نمیكند. این از جمله‌ى گرفتارى‌هاى مجلس است؛ شما سعى كنید در مجلس نهم واقعاً این گرفتارى را برطرف كنید. پس حضور مفید در محیط كار، جزو علامت حَیَویت است.

 حضور سیاسى در فضاى كشور و جهان. مجلس یك صفحه‌ى نمایانى از انقلاب و از افكار عمومى مردم و از سیاستهاى كلان كشور است. قضایائى در منطقه پیش مى‌آید، قضایائى در دنیا پیش مى‌آید؛ مجلس باید مواضعش را روشن بیان كند. البته خوشبختانه مجالس اخیر در این زمینه فعال بودند، خوب بودند. امروز مى‌بینید در منطقه غوغاست. آنچه كه در خبرها و تظاهرات بیرونىِ خبرگزارى‌ها به راست یا دروغ منتشر میشود، یك جزء كوچكى از آن حادثه‌اى است كه دارد در این منطقه اتفاق مى‌افتد. این منطقه هم جزو مناطق عادى دنیا نیست؛ این منطقه، قلب دنیاست؛ منطقه‌ى مهم اتصال سه قاره با هم، منطقه‌ى مهم نفت، منطقه‌ى مهم سیاست استعمارى غرب با وجود حكومت صهیونیستى. اینجا منطقه‌ى عجیبى است. قضایاى این منطقه، قضایاى دنیاست. اینجور نیست كه بگوئیم حالا در فلان گوشه‌ى دنیا چهار تا كشور مثلاً مشكلى داشته باشند، شبیه آن باشد؛ نه، اینجا قلب دنیاست. خب، در اینجا قضایائى دارد اتفاق مى‌افتد؛ موضع ما در مورد این قضایا چیست؟ اینها مسائل مهمى است. زنده بودن مجلس این است كه در این قضایا حضور داشته باشید، حرف داشته باشید. این حرف، اثرگذار است. امروز موضع شما میتواند اثرگذارى كند در تك تك این كشورهائى كه الان مورد نظر منند؛ همین كشورهاى منطقه. اگر ما درست فكر كنیم، درست جملات و كلمات را انتخاب كنیم و در وقت مناسب و بهنگام اینها را ادا كنیم، این اصلاً اثر میگذارد روى این حركتهائى كه امروز از دو طرف در منطقه وجود دارد؛ چه از طرف دستگاه شیطان و مهاجم غربى، چه از طرف مردم كه طرف حقند. بنابراین زنده بودن، اینهاست. یك مجلس زنده مجلسى است كه بوقت، بهنگام و درست قانون میگذارد؛ نظارت میكند؛ در مسائل كشور، در مسائل منطقه حضور دارند و به كار پرداخته‌اند.

 از این كمیسیونها نباید غفلت كرد؛ این كمیسیونها مهم است؛ اینها اتاقهاى فكرند براى پخته كردن مسائل در صحن مجلس؛ بعد هم تصمیم‌گیرى در صحن مجلس، یعنى تصمیم‌گیرى براى سرنوشت كشور، نه فقط براى چهار سال. گاهى شما یك قانونى میگذارید، این قانون بیست سال در كشور اثرگذار است؛ یك خطى را معین میكند.

 در كنار زنده بودن مجلس، مسئله‌ى سالم بودن هم مهم است؛ باید هم زنده باشد، هم سالم. سالم بودن هم از جهات مختلف است؛ سلامت سیاسى، سلامت اخلاقى، سلامت مالى؛ اینها مسائلى است كه به یك یك دوستان عزیزمان، نمایندگان محترم ارتباط پیدا میكند. اگر چنانچه در مجلس گرایشى پیدا شود - البته اینجور گرایشها قاعدتاً گرایشهاى كوچك خواهد بود؛ گرایشهاى عمومى و كلى نخواهد بود - كه با بعضى از اصول انقلاب منافات داشته باشد، این عدم سلامت است. یا اگر چنانچه دغدغه‌ى وظیفه در مجلس گم شد، این عدم سلامت است. اگر چنانچه در مورد مسائل مالى بى‌مبالاتى حاكم شد - پول گرفتن، پول دادن، مرتبط شدن، واسطه شدن؛ از این حرفهائى كه خیلى جاها هست - این عدم سلامت است؛ این چیز مهمى است. خرج‌تراشى‌هاى بیخود براى مجلس، عدم سلامت است. دیروز ما با جناب آقاى لاریجانى در این زمینه مفصل صحبت كردیم. واقعاً باید یكى از كارهائى كه مجلس میكند، این باشد: الگو بشوید براى دستگاه‌هاى مختلف دیگر در كم كردن هزینه‌ها؛ هزینه‌هاى سفرهاى احیاناً بى‌مورد، هزینه‌هاى گوناگون شخصى نمایندگان؛ كه البته بخش مهمى از این كار، مربوط به هیئت رئیسه‌ى محترم مجلس است، كه باید مراقبت كنند؛ و همچنین یكایك نمایندگان. البته من میدانم - هم اطلاع كلى دارم، هم اطلاع خاص دارم - كه واقعاً در بین نمایندگان، كسانى كه احتیاط میكنند و مراقبت میكنند، كم نیستند. افرادى هستند كه واقعاً انسان در قلبش آنها را تحسین میكند و خوشحال میشود و خدا را شكر میكند كه یك چنین افرادى در مجلس حضور دارند. بالاخره این قضیه مهم است.

 من در یكى دو سال قبل از این، در همین دیدار نمایندگان محترم، راجع به خودْنظارتى مجلس مطالبى گفتم؛ كه خب، قانونى هم تصویب شد. ببینید، همین آیه‌اى كه اینجا تلاوت كردند: «و اتّقوا فتنة لا تصیبنّ الّذین ظلموا منكم خاصّة»، (۲) خیلى مهم است. ممكن است در یك ساختمان، آن كسى كه بنزین میریزد و بى‌احتیاطى میكند و كبریت میكشد، یك نفر باشد؛ اما كسى كه میسوزد، فقط آن یك نفر نیست. ممكن است یك نفر كشتى را سوراخ كند؛ اما كسى كه غرق میشود، فقط آن یك نفر نیست. قرآن میگوید از یك چنین فتنه‌اى پرهیز كنید؛ كه وقتى آمد، فقط دامن آن كسى را كه موجب فتنه است، دامن آن كسى را كه ظالم است، نمیگیرد؛ دامن بیگناه‌ها را هم میگیرد؛ دامن كسانى را هم كه در ایجاد این فتنه تأثیر نداشته‌اند، میگیرد. «و اتّقوا»؛ از یك چنین فتنه‌اى پرهیز كنید، مراقب باشید. لازمه‌ى این كار چیست؟ لازمه‌اش خودْنظارتى است؛ یعنى بر یكدیگر نظارت كنیم؛ «و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر»؛ (۳) دائم تواصى كنیم. اینها نشانه‌هاى سلامت است.

 یكى از چیزهائى كه در مجلس واقعاً نشانه‌ى سلامت است، پرهیز از تعرض به آبروى این و آن است. خب، یك منبرى در اختیار شماست؛ این منبر، منبر عمومى است. شما وقتى حرف میزنید، پشت یك بلندگوى ملى دارید حرف میزنید؛ به گوش همه میرسد. اگر در این فرمایشاتى كه شما در مجلس میفرمائید، مطلبى باشد كه تعرض به آبروى كسى باشد، متهم كردن یك كسى باشد - ولو به نظر شما گناهكار است، لیكن گناهش ثابت نشده - یا تعرض به یك امرى باشد كه ولو اصلاً واقع هم باشد، وظیفه‌ى من و شما نیست به آن بپردازیم؛ مثلاً مسائل خصوصى افراد. چرا باید در مجلس، در پشت بلندگوى مجلس، اسمى از این چیزها آورده شود؟ از اینها باید بشدت پرهیز كرد. اگر از اینها پرهیز شد، نشانه‌ى سلامت است.

 من قبلاً به برخى از نمایندگان محترم این نكته را عرض كرده‌ام، حالا هم چون همه‌ى شما تشریف دارید، به شما هم میگویم: مجلس جاى گفتگوى حكیمانه و خردمندانه است. شما یك حرفى میزنید، استدلالى دارید، استدلالتان را ذكر میكنید؛ بعد نفر بعدى مى‌آید، میگوید به این دلیل، حرف ایشان غلط است، استدلالشان غلط است؛ بالاخره مجموعه هم یا به این رأى میدهد یا به آن رأى میدهد؛ این درست. اگر چنانچه وقتى شما دارید حرف میزنید، دیگرى مثلاً شروع كند به دست زدن یا هیاهو كردن، براى اینكه صداى شما به گوش آن مستمع نرسد، این كار، كار حكیمانه است؟ كار خردمندانه است؟ این عادت باید در مجلس ریشه‌كن شود كه وقتى یك نماینده‌اى دارد حرف میزند، یا یك وزیرى، یك مسئول دولتى‌اى دارد حرف میزند، از یك گوشه‌ى مجلس چهار نفر شروع كنند یك صدائى در آوردن! این خیلى چیز بدى است. متأسفانه در مجلس هشتم این بود؛ من نمیدانم حالا در مجلس هفتم هم بود یا نه. من اوّلى كه با این قضیه برخورد كردم، حیرت كردم: مگر چنین چیزى ممكن است؟ دیدیم بله، هم ممكن است، هم واقع است! در مجلس اتفاق افتاده. مجلس جاى این حرفها نیست. بله، در اجتماعات عمومى، مردم عامى ممكن است از این كارها بكنند؛ یكى مى‌آید حرف میزند، دیگرى صدائى در مى‌آورد. در تاریخ، همیشه هم از این كارها بوده. در قرآن هست كه: «و هم ینهون عنه و ینئون عنه»؛ (۴) وقتى پیغمبر حرف میزد، یك عده‌اى نمیگذاشتند صدا به گوش دیگران برسد؛ هیاهو میكردند. اما این باب جمهورى اسلامى نیست؛ آن هم در مجلس شوراى اسلامى. مجلس شوراى اسلامى جاى حرف است. طرف كاملاً حرفش را بزند، تمام كند؛ بعد اگر حرفش غلط است، غیرمنطقى است، جنابعالى وارد شوید، استدلال كنید، بگوئید نخیر، این حرف آقا هیچ منطقى ندارد، هیچ مبنائى ندارد؛ ردش كنید. این كار اشكال ندارد.

 بنده به استقلال مجلس خیلى اهمیت میدهم و معتقدم واقعاً مجلسِ مستقل یكى از نعم بزرگ است. بعضى تصور میكنند، بعضى هم این را هى توى رسانه‌ها مطرح میكنند؛ خیال میكنند مظهر استقلال از دولت، پریدن به دولت است. اینجورى نیست. بحث این دولت و آن دولت نیست؛ در همه‌ى دوره‌ها، توى این چند سال - میدانید دولتهاى مختلفى بودند - بنده همیشه همین را تذكر دادم. استقلال از دولت معنایش این نیست كه آدم باید دائم با دلیل و بى‌دلیل، هى بپرد به دولت؛ به این كارش، به آن كارش؛ كارهائى كه اصلاً لزومى ندارد انسان اعتراض كند. خب، یك قانونى بگذارید برخلاف آن جهتى كه او دارد حركت میكند. به هر حال اینها چیزهاى لازمى است.

 به نظر من امروز از جمله‌ى مسائل مهمى كه ما در كشور به آن نیاز داریم، اتحاد است. اتحاد به معناى همسان بودن فكرها نیست. خب، الحمدلله شماها همه در سطوح بالاى فكرى و علمى هستید؛ اینها براى شما، گفتن ندارد. ما احتیاج داریم به این كه به ما تذكر داده شود تا عمل كنیم؛ والّا خیلى از چیزها را میدانیم. امروز باید اتحاد وجود داشته باشد. دوئیت و اختلاف و تفرقه، مظهر ضعف و انحطاط و انهزام یك ملت است؛ باید نگذارید این اتفاق بیفتد. اختلاف نظر هم وجود دارد، ابائى هم از گفتن اختلاف نظر نیست؛ بله، ما در این قضیه با هم اختلاف نظر داریم، اما دستمان توى دست هم است. مثلاً او میگوید این كار باید بشود، من میگویم باید نشود. بالاخره یك مرجعى وجود دارد؛ یا مرجع، قانون است؛ یا مرجع، دستگاه قضائى است؛ یا مرجع، شوراى نگهبان است - یا هرچه - آن مرجع هم تعیین تكلیف خواهد كرد؛ اما با هم دست‌به‌یقه نمیشویم. این اتحاد باید وجود داشته باشد. باید در جهت مصالح عالیه‌ى كشور، بین دستگاه‌ها همدلى وجود داشته باشد؛ این باید بروز كند. البته همه هم همین را میگویند. یك وقتى یك نفرى با عصبانیت داشت از یك چیزى دفاع میكرد، یك نفر به او گفت آقا حالا چرا عصبانى میشوى؟ با همان عصبانیت داد كشید: من عصبانى نیستم! حالا از اطراف - از دو طرف هم نمیشود گفت - بعضى دائم دم از اتحاد هم میزنند، اما در عین حال باز نشانه‌ها و نمونه‌هاى تفرق گاهى دیده میشود. من خواهش میكنم به این مسئله توجه كنید؛ هم در درون مجلس بین خود دوستان كه در مجلس هستید، هم در بین مجلس و قواى دیگر - قوه‌ى مجریه و قوه‌ى قضائیه - این اتحاد و اتفاق را حفظ كنید و بدانید كه این ملت، این كشور، این نظام، این جهتگیرى، بشارت داده‌ى به توفیق و پیروزى است؛ این لطف خداست، سنتهاى الهى این را اقتضاء میكند.

 ملت، ملت خوبى‌اند؛ ملت مؤمنى‌اند؛ جوانهاى ما جوانهاى خوبى‌اند. ملت ما خوشبختانه همچنان یك ملت جوانى است؛ تفكر دینى و جهتگیرى دینى و اسلامى هم بحمدالله محور اصلى حركت كشور است. خب، نمایندگان مجلس، مسئولین كشور، دولتى‌ها، قضائى‌ها، از انسانهاى معتقد به مبانى اسلام و انقلابند؛ این خیلى چیز مهمى است. مردم، معتقد؛ مسئولین، معتقد؛ ان‌شاءالله توفیق الهى شامل حال است و ما داریم پیش میرویم. در این دهه هم كه دهه‌ى پیشرفت و عدالت است، به توفیق الهى، ان‌شاءالله، باذن‌الله، هم به پیشرفت محسوسى خواهیم رسید، هم در پایان این مدت ان‌شاءالله به یك رقم برجسته‌ى چشمگیرى از عدالت دست خواهیم یافت.

 والسّلام علیكم و رحمةالله و بركاته‌

۱) انفال: ۲۹
۲) انفال: ۲۵
۳) عصر: ۳
۴) انعام: ۲۶

قسمتی از سخنرانی امام در 24 خرداد 1358- راه اصلاحات در کشور

Go to full article

هرکس در محلی که هست همان محل را اصلاحش کند. بخواهید شما بنشینید که کشاورزها کارهایشان را بکنند و همه مملکت را اصلاح کنند، کشاورزی نمی‌تواند مملکت اصلاح کند. آنها بنشینند که بانکدارها این کار را بکنند، آنها هم نمی‌توانند. همه بنشینند که روحانی این کار را بکند، نمی‌تواند. همه ما بنشینیم که دولت این کار را بکند، آن هم نمی‌تواند. اما وقتی همه اینها، هرکس در هر محلی بود، همان محل را مشغول پاکسازی و اصلاح شد، این مطلب آسان می‌شود؛ می‌شود این را درست کرد.و من امیدوارم که خداوند به شما توفیق بدهد.  و خدا همه‌تان را تأیید بکند. 

 یک همچو چیزی ما میخواهیم باشد که وقتی که توی بانک آمدی، مثل اینکه توی مسجد رفتی آنطور باشد. وقتی در وزارتخانه رفتیم، مثل این است که توی مسجد رفتیم، توی عبادتگاه رفتیم. همه جا یک صبغه اسلامی پیدا بکند، که همه با هم دوست و رفیق و برادر و همه معاون هم و همه پشت هم. و اگر ان شاء الله این معنا تحقق پیدا کند، و من امیدوارم که تحقق پیدا می‌کند، ان شاء الله همه چیز اصلاح می‌شود. خداوند همه‌تان را تأیید کند.

دیدار نمایندگان مجلس نهم با مقام معظم رهبری،حضرت آیت ا... خامنه ای.

 

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامي صبح امروز(چهارشنبه) در ديدار نمايندگان منتخب ملت در نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي تأكيد كردند: مجلس در عمل به وظايف مهم و اساسي خود، بايد ضمن برخورداري از شاخص هاي يك مجلس زنده، پرتحرك و پرنشاط در ابعاد مختلف سياسي، اخلاقي و مالي نيز، ‌مجلسي سالم باشد.

ايشان احساس تكليف، نيت خالصانه، توكل به پروردگار و تلاش براي كسب رضايت الهي را زمينه و شرط اصلي موفقيت آميز بودن تلاشهاي مجلس و ديگر دستگاهها خواندند و افزودند: اگر اين نگاه و اين روحيه حاكم شد، به بركت رحمت و ياري پروردگار راهها گشوده و همه مشكلات حل خواهدشد.

حضرت آيت الله خامنه اي اتكال به قدرت لايزال الهي را رمز قدرت و پيشرفت جمهوري اسلامي دانستند و خاطرنشان كردند: نظام اسلامي در دنياي آشفته مادي، به دفاع از ارزشهاي الهي و انساني برخاسته است و نمايندگان مجلس بايد با درك عميق اين مسئله، تقويت ارتباط با پروردگار را راز حقيقي دست يابي به موفقيت بدانند.

ايشان دشمني استكبار با جمهوري اسلامي را برخاسته از ذات غارتگر سلطه طلبان خواندند و افزودند: برخي با گوشه و كنايه مي گويند دنيا را در مقابل نظام قرار ندهيد اما اين، سخني از سر نيانديشيدن است چرا كه مطرح شدن داعيه حكومت ديني و مردمسالاري ديني، بطور طبيعي، فرعونهاي جهاني را به مقابله با اين نظام و اين ملت برانگيخته است.
رهبر انقلاب اسلامي در ادامه سخنانشان مجلس را ركن اساسي نظام برشمردند و به تشريح دو خصوصيت لازم مجلس شوراي اسلامي يعني زنده بودن و سالم بودن پرداختند.

معرفت بادرود

دیدار نمایندگان مجلس نهم با رهبر انقلاب

                  
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در ديدار نمايندگان منتخب ملت در نهمين دوره مجلس شورای اسلامی تأكيد كردند: مجلس در عمل به وظايف مهم و اساسی خود، بايد ضمن برخورداری از شاخص های يك مجلس زنده، پرتحرك و پرنشاط در ابعاد مختلف سياسی، اخلاقی و مالی نيز، ‌مجلسی سالم باشد.
ايشان احساس تكليف، نيت خالصانه، توكل به پروردگار و تلاش برای كسب رضايت الهی را زمينه و شرط اصلی موفقيت آميز بودن تلاشهای مجلس و ديگر دستگاهها خواندند و افزودند: اگر اين نگاه و اين روحيه حاكم شد، به بركت رحمت و ياری پروردگار راهها گشوده و همه مشكلات حل خواهدشد.
حضرت آيت‌الله خامنه‌ای اتكال به قدرت لايزال الهی را رمز قدرت و پيشرفت جمهوری اسلامی دانستند و خاطرنشان كردند: نظام اسلامی در دنيای آشفته مادی، به دفاع از ارزشهای الهی و انسانی برخاسته است و نمايندگان مجلس بايد با درك عميق اين مسئله، تقويت ارتباط با پروردگار را راز حقيقی دست يابی به موفقيت بدانند.
ايشان دشمنی استكبار با جمهوری اسلامی را برخاسته از ذات غارتگر سلطه طلبان خواندند و افزودند: برخی با گوشه و كنايه می گويند دنيا را در مقابل نظام قرار ندهيد اما اين، سخنی از سر نيانديشيدن است چرا كه مطرح شدن داعيه حكومت دينی و مردمسالاری دينی، بطور طبيعی، فرعونهای جهانی را به مقابله با اين نظام و اين ملت برانگيخته است.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنانشان مجلس را ركن اساسی نظام برشمردند و به تشريح دو خصوصيت لازم مجلس شورای اسلامی يعنی زنده بودن و سالم بودن پرداختند.
ايشان افزودند: مجلس راكد و خمود با خروجيهای نامناسب، مجلسی ناقص است و نمايندگان منتخب ملت بايد با تحقق شاخصهای يك مجلس زنده، «نشاط و تحرك دستگاه قانونگذاری» را عينيت دهند.
حضرت آيت‌الله خامنه‌ای عمل به وظايف اساسی مجلس يعنی تدوين قوانين خوب و نظارت صحيح را نشانه های بارز زنده بودن مجلس دانستند و افزودند: نمايندگان مجلس نهم با توجه به «شاخص های يك قانون خوب» و «معيارهای نظارت صحيح»، به وظايف خود عمل كنند.
ايشان در همين زمينه، نظارتهای ناشی از نيتهای نادرست، نظارتهای جانبدارانه و ضدجانبدارانه و نيز نظارتهايی را كه عمق يابی نمی كند، از جمله نظارتهای نادرست دانستند و افزودند: اينگونه كارها، نشان خواهد داد مجلس به معنای حقيقی كلمه، زنده نيست.
رهبر انقلاب اسلامی، حضور مفيد و فعال در صحن علنی مجلس و كميسيونها را از ديگر نشانه های زنده بودن مجلس برشمردند و خاطرنشان كردند: حضور نامرتب و غيرمفيد در جلسات و كميسيونها از جمله گرفتاريهايی است كه مجلس نهم، سعی كند آن را واقعاً  برطرف نمايد.
حضرت آيت‌الله خامنه‌ای حضور فعال در فضای سياسی كشور و منطقه و جهان را از ديگر ضروريات يك مجلس زنده و پرنشاط برشمردند و افزودند: مجلس صحنه نمايانی از «انقلاب، افكار عمومی و سياستهای كلان» كشور است و بايد در حوادث و مسائل داخلی و خارجی، مواضع مشخصی داشته باشد.
رهبر انقلاب با اشاره به حوادث و تحولات عميق و پرشتاب منطقه افزودند: امروز در منطقه غوغايی است و در اين منطقه مهم كه قلب دنيا به شمار می رود، اوضاع عجيبی حاكم شده است.
ايشان خاطرنشان كردند: اگر نمايندگان مجلس درباره حوادث منطقه، در وقت مناسب، مواضع مناسبی بگيرند، حتماً در افكار عمومی ملتهای منطقه و كشورهای مؤثر در تحولات منطقه، تأثيرگذار خواهد بود.
حضرت آيت‌الله خامنه‌ای، در ادامه سخنانشان به تشريح دومين ويژگی ضروری مجلس يعنی سالم بودن پرداختند.
ايشان، برخورداری مجلس و فردفرد نمايندگان مردم را از سلامت «سياسی، اخلاقی و مالی» كاملاً ضروری برشمردند و افزودند: اگر گرايشی ولی كوچك در منافات با برخی اصول انقلاب در مجلس شكل بگيرد اين نشانه عدم سلامت سياسی مجلس است.
رهبر انقلاب بی توجهی به دغدغه ضروری احساس وظيفه، بی مبالاتی درباره مسائل مالی را از ديگر نشانه های ناسالم بودن مجلس خواندند و افزودند: هيأت رئيسه و نمايندگان تلاش كنند مجلس نهم در زمينه كاهش هزينه های بيهوده، الگو شود.
ايشان خاطرنشان كردند: البته در ميان نمايندگان مجلس كسانی كه در اين زمينه ها بخوبی احتياط و مراقبت می كنند كم نيستند و اين واقعيت مهم و تحسين برانگيز، نيازمند شكرگزاری است.
حضرت آيت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تأكيد چند سال قبل ايشان در زمينه خودنظارتی مجلس افزودند: البته در اين مورد، قانونی هم تصويب شده و لازم است نمايندگان با خود نظارتی و مراقبت دائم از خود و ديگر نمايندگان، از سلامت مجلس صيانت كنند.
پرهيز از تعرض به آبروی ديگران از ديگر مسائلی بود كه رهبر انقلاب اسلامی آن را از نشانه های مهم سلامت مجلس خواندند.
ايشان به منتخبان ملت خاطرنشان كردند: متوجه باشيد كه شما از پشت بلندگويی ملی حرف می زنيد و لازم است از تعرض به آبروی ديگران، بيان اتهاماتی كه ثابت نشده است و طرح مسائل خصوصی افراد بشدت پرهيز كنيد.
هياهو و جنجال برخی نمايندگان هنگام حرف زدن ديگر نمايندگان و يا مسئولان دولتی، ‌انتقاد صريحی بود كه حضرت آيت‌الله خامنه‌ای بيان كردند.
رهبر انقلاب تأكيد كردند: مجلس جای گفتگوی حكيمانه و خردمندانه است و اين مسئله با هياهو هنگام حرف زدن ديگران كاملاً منافات دارد و اين عادت بسيار بد و حيرت انگيز بايد در مجلس شورای اسلامی ريشه كن شود.
حضرت آيت‌الله خامنه‌ای استقلال مجلس را مسئله ای بسيار مهم و از نشانه های سلامت نهاد قانونگذاری دانستند و خاطرنشان كردند: در همه دولتهای گذشته و همه دوره های مجلس اين تذكر داده شده است كه نبايد به اسم استقلال مجلس، درباره هر مسئله ای به دولت معترض شد، مجلس اگر نظر مخالفی دارد می تواند با پرهيز از اينگونه برخوردهای غيرمفيد، در آن زمينه، قانون بگذارند.
حضرت آيت‌الله خامنه‌ای همچنين اتحاد و همدلی را، مسئله و ضرورت مهم روز خواندند و افزودند: معنای اين مسئله همسان بودن فكرها نيست و كسی از بيان اختلاف نظرها، ابايی ندارد اما بايد كاملاً مشخص باشد كه در عين اختلاف نظر و سليقه، دستهای مسئولان در دست يكديگر است و همه با هم در مسير اعتلای كشور و تحقق اهداف انقلاب،‌ به پيش می روند.
رهبر انقلاب اسلامی دوئيت و تفرقه را نشانه ضعف خواندند و افزودند: در زمينه اختلاف نظرها نيز مراجع حل اختلاف مشخصند و مراجعه به قانون يا نظر شورای نگهبان، تكليف همگان را مشخص می كند و در هر حال بايد اتحاد و همدلی مسئولان بروز بيايد.
ايشان در همين زمينه افزودند: البته همه دو سه طرف موجود از مذمت اختلاف سخن می گويند اما در عمل نمونه های اختلاف، گاه ديده می شود كه همه مسئولان و دستگاهها در درون خود و در ارتباط  با يكديگر بايد اتحاد و همدلی را حفظ و تقويت كنند.
ايشان همچنين با تشكر از سخنان خوب و مفيد آقای لاريجانی رئيس مجلس شورای اسلامی افزودند: اميد واثق وجود دارد كه مجلس با استقلال، آزاد فكری، رعايت مصالح كشور، احساس شجاعت در مقابل دشمن و اميد به آينده، فعاليتهای خود را برنامه ريزی و پيگيری كند.
رهبر انقلاب در پايان سخنانشان، آينده روشن ملت و نظام را، حقيقتی بشارت داده شده خواندند و با تجليل از ايمان ملت و جوانان خوب كشور افزودند: به ياری پروردگار محور حركت عمومی كشور، تفكر و جهت گيری دينی و اسلامی است.
حضرت آيت‌الله خامنه‌ای ابراز اميدواری كردند: به اذن الهی در اين دهه كه دهه پيشرفت و عدالت است ايران به پيشرفت محسوسی دست يابد و در پايان دوره ميزان چشمگيری از عدالت در كشور محقق شود.
در ابتدای اين ديدار و پيش از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی، آقای دكتر لاريجانی رئيس مجلس شورای اسلامی با اشاره به ادوار مختلف قانونگذاری در ايران، دوران قانونگذاری بعد از انقلاب اسلامی را شكوفاترين دوران پارلمانی كشور برشمرد و افزود: در اين دوره با تصويب ميزان قابل توجهی از قوانين و اتكاء به جنبه ی آزادی و مبانی دينی، حركت رو به جلوی كشور رقم خورده است.
وی همچنين بر ضرورت تدوين نقشه راه مناسب برای تأمين منافع ملی و زمينه سازی برای آرامش پويا در كشور تأكيد و رصد دائمی حوادث كشور و دفاع از حقوق ملی را از وظايف مجلس شورای اسلامی توصيف كرد.
رئيس مجلس شورای اسلامی همچنين با بيان گزارشی از تركيب كمی و كيفی منتخبان اين دوره مجلس شورای اسلامی، پايبندی به آرمانهای انقلاب اسلامی و شجاعت در دفاع از حقوق ملت را از ويژگی های بارز نمايندگان مجلس شورای اسلامی دانست.

بیانات رهبری در مراسم گرامیداشت بیست و سومین سالگرد رحلت امام خمینی(ره)

 

در حرم مطهر حضرت امام خمینی رحمه‌الله
در آستانه ولادت حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام


بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
الحمد للّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا و حبيب قلوبنا و طبيب نفوسنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين و صحبه المنتجبين المصطفين و من تبعهم باحسان الى يوم الدّين. و صلّ على بقيّةاللّه فى الأرضين الّذى يملأ اللّه به الأرض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا.

قال اللّه الحكيم فى كتابه: بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم. و توكّل على العزيز الرّحيم.  الّذى يريك حين تقوم. و تقلّبك فى السّاجدين. انّه هو السّميع العليم.(1)

 خداوند را سپاسگزاريم كه فرصتى ديگر به ما عنايت كرد تا در كنار مرقد امام و پيشوا و رهبر و مرشد بزرگ اين ملت، يك بار ديگر گرد هم جمع شويم، براى تجديد عهد و تجديد بيعت با اين امام بزرگوار، و بازخوانى سيره و درسهاى امام - كه درسهاى انقلاب است - و براى روشن كردن راه آينده‌مان و تصحيح مسيرمان.

 اين روزها مصادف است با عيد مبارك ولادت امير مؤمنان (سلام اللّه عليه) كه پدر امت بود. مردم ما روز سيزدهم رجب را «روز پدر» ناميده‌اند. امام بزرگوار ما در حق اين ملت و در حق اين كشور پدرى كرد. پدر امت، يعنى مظهر مهربانى و رحمت و مظهر اقتدار و صلابت و شخصيت؛ استحكام شخصيت پدرانه، در كنار محبت و مهربانىِ پدرانه. علاوه‌ى بر اينها، امام پدر جنبش اسلامىِ امروز در دنياى اسلام است. يكى از خطوط اصلى در سيره‌ى امام و منش امام كه امروز به آن ميپردازيم و درباره‌ى آن قدرى بحث ميكنيم، دميدن روح عزت ملى در كالبد كشور است. بحث درباره‌ى اين حركت عظيم امام كه عزت ملى را در كشور ما و ملت ما زنده كرد، يك بحث متكى به واقعيات جامعه است؛ يك بحث صرفاً ذهنى نيست. عزت يعنى چه؟ عزت به معناى ساخت مستحكم درونى يك فرد يا يك جامعه است كه او را در مقابله‌ى با دشمن، در مقابله‌ى با موانع، داراى اقتدار ميكند و بر چالشها غلبه ميبخشد.

 در ابتدا يك بحث قرآنىِ كوتاهى را عرض كنم. در منطق قرآن، عزت واقعى و كامل متعلق به خداوند و متعلق به هر كسى است كه در جبهه‌ى خدائى قرار ميگيرد. در مصاف بين حق و باطل، بين جبهه‌ى خدا و جبهه‌ى شيطان، عزت متعلق به كسانى است كه در جبهه‌ى خدائى قرار ميگيرند. اين، منطق قرآن است. در سوره‌ى فاطر ميفرمايد: «من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعا».(2) در سوره‌ى منافقون ميفرمايد: «و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين و ليكنّ المنافقين لايعلمون»؛(3) عزت متعلق به خداست، عزت متعلق به پيامبر و به مؤمنين است؛ اگرچه منافقان و كافردلان اين را درك نميكنند؛ نميفهمند كه عزت كجاست، مركز عزت واقعى كجاست. در سوره‌ى نساء، درباره‌ى كسانى كه خود را متصل به مراكز قدرتهاى شيطانى ميكنند، براى اينكه حيثيتى به دست بياورند، قدرتى به دست بياورند، ميفرمايد: «أ يبتغون عندهم العزّة فانّ العزّة للّه جميعا»؛(4) آيا دنبال عزتند اين كسانى كه به رقباى خدا، به دشمنان خدا، به قدرتهاى مادى پناه ميبرند؟ عزت در نزد خداست. در سوره‌ى مباركه‌ى شعراء، گزارشى از مجموعه‌ى چالشهاى پيامبران بزرگ را مطرح ميفرمايد - درباره‌ى حضرت نوح، حضرت ابراهيم، حضرت هود، حضرت صالح، حضرت شعيب، حضرت موسى - مفصل درباره‌ى چالشهاى اين پيامبران بزرگ بحث ميكند و گزارش الهى و وحى را به گوش مردم ميرساند. در هر مقطعى كه ميخواهد غلبه‌ى جبهه‌ى نبوت را بر جبهه‌ى كفر بيان بفرمايد، ميفرمايد: «انّ فى ذلك لاية و ما كان اكثرهم مؤمنين. و انّ ربّك لهو العزيز الرّحيم»؛(5) يعنى با اينكه طرف مقابل اكثريت داشتند، قدرت دست آنها بود، پول دست آنها بود، سلاح دست آنها بود، اما جبهه‌ى توحيد بر آنها پيروز شد؛ در اين يك آيتى است از آيات الهى، و خداى تو عزيز و رحيم است. بعد از آنكه قرآن اين گزارش را در طول سوره‌ى مباركه‌ى شعراء هى تكرار ميكند، تكرار ميكند، در آخر سوره خطاب به پيغمبر ميفرمايد: «و توكّل على العزيز الرّحيم»؛ به اين خداى عزيز و رحيم كه تضمين كننده‌ى غلبه‌ى حق بر باطل است، توكل و تكيه كن. «الّذى يريك حين تقوم. و تقلّبك فى السّاجدين»؛ او ناظر به حال توست؛ در حال قيام، در حال سجده، در حال عبادت، در حال حركت، در حال تلاش؛ او حاضر و ناظر است، تو را مى‌بيند؛ «انّه هو السّميع العليم». پس در منطق قرآن، عزت را بايد از خداوند طلب كرد.

 وقتى كه عزت شامل حال يك انسان، يك فرد يا يك جامعه ميشود، مثل يك حصار عمل ميكند، مثل يك باروى مستحكم عمل ميكند؛ نفوذ در او، محاصره‌ى او، نابود كردن او براى دشمنان دشوار ميشود؛ انسان را از نفوذ و غلبه‌ى دشمن محفوظ نگه ميدارد. آن وقت هرچه اين عزت را در لايه‌هاى عميق‌تر وجود فرد و جامعه مشاهده كنيم، تأثيرات اين نفوذناپذيرى بيشتر ميشود؛ كار به جائى ميرسد كه همچنان كه انسان از نفوذ و غلبه‌ى دشمن سياسى و دشمن اقتصادى محفوظ ميماند، از غلبه و نفوذ دشمن بزرگ و اصلى، يعنى شيطان هم محفوظ باقى ميماند. آن كسانى كه عزت ظاهرى دارند، اين عزت در دل آنها، در درون آنها، در لايه‌هاى عميق وجود آنها نيست؛ لذا در مقابل شيطان بى‌دفاعند، نفوذپذيرند.

 معروف است كه ميگويند اسكندر مقدونى در يك راهى ميگذشت، مردم به او كرنش ميكردند. يك مرد پارساى مؤمنى در يك گوشه‌اى نشسته بود، كرنش نكرد، احترام نكرد، بلند نشد. اسكندر تعجب كرد، گفت: او را بياوريد. او را آوردند. گفت: تو چرا در مقابل من كرنش نكردى؟ گفت: زيرا تو غلامِ غلامان منى؛ چرا در مقابل تو كرنش كنم؟ گفت: چطور؟ گفت: زيرا تو غلام شهوت و غضب خود هستى، و شهوت و غضب غلامان منند، در اختيار منند، من بر آنها غالبم.

 بنابراين اگر عزت نفس در درون لايه‌هاى عميق وجود انسان نفوذ كرد، آن وقت شيطان بر انسان اثر نميگذارد؛ هوى‌هاى نفس در انسان اثر نميگذارد؛ شهوت و غضب، انسان را بازيچه‌ى خود قرار نميدهد.

 ما امام را اينجور شناختيم. امام در طول حيات، چه در حوزه‌ى علم و تدريس، چه در دوران مبارزه‌ى دشوار، و چه در حوزه‌ى مديريت و حاكميت - آن وقتى كه در رأس كشور قرار گرفت و مديريت جامعه را در قبضه گرفت - در همه‌ى اينها مصداق «و توكّل على العزيز الرّحيم» بود. براى همين بود كه كارهاى بزرگى كه همه ميگفتند نشدنى است، با طلوع امام، اين كارها شدنى شد؛ همه‌ى سدهائى كه گفته ميشد شكستنى نيست، با حضور امام، اين سدها شكستنى شد. او علاوه بر اينكه خود، مظهر عزت نفس و اقتدار معنوى بود، روح عزت را در ملت هم زنده كرد. اين، كار بزرگ امام بزرگوار بود؛ كه من دوباره برميگردم، درباره‌ى اين نكته توضيح خواهم داد. ملت ما با احساس عزتى كه از درسهاى انقلاب و امام آموخت، توانست خود را كشف كند. ملت، خود را كشف كرد، توانائى‌هاى خود را كشف كرد؛ و چنين شد كه ما در اين چند دهه، بسيارى از تحقق وعده‌هاى الهى را با چشم خود ديديم؛ چيزهائى را كه در تاريخ ميخوانديم، در كتابها ميديدم، در مقابل چشمِ خودمان مشاهده كرديم؛ غلبه‌ى مستضعفين را بر مستكبرين، بى‌بنيادى قصرهاى بظاهر باشكوه مستكبران و بسيارى از حوادث ديگر را در اين سالها ديديم.

 من ميخواهم بر روى اين مسئله‌ى «عزت ملى» تكيه كنم تا به يك نقطه‌ى مورد نظر برسم. امروز روز بزرگى است؛ سالگرد رحلت بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران است. امروز ياد امام بزرگوارمان از هميشه زنده‌تر است. ميراث بابركت او امروز در اين كشور و در دنياى اسلام در مقابل چشم همگان است. روى برخى از ابعاد وجودى اين حركت تكيه كنيم.

 عزت ملى. ما ايرانى‌ها در طول تاريخ طولانى خودمان دورانهاى متفاوتى را گذرانده‌ايم؛ عزت هم داشتيم، ذلت هم داشتيم؛ اما در اين دوران طولانىِ دويست ساله‌ى منتهى به انقلاب، ما يك دوران سختِ تاريكِ ذلت را گذرانديم. خيلى‌ها از تاريخ بى‌خبرند، و خيلى‌ها تاريخ را سرسرى نگاه ميكنند. بايد در تاريخ تعمق كرد، از تاريخ درس گرفت. ما در اين دويست سال، يك دوران تاريكِ ذلت را از سر گذرانديم. نشانه‌هاى اين ذلت، زياد است. ما در تمام اين دوران، در حوزه‌ى سياست، يك ملت منزوى بوديم؛ در فعل و انفعالات منطقه‌ى خودمان - چه برسد به فعل و انفعالات جهان - هيچ تأثيرى نداشتيم. در اين دوران دويست ساله، استعمار به وجود آمد. دولتهاى مستعمر از اقصى‌ نقاط عالم به منطقه‌ى ما آمدند؛ كشورهائى را گرفتند، ملتهائى را اسير كردند، منابع ثروت ملتها را غارت كردند. در اين دويست سال، دولت ايران و ملت ايران، بى‌خبر و غافل، به حوادث نگاه ميكردند؛ حتّى شايد از حوادث مطلع هم نميشدند، چه برسد به اينكه بخواهند در آن حوادث دخالت كنند و تأثير بگذارند. در حوزه‌ى اقتصاد، وضع ما روزبه‌روز به طرف انحطاطِ بيشتر حركت ميكرد. در حوزه‌ى علم و فناورى، بكلى عقب‌مانده بوديم؛ هيچ دستاورد علمى‌اى كه قابل توجه و قابل عرضه باشد، در مقابله‌ى با حركت عظيم علمى در دنيا نداشتيم. در سياست داخلى خودمان، دستخوش سياستهاى بيگانگان بوديم. استعمارگرها، قدرتهاى مسلط دنيا، بر روى حكومتهاى ما اثر ميگذاشتند؛ آنها را به اين طرف و آن طرف ميكشاندند، به آنها تحميل ميكردند، از آنها كار ميكشيدند؛ و دولتهاى ما، پادشاهان ما، قدرتهاى مسلط ما، هيچ عكس‌العمل شايسته‌ى انسانىِ افتخارآميزى از خودشان نشان نميدادند. حتّى در زمينه‌ى حفظ تماميت ارضى كشور، حفظ حاكميت دولتها، ضعف خجالت‌آورى را در اين دورانِ دويست ساله مشاهده و تجربه كرديم. در همين دورانِ دويست ساله است كه معاهده‌ى ذلتبار تركمانچاى و قبل از آن، معاهده‌ى گلستان اتفاق افتاد؛ هفده شهر قفقاز را از ايران جدا كردند. در همين دورانِ دويست ساله بود كه آمدند بوشهر ما را اشغال كردند، بدون كمترين مقاومتى از سوى دولت و دولتى‌ها. در همين دوران بود كه يك دولت بيگانه آمد در قزوين اردوى نظامى زد و دولت مركزى تهران را تهديد كرد كه بايد فلان كار را بكنيد، فلان اقدام را بكنيد، فلان كس را بيرون كنيد، والّا به تهران حمله ميكنند. يعنى تا قزوين جلو آمدند، تهران را تهديد كردند، دولت مركزى در تهران به خود ميلرزيدند. اگر شخصيتهاى نادرى در اين ميان نبودند، قطعاً تسليم اولتيماتوم آن دولت بيگانه ميشدند. در همين دوران بود كه دولت انگليس آمد حكومت پهلوى‌ها را در ايران به وجود آورد؛ رضاخان را انتخاب كردند، از يك مركز فرودستى او را بالا كشيدند، به سلطنت كشور رساندند و سلطنت او را در كشور به صورت يك قانون درآوردند و همه‌ى امور را به دست او دادند و او هم در مشت خودشان و در اختيار خودشان بود. در همين دوران بود كه قرارداد ننگين 1299 - 1919 ميلادى - اتفاق افتاد؛ كه بر طبق اين قرارداد، اقتصاد كشور به دست بيگانه مى‌افتاد و سياست كشور و اقتصاد كشور يكباره در اختيار دشمنان ايران قرار ميگرفت. در همين دوران بود كه رئيس سه كشور - كه متحدين جنگ بودند - به تهران آمدند و بدون اينكه از دولت اجازه بگيرند، بدون اينكه به دولت مركزى كمترين اعتنائى بكنند، در اينجا جلسه تشكيل دادند. روزولت، چرچيل و استالين به ميل خودشان به تهران آمدند و جلسه تشكيل دادند؛ نه از كسى اجازه گرفتند، نه گذرنامه‌اى نشان دادند. محمدرضا كه آن روز پادشاه ايران بود، مورد اعتناى اينها قرار نگرفت؛ آنها به ديدن او نرفتند، او به ديدن آنها رفت؛ وارد اتاق شد، برايش بلند نشدند، اعتنا نكردند! ببينيد ذلت يك دولت مركزى كه سرريز ميشود بر روى مردم، تا كجاها منتهى ميشود؟ اين، حضيض ذلت يك حكومت و يك ملت است. اين، مال دوران دويست ساله‌ى ماست.

 البته در اين ميان، استثناهائى وجود داشت: مثلاً يك اميركبيرى سه سال بر سر كار آمد. يا فتواى ميرزاى بزرگ شيرازى توانست قضيه‌ى تنباكو را فيصله بدهد. يا علما در قضيه‌ى مشروطيت دخالت كردند. يا نهضت ملى شدن نفت در يك دوره‌اى به راه افتاد. همه‌ى اينها كارهاى كوتاه‌مدت، موقت و بعضاً بكلى ناكام بود؛ اما روال كلى، حركت كلى، حركت ذلت بود كه بر اين ملت بزرگ، بر اين ملت تاريخ‌ساز، بر اين ملتِ داراى مواريث عظيم تاريخى تحميل شده بود.

 انقلاب كبير اسلامى بكلى جهت را عوض كرد و ورق را برگرداند. همت امام - كه رهبر اين انقلاب و زمامدار اين انقلاب و پيشواى اين انقلاب بود - بر اين گماشته شد كه روح عزت ملى را در اين مردم احياء كند؛ عزت آنها را به آنها برگرداند. امام بزرگوار فرهنگ «ما ميتوانيم» را به دهان مردم انداخت و در دل آنها جايگزين كرد؛ اين همان فرهنگ قرآنى است كه فرمود: «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين».(6) خود ايمان به معناى علو است. ايمان وسيله‌ى علو مادى است، اما فقط اين نيست؛ نفس ايمان علوآور است، عزت‌آور است، يك ملت را رشد ميدهد. خود امام جلو افتاد، رهبرى كرد، آن وقت انگيزه‌ها در مردم بيدار شد، همتها در مردم بيدار شد، استعدادها جوشيدن گرفت؛ و عمل مردم، حضور مردم در صحنه، زمينه‌ى جلب رحمت الهى شد. اين، نكته‌ى بسيار عظيمى است. رحمت الهى گسترده است؛ اما تا انسان ظرف خود را آماده نكند، اين باران رحمت گير او نمى‌آيد. ملت ما به صحنه آمد، خود را در وسط ميدان قرار داد، اين شد زمينه‌ى رحمت الهى و هدايت الهى؛ هدايت الهى شامل حال او شد، رحمت الهى شامل حال او شد، حركتِ بى‌وقفه آغاز شد؛ حركت به سمت عزت، حركت رو به جلو، حركت عزت‌آفرين؛ البته گاهى كند، گاهى تند، اما بدون وقفه و تعطيل.

 وقتى ادبيات انقلابى امام را ملاحظه ميكنيد، مى‌بينيد تكيه‌ى اصلى بر روى ساخت درونى ملت است؛ احياى روح عزت، نه با تفاخر، نه با غرور، نه با به‌خودبستن، بلكه با استحكام ساخت درونى. آنچه كه ما بايد به آن توجه كنيم، اين است كه اين يك كارِ مقطعى نيست؛ اين يك كارِ مستمر است، يك كارِ ادامه‌دار است. ملت بايد با عوامل ركود و ايستائى مقابله كند. عواملى وجود دارد كه يك انسان پيشرو را، يك ملت پيشرو را متوقف ميكند. بعضى از اين عوامل در درون خود ماست؛ بعضى از اين عوامل، تمهيدات دشمن است. اگر بخواهيم دچار ركود نشويم، دچار ذلت نشويم، دچار عقبگرد نشويم، دچار همان وضعيت دوزخىِ قبل از انقلاب نشويم، بايد حركتمان متوقف نشود. اينجاست كه با يك مفهومى به نام «پيشرفت» روبه‌رو ميشويم. بايد دائم پيشرفت كنيم. اين عزت ملى، اين استحكام درونى، اين ساخت مستحكم، بايستى دائم در حال جلو رفتن باشد و ما را به پيشرفت برساند. اين دهه به «دهه‌ى پيشرفت و عدالت» نامگذارى شده است. عدالت هم در دل پيشرفت است. پيشرفت، فقط پيشرفت در مظاهر مادى نيست؛ در همه‌ى ابعاد وجودى انسان است؛ كه درونش آزادى هم هست، عدالت هم هست، اعتلاى اخلاقى و معنوى هم هست؛ اينها همه در مفهوم پيشرفت هست. البته در آن، پيشرفت مادى، پيشرفت مظاهر زندگى، پيشرفت علمى هم وجود دارد. امام با آن حركت خود، ما را در جاده‌اى قرار داد كه بايد در اين جاده پيش برويم. هرگونه توقف در اين جاده، ما را به عقبگرد ميرساند. ملتى كه از حقيقت عزت برخوردار شده است و در جاده‌ى پيشرفت قرار گرفته است، اگر اين نعمت را كفران كند، آن وقت مصداق اين آيه‌ى شريفه ميشود كه: «أ لم تر الى الّذين بدّلوا نعمت اللّه كفرا و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم يصلونها و بئس القرار»؛(7) دنيا دوباره دوزخ خواهد شد، زندگى دوباره تلخ خواهد شد. ملتها اگر ايستادگى نكنند و پيش نروند، دوباره همان سختى و سياهىِ دوران ذلت بر سر آنها سايه‌افكن خواهد شد.

 ما امروز در مسئله‌ى عزت ملى و پيشرفتِ ناشى از آن با يك الگوى زنده مواجه‌ايم. عرض كردم؛ بحث ما يك بحث ذهنىِ محض نيست. يك الگوى زنده در مقابل ماست و آن، خود اين ملت و اين جامعه است؛ يك مدلِ تجربه شده و امتحان داده. ملت ايران با اين مدل، با اين الگو وارد ميدان شده. من نمونه‌هائى از پيشرفت ملت ايران را عرض ميكنم؛ هر كدام از اينها يك شرح مفصل و مصداقهاى متعدد دارد.

 يك نمونه از پيشرفت ملت ايران، غلبه‌ى بر همه‌ى چالشهاى سياسى و نظامى و امنيتى و اقتصادى در طول اين سى و سه سال است. هدف آنها از اين چالشها، از بين بردن موجوديت نظام بود؛ موجوديت نظام را آماج قرار داده بودند. ملت بر همه‌ى اين چالشها پيروز شد. در اين ميدان، يك روز كه دنيا دست شرق و غرب بود، ملت ايران بر شرق و غرب پيروز شد؛ امروز كه به حسب ظاهر، دنيا در دست غربِ گمراه است، ملت ايران توانسته است بر اين غربِ گمراه پيروز شود.

 نمونه‌ى ديگر از پيشرفت ملت ايران اين است كه ما ملت ايران، امروز از لحاظ قدرت سياسى، از لحاظ قدرت تأثيرگذارى بر تحولات دنيا و حضور در فعل و انفعالات منطقه‌ى خودمان، بلكه ديگر مناطق جهان، از اول انقلاب بمراتب قوى‌تريم. اين مسئله، نمونه‌هائى دارد، شواهدى دارد؛ اين را دشمنان ما ميگويند. يكى از رؤساى رژيم جعلى صهيونيستى، كه دشمن شماره‌ى يك ملت ايران و انقلاب ايران است، اعتراف ميكند و ميگويد - اينها عين عبارت اوست - امروز يك نيروى قدرتمندى وجود دارد كه در خلاف جهت هدفهاى ما پيش ميرود و ايران رهبرى اين قدرت را به دست گرفته است. اين سياستمدارِ درمانده و حيرت‌زده اعتراف ميكند و ميگويد امروز پشت مرزهاى ما خمينى خيمه زده است! يك سياستمدارِ كهنه‌كارِ شناخته‌شده‌ى آمريكائى هم كه ما با وضع او كاملاً آشنا هستيم، در يك جلسه‌اى مقايسه ميكند آمريكاى 2001 ميلادى را با آمريكاى 2011، ميگويد - كه اين حرفها همه مال همين دو سه ماه اخير است - كدام ديوانه‌اى وضعيت آمريكاى ابرقدرتِ اول هزاره را به شرائط رقتبار آمريكا در سال 2011 - سال گذشته‌ى ميلادى - تبديل كرده است؟ بعد ميگويد: اين تحولاتى كه اتفاق افتاده و به اين وضع منتهى شده است، دامن‌زننده‌ى به اين تغيير، ايران است. معناى اين جملات اين است كه امروز ملت ايران توانسته است با حضور خود، با استقامت خود، با عزت خود، با صلابت خود، بر روى حوادث مهم جهان و حوادث مهم منطقه، اين تأثيرات ژرف را باقى بگذارد. اين هم يك شاخص از شاخصهاى پيشرفت، كه عرض كردم عينى و جلوى چشم ماست.

 يك شاخص ديگر، حجم خدمات عمرانى و آبادانى در اين كشور پهناور است. امروز شما ميتوانيد در همه‌ى گوشه و كنارهاى اين كشور، خدمات عمرانى را، خدمات آبادانى را، سازندگى را به معناى وسيع كلمه مشاهده كنيد؛ كه سال به سال هم افزايش پيدا ميكند. اين از جمله‌ى شاخصهاى مهم پيشرفت يك ملت است. از جمله‌ى شاخصهاى پيشرفت اين است كه پيچيده‌ترين طرحها، پيچيده‌ترين دستگاه‌هاى صنعتى، سازه‌هاى مهندسى، كارخانه‌هاى فولاد، نيروگاه‌ها و كارهاى بزرگ كه در اين كشور انجام ميگيرد، تماماً به دست متخصصان ايرانى و جوانهاى ساخته‌شده‌ى انقلاب است. ما امروز در بسيارى از كارهاى مهمى كه در اين كشور انجام ميگيرد، هيچ احتياجى به حضور متخصصان خارجى نداريم. اين كشورى كه يك اسفالت ميخواستند بكنند، يك پل ميخواستند توى خيابان بزنند، بايستى از بيرون اشخاصى را مى‌آوردند، امروز كارهاى بزرگ، سازه‌هاى عظيم مهندسى، كارهاى پيچيده انجام ميدهد. انجام‌دهنده، همين جوانهائى هستند كه در محيط انقلاب پرورش پيدا كردند، بارور شدند، بالنده شدند، بارها را بر دوش گرفتند.

 يك شاخص ديگر، شتاب علمى كشور است - كه بارها اعلام شده، تكرار شده - توليداتِ نمايه شده، رتبه‌ى علمى كشور در سال 2011 ميلادى؛ كه اينها همه‌اش افتخارآفرين است. اين هم قضاوت ما نيست؛ قضاوت مراكز علمىِ رسمى دنياست كه آنها دارند ميگويند. ميگويند رشد علمى كشور، يازده برابرِ متوسط رشد دنياست؛ و سال 2011 نسبت به سال قبل، بيست درصد هم افزايش پيدا كرده؛ اين را آنها دارند ميگويند. در بعضى از حوزه‌ها، مثل حوزه‌ى هسته‌اى، حوزه‌ى نانو، حوزه‌ى سلولهاى بنيادى، حوزه‌ى هوافضا، حوزه‌ى زيست‌فناورى، وضع ما درخشان است. كارهائى كه دارد انجام ميگيرد، كارهاى درخشانى است كه در دنيا به شكل معدودى وجود دارد. در بين اين همه كشور دنيا - كشورهاى به اصطلاح پيشرفته و غير پيشرفته - بعضى از اين كارها فقط در پنج كشور يا در ده كشور يا در پانزده كشور، بيشتر وجود ندارد. به ما هم كه هيچ كمك علمى نكردند. درِ مراكز علمى پيشرفته‌ى دنيا به روى دانشجوهاى ما بسته است؛ اينها از درون جوشيده است. و البته همين جا در حاشيه عرض بكنم؛ اين تحريمهائى كه انجام گرفت، بزرگترين كمك را به ما در اين زمينه كرد.

 يكى از مظاهر و نمونه‌ها و شاخصهاى پيشرفت، مردم‌سالارى اسلامى است، كه بايد به اينها توجه كرد؛ بسيار مهم است. ما انتخابهاى شورانگيزى در اين كشور داشتيم: انتخابات رياست جمهورى در دوره‌هاى مختلف؛ كه از همه پرشورتر، دوره‌ى دهم در سه سال گذشته بوده است. همچنين انتخابهاى مجلس. ما نُه دوره‌ى قانونگذارى در كشور داشتيم؛ كه همه‌ى اين نُه دوره در روز هفتم خرداد، بدون يك روز تأخير، افتتاح شده است؛ اين چيز كوچكى است؟ در طول سى و سه سال، نُه دوره انتخابات مجلس برگزار شده است، نُه تا مجلس شوراى اسلامى تشكيل شده است، بدون يك روز تأخير. هيچ حادثه‌ى سياسى، حادثه‌ى امنيتى، حادثه‌ى اقتصادى، تهديدهاى دشمن نتوانسته است انتخابات را يك روز عقب بيندازد. در همه‌ى دوره‌ها، هفتم خرداد، روز تشكيل مجلس جديد است.

 مورد ديگر، انگيزه‌ها و شعارهاى انقلابى مردم است. شما نگاه كنيد جشنهاى يادبود انقلابهاى دنيا در كشورها چگونه انجام ميگيرد. يك مراسم رسمى‌اى درست ميكنند، يك عده‌اى از رجال يك جائى جمع ميشوند، احياناً نيروهاى مسلحى هم رژه ميروند. در ايران، سالروز پيروزى انقلاب - يعنى بيست و دوى بهمن - به وسيله‌ى ميليونها مردم در سرتاسر كشور با شوق و ذوقِ فراوان انجام ميگيرد؛ هر سال هم از سال قبل شورانگيزتر و مهمتر و بزرگتر؛ اين نشان‌دهنده‌ى زنده بودن اين ملت و پيشرفت اين ملت در اهداف انقلابى است.

 در تهذيب و تطهير روحيه هم همين جور. بعضى‌ها نگاه ميكنند به يك مظاهرى، مى‌بينند يك چند تا جوان، يك چند تا زن يا مرد، يك عمل خلافى انجام دادند، فوراً رويش يك قضاوت كلى ميگذارند؛ اين غلط است. مردم به معنويات توجه دارند. شما همين روزها به مساجد دانشگاه‌ها برويد، ببينيد در اين روزهاى اعتكاف چه خبر است. از فردا جوانهاى ما ميروند در مساجد اعتكاف ميكنند. يكى از شلوغ‌ترين، گرمترين و پرشورترين مراكز اعتكاف، مساجد دانشگاه‌هاى ماست؛ غير از مساجد عمومى و مساجد بزرگ، كه همه در آن شركت ميكنند. اين نشان‌دهنده‌ى حركت مردم به سمت معنويت است. با اينهاست كه ما ميتوانيم تشخيص بدهيم، قضاوت كنيم، حكم كنيم به اين كه كشور ما، ملت ما، در حال پيشرفت است. در همه‌ى ابعاد، كشور دارد پيشرفت ميكند؛ و همه در زير پرچم اسلام و در سايه‌ى دعوت الهى اين مرد بزرگ، اين انسان والا، اين جانشين بحق پيامبران و اولياء الهى. اين مرد بزرگ راه را در مقابل ملت ما باز كرد.

 محافل سياسى و رسانه‌اى دنيا از خطر ايران هسته‌اى دم ميزنند؛ كه ايران هسته‌اى خطر دارد! من ميگويم اينها دروغ ميگويند، اينها فريبگرى ميكنند. آنچه آنها از آن ميترسند و بايد هم بترسند، ايرانِ هسته‌اى نيست؛ ايرانِ اسلامى است. ايران اسلامى است كه در اركان قدرت استكبارى زلزله انداخته است. ملت ايران اثبات كردند كه بدون تكيه‌ى به آمريكا، بدون تكيه‌ى به قدرتهاى مدعى، بلكه با دشمنى‌هاى آمريكا و قدرتهاى مدعى دنيا، يك ملت ميتواند به پيشرفت واقعى دست پيدا كند. اين درس است؛ آنها از اين درس ميترسند. آنها ميخواهند به ملتها بباورانند، به زبدگان و نخبگان سياسى بباورانند كه بدون كمك آمريكا و بيرون از حوزه‌ى نفوذ آمريكا نميشود پيشرفت كرد. ملت ايران اثبات كرده است كه بدون آمريكا، بلكه با دشمنى آمريكا ميتواند به پيشرفت دست پيدا كند. اين درس بزرگى است؛ آنها از اين ميترسند.

 خب، حالا من حرف آخر را در اين زمينه عرض بكنم. عزيزان من، جوانهاى عزيز، مردم مؤمن! بله، ما ركورد زديم، ما پيشرفت كرديم؛ اما اگر دلمان را به آنچه كه تاكنون به دست آورديم، خوش كنيم، شكست خواهيم خورد؛ اگر توقف كنيم، به عقب پرتاب خواهيم شد؛ اگر دچار غرور شويم، دچار عُجب و خودشگفتى شويم، به زمين خواهيم خورد؛ اگر ما مسئولان كشور - بخصوص اين ديگر مربوط به ما مسئولان است - دچار خودمحورى شويم، دچار تكبر شويم، دچار خودشگفتى شويم، تودهنى خواهيم خورد. دنيا اينجور است، سنت الهى اين است. در پى كسب محبوبيت نباشيم، دنبال تمتعات دنيوى نباشيم، دنبال پرداختن به اشرافيگرى و تجملات نباشيم. ما مسئولين، خودمان را حفظ كنيم؛ همچنان كه اين مرد بزرگ خود را حفظ كرد. اگر ما اينجا دچار اشتباه شويم، مصداق همان آيه‌ى شريفه خواهيم شد كه: «و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم يصلونها و بئس القرار».

 در راه پيشرفت، توقف ممنوع است؛ خودشگفتى ممنوع است؛ غفلت ممنوع است؛ اشرافيگرى ممنوع است؛ لذت‌جوئى ممنوع است؛ به فكر جمع كردن زخارف دنيا افتادن، براى مسئولين ممنوع است. با اين ممنوعيتهاست كه ميتوانيم به قله برسيم. ما داريم در دامنه حركت ميكنيم. ما هنوز به قله نرسيده‌ايم؛ با آن فاصله داريم. آن روزى كه ملت ايران به قله برسد، دشمنى‌ها تمام خواهد شد. آن روزى كه ملت ايران به قله برسد، معارضه‌هاى خباثت‌آلود به پايان خواهد رسيد. ما تا آن روز فاصله داريم. حركت را بايد بى‌وقفه ادامه دهيم. من به جوانها، به مسئولين، به دانشجويان، به علماى بزرگوار، به كسانى كه توانائى سخن گفتن با مردم دارند، به كسانى كه تأثيرگذارى بر روى اذهان مردم دارند، عرض ميكنم: ما بايستى اين حركت به سمت پيشرفت را بى‌وقفه ادامه دهيم؛ هم در زمينه‌ى سياست، هم در زمينه‌ى علم و فناورى، هم بخصوص در زمينه‌ى اخلاق و معنويت. خودمان را تهذيب كنيم، خودمان را اصلاح كنيم، عيوب خودمان را بشناسيم و درصدد رفع آن عيوب بربيائيم. اگر اين كار را بكنيم، اين موانعى كه دشمنان ما بر سر راه ما ايجاد ميكنند، اثر نخواهد گذاشت. تحريم اثرى ندارد. تحريم نميتواند ملت ايران را از حركت به جلو باز بدارد. تنها اثرى كه اين تحريمهاى يكجانبه و چندجانبه بر روى ملت ايران ميگذارد، اين است كه نفرت و دشمنى از غرب در دل مردم ما عميق‌تر ميشود.

 خب، صحبت از عزت ملى است. اين جنبشها و انقلابهاى منطقه را كه نگاه كنيد، مى‌بينيد همه مرتبط با عزت ملت است. اين انقلابها، از يمن و بحرين بگيريد تا مصر و ليبى و تونس و همچنين كشورهائى كه هنوز آتش زير خاكسترند و يك روزى شعله‌ور خواهند شد، همه‌ى اينها انگيزه‌شان بازگشت به عزت ملى و عدالت اجتماعى و آزادى، و همه در سايه‌ى اسلام است. اينكه ميگوئيم بيدارى اسلامى، اين حرف پايه‌دار است، ريشه‌دار است. ملتهاى مسلمان عدالت را ميخواهند، آزادى را ميخواهند، مردم‌سالارى را ميخواهند، اعتناى به هويت انسانها را ميخواهند؛ اينها را در اسلام مى‌بينند، نه در مكاتب ديگر؛ چون مكاتب ديگر امتحان‌داده و شكست‌خورده‌اند. بدون مبناى فكرى هم كه نميشود به اين اهداف بلند دست پيدا كرد. آن مبناى فكرى بر حسب ايمان و اعتقاد ملتهاى منطقه عبارت است از اسلام و بيدارى اسلامى. ماهيت جنبشها اين است.

 غربى‌ها و حكومتهاى وابسته‌ى به غرب در اين منطقه، ميخواهند صورت مسئله را عوض كنند؛ ميخواهند جور ديگرى به افكار عمومى القاء كنند؛ اما فايده‌اى ندارد. شخصيتهاى مؤثر بايد مراقب باشند دور نخورند. ملتها بايد مراقب باشند دور نخورند. ملتها كار بزرگى انجام دادند. فضاى سياسى و اجتماعى منطقه به طور اساسى تغيير كرده؛ اين مال همين حالاست، «باش تا صبح دولتش بدمد، كه اين هنوز از نتائج سحر است». در همين قدم اول، فضاى سياسى منطقه تغيير پيدا كرده؛ نمونه‌اش اين است كه مثلاً در مصر وقتى كه قيام مردم به نقطه‌ى جوش و به اوج رسيد، بسيارى از غربى‌ها و بسيارى از حكومتهاى مستبد منطقه سعى ميكردند از مبارك حمايت كنند، او را نجات دهند، مردم را سركوب كنند؛ اما حالا كه مردم غلبه پيدا كرده‌اند و پيروز شده‌اند، همان قدرتها، ديكتاتورترينشان، مستبدترينشان، ذليل‌ترينشان در مقابل غربى‌ها، دم از حقوق مردم ميزنند، دم از مردم‌سالارى ميزنند! اين معنايش اين است كه امروز مردم‌سالارى آنچنان به سكه‌ى رائجى در اين منطقه تبديل شده كه حتّى آن كسانى كه حاضر نبودند اسم مردم و حقوق مردم به گوش كسى برسد، امروز مجبورند و چاره‌اى ندارند كه براى جلب افكار عمومى، دم از مردم‌سالارى بزنند، دم از حقوق مردم بزنند!

 قضيه‌ى اين انقلابها خيلى مهم است. من بر روى مصر تكيه كنم. مصر كشور بزرگى است، مصر ملت كهنى است، مصر يك منطقه‌ى اساسى در دنياى اسلام بوده؛ منتها حاكمان فاسد و مزدور و پست و ذليل، ملت مصر را تذليل كردند؛ مصر را تبديل كردند به گنج استراتژيك رژيم صهيونيستى؛ اين عبارتِ يكى از رؤساى صهيونيست است. كشور مصر را، ملت مصر را، يك ملت باعظمت را تبديل كرده بودند به گنجى براى رژيم جعلىِ غاصبِ صهيونيستى. از اين خفت بالاتر؟ حالا اين گنج ساقط شده. حالا اين گنج از دسترس غاصبان كشور فلسطين خارج شده. رژيم مبارك سى سال امنيت اسرائيل را تضمين كرد. حتّى حاضر شدند يك و نيم ميليون مردم غزه را در يك زندان بزرگ نگه دارند. يك ميليون و نيم انسان در غزه، زير بمباران صهيونيستهاى خبيث بودند؛ از آن طرف هم به وسيله‌ى رژيم حسنى مبارك، راه عبور و مرور هر گونه امكان حياتى به مصر بسته شده بود؛ اينها را تاريخ فراموش نميكند.

 در آن ايامِ جنگ بيست و دو روزه، يك مبارز فلسطينى در يك مصاحبه‌اى گفت كه امروز - آن روزى كه او ميگفت - نوزده روز است كه از جنگ ميگذرد، ولى ما در اين مدت نتوانستيم نوزده كيلو گندم و آرد از مصر وارد كنيم! راه انتقال غذاى مردم، دارو و ديگر امكانات را در رفح بسته بودند، براى اينكه به نفع رژيم صهيونيستى، يك و نيم ميليون انسان را با گرسنگى و تحت فشار، در زندان نگه دارند! حالا اين رژيم سقوط كرده. رژيم صهيونيستى احساس لُختى ميكند؛ دستپاچه‌اند، حيرت‌زده‌اند. اين داد و بيدادهائى كه مى‌بينيد از قول سران صهيونيست نقل ميشود و دم از كار نظامى و حمله‌ى نظامى ميزنند، اينها حاكى از دست خالى و حاكى از وحشت و حيرانى آنهاست؛ ميدانند كه در اين شرائط، از هميشه آسيب‌پذيرترند؛ هرگونه قدم كجى بردارند، هرگونه حركت ناشايستى انجام بدهند، مثل صاعقه‌اى بر سر خودشان فرود خواهد آمد.

 غربى‌ها و آمريكائى‌ها هم كه هميشه پشتيبانهاى بى‌قيد و شرط رژيم غاصب بوده‌اند، امروز از هميشه گرفتارترند. امروز غرب با سيلى صورت خودش را سرخ نگه داشته است. آنها مشكلات مالى، مشكلات پولى، مشكلات اقتصادى، مشكلات اجتماعى دارند و در مواجهه‌ى با مردمِ خودشان درمانده‌اند. چندين حكومت طرفدار آمريكا در اروپا ساقط شدند. مردم اگر ميدان پيدا كنند، هر گونه نشانه‌ى استكبار آمريكائى را كه در اروپا مشهود است، با حضور خودشان، با قدرت خودشان خواهند زدود. امروز وضعشان اين است. خود آمريكا هم بدتر از همه. ملتها از آمريكا متنفرند. آمريكا دچار بحران است. البته ميخواهند اين بحران را منتقل كنند به آسيا، منتقل كنند به آفريقا، منتقل كنند به خاورميانه؛ با حادثه‌آفرينى در كشورهاى ديگر و مناطق ديگر، ضعف خودشان را بپوشانند. از جمله‌ى كارهائى كه ميخواهند بكنند، اين است كه در همين منطقه، اين انقلابهاى عظيم مردمى را به ضد خودشان تبديل كنند؛ مردم را به اختلافات قومى، اختلافات مذهبى، اختلافات طائفى سرگرم كنند. ما بايد هوشيار باشيم.

 امروز آمريكائى‌ها از تجربه‌ى انگليسى‌ها دارند استفاده ميكنند در ايجاد اختلاف مذهبى بين شيعه و سنى. انگليس‌ها متخصص دشمنى انداختن بين گروه‌هايند - از جمله بين شيعه و سنى در دنياى اسلام - از چند صد سال قبل آنها اينكاره بودند. آمريكائى‌ها دارند از تجربه‌ى آنها استفاده ميكنند. مسئله‌ى فلسطين پيش مى‌آيد، مسئله‌ى مصر پيش مى‌آيد؛ بمجردى كه در مقابل حركت مردم قرار ميگيرند، به يك جورى، با يك ترفندى، با يك خدعه‌اى، فوراً مسئله‌ى مذهبى را مطرح ميكنند. همه بايد بيدار باشند؛ سنى بيدار باشد، شيعه بيدار باشد، عالم مذهبى بيدار باشد، نخبه‌ى دانشگاهى بيدار باشد، آحاد مردم بيدار باشند؛ بفهمند چه كار ميكنند، بفهمند توطئه‌ى دشمن را و نقشه‌ى دشمن را؛ به نقشه‌ى دشمن كمك نكنند. اين كارى است كه امروز آنها دارند انجام ميدهند.

 البته غربى‌ها، از جمله آمريكائى‌ها، حركتهاى ديوانه‌وار ميكنند. مسئله‌ى هسته‌اى را بزرگ ميكنند، براى اينكه مسائل خودشان را از نظرها بپوشانند. مسئله‌ى هسته‌اى ايران را در صدر مسائل دنيا قرار ميدهند، در حالى كه حقيقت قضيه اينجور نيست. بدروغ اسم سلاح هسته‌اى مى‌آورند، بدروغ مسائل را در تبليغات برجسته و درشت ميكنند؛ هدفشان اين است كه ذهنها را، افكار عمومى را از حوادثى كه در خود آمريكا دارد ميگذرد، از حوادثى كه در خود اروپا دارد ميگذرد، منعطف كنند، منصرف كنند. البته موفق هم نخواهند شد.

 نگاه ما به منطقه، اميدوارانه است. كشور مصر امروز به مسائل داخلى خودش مشغول است، كه طبيعت انقلابهاست. يك حوادثى پيش مى‌آيد، ناچارند اين حوادث را حل و فصل كنند؛ ملت سرگرم آنهاست. اين حوادث، يك خلايى را به وجود آورده؛ يك فرصتى براى برخى از كشورها به وجود آورده كه وارد مسائل منطقه شوند، دخالتهاى غرب‌پسند و آمريكاپسند بكنند؛ به نيابت از آمريكا پول خرج كنند، به نيابت از آمريكا حركت كنند، سفر كنند، اينجا و آنجا بروند. ولى ان‌شاءاللّه كشورهاى انقلاب‌كرده، بخصوص كشور بزرگ مصر، به آرامش و ثبات باز خواهند گشت و بر مشكلات و ترفندها فائق خواهند شد. رژيم ديكتاتور برچيده شد، دنباله‌هاى آن هم ان‌شاءاللّه برچيده خواهد شد و ملتها خواهند توانست نقش خودشان را ايفاء كنند.

 البته اينجا لازم است من با صراحت بگويم كه در حوادث منطقه، مردم بحرين در مظلوميت مضاعف به سر ميبرند؛ آنها حقيقتاً مظلومند. مردم بحرين به وسيله‌ى رژيم مستبد و ديكتاتورى، بى‌جهت و بدون دليل سركوب ميشوند؛ اعتراض آنها با خشن‌ترين وضعيت پاسخ داده ميشود؛ در حالى كه آنها چه ميخواهند؟ آنها اولين و ابتدائى‌ترين نيازهاى انسانى يك كشور مردم‌سالار را طلب ميكنند؛ چيز زيادى نميخواهند. آنجا مسئله‌ى شيعه و سنى را مطرح ميكنند، كه آقا اينها شيعه‌اند. بحث شيعه و سنى نيست؛ بحث يك ملت است. حالا تصادفاً اين ملت يك اكثريت هفتاد درصدى شيعه دارد. اگر هفتاد درصدشان مذهب ديگرى داشتند، حاكمان مذهب ديگرى داشتند، باز هم قضيه همين بود؛ فرقى نميكرد. بحرين ملتى است با يك مذهبى - مذهب تشيع و پيروى اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) - كه با يك حكومت مستبدى روبه‌رو است. مسئله اين نيست كه اين حكومت، مذهبى دارد، مردم مذهب ديگرى دارند. ملت ايران با رژيم شاه كه بظاهر مسلمان هم بود، شيعه هم بود، به حرم امام رضا هم ميرفت، درافتاد. بنابراين بحث شيعه و سنى نيست. مسئله را ميبرند توى اختلافات مربوط به مذهب، براى اينكه حق مردم را كتمان كنند. ولى ان‌شاءاللّه همه‌ى مجاهدتها به نتيجه خواهد رسيد. بايد مراقب باشيم آتشهاى قومى و طائفى و فرقه‌اى دامن زده نشوند؛ اين خواسته‌ى ماست، اين نصيحت ماست به همه‌ى اطراف قضايا.

اميدواريم ان‌شاءاللّه خداوند متعال كمك كند و يقيناً كمك خواهد كرد. بدون ترديد، آينده براى ملتهاى مسلمان و براى اسلام و مسلمين و براى ملت ايران، از گذشته بهتر است.

والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته‌

۱) شعراء: ۲۱۷ - ۲۲۰
۲) فاطر: ۱۰
۳) منافقون: ۸
۴) نساء: ۱۳۹
۵) شعراء: ۱۲۱ و ۱۲۲
۶) آل‌عمران: ۱۳۹
۷) ابراهیم: ۲۸ و ۲۹

اهدای قرآن منسوب به خط امام حسین(ع) از سوی رهبری

 Khamenei.irGo to full article

روز سه‌شنبه نوزدهم اردیبهشت ماه مصادف است با «روز اسناد ملی و میراث مكتوب». به بهانه‌ی این روز و نیز برگزاری نمایشگاه كتاب تهران، به سراغ دكتر فتح‌الله كشاورز، مدیركل نسخ خطی كتابخانه‌ی ملی جمهوری اسلامی ایران رفتیم. در میان پاسخ‌های ایشان، گوشه‌های تازه‌ای از شخصیت و سیره‌ی فرهنگی رهبر معظم انقلاب تبیین شد كه برخی از آنها را برای نخستین بار منتشر می‌كنیم.
بخشی از این گفتگو در این فایل صوتی در دسترس شماست:
ولی وقف كتاب یك امتیاز مضاعف هم دارد. به این جهت كه ما مسلمانان می‌گوییم معجزه‌ی بزرگ دین‌ ما كتاب است. معارف ما به كتاب و ثبت و ضبط وقایع بسیار ارزش داده است. همان‌طور كه ما برای قرآن احترام زیادی قائل هستیم، به همان ترتیب به كتابت و مسأله‌ی ثبت و ضبط مكتوب هم اهمیت می‌دهیم.
یكی از نمونه‌هایی كه ایشان اهدا كرده‌اند، قرآنی منسوب به خط امام حسین(علیه‌السلام) است. این قرآن در ۱۵ یا ۱۶ صفحه است و بخش‌های مهمی از قرآن را شامل می‌شود. عبارت «كَتَبه حسین‌ بن‌ علی» در انتهای این قرآن قید شده و به مُهرِ یكی از سلاطین صفوی نیز مهمور است. این یك نسخه‌ی خطی معمولی نیست؛ یك نسخه‌ی خطی بسیار مهم است، هم به لحاظ قدمت و هم از باب معنوی و دینی.

نمودار | الزامات حمایت از كار و سرمایه ایرانی 10/2/1391

 
 
دریافت نسخه PDF اجمالی - نمودار | الزامات حمایت از كار و سرمایه ایرانی
[ حجم فایل : 78 کیلوبایت ]
دریافت نسخه تصوير اجمالی - نمودار | الزامات حمایت از كار و سرمایه ایرانی
[ حجم فایل : 418 کیلوبایت ]
 
 

بيانات در دیدار جمعی از معلمان با رهبر انقلاب

 به مناسبت هفته‌ى بزرگداشت مقام معلم‌

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
خيلى خوش آمديد برادران و خواهران عزيز؛ معلمان ارزشمند فرزندان و نونهالان اين ملت. لازم است در آغاز عرايض، تجليل كنيم، تكريم كنيم از ياد شهيد بزرگوارمان، شهيد مطهرى؛ چون اين بزرگوار، معلم بود؛ معلمى براى همه‌ى سطوح، با عملكرد نافذ و ماندگار. صحت عمل او هم با خون او امضاء شد. نام اين بزرگوار بر روى يادبود تجليل از معلمان كشور قرار دارد، و اين يك كار شايسته‌اى است؛ رحمت خدا بر آن بزرگوار.

 هدف اصلى از اين جلسه، اظهار ارادت ماست به شما معلمين عزيز. حرفهائى در زمينه‌ى تعليم و تربيت و آموزش و پرورش و سازمان و تشكيلات و محتوا و صورت و بقيه‌ى چيزها هست؛ كه خب، در مناسبتهاى مختلف عرض كرديم و عرض ميكنيم. ديدار ساليانه‌ى روز معلم را كه قرار گذاشتيم، براى اين است كه نشان بدهيم، ثابت كنيم و اعلام كنيم كه ما براى مقام معلم يك منزلت و والائىِ برجسته‌اى قائليم؛ حقيقت قضيه هم همين است، شايسته هم همين است.

 آنچه كه به معلم ارزش ميدهد، چند چيز است؛ يكى از اينها عبارت است از اينكه ماده‌ى خامى كه در دست معلم است و با كار خود و تلاش خود ميخواهد او را به محصول نهائى برساند، يك ماده‌ى بى‌جان نيست؛ انسان است. اين خيلى مهم است. يك وقت انسان يك ماده‌ى جامد را با تلاش خود، ابتكار خود، عرق ريختن و ساعتها صرف كردن، تبديل ميكند به يك محصول مطلوب؛ كه به جاى خود ارزشمند است. يك وقت اين ماده‌اى كه دست ماست، يك موجود انسانى است، با استعدادهايش، با عواطفش، با احساساتش، با ظرفيتهاى فراوانى كه در يك انسان وجود دارد. اين نوجوان ممكن است فردا كسى مثل امام بزرگوار ما بشود، ممكن است يك مصلح اجتماعى بشود، ممكن است يك دانشمند برجسته بشود، ممكن است يك انسان صالح و والا بشود. همه‌ى اين استعدادها در مجموعه‌ى نوجوانان و كودكانى كه در اختيار معلم قرار ميگيرند، وجود دارد. ما ميخواهيم اين استعداد را به فعليت برسانيم؛ ببينيد چقدر اين كار مهم است. بيشتر خطابم به عامه‌ى مردم ماست، به قشرهاى مختلف جامعه‌ى ماست؛ قدر معلم را بدانند، منزلت معلم را بشناسند.

 خود معلم عزيز هم اهميت جايگاه خود و برجستگى مسئوليت و مأموريت خود را بدرستى تشخيص بدهد، قدر خود را بداند؛ بداند كه اگر اين كار با همت درست، با نيت درست، با قصد الهى، با تلاش مناسب انجام بگيرد، چقدر براى جامعه ارزش افزوده ايجاد ميكند. اين ارزش افزوده، يك چيز معمولىِ متعارفى نيست؛ اين فوق‌العاده است. تربيت يك انسان والا، دانا، توانا و صالح، ببينيد چقدر اهميت دارد. از اين همه انسانهائى كه زير دست معلمين واقع ميشوند، گاهى ممكن است يك انسان دنيائى را متحول كند. همين كودك اگر درست تربيت نشد، ممكن است يك هيتلر از آب در بيايد، يك چنگيز از آب در بيايد؛ قضيه اين است. اهميت كار معلم، ارزش والاى حركت او و تلاش او و دلسوزى او و درست انديشيدن او و درست كار كردن او اينجورى معلوم ميشود.

 و همچنين خطاب به مجموعه‌ى آموزش و پرورش و سازمان آموزش و پرورش است؛ كه خب، اين معلمان با سازماندهى اين سازمان، با مقررات اين سازمان مشغول كار ميشوند و با برنامه‌ى آن عمل ميكنند و تدريس ميكنند. پس هم عموم مردم، هم خود معلمان، هم سازمان متبوع، جايگاه معلم را فراموش نكنند. معلم، آن توليد كننده‌اى است، آن كارگرى است، آن سرانگشت ماهرى است كه برترين محصولات آفرينش را، بالاترين مواد خام را تبديل ميكند به برترين محصول نهائى، كه ميتواند مورد استفاده قرار بگيرد.

 خب، پس ما حق داريم كه عرض كنيم اين سالى يك بار كه ما اينجا جمع ميشويم، براى عرض ارادت به معلمهاست. ميخواهيم عرض كنيم كه ما اين مرتبه‌ى والا و اين منزلت عالى را براى شما معلمين ميشناسيم. اگر معلم خوب عمل كند، صحيح عمل كند، با تدبير عمل كند، با دلسوزى عمل كند، به نظر ما همه‌ى مشكلات جامعه حل ميشود. نه اينكه بخواهيم بگوئيم عوامل مؤثر در تربيت جوانان ما، بيرون از محيط مدرسه وجود ندارد؛ چرا، خانواده‌ها مؤثرند، رسانه‌ها مؤثرند، فضاى اجتماعى مؤثر است - در اينها ترديدى نيست - اما آن سازنده‌ى اصلى، آن دست ماهر اصلى كه ميتواند يك ساخت مستحكمى درست كند كه اين عوامل گوناگون نتوانند تأثير بنيانى‌اى روى اين محصول بگذارند، دست معلم است. اين، ارزش معلم است.

 من به شما عرض بكنم؛ پيش خداى متعال، اين ارزش، حسنات فراوانى را به وجود مى‌آورد. يعنى شما در اتاق درس و در محيط آموزش كه قرار ميگيريد و با اين نوجوان و با اين كودك مواجه ميشويد، بدانيد كه كاتبان عمل، كرام‌الكاتبين الهى، لحظه به لحظه‌ى كار شما را حسنه مينويسند. چقدر اين مقرون به صرفه است كه انسان كارش، زندگى‌اش، شغلش چيزى باشد كه هر لحظه‌ى آن ميتواند عبادت باشد.

 البته در كنار اين اهميت والائى كه عرض كرديم، يك نكته‌ى ديگر هم وجود دارد، كه آن هم اهميت اين كار را نشان ميدهد و آن، زحمتى است كه معلم بر خود هموار ميكند. در اتاق درس و محيط آموزش، معلمين با كودكان، با نوجوانان، با اخلاقهاى مختلف، با احساسات گوناگون و هيجانات جوانىِ مخاطبين مواجه‌اند؛ اينها را بايد تحمل كنند، صبر كنند؛ اين هم ارزش كار را بالا ميبرد. بنابراين روز معلم روز مباركى است؛ ان‌شاءاللّه بر همه‌ى معلمين مبارك باشد، بر ملت ايران هم مبارك باشد.

 يك نكته‌ى ديگر، مربوط به آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش، يك سازمان فراگيرِ سراسرىِ كشورى است. يكى از فرصتهائى كه در اختيار كشور و در اختيار انقلاب قرار دارد، همين فرصت سازمان آموزش و پرورش است. شما مسئولان و بزرگان آموزش و پرورش، يك سازمان چندين ميليونى در اختيار داريد كه مثل يك رشته‌ى اعصاب، در سراسر اين جسمِ گسترده پراكنده است؛ مثل كانال‌كشى خون كه در رگهاى بدن انسان جريان دارد. اين سازمان تا اعماق شهرها و روستاها گسترده است. خوشبختانه بخصوص بعد از انقلاب شايد نقطه‌اى در كشور نباشد كه آموزش پرورش در آنجا حضور نداشته باشد. آموزش و پرورش سازمان عظيمى است؛ ديگر ما يك چنين سازمان بزرگِ فراگيرِ همه‌جائىِ همه‌كسى نداريم. مردم مى‌آيند فرزندان خود را با ميل، با رغبت، با درخواست، با تمنا، در اختيار اين سازمان ميگذارند.

 اين سازمان، متعهد كارهاى بزرگى است؛ كه اين فرصتى كه در اختيار دارد، مسئوليت او را مضاعف ميكند. من ميخواهم روى اين نكته‌ى «مضاعف بودن مسئوليت» تكيه كنم. همان طور كه وزير محترم اخيراً اشاره كردند و بنده هم مطلعم، تلاشهاى خوبى در سطح وزارت دارد انجام ميگيرد؛ وقت ميگذارند، كار ميكنند، جلسات فراوان ميگذارند، همفكرى ميكنند، تبادل نظر ميكنند؛ اينها بسيار باارزش است، ما تقدير ميكنيم از تلاشى كه انجام ميگيرد؛ منتها توجه كنيد كه عظمت كار در حدى است كه هرچه بيشتر تلاش كنيم، نبايد خودمان را قانع كنيم و بگوئيم خب، كار ما تمام شد.

 ما قبلاً درباره‌ى تحول بنيادى مطالبى عرض كرديم؛ مدتها من در ديدارهاى با معلمان، با مسئولين فرهنگ، با شوراى عالى انقلاب فرهنگى و ديگران اين را تكرار كردم و خوشبختانه به نتيجه هم رسيد؛ به اين معنا كه سند تحول بنيادى تهيه و تصويب شد. امروز آموزش و پرورش يك سند مكتوبى در دست دارد كه شيوه‌ى تحول بنيادى در آموزش و پرورش را تعيين كرده. خيلى خوب، بخشى از اين كار انجام گرفت. منتها اين سند مثل نسخه‌ى پزشك است. اگر ما به پزشك مراجعه كرديم، حق معاينه هم داديم و پزشك هم معاينه‌ى كاملى كرد و يك نسخه‌اى نوشت و به ما داد، ما هم توى جيبمان گذاشتيم، رفتيم خانه و فكر كرديم تمام شد، اين با نرفتن پيش پزشك هيچ تفاوتى ندارد؛ جز اينكه يك پولى هم خرج كرديم، يك راهى هم رفتيم. دوا را بايد گرفت، دارو را بايد مصرف كرد. در اين نسخه نوشته شده كه چه داروئى را، چه مقدارى، در چه زمانى بايد مصرف كنيم. بايد اين كار را كرد؛ اگر نكرديم، رفتن پيش پزشك و گرفتن نسخه، كأن‌لم‌يكن است. خب، حالا ما سند تحول بنيادين آموزش و پرورش را داريم؛ اين نسخه است؛ اين نسخه احتياج دارد به اين كه يك برنامه‌ريزى دقيق بر اساس بندبند اين سند انجام بگيرد؛ چون بحث بر سر تحول بنيادين است؛ بحث تحول شكلى كه نيست.

 شكل جديد آموزش و پرورش ما سوغاتى بود، وارداتى بود، اهدافى پشت سرش بود. خب، ما سالها هم به اين شكل عمل كرديم. بالاخره اگر خودى هم بود، اگر از درون برآمده و جوشيده هم بود، بعد از سالها انسان به يك اِشكالى برخورد ميكند؛ لذا يك نوسازى لازم است. پس اين تحول بنيادى، يك كار لازمى است. اگر ميخواهيم تحول بنيادى در آموزش و پرورش انجام بگيرد؛ يعنى اين پولى كه شما خرج ميكنيد، اين وقتى كه شما ميگذاريد، اين همه معلمى كه شما در سراسر كشور به مدارس و سراغ دانش‌آموزان ميفرستيد، اگر بخواهيم اينها چند برابر اثر كند و به شكل بهينه از آن بهره‌بردارى شود، بايد اين تحول صورت بگيرد. اين تحول احتياج دارد به برنامه‌ريزى. بايد قدم‌به‌قدمِ اين سند تحول برنامه‌ريزى شود.

 بايد يك نقشه‌ى راه وجود داشته باشد. اينجور نباشد كه امروز يك مسئولى، يك وزيرى، يك مديرى در بخشى تصميمى بگيرد، بعد فردا يكى بيايد طبق سليقه، آن را عوض كند. اين، هدر دادن وقت و نيروى كشور خواهد بود. اين يك نكته‌ى اساسى است. بايد يك برنامه‌ريزى مستحكم و دقيق براى اين تحول بنيادين صورت بگيرد؛ بايد يك نقشه‌ى راهى در اختيار باشد؛ اين را همه قبول كنند، همه تأييد كنند، همه تصديق كنند و تضمين شده باشد كه آموزش و پرورش تا آخر راه، تا آخر خط، طبق اين برنامه خواهد رفت.

 اينجا يك نكته‌ى دومى وجود دارد و آن، مسئله‌ى رها نشدن كار است؛ كه آن هم به همين نكته‌ى اول ارتباط پيدا ميكند. كار را نبايد رها كرد. كار را بايد تا رسيدن به نتيجه‌ى نهائى دنبال كرد؛ والّا يك كارى را شروع كنيم، يك مقدارى سر و صدا هم بشود، بعضى هم خوشحال بشوند، يا تمجيد كنند، يا انتقاد كنند، بعد يك مدتى بگذرد، آتش ما فرو بنشيند، سرد بشويم، در نتيجه كار دنبال نشود؛ در اين صورت اصل كار ضربه خواهد خورد. اين را من براى مديران عرض ميكنم؛ مديران ارشد، مديران وزارتخانه‌اى، مديران استانها و شهرها و مراكز.

 خب، مسئله‌ى كتاب مهم است، مسئله‌ى برنامه‌ريزى مهم است، مسئله‌ى مقررات مهم است، و مسئله‌ى معلم از همه مهمتر است. اگر براى بهتر كار كردن معلمين ما آموزش لازم است، دوره گذاشتن لازم است، دوره ديدن لازم است - اينها جزو كارهاى اوّلى است، جزو كارهاى اصلى است - اينها بايد انجام بگيرد.

 از همه‌ى اين مطالب، من ميخواهم اهميت آموزش و پرورش را نتيجه بگيرم. واقعاً اگر انسان بخواهد كارهاى كشور را، اين بخشها و قسمتهاى گوناگون كشور را تقسيم‌بندى كند و به حسب اهميت، موقع اينها را مشخص كند، آن بالابالاها آموزش و پرورش قرار ميگيرد. جوان ما به آموزش و پرورش بستگى دارد، اخلاق ما به آموزش و پرورش بستگى دارد. يك عده‌اى مينالند از اين كه چرا ما از لحاظ اخلاقى جلو نميرويم. البته اين درست است، ما هم قبول داريم كه بايد در زمينه‌ى اخلاقى جلوتر رفت؛ منتها يكى از شرائطش اين است كه ما براى جوانهامان الگو داشته باشيم. بعضى‌ها با رفتارهاى خود، با عملكرد خود، با اظهارات خود، الگوهاى بدى براى جوانهاى ما ميشوند. الگوسازى، يكى از اساسى‌ترين كارهاست. ما الگوهاى خوب خيلى داريم. اينقدر جوانهاى خوب، اينقدر چهره‌هاى نورانى - در تاريخ كه بماند - در زمان خودمان داريم كه همين قدر كافى است با تعريف هر كدام از اينها - تعريف به معناى معرفى كردن - يك چهره‌ى برجسته و يك الگو جلوى جوانانمان بگذاريم. اينها جوانهائى بودند كه از پيشروان خودشان جلو افتادند؛ جوانهائى كه پاى درس بنده و امثال بنده نشستند، اما صد پله از ما جلو رفتند؛ ما وعده كرديم، آنها عمل كردند؛ ما ياد داديم، آنها عمل كردند؛ ولى خودمان عمل نكرديم. چقدر از اين جوانها، چقدر از اين شهدا كسانى بودند كه از امثال ماها چيزى ياد گرفتند، اما آنها بهتر از ما شدند، جلوتر از ما شدند، بيشتر به كشور آبرو بخشيدند، پيش خدا بيشتر آبرو پيدا كردند؛ «چرا كه وعده تو كردى و او بجا آورد»؛(1) وعده را ما كرديم، او عمل كرد. ما اين همه جوان خوب داريم؛ اينها را يكى‌يكى در بياورند، بگذارند جلوى جوان نسل حاضر؛ غيرت او را، همت او را، صداقت او را، سلامت او را، فداكارى‌هاى او را، بينش والاى او را، رفتار نيك او را با مردم، با همنوعان، با پدر و مادر، با خانواده، با دوستان، بگذارند جلوى چشم جوان نسل امروز؛ خود اين آموزنده است.

 به هر حال كارهاى زيادى داريم. در آموزش و پرورش، در دستگاه‌هاى تبليغاتى، در صدا و سيما، در دستگاه‌هاى دولتى، در ملبسين به لباس بنده، خيلى كار داريم، خيلى كار بايد انجام بدهيم. ما مسئوليم. شانه‌مان زير سنگينى بار مسئوليت بايد خم شود. مسئوليت را بپذيريم. بايد كار كرد. همه بايد كار كنند.

 يك جمله راجع به انتخابات عرض كنم. يكى از كارها، همين انتخابات پس‌فرداست. ملت ايران، هوشيارانه، در لحظه‌ى لازم، كار لازم را در طول اين سى و سه سال انجام داده. قبل از پيروزى انقلاب هم همين جور بود و همين منتهى شد به پيروزى انقلاب. در اين دوران سى و سه ساله هم ملت ايران همين جور عمل كردند و هر بارى كه اين هوشيارى بيشتر، اين موقع‌شناسى بهنگام‌تر بوده است، ملت ايران دستاوردهاى ارزشمند و بزرگى را به دست آورده است؛ يكى‌اش همين انتخابات اخير اسفند ماه بود، كه ملت ايران خوب عمل كردند، خوب درخشيدند؛ اثر خودش را هم گذاشت. ولى خب، بخشى از كار انجام گرفته است، بخشى از كار مانده است. ملت ايران با اين قدم بلندى كه ان‌شاءاللّه در روز جمعه برخواهد داشت، پاى صندوقهاى رأى خواهد رفت و كار مجلس شوراى اسلامى را به نهايت خواهد رساند و ان‌شاءاللّه باز يك درخشش بيشتر و خيره‌كننده‌ترى را در دنيا از خود نشان خواهد داد.

 دنيا دنيائى است كه ملتها بايد خود را نشان بدهند. ملتها از كنار كشيدن، از بيكار ماندن، از چشم به اين و آن دوختن، به جائى نخواهند رسيد. ملتها با هوشيارى، با در ميدان بودن، با خود را و ظرفيتهاى خود را به ميدان آوردن، ميتوانند موفقيت كسب كنند. امروز دنيا اينجورى است، هميشه همين جور بوده است؛ منتها امروز اين بيدارى در ميان ملتها بيشتر پيدا شده است. يك ملت بزرگ با يك تاريخ كهن، گاهى اوقات با يك ميراث علمىِ برجسته، وقتى از حال خود غافل ميشود، وارد ميدان نيست، تلاشى نميكند، ناگهان مى‌بينيد ميرود در رديف يك ملت عقب‌افتاده‌ى بى‌سابقه‌ى بى‌ميراثِ بى‌ريشه.

 ملت ايران در صحنه است، آماده است، خوشبختانه بابصيرت است، موقع‌شناس است؛ بحمداللّه دشمن‌شناس هم هست. در اين سى و سه سال، دشمنهاى خودمان را شناختيم؛ فهميديم چه كسانى هستند كه گاهى ممكن است رياكارانه و دروغ‌پردازانه تظاهر به دوستى هم بكنند، اما دشمنند. براى اينكه در اين دنياى بزرگ، در اين كشمكش ميان قدرتهاى مادى دنيا، ملت ايران بتواند از حق خود دفاع كند، از آينده‌ى خود دفاع كند، از نسلهاى بعدى دفاع كند، بايد بيدار باشد، هوشيار باشد، در صحنه باشد؛ يكى از نمونه‌هايش همين انتخابات است، و البته نمونه‌هاى زيادى دارد.

 ما افق را روشن مى‌بينيم. من بحمداللّه از لطف الهى، يك لحظه هم احساس نكردم كه اين افق روشنِ اميد در دلم دچار تيرگى و ترديد شده. هميشه هر وقت نگاه ميكنم، احساس ميكنم آينده روشن است؛ و بحمداللّه همين هم تحقق پيدا ميكند. من به شما عرض بكنم؛ به فضل پروردگار، فرداى ايران اسلامى، آن روزى كه همين جوانهاى امروز بيايند وارد عرصه‌ى كار بشوند، از امروز بمراتب بهتر خواهد بود.

 اميدواريم خداوند متعال شماها را موفق بدارد، جوانهاى ما را توفيق بدهد، به همه كمك كند. ان‌شاءاللّه بتوانيم هر كدام در هر جا كه هستيم، به وظائفان عمل كنيم.

والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته‌

1) حافظ

پنجمین و آخرین شب اقامه عزای فاطمیه

آخرین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها امشب(پنجشنبه) با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی، اقشار مختلف مردم و جمعی از مسوولان نظام در حسینیه ی امام خمینی(ره) برگزار شد.
در این مراسم بعد از قرائت دعای توسل توسط آقای سماواتی، حجت الاسلام والمسلمین حاج علی اكبری و آقای مهدی سلحشور سخنرانی و نوحه سرایی كردند.
در مجلس عزای فاطمی كه از یكشنبه شب در حسینیه امام خمینی(ره) برپا شده بود سخنرانان و مداحان اهل بیت علیهم السلام، به تبیین شخصیت والای ام الائمه حضرت فاطمه سلام الله علیها، و ذكر مصائب و مناقب ایشان پرداختند.

مداحی مهدی سلحشور در حسینیه امام خمینی / فاطمیه ۱۴۳۳

سخنرانی حجت الاسلام علی اكبری در حسینیه امام خمینی / فاطمیه ۱۴۳۳

عکس / پنجمین شب عزاداری در حسینیه امام خمینی / فاطمیه ۱۴۳۳

فاطمه زهرا سلام الله علیها از نگاه رهبر معظم انقلاب

 

اگر شخصیت فاطمه زهرا (س) برای ذهنهای ساده و چشمهای نزدیک بین ما آشکار می شد ما هم تصدیق می کردیم که فاطمه زهرا (س) سرور همه زنان عالم است. بانویی که در سنین کم و در عمر کوتاه به مقامات معنوی و علمی و معرفتی و به مرتبه ای برسد که برابر مرتبه انبیا و اولیاست.

فاطمه زهرا فجر درخشانی است که از گریبان او خورشید امامت و ولایت و نبوت درخشیده است. آسمان بلند و رفیعی است که در آغوش آن ستاره های فروزان ولایت قرار گرفته است.

همه ائمه (ع) برای مادر بزرگوار خود تکریم و تجلیل قائل بودند که برای کمتر کسی این همه احترام و تجلیل را از آن بزرگواران می شود دید. زنان مسلمان در زندگی شخصی، اجتماعی و خانوادگی خود باید زهرا (س) را از جهت خردمندی، فرزانگی و عقل و معرفت، الگو و سرمشق خود قرار دهند و از بُعد عبادت، مجاهدت، حضور در صحنه، تصمیم گیریهای عظیم اجتماعی، خانه داری، همسرداری و تربیت فرزندان صالح از زهرای اطهر (س) پیروی کنند.

اسلام فاطمه (س) را، آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی را، به عنوان نمونه و اسوه زنان معرفی می کند. آن زندگی ظاهری او، جهاد او، مبارزه او، دانش او، سخنوری او، فداکاری او، شوهرداری او، مادری او، همسری او، مهاجرت او و حضور او در همه میدانهای سیاسی و نظامی و انقلابی و برجستگی همه جانبه او که مردهای بزرگ را در مقابل او به خضوع وادار می کرد.

اصولاً درک نادرست از شخصیت زن، که میراث نامبارک فرهنگ های غیر اسلامی دخیل در اندیشه مسلمانان است، باعث شده است که آن حضرت تنها از زاویه دختری برای پیامبر (ص) و مادری برای ائمه (ع) مطرح شود و آن شایستگی ها و گزینش الهی که در شکل گیری زندگی و شخصیت آن حضرت نقش برجسته داشته و زندگی و صفات فاطمه زهرا (س) را به عنوان اسوه ای برای همه زنان و همه انسان ها، به ویژه زنان، مطرح می سازد، مجهول بماند.

حضرت زهرا (س) برتر از همه زنان برگزیده و سرور زنان از آغاز تاریخ بشر تا پایان است.

پی نوشت:

1. صحیفه نور، ج 19، ص 278

چهارمین شب اقامه عزای فاطمی در بیت رهبری

در شام غریبان شهادت صدیقه كبری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مراسم با شكوه سوگواری و عزاداری بانوی عصمت و پاكدامنی، با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای، اقشار مختلف مردم و مسوولان برگزار شد.
در این مراسم پر فیض و معنوی كه در حسینیه امام خمینی(ره) برپا شد عظمت و غربت خاندان اهل بیت علیهم السلام تبیین شد و عزاداران در سوگ مصائب دخت گرامی پیامبر اسلام گریستند و عزاداری كردند.
این مراسم كه از یكشنبه شب آغاز شده است تا پنجشنبه 7 اردیبهشت در حسینیه امام خمینی(ره) ادامه دارد.

 مداحی سیدمجید بنی‌فاطمه در حسینیه امام خمینی / فاطمیه ۱۴۳۳

سخنرانی حجت الاسلام عالی در حسینیه امام خمینی / فاطمیه ۱۴۳۳

عکس / چهارمین شب عزاداری در حسینیه امام خمینی / فاطمیه ۱۴۳۳

متن اشعار در ادامه مطلب

ادامه نوشته

انا اعطيناك الكوثر / مصحف فاطمی/ سیره فاطمی/ عبادت فاطمی / مقام فاطمی

از پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای - Khamenei.ir

ادامه نوشته

سخنرانی حجت الاسلام صدیقی و مداحی محمدرضا طاهری در حسینیه امام خمینی / فاطمیه ۱۴۳۳

انتقاد رهبری از يك شعار (همه‌ی نیروهای نظامی باید جان خود را فدای اسلام کنند)

ادامه نوشته

سخنان حجت‌الاسلام پناهیان در حسینیه امام خمینی / فاطمیه / مداحی

سخنان حجت‌الاسلام پناهیان در حسینیه امام خمینی / فاطمیه        کلیک کنید

مداحی میثم مطیعی در حسینیه امام خمینی / فاطمیه ۱۴۳۳           کلیک کنید

بيانات رهبر انقلاب در جمع فرماندهان نيروى زمينى ارتش

ادامه نوشته

گزارش جالب از تلاش یک مرکز در سیا برای تحلیل شخصیت رهبر انقلاب

ادامه نوشته

بازدید فرمانده كل قوا از نمایشگاه دستاوردهای نیروی زمینی ارتش

ادامه نوشته

برنامه مراسم عزاداری ایام فاطمیه بیت رهبری

ادامه نوشته

تجلیل رهبر انقلاب‌ از حجاب دختر اردوغان

عضو شورای مرکزی جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی گفت: رهبر معظم انقلاب در این دیدار نسبت به حفظ ارزش ها و رعایت حجاب اسلامی توسط همسر و دختر آقای اردوغان تجلیل و ابراز لطف کردند.

به گزارش مشرق به نقل از جهان ، "علی اکبر صالحی" وزیر امور خارجه کشورمان بعد از ظهر دیروز با حضور در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی به سووالات مختلف نمایندگان پیرامون سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پاسخ گفت.
یکی از محورهای سخنان صالحی در کمیسیون امنیت ملی، مواضع اخیر ترکیه، روابط تهران - آنکارا و دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی و رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه بود.

زهره الهیان عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در خصوص جزئیات دیدار اردوغان نخست وزیر ترکیه با رهبر معظم انقلاب که توسط علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه در این کمیسیون بیان شده بود به خبرنگار پارلمانی جهان گفت: در این دیدار همسر و دختر آقای اردوغن همراه وی حضور داشتند.

"زهره الهیان" افزود: در این دیدار نوع نگاه و ارادت آقای اردوغان و همسر و فرزندشان به رهبر معظم انقلاب کاملا مشهود بود، اردوغان در این دیدار خطاب به رهبر معظم انقلاب بیان کرد که من به عنوان یک مسئول کشور در خدمت شما نیامده ام بلکه به عنوان مریدی به خدمت مرادم آمده ام.

نماینده تهران در خانه ملت ادامه داد: همسر و دختر آقای اردوغان در این دیدار خطاب به رهبر معظم انقلاب بیان کردند که شما ما را به یاد پیامبر گرامی اسلام می اندازید.

عضو شورای مرکزی جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی گفت: رهبر معظم انقلاب در این دیدار نسبت به حفظ ارزش ها و رعایت حجاب اسلامی توسط همسر و دختر آقای اردوغان تجلیل و ابراز لطف کردند.

دبیر کمیته حقوق بشر مجلس شورای اسلامی با بیان این که همسر و دختر آقای اردوغان الگوی اسلام گرایی در ترکیه هستند گفت: انتظار می رود آقای اردوغان بتواند در اتخاذ مواضع اصولی و صحیح در مقابل سوریه تابع اراده ملت های مسلمان باشد چرا که امروز موج اسلام گرایی در ترکیه بیشتر از گذشته است.

الهیان با بیان این که دیدار رهبر معظم انقلاب با اردوغان بسیار موثر و مهم بود گفت: در این دیدار رهبر معظم انقلاب مواضع شفاف و صریح جمهوری اسلامی ایران در مورد سوریه را بیان کردند و اعلام کردند که آمریکا در خصوص سوریه هر گونه موضوعی را مطرح کند آن از سوی ایران مردود است زیرا آمریکایی ها به دنبال منافع خود هستند.

حضرت فاطمه زهرا(ع) در نگاه مقام معظم رهبری

آنچه می خوانید بخش‏هایی از سخنان مقام معظم رهبری در ديدار اقشار مختلف مردم در آستانه ايام شهادت حضرت زهراء (عليهاالسلام) است که در تاریخ 22 آذر ماه سال 1368 بیان فرمودند.

الگوی زنان و مردان

اين‌ ايام‌، به‌ سيده‌ي‌ زنان‌ عالم‌ و بانوي‌ بزرگ‌ تاريخ‌ جهان‌ ـ فاطمه‌ي‌ زهرا (عليهاالسلام‌) ـ متعلق‌ است‌؛ آن‌ زن‌ نمونه‌يي‌ كه‌ حياتش‌ با همه‌ي‌ كوتاهي‌ و عمر او در عين‌ جواني‌، الگويي‌ براي‌ همه‌ي‌ مردان‌ و زنان‌ غيور و مؤمن‌ و مسلمانان‌ و حتي‌ مردم‌ غير مسلماني‌ كه‌ با مقام‌ آن‌ بزرگوار آشنا باشند، است‌ و ما بايد از زندگي‌ آن‌ بزرگوار درس‌ بگيريم‌. قبلاً لازم‌ مي‌دانم‌ ضمن‌ تسليت‌ اين‌ يادبود بزرگ‌ غم‌انگيز و حزن‌آلود به‌ همه‌ي‌ شما برادران‌ و خواهران‌، به‌ خاطر حضورتان‌ و زحماتي‌ كه‌ متحمل‌ شديد و از نقاط مختلف‌ كشور تشريف‌ آورديد و در اين‌جا گرد آمديد، تشكر كنم‌.

در زندگي‌ زهراي‌ اطهر (سلام‌الله ‌عليها) يك‌ نكته‌ هست‌ كه‌ بايد به‌ آن‌ توجه‌ كرد. البته‌، ما در تعريف‌ مقامات‌ معنوي‌ آن‌ بزرگوار وارد نمي‌شويم‌ و قادر هم‌ نيستيم‌ كه‌ مقامات‌ معنوي‌ فاطمه‌ي‌ اطهر (عليها سلام‌الله‌) را بفهميم‌ و درك‌ كنيم‌. حقيقتاً در اوج‌ قله‌ي‌ معنويت‌ انساني‌ و تكامل‌ بشري‌، فقط خداوند است‌ كه‌ چنين‌ بندگاني‌ را ـ و كساني‌ كه‌ همطراز آنها باشند ـ مي‌شناسد و مقام‌ آنها را مي‌بيند. لذا فاطمه‌ي‌ زهرا را اميرالمؤمنين‌ و پدر بزرگوار و اولاد معصومينش‌ مي‌شناختند. مردم‌ آن‌ زمان‌ و زمانهاي‌ بعد و ما نيز در اين‌ روزگار نمي‌توانيم‌ آن‌ درخشندگي‌ و تلألوي‌ معنويت‌ را در آن‌ بزرگوار تشخيص‌ بدهيم‌. نور درخشان‌ معنوي‌، به‌ چشم‌ همه‌ كس‌ نمي‌آيد و چشمهاي‌ نزديك‌بين‌ و ضعيف‌ ما قادر نيست‌ كه‌ آن‌ جلوه‌ي‌ درخشان‌ انسانيت‌ را در وجود اين‌ بزرگواران‌ ببيند.

غیور در حوادث تلخ پس از پیامبر (ص)

بنابراين‌، در صحنه‌ي‌ تعريف‌ معنوي‌ فاطمه‌ي‌ زهرا ـ عليهاالسلام ـ وارد نمي‌شويم؛ ليكن‌ در زندگي‌ معمولي‌ اين‌ بزرگوار، يك‌ نكته‌ي‌ مهم‌ است‌ و آن‌ جمع‌ بين‌ زندگي‌ يك‌ زن‌ مسلمان‌ در رفتارش‌ با شوهر و فرزندان‌ و انجام‌ وظايفش‌ در خانه‌ از يك‌ طرف‌ و بين‌ وظايف‌ يك‌ انسان‌ مجاهدِ غيورِ خستگي‌ناپذير در برخوردش‌ با حوادث‌ سياسي‌ مهم‌ بعد از رحلت‌ رسول‌اكرم‌ (صلي‌الله‌ عليه‌ و آله ‌و سلم‌) كه‌ به‌ مسجد مي‌آيد و سخنراني‌ و موضع‌گيري‌ و دفاع‌ مي‌كند و حرف‌ مي‌زند و يك‌ جهادگر به‌ تمام‌ معنا و خستگي‌ناپذير و محنت‌پذير و سختي‌تحمل‌كن‌ است‌، از طرف‌ ديگر. همچنين‌ از جهت‌ سوم‌، يك‌ عبادت‌گر و بپادارنده‌ي‌ نماز در شبهاي‌ تار و قيام‌كننده‌ي‌ لله‌ و خاضع‌ و خاشع‌ براي‌ پروردگار است‌ و در محراب‌ عبادت‌، اين‌ زن‌ جوان‌ مانند اولياي‌ كهن‌ الهي‌، با خدا راز و نياز و عبادت‌ مي‌كند.

اين‌ سه‌ بعد را با هم‌ جمع‌ كردن‌، نقطه‌ي‌ درخشان‌ زندگي‌ فاطمه‌ي‌ زهرا (عليهاالسلام‌) است‌. آن‌ حضرت‌، اين‌ سه‌ جهت‌ را از هم‌ جدا نكرد. بعضي‌ خيال‌ مي‌كنند انساني‌ كه‌ مشغول‌ عبادت‌ مي‌باشد، يك‌ عابد و متضرع‌ و اهل‌ دعا و ذكر است‌ و نمي‌تواند يك‌ انسان‌ سياسي‌ باشد. يا بعضي‌ خيال‌ مي‌كنند كسي‌ كه‌ اهل‌ سياست‌ است‌ ـ چه‌ زن‌ و چه‌ مرد ـ و در ميدان‌ جهاد في‌سبيل‌الله‌ حضور فعال‌ دارد، اگر زن‌ است‌، نمي‌تواند يك‌ زن‌ خانه‌ با وظايف‌ مادري‌ و همسري‌ و كدبانويي‌ باشد و اگر مرد است‌، نمي‌تواند يك‌ مرد خانه‌ و دكان‌ و زندگي‌ باشد. خيال‌ مي‌كنند اينها باهم‌ منافات‌ دارد؛ در حالي‌ كه‌ از نظر اسلام‌، اين‌ سه‌ چيز با يكديگر منافات‌ و ضديت‌ كه‌ ندارد؛ در شخصيت‌ انسان‌ كامل‌، كمك‌ كننده‌ هم‌ است‌.

شما بايد در محيط كار و زندگي‌، با همسر و فرزندان‌ و همسايه‌ و دوستانتان‌، به‌ وظايف‌ شخصي‌ خود عمل‌ كنيد و پيوندهاي‌ معمولي‌ اجتماعي‌ را به‌ صورت‌ سالم‌ برقرار نماييد. در عين‌ حال‌، بايد در ميدان‌ سياست‌ و صحنه‌ي‌ انقلاب‌ و كارهايي‌ كه‌ نظام‌ اجتماعي‌ از شما مي‌طلبد و انتخابات‌ و ميدان‌ جنگ‌ و عرضه‌ كردن‌ خواست‌ انقلابي‌ و ملي‌ خود در سطح‌ كشور و جهان‌ و بيان‌ اراده‌ي‌ سياسي‌ خود در ميدانهاي‌ سياست‌ و انقلاب‌، حضور داشته‌ باشيد.

 

شما بايد در راهپيمايي‌ و سازندگي‌ و ميدان‌ جنگ‌ و انتخابات‌ و بيان‌ عقيده‌ي‌ سياسي‌ خود ـ آن‌ جايي‌ كه‌ اظهار عقيده‌ واجب‌ است‌ ـ حضورتان‌ را حفظ كنيد و در تعيين‌ سرنوشت‌ كشور وانقلاب‌ مؤثر باشيد. در عين‌ حال‌، رابطه‌ي‌ معنوي‌ و قلبي‌ خودتان‌ با خدا را از طريق‌ عبادت‌ و توجه‌ و ذكر و حضور و معنويت‌ و استمداد از خدا و توكل‌ به‌ او و انجام‌ نوافل‌ و فرايض‌ خوب‌ كنيد. اين‌ سه‌ بعد، انسان‌ مسلمان‌ را مي‌سازد. اسلام‌، اين‌ را از ما خواسته‌ است‌ و اگر بپرسند: چگونه‌ ميّسر است‌؟ پاسخ‌ مي‌دهيم‌ كه‌ ما الگوهايي‌ از جمله‌ فاطمه‌ي‌ زهرا (سلام‌الله‌ عليها) داريم‌.

عصر مدرن و انسان تک ‏بعدی

بشر امروز، در چارچوب‌ تمدنهاي‌ مادي‌ دنيا و تحت‌ تربيت‌ مكتبهاي‌ حاكم‌ بر جهان‌، انساني‌ يك‌ بعدي‌ است‌. اگر سرگرم‌ زندگي‌ مي‌شود، غالباً از معنويت‌ غافل‌ مي‌گردد. دنيا را ببينيد، لابد خوانده‌ايد و شنيده‌ايد كه‌ در كشورهاي‌ دور از معنويت‌ ـ مثل‌ بسياري‌ از جوامع‌ اروپايي‌ و غير آنها كه‌ البته‌ بين‌ اين‌ كشورها هم‌ كم‌ و بيش‌ افراد اهل‌ معنا هستند ـ نظام‌، نظام‌ غيرمعنوي‌ و مادي‌ است‌. در آن‌ جا، مردم‌ سرگرم‌ زندگي‌ و ماديت‌ و تأمين‌ شكم‌ و رفاه‌اند و اصلاً از معنويت‌ و ارتباط قلبي‌ با خدا و توجه‌ و ذكر و دعا و تضرّع‌ و گريه‌ و نافله‌، يادشان‌ نمي‌آيد و در غفلت‌ كامل‌ ـ كه‌ بزرگترين‌ بلا و آفت‌ براي‌ انسان‌ است‌ و او را از همه‌ي‌ خيرات‌ موجود محروم‌ مي‌كند ـ بسر مي‌برند.

وقتي‌ مشغول‌ شكم‌ و اداره‌ي‌ زندگي‌ شخصي‌ مي‌شوند، حتي‌ در ميدان‌ سياست‌ هم‌ غافلند. بيشتر مردمي‌ كه‌ در كشورهاي‌ پيشرفته‌ هستند، درك‌ و تحليل‌ از مسايل‌ سياسي‌ ندارند و دولتها با تعصبهاي‌ گروهي‌ و حزبي‌ و احياناً قوم‌گرايي‌ و ناسيوناليستي‌، آنها را به‌ اين‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌ مي‌كشانند و در ميدان‌هاي‌ سياست‌، از آنها استفاده‌ مي‌كنند واصولاً توده‌ و عامه‌ي‌ مردم‌، تحليل‌ سياسي‌ ندارند.

اما در اسلام‌ اين‌گونه‌ نيست‌. همين‌ حالا در جامعه‌ي‌ اسلامي‌ ما، مردم‌ تحليل‌ سياسي‌ دارند. همين‌ قشرهاي‌ محروم‌ كشور، همين‌ عشاير سلحشور غيور، همين‌ عزيزاني‌ كه‌ در استان‌ فارس‌ در چادرها يا كوره‌ده‌ها و راه‌هاي‌ دور زندگي‌ مي‌كنند ـ كه‌ جمعي‌ از آنها هم‌ در اين‌ محفل‌ حضور دارند ـ تحليل‌ سياسي‌ دارند. در ساير مناطق‌ كشور هم‌ كه‌ من‌ در ميان‌ قشرهاي‌ مردم‌ رفتم‌ و با آنها صحبت‌ و نشست‌ و برخاست‌ كردم‌ و در مناطق‌ و خانه‌ها و چادرهاي‌ خود، زيارتشان‌ كردم‌، تحليل‌ سياسي‌ دارند و سياست‌ را مي‌فهمند و نسبت‌ به‌ مسايل‌ كشور، داراي‌ عقيده‌ و انگيزه‌ و مقصود هستند و مي‌فهمند كه‌ ما امروز در دنيا با چه‌ كسي‌ طرفيم‌ و توطئه‌ي‌ استكبار جهاني‌ و امريكا يعني‌ چه‌. مي‌فهمند كه‌ چرا دشمن‌ جنگ‌ را بر ما تحميل‌ كرده‌ بود و متوجهند كه‌ دنياي‌ استكباري‌ و قدرتهاي‌ مسلح‌ عالم‌، در جنگي‌ كه‌ بر ما تحميل‌ شد، چرا دائماً از دشمن‌ ما حمايت‌ مي‌كردند و هنوز هم‌ بسياري‌ از آنها مي‌كنند. اين‌، تحليل‌ سياسي‌ و يك‌ بعد زندگي‌ انسان‌ مسلمان‌ است‌.

لذا در طول‌ مدت‌ ده‌ سال‌ و چند ماهي‌ كه‌ امام‌ فقيد بزرگوارمان ‌(رضوان‌الله‌ تعالي‌ عليه‌) در ميان‌ ما بودند و رهبري‌ امت‌ ما و مسلمانان‌ عالم‌ را بر عهده‌ داشتند، در بيانات‌ ايشان‌ مي‌بينيد كه‌ بر حضور مردم‌ در صحنه‌هاي‌ سياسي‌ تأكيد مي‌كردند. مردم‌ بايد كشور ايران‌ را متعلق‌ به‌ خودشان‌ بدانند. سرنوشت‌ اين‌ ملت‌ و كشور، دست‌ يكايك‌ شماست‌. عظمت‌ و عزت‌ دادن‌ به‌ اين‌ كشور، ممكن‌ مي‌شود؛ وقتي‌كه‌ شما بخواهيد. استقلال‌ اين‌ كشور، حتمي‌ و ريشه‌دار مي‌شود؛ وقتي‌كه‌ مردم‌ بخواهند و در صحنه‌هاي‌ سياسي‌ حضور داشته‌ باشند و از انقلاب‌ كناره‌ نگيرند و بدانند كه‌ چه‌مي‌كنند و چرا مي‌كنند و به‌ چه‌ عزم‌ و نيتي‌ انجام‌ مي‌دهند.

حضور مردم‌، زنده‌كننده‌ي‌ فضاي‌ زندگي‌ در يك‌ كشور است‌. وقتي‌ مردم‌ در سياست‌ دخالت‌ نكنند و نسبت‌ به‌ اوضاع‌ سياسي‌ اظهارنظر و دلسوزي‌ ننمايند و ندانند كه‌ چه‌كسي‌ آمد و رفت‌ و چه‌ كسي‌ مسؤوليت‌ پيدا كرد و ندانند كه‌ با چه‌ كسي‌ مبارزه‌ مي‌كنيم‌ و به‌ كدام‌ سمت‌ مي‌رويم‌، كشور پيش‌ نخواهد رفت‌. همه‌ بايد به‌ مسؤولان‌ كشور كمك‌ كنند. گذشت‌ آن‌ روزي‌ كه‌ كشور متعلق‌ به‌ يك‌عده‌ و خانواده‌ي‌ خاصي‌ بود و مردم‌ هم‌ آن‌ را باور كرده‌ بودند. گذشت‌ آن‌ وقتي‌ كه‌ مردم‌ از امور كشور بيگانه‌ باشند و به‌ آنها ارتباطي‌ نداشته‌ باشد.

امروز، همه‌ي‌ امور كشور، به‌ همه‌ي‌ مردم‌ در شهرهاي‌ دور دست‌ و روستاهاي‌ دورافتاده‌ و عشاير و چادرنشين‌ها و مردم‌ شهرهاي‌ بزرگ‌ مربوط است‌. اقتصاد كشور هم‌ به‌وسيله‌ي‌ مردم‌ و با پشتيباني‌ آنها بايد زنده‌ و فعال‌ بشود. سياست‌ و استقلال‌ و حضور در صحنه‌ي‌ بين‌المللي‌ و مبارزه‌ با استكبار جهاني‌ هم‌ بايد به‌ وسيله‌ي‌ مردم‌ و با علم‌ و آگاهي‌ آنها انجام‌ بشود و به‌ همين‌ خاطر است‌ كه‌ گويندگان‌ و صداوسيما و ارتباطات‌ عمومي‌ و رسانه‌هاي‌ جمعي‌ و روزنامه‌ها و همه‌ي‌ كساني‌ كه‌ با مردم‌ سر و كار دارند، موظفند مردم‌ را نسبت‌ به‌ مسايل‌ مهم‌ كشور و انقلاب‌ و آنچه‌ كه‌ بر انقلاب‌ و مسير آن‌ مي‌گذرد و دشمني‌هايي‌ كه‌ مي‌شود و نفوذي‌هاي‌ داخلي‌ آن‌ دشمن‌ها، آگاه‌ و روشن‌ كنند. بايد مردم‌ همه‌ي‌ مسايل‌ مهم‌ كشور را بدانند.

دیدار رئیس و اعضای دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام با رهبر انقلاب

                                          
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (یكشنبه) در دیدار رئیس و اعضای دوره‌ی جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجمع را مظهر خرد جمعی در نظام اسلامی دانستند و تأكید كردند: بخشی از اساسی‌ترین مسایل كشور در مجمع حل و فصل می‌شود كه این موضوع نشانگر جایگاه بسیار مهم مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
رهبر انقلاب اسلامی در تبیین این جایگاه بسیار مهم، به وظایف مجمع در قانون اساسی اشاره كردند و افزودند: مشورت دادن به رهبری برای سیاستهای كلی نظام و تنظیم این سیاستها كه در واقع هندسه اساسی نظام و قوای سه گانه است، یكی از كارهای دارای اهمیت بالای مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، به موضوع حل معضلات كشور به عنوان یكی دیگر از وظایف مجمع تشخیص مصلحت نظام اشاره و تأكید كردند: وظیفه دیگر مجمع، تشخیص مصلحت در مواردی است كه بن بست بوجود می‌آید.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخصوص چارچوبهای تشخیص مصلحت افزودند: مصلحتی كه مجمع، تشخیص می‌دهد باید اكثریت قاطع اعضاء، به مصلحت‌بودن آن معتقد باشند.
ایشان اهم‌بودن مصلحت را یكی دیگر از چارچوبهای تشخیص مصلحت برشمردند و خاطرنشان كردند: باید دوره و زمان همه احكامی كه به عنوان مصلحت صادر می شود، مشخص باشد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین با اشاره به حركت رو به جلوی كشور و نظام خاطرنشان كردند: مجمع تشخیص مصلحت نظام باید با نگاه مثبت به مسائل كشور، به این روند حركت رو به جلوی نظام، كمك كند.
ایشان در پایان ضمن قدردانی از زحمات آقای هاشمی رفسنجانی و اعضای دوره قبلی مجمع، افزودند: اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام باید در دوره جدید، ضمن حضور جدی، با پشتوانه كارشناسی و بررسی دقیق موضوعات، با طراوت و نشاط به وظایف خود عمل كند.
در ابتدای این دیدار آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، ضمن تشكر از رهبر انقلاب اسلامی، به نامگذاری امسال به عنوان سال «حمایت از تولید ملی و كار و سرمایه ایرانی» اشاره كرد و افزود: این نامگذاری یكی از ضرورت‌های اساسی كشور است كه اجرای عملی آن تأثیر زیادی در حركت و پیشرفت كشور خواهد داشت.

سال  تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی

ادامه نوشته

نمودار | پيام نوروزى به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۱ 1/1/1391

نمودار | پيام نوروزى به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۱ 1/1/1391


دریافت نسخه PDF اجمالی - پيام نوروزى به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۱، سال تولید ملی، حمایت از كار و سرمایه ایرانی [ حجم فایل : 92 کیلوبایت ]
دریافت نسخه تصوير اجمالی - پيام نوروزى به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۱، سال تولید ملی، حمایت از كار و سرمایه ایرانی [ حجم فایل : 604 کیلوبایت ]

پيام نوروزى به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۱

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
يا مقلّب القلوب و الأبصار يا مدبّر اللّيل و النّهار يا محوّل الحول و الأحوال حوّل حالنا الى احسن الحال.

اللّهمّ كن لوليّك الحجّة بن الحسن صلواتك عليه و على ءابائه فى هذه السّاعة و فى كلّ ساعة وليّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلا و عينا حتّى تسكنه ارضك طوعا و تمتّعه فيها طويلا.

اللّهمّ اعطه فى نفسه و ذريّته و شيعته و رعيّته و خاصّته و عامّته و عدوّه و جميع اهل الدّنيا ما تقرّ به عينه و تسرّ به نفسه.

تبريك عرض ميكنم عيد نوروز و فرا رسيدن سال نو را به همه‌ى هم‌ميهنان عزيز در سراسر كشور، و به همه‌ى ايرانيانى كه در هر نقطه‌اى از دنيا سكونت دارند، و به همه‌ى ملتهائى كه عيد نوروز را گرامى ميدارند؛ بالخصوص تبريك عرض ميكنم به خانواده‌هاى عزيز شهيدان، به جانبازان، به خانواده‌هاشان، به همه‌ى ايثارگران، به همه‌ى فعالان عرصه‌هاى مختلف. آرزو ميكنم  و دعا ميكنم كه خداوند متعال براى ملت ايران بهروزى، شادى، نشاط و دلِ خوش در اين سال جديد مقدر بفرمايد و بدخواهان اين ملت را در اهدافشان، در تلاشهاشان ان‌شاءاللّه ناكام كند.

سالى كه گذشت - سال 90 - يكى از سالهاى پرحادثه در سطح جهان و در منطقه و در كشور ما بود. آنچه كه در مجموع انسان مشاهده ميكند، اين است كه اين حوادث بر روى هم به سود ملت ايران و در راه كمك به هدفهاى آن، تمام شده است. آن كسانى كه اهداف بدخواهانه‌اى درباره‌ى ملت ايران و ايران و ايرانى در سر ميپرورانند، در كشورهاى غربى دچار مشكلات گوناگون هستند. در سطح منطقه، ملتهائى كه جمهورى اسلامى از آنها همواره حمايت كرده است، به هدفهاى بزرگى دست پيدا كرده‌اند؛ ديكتاتورهائى به زير كشيده شدند؛ قانونهاى اساسىِ مبتنى بر اسلام در كشورهائى تصويب شد؛ دشمن درجه‌ى يك امت اسلامى و ملت ايران - يعنى رژيم صهيونيستى - در محاصره قرار گرفت. در داخل كشور، به معناى حقيقى كلمه، سال 90، سال بروز اقتدار ملت ايران بود. در جنبه‌ى سياسى، ملت ايران در اين سال، چه در راهپيمائى بيست و دوى بهمن، چه در انتخابات دوازدهم اسفند، آنچنان حضورى از خود نشان داد و آنچنان شاخصى را براى اقتدار ملى در تاريخ منطقه ثبت كرد كه نظير آن را در گذشته كمتر داشتيم.

با وجود اين‌همه دشمنى، اين‌همه تبليغات، اين‌همه تهاجمهاى خصمانه و بدخواهانه، ملت ايران در طول اين سال، با همه‌ى وجود توانست حضور خود را در صحنه، نشاط خود را، آمادگى خود را در عرصه‌هاى گوناگون علمى و اجتماعى و سياسى و اقتصادى نشان بدهد و اثبات كند. بحمداللَّه سالى بود كه با همه‌ى سختى‌ها، داراى دستاوردهاى بزرگى بود. همچنان كه قبلاً عرض شده است، شرائط، شرائط بدر و خيبر بود؛ يعنى شرائط قبول چالشها و دشوارى‌ها و غلبه‌ى بر آنها.

همان طورى كه اولِ سال گذشته اعلام شد، سال 90، سال جهاد اقتصادى بود. اگرچه هوشمندان و آگاهان ميدانستند كه اين نام و اين جهتگيرى و شعار براى سال 90 يك امر لازم است، اما بعد تلاشهاى دشمنان در اين سال هم همين را اثبات كرد و نشان داد. دشمنان ما از اوائل سال، حركت خصمانه‌ى خودشان را در عرصه‌ى اقتصادى نسبت به ملت ايران آغاز كردند؛ اما ملت ايران، مسئولين، آحاد مردم، دستگاه‌هاى مختلف، با تدبيرهاى هوشمندانه‌اى توانستند با اين تحريمها مقابله كنند و مواجهه‌ى آنها تا حدود زيادى توانست اثر اين تحريمها را خنثى كند و حربه‌ى دشمن را كُند كند. سال 90، سال فعاليتهاى بزرگ علمى بود؛ كه من ان‌شاءاللَّه در فرصت سخنرانى، برخى از پيشرفتهاى علمى و اقتصادى و تلاشهاى گوناگون را براى ملت عزيزمان شرح خواهم داد. سال 90 سالى بود پر چالش، و سالى بود پر نشاط، و سالى بود كه ملت ايران به فضل الهى توانست بر چالشهاى موجود غلبه كند.

ما امسال سال ديگرى را در پيش داريم كه به اميد خدا و با توكل بر پروردگار، باز ملت ايران با فعاليت خود، با تلاش خود، با هوشمندى خود در اين سال خواهد توانست پيشرفتهاى زيادى را براى خود به ارمغان بياورد. به تشخيص من، بر طبق گزارشها و مشاوره‌ى با افراد مطلع و آگاه، به اين نتيجه ميرسيم كه عرصه‌ى چالش مهم در همين سال جارى - كه اين سال، امروز و از اين ساعت شروع ميشود - عرصه‌ى اقتصادى است. جهاد اقتصادى چيزى نيست كه تمام‌شدنى باشد. مجاهدت اقتصادى، حضور جهادگونه در عرصه‌هاى اقتصادى، براى ملت ايران يك ضرورت است.

من امسال تقسيم ميكنم مسائل مربوط به جهاد اقتصادى را. يك بخش مهم از مسائل اقتصادى برميگردد به مسئله‌ى توليد داخلى. اگر به توفيق الهى و با اراده و عزم راسخِ ملت و با تلاش مسئولان، ما بتوانيم مسئله‌ى توليد داخلى را، آنچنان كه شايسته‌ى آن است، رونق ببخشيم و پيش ببريم، بدون ترديد بخش عمده‌اى از تلاشهاى دشمن ناكام خواهد ماند. پس بخش مهمى از جهاد اقتصادى، مسئله‌ى توليد ملى است. اگر ملت ايران با همت خود، با عزم خود، با آگاهى و هوشمندى خود، با همراهى و كمك مسئولان، با برنامه‌ريزىِ درست بتواند مشكل توليد داخلى را حل كند و در اين ميدان پيش برود، بدون ترديد بر چالشهائى كه دشمن آن را فراهم كرده است، غلبه‌ى كامل و جدى پيدا خواهد كرد. بنابراين مسئله‌ى توليد ملى، مسئله‌ى مهمى است.

اگر ما توانستيم توليد داخلى را رونق ببخشيم، مسئله‌ى تورم حل خواهد شد؛ مسئله‌ى اشتغال حل خواهد شد؛ اقتصاد داخلى به معناى حقيقى كلمه استحكام پيدا خواهد كرد. اينجاست كه دشمن با مشاهده‌ى اين وضعيت، مأيوس و نااميد خواهد شد. وقتى دشمن مأيوس شد، تلاش دشمن، توطئه‌ى دشمن، كيد دشمن هم تمام خواهد شد.

بنابراين همه‌ى مسئولين كشور، همه‌ى دست‌اندركاران عرصه‌ى اقتصادى و همه‌ى مردم عزيزمان را دعوت ميكنم به اين كه امسال را سال رونق توليد داخلى قرار بدهند. بنابراين شعار امسال، «توليد ملى، حمايت از كار و سرمايه‌ى ايرانى» است. ما بايد بتوانيم از كارِ كارگر ايرانى حمايت كنيم؛ از سرمايه‌ى سرمايه‌دار ايرانى حمايت كنيم؛ و اين فقط با تقويت توليد ملى امكان‌پذير خواهد شد. سهم دولت در اين كار، پشتيبانى از توليدات داخلىِ صنعتى و كشاورزى است. سهم سرمايه‌داران و كارگران، تقويت چرخه‌ى توليد و اتقان در كار توليد است. و سهم مردم - كه به نظر من از همه‌ى اينها مهمتر است - مصرف توليدات داخلى است. ما بايد عادت كنيم، براى خودمان فرهنگ كنيم، براى خودمان يك فريضه بدانيم كه هر كالائى كه مشابه داخلى آن وجود دارد و توليد داخلى متوجه به آن است، آن كالا را از توليد داخلى مصرف كنيم و از مصرف توليدات خارجى بجد پرهيز كنيم؛ در همه‌ى زمينه‌ها: زمينه‌هاى مصارف روزمرّه و زمينه‌هاى عمده‌تر و مهمتر. بنابراين ما اميدوار هستيم كه با اين گرايش، با اين جهتگيرى و رويكرد، ملت ايران در سال 91 هم بتواند بر توطئه‌ى دشمنان، بر كيد و مكر بدخواهان در زمينه‌ى اقتصادى فائق بيايد.

از خداوند متعال درخواست ميكنيم كه ملت ايران را در اين صحنه و در همه‌ى صحنه‌ها موفق و مؤيد بدارد. روح امام بزرگوار را شاد و از ما راضى كند. ارواح طيبه‌ى شهيدان عزيز ما را با اوليائشان محشور فرمايد.

والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته‌

تركیب جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای یك دوره پنج ساله‌ی دیگر

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حكمی، تركیب جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای یك دوره پنج ساله‌ی دیگر معرفی كردند.
متن حكم به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم
پروردگار متعال عزّشأنه را سپاس می‌گویم كه مجمع تشخیص مصلحت موفق شد دوره‌ی پنجساله‌ی دیگری را با عنایات الهی و با كارنامه‌ای قابل قبول پشت سر بگذارد كه امید است آثار و منافع اقدامات قانونی مجمع به شكل شایسته‌ای در مبادی مدیریتی كشور -قوای سه گانه و نیروهای مسلح و سایر دستگاهها- به بار نشیند و همگان نتایج آن را مشاهده كنند.
ضمن تشكر از همه‌ی آقایان اعضای محترم، ریاست و دبیرخانه مجمع، برای دوره‌ی پنج ساله‌ی جدید شخصیت‌های حقوقی و حقیقی نامبرده در زیر را با ریاست جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای هاشمی رفسنجانی تعیین می‌كنم:

1- شخصیت های حقوقی عضو عبارتند از:
الف) رؤسای محترم سه قوه
ب) فقهای معزز شورای نگهبان
ج) دبیر شورای عالی امنیت ملی
د) وزیر یا رئیس دستگاهی كه موضوع مورد بحث، به آن دستگاه مربوط است
هـ) رئیس كمیسیون متناسب با موضوع بحث از مجلس شورای اسلامی

2- شخصیت‌های حقیقیِ عضو، عبارتند از:

آیات و حجج اسلام:
آقای هاشمی رفسنجانی، آقای حاج شیخ احمد جنتی، آقای واعظ طبسی، آقای امینی نجف آبادی، آقای سیدمحمود هاشمی شاهرودی، آقای موحدی كرمانی، آقای علی اكبر ناطق نوری، آقای حاج شیخ حسن صانعی، آقای حسن روحانی، آقای دری نجف آبادی، آقای غلامحسین محسنی، آقای محمود محمدی عراقی، آقای غلامرضا مصباحی مقدم، آقای مجید انصاری.
و حضرات: آقای غلامرضا آقازاده، آقای علی آقامحمدی، آقای محمد جواد ایروانی، آقای محمدرضا باهنر، آقای غلامعلی حداد عادل، آقای حسن حبیبی، آقای داود دانش‌جعفری، آقای پرویز داودی، آقای محسن رضایی، آقای محمدحسین صفارهرندی، آقای حبیب‌الله عسگراولادی، آقای محمدرضا عارف، آقای محمد فروزنده، آقای سیدحسن فیروزآبادی، آقای علی لاریجانی، آقای حسین مظفر، آقای حسین محمدی، آقای سیدمصطفی میرسلیم، آقای سیدمرتضی نبوی، آقای علی اكبر ولایتی، آقای صادق واعظ زاده، آقای احمد وحیدی.

جلسات مجمع در هنگام بحث در مصوبات مورد تعارض مجلس و شورای نگهبان متشكل خواهد بود از همه‌ی اعضای نامبرده و دیگر جلسات متشكل خواهد بود از اعضای حقیقی به اضافه‌ی ردیف‌های الف، د و هـ از بند 1.
ضمن تأكید بر اجرای كامل توصیه‌های ابلاغ شده‌ی دوره‌ی گذشته، نكات دیگری به پیوست این حكم ابلاغ خواهد شد. بر خود لازم می‌دانم از زحمات آقایان محترمی كه در دوره‌ی گذشته عضو این مجمع بوده و در دوره جدید حضور ندارند، قدردانی نمایم.
در پایان اعضای محترم این دوره را به رعایت صلاح و سداد و اتقان و انصاف و جامعیت و رعایت مصلحت نظام به معنای اتم كلمه و حضور فعال در جلسات مجمع و كمیسیونهای مربوط توصیه كرده و توفیق آقایان را در اجرای مسئولیت مهمی كه در دوره جدید بر دوش گرفته‌اند، مسئلت می‌نمایم.
سیدعلی خامنه‌ای
24/اسفند ماه/90

امام جمعه بادرود : برنده اصلی انتخابات مردم و ولایت فقیه بودند از بادرود رسانه

حجت السلام علیرضا قاسمی اما م جمعه بادرود در خطبه های نماز جمعه ضمن گرامیداشت یاد و نام مجاهد نستوه شهید سید جلال الدین اسدابادی و مرحوم حضرت آیت الله کاشانی ؛ به حماسه جاویدان 12 اسفند اشاره کرد و گفت مردم انقلابی و رشید ایران اسلامی در دو ماه بهمن و اسفند حماسه هایی خلق کردند که دشمنان انقلاب اسلامی را به تحیر واداشت .

اما م جمعه بادرود  به شرکت 64 درصدی مردم در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی  اشاره نمود و گفت مردم کشور مان با وجود مشکلات فراوان باز هم در انتخابات شرکت کردند و می دانند که انقلاب اسلامی ثمره خون شهیدان و امام شهیدان است . وی تصریح کرد برنده اصلی انتخابات در سراسر کشور ؛ مردم  وولایت فقیه بودند  و بازنده آن ؛ آمریکا و استکبار و همه بدخواهان نظام هستند .

ایشان سخنان مقام معظم رهبری در جمع خبرگان رهبری را مورد اشاره قرار داد و گفت نمایندگان منتخب مردم باید مظهر اراده مستحکم و پولادین ملت ایران باشند و خواست آنان ؛ اسلام و قوانین اسلامی باشد و همه باید حافظ و حامی منافع ملت و کشور باشند .

 حجت الاسلام قاسمی در ادامه خطبه به سالروز  صدور  فرمان اما خمینی ( ره) مبنی بر تاسیس بنیاد شهید  وروز بزرگداشت شهدا اشاره کرد و گفت از جمله مسائلی که همیشه باید مورد توجه همگان به خصوص مسوولان و دولتمردان قرار گیرد ؛ یاد ونام شهدا است زیرا همه ما مدیون شهدا و امام شهدا هستیم .

امام  جمعه بادرود 18 اسفند سالروز تاسیس کانون های فرهنگی , هنری مساجد را گرامی داشت  وگفت نقش کانون های مساجد در مقابله با جنگ نرم دشمن بسیار حائز اهمیت است  زیرا بروز و ظهور انقلاب اسلامی از همین مساجد و کانون های فرهنگی نشات گرفته است .

وی خاطر نشان ساخت امورز شاهد یک جهش بسیار خوب در راه اندازی و فعالیت کانونهای فرهنگی  هنری مساجد در سطح شهرستان نطنز و بادرود   هستیم  و در حال حاضر تعداد 32 کانون  در زمینه مسائل فرهنگی , هنری و قرآنی و اجتماعی فعالیت دارند .

- محمد فیروزی نماینده  منتخب مردم در نماز جمعه  شرکت نمود

- در پایان مراسم نماز جمعه  به مناسبت روز درختکاری از سوی اداره منابع طبیعی به هریک از نمازگزاران جمعه نهال درخت اهداء گردید

دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان با رهبر انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (پنجشنبه)  در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان، ضمن سپاس و تجلیل بی‌دریغ از حركت عظیم، به هنگام، هوشمندانه و همراه با بصیرت مردم در انتخابات 12 اسفند، به تبیین تأثیرها و پیام‌های این حضور پرشكوه پرداختند و تأكید كردند: رأی اكثریت قاطع مردم در انتخابات مجلس نهم، در واقع رأی به اصل نظام اسلامی و نشان‌دهنده اعتماد كامل آنان به نظام بود و همچون سیلی هوشیاركننده، افرادی را كه درخصوص اصل نظام و آینده آن و مردم، در توهم و خیال‌پردازی بسر می‌بردند، بیدار، و حقیقت را آشكار كرد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأكید بر اینكه حقیقتاً مردم عزیز كشور در این انتخابات سنگ تمام گذاشتند، افزودند: مردم در انتخابات 12 اسفند و در عرصه رویارویی با جبهه مخالفان، قدرت ناشی از ایمان و بصیرت خود را به میدان آوردند و با این حركت عظیم، طراحی‌های چندین ماهه معاندان را برای انتخاباتی بی‌رونق، نقش بر آب كردند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان كردند: حضور گسترده مردم در انتخابات در واقع جاری شدن رحمت الهی در كشور بود كه به همین دلیل باید شكرگزار خداوند متعال بود و پیشانی سپاس را در مقابل این رحمت الهی، بر خاك سائید.
ایشان لازمه نزول رحمت الهی را فراهم كردن موجبات رحمت الهی دانستند و افزودند: ملت ایران با حضور در صحنه، بصیرت و ایستادگی خود، موجبات رحمت الهی را فراهم كرد كه برای این توفیق نیز باید شكرگزاری كرد.
رهبر انقلاب اسلامی بار دیگر تأكید  كردند: با همه وجود از مردم عزیز ایران تشكر می‌كنم.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از همه دست‌اندركاران انتخابات مجلس نهم، بویژه شورای نگهبان كه وظیفه‌ای سنگین و دقیق بر عهده دارد، قدردانی كردند و افزودند: در این انتخابات، دولت، وزارت كشور، مسئولان و دستگاه‌های امنیتی، دستگاه‌های تبلیغاتی و صداوسیما واقعاً كار بزرگ و برجسته‌ای انجام دادند و توانستند این موضوع بسیار حیاتی را به بهترین وجه به سرانجام برسانند.
ایشان سپس با اشاره به الگوی نظام مردم‌سالاری دینی و جایگاه انتخابات در این الگو خاطرنشان كردند: انتخابات یك ركن مهم نظام است و مردم‌سالاری دینی متكی به انتخابات است، بنابراین هر فردی كه به نظام اسلامی اعتقاد دارد، شركت در انتخابات را وظیفه خود می‌داند، حتی اگر انتقادهایی هم به برخی موارد داشته باشد.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: همه كسانی كه در انتخابات روز جمعه شركت كردند، در واقع ضمن عمل به واجب، فهم صحیح خود را نشان دادند، زیرا در نظام مردم‌سالاری دینی، نمی‌توان از شركت در انتخابات، به بهانه برخی انتقادها، انصراف داد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه به تبیین آثار انتخابات 12 اسفند پرداختند و تأكید كردند: این انتخابات همچون سیلی بیداركننده، برخی را كه در توهمات خود در خصوص نظام و مردم خیال‌پردازی می‌كردند، هوشیار كرد و حقیقت را مقابل چشمان آنان قرار داد.
ایشان با اشاره به سخنان اخیر رئیس‌جمهور امریكا مبنی بر اینكه وی به جنگ با ایران فكر نمی‌كند، افزودند: این سخن، سخن خوبی است و نشان‌دهنده خروج از توهم است اما رئیس‌جمهور امریكا در ادامه گفته است  می‌خواهیم با تحریم، مردم ایران را به زانو درآوریم، كه این بخش از سخنان وی نشان‌دهنده ادامه توهم در این موضوع است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان كردند: ادامه این توهم، به مقامات امریكا ضربه خواهد زد و محاسبات آنها را به شكست  خواهد كشاند زیرا، جبهه معاندان بویژه امریكا از 33 سال پیش با تحریم ملت ایران بویژه تشدید آن در این  یك سال قصد داشتند  مردم را از نظام اسلامی جدا كنند ولی همه، در روز 12 اسفند، رأی و دلبستگی مردم به نظام اسلامی را دیدند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، یكی دیگر از نكات مهم انتخابات روز جمعه را، اعتماد مردم به نظام اسلامی دانستند و افزودند: بعد از انتخابات پرهیاهوی سال 88، برخی پیش بینی می كردند كه اعتماد مردم به نظام اسلامی سلب شده است اما انتخابات 12 اسفند پاسخی قاطع و روشن به این استنتاج غلط و گمانه‌زنی خطا بود.
ایشان خاطرنشان كردند: اگرچه انتخابات روز جمعه، انتخابات مجلس بود اما هر رأی مردم، در واقع رأی به نظام اسلامی بود و حضور اكثریت قاطع در پای صندوق‌های رأی و بدست آمدن یكی از نصاب‌های بالای حضور در انتخابات، در 33 سال گذشته، نشان‌دهنده اعتماد كامل مردم به نظام اسلامی است.
رهبر انقلاب اسلامی، بصیرت و تعالی فكری مردم را یكی دیگر از نكات برجسته انتخابات مجلس نهم برشمردند و تأكید كردند: همه مردم اعم از رأی اولی‌ها تا افراد كهنسال، برای حضور در پای صندوق رأی، تحلیل و دلیل داشتند كه عمده آن هم مربوط به كمین دشمن و هدف‌گذاری‌های جبهه معاند بود و این موضوع، نشان‌دهنده بصیرت مردم است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: یكی دیگر از نكات مربوط به این انتخابات، مسئولیت بسیار سنگین مجلس برآمده از چنین انتخاباتی است كه منتخبان آن باید وظایف خود از جمله تصویب قوانین راهگشا را با خردمندی و تدبیر انجام دهند.
ایشان با اشاره به وظیفه مجلس در گزینش وزرا و تشكیل دولت‌ها خاطرنشان كردند: مجلس در انجام این وظیفه نیز، هم دقت و هم انصاف را مد نظر قرار دهد و نباید دقت منجر به بی‌انصافی شود.
رهبر انقلاب اسلامی مجلس را به حركت هوشمندانه و همراه با اخلاص توصیه كردند و افزودند: اخلاص و عمل به تكلیف باید سرلوحه كار همه مسئولان در سه قوه و همچنین  مناصب روحانی و نظامی باشد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، با تأكید بر اینكه چارچوب و روش كار در نظام مردم‌سالاری دینی، انتخابات و رأی مردم است، تأكید كردند: ماده اصلی نظام مردم‌سالاری دینی، اسلام است كه به هیچ وجه نباید از آن تخطی شود.
ایشان افزودند: اسلام می‌تواند به یك كشور عزت، سربلندی، پیشرفت‌های علمی و فناوری، پیشرفت اخلاقی، اهداف متعالی و راه‌های مناسب رسیدن به این اهداف را اعطاء كند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مردم‌سالاری در نظام مردم‌سالاری دینی را نشأت گرفته از اسلام دانستند و خاطرنشان كردند: اینكه برخی تصور می‌كنند، مردم‌سالاری، از غرب گرفته شده، خطا است زیرا اگرچه شكل مردم‌سالاری در نظام اسلامی و نظام‌های غربی، یكسان است اما منبع و سرچشمه آنها متفاوت است.
ایشان با تأكید بر اینكه نظام مردم‌سالاری دینی برای رأی مردم، ارزش و كرامت قائل است، افزودند: در نظام مردم‌سالاری دینی، چارچوب‌هایی كاملاً متفاوت با چارچوب‌های مردم‌سالاری غربی وجود دارد زیرا چارچوب‌های مردم‌سالاری غربی، ظالمانه است.
رهبر انقلاب اسلامی، جرم بودن انكار و یا تردید در افسانه هولوكاست در غرب، در كنار نبود حق اعتراض به اهانت صریح به پیامبر اعظم (ص) را نمونه‌ای از چارچوب‌های غلط و ظالمانه مردم‌سالاری غربی برشمردند و خاطرنشان كردند: یكی دیگر از این نمونه ها، جرم بودن حضور زنان محجبه در محل كار است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأكید بر اینكه در نظام مردم‌سالاری دینی، شرع و دین و احكام الهی لازم‌الاجرا و چارچوب زندگی فردی و اجتماعی است، افزودند: در چنین نظامی، همه امور اعم از انتخاب قانون‌گذاران و یا مجریان، با رأی مردم است و نظام جمهوری اسلامی تلاش دارد تا این چارچوب را بصورت كامل و همانگونه كه در اسلام ترسیم شده، پیاده كند.

در ابتدای این دیدار آیت‌الله مهدوی كنی رئیس مجلس خبرگان در سخنانی ضمن قدردانی از حضور با شكوه مردم در انتخابات 12 اسفند، راهنمایی‌های رهبر انقلاب اسلامی را در شكل‌گیری این حضور حماسی بسیار مؤثر دانست و گفت: یكی از اركان انقلاب و نظام، حضور مردم در صحنه است كه امام (ره) بارها بر آن تأكید می‌كردند.
آیت‌الله مهدوی كنی با تأكید بر اینكه حفظ و استمرار نظام اسلامی منوط به حفظ ستون آن یعنی ولایت و رهبری است، افزود: نمایندگان مجلس خبرگان بر عهدی كه با رهبری بسته‌اند، باقی هستند و حراست از جایگاه رهبری و ولایت فقیه را وظیفه خود می دانند.
در این دیدار همچنین آیت‌الله یزدی نایب رئیس مجلس خبرگان، گزارشی از مباحث مطرح شده در اجلاس دو روزه خبرگان ارائه كرد.

ادامه نوشته

تشكیل شورای عالی فضای مجازی و انتصاب اعضای حقیقی و حقوقی آن

                                       

حضرت آيت‌الله خامنه‌ای رهبر معظّم انقلاب اسلامی ضمن دستور برای تشكيل شورای عالی فضای مجازی به رياست رئيس‌جمهور، اعضای حقوقی و حقيقی اين شورا را تعيين كردند. رهبر انقلاب اسلامی آثار چشمگير شبكه جهانی اينترنت در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی، لزوم برنامه‌ريزی و هماهنگی به منظور صيانت از آسيب‌های ناشی از آن، و بهره‌گيری حداكثری از فرصت‌ها در جهت ارائه خدمات گسترده و مفيد به مردم را از دلايل اصلی ضرورت تشكيل شورای عالی فضای مجازی برشمردند و تأكيد كردند: اين شورا وظيفه دارد مركزی بنام مركز ملّی فضای مجازی كشور ايجاد كند. متن حكم حضرت آيت‌الله خامنه‌ای به اين شرح است:

بسم الله الرحمن الرحيم
گسترش فزاينده‌ فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی بويژه شبكه‌ی جهانی اينترنت و آثار چشمگير آن در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی، و لزوم سرمايه گذاری وسيع و هدفمند در جهت بهره گيری حداكثری از فرصت های ناشی از آن در جهت پيشرفت همه جانبه كشور و ارائه خدمات گسترده و مفيد به اقشار گوناگون مردم و همچنين ضرورت برنامه ريزی و هماهنگی مستمر به منظور صيانت از آسيب های ناشی از آن اقتضا می كند كه نقطه‌ی كانونی متمركزی برای سياستگذاری، تصميم گيری و هماهنگی در فضای مجازی كشور بوجود آيد. به اين مناسبت شورای عالی فضای مجازی كشور با اختيارات كافی به رياستِ رئيس جمهور تشكيل می گردد و لازم است به كليه‌ی مصوبات آن ترتيب آثار قانونی داده شود.
اعضای حقوقی اين شورا عبارتند از: رئيس جمهور(رئيس شورای عالی)، رئيس مجلس شورای اسلامی، رئيس قوه قضائيه، رئيس سازمان صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران، دبير شورای عالی و رئيس مركز، وزير ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزير علوم، تحقيقات و فناوری، وزير اطلاعات، رئيس كميسيون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، رئيس سازمان تبليغات اسلامی، فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرمانده نيروی انتظامی جمهوری اسلامی ايران و همچنين اعضای حقيقی: حجج اسلام و آقايان: دكتر حميد شهرياری، دكتر سيّدجواد مظلومی، مهندس مسعود ابوطالبی، دكتر كاميار ثقفی، دكتر رسول جليلی، دكتر محمد سرافراز و مهندس عليرضا شاه ميرزايی می باشند كه برای مدت سه سال تعيين می‌شوند.
اين شورا وظيفه دارد مركزی به نام مركز ملّی فضای مجازی كشور ايجاد نمايد تا اشراف كامل و به روز نسبت به فضای مجازی در سطح داخلی و جهانی و تصميم گيری نسبت به نحوه مواجهه فعال و خردمندانه كشور با اين موضوع از حيث سخت افزاری، نرم افزاری و محتوايی در چارچوب مصوّبات شورای عالی و نظارت بر اجرای دقيق تصميمات در همه سطوح تحقق يابد. نكات اساسی در مورد وظايف شورای عالی و مركز فضای ملّی مجازی با تأكيد بر توجه جدّی به آن، در پيوست اين حكم ابلاغ می گردد.
در پايان انتظار دارم، ضمن تسريع در تشكيل مركز ملّی فضای مجازی، رئيس و اعضای محترم شورا تلاش بايسته را در جهت دستيابی اين مركز به اهداف تعيين شده به كار برند. كليه دستگاههای كشور موظف به همكاری همه جانبه با اين مركز می باشند.
سيّدعلی خامنه ای
17/اسفند ماه/۱۳۹۰

بیانات رهبری در مصاحبه هنگام اخذ رأى در انتخابات مجلس نهم

در پاسخ به سوالات خبرنگاران صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif عبدالرحمن نظام‌اسلامی: صبح عالى بخير. صميمانه سلام عرض ميكنيم حضور رهبر فرزانه‌ى انقلاب. چون انتخاباتِ امسال متفاوت‌تر از هميشه است، فكر ميكنم گفتگوى ما هم قدرى با سالهاى قبل فرق ميكند. نمايندگان دو نسل از رسانه‌ى ملى خدمتتان رسيده‌اند تا عرض ادب كنند. جنابعالى هميشه جزو پيشگامان حضور در ساعات اوليه‌ى رأى دادن هستيد. به عبارتى، با شروع رسمى ساعت 8 صبح، همواره ملت ايران حضرتعالى را در پاى صندوق سيار 110 زيارت كرده‌اند. در اين لحظات حساس كه مردم آمده‌اند حماسه‌ى بيست و دوم بهمن را وصل كنند به حماسه‌ى دوازده اسفند، چه توصيه‌اى براى آنها داريد؟

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم. من از شما آقايان خبرنگارها هم مثل بقيه‌ى قشرهائى كه براى انتخابات زحمت كشيدند، صميمانه تشكر ميكنم. شماها هم نقش زيادى داشتيد و داريد در توجه دادن به اهميت اين پديده و حادثه‌اى كه هر يكى دو سال يك بار در كشور ما تكرار ميشود. ان‌شاءاللَّه خسته نباشيد و موفق باشيد.

 توصيه‌ى من همين توصيه‌هاى هميشگى است. معتقدم اين يك وظيفه است براى ما، همچنان كه يك حقى است متعلق به ما. از اين حقمان بايستى استفاده كنيم و اين وظيفه را انجام دهيم. معتقدم هم هستم كه اين كار مثل نماز، هرچه به اول وقت نزديكتر باشد، على‌الظاهر فضيلتش بيشتر است. نه اينكه بخواهم نسبتِ به شرع بدهم، بگويم شرعاً اينجور است - مثل اينكه در نماز اينجور است - به حسب نگاه عقلائى، انسان روز جمعه وقتى اول وقت بيايد اين كار را انجام بدهد، فكرش آسوده است كه وظيفه را انجام داده، بعد ميرود سراغ كارهاى ديگرش ميرسد؛ برخلاف اينكه بگذارد آخر وقت، كه هم پاى صندوقها شلوغ ميشود، هم احتمال توفيق پيدا نكردن پيش مى‌آيد، هم نگرانى و دغدغه وجود دارد كه كِى بروم، كِى نروم. بنابراين اول وقت بيايند، به هر سى نفر هم رأى بدهند؛ نام سى نفر را بنويسند. مردم عزيزمان سعى كنند اين كار را با احساس حجتى بين خودشان و خداى متعال انجام بدهند و ان‌شاءاللَّه قصدشان را خالص كنند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif كامران نجف‌زاده: ميخواستم بپرسم اهميت اين دوره از انتخابات را نسبت به دوره‌هاى قبل در چه مى‌بينيد؟

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_2.gif البته ميدانيد كه انتخابات هميشه براى كشور ما و نظام جمهورى اسلامى حائز اهميت بوده؛ چون هميشه تعيين كننده است، هميشه نشانه‌ى يك حقيقتى در داخل كشور ماست؛ كه اين براى دوستان ما در دنيا و نيز براى دشمنان ما پيامهائى دارد. بنابراين هميشه همين جور است. هر وقت اين خصوصيت بيشتر بود، اهميت بيشتر ميشود؛ امروز از آن وقتهاست. اولاً سى و سه سال از پيروزى انقلاب ميگذرد. در انقلابهائى كه در دنيا وجود داشته، با گذشت اين زمان، مردم خسته شدند، دلزده شدند، راه‌ها عوض شده، هدفها تغيير پيدا كرده. ملت ما در طول اين زمان، با يك عزم راسخى، حركت مستقيمى را تا امروز ادامه داده؛ اين خيلى حادثه‌ى مهمى است. بعد از سه دهه، سرِ سى و سه سالگى نشان بدهد كه باز همان خصوصيت را دارد. وانگهى اين روزها اشتلم عليه ملت ايران زياد است؛ ميشنويد ديگر، مى‌بينيد. اين قدرتهاى استكبارى كه در خيلى جاها شكست خورده‌اند و سيلى خورده‌اند، دلشان ميخواهد كه با هياهوئى، خودشان را از تك و تا نيندازند. اين هياهو را درباره‌ى چه به كار ببرند؟ مسئله‌ى ايران يك مسئله‌ى برجسته است؛ لذا در مسئله‌ى ايران هى هياهو ميكنند؛ مسئله‌ى تحريم، مسئله‌ى حقوق بشر و از اين حرفهائى كه تكرار ميكنند. لذا چون جنجالها زياد است، چون تهديدهاى لفظى و زبانى عليه ملت ايران زياد است، لذا ملت ايران در اين دوره جايگاه حساسترى دارد و ميتواند بهتر حرف بزند؛ حرف زدن با عمل. ميدانيد بهترين حرف زدنها، بهترين گفتنها، گفتن با عمل است. ملت ميتواند عمل كند. لذاست كه امروز هرچه بيشتر پاى صندوقها بيايند، براى كشور مفيدتر است؛ هرچه با شور و نشاط و انگيزه‌ى بيشترى بيايند، براى آينده‌ى كشور مفيدتر است، براى آبروى كشور بهتر است، براى حفظ امنيت و مصونيت كشور مفيدتر است. اهميت اين دوره به اين خاطر است. ان‌شاءاللَّه همه‌تان موفق باشيد. زنده باشيد.

بیانات مقام معظم رهبری در آستانه انتخابات مجلس نهم

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

 خوشامد عرض ميكنم به همه‌ى برادران و خواهران عزيز. بحمداللّه جلسه‌ى ما امروز در اين حسينيه، لبريز از عطر شهادت و ياد مبارك شهيدان عزيز و حضور جانبازان عزيز و خانواده‌هاى شهدا و خانواده‌هاى جانبازان است. قدر اينجور مجلسى را، اين بنده‌ى حقير خيلى ميدانم. آنجائى كه ياد شهادت، ياد شهيدان، ذكر شهيدان، تمجيد از عظمت شهيدان وجود دارد، هر انسانى، هر دلى احساس عظمت ميكند؛ احساس استغناى از غير خدا ميكند. اميدوارم كه خداى متعال تفضلات خود، رحمت خود، فضل خود را به همه‌ى شما عزيزان نثار و نصيب كند و ارواح طيبه‌ى شهيدان عزيز ما و همچنين امام شهيدان را با اوليائش محشور كند.

 اين روزها متعلق به امام عسگرى (سلام‌اللّه عليه) است، كه ميتواند الگوى همه‌ى مؤمنان، بخصوص جوانان باشد. اين امامى كه موافقان، شيعيان، مخالفان، غير معتقدان، همه، شهادت دادند و اعتراف كردند به فضل او، به علم او، به تقواى او، به طهارت او، به عصمت او، به شجاعت او در مقابل دشمنان، به صبر و استقامت او در برابر سختى‌ها، اين انسان بزرگ، اين شخصيت باشكوه، وقتى به شهادت رسيد، فقط بيست و هشت سال داشت. در تاريخ پرافتخار شيعه، اين نمونه‌ها را كم نداريم. پدر امام زمان عزيز ما با آن همه فضيلت، با آن همه مقامات، با آن همه كرامات، وقتى با سم و جنايت دشمنان از دنيا رفت، فقط بيست و هشت سال داشت؛ اين ميشود الگو؛ جوان احساس ميكند يك نمونه‌ى عالى در مقابل چشم دارد. آن امام بزرگوار، جوادالائمه (عليه‌السّلام) است كه در بيست و پنج سالگى شهيد شده است؛ اين امام عسگرى (عليه الصّلاة و السّلام) است كه در بيست و هشت سالگى به شهادت رسيده است؛ و اين همه فضيلت، اين همه مكرمت، اين همه عظمت، كه نه فقط ما به آنها قائليم و مترنّميم، بلكه دشمنانشان، مخالفانشان، كسانى كه اعتقاد به امامت آنها نداشتند، همه اعتراف كردند.

 در زمان ما هم كه حقاً و انصافاً يك زمان استثنائى بود - اين دوره‌ى نظام جمهورى اسلامى تا امروز يك دوران استثنائى در تاريخ ما است، يك قطعه‌ى زرين است - همين شهدائى كه شما ميشناسيد، همين عزيزان خود شما، جوانان خود شما، همه الگو هستند. هر جوانى كه با انگيزه‌اى، با يك ايمان مقدس و پاكى حركت كرد، از خانه‌ى خود، از راحتى خود، از آغوش پدر و مادر خود، از هواى خنك در گرماى تابستان، از محيط گرم و نرم در سرماى زمستان دل كند و رفت در دل آن حوادث خونين، پر اضطراب و پر وحشت، تن خود و جان خود را كف دست گرفت تا در برابر تكليف و وظيفه فدا كند، او يك الگوست. اين يك عظمتِ مجسم است در مقابل چشم ما.

 امثال ما افرادى كه پا به سن گذاشته‌ايم و پيرمرد شده‌ايم، لذت ما از ديدن اينها، يك لذت قلبى است؛ اما جوانها علاوه‌ى بر اين احتظاظ روحى و قلبى، درس ميگيرند، الگو ميگيرند. و شهداى ما زنده‌اند؛ همچنان كه خداى متعال خبر داده است: «و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا بل احياء عند ربّهم يرزقون»؛(1) پيش خداى متعالند، زنده هستند، مشرف بر اين عالَمند، حوادث را مى‌بينند، سرنوشتها را مى‌بينند، اعمال من و شما را مى‌بينند. آن وقتى كه پاى ما به سنگى بخورد، آن وقتى كه نتوانيم خودمان را درست هدايت كنيم، اداره كنيم، زمين بخوريم، آنها نگران ميشوند. آن وقتى كه ميفهميم، مى‌بينيم، محكم قدم برميداريم، راه را مستقيم حركت ميكنيم، به هدف نزديك ميشويم، آنها خوشحال ميشوند. آن وقتى كه ملت ايران در يك عرصه‌اى پيروز ميشود، آن ارواح طيبه به احتظاظ در مى‌آيند. آن وقتى كه خداى نكرده بر اثر غفلت ما، كوتاهى ما، ملت عقب بماند، مشكل اساسى و عمومى پيدا كند، آنها نگران ميشوند. و من به شما عرض كنم؛ در اين دورانى كه اكنون ما زندگى ميكنيم، دشمن در مقابل ما اين جبهه‌ى وسيع را به وجود آورده است و پى‌درپى شكست خورده است، حدس انسان اين است كه شهداى عزيز ما در حال احتظاظند، شادمانند، خرسندند. يك ملت با اين هماهنگى، با اين شكوه، با وجود اين همه سختى در راه، در حركت، با وجود اين همه دشمنى‌هاى خباثت‌آلود و عنادآميز، باز وقتى اينجور محكم حركت ميكند، گامها را محكم برميدارد، به سمت هدف پيش ميرود، آنها خوشحال ميشوند؛ روح مطهر امام خوشحال ميشود، ارواح طيبه‌ى شهدا خوشحال ميشوند. نه اينكه بخواهيم صحنه را برخلاف واقع تصوير كنيم؛ عين واقعيت همين است كه عرض كردم.

 امروز دنياى زر و زور و استكبار و همه‌ى زورگوها، همه‌ى خبيثها، همه‌ى كسانى كه دستشان تا مرفق در خون ملتهاست، همه‌ى آنهائى كه به ملتهاشان دروغ ميگويند، همه‌ى آنهائى كه براى جيب خودشان حاضرند جيب ملتها را خالى كنند، همه‌ى اينها در مقابل جمهورى اسلامى صف كشيده‌اند و يك جبهه تشكيل داده‌اند. براى اينكه چه كار كنند؟ براى اينكه اين ملت را در هم بشكنند؛ براى اينكه ملت ايران را از اين راه و از اين حركتى كه آغاز كرده و به بيدارى عمومى دنياى اسلام منتهى شده - و اين تازه اول كار است و ان‌شاءاللّه آينده‌هاى روشن‌ترى در پيش است - باز بدارند. اگر آمريكا و غرب و صهيونيسم و سرمايه‌داران و مفتخوران يهودىِ وابسته‌ى به سازمان صهيونيسم بتوانند ملت ايران را قانع كنند، به زانو در بياورند، به عقب‌نشينى وادار كنند، ميتوانند به دنيا بگويند: ببينيد، اينها را كه ملت پيشرو بودند، ما سر جاى خودشان نشانديم. هدف اين است. همه‌ى تلاشها براى اين است. يك روز اين را نميگفتند، كتمان ميكردند؛ امروز صريحاً و علناً ميگويند. ميگويند ما ميخواهيم تحريم كنيم - تحريم نفت، تحريم بانك مركزى، تحريم چه، تحريم چه، تحريم چه - به وسيله‌ى شوراى امنيت سازمان ملل قطعنامه صادر كنيم، پشت سرش قطعنامه‌ى ديگر، پشت سرش قطعنامه‌ى ديگر. كه چه اتفاقى بيفتد؟ براى اينكه ملت ايران خسته بشود. عجيب است؛ هرچه گذشته، ملت ايران شادابتر، زنده‌تر، بااستقامت‌تر و مصمم‌تر شده است.

 امسال بيست و دوم بهمنِ شما - اين حركت عظيم مردم در پشتيبانى از نظام - يك سيلى به صورت استكبار بود. آنها آرزوشان اين است كه بتوانند گروهكهائى را بياورند توى خيابان، عليه نظام. اتفاقى كه ميخواستند براى ايران رخ بدهد كه مردم عليه نظام قيام كنند، براى خودشان رخ داده است! به كشورهاى اروپائى نگاه كنيد؛ اينهائى كه مى‌آيند توى خيابان، اينهائى كه مشت گره ميكنند، اينهائى كه شيشه ميشكنند، مردمِ همان نظامها هستند. خوابى كه براى شما ديده بودند، براى خودشان تعبير شده است؛ تيرى كه به سمت ملت ايران و جمهورى اسلامى ايران پرتاب كرده بودند، كمانه كرد، برگشت به طرف خودشان. اين پيروزىِ ملت ايران است.

 ما امروز در همه‌ى ابعاد، با يك نگاه راهبردى داريم پيش ميرويم. ممكن است در يك بخشى، در يك گوشه‌اى، يك كوتاهى‌اى وجود داشته باشد، اما حركت عظيم به طور عموم به طرف جلو بوده است و ملت اجازه نداده است كه دشمن از توطئه‌اى كه ميكند، شاد بشود. همه كار كردند: جوانهاى ما را توى خيابانها شهيد كردند؛ دانشمندان ما را به‌وسيله‌ى مزدوران قاتلِ خودشان، تروريستهاى خودشان، به شهادت رساندند؛ كار سياسى، كار تبليغاتى، كار اقتصادى، كار امنيتى - جاسوس بفرستند - از اين كارها مرتب دارند ميكنند؛ خرج هم ميكنند چه جور، براى اينكه بتوانند ملت ايران را خسته كنند. شما نگاه كنيد ببينيد ملت ايران امروز بانشاطتر و شادابتر و عازم‌تر از هميشه است. جوانِ امروز از جوانِ ده سال و بيست سال قبل اگر سرحال‌تر و بانشاطتر و پرانگيزه‌تر نباشد، كمتر نيست. اين نشانه‌ى حركت به جلوى ملت ايران و عقب‌نشينى آنهاست.

 خداى متعال هم براى اين ملت جور آورده. همين انتخاباتها، همين پاى صندوق رفتن‌ها، همه‌ى اينها مظهر حضور مردم و مظهر نشان دادن اقتدار مردم است. شايد شش ماه يا بيشتر است كه دارند عليه انتخابات روز جمعه تبليغات ميكنند - انواع و اقسام تبليغات - براى اينكه مردم را دلسرد كنند، براى اينكه پاى صندوقها خلوت باشد.

 در همه‌ى دنيا، انتخابات پرشور، مظهر زنده بودن و حضور بااراده و عزم راسخ يك ملت در عرصه‌هاست. هر جا انتخابات با شركت گسترده‌ى مردم باشد، اين نشانه‌ى اين است كه ملت در آن كشور بيدارند، هوشيارند و با نظام خود همراهند. ميخواهند اين را از دست ملت ايران بگيرند. همه‌ى اين صدها و هزارها و - اگر اين رسانه‌هاى تازه پديد آمده‌ى اينترنتى را هم محاسبه كنيم، سر به ميليونها ميزند - ميليونها رسانه را به كار انداختند، براى اينكه مردم را دلسرد كنند. گاهى گفتند مردم شركت نميكنند، گاهى گفتند تحريم ميكنند، گاهى گفتند تقلب ميشود، گاهى گفتند چه و چه؛ براى اينكه مردم پاى صندوق رأى نيايند، دلسرد بشوند. آنى كه من احساس ميكنم و از لطف الهى احتمال قوى ميدهم كه اينجور بشود، اين است كه ملت ايران در روز جمعه‌اى كه مى‌آيد، يك سيلى سخت‌تر به چهره‌ى استكبار خواهد زد.

 دست خدا با شماست. هدايت دلها و جانهاى ما به دست خداست. «ازمّة الأمور كلّا بيده»؛ همه چيز دست خداست. وقتى دل ملت، دل مسئولين، دل دلسوزان با خدا باشد، خدا راه را آسان ميكند، تسهيل ميكند، راه را باز ميكند، توفيق ميدهد و ان‌شاءاللّه اين توفيق نصيب ملت ايران خواهد شد.

 حقيقتاً انتخابات، سيلى به چهره‌ى دشمنان اين ملت است. آنچه مهم است، اين است كه مردم حضور پيدا كنند؛ البته اين هم مهم است كه به نامزدهاى صالح رأى بدهند. هر دو مهم است، ليكن حضور در درجه‌ى اول است. هرچه حضور مردم بيشتر باشد، پشتوانه‌ى مجلس شوراى اسلامى قوى‌تر باشد، مجلس محكم‌ترى، تواناترى، شجاع‌ترى تشكيل خواهد شد؛ صداى عموم مردم را ميتواند با قدرتِ تمام به گوش دنيا برساند. اين است كه اين حضور، حضور بسيار بااهميتى است؛ حضور بسيار باعظمتى است. و من تصورم اين است كه اين دفعه، اين نوبت انتخابات، حساسيتش از دفعات قبل هم شايد بيشتر است؛ به خاطر اينكه تيرهاى موجود در تركش استكبار عليه شما مردم تمام شده. هرچه ميتوانستند، ضربه زدند؛ هرچه داشتند و به عقلشان رسيده، فعاليت كردند؛ اين تيرهاى آخر است. بايد بايستيد؛ بايد به توفيق الهى، به فضل الهى، اراده و عزم خود را به رخ دشمن بكشيد تا بفهمد كه در مقابل اين ملت نميتواند مقاومت كند. ...(2)

 خداوند به شما خير بدهد. خداوند ان‌شاءاللّه بركاتش را بر ملت عزيز ايران، بر شما جوانان عزيز نازل بفرمايد. من بار ديگر به همه‌ى شما خيرمقدم عرض ميكنم، مقدم شما را گرامى ميدارم؛ مخصوصاً خانواده‌هاى عزيز شهدا، مخصوصاً جانبازان عزيز و خانواده‌هاى آنها. اميدوارم ان‌شاءاللّه همه‌ى شما مشمول الطاف الهى بوده باشيد.

والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته‌

1) آل‌عمران: 169
2) تكبير حضار و شعار آنها: «اى رهبر آزاده، آماده‌ايم آماده».

ملت روز جمعه سیلی سختی به چهره استکبار می‌زند

رهبر معظم انقلاب: جبهه استکبار به تیرهای آخر رسیده است ملت روز جمعه سیلی سختی به چهره استکبار می‌زند

خبرگزاری فارس: حضرت آیت الله خامنه‌ای حساسیت انتخابات روز جمعه را بیشتر از انتخابات دوره‌های قبل دانستند و فرمودند: در کنار مسئله حضور مردم، رأی به نامزدهای صالح نیز مهم است.

خبرگزاری فارس: ملت روز جمعه سیلی سختی به چهره استکبار می‌زند


گزارش تصويري مرتبط

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم و خانواده های معظم شهیدان و ایثارگران، حساسیت انتخابات روز جمعه را بیشتر از انتخابات دوره‌های قبل دانستند و با اشاره به اهمیت بسیار زیاد حضور گسترده مردم در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، تأکید کردند: به لطف الهی، ملت ایران در انتخابات روز جمعه، سیلی سخت تری از 22 بهمن، به چهره استکبار خواهد زد و عزم و اراده مستحکم خود را به رخ دشمن خواهد کشید تا جبهه استکبار بداند که در مقابل این ملت، کاری از پیش نخواهد برد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به تبلیغات پرحجم و گسترده چندین ماهه رسانه های جبهه استکبار برای دلسرد کردن مردم از حضور در انتخابات مجلس افزودند: در همه دنیا، انتخابات پرشور، مظهر زنده بودن یک ملت و عزم و اراده راسخ آنان است، بنابراین در هر کشوری که حضور مردم در انتخابات گسترده باشد، نشانه هوشیاری ملت و همراهی آنان با نظام خود است.

ایشان با اشاره به درصد پایین مشارکت مردم امریکا در دوره های مختلف انتخابات ریاست جمهوری در سالهای اخیر، خاطرنشان کردند: این میزان مشارکت، با حضور گسترده مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و همچنین انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی، به هیچ وجه قابل مقایسه نیست و هدف تبلیغات پرحجم رسانه های جبهه استکبار نیز، گرفتن این حضور پرشور و گسترده از ملت ایران است.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: آن چیزی که از لطف الهی احساس می کنم و احتمال قوی می دهم، این است که ملت ایران در انتخابات روز جمعه، سیلی سخت تری به چهره استکبار خواهد زد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای تأکید کردند: دلهای مردم و هدایت آنها به دست خداوند متعال است و هنگامی که دل ملت، مسئولان و دلسوزان کشور با خدا باشد، پروردگار نیز راه را باز و توفیق را نصیب خواهد کرد و به فضل الهی، این توفیق روز جمعه نصیب ملت ایران خواهد شد.

ایشان با تأکید بر اینکه حضور در انتخابات، حقیقتاً ضربه محکمی به چهره استکبار است، افزودند: آنچه در انتخابات بسیار مهم است، حضور گسترده مردم است، زیرا هرچه حضور مردم بیشتر باشد، مجلسی تواناتر و شجاع تر و با پشتوانه محکم تشکیل خواهد شد و چنین مجلسی خواهد توانست صدای آحاد مردم را با قدرت به گوش دنیا برساند.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: البته در کنار مسئله حضور مردم، رأی به نامزدهای صالح نیز مهم است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای حساسیت انتخابات روز جمعه را بیشتر از انتخابات دوره های قبل ارزیابی و تأکید کردند: حساسیت این دوره از انتخابات به این علت است که جبهه استکبار همه تیرهای خود را بر ضد ملت ایران، خرج کرده و به تیرهای آخر رسیده است، بنابراین مردم باید بایستند و عزم و اراده خود را به رخ دشمن بکشند تا جبهه استکبار بداند که در مقابل این ملت نمی تواند مقاومت کند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اظهارات صریح و علنی سردمداران جبهه استکبار مبنی بر اعمال فشار و تحریم برای خسته و دلسرد کردن ملت ایران، افزودند: امریکا، غرب و صهیونیسم می خواهند مردم ایران را از حرکت در راهی که منجر به بیداری عمومی دنیای اسلام شده و به صورت یک الگو درآمده است، باز دارند و به ملتهای دیگر بگویند، ملت پیشرو ایران دلسرد شده و این الگو شکست خورده است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای تأکید کردند: اما عجیب است که بعد از گذشت بیش از 30 سال و حتی افزایش فشارهای سیاسی، اقتصادی، تبلیغاتی و امنیتی، ملت ایران، شاداب تر، زنده تر، با استقامت تر و مصمم تر از هر زمان دیگری است.

ایشان خاطرنشان کردند: راهپیمایی 22 بهمن امسال و حرکت عظیم مردم در پشتیبانی از نظام اسلامی، یک سیلی به صورت استکبار بود زیرا دشمنان ملت ایران آرزو دارند، گروهک هایی را به خیابان بیاورند تا بر ضد نظام اسلامی شعار دهند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تظاهرات مردم اروپا بر ضد دولتهای خود افزودند: خوابی که دشمن  برای ملت ایران دیده بود، اکنون برای خودشان تعبیر شده و این پیروزی ملت ایران است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای تأکید کردند: ملت ایران، با وجود همه فشارها و حتی به شهادت رساندن دانشمندان جوان کشور، اجازه نداده است توطئه های جبهه استکبار به نتیجه برسد.

ایشان در ارزیابی جامع از شرایط کشور خاطرنشان کردند: امروز ملت ایران در همه ابعاد، با یک نگاه راهبردی، در حال حرکت رو به جلو است و از هر زمان دیگری نیز مصمم تر و سرحال تر است.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به شادابی و نشاط نسل جوان کنونی افزودند: شهدا، که عموماً از نسل جوان بودند، اکنون به یک الگوی با عظمت برای جوانان و آحاد مردم تبدیل شده اند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با ذکر نمونه هایی از جوانان الگو در تاریخ اسلام بویژه حضرت امام حسن عسگری (ع) و حضرت امام جواد (ع)، خاطرنشان کردند: شهدا به عنوان الگوی نسل جوان و آحاد مردم، ناظر به سرنوشت و اعمال ملت ایران هستند و هر اقدام و حضوری که موجب حرکت پرشتاب تر در مسیر رو به جلو کشور شود، قطعاً موجب خرسندی روح امام بزرگوار و روح شهدا خواهد شد.

انتخابات مجلس نهم در بیانات مقام معظم رهبری

۱۳۹۰/۱۲/۰۹

انتخابات مجلس نهم

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/19084/smps.jpg   اهمیت انتخابات مجلس شورای اسلامی | نمودار | گزیده بیانات | كلیپ صوتی
 
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/19089/smps.jpg   آداب رقابت انتخاباتی | نمودار | گزیده بیانات | كلیپ صوتی

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/19103/smps.jpg   وظیفه مسئولان و مجریان انتخابات | نمودار | گزیده بیانات | كلیپ صوتی

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/19123/smps.jpg   وظیفه رسانه‌ها، گویندگان و نویسندگان | نمودار | گزیده بیانات | كلیپ صوتی

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/19134/smps.jpg   برنامه دشمن علیه انتخابات مجلس | نمودار | گزیده بیانات | كلیپ صوتی

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/19143/smps.jpg   معیار‌های نماینده یك ملت انقلابی، مؤمن و شجاع | نمودار | گزیده بیانات | كلیپ صوتی

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/19152/smps.jpg   حضور گسترده مردم در انتخابات مجلس | نمودار | گزیده بیانات | كلیپ صوتی

بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در جمع مردم اذربایجان

دو هفته‌ى ديگر تقريباً، انتخابات است. همان عروسكهاى خيمه‌شب‌بازىِ هميشگى در رسانه‌هاى دنيا به كار افتادند كه اين انتخابات را بى‌رونق كنند. من عرض ميكنم؛ عرض كردم، باز هم تكرار ميكنم: حضور مردم در انتخابات ميتواند كشور را پيش ببرد، از شر دشمن محفوظ و مصون نگه دارد؛ دشمن را در توطئه‌هاى خودش دچار تزلزل و ترديد بكند؛ دشمن را وادار به عقب‌نشينى كند. انتخابات پرشور، مشت محكمى به دهان دشمن است.

 خدا با شماست، خدا با شماست. «من كان للَّه كان اللَّه له»؛ وقتى ملت در راه خدا حركت ميكند، خدا به او كمك ميكند، سنتهاى الهى به او كمك ميكنند. دلهاى مردم دست خداست. اين عزم و اراده‌هاى راسخ، مصنوع يد قدرت الهى است و ان‌شاءاللَّه خداى متعال در اين انتخابات هم به اين مردم كمك خواهد كرد. ان‌شاءاللَّه انتخابات مجلس نهم پر شور، با احساس، با بصيرت، با حضور فراوان مردم انجام خواهد گرفت تا به توفيق الهى مجلس خوبى نصيب مردم بشود. نمايندگان خوبى ان‌شاءاللَّه به انتخاب شما مردم بيايند و وارد اين ميدان كار بشوند، وارد اين ميدان خدمت بشوند.

بيانات مقام معظم رهبری در ديدار مردم آذربايجان در آستانه‌ى سالروز قيام 29 بهمن تبريز

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
خوشامد عرض ميكنم به همه‌ى برادران و خواهران عزيز كه اين راه طولانى را در اين هواى سرد از تبريز و برخى شهرستانهاى ديگرِ آذربايجان قبول زحمت كرديد و فضاى حسينيه‌ى ما را امروز با حضور خودتان، فضاى معنوى و ملكوتى و عاطفى قرار داديد؛ تشكر و سپاسگزارى ميكنم. هر سال بيست و نهم بهمن براى اين بنده‌ى حقير اين يادبودِ مطلوب و شيرين را همراه دارد كه در اين مكان محدود با جمعى از عزيزان خود، جوانان عزيز، مردان دلاور و غيور از خطه‌ى آذربايجان ملاقات ميكنيم؛ براى من بسيار شيرين و مطلوب است اين ديدار. از خداوند متعال مسئلت ميكنيم روز به روز تفضلات خود، هدايتهاى خود، دستگيرى‌هاى خود را نسبت به شما مردم عزيز روزافزون بفرمايد و ان‌شاءاللَّه همه‌ى شما به چشم خود آينده‌هاى روشن‌ترى، شيرين‌ترى، مطلوبترى را در خطه‌ى ايران عزيز مشاهده كنيد.

 آنچه كه درسهاى گوناگون و عبرتهاى گوناگون انقلاب و نظام جمهورى اسلامى به ما مى‌آموزد، مطالب فراموش نشدنى و ماندگارى است كه قدم به قدم ملت ما را، مسئولين ما را، شما عزيزان را، بخصوص جوانان را به سوى قله‌هاى بلند هدايت ميكند. عبرتهاى ما اين را ميگويد، تجربه‌هاى ما و مشهودات ما، نه فقط معلومات ما، بلكه آنچه به چشم مى‌بينيم، ما را به اين حقيقت راهنمائى ميكند. يك نمونه كه من لازم ميدانم مطرح كنم، همين راهپيمائى عظيم ملت ايران در بيست و دوم بهمن امسال است. همه گفتند امسال از سالهاى قبل جمعيت بيشتر بودند، پرشورتر بودند، شادمان‌تر بودند. چرا؟ اين خبرِ يك نفر و دو نفر نيست؛ در تهران، در شهرستانها، در تبريز، اصفهان، مشهد و بقيه‌ى شهرهاى بزرگى كه ما از آنها خبر داريم، قضيه اينجور است. سؤال اين است كه چرا؟ امسال چه خبر بود كه مردم از سالهاى ديگر گرمتر، گيراتر، مشتاقتر، پرشورتر اين صحنه‌ى عظيم مردمى را انباشتند و پر كردند؟ پاسخ سؤال براى ما درس‌آموز است؛ پاسخ اين است كه ملت ايران امسال احساس كرد كه كشورش، نظامش، اسلام عزيزش به اين حضور احتياج دارد. يك جبهه‌ى دشمنِ عنودِ شرير كه همه‌ى دستگاه‌هاى ارتباطى دنيا و رسانه‌هاى دنيا در مشت اوست و بسيارى از سياستمداران دنياى غرب دست‌نشانده‌ى اين جبهه‌ى شرير هستند، يعنى جبهه‌ى سرمايه‌داران، كارتل‌داران، تراست‌داران، كمپانى‌داران بزرگ، سرمايه‌داران خونخوار و صهيونيستها، شبكه‌ى صهيونيست جهانى كه اغلبِ رسانه‌هاى دنيا و رسانه‌هاى فوق مدرنِ امروز مثل اين كانالهاى تلويزيونى و بيشتر از همه كانالهاى اينترنتى در اختيار اينهاست؛ متعلق به آنهاست. اينها از مدتها قبل، از ماه‌ها قبل تبليغات خود را روى اين نقطه متمركز كردند كه ملت ايران نسبت به نظام، نسبت به اسلام، نسبت به هدفهاى اعلام شده، سست شده است. اين را هى تبليغ كردند و به طور مداوم در بوقهاى تبليغاتى خودشان اين حمله را تشديد كردند كه به ملت عزيز ما بباورانند اين دروغ بزرگ را. هدف چى بود؟ هدف اين بود كه عملاً ملت شجاع ايران، ملت مؤمن ايران، ملت امتحان‌داده‌ى ايران در عرصه‌هاى سخت و بزرگ، سست بشود. وقتى ملت سست شد، كشور بى‌دفاع ميشود؛ وقتى ملت در صحنه نبود، مسئولين تنها ميمانند. هيچ مجموعه‌ى سياسى‌اى در دنيا بدون پشتوانه‌ى ملتهاى خودشان نميتوانند كار كنند، پيش بروند. اينها اين غرض را داشتند. روى خصوص بيست و دوى بهمن هم تكيه كردند، انواع و اقسام حيله‌هاى تبليغاتى را به كار بردند تا شايد بتوانند اين صحنه‌ى حضور را خلوت كنند، خاموش كنند، بى‌رونق كنند؛ مردم اين را فهميدند. آنچه كه انسان را به اعجاب وادار ميكند، آنچه كه انسان را در مقابل عظمت اين ملت كوچك ميكند كه چقدر اين ملت با عظمت است، همين بصيرت و موقع‌شناسى ملت ايران است. ...(1) اين بصيرت بى‌نظير مردمى، اين موقع‌شناسى انسان را دچار اعجاب ميكند. اين است كه ملت را نگه داشته است، اين است كه كشور را حفظ كرده است. ملت ايران فهميد كه امروز دشمن اين هدف را دارد؛ با عمل خود، توى دهن دشمن زد؛ با حضور خود، تبليغات دشمن را خنثى كرد. نوجوان، جوان، پير، كهنسالِ از كارافتاده، زن و مرد، در همه‌ى كشور آمدند توى عرصه و صحنه‌ى حضور. طبق گزارشى كه به من دادند - گزارش موثق - اقلاً در هشتصد و پنجاه شهر كشور اين تظاهرات با همين شكل گسترده وجود داشته است كه تلويزيون قادر نيست اين همه را نشان بدهد. اين ملت ايران است، اين بصيرت است، اين موقع‌شناسى و حضور اين ملت است. اين ملت شكست نخواهد خورد. آنهائى كه بايد پيام را بگيرند، گرفتند. آنهائى كه در مغزهاى الكلىِ آفت‌ديده‌ى خود خيالاتى براى ملت ايران در سر ميپختند، آنها فهميدند در ايران چه خبر است. البته در تبليغات سعى كردند نگذارند اين حقيقت منعكس بشود، اما آنى كه بايد بفهمد، فهميد. دستگاه‌هاى اطلاعاتى دشمنان ما و سياستگذاران اصلى در كشورهاى معارض با جمهورى اسلامى، فهميدند كه ملت قهرمان ايران اينجور در صحنه است؛ اين جور وسط ميدان حاضر است. البته خواستند نگذارند افكار عمومى دنيا بفهمد. اين هم رسواكننده‌ى آنهاست؛ اينها همان كسانى هستند كه مدعى آزادىِ ارتباطات و اخبار و اطلاعاتند، ادعا ميكنند كه ما خبر را پنهان نميكنيم، خبر را مستور نگه نميداريم، سانسور نميكنيم. خب، اگر سانسور نميكردند، اين جمعيت ده‌ها ميليونى راهپيمائى سراسر كشور را نميگفتند در تهران هزاران نفر آمدند! اينها هزاران نفر بودند؟! جمعيت ميليونى حاضر در عرصه، در روز بيست و دوى بهمن در تهران هزاران نفر بودند؟! گفتند در كل كشور ايران، صدها هزار! اينها صدها هزار نفر بودند؟! در هر كدام از شهرهاى بزرگ كشور صدها هزار جمعيت جمع شدند، ده‌ها ميليون انسان آمدند توى صحنه. تبليغات اينجورى است. خب، ما دروغ و تقلب و خدعه و تزويرهاى حقارت‌آميز را از دشمن كم نديديم؛ از اول انقلاب تا امروز هميشه همين جور بوده؛ باز هم همين جور خواهد بود، لكن هدف آنها برآورده نميشود.

 پيام صادقانه‌ى يك ملت وقتى از دل برآمد، اين كار خودش را خواهد كرد. بارها گفتيم، احساس حضور، احساس انقلابى‌گرى، احساس حركت كه با عزم راسخ همراه است، مثل هواى خوش بهارى در همه جا نفوذ خواهد كرد؛ آرام آرام همه را بهره‌مند خواهد كرد. بفرمائيد، اين نمونه‌اش در شمال آفريقا و در همه‌ى كشورهاى عربى و در همه‌ى دنياى اسلام و در دل هر مسلمان صاحب فكر و هوشمند در اقليتها - اقليتهائى كه در كشورهائى هستند؛ مسلمانها اقليتند - و در كشورهاى اسلامى، كه يكايك دلها در طول اين سالهاى متمادى بتدريج احساس هويت ميكنند، احساس شخصيت ميكنند. اسلام در حركت عظيم خود به يك نقطه‌ى حساس رسيده است. نسلهاى آينده خيلى چيزهاى بزرگ و مهمى را مشاهده خواهند كرد، دنيا از اين رو به آن رو خواهد شد. اين سياستهاى مسلطِ مادىِ مستكبرانه كه ملتها را به بند كشيدند، اينها بتدريج مضمحل خواهد شد، آب خواهد شد، نابود خواهد شد؛ اين آينده‌ى دنياست. كانون اصلى هم اينجاست، جوشش اوّلى هم از اينجا شروع شده است و اين ملت ايستاده است. نكته‌ى اين، ايستادگى و استقامت است. عزيزان من! جوانان من! مردان و زنان غيور تبريز و آذربايجان! نكته‌ى اصلى، در اين ايستادگى است. ما چرا بيست و نه بهمن را هر سال گرامى ميداريم؟ مسئله اين نيست كه ما ميخواهيم در گذشته توقف كنيم. خيلى از شما جمعيتى كه اينجا هستيد و خيلى از جوانان آذربايجان و شهر تبريز، آن روز را نديدند، درك نكردند، آن روز در دنيا نبودند؛ اما گرامى ميدارند. اين توقف در گذشته نيست، اين نشان‌دادن خط حركت صحيح به سمت آينده است.

 و اما تبريز و آذربايجان. مكرر عرض كرديم مردم آذربايجان و به طور مشخص مردم تبريز و بسيارى از شهرهاى ديگر آذربايجان، اينها كسانى هستند كه از بيش از صد سال قبل در عمده‌ترين حوادث و تحولات مثبت اين كشور در صف اول قرار داشتند و نقش‌آفرينى كردند؛ از تحريم تنباكو كه مرحوم حاج ميرزا جواد مجتهد تبريزى وارد ميدان شد تا نهضت مشروطيت - چه نهضت مشروطيت اول، چه آنچه كه بعد از استبداد صغير پيش آمد - كانون جوشش مبارزات، آذربايجان بود، شهر تبريز بود. قهرمانان نامدار تبريز توى جيبشان نامه‌ها و احكام علماى بزرگ را داشتند؛ به آنها استناد ميكردند، تصريح ميكردند، امثال ستارخان و باقرخان؛ حالا غير از علماى بزرگى كه در اين نهضت حضور داشتند. حتّى امثال اين قهرمانان و رزمندگان دلاور آذربايجان تصريح ميكردند كه پيرو علماى دين و پيرو احكام مراجع تقليدند؛ اين آثار و اسناد مسلّمِ باقيمانده‌ى از آن روز اين را به ما ميگويد. اينجور نبود كه اين حركت يك حركت بى‌جهت و خودبخودى باشد؛ حركت دينى بود، از روى احساس غيرت دينى بود. همه متدين بودند در سرتاسر كشور، منتها بعضى از نقاط به خاطر خصلتهاى بومى - آن غيرت، آن شجاعت، آن مردانگى - اين حركت دينى را برجسته‌تر كردند؛ تبريز و آذربايجان اينجور بوده.

 بعد از آنى كه نهضت اسلامى شروع شد از پانزده خرداد سال 42 همين جور بود. از آنجا علمائى زندانى شدند، تبعيد شدند، به زندان تهران آورده شدند. در طول اين سالها هم همين جور بود. در شروع انقلاب هم خب، بيست و نه بهمن يك شاخص عمده است، يك سنگ نشان است در اين جاده‌ى عظيم حركت مردم ايران. من مكرر گفتم، نميخواهم تكرار كنم؛ اگر بيست و نه بهمن نبود، نوزده دى قم معلوم نبود بتواند اين اثر را بگذارد. حركت بيست و نه بهمن تبريزى‌ها بود كه خون شهداى مظلوم نوزده دى قم را جوشاند، زنده كرد، پيام آن را به همه‌ى دنيا رساند، به همه‌ى كشور رساند. حركت مردم تبريز اينجور اثرگذار بود. بعد هم مسائل انقلاب، مسائل جنگ.

 اولين امام جمعه‌ى شهيد و شهيد محراب از تبريز بود؛ از پنج شهيد محراب، دو نفرشان مال تبريزند. در بين لشكرها، در بين سردارها، لشكر عاشورا و رزمندگان آذربايجانى و تبريزى و سرداران آنها جزو برجستگانند. يك لشكر مجموعه‌اى از جوانهاست، همه‌ى مردم تو لشكر نيستند؛ اما اگر همه‌ى مردم در راه نباشند، همه‌ى مردم دلشان در اين جهت نباشد، يك لشكر دلاورِ قهرمانى مثل آن لشكر به وجود نمى‌آيد. جنازه‌ى شهدا را هى بياورند، تشييع كنند، هى مردم مشتاقتر بشوند؛ پدر مادرها جوانهاشان را بيشتر بفرستند جبهه؛ اينها همه معنا دارد. اينها همان راز موفقيت ملت ايران است.

 عزيزان من! ما ملت ايران در دوران رژيم پادشاهى تحقيرشده بوديم، ذليل‌شده بوديم. ما را تحقير ميكردند، حق ما را ميخوردند، نفت ما را ميبردند، استعداد ما را در جوانهاى ما خفه ميكردند، در علم عقب مانديم، در فناورى عقب مانديم، در سياست‌ورزى بين‌المللى عقب مانديم، در تأثيرگذارى بر روى ملتهاى جهان عقب مانديم؛ ملت ايران را در بند و زنجير كردند. ملت حركت كرد، راه را عوض كرد. آنچه را كه امروز ملت ايران داعيه دارد، عبارت است از مبارزه‌ى با ظلم جهانى، مبارزه‌ى با استكبار جهانى؛ البته اين براى خود ملت بركات دارد. وقتى كه يك ملت مى‌ايستد، از شبكه‌ى پرهيمنه‌ى پرهياهوى دشمن واهمه نميكند، علمش هم پيش ميرود، اقتصادش هم پيش ميرود، مسائل اجتماعى‌اش هم پيش ميرود، جوانش هم آگاه ميشود؛ بر روى ملتهاى ديگر هم اثر ميگذارد؛ فكرش، دينش، شعارش، دنيا را فرا ميگيرد. شعارهائى كه ما يك روز مظلومانه در اينجا سر ميداديم، ملت ايران تنها بود، امروز شعارهاى تقريباً همه‌جائى در دنياى اسلام شده. يك ملت ميتواند اثرگذار باشد و ميتواند خودش را مستحكم كند. اين استحكام ادامه پيدا خواهد كرد. ما ان‌شاءاللَّه در علم پيشرفت ميكنيم، در اقتصاد پيشرفت ميكنيم، در سازندگى پيشرفت ميكنيم. اين ملت، اين جوانان، اين همتها، اين استقامتها، كشور را مثل دسته‌ى گل خواهد ساخت و ان‌شاءاللَّه الگوئى خواهد شد براى دنياى اسلام. آنچه كه ما لازم است دنبال بكنيم همين است كه خط صحيح، صراط مستقيم، صراط اللَّه، راه خدا، راه اسلام، راه ديانت، راه شريعت را دنبال كنيم؛ هوشيار باشيم، بيدار باشيم، به وظائفمان عمل كنيم.

 پس فردا، يعنى دو هفته‌ى ديگر تقريباً، انتخابات است. همان عروسكهاى خيمه‌شب‌بازىِ هميشگى در رسانه‌هاى دنيا به كار افتادند كه اين انتخابات را بى‌رونق كنند. من عرض ميكنم؛ عرض كردم، باز هم تكرار ميكنم: حضور مردم در انتخابات ميتواند كشور را پيش ببرد، از شر دشمن محفوظ و مصون نگه دارد؛ دشمن را در توطئه‌هاى خودش دچار تزلزل و ترديد بكند؛ دشمن را وادار به عقب‌نشينى كند. انتخابات پرشور، مشت محكمى به دهان دشمن است.

 خدا با شماست، خدا با شماست. «من كان للَّه كان اللَّه له»؛ وقتى ملت در راه خدا حركت ميكند، خدا به او كمك ميكند، سنتهاى الهى به او كمك ميكنند. دلهاى مردم دست خداست. اين عزم و اراده‌هاى راسخ، مصنوع يد قدرت الهى است و ان‌شاءاللَّه خداى متعال در اين انتخابات هم به اين مردم كمك خواهد كرد. ان‌شاءاللَّه انتخابات مجلس نهم پر شور، با احساس، با بصيرت، با حضور فراوان مردم انجام خواهد گرفت تا به توفيق الهى مجلس خوبى نصيب مردم بشود. نمايندگان خوبى ان‌شاءاللَّه به انتخاب شما مردم بيايند و وارد اين ميدان كار بشوند، وارد اين ميدان خدمت بشوند. ... چخ ممنون ...(2)

 از خداوند متعال توفيقات شما را مسئلت ميكنيم، ان‌شاءاللَّه خداى متعال هميشه شما را مستدام و با نشاط بدارد و مورد تأييد خود قرار بدهد.

    والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

1) آذربايجان اوياخدى، انقلابا داياخدى (آذربايجان بيدار است، حامى انقلاب است)
2) آذربايجان جانباز، خامنه‌اى دن آيريلماز (آذربايجان جانباز از خامنه‌اى جدا نميشود)
اين انتخابات هم به اين مردم كمك خواهد كرد. ان‌شاءاللَّه انتخابات مجلس نهم پر شور، با احساس، با بصيرت، با حضور فراوان مردم انجام خواهد گرفت تا به توفيق الهى مجلس خوبى نصيب مردم بشود. نمايندگان خوبى ان‌شاءاللَّه به انتخاب شما مردم بيايند و وارد اين ميدان كار بشوند، وارد اين ميدان خدمت بشوند. ... چخ ممنون ...(2)

 از خداوند متعال توفيقات شما را مسئلت ميكنيم، ان‌شاءاللَّه خداى متعال هميشه شما را مستدام و با نشاط بدارد و مورد تأييد خود قرار بدهد.

    والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

1) آذربايجان اوياخدى، انقلابا داياخدى (آذربايجان بيدار است، حامى انقلاب است)
2) آذربايجان جانباز، خامنه‌اى دن آيريلماز (آذربايجان جانباز از خامنه‌اى جدا نميشود)

جنگ ستاره‌ها|بررسی زمینه‌ها، متن و فرامتن خطبه‌های نماز جمعه 14 بهمن|

نظام‌های اجتماعی، متشكل از تعاملات مردم با یكدیگر است. به دلیل «محدودیت منابع» هر نظام اجتماعی مملو از همكاری‌ها، كشمكش‌ها و نزاع‌های افراد بر سر «اهداف كمیاب» است. در این میان، كنش‌ها و رفتارها توسط «نقش»های افراد در «ساختار» اجتماعی و در زمینه و «بستر» اجتماعی مشخص و با توجه به «هدف» مشخص صورت می‌گیرد. به عبارت بهتر، برای درك رفتار یك كنشگر در یك نظام اجتماعی، جدا از دو عامل ساختار و زمینه‌ی اجتماعی باید به عنصر هدف‌مندی كنشگر نیز توجه شود.
***
نظام اجتماعی سطوح مختلفی دارد. خانواده یك نظام اجتماعی است كه جامعه‌ی بسیار كوچكی را در بردارد. اگر نظام اجتماعی را در سطح بین‌المللی مورد بررسی قرار دهیم، آنگاه بزرگترین جامعه‌ی انسانی را این نظام اجتماعی در خود قرار می‌دهد. در این سطح، دو نظام در مقابل یكدیگر قرار گرفته‌اند؛ گروه اول نظام سلطه است كه مخصوصاً پس از ظهور پروتستانیسم و رنسانس، قدرت بالایی یافت و پدیده‌ی استعمار نتیجه‌ی دوره‌ی قدرت این نظام است. گروه دوم، نظام مقاومت است كه در مقابل نظام سلطه سر تسلیم خم نمی‌كند. این نظام  با ظهور انقلاب اسلامی ایران قدرت بیشتری یافت.

 
«تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به موشك جواب موشك» بهترین پیغام برای مردم در صف اول جبهه‌ی مقاومت بود. پس از نماز جمعه، فلسطینیان اولین گروه‌هایی بودند كه واكنش مثبت نسبت به آن داشتند.

اكنون و در سطح بین‌الملل، صحنه‌ی رقابت و منازعه بر سر اهداف كمیاب بین دو كنشگر نظام سلطه و مقاومت، آرایش جدیدی به‌خود گرفته است. در این آرایش و شكل جدید، اولین چیزی كه به چشم می‌آید، شفاف‌تر ‌شدن فضا و جبهه‌بندی‌ها است. انقلاب اسلامی در 1979 میلادی شكل گرفت؛ درست همان سالی كه قرارداد «كمپ‌دیوید» امضا شد. ایرانی كه ژاندارم آمریكا در منطقه به‌حساب می‌آمد، تبدیل به مركز فرماندهی قطب مقاومت ضدصهیونیسم شد و در مقابل، مصر در همان سال، به قطب سازش با اسرائیل در منطقه‌ی ژئوپلتیك خاورمیانه تبدیل شد.

ستاره‌ی انقلاب اسلامی چنان نورانی بود كه در اوج قدرت نظام سلطه كه كشورها باید یا جزئی از بلوك شرق بودند یا خود را در اعداد بلوك غرب می‌نامیدند، در چنین فضایی انقلاب اسلامی با شعارهایش و اقداماتش توانست ملت‌های ناامید و تحت سلطه‌ی منطقه را آرام آرام به‌سمت خود برگرداند. نتیجه‌ی این كار این بود كه مردم تحت سلطه، هویت خود را جزئی از هویت جبهه‌ی مقاومت بازیابی كنند. اكنون این بازیابی هویتی چنان اثرگذار و موفق بوده كه خودش را به‌صورت رفتار و در قالب «بیداری اسلامی» و انقلاب‌های منطقه متبلور یافته می‌بیند.
***
انقلاب اسلامی در سطح بین‌الملل و در موضع گفتمانی، یك موجود زنده‌ی فعال و تأثیرگذار است. فرایند هویت‌سازی جبهه‌ی مقاومت تحت تأثیر انقلاب اسلامی شتاب بیشتری گرفت و یك سال است كه مصر كمپ‌دیوید، تبدیل شده است به مصر تقریب مذاهب و مصر شیخ شلتوت. انقلاب اسلامی در ماجرای بیداری اسلامی، حالا كه بازسازی هویتی مردم منطقه را ذیل جبهه‌ی مقاومت دیده و عرصه‌ی عمل را به درگیری بین نظام سلطه و جبهه‌ی مقاومت در منطقه می‌بیند، نمی‌تواند در كنش و واكنش در مقابل نظام سلطه موجود غیر فعالی باشد.

نماز جمعه‌ی 14 بهمن، تبلور كنشی دیگر از انقلاب اسلامی در بستر و زمینه‌ی اجتماعی نظام جهانی بود. برای درك بهتر اثرات و اهمیت این رفتار در موضوع بیداری اسلامی باید در سه سطح نماز جمعه 14 بهمن بررسی شود:

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif سطح اول: زمینه
هر كنش و رفتاری در یك بستر و زمینه رخ می‌دهد. این زمینه شامل وجود گفتمان‌های رقیب، گفتمان‌های همراه، اقدامات پیشین و خواست‌ها و اهداف موجود است.

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/18926/C/13901114_0518926.jpg

انقلاب اسلامی نشان داده است كه بازیگر پیچیده‌ای است. از خصوصیات بازیگر پیچیده، این است كه علاوه‌بر حركت امروز، حركات بعدی و قبلی خودش و دیگران را هم در نظر می‌گیرد و به رفتارها نگاه پازلی دارد. بر این اساس می‌توان زمینه‌ی نماز جمعه‌ی 14 بهمن را در دو سطح داخلی و خارجی مورد بررسی قرار داد:

زمینه‌ی داخلی:
دو ضد گفتمان در فضای داخلی مشغول فعالیت علیه گفتمان انقلاب اسلامی هستند. هدف ضد گفتمان اول، اعلام ناكارآمدی جمهوری اسلامی و حكومت اسلامی است. این گفتمان سعی می‌كند مخاطب را به این نتیجه برساند كه حكومت اسلامی پاسخگوی نیازها نیست، لذا باید از اصولش عدول كند و در نظام بین‌الملل هضم شود. این گروه تقسیم‌بندی نظام سلطه و جبهه‌ی مقاومت را نفی می‌كند و همه‌چیز را در فضای نظام بین‌الملل می‌بیند.

ضد گفتمان دوم به دنبال ترسیم بد شرایط و بحرانی نشان دادن آن است. این ضد گفتمان الگو بودن جمهوری اسلامی را نفی می‌كند و انسداد سیاسی را برای جمهوری اسلامی اعلام می‌كند. اتفاقاً این ضد گفتمان هم در پیشنهادهایش به دنبال هضم جمهوری اسلامی در نظام سلطه است. این گروه ممكن است دو قطبی سلطه-مقاومت را قبول داشته باشند اما خود را تسلیم می‌داند.

زمینه‌ی خارجی:
خطبه‌های نماز جمعه در یك پازل 5 تكه باید درك شود. (البته این 5 قسمت تا اینجا فهمیده شده و حتماً قسمت‌های دیگری هم برای آن می‌توان متصور بود.)

اولین تكه‌ی پازل، اولین موضع رسمی انقلاب اسلامی در قبال حوادث منطقه بود. در نماز جمعه 15 بهمن 89 رهبر انقلاب و قبل از پیروزی اولیه‌ی مصری‌ها و كنار راندن حسنی مبارك اعلام شد:
«فلسطین از ده‌ها سال پیش، محوری‌ترین مساله این منطقه است و در‌هم‌تنیدگی مسائل این منطقه چنان است كه هیچ كشوری و هیچ ملتی در آن، نمیتواند سرنوشت خود را جدا از مساله فلسطین تصور كند. دو جبهه بیشتر هم وجود ندارد: یا حمایت از فلسطین و از مبارزات عادلانه آن، و یا قرار گرفتن در جبهه مقابل... قیام ملت مسلمان مصر، یك حركت اسلامی و آزادیخواهانه است. من بنام ملت و دولت انقلابی ایران به شما ملت مصر و ملت تونس درود میفرستم و پیروزی كامل شما را از خداوند عزیز مسألت میكنم.»
به‌طور غیر مستقیم رهبر انقلاب نسبت به مسائل سوریه به دولت‌های معارض هشدار دادند. اینكه ایران عملاً و علناً از كشورهای مبارز با رژیم صهیونیستی حمایت خواهد كرد پیغام مهمی برای نظام سلطه به‌حساب می‌آمد. شاید در پشت صحنه نیز طراحی رسانه‌ای آمریكایی برای اتهام‌زنی به ایران در ماجرای سوریه وجود داشته كه به این نحو برملاشد.

قسمت دوم، كنفرانس بیداری اسلامی بود كه در آن سه‌گانه‌ی هویت انقلاب‌های منطقه، آسیب‌های پیش‌روی انقلاب‌ها و هشدارها مطرح شد. قسمت سوم، كنفرانس فلسطین بود و مسأله‌ی مقاومت. چهارم، اجلاس جوانان و بیداری اسلامی بود و پنجم، دیدار شاعران و طبقه‌ی نخبه‌ی انقلاب‌ها.

این دسته‌بندی رفتاری را بگذارید كنار تقسیم‌بندی رهبر انقلاب از مؤلفه‌هایی كه در اطراف صحنه‌ی انقلاب‌ها فعالیت می‌كنند؛ 1. ملت‌ها و جوانان.  2. نخبگان 3. آمریكا-ناتو

گفت‌وگوی مستقیم و رودررو با مؤثرین میدانی انقلاب‌ها (دیدار جوانان)، نخبگان (اجلاس كنفرانس فلسطین، كنفرانس بیداری اسلامی و شعرا) و گفت‌وگوی مستقیم و به زبان عربی با ملت‌ها كه در خطبه‌های نماز جمعه انجام شد، تلاش همه‌جانبه‌ای بود كه اندیشه‌های انقلاب اسلامی و تجربیات آن به مؤلفه‌های در اطراف صحنه‌ی انقلاب‌ها منتقل شود.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif سطح دوم: متن نماز جمعه
به نظر می‌رسد متن خطبه‌های نماز جمعه، شش خط روشن را دنبال می‌كرد:
1. استمرار گفتمان تأكید بر نقش «مردم» در انقلاب اسلامی كه این ادبیات، امسال از سفر كرمانشاه رهبر انقلاب اسلامی نقش پُررنگ‌تری به‌خود گرفته است.

2. اعلام پیشرفت و جهش‌های جمهوری اسلامی در حوزه‌های مختلف و ترسیم افق روشن جامعه الگو

3. تهدید برابر تهدید: اولین بار این استراتژی نظام در قبال نظام سلطه و تهدیدات‌شان در آبان امسال، در دانشگاه افسری امام علی
علیه‌السلام بیان شد. این جمله‌ی خطبه‌ها كه رهبر انقلاب اسلامی فرمودند: «صريح ميگوئيم. ما در قضاياى ضديت با اسرائيل دخالت كرديم؛ نتيجه‌اش هم پيروزى جنگ سى و سه روزه و پيروزى جنگ بيست و دو روزه بود. بعد از اين هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژيم صهيونيستى مبارزه كند، مقابله كند، ما پشت سرش هستيم و كمكش ميكنيم و هيچ ابائى هم از گفتن اين حرف نداريم»، مصداق عینی تهدید برابر تهدید به‌حساب می‌آمد.

4. هشدار به آمریكا- ناتو: به‌طور غیر مستقیم رهبر انقلاب نسبت به مسائل سوریه به دولت‌های معارض هشدار دادند. اینكه ایران عملاً و علناً از كشورهای مبارز با رژیم صهیونیستی حمایت خواهد كرد پیغام مهمی برای نظام سلطه به‌حساب می‌آمد. شاید در پشت صحنه نیز طراحی رسانه‌ای آمریكایی برای اتهام‌زنی به ایران در ماجرای سوریه وجود داشته كه به این نحو برملاشد.

5. استمرار ادبیات‌سازی سه‌گانه‌ی بیداری اسلامی:
الف. هویت انقلاب‌های منطقه: كه در اینجا بر همان ویژگی صهیونیست‌ستیز بودن و به‌دنبال عزت‌ و كرامت بودن انقلابیون تأكید شد. نكته‌ی جدید این بخش تمركز بر سه ویژگی در انقلاب‌ها بود؛ معنویت، عدالت، عقلانیت.
ب. آسیب‌های پیش‌روی انقلاب‌ها كه در اینجا بیشتر بر روی دو مورد تأكید شد؛ مورد اول با تأكید بر مراقبت از تبدیل انقلاب به ضد انقلاب، به ترفندها و حیله‌های آمریكا، ناتو و نظام سلطه توجه شد. مورد دوم، توجه دادن با اسلام ناب در مقابل دو اسلام سلفی و لاییك بود.
ج. هشدارها كه غالباً در قالب تجربیات انقلاب اسلامی بیان شد.

6. شبهه‌زدایی از اذهان ملل منطقه و توجه بر نقاطی كه رسانه‌های نظام سلطه بر روی آن‌ها دست‌گذاشته‌اند تا مردم منطقه را از الگوی انقلاب اسلامی دور كنند و اعلام برادری به این مردم با بیان اینكه «مصر، مصر مجمع تقريب مذاهب اسلامى و شيخ شلتوت است.»
 
دو ضد گفتمان در فضای داخلی مشغول فعالیت علیه گفتمان انقلاب اسلامی هستند. هدف ضد گفتمان اول، اعلام ناكارآمدی جمهوری اسلامی و حكومت اسلامی است. ضد گفتمان دوم نیز به دنبال ترسیم بد شرایط و بحرانی نشان دادن آن است.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif سطح سوم: فرامتن
اما خارج از متن مشهود و عینی نماز جمعه، این خطبه‌ها پیام‌ها و فرامتن‌های زیادی داشت. فرا متن در واقع چیزی است كه در عین متن دیده نمی‌شود بلكه از دل متن كشف می‌شود و در مخاطبش اثر لازم را می‌گذارد.
از نظر نگارنده، سه فرامتن از دل دو خطبه به‌دست می‌آید:
1. تقویت گفتمان «شرایط بدر و خیبر» در مقابل دو ضد گفتمان داخلی كه پیش از این در قسمت زمینه‌ها ذكر شد.

2. تقویت ادبیات جبهه‌ی «مقاومت» و روحیه دادن به خط مقدم جبهه‌ی مقاومت. متن «تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به موشك جواب موشك» بهترین پیغام برای مردم در صف اول جبهه‌ی مقاومت بود. پس از نماز جمعه، فلسطینیان اولین گروه‌هایی بودند كه واكنش مثبت نسبت به آن داشتند.

3.    ارسال پیام صریح به امریكا كه علی‌رغم تمام فشارها، انقلاب اسلامی از اصول خود عدول نخواهد كرد. این موضوع در دل خود پاسخی است به ضد گفتمان دوم كه به دنبال تسلیم است.

4. تلاش برای پیوند مستقیم و بلاواسطه بین انقلاب اسلامی ایران و انقلاب‌های منطقه كه با خطبه‌ها و سخنرانی‌‌های عربی صورت می‌گیرد.
***
این روزها ابرها و غبارهای رسانه‌ای قدرتمند نظام سلطه توانشان را از دست داده‌اند. مدل كارآمد گفتمان انقلاب اسلامی در انتقال مفاهیم مورد نظر خود به مردم ملل دیگر موفق بوده است. امروز ستاره‌ی نورانی انقلاب سعی می‌كند با درخشش، مسیر ملت‌ها را روشن كند، همان‌طور كه نظام سلطه تلاش می‌كند با نورها و دودها و منورهایش مسیر را غبارآلود كند اما سربازان انقلاب اسلامی نخواهند گذاشت نور ستاره‌ی انقلاب به مستضعفین عالم نرسد كه آن شهید سعید فرمود: بگذار آمریكا با مانور ستاره‌های دریایی و جنگ ستاره‌ها خوش باشد. دریا، دل مطمئن این بچه‌هاست و ستاره‌ها نور را از ایمان این بچه‌ها می‌گیرند. همان‌ها كه در جواب تو می‌گویند خط را ما نشكستیم، خدا شكست. و همه‌ی اسرار در همین كلام است...

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

 خوشامد عرض ميكنيم به شما عزيزان، برادران، جوانان، و تبريك عرض ميكنيم اين ايام متبرك و پرخاطره را؛ هم عيد شريف ميلاد پيامبر مكرم و امام صادق (عليهما السّلام)، هم بيست و دوى بهمن، و هم نوزدهم بهمن، كه يك خاطره‌ى فراموش نشدنى و يك نقطه‌ى درخشان در اوراق نورانى ايام انقلاب محسوب ميشود.

بزرگداشت نوزده بهمن كه ما اصرار داريم هر سال اين بزرگداشت صورت بگيرد و در اين سالهاى متمادى در چنين روزى ما با عزيزان نيروى هوائى ديدار كرديم و شنيديم و گفتيم، فقط به منظور زنده نگهداشتن يك خاطره نيست - اگرچه خود زنده نگهداشتن خاطرات گرامى و باشكوه، يك ارزش است - آنچه براى ما مهم است، دو نكته‌ى ديگر است: يكى درس گرفتن و عبرت گرفتن از گذشته است. وقتى ما مثلاً خاطره‌ى نوزدهم بهمن را مرور ميكنيم، يك درسى از اين حادثه فرا ميگيريم؛ آن درس، درس اقدام، ابتكار، ايستادگى، كار بهنگام و تأثير آن در حركت جامعه و كشور است؛ اين يك عبرت شد. درست است كه بدنه‌ى ارتشِ دوران قبل از انقلاب، بدنه‌ى طاغوتى نبود؛ سران طاغوتى بودند، بدنه جزو ملت بودند؛ اين چيز روشنى است، براى ما از اول روشن بود، براى مردم هم در طول سالهاى متمادى واضح و روشن شد؛ ليكن بروز اين مردمى بودن، نقش‌آفرينى در عرصه‌ى حركت مردمى، يك چيز ديگر است. اين نميشد، مگر آن وقتى كه از درون ارتش يك حركتى كه برجسته باشد، چشم‌نواز باشد، چشمگير باشد، به وقوع بپيوندد؛ و نوزده بهمن اين كار را انجام داد.

 شما امروز وقتى به حادثه‌ى نوزده بهمن نگاه كنيد، ممكن است اهميت آن حادثه خيلى به چشم نيايد؛ ولى ما كه آن روز بوديم، بنده كه آن روز خودم ناظر اين جريان بودم و در مدرسه‌ى علوى در جمع برادران نيروى هوائى حضور پيدا كردم و حركت شجاعانه‌ى آنها را ديدم، احساس من و احساس افرادى از قبيل من كه آن اوضاع را ديدند، احساس ديگرى است. حادثه‌ى نوزده بهمن يك خطشكنىِ بزرگ بود، يك كار عظيم بود. افسر، درجه‌دار و همافر بيايند، علناً و با صراحت با انقلاب هم‌آوائى كنند و نگاه كنند تو چشم نگهبانان رژيم طاغوت و به آنها «نه» بگويند؛ اين خيلى كار بزرگى بود. اين اقدام اثر خودش را بخشيد. يك اقدام بجا و بهنگام كارى كرد كه احساسات خفته و بدون تظاهر، آن كار را نميتوانست انجام بدهد. در همه‌ى عرصه‌ها و زمينه‌ها، اقدام و ابتكار، يك چنين اثرى دارد. آن روز ميدان و عرصه، آن ميدان بود؛ در دوران جنگ، عرصه، عرصه‌ى ديگرى بود؛ امروز عرصه، عرصه‌ى ديگرى است. در هر برهه‌اى، در هر ميدان و عرصه‌اى، حضور بهنگام، كار بهنگام، اقدام بموقع، ميتواند چنان اثر بزرگى را داشته باشد. اين يك.

 دوم: ما از اين حادثه درس بگيريم براى آينده؛ در گذشته متوقف نشويم. يكى از آفات اجتماعات و مجموعه‌ها و ملتها و گروه‌ها، متوقف ماندن در افتخارات گذشته است. هى افتخارات گذشته را به ياد خودمان بياوريم، به آنها بباليم، اما متناسب با آنها، در زمان حاضر، در حال، حركتى انجام ندهيم. البته امروز نيروى هوائى و ارتش ما با آن روز قابل مقايسه نيست؛ زمين تا آسمان تفاوت پيدا كرده است. كارهاى بزرگى انجام گرفته، كارهاى ماندگارى انجام گرفته - در اين شكى نيست - ليكن به آينده نگاه كنيد. آينده، آينده‌ى مهمى است؛ آينده‌ى خطيرى است. يك كشور اگر بخواهد عزت خود را، هويت خود را، منافع خود را، امنيت خود را به دست بياورد، احتياج دارد به ابتكار، به كار. با نشستن، با خوابيدن، با غفلت از اطراف، نميشود به اهداف عالى دست پيدا كرد. اينكه مى‌بينيد جامعه‌ى اسلامى و كشورهاى اسلامى چند صد سال - دويست سال، سيصد سال - دچار عقب‌ماندگى شدند، كه امروز چوب آن عقب‌ماندگى را همه‌ى ما داريم ميخوريم، اين به خاطر غفلتها بود. در اينجا، در منطقه‌ى غربى ما، در مناطق ديگر اسلامى، كبكبه‌ى ظاهرى حكومتها بود، اما حركتِ متناسب با زمان و آينده نبود. ديگران علم آموختند، تجربه آموختند، فناورى آموختند، حركت خودشان را براى فتح دنيا آغاز كردند؛ ما در شبكه‌ى صيد آنها قرار گرفتيم، همه چيزمان را از دست داديم. منظورم از «ما» فقط ايران نيست؛ ايران، كشورهاى منطقه، كشورهاى شمال آفريقا، كشورهاى شرقى ما؛ همه‌ى منطقه‌ى اسلامى دچار غفلت شديم. اين غافل شدن، به دبدبه و كبكبه‌ى ظاهرى دل‌خوش كردن، به فكر حركت كردن نبودن، به فكر ساختن آينده نبودن، اينجور ضررهائى را دارد.

 البته وقتى ملتها بيدار شدند، اين بيدارى به دنبال خودش، به طور خودكار تحركاتى را مى‌آورد؛ منتها سرعت و بُطئ دارد. اين حركتها ميتواند حركتهاى سريع و كارآمد و خوبى باشد كه از متوسط سرعت دنيا پيشى بگيرد، ميتواند حركتهاى بطيئى باشد كه باز به ديگران نرسيم؛ چون ديگران هم كه بيكار نيستند. ما داريم كار ميكنيم، تلاش ميكنيم، همت ميكنيم، ميسازيم. مگر ديگران اين كار را نميكنند؟ ديگران هم در جبهه‌ى مقابل ما دارند همت ميكنند، ميسازند، تلاش ميكنند. ما بايد كارى كنيم كه سرجمع تلاشهاى ما شتابى به ما بدهد كه از شتاب جبهه‌ى مقابلمان بيشتر باشد؛ آن وقت ميتوانيم به آينده اميدوار باشيم.

 اين توصيه‌ى هميشگى من است به همه‌ى جوانان اين كشور، و امروز به شما عزيزان نيروى هوائى و به همه‌ى ارتش و به همه‌ى نيروهاى مسلح. هم در سازماندهى، هم در ساخت ابزار و تجهيزات و قطعات، هم در آموزش، هم در تربيت اخلاقى و تقويت آن عامل اصلى معنوى بايد تلاش را مضاعف كنيد. همه بايد تلاش را مضاعف كنند؛ دولت، مسئولين، بخشهاى مختلف كشور، از جمله نيروهاى مسلح كه يك بدنه‌ى عظيمى از اندامهاى مؤثر كشور را تشكيل ميدهند. اين تلاشها بايستى تلاشهاى هدفدار و پرمغز و پرمايه‌اى باشد.

 خوشبختانه امروز حقانيت حركت جمهورى اسلامى آشكار شده. شما مى‌بينيد شعارهائى كه تا ديروز ملت ايران بر زبان جارى ميكرد، امروز در كل اين منطقه همه‌گير شده است. كشورهائى كه جزو دنباله‌روان و پياده‌نظامهاى حقير جبهه‌ى استكبار بودند، امروز به همت مردمشان جزو نيروهاى ترقى‌خواه در كنار ملت ايران قرار دارند؛ همان هدفها را دنبال ميكنند، همان شعارها را ميدهند؛ اين پيشرفت شماست؛ اين معنايش اين است كه ملت ايران توانسته است در طول سه دهه براى خود ياورانى، همراهانى، همگامانى پيدا كند. ما نميگوئيم اين حركتها را ما به وجود آورديم؛ اين حرف منطقى نيست؛ اما منطقى هم نيست كه بگوئيم بيدارى يك ملت با اين هياهوى عظيمى كه اين بيدارى در طول اين سه دهه ايجاد كرده، تأثيرى در بيدارى ديگران نداشته؛ اين هم منطقى نيست، اين هم كاملاً مسلّم است. امروز هم در دنيا تحليلها و تفسيرها همه‌اش همين است؛ ميگويند اينجا مادر بيدارى و حركت اسلامى بود. همين روزها در تحليلهاى تحليلگران خارجى كه در مطبوعات و رسانه‌ها و سايتهاى گوناگون خبرى منعكس ميشود، روى همين معنا تكيه ميشود. اين، حقانيت حركت ما را نشان ميدهد.

 حركت نظام اسلامى و جمهورى اسلامى و انقلابى كه اين حركت را به وجود آورد، به سمت يك هويت حقيقىِ ماندگارِ مستحكمِ قابل دوام و دفاع در مقابل تهاجمهاست؛ هويت اسلامى، اتكاء به خداى متعال، احساس عزت از مسلمان بودن، تكيه‌ى بر ظرفيتها و نيروهائى كه خداى متعال به ما بخشيده است - چه نيروهاى شخصى يك‌يك ما، چه نيروهاى عظيم جمعىِ ملى، چه نيروهاى انسانى و چه نيروهاى طبيعى ما - و فراخوانى دنيا به سمت ارزشهاى معنوى.

 دنيا از غرق شدن در ماديگرى سودى نبرد؛ دنيا از رواج دادن آزادى‌هاى جنسى سودى نبرد؛ بشريت از آنچه كه حركتهاى مادى در اروپا به وجود آوردند - رهائى از معنويت، رهائى از قيود الهى - سودى نبرد؛ نه عدالت را تأمين كرد، نه رفاه عمومى را تأمين كرد، نه امنيت را تأمين كرد، نه خانواده را حفظ كرد، نه توانست تربيت نسلهاى بعدى را بدرستى انجام دهد؛ در همه‌ى اينها ضرر كردند. بله، يك عده‌اى كمپانى‌دارها، بانكدارها و سازندگان سلاح به آلاف و الوف دست پيدا كردند - اينها بود - اما تمدن مادى غرب دستاورد بشرى نداشت، دستاورد انسانى نداشت؛ خودشان را خوشبخت نكردند، جوامعى را هم كه در زير سايه‌ى اينها و با تقليد از اينها زندگى كردند، خوشبخت نكردند.

 پيام انقلاب اسلامى، پيام رهائى از اين حركت بدبختى‌زا و فلاكت‌آور است. توجه به معنويت، توجه به اخلاق الهى، در عين حال پرداختن به نيازهاى بشرى؛ همان چيزى كه در اسلام هست؛ حد متوسط. نه افراط كليساهاى كاتوليكى و ارتدوكسى و سختگيرى‌هاى غلط، نه ولنگارى‌هائى كه نقطه‌ى مقابل آن در جوامع غربى بر اثر حركت مادى‌شان به وجود آمد؛ هيچكدام از اينها درست نيست؛ هر دو غلط است. خط اسلام، خط ميانه است؛ خط عدالت است. عدالت يك معناى فراگير و شاملى دارد. در همه‌ى زمينه‌ها عدالت - يعنى هر چيز را به جاى خود نهادن - بايد مد نظر باشد؛ خط متوسط انسانى؛ «و كذلك جعلناكم امّة وسطا لتكونوا شهداء على النّاس».(1)

 امروز ملت ايران جزو پيشروان اين حركت است. جامعه‌سازى ميكنيم، نظام‌سازى ميكنيم، حركت عمومى و مردمى داريم. سى و سه سال از انقلاب ميگذرد. در هيچ جاى دنيا جشنِ يادبود و سالگرد انقلاب، اينجور مردمى نيست. اين تنها انقلاب ماست كه در هر بيست و دوى بهمنى، جشن را مردم ميگيرند. در سرتاسر كشور ميليونها انسان به خيابانها مى‌آيند، تظاهرات ميكنند، شعار ميدهند؛ اين در هيچ انقلابى وجود نداشته. انقلابهاى بزرگى بوده؛ بعضى از اينها را ما در زمان خودمان شاهد قضايايش بوديم، بعضى‌ها را هم در تاريخ خوانديم: سالگرد انقلابها بيايند، چند نفر آنجا بايستند، يك گروهى هم جلويشان رژه بروند، سلام نظامى بدهند. سالگرد انقلابها اينجورى برگزار ميشد. يك جشنى بگيرند، يك عده‌اى دعوت بشوند، بخورند و بنوشند. برگزارى سالگرد انقلاب به وسيله‌ى خود مردم، مخصوص انقلاب اسلامى است. بيست و دوى بهمنِ هر سال، در آن سرماهاى گوناگون، گاهى برف، گاهى يخبندان، گاهى هواى سردِ سوزنده، مردم آمدند توى ميدان؛ امسال هم به توفيق الهى، با هدايت الهى، با دست قدرت الهى، خواهيد ديد كه باز مردم به ميدان مى‌آيند. اين حركت، حركت مردمى است؛ و اين به توفيق الهى ادامه دارد. حركتِ عمومى است در كشور، و نيروهاى مسلح يك بخش عمده‌اى از اين حركت مردمى را برعهده دارند.

 من به همه‌ى جوانهاى عزيزمان در نيروهاى مسلح، در نيروى هوائى سفارش ميكنم كه به خودسازى بپردازند، به تربيت معنوى خود بپردازند؛ سطح آموزشها را، سطح سازماندهى  را، انضباط را، آگاهى‌ها را، برادرى و مهربانى در بين رده‌هاى مختلف را هرچه ميتوانند، تقويت كنند؛ اينها نشانه‌هاى ارتش اسلامى و دينى است. انضباط هست، برادرى بين رده‌هاى مختلف هم هست؛ انضباط هست، رقابت مثبت بين رسته‌هاى گوناگون و بخشهاى مختلف - فنى، پشتيبانى، رزمى - وجود دارد، اما با روح برادرى، همكارى، هم‌افزائى و صميميت؛ اين آن خصوصيات يك مجموعه‌ى نظامىِ اسلامى است. و از همه بالاتر، روحيه‌ى آمادگى و فداكارى است؛ كه اين آن چيزى است كه ديگر هيچ كس از جبهه‌ى دشمنان شما آن را ندارد. جوانهاى ما در دوره‌ى جنگ هم اين را عملاً نشان دادند؛ بعد از جنگ هم تا امروز در هر جائى كه لازم شده، اين را ارائه كردند و نشان دادند. آنها حاضرند جانشان را كف دست بگيرند، بيايند وسط ميدان؛ اين آن چيزى است كه خيلى ارزش دارد. اين روحيه‌ى فداكارى و ايستادگى و حساب كردن پاى خدا را حفظ كنيد؛ پاكيزگى و طهارت و تقواى معنوى را روزبه‌روز افزايش دهيد؛ ان‌شاءاللَّه خداى متعال هم از همه جهت به شما كمك خواهد كرد.

 از خداى متعال ميخواهيم ان‌شاءاللّه مسئولان نيروى هوائى، كاركنان نيروى هوائى، خانواده‌هاى محترمشان و فرزندانشان و همسرانشان را مشمول تفضلات خودش قرار بدهد و توفيق بدهد كه در هر بخشى از بخشهاى اين سازمان مهم و عظيم و تعيين‌كننده، افراد بتوانند وظائفشان را به بهترين وجهى ايفاء كنند.

    والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته‌

1) بقره:

بيانات مقام معظم رهبری در ديدار مسئولين نظام و ميهمانان كشورهاى اسلامى‌

17 ربیع‌الأول 1433؛ سالروز ميلاد نبى‌اكرم(ص) و امام صادق(ع)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
تبريك عرض ميكنيم ميلاد مسعود حضرت نبى اكرم (صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم) و حضرت امام صادق (عليه الصّلاة و السّلام) را به همه‌ى حضار محترم، برادران و خواهران عزيز؛ بخصوص به ميهمانان محترم و عزيزى كه از كشورهاى ديگر در اين جلسه حضور دارند و شركت كردند. و همچنين تبريك عرض ميكنيم اين پديده‌ى فرخنده‌ى تاريخى عظيم را به همه‌ى امت اسلامى و همه‌ى بشريت و بخصوص به ملت عزيز و حاضر در صحنه‌ى كشور ايران.

 امسال بحمداللَّه اين دو حادثه‌ى بزرگ - يعنى اين ميلاد مسعود كه مايه‌ى خير و مفتاح حركت عظيم تاريخى اسلام است، و حادثه‌ى پيروزى انقلاب اسلامى كه يكى از آثار و ثمرات اين حركت عظيم اسلامى در تاريخ است - تقارن پيدا كرده است. ملت ايران دو عيد را امروز جشن ميگيرند؛ هم عيد ولادت را و هم عيد تولد انقلاب اسلامى را، كه تولد انقلاب اسلامى در واقع يك ولادت جديدى بود براى اسلام؛ در آن روزى كه دنياى مادى و قدرتهاى سلطه‌گر مادى با تلاشهاى ده‌ها ساله تصور ميكردند كه بساط دين و معنويت را و بخصوص اسلام را از عرصه‌ى زندگى انسانها جمع كردند، در يك چنين شرائطى اين صداى عظيم، اين غريو بزرگ و ماندگار تاريخى در اين كشور به وجود آمد، بلند شد؛ هم دشمنان را دهشت‌زده كرد، دشمنان اسلام را، دشمنان استقلال ملتها را، دشمنان بشريت را؛ هم دوستان هوشمند و انسانهاى آگاه و بابصيرت را در همه‌ى دنيا اميدوار كرد. آن روزى كه انقلاب اسلامى در ايران پديد آمد، هيچ كس در اين دنياى بزرگ گمان نميكرد كه پرچم اسلام بتواند اينجور، آن هم در يك چنين منطقه‌اى، در يك چنين كشورى كه به طور دربست در اختيار سلطه‌گران بود، به اهتزاز در بيايد و اين حركت اسلامى بماند، رشد پيدا كند، در مقابل دشمنى‌ها بتواند مقاومت كند؛ هيچ كس در اطراف دنيا فكر نميكرد.

 دشمنان نظام جمهورى اسلامى به خودشان وعده ميدادند كه در ظرف يك ماه، دو ماه، يك سال حداكثر، نظام جمهورى اسلامى را از پا خواهند انداخت و همه‌ى تلاش را براى يك چنين مقصودى به كار بردند. واقعاً روزبه‌روزِ تاريخ انقلاب ما عبرت است؛ روزبه‌روزِ اين سالهاى پرتحرك و پرتلاش كه انقلاب اسلامى در ايران شروع شد، ميتواند به صورت يك نشانه‌اى، يك تابلوئى، در مقابل چشم ملتها قرار بگيرد و مايه‌ى عبرت باشد. آن همه توطئه، آن همه فشار به شكلهاى گوناگون و ايستادگى ملت ايران با رهبرى آن مرد عظيمى كه بلاشك لمعه‌اى و لمحه‌اى از انوار طيبه‌ى نبوتها در وجود او خداى متعال قرار داده بود. امام بزرگوار ما، اين مرد بزرگ، دنباله‌ى همان راه را، همان كيفيت را، همان حركت را به كار گرفت، ملت ايران هم وفادارى نشان دادند، صدق نشان دادند، در صحنه ماندند، فشارها را تحمل كردند، عزم و اراده‌ى خودشان را فائق كردند بر توطئه‌ى دشمن. لذا اين شجره‌ى طيبه ماند، ريشه دواند، رشد كرد و ان‌شاءاللَّه روزبه‌روز بر رشد و بر استحكام و قوّت و قدرت اين بناى مستحكم افزوده خواهد شد. اينها همه از بركت اسلام است، همه از بركت ولادت امروز است.

 ما مسلمانها براى اينكه راه هدايت را پيدا كنيم، كافى است شخصيت پيغمبر را بشناسيم. عقيده‌ى ما البته اين است كه همه‌ى بشريت از وجود پيغمبر بايد استفاده كنند و ميكنند، اما اولى‌ به استفاده، ما امت اسلامى هستيم. اين موجود عظيم، داراى خُلُق عظيم، اين شخصيتى كه خداى متعال او را براى بزرگترين رسالت دوران تاريخ بشر تربيت كرد كه امام صادق (عليه‌السّلام) فرمود: «انّ اللَّه عزّ و جلّ ادّب نبيّه فاحسن ادبه فلمّا اكمل له الادب قال انّك لعلى خلق عظيم ثمّ فوّض اليه امر الدّين و العباد ليسوس عباده»؛ خداى متعال اين شخصيت عظيم را پروريد، تربيت كرد، رشد داد، همه‌ى لوازم يك كار عظيم تاريخى را در اين وجود مطهر و مقدس فراهم كرد، بعد اين بار سنگين را بر دوش او گذاشت؛ اين بار سنگين رسالت تاريخى را. لذا امروز كه روز هفده ربيع‌الاول است، روز ولادت نبى مكرم است، شايد بتوان گفت بزرگترين عيد بشريت در طول تاريخ انسانى است كه يك چنين انسان عظيمى را خداى متعال هديه كرد به بشر، به تاريخ بشر؛ و اين بزرگوار هم به لوازم اين كار قيام كرد.

 امروز ما مسلمانها بر روى شخصيت پيغمبر اكرم اگر تمركز كنيم، دقت كنيم، بخواهيم درس بگيريم، براى دين و دنياى ما كافى است. براى بازگشت عزت ما نگاه كردن به اين وجود و ياد گرفتن از او و درس گرفتن از او كافى است. مظهر علم بود، مظهر امانت بود، مظهر اخلاق بود، مظهر عدالت بود. بشر به چى احتياج دارد؟ نيازهاى بشرى همينهاست. اينها نيازهايى است كه در طول تاريخ بشر تغيير پيدا نكرده است. اين همه تحولات و تطورات در زندگى انسانها از اوّلى كه بشر به وجود آمد تا امروز - كه اوضاع و احوال زندگى را، تشكيلات زندگى را دستخوش تغييرات گوناگونى كرده است - خواسته‌هاى اصلى بشر تغيير پيدا نكرده است. از اول تا امروز بشر به دنبال امنيت و آرامش بوده است، به دنبال عدالت بوده است، به دنبال اخلاق نيك بوده است، به دنبال ارتباط مستحكم با مبدأ آفرينش بوده است. اينها خواسته‌هاى اصلى بشريت است كه از فطرت انسان بر ميخيزد. مظهر همه‌ى اينها پيغمبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم) است. ما امت اسلامى امروز احتياج داريم، به همه‌ى اين خصوصيات احتياج داريم. امت اسلامى امروز به پيشرفت علمى نياز دارد، به ثقه و اطمينان به خداى متعال نياز دارد، به روابط سالم و اخلاق حسنه در ميان خودمان احتياج داريم، بايد با هم برادرانه رفتار كنيم، بايد با هم با گذشت رفتار كنيم، بايد نسبت به يكديگر حلم داشته باشيم، بايد با اغماض برخورد كنيم. مظهر همه‌ى اين خصوصيات پيغمبر اكرم است. علم او، حلم او، اغماض او، رحمت او و تودّد او با ضعفا، عدالت او نسبت به همه‌ى آحاد جامعه، مظهر اينها پيغمبر است. درس بگيريم از پيغمبر؛ به اينها احتياج داريم ما. امروز ما احتياج داريم به اطمينان به خداى متعال، وثوق به خدا، اطمينان به وعده‌هاى الهى. خداى متعال به ما وعده كرده است؛ فرموده است اگر مجاهدت كنيد، اگر تلاش كنيد، خداى متعال شما را به مقصود ميرساند و شما در سايه‌ى ايستادگى، به اهداف خود دست پيدا ميكنيد. در مقابل شهوات دنيائى احساس ضعف و زبونى نكنيم؛ در مقابل مال، در مقابل مقام، در مقابل وسوسه‌هاى گوناگون نفسانى احساس ضعف نكنيم؛ ايستادگى كنيم. اينهاست آن چيزى كه بشريت را به اوج كمال ميرساند، يك ملت را عزت ميبخشد، يك جامعه را به خوشبختى و سعادت واقعى ميرساند. به اينها ما احتياج داريم؛ مظهر همه‌ى اينها پيغمبر ماست.

 اين زندگى نبى مكرم است، آن دوران كودكى‌اش است، آن دوران جوانى‌اش است، قبل از بعثت. امانت او به جورى است كه همه‌ى قريش و همه‌ى عربى كه او را ميشناختند، به او لقب «امين» دادند. انصاف او نسبت به افراد و نگاه عادلانه‌ى او نسبت به افراد جورى است كه وقتى ميخواهند حجرالاسود را به جاى خود نصب كنند، و طوائف عرب، قبائل عرب با هم مناقشه دارند، نزاع دارند، او را به عنوان حَكم قرار ميدهند؛ در حالى كه يك جوانى است. اين نشان‌دهنده‌ى نگاه منصفانه‌ى او به همه است كه همه اين را ميدانستند. او را صادق ميدانستند، او را امين ميدانستند. اين دوران جوانى‌اش است. بعد هم دوران بعثت؛ آن از خودگذشتگى، آن مجاهدت، آن ايستادگى. همه‌ى بشرِ آن روز كه با او مواجه بودند و در مقابل او بودند، نقطه‌ى مقابل او حركت ميكردند و ضديت با او ميكردند. اين همه فشار، اين سيزده سالِ مكه، چه سالهاى سختى بود؛ پيغمبر ايستاد و ايستادن او مسلمانهاى مقاوم و مستحكمى به وجود آورد كه هيچ فشارى روى آنها اثر نميكرد. اينها درس است براى ما. بعد هم جامعه‌ى مدنى را تشكيل داد، ده سال بيشتر هم حكومت نكرد. اما پى‌ريزى يك بنائى را كرد كه در طول قرنهاى متمادى، قله‌ى بشريت در علم، در تمدن، در پيشرفت معنوى، در پيشرفت اخلاقى، در ثروت، همين جامعه بود؛ جامعه‌اى كه پيغمبر طراحى كرده بود و او پى‌ريزى كرده بود.

 خب، مسلمانها بعد از او سستى‌هائى به‌خرج دادند، ضربه زدند؛ ما مسلمانها به دست خودمان خودمان را عقب انداختيم. حالا هم به دست خودمان باز دنبال او حركت كنيم، پيش برويم. امروز امت اسلامى احتياج به اتحاد دارد، احتياج به تراحم دارد، احتياج به تعارف دارد. امروز با اين قيامهائى كه در دنياى اسلام و در جهان عرب به وجود آمده است، اين بيدارى ملتها، اين حضور ملتها در صحنه، اين عقب‌نشينى‌هاى پى‌درپى آمريكا و دستگاه‌هاى استكبارى، اين ضعف روزافزون رژيم صهيونيستى، اينها براى ما مسلمانها فرصت است؛ براى امت اسلامى فرصت است. به خودمان بيائيم، درس بگيريم و شكى نيست كه ان‌شاءاللَّه با همت امت اسلامى و بزرگان، روشنفكران، نخبگان علمى، سياسى، دينى، اين حركت ادامه پيدا خواهد كرد و دنياى اسلام روزِ عزت خود را ان‌شاءاللَّه بار ديگر خواهد ديد.

 از خداوند متعال مسئلت ميكنيم كه اين حادثه را، اين روز را هرچه نزديكتر كند و به همه‌ى ما توفيق بدهد كه در اين حركت سهيم و شريك باشيم.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

بیانیه جنبش یاران انقلاب 14فوریه بحرین درباره بیانات مقام معظم رهبری

فرمایشات رهبر بزرگ مرهمی بر زخم مردم بحرین بود

خبرگزاری فارس: جنبش یاران انقلاب 14 فوریه بحرین با تقدیر و تشکر از اهتمام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب به قیام مردمی بحرین، سخنان ایشان را مرهمی بر زخم‌‌های مردم مظلوم و بی‌دفاع این کشور و آن را انگیره‌ و دلگرمی برای تداوم انقلاب تا تحقق پیروزی دانست.

خبرگزاری فارس: فرمایشات رهبر بزرگ مرهمی بر زخم مردم بحرین بود

به گزارش فارس، جنبش یاران انقلاب 14 فوریه بحرین در واکنش به سخنان حضرت آیت الله خامنه‌ای"، رهبر انقلاب ضمن تبریک سی‌و‌سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بیانیه‌ای صادر کرد.

 

در این بیانیه که نسخه‌ای از آن به خبرگزاری فارس مخابره شده آمده است:

 

در آستانه سی‌و‌سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در ایران روز گذشته، رهبر بزرگ انقلاب درباره بهار انقلاب‌های عربی و بیداری اسلامی و انقلاب مردمی بحرین سخنانی ایراد و تاکید کردند که "ملت بحرین در مظلومیتی بسرمی‌برد که هیچ‌کس بسان آن بسرنبرده است و این انقلاب با ظلم و ستم تبلیغاتی، خبری و رسانه‌ای بیشماری مواجه بوده است."

پس از آن جنبش یاران 14 فوریه بحرین به این بخش از فرمایشات آیت الله العظمی خامنه‌ای (مدظله) اشاره کرد که در پاسخ به ادعاهای واهی رژیم بحرین مبنی بر دخالت ایران در بحرین فرموده بودند: "اگر ایران در بحرین دخالت داشت،‌ بی‌تردید اوضاع در این کشور طور دیگری بود" و از ملت بحرین خواستار ادامه انقلاب شده و تاکید کرده بودند که "ملت بحرین پیروزی را به لطف و یاری خدا محقق خواهد کرد."

به همین منظور جنبش یاران 14 فوریه بحرین و به نیابت از ملت بزرگ بحرین و انقلاب شکوهمند 14 فوریه از توجه بسیار آن حضرت به انقلاب مردمی این کشور و دعا برای پیروزی آن بر ظالمان و ستمگران کمال تشکر و امتنان را داشته و تقدیر می‌نماید.

فرمایشات رهبر بزرگ انقلاب اسلامی ایران در واقع مرهمی بر زخم‌های ملت ، جوانان و خانواده‌های شهدا و مجروحان و آسیب‌دیدگان بی‌گناه و بی‌دفاع بحرینی است و انگیزه‌ای بزرگ به این ملت داد تا در میدان‌ها و خیابان‌ها با انگیزه‌تر از گذشته حضور یافته و قیام و مبارزه خود را تا غلبه بر ستمگران و ظالمان آل‌خلیفه و تحقق پیروزی نهایی ادامه دهد و بی‌تردید این سخنان به مردم بحرین این اعتماد به نفس را داد تا دوباره به میدان شهدا بازگردد.

 انقلاب 14 فوریه بحرین انقلابی اسلامی است که نه حاکمیت لیبرال‌ها را می‌پذیرد و نه هیچ‌گاه خواهان نمونه ترکی‌-‌اردوغانی-‌آمریکایی‌ است؛ انقلاب مردم بحرین با شعار "الله اکبر" و "هیهات من الذله" و "جز در برابر خدا سرفرود نمی‌آوریم" آغاز شد و تمام مردم بحرین اعم از شیعه و سنی را دربرمی‌گیرد و انقلاب برای مقابله با فساد ، دیکتاتوری ، تروریسم ، سرکوب سیاسی ، آزادی بیان و غارت ثروت‌های ملی است و هیچ طایفه و گروه را دربرنمی‌گیرد.

به همین دلیل یاران انقلاب 14 فوریه بحرین در این بیانیه تاکید کردند که تنها خواسته مردم بحرین سرنگونی رژیم خونریز و ستمگر آل‌‌خلیفه بوده و به هیچ عنوان به اصلاحات سیاسی صوری رضایت نخواهد داد و پس از فرمایشات آیت‌ الله خامنه‌ای با عزمی راسخ و محکم‌تر از گذشته به مبارزه خود نه تنها علیه آل‌خلیفه که علیه نظامیان اشغالگر سعودی ادامه خواهد داد و خود را جزیی لاینفک از حلقه مقاومت منطقه در کنار قضیه فلسطینی و جنبش مقاومت اسلامی در لبنان و حزب الله تلقی می‌کند و ملت بحرین در کنار تمام ملل مظلوم آزاده جهان ، انقلابیون تونس ،مصر ، یمن و منطقة الشرقیة در القطیف ، العوامیة ، الشویکة و استان الأحساء خواهد ایستاد و هیبت رژیم و حامیان آمریکایی و صهیونیستی آن هیچ‌گاه ملت بحرین را به وحشت نخواهد انداخت و آن را از راهشان منصرف و منحرف نخواهد کرد.

 

حضرت آیت الله خامنه ای در بحث اوضاع منطقه با اشاره به مظلومیت مردم بحرین اظهار داشتند: دستگاههای رسانه ای مستکبران، با سکوت کامل، این ملت مظلوم را مورد بایکوت قرار داده است اما این کارها اثری نخواهد داشت و ملت بحرین هم به توفیق الهی پیروز خواهد شد .

 

ایشان با اشاره به ادعای حکام جزیره بحرین در باره دخالت جمهوری اسلامی ایران در اوضاع بحرین افزودند: این حرف کاملا دروغ است چرا که اگر ما دخالت می کردیم اوضاع بحرین جوردیگری می شد .

 

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: ما هر جا دخالت کنیم صریحا می گوییم همچنانکه به علت ضدیت با غده سرطانی رژیم صهیونیستی در دو جنگ پیرزومند 33 روزه و 22 روزه دخالت کردیم و از این پس نیز هرجا هر ملتی یا گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه و مقابله کند ما به او کمک می کنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این مسئله نداریم.

خطبه‌های نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی

نماز جمعه‌ی این هفته تهران به امامت ولی‌امر مسلمین اقامه شد. رهبر انقلاب خطبه‌ی دوم نماز را به زبان عربی و درباره بیداری اسلامی ملت‌های منطقه بیان فرمودند. پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (Khamenei.ir) متن كامل خطبه‌ی اول و ترجمه‌ی فارسی خطبه دوم را به شرح زیر منتشر می‌كند:
 
خطبه‌ى اول‌ [ترجمه خطبه‌ عربی را از اینجا بخوانید]

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
الحمد للّه ربّ العالمين احمده و اشكره و استعينه و استغفره و اتوكّل عليه و اصلّى و اسلّم على حبيبه و نجيبه و خيرته فى خلقه حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته بشير رحمته و نذير نقمته سيّدنا و نبيّنا و حبيب قلوبنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين و صحبه المنتجبين و من تبعهم باحسان الى يوم الدّين و صلّ على ائمّة المسلمين و حماة المستضعفين و هداة المؤمنين و صلّ على بقيّةاللّه فى الأرضين. اوصيكم عباداللّه بتقوى اللّه و نظم امركم.

 همه‌ى برادران و خواهران عزيز نمازگزار و خود را دعوت و توصيه ميكنم به حفظ تقواى الهى؛ اين اصلِ حركت يك انسان به سمت كمال و تعالى است. اگر به توفيق الهى بتوانيم در عمل فردى، در عمل جمعى، در كار سياسى، در كار اجتماعى، رعايت تقواى الهى را بكنيم، همه‌ى خيرات و همه‌ى الطاف الهى شامل حال ما خواهد شد.

 ايام مبارك دهه‌ى فجر است. در دهه‌ى فجر، آنچه كه بر اين حقير و امثال اين حقير لازم است، دو تشكر است: اول، شكر الهى. با كمال خشوع، با كمال تواضع، جبهه‌ى شكر بر درگاه الهى ميسائيم كه اين توفيق را نصيب ملت ايران كرد؛ اين حركت عظيم، اين كار بزرگ، اين نهضت تاريخ‌ساز، به دست ملت ايران و با رهبرى امام بزرگوار انجام گرفت؛ نظام اسلامى تشكيل شد؛ حركت ملت ايران به سمت خدا، به سمت اهداف الهى، به سمت ارزشهاى الهى آغاز شد. هيچ نعمتى از اين بالاتر نيست و شكر الهى بر اين نعمت بزرگ هميشه لازم است و در ايام دهه‌ى فجر، لازمتر. تشكر دوم، تشكر از ملت ايران است؛ وفادارى كردند، جوانمردى به‌خرج دادند، گذشت كردند، ايثار كردند، شجاعت نشان دادند، بصيرت به‌خرج دادند؛ حضور دائمى خود را در طول اين سى و سه سال آنچنان حفظ كردند كه اين نهال با همه‌ى خطرها، با همه‌ى مشكلات، روزبه‌روز تنومندتر شد، بارورتر شد، بالنده‌تر شد. امروز مثل همان شجره‌ى طيبه‌اى كه «اصلها ثابت و فرعها فى السّماء»،(1) در زمين زندگى بشريت ريشه دوانده است و ثمرات و آثار آن به‌طور متواتر نائل و واصل ميشود.

 امسال بخصوص دهه‌ى فجر ما حال و هواى ديگرى دارد. امسال در فضاى انقلابهاى پيروز اين منطقه، چه در تونس، چه در مصر، چه در ليبى، حركت انقلابى مردم به نتيجه رسيد، كارهاى بزرگى انجام گرفت؛ اين براى ما ملت ايران مژده‌ى بزرگى است، حادثه‌ى شيرين و مباركى است. امسال ما دهه‌ى فجر و بيست و دوى بهمن را در يك چنين فضائى برگزار ميكنيم. بايد گفت ملت ايران با پيروزى اين انقلابها، به‌طور نسبى از غربت در آمد؛ كه حالا امروز من ان‌شاءاللَّه يك مختصرى در اين زمينه عرض خواهم كرد.

 در اين خطبه، سه سرفصل را براى برادران و خواهران عزيز نمازگزار و براى ملت ايران مطرح ميكنم؛ در خطبه‌ى دوم با برادران عرب بيشتر سخن خواهم گفت. اين سه مطلب، يكى درباره‌ى انقلاب خود ماست؛ مسيرى كه در اين سه دهه طى كرديم، دستاوردهائى كه داشتيم، و آينده‌اى كه در انتظار ماست. مطلب دوم، نگاهى به مسائل منطقه و مسائل جهان است. مطلب سوم هم دو سه نكته‌ى كوتاه در باب انتخاباتِ پيش رو است.

 درباره‌ى مطلب اول، كتابها حرف وجود دارد براى گفتن. آنچه كه من به عنوان خطوط اساسى انقلابمان عرض ميكنم، فقط يك دو سه جمله است، كه شرح و تفصيل آن بسيار طولانى و مفصل است. اين خصوصيات در انقلاب ما وجود داشت. انقلاب ما رژيم ضد اسلام را از بين برد، رژيم اسلامى بر سر كار آورد؛ رژيم ديكتاتور و مستبد را از بين برد، رژيم مردم‌سالار به جاى آن نشاند؛ وابستگى‌اى كه كشور ما در طول سالهاى متمادى گرفتار آن بود و در دوران پهلوى‌ها به فجيع‌ترين و فضيح‌ترين وضع خود رسيده بود، از بين برد و استقلال همه‌جانبه را به ملت ما داد؛ اختناق نفسگيرى كه بر ملت ما حاكم بود، از بين برد، آزادى به اين ملت داد - آراء خودشان را، حرفهاى خودشان را بتوانند آزادانه ابراز كنند؛ فضا، فضاى آزادى شد - تحقيرشدگى تاريخىِ ملت ما را از بين برد، عزت ملى داد. ده‌ها سال ملت ما تحقير شد. اين ملت بزرگ، با اين سابقه‌ى تاريخى، با اين مواريث عظيم فرهنگى و علمى و تاريخى، در مقابل حكام زورگو و فاسد، و پشت سر آنها در مقابل مستعمران و سلطه‌گران بين‌المللى تحقير شد. انقلاب ما اين را از بين برد، تبديل كرد به عزت ملى. امروز ملت ايران احساس عزت ميكنند، احساس تشخص ميكنند. انقلاب، ضعف نفس و خودكم‌بينى را در ملت ما از بين برد؛ به جاى آن، اعتماد به نفس ملى را به ملت داد. ما خودكم‌بينى داشتيم؛ فكر ميكرديم نه كار علمى از ما برمى‌آيد، نه كار سياسى از ما برمى‌آيد، نه كار عظيم نظامى از ما برمى‌آيد. ما فكر ميكرديم يك ملت ضعيفى هستيم؛ اين را به ما تلقين كرده بودند، تزريق كرده بودند. انقلاب اين را از ملت گرفت، به جاى آن، اعتماد به نفس ملى به ما داد. ما امروز در همه‌ى ميدانها اعتماد به نفس داريم؛ ميدانيم كه ميتوانيم، و دنبال اين توانستن حركت ميكنيم، و همه جا هم بحمداللّه به مقاصدمان ميرسيم.

 ملت ما از مسائل سياسى منزوى بود، روگردان بود، حوادث كشور را مورد توجه قرار نميداد. انقلاب اين حالت را از ملت ما گرفت، ما را تبديل كرد به يك ملت آگاه و سياسى. امروز نوجوانهاى ما هم در دورترين نقاط كشور تحليل سياسى ميكنند، حوادث سياسى را درك ميكنند، روى هر مسئله‌اى تحليل ميگذارند. قبل از انقلاب اينجور نبود. سياست‌گرائى و سياست‌فهمى مخصوص يك عده‌ى انگشت‌شمار در اين كشور بود. مردم عموماً دور از حوادث كشور بودند؛ دولتها مى‌آمدند و ميرفتند، قراردادهاى بين‌المللى بسته ميشد، كارهاى بزرگ در دنيا انجام ميگرفت، ملت خبر هم نميشد. اينها خطوط اصلى اين انقلاب است كه اين حوادث را در اين كشور به وجود آورد. اين اصول، نهادينه شده است؛ تثبيت شده است. اين تحولات، سطحى نيست؛ مقطعى نيست. شعارهاى انقلاب، امروز همان شعارهاى روز اول است؛ كه اين نشان‌دهنده‌ى سلامت انقلاب است. شعارها مثل انگشت اشاره‌اى هستند كه به هدفها اشاره ميكنند، هدفها را ترسيم ميكنند. وقتى شعارها تثبيت‌شده در يك نظامى، در يك انقلابى باقى ماند، معنايش اين است كه هدفها در اين نظام به شكل اول است؛ هدفها تغيير پيدا نكرده است؛ دست‌اندركاران و مردم از صراط مستقيم و هدفهاى اصلى منحرف نشده‌اند. امروز شعارهاى ملت ايران، همان شعارهاى اول انقلاب است.

 خب، در اين دوره، در اين سى و چند سال، زندگى ما تحت تأثير همين خطوط اساسى قرار گرفته است. ما پيشرفتهائى داشتيم، ضعفها و نقصهائى هم داشتيم. پيشرفتهامان را بايد بشناسيم، ضعفهامان را هم بايد بشناسيم. اگر ضعفهاى خودمان را پنهان كنيم، نشناسيم، تجاهل كنيم، اين ضعفها خواهد ماند، نهادينه خواهد شد؛ برطرف نخواهد شد. همه‌ى نقاط قوّت و ضعف را بايد بدانيم.

 نقاط مثبت و منفى هر دو هست، افت و خيز هست، اما حركت ادامه داشته است؛ اين مهم است. جوانهاى عزيز ما بدانند؛ در طول اين سى و دو سه سال مواردى شده است كه ما ضعف نشان داديم، اين حركت افت و خيز داشته است. هميشه يك جور نبوده است؛ گاهى سرعت و شتاب، گاهى كمتر، اما حركت هرگز متوقف نشده است و ما در همان جهت اصلى پيش رفتيم؛ كه امروز محصول آن را داريم مشاهده ميكنيم.

 من چند تا از نقاط قوّتى را كه در اين مدت داشته‌ايم، عرض كنم، چند تا هم از نقاط ضعف را عرض كنم. مهمترين نقطه‌ى قوّت ما در اين سى و دو سه سال عبارت است از غلبه‌ى بر چالشها؛ اين خيلى مهم است. ما يك ملتى نبوديم كه سرمان را پائين بيندازيم، راهمان را برويم، كسى به ما كارى نداشته باشد؛ نه، از روز اول قدرتهاى مجهز جهانى، مسلطين جهانى با ما كار داشتند؛ بناى بر اذيت گذاشتند، بناى بر مانع‌تراشى گذاشتند: عليه ما جنگ تحميل كردند، صدام را به جان ما انداختند، هشت سال ما را گرفتار كردند، تروريست آوردند، تحريم كردند. ما تا امروز بر همه‌ى اين چالشها غلبه پيدا كرده‌ايم؛ يعنى هيچكدام از اين چالشها نتوانسته است ملت ما و انقلاب ما را پشيمان كند، به زانو دربياورد؛ ما بحمداللّه راهمان را با قامت استوار ادامه داده‌ايم. اين مهمترين نقطه‌ى قوّت ماست.

 يك نقطه‌ى قوّت ديگر در اين مدت، گسترش خدمات به ملت است، كماً و كيفاً. اين خدمات نه با گذشته‌ى نزديك قبل از انقلاب، بلكه با گذشته‌هاى دوردست هم قابل مقايسه نيست. خدمات عظيمى كه در سراسر كشور گسترش پيدا كرده است، هم كيفيتهاى اين خدمات بالاست، خدمات درجه‌ى اول است - مادى و معنوى - هم كميت و گسترش آنها زياد است. اين يك نقطه‌ى قوّت مهمى است.

 نقطه‌ى قوّت ديگر، پيشرفت علمى است. عزيزان من! اين پيشرفت علمى را دست‌كم نگيريد. اين پيشرفتها خيلى مهم است. علم، پايه‌ى پيشرفت همه‌جانبه‌ى يك كشور است. اين حديث را من يك وقتى خواندم: «العلم سلطان»؛(2) علم، اقتدار است. هر كس اين اقتدار را داشته باشد، ميتواند به همه‌ى مقاصد خود دست پيدا كند. اين مستكبران جهانى به بركت علمى كه به آن دست پيدا كردند، توانستند به همه‌ى دنيا زور بگويند. البته ما هرگز زور نخواهيم گفت، اما علم براى ما به عنوان يك پيشرفت حتماً لازم است.

 پيشرفتهاى علمى ما در اين مدت سى و چند سال، پيشرفتهاى حيرت‌آورى است. حالا فناورى هسته‌اى تصادفاً معروف شده است و همه توجه دارند - هم در كشور، هم در دنيا - ليكن فقط اين نيست؛ فناورى هسته‌اى هست، علوم هوافضا هست، علوم پزشكى هست - خوشبختانه امروز كشور ما حائز رشته‌هاى بسيار مهم و دست‌نيافتنى پزشكى است و كارهاى بزرگ پزشكى در اين كشور انجام ميگيرد - زيست‌فناورى هست، نانوفناورى كه از علوم جديد و دانشهاى نوى دنياست، هست؛ سلولهاى بنيادى كه يكى از بزرگترين كارها در عرصه‌ى علم است، هست؛ شبيه‌سازى، ساخت ابررايانه‌ها، فناورى انرژى‌هاى نو، راديوداروهاى مهم و داروهاى ضد سرطان هست؛ و اين فهرست ادامه دارد.

 اينهائى كه من عرض ميكنم، رجزخوانى نيست؛ اين گواهىِ مراكز علمى معتبر دنياست. آنها ميگويند سريع‌ترين رشد علمى در همه‌ى دنيا در اين سالها، در ايران اتفاق افتاده است. اين گزارش سال 2011 است كه ميگويد سريع‌ترين رشد علمى در همه‌ى دنيا در ايران اتفاق افتاده است. طبق گزارشى كه مراكز علمى معتبر دنيا داده‌اند، رتبه‌ى علمى اول منطقه، ايران است. ما اين رتبه‌ى اول علمى را براى سال 1404 در نظر گرفتيم؛ هنوز چهارده سال باقى است. همين سال ميلادىِ گذشته گفتند ايران از لحاظ رتبه‌ى علمى در منطقه اول است، در دنيا هفدهم. در سطح دنيا رتبه‌ى علمى كشور ما هفدهم است؛ اينها خيلى مهم است. پس يكى از نقاط قوّت ما، پيشرفت علمى است.

 يكى ديگر از نقاط قوّت ما، پيشرفتهاى كشور در ايجاد زيرساختهاى فنى و مهندسى و صنعتى است؛ كه هر وقت بينندگان خارجى آمدند ديدند و بازديد كردند، آنها را به تحسين وادار كرده است. اين كارهاى عظيمى كه در زمينه‌ى ارتباطات، راه‌ها، ارتباطات مخابراتى و زيرساختهاى گوناگون فنى و مهندسى و صنعتى و امثال اينها انجام گرفته است، يك داستان جداگانه است. من واقعاً متأسف ميشوم وقتى مى‌بينم اين گزارشهاى روشن و خوب، آنچنان كه بايد و شايد، به مردم داده نميشود كه مردم خوشحال بشوند؛ بفهمند در كشور چه اتفاقى دارد مى‌افتد.

 يكى ديگر از نقاط قوّت ما در اين مدت، انتقال ارزشهاى انقلاب به نسل دوم و سوم بود. امروز شما جوانها را نگاه ميكنيد، مى‌بينيد اين ارزشها را دريافت كرده‌اند. همين شهيد عزيز اخير ما، مصطفى احمدى روشن - شهيدى كه شهادتش دل ما را سوزاند - يا آن شهيد جوان قبلى، شهيد رضائى‌نژاد، كه اوائل امسال به شهادت رسيد، اينها دو تا جوان، دانشمند، سى و دو سه ساله بودند؛ امام را درك نكردند، جنگ را درك نكردند، دوران انقلاب را درك نكردند، اما اينجور با شجاعت، با شهامت درس ميخوانند، تحصيلات ميكنند، مقامات عالى را طى ميكنند؛ ميدانند و ميفهمند هم كه مورد تهديدند، اما ميروند؛ اين خيلى مهم است، اين ارزش است؛ اين ارزشهاى انقلاب است در نسل سوم. احمدى روشن و رضائى‌نژاد و امثال اينها نسل سوم انقلابند. همين حركت عظيم اين جوانها كه بعد از شهادت احمدى روشن اعلام كردند ما حاضريم بيائيم كار كنيم، خيلى مهم است؛ اينها را نبايد دست‌كم گرفت. يكى از نقاط قوّت و مثبت ما همين است كه اين ارزشها به نسلهاى دوم و سوم منتقل شد. البته ريزش داشته‌ايم، توبه‌كار از انقلاب و پشيمان از انقلاب داشته‌ايم، اما رويشهاى ما بيشتر از ريزشهاى ما بوده است. نيروهاى فرسوده ريزش پيدا كردند، اما نيروهاى جوان و باطراوت بالا آمدند و رويش پيدا كردند.

 يكى ديگر از نقاط مثبت ما در اين مدت، ارتقاء جهش‌وار در اثرگذارى در مسائل عمده‌ى منطقه و مسائل جهان است. امروز نظام جمهورى اسلامى، يك كشور اثرگذار است؛ «آرى» و «نه» او در مسائل منطقه، حتّى در مسائل جهانى اثر ميگذارد؛ اين براى كشور خيلى مهم است.

 يكى ديگر از نقاط قوّت ما، بنيه‌ى قوى و ساخت محكم كشور و نظام در مواجهه‌ى با دشمنى‌هاست. ما در مقابل دشمنى‌ها مضطرب نميشويم، نگران نميشويم، دغدغه پيدا نميكنيم. بنيه‌ى نظام و بنيه‌ى كشور، بنيه‌ى مستحكمى است.

 يكى ديگر از نقاط قوّت ما، ارتقاء كمّى و كيفى مراكز علمى ماست؛ يعنى دانشگاه‌ها و حوزه‌هاى علميه. هم حوزه‌هاى علميه‌ى ما از لحاظ كمّى و از لحاظ كيفى ارتقاء پيدا كرده است، هم دانشگاه‌هاى ما. اينها نقاط قوّت ماست، و هر كدام از اينها شرحهاى طولانى ميطلبد، آمارهائى دنبالش هست، و غير از اينها هم نقاط قوّت زيادى داريم.

 من اين جمله را در ادامه‌ى نقاط قوّت عرض بكنم كه ملت ايران توجه داشته باشند همه‌ى اين پيشرفتهاى علمى و اجتماعى و فنى در شرائط تحريم اتفاق افتاده است؛ اين خيلى مهم است. دروازه‌هاى علم را، دروازه‌هاى فناورى را بر روى ما بستند، راه‌ها را مسدود كردند، محصولات مورد نياز ما را به ما نفروختند و ما اينجور پيشرفت كرديم. اين اتفاقها در شرائط تحريم افتاده است؛ اين است كه اميدها افزايش پيدا ميكند.

 ما البته ضعفهائى هم داريم؛ اين ضعفها را بايستى از بين ببريم. من بعد برميگردم به اين مسئله‌ى تحريم و شرائطى كه تحميل شده است و يك جمله‌اى عرض خواهم كرد. ضعفهاى ما خطرهائى است كه در سر راه ماست و در اين مدت وجود داشته است و بايد بعدها جلوى اينها را بگيريم. اولين ضعف ما گرايش به دنياطلبى بود كه گريبان بعضى از ماها را گرفت. بعضى از ما مسئولين دچار دنياطلبى شديم، دچار ماديگرائى شديم؛ براى ما ثروت، تجمل، آرايش، تشريفات و اشرافيگرى يواش يواش از قبح افتاد. وقتى ما اينجور شديم، اين سرريز ميشود به مردم. ميل به اشرافيگرى، ميل به تجمل، ميل به جمع ثروت و استفاده‌ى از ثروت به شكل نامشروع و نامطلوب، به طور طبيعى در خيلى از انسانها هست. وقتى ما خودمان را رها كرديم، ول كرديم، دچار شديم، اين سرريز ميشود به مردم؛ در مردم هم اين مسئله پيدا ميشود.

 ما امروز متأسفانه دچار اسراف و مصرف‌زدگى هستيم. من بارها اين را عرض كرده‌ام، باز هم عرض ميكنم؛ اين خطر است در راه ما. مصرف‌زدگى را بايد كم كنيم، حرص به متاع و كالاى دنيا را بايد كم كنيم. تا يك شايعه‌اى درست ميشود كه فلان چيز كم است، مردم هجوم مى‌آورند براى اينكه بيشتر آن را جمع كنند، كه نبادا دچار كمبود آن شوند؛ در حالى كه آن شى‌ء ممكن است جزو چيزهاى لازم زندگى هم نباشد. خب، اگر آن جنس كم هم نيست، همين هجوم مردم آن را كم ميكند. ما به اين مسئله توجه نميكنيم. اين يكى از ضعفهاى ماست؛ ما اين ضعف را بايد برطرف كنيم.

 يكى ديگر از ضعفهاى ما اين است كه ما به موازات علم، به موازات پيشرفتهاى علمى، پيشرفت اخلاقى و تزكيه‌ى اخلاقى و نفسى پيدا نكرده‌ايم؛ اين عقب‌ماندگى است. البته امروز در مقايسه‌ى با قبل از انقلاب، بمراتب و مراتب بهتر است - در اين هيچ شكى نيست - اما بايد پيشرفت ميكرديم. در علم پيشرفت كرديم، در سياست پيشرفت كرديم؛ بايد در معنويت و در تزكيه‌ى نفس هم پيشرفت ميكرديم. در قرآن هر جا تزكيه و تعليم از زبان پروردگار است، تزكيه مقدم است بر تعليم؛ آن هم تعليم كتاب و حكمت - «يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة»(3) - فقط يك جا از زبان حضرت ابراهيم، تعليم مقدم است. بنابراين ما از تزكيه‌ى اخلاقى و نفسى غفلت كرديم.

 در عدالت اجتماعى هنوز به نقطه‌ى مورد نظر اسلام - كه آرزوى خود ما بوده است - نرسيده‌ايم؛ اين هم از نقطه‌ضعفهاى ماست. اين ضعفها را بايستى جبران كنيم. اينها ضعفهائى است كه نميشود از آنها گذشت. هم مسئولين، هم آحاد مردم بايد احساس كنند وظيفه دارند اين ضعفها را برطرف كنند. ان‌شاءاللّه بايد از خداى متعال كمك بخواهيم و اين ضعفها را برطرف كنيم. و البته ميشود برطرف كرد؛ اينها بدون ترديد برطرف‌كردنى است.

 خب، به نظر من كارهائى كه بايد انجام بگيرد براى اينكه اين ضعفها برطرف شود، در درجه‌ى اول اين نگاه به آينده است؛ در درجه‌ى اول مسئوليت‌پذيرى ماهاست. همه‌ى ما بايد احساس مسئوليت كنيم؛ بخصوص مسئولين كشور و خدمتگزاران مردم بايد احساس مسئوليت كنند. تقصيرها را گردن هم نيندازيم. اينجور نباشد كه اگر يك جا يك نقصى پيدا شد، مجلس بگويد تقصير دولت است، دولت بگويد تقصير مجلس است، آن يكى بگويد تقصير قوه‌ى قضائيه است؛ نه، حدود مشخص است. قانون اساسى خطوط را مشخص كرده است. وظائف همه معلوم است. رهبرى مسئوليت دارد، دولت مسئوليت دارد، مجلس مسئوليت دارد، قوه‌ى قضائيه مسئوليت دارد، نيروهاى نظامى مسئوليت دارند، دستگاه‌هاى اجرائى هر كدام مسئوليتهائى دارند؛ به گردن هم نيندازيم. اشكالى به وجود مى‌آيد، متوجه رهبرى است؛ رهبرى متواضعانه قبول كند كه اين اشكال متوجه اوست و سعى كند آن را برطرف كند. اين يكى از اساسى‌ترين كارهاست.

 كار اصلى ديگر اين است كه از ارزشهاى اصولى نبايد غافل شد. سرگرم مسائل فرعى و فروع نشويم، از اصول غافل بمانيم. اين هم شرح مفصلى دارد.

 حفظ اتحاد و همدلى، يكى ديگر از وظائف ماست. بارها عرض كرده‌ايم كه بين مسئولين بايد اتحاد و همدلى باشد. سه قوه و ديگران بايد با هم همدل باشند، همگام باشند، همدست باشند؛ ولو يك جاهائى اختلاف نظرهائى دارند. اختلاف نظر اشكالى ندارد؛ اما بايستى در جهتگيرى‌هاى نظام و كشور و انقلاب پشت به پشت يكديگر بدهند، دست يكديگر را محكم بفشرند و به پيش بروند؛ هم اينها، هم مردم با هم، هم مردم با مسئولين. اين اتحاد و همدلى، علاج قطعى بسيارى از مشكلاتى است كه در كشور وجود دارد.

 يكى از كارهاى اصلى كه بايد انجام بدهيم و همه بايد به آن توجه داشته باشيم، اين است كه فريب لبخند دشمن و وعده‌هاى دروغ جبهه‌ى دشمن را نخوريم. در اين سى سال، تجربه هم پيدا كرده‌ايم. گاهى به روى ما لبخند زدند. اوائل گاهى بعضى از ما باور ميكرديم. يواش يواش فهميديم پشت صحنه چيست. فريب لبخند دشمن را، فريب وعده‌هاى دروغ دشمن را نخوريم. جبهه‌ى قدرت مادى‌اى كه امروز بر دنيا مسلط است، راحت عهد ميشكند. بدون هيچ دغدغه‌اى عهدشكنى ميكنند، زير قولشان ميزنند، زير حرفشان ميزنند، نه از خدا خجالت ميكشند، نه از خلق خجالت ميكشند، نه از طرف مذاكره خجالت ميكشند؛ راحت دروغ ميگويند! من نمونه‌هاى زنده دارم - كه حالا در اينجا جاى بحثش نيست؛ شايد آن وقتى كه لازم باشد، عرض بكنم - همين اظهاراتى كه آمريكائى‌ها كردند، رئيس جمهور آمريكا كرد؛ نامه‌اى كه به ما نوشت، جوابى كه ما داديم؛ بعد عكس‌العمل و اقدامى كه آنها با مضمون آن نامه‌ها كردند. اينها يك روزى در اختيار افكار عمومى دنيا - آن وقتى كه لازم باشد - قرار خواهد گرفت؛ خواهند ديد كه اينها چه جورى‌اند، حرفشان چقدر اهميت و ارزش دارد، وعده‌شان چقدر ارزش دارد. بنابراين يكى از كارهاى اساسى ما اين است كه فريب لبخند و وعده‌ى دروغ اينها را نخوريم.

 يكى هم پرهيز از تنبلى و كم‌كارى است. كسالت، كم‌كارى و تنبلى، يك انسان را، يك خانواده را، يك كشور و يك ملت را تباه ميكند. همه بايد كار كنند؛ كار جهادى. اين كه ما امسال گفتيم جهاد اقتصادى، يعنى تحرك اقتصادى بايد جهادگونه باشد. خب، اين راجع به مسائل انقلاب. حرف زياد است، اما وقت كم است؛ به آن مسائل بعدى هم بايد برسم.

 اما مسائل منطقه و جهان. در اين يك سالى كه بين دهه‌ى فجر گذشته و امسال هست، ملتهاى منطقه در به زير كشيدن چهار طاغوت موفق شدند؛ اين خيلى مهم است. براى اينكه يك ملتى يكى از اين طاغوتها را به زير بكشد، تلاشهاى زيادى لازم است. در اين سالى كه فاصله‌ى بين آن دهه‌ى فجر و اين دهه‌ى فجر است، چهار طاغوت خطرناكِ خبيثِ اين منطقه به زير كشيده شدند؛ اين خيلى حادثه‌ى مهمى است.

 يك حادثه‌ى مهم ديگر اين است كه در تونس و مصر، مردم به اسلام رأى دادند. در مصر حدود هفتاد و پنج درصدِ مردم رفتند پاى صندوقهاى رأى و به گروه‌هاى اسلامى رأى دادند؛ در تونس هم شبيه همين؛ اينها خيلى مهم است. اين معنايش اين است كه همه‌ى تلاشى كه آمريكائى‌ها و غربى‌ها و دستگاه‌هاى تبليغاتى و هاليوود و غيره و غيره از لج جمهورى اسلامى در اين سالها انجام دادند براى اينكه اسلام‌هراسى كنند و حكومت اسلامى هراسى كنند، نقش بر آب شده است؛ مردم طرفدار اسلامند.

 يكى از آثار اين حركتها، ضعف و انزواى رژيم صهيونيستى است؛ كه اين هم خيلى مهم است. چون رژيم صهيونيستى در اين منطقه حقيقتاً غده‌ى سرطانى است و بايد قطع بشود و قطع خواهد شد، بنابراين بر اثر اين حركتها دچار ضعف و انزواى بيشتر از هميشه شد. جوانان فلسطينى نشاط پيدا كردند، اميد پيدا كردند، به مبارزات خودشان و آينده‌ى خودشان اميدوار شدند. ملتها اميدوار شدند.

 البته در بين اين ملتها، ملت بحرين از همه مظلوم‌ترند؛ چون متأسفانه مورد سكوت و بايكوت همه‌ى رسانه‌هاى دنيا قرار دارند. در هيچ منطق انسانى و جهانى، درخواست آنها مردود نيست، بلكه درخواست بحقى است، ليكن مظلوم واقع شده‌اند؛ بكلى اينها را از دائره‌ى تبليغ و ترويج خارج كرده‌اند، بلكه عليه آنها مرتباً تبليغ ميكنند. البته اثر هم ندارد. آن ملت هم به توفيق الهى پيروز خواهد شد.

 من همين جا به اين مناسبت، اين جمله را عرض بكنم: حكام بحرين ادعا كردند كه ايران در قضاياى بحرين دخالت ميكند. اين دروغ است. نه، ما دخالت نميكنيم. ما آنجائى كه دخالت كنيم، صريح ميگوئيم. ما در قضاياى ضديت با اسرائيل دخالت كرديم؛ نتيجه‌اش هم پيروزى جنگ سى و سه روزه و پيروزى جنگ بيست و دو روزه بود. بعد از اين هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژيم صهيونيستى مبارزه كند، مقابله كند، ما پشت سرش هستيم و كمكش ميكنيم و هيچ ابائى هم از گفتن اين حرف نداريم. اين حقيقت و واقعيت است. اما اينكه حالا حاكم جزيره‌ى بحرين بيايد بگويد ايران در قضاياى بحرين دخالت ميكند، نه، اين حرف درستى نيست؛ حرف خلاف واقعى است. ما اگر در بحرين دخالت ميكرديم، اوضاع در بحرين جور ديگرى ميشد!

 در جهان هم اوضاع، اوضاع غريبى است. آمريكا دچار ضعف شده است - هم ضعف اقتصادى و مالى، هم ضعف سياسى - اين هم يك واقعيتى است. آمريكا در سياست خاورميانه‌اى خودش شكست خورد، در قضيه‌ى فلسطين شكست خورد، در قضيه‌ى عراق شكست خورد. آمريكائى‌ها ميخواستند عراق را مستقيماً خودشان اداره كنند، نتوانستند - ملت عراق ايستاد و نگذاشت - خواستند دولتى دست‌نشانده بياورند، نتوانستند؛ خواستند با كاپيتولاسيون بمانند، دولت و ملت عراق اجازه ندادند. امروز دولت عراق يك دولت مردمى است، ملت عراق يك ملت زنده و بيدار است؛ و همين موجب شد كه آمريكائى‌ها بدون هيچ دستاوردى، آنچه كه ميخواستند، نشد، از عراق خارج بشوند. البته دخالتهاى نفتى دارند، دخالتهاى امنيتى دارند؛ كه لابد ملت و دولت عراق ان‌شاءاللَّه در آينده براى آن هم فكرى خواهند كرد.

 در قضاياى داخلى هم - كه آمريكائى‌ها سعى ميكنند اين را پنهان كنند - آمريكا دچار ضعف است. نميخواهند اقرار كنند كه دچار ضعفند. اوباما در سخنرانى چند روز پيش در كنگره، كمترين اشاره‌اى به اين نكرد كه ملت آمريكا بيش از چهار ماه است كه توى خيابانهايند! توى اين هواى سرد، در سرتاسر آمريكا، در ايالتهاى مختلف، اين همه مردم بيايند توى خيابانها بايستند، در مقابل فشار پليس و ضربه‌هاى سخت پليس ايستادگى كنند، اين قابل اشاره كردن نبود؟! اصلاً اشاره‌اى نكردند. ميخواهند پنهان كنند. اين هم حقوق بشرشان است. اروپا هم همين جور است. اروپا هم دچار ضعف است. غير از مسائل اقتصادى و مالى و پولى - كه اينها ضعفهاى عجيبى است و مردم را خشمگين كرده است - از لحاظ سياسى هم اروپا امروز دچار ضعف است.

 من براى شما يك مثال بزنم. دولت فرانسه در دوران ژنرال دوگل كه رئيس جمهور فرانسه بود، اجازه نداد كه انگليس وارد اتحاديه‌ى اروپا بشود. چرا؟ گفتند انگليس وابسته‌ى به آمريكاست؛ نوع ارتباطات انگليس و آمريكا، اتحاديه‌ى اروپا را از استقلال مى‌اندازد. دوگل نگذاشت كه انگليس وارد اتحاديه‌ى اروپا شود، به خاطر ارتباط و اتصال و وابستگى به آمريكا. اين مربوط به آن روز فرانسه است. اين آقائى كه امروز در فرانسه سر كار است، حرفهاى آمريكا را رله ميكند؛ همان حرفهائى را كه آنها ميخواهند، آنچه كه در دل آنهاست، تكرار ميكند؛ شده تابع محض! خب، اين ضعف است. كار اروپا به اينجا رسيده است. اين فرانسه است؛ كشورهاى ديگر اروپائى هم به طريق اولى‌ همين طورند. اين ضعف اين دستگاه‌هاست.

 امروز غربى‌ها در مسائل اقتصادى دچار ضعفند، در مسائل سياسى دچار ضعفند، در تصميمات بين‌المللى دچار ضعفند؛ از جمله همين تصميم به تحريم ما. اينها خواستند در واقع جمهورى اسلامى را، ملت ايران را به خاطر اسلام مجازات كنند. تهديد كردند: تحريمهاى فلج‌كننده، تحريمهاى دردآور! هى گفتند، گفتند. اين تحريمها از دو جهت به نفع ماست: اولاً وقتى ما تحريم بشويم، به استعداد و ظرفيت داخلى رو مى‌آوريم، از داخل رشد ميكنيم؛ همچنان كه در اين سى سال اين مسئله اتفاق افتاده است. اگر در زمينه‌ى سلاح تحريم نميشديم، امروز اين پيشرفتهاى عجيب را نداشتيم؛ اگر در قضيه‌ى اتمى، اينها نيروگاه بوشهر را خودشان ساخته بودند، ما در غنى‌سازى پيشرفت نميكرديم؛ اگر درهاى علم را به روى ما نبسته بودند، ما در سلولهاى بنيادى و هوافضا و فرستادن ماهواره به آسمان، به اينجاها نميرسيديم. پس هرچه ما را تحريم ميكنند، ما به ظرفيت داخلى خودمان متوجه ميشويم و رو مى‌آوريم و اين ظرفيت و استعداد روزبه‌روز مثل چشمه‌ى جوشانى شكوفا ميشود. پس اين تحريم به نفع ماست.

 جهت دومى كه اين تحريمها به نفع ماست، اين است كه اينها همين طور مرتباً در تبليغاتشان ميگويند ما اين تحريمها را ميخواهيم بر ايران اعمال كنيم تا ايران را وادار به عقب‌نشينى كنيم؛ حالا مثلاً در قضيه‌ى هسته‌اى. پس همه‌ى دنيا فهميدند كه اين تحريمها براى فشار بر ايران، براى عقب‌نشينى در قضيه‌ى هسته‌اى و قضاياى ديگر است. خب، وقتى ما عقب‌نشينى نكرديم، چه اتفاقى مى‌افتد؟ اين تحريمها براى اين است كه ايران را وادار به عقب‌نشينى كنند، ايران هم كه عقب‌نشينى نخواهد كرد؛ نتيجه اين ميشود كه هيبت غرب و هيبت تهديدهاى غرب در چشم اين ملتهاى منطقه كه قيام كردند، ميشكند و عزت ملت ايران و قدرت ملت ايران در چشم اينها زياد ميشود؛ و اين به نفع ماست. بنابراين، اين تحريمها براى ضربه زدن به ماست، اما از اين دو جهتى كه عرض كردم، در واقع خدمت به ماست.

 اين وضع اروپاست. اروپا دچار مشكلات لاينحل اقتصادى است. مردم در اروپا خشمگينند، به مسائل اقتصادى معترضند. من قبلاً هم اين را گفته‌ام؛ آن روزى كه ملتهاى اروپا بدانند كه اين وضعيت ضعفى كه دچارش شده‌اند، به خاطر دخالت آمريكا و دخالت شبكه‌ى صهيونيستى جهانى است، اين اعتراضهاى به خاطر اهداف اقتصادى، تبديل خواهد شد به يك نهضت عظيم اجتماعى؛ آن وقت است كه ديگر بايد منتظر دنياى جديدى بود و دنياى جديدى به وجود خواهد آمد.

 يك جمله هم راجع به اين تهديدهاى آمريكا عرض بكنيم. مرتباً تهديد ميكنند؛ تهديد به اين زبان: همه‌ى گزينه‌ها روى ميز است! يعنى حتّى گزينه‌ى جنگ. اين، تهديد به جنگ است با اين زبان. خب، اين تهديد به جنگ، به ضرر آمريكاست؛ خود جنگ، ده برابر به ضرر آمريكاست. چرا اين تهديدها به ضرر آمريكاست؟ به خاطر اينكه خود اين تهديدها نشان‌دهنده‌ى عجز آمريكا از مقابله‌ى منطقى و مقابله‌ى گفتمانى است؛ يك گفتمانى در مقابل گفتمان جمهورى اسلامى ندارند؛ نميتوانند در ميدان مقابله‌ى فكرى و منطقى، براى خودشان غلبه‌اى ايجاد كنند؛ مجبور ميشوند توسل به زور و تشبث به زور بكنند. اين معنايش اين است كه آمريكا جز زور، هيچ منطقى ندارد؛ جز خونريزى، هيچ راهى براى پيشبرد خود ندارد. اين، اعتبار آمريكا را بيش از آنچه كه تاكنون شكسته است، در چشم ملتها و در چشم ملت خودش خواهد شكست؛ اين همان چيزى است كه سرنوشت رژيمها را معين ميكند. آن رژيمى، آن نظامى كه اعتبارش در چشم مردم خودش بشكند، سرنوشتش معلوم است؛ مثل رژيم شوروى سابق. اتفاقاً بعضى از صاحب‌نظران غربى همين چند روز قبل گفتند كه امروز وضع آمريكا و غرب شبيه وضع شوروى سابق در سالهاى اواخر دهه‌ى 80 ميلادى است كه منجر به سقوط شد. يعنى وقتى يك رژيمى، يك نظامى از لحاظ گفتمان، از لحاظ منطق، در چشم مردم خودش ساقط بشود، ديگر اميدى به بقاى اين رژيم نيست. لذا هرچه تهديد كنند، به ضررشان است. البته آنها و ديگران بدانند - ميدانند هم - كه ما هم در برابر تهديد به جنگ و تهديد به تحريم نفتى، تهديدهائى داريم كه در وقت خودش، آن وقتى كه لازم باشد، ان‌شاءاللَّه اعمال خواهد شد.

 درباره‌ى انتخابات هم من چند جمله‌اى عرض بكنم. برادران و خواهران عزيز! ملت عزيز ايران! انتخابات مصونيت‌بخش به كشور است. آن چيزى كه هيبت اين ملت را حفظ ميكند، قدرت معنوى او را به رخ دشمنان ميكشاند و آنها را از تعرض منع ميكند و ميترساند، حضور مردمى است؛ كه يكى از مظاهرش همين انتخابات است، يكى از مظاهرش هم همين بيست و دوى بهمنى است كه شما در مقابل داريد. هرچه حضور پررنگ‌تر باشد، اعتبار و ارزش ملى بالاتر خواهد رفت. انتخابات هم همين جور است. هرچه صندوقهاى رأى شلوغ‌تر باشد، گسترش شركت مردم بيشتر باشد، اعتبار كشور بالا خواهد رفت، مصونيت كشور بيشتر خواهد شد. مشاركت مردم ميتواند آينده‌ى كشور را تأمين و تضمين كند. يك مجلس صالح و سالم و قوى ميتواند بر عملكرد همه‌ى دستگاه‌هاى كشور اثر بگذارد؛ بر عملكرد دولت، بر عملكرد قوه‌ى قضائيه، حتّى بر عملكرد نيروهاى مسلح ميتواند اثر بگذارد. مجلس قوى، مجلس صالح، مجلس سالم، يك چنين وضعى دارد. خب، اين مجلس را كى ميتواند تشكيل بدهد، جز مردم؟ دشمن اين را نميخواهد. الان دو سه ماه است بوقهاى تبليغاتى دشمن دارند تلاش ميكنند كه مردم را نااميد و مأيوس كنند تا در انتخابات شركت نكنند؛ بعضى هم در داخل بدون اينكه بفهمند چه كار دارند ميكنند، متأسفانه با آنها همصدا ميشوند! آنها مغرضند، اينها غافلند.

 مسائل كوچك را نبايد بزرگ كرد. نبايد القاء بحران كرد. سعى ميكنند با هزار وسيله اثبات كنند كه در ايران بحران هست. چه بحرانى؟ كدام بحران؟ كشورِ آرام، ملتِ قوى، بانشاط؛ اين همه كار از سوى دستگاه‌هاى گوناگون، از سوى آحاد مردم در اين كشور دارد انجام ميگيرد. به توفيق پروردگار، امنيت كامل برقرار است. دستگاه‌ها با همديگر همكارى داشته باشند. اگر همكارى بكنند، كارها خيلى بهتر هم خواهد شد. دشمن اين را نميخواهد.

 آنچه در انتخابات لازم است، رقابت سالم است؛ رقابتِ بدون تهمت‌زنى و بدگوئى به يكديگر است. فضاى انتخابات بايد سالم باشد. مردم اگر خودشان نامزدهاى انتخاباتى را ميشناسند، طبق تشخيص خودشان حتماً عمل كنند؛ اگر نميشناسند، از افراد بصير و متدين در گزينشهاى انتخاباتى استفاده كنند. مجريان انتخابات در اجراى درست انتخابات، دقت كامل را به كار ببرند. اينها چيزهائى است كه ميتواند يك انتخابات خوب را براى كشور به ارمغان بياورد. اين سى و دو سه انتخاباتى كه از اول انقلاب تا امروز داشتيم، خوشبختانه همه‌ى اينها سالم بوده. البته در همه‌ى اينها كسانى معترض بوده‌اند، اعتراضها رسيدگى هم شده، احياناً تخلفات بوده است، اما هرگز عدم سلامت در انتخابات وجود نداشته است. بعد از اين هم بايد همين جور باشد.

 من دو سه جمله راجع به اين مسئله‌ى صلاحيتها عرض بكنم. شوراى محترم نگهبان صلاحيتهاى افرادى را احراز ميكند، بعضى را هم احراز نميكند. من اينجا سه تا نكته عرض بكنم: نكته‌ى اول اين است كه شوراى نگهبان از لحاظ قانونى موظف است صلاحيتها را احراز كند؛ بايد تشخيص بدهد، بايد برسد به اين كه اين صلاحيت وجود دارد. البته توصيه‌ى هميشگى ما اين بوده است كه سطح صلاحيتها را آنقدر بالا نبرند كه يك عده‌ى معدودى ته آن بمانند. آنچه كه موجب صلاحيت است، يك قدرى سطح آن را باسماحت‌تر نگاه كنند.

 نكته‌ى دوم اين كه بعضى‌ها به اين نظارتهاى شوراى نگهبان و عوامل نظارتى معترضند. ممكن است اعتراضشان بجا و واقعاً درست هم باشد؛ منتها توجه كنيم كه وقتى يك مقام مسئول قانونىِ مورد اعتماد تصميمى گرفت، ما تسليم باشيم. همه‌مان بايد تبعيت كنيم. مثلاً مجلس يك قانونى را ميگذراند؛ ممكن است من به آن قانون اعتراض داشته باشم، بگويم اين قانون معيوب است؛ اما قانون است، بايد بر طبقش عمل كنم. وقتى يك مقام مسئولى كه مورد اعتماد هم هست - مثل شوراى نگهبان - تصميمى گرفت، بايستى تسليم آن شد، بايد تبعيت كرد.

 نكته‌ى سوم: اين را من اعلام ميكنم، همه‌ى افراد بدانند؛ اينهائى كه رد صلاحيت ميشوند، لزوماً آدمهاى بى‌صلاحيتى نيستند. اينجور خيال نشود كه حالا چون فلانى در انتخابات رد صلاحيت شد، پس ديگر بكلى از صلاحيت ساقط است؛ نه، طبق قانون، در انتخابات نميتواند به عنوان نامزد شركت كند، اما ممكن است مقامى كه او را رد صلاحيت كرده، اشتباه كرده باشد. ممكن است براى اين كار صلاحيت نداشته باشد، اما صلاحيتهاى فراوان ديگرى داشته باشد. اينجور نباشد كه اگر كسى رد صلاحيت شد، اين معنايش اين باشد كه او ديگر از هستى ساقط شد؛ نه، صلاحيتهاى گوناگون ديگرى وجود دارد.

 آخرين مطلب در باب انتخابات اين كه: مسئولان از توطئه‌ى دشمن در كار انتخابات غافل نشوند. آن كسانى هم كه در انتخابات رأى نمى‌آورند، مواظب باشند آن كلاهى كه بر سر رأى‌نياوردگان سال 88 رفت، بر سر آنها نرود؛ فريب نخورند. همه‌ى نامزدهاى انتخابات و همه‌ى هوادارانشان، خودشان را در مقابل توطئه‌ى احتمالى دشمن مسئول امنيت بدانند. انتخابات را متهم نكنند؛ كسى آب به آسياب دشمن نريزد؛ در تبليغات، القاء فضاى اختلاف و نااميدى نشود، تا ان‌شاءاللَّه انتخابات خوبى داشته باشيم.

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
والعصر. انّ الانسان لفى خسر.
الّا الّذين ءامنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر.


خطبه‌ى دوم‌

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
الحمد للّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين سيّما بقيّةاللّه فى الأرضين و صلّ على علىّ اميرالمؤمنين و فاطمة الزّهراء سيّدة نساءالعالمين و صلّ على الحسن و الحسين سيّدى شباب اهل الجنّة و على علىّ‌بن‌الحسين و محمّدبن‌علىّ و جعفربن‌محمّد و موسى‌بن‌جعفر و علىّ‌بن‌موسى و محمّدبن‌علىّ و علىّ‌بن‌محمّد و الحسن‌بن‌علىّ و الخلف القائم المهدىّ حججك على عبادك و امنائك فى بلادك و صلّ على ائمّة المسلمين و حماة المستضعفين و هداة المؤمنين.

 بار ديگر همه‌ى برادران و خواهران عزيز نمازگزار را دعوت ميكنم به تقواى الهى. آنچه را كه در خطبه‌ى دوم به طور معمول عرض ميكنيم، در خطبه‌ى اول به عرض شما برادران و خواهران رساندم. در اين خطبه، با معذرت از همه‌ى نمازگزاران عزيز، خطاب من به برادران عرب ماست كه دوران حساسى را ميگذرانند. خطبه را عربى خواهم خواند.

ترجمه‌ى خطبه‌ى عربى‌ [متن خطبه عربی]

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
الحمد للّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا محمّد و ءاله الطّاهرين و صحبه المنتجبين و من تبعهم باحسان الى يوم الدّين.

برادران مسلمان ما در هر جا كه باشيد! سلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته‌

ميخواهم در ماه ربيع و در آستانه‌ى ميلاد رسول خاتم(ص)، نخستين سالگرد بهار بيدارى اسلامى و برانگيختگى برادران و خواهران عرب را از مصر و تونس و ليبى تا بحرين و يمن و بعضى از سرزمينهاى اسلامى ديگر، از سوى ملت ايران و همه‌ى مسلمين جهان تبريك بگويم.

 يك سال پُرماجرا گذشت. در تونس و مصر، رأى ملتها براى نخستين‌بار محترم شمرده شد و در هر دو كشور به جريانهاى اسلامگرا تعلق گرفت. در ليبى نيز چنين خواهد شد و اين اسلامگرائى با صفاتى چون ضد صهيونيستى بودن، ضد ديكتاتورى بودن، استقلال‌طلبى، آزاديخواهى و پيشرفت‌طلبى در سايه‌ى قرآن، مسير محتوم و اراده‌ى قاطع همه‌ى ملتهاى مسلمان خواهد بود. اين موج كه سه دهه پيش سرنوشت ايران اسلامى را نيز در چنين ايامى (مصادف با 22 بهمن) رقم زد و نخستين ضربه‌ى سنگين را بر جبهه‌ى آمريكا، ناتو و صهيونيزم فرود آورد و بزرگترين ديكتاتورى سكولار و دست‌نشانده‌ى منطقه را فروپاشاند، در همين ايام و با همان سبك و همان مطالبات، كل خاورميانه‌ى اسلامى و عربى را در برگرفته است.

 اراده‌ى خداوند به بيدارى ملتها تعلق گرفته است و قرن اسلام و عصر ملتها فرا رسيده و در آينده، سرنوشت كل بشريت را تحت تأثير قرار خواهد داد. و مگر جوانان و روشنفكران در واشنگتن و لندن و مادريد و رُم و آتن، با الهام از ميدان تحرير، به خيابانها نيامدند؟

 حساسترين بخشهاى جهان اسلام را نهضت بازگشت به اسلام و اعاده عزت و هويت و رهائى فراگرفته است و همه جا شعار «اللّه اكبر» به گوش ميرسد. ملتهاى عرب، ديكتاتورهايشان را نميخواهند؛ سيطره دست‌نشاندگان و طواغيت را بر خود، ديگر تاب نمى‌آورند؛ از فقر و عقب‌ماندگى و تحقير و وابستگى به ستوه آمده‌اند؛ سكولاريزم را در سايه‌ى سوسياليزم و ليبراليزم و ناسيوناليزم قومى آزمودند و همگى را بن‌بست يافتند؛ و البته ملتهاى عرب به دنبال افراطى‌گرى، خشونت مذهبى، بازگشت به عقب، تعصبات فرقه‌اى و قشريگرى با برچسب اسلامگرائى نيز نيستند.

 انتخابات تونس و مصر و شعارها و رويكردهاى مردم يمن و بحرين و ساير سرزمينهاى عربى، علامت ميدهد كه همه ميخواهند «مسلمان معاصر» بدون افراط خشك‌سرانه و تفريط غربگرايانه باشند و با شعار «اللّه اكبر» ميخواهند مسلمانانه، با تركيب «معنويت»، «عدالت» و «عقلانيت»، و با روش «مردم‌سالارى دينى»، از پسِ تحقير و استبداد و عقب‌ماندگى و استعمار و فساد و فقر و تبعيضِ صد ساله رهائى يابند؛ و اين، درست‌ترين راه است.

 رژيمهاى عربى كه در معرض خشم مردمشان قرار گرفته‌اند، چه خصوصياتى داشته‌اند؟ دين‌ستيزى، سرسپردگى و دست‌نشاندگى غرب (آمريكا، انگليس و ...) همكارى با صهيونيستها و خيانت به فلسطين، ديكتاتورى‌هاى خانوادگى و وراثتى، فقر مردم و عقب‌ماندگى كشور در كنار ثروتهاى انبوه خانواده‌هاى حاكم، تبعيض  و بى‌عدالتى و فقدان آزادى قانونى و پاسخگوئى قانونى، از خصوصيات مشترك آنها بوده است. حتّى تظاهر به اسلام يا جمهوريت در برخى موارد نيز نتوانسته مردم را فريب دهد. اينها واضح‌ترين علائم براى شناخت ماهيت خيزش ملتهاى عرب است؛ اعم از آنها كه پيروزى‌هاى بزرگى به دست آوردند، يا آنان كه ان‌شاءاللّه به دست خواهند آورد.

 هر ادعاى ديگرى در مورد ماهيت اين جنبشها كه با شعار «اللّه اكبر» صورت گرفته، ناديده گرفتن واقعيت در جهت بهره‌بردارى‌هاى ديگر و تحميلها و انحرافات بعدى است. آينده‌ى اين انقلابها با همين اصول سنجيده خواهد شد و معيار اصالت يا انحراف انقلابها همين آرمانها خواهد بود. ضد را به ضد ميتوان شناخت و انقلابها را به ضديت با صفات رژيمهائى كه به لرزه افتاده‌اند. انقلابيون همچنان بايد مراقب هدف‌تراشى‌ها و تلاشهائى كه براى تغيير شعارها صورت ميگيرد، باشند.

 بى‌شك غرب ميكوشد انقلابها را تبديل به ضد انقلاب كرده و نهايتاً با بازسازى رژيمهاى قديمى به شيوه‌ى جديد و تخليه‌ى احساسات توده‌ها و جابه‌جائى اصول و فروع و تغيير مهره‌هاى خود و اصلاحات صورى و تصنعى و ظاهرسازى دموكراتيك، دوباره براى ده‌ها سال ديگر سيطره‌ى خود را بر جهان عرب حفظ كند.

 غرب در دهه‌هاى بيدارى اسلامى و بويژه سالهاى اخير پس از شكستهاى پياپى از ايران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطين و اينك مصر و تونس و ... كوشيده است پس از شكست تاكتيك اسلام‌ستيزى و خشونت علنى، به تاكتيك بدل‌سازى و توليد نمونه‌هاى تقلبى دست بزند، تا عمليات تروريزم ضد مردمى را به جاى «شهادت‌طلبى»، «تعصب و تحجر و خشونت» را به جاى «اسلامگرائى و جهاد»، «قوميت‌گرائى و قبيله‌بازى» را به جاى «اسلام‌خواهى و امت‌گرائى»، «غربزدگى و وابستگى اقتصادى و فرهنگى» را به جاى «پيشرفت مستقل»، سكولاريزم» را به جاى «علم‌گرائى»، «سازشكارى» را به جاى «عقلانيت»، «فساد و هرج و مرج» اخلاقى را به جاى «آزادى»، «ديكتاتورى» را به نام «نظم و امنيت»، «مصرف‌زدگى، دنياگرائى و اشرافيگرى» را به نام «توسعه و ترقى»، «فقر و عقب‌ماندگى» را به نام «معنويت‌گرائى و زهد» قلمداد كند.

 دو قطبىِ سرمايه‌دارى و كمونيزم كه جنگ بر سر قدرت و ثروت بود، پايان يافت و امروز دو قطبى ميان مستضعفين جهان به رهبرى جنبش مسلمين با مستكبران به رهبرى آمريكا و ناتو و صهيونيزم است. دو اردوگاه اصلى تشكيل شده است و اردوگاه سومى وجود ندارد.

 اين فرصت كوتاه را نميخواهم با بازخوانى گذشته و تقدير از ملتهاى عرب بگذرانم. بى‌شك همه‌ى ما و جهانيان چشم به منطقه دوخته‌ايم و ملتهاى برخاسته از جزيرةالعرب تا شمال آفريقا را تحسين ميكنيم؛ ولى اينك مايلم از امروز و فردا بگويم.

 سال گذشته در همين نماز جمعه با مردم شريف مصر، در حالى كه هنوز سايه‌ى نامبارك حسنى مبارك بر سرشان بود، سخن گفتم و امروز كه دوران جديد آغاز شده و ديكتاتور در حال محاكمه است، همه‌ى ما اميدوارانه‌تر به آينده‌ى جنبش مصر عزيز و ساير اعراب مى‌انديشيم.

 مؤلفه‌هائى كه از اطراف گوناگون در صحنه‌ى انقلابها حضور دارند، چه كسانى‌اند؟

 1) آمريكا، ناتو، رژيم صهيونيستى و متحدين و وابستگانشان در برخى رژيمهاى عربى‌

 2) ملتها و جوانان‌

 3) احزاب و فعالان سياسىِ اسلامى و غير اسلامى‌

 هر يك در چه موقعيتى و با چه اهدافى‌اند؟

 گروه اول، بازندگان اصلى در مصر و تونس و ساير نهضتها بوده و خواهند بود. مشروعيت و اينك موجوديت قطب سرمايه‌دارى و الگوى ليبرال دموكراسى غرب، حتّى در خود اروپا و آمريكا نيز با خطر اضمحلال روبه‌رو شده و در شرائطى شبيه شرائط بلوك شرق كمونيستى در دهه 80 ميلادى قرار گرفته‌اند. فروپاشى اخلاقى و  اجتماعى، بحرانهاى بى‌سابقه‌ى اقتصادى، شكستهاى بزرگ نظامى در عراق و افغانستان و لبنان و غزه، سقوط يا تزلزل اكثر ديكتاتورهاى وابسته و دست‌نشانده‌ى آنان در كشورهاى مسلمان و عربى و بويژه از دست دادن مصر، به خطر افتادن رژيم صهيونيستى از شمال و غرب و از درون به نحوى بى‌سابقه، افشاء شدن ماهيت وابسته‌ى سازمانهاى بين‌المللى و برخوردهاى گزينشى و سياسى با مسئله‌ى دموكراسى و حقوق بشر، تناقض‌گوئى و پريشان‌گوئى در موضعگيرى دوگانه در برابر مسائل ليبى، مصر، بحرين، يمن و ...

 اينها دسته‌ى اول را در بحران اعتماد جهانى و بحران تصميم‌گيرى عميقى فرو برده است و اينك بزرگترين هدفشان پس از ناتوانى از مهار و سركوب ملتها، تلاش در جهت تسلط بر اتاق فرمان انقلابها و نفوذ به درون احزاب مؤثر، حفظ حداكثرى ساختارهاى قبلى رژيمهاى فاسد و اكتفاء به رفرمهاى سطحى و نمايشى، بازسازى نيروهاى بومىِ خود در كشورهاى انقلاب كرده، تطميع، تهديد و احتمالاً در آينده، ترور و يا تلاش براى خريدن برخى افراد و گروهها در جهت متوقف ساختن يا ارتجاع در انقلابها و سرد كردن، مأيوس كردن يا درگير كردن مردم با مسائل فرعى و با يكديگر، دامن زدن به تضادهاى قومى و قبيله‌اى يا مذهبى و يا حزبى، جعل شعارهاى انحرافى در جهت تغيير ماهيت جنبشها، كنترل مستقيم يا غيرمستقيم بر ذهن و زبان انقلابيون و كشاندن آنان به درون بازى‌هاى سياسى و يا تفرقه‌اندازى ميان آنان و از طريق آنان، ميان گروههاى مردمى، تلاش براى سازش پشت پرده با برخى خواص با وعده‌هائى دروغ همچون كمك مالى و... و ده‌ها ترفند ديگر است كه به نمونه‌هائى از آنها در كنگره‌ى بين‌المللى بيدارى اسلامى در تهران قبلاً اشاره كردم.

 برخى رژيمهاى وابسته و محافظه‌كار عرب نيز در كنار آمريكا و ناتو، براى حفظ خود هم كه شده، با تمام قوا ميكوشند عقربه‌هاى زمان را متوقف كرده و انقلابهاى منطقه را به عقب برگردانده و يا به ناكجاآباد بكشانند و تنها سرمايه‌شان براى اين اثرگذارى، دلارهاى نفتى است و هدف اصلى ايشان، شكست مردم مصر، تونس، يمن، ليبى و بحرين و ... و حفظ ثبات و تضمين بقاء رژيم صهيونيستى و ضربه به جبهه‌ى مقاومت در منطقه است.

 اما گروه دوم و اصلى، ملتهايند. ملتها چه ميخواهند؟ نظرسنجى‌هاى مكرر آمريكائى‌ها در مصر و اكثر كشورهاى اسلامى، واقعيت را به آنها گفته است. از 2003 تا 2008 ميزان گرايش به مسجد و شعائر اسلامى، از جمله حجاب و پوشش زنان، بين 40% تا 75% در ملتها از مصر و اردن تا تركيه و مالزى و... افزايش يافته و ميزان نفرت از آمريكا با ميانگين 85% در كشورهاى اسلامى و عربى بالا رفته و بويژه پس از ديدن پيروزى جوانان حزب‌اللّه و حماس در جنگهاى 33 روزه و 22 روزه و شكست و خروج آمريكا بدون هيچ دستاوردى در عراق، اميد به پيروزى و آينده، در جوانان عرب مضاعف شده است.

 شخصيتهاى محبوب ميان جوانان مصر، مجاهدان ضد صهيونيستىِ مسلمان بوده‌اند. نفرت از صهيونيزم، توجه به قضيه‌ى فلسطين و عزت‌طلبى اسلامى، از شاخصهاى اصلى ملتهاست. در انتخابات اخير 75% مردم مصر به شعارهاى اسلامى رأى دادند. در تونس نيز اكثريت، همين پرچم را بالا بردند. در ليبى، اين درصد اگر بالاتر نباشد، پائين‌تر نيست. مردم از نمايندگانشان و از حكومتهاى جديد، براى آينده نيز همين‌ها را ميخواهند. مردم، مصر عزيز و محترم و آزاد را ميخواهند؛ مصرِ كمپ‌ديويد را نميخواهند، مصرِ فقير و وابسته را نميخواهند، مصرِ تحت فرمان آمريكا و متحد اسرائيل را نميخواهند، مصرِ متحجر و افراطى و نيز مصر غربگرا و لائيك و وابسته را نميخواهند. مصر آزاد، عزيز، اسلامى و مترقى، مطالبه‌ى اصلى مردم و جوانان است و به دنبال درگيرى نيستند. بدنه‌ى ارتش مصر با مردم است و كسانى در داخل و خارج مصر ميخواهند ارتش را در آينده با مردم درگير كنند و همه بايد مراقب باشند. بدنه‌ى ارتش مصر، نفوذ آمريكا و دوستان اسرائيل را برنخواهد تابيد.

 همچنين وقتى از اسلامگرائى در مصر يا تونس و ليبى سخن ميرود، اسلام رسول‌اللّه (ص) است كه در مدينه سايه‌ى رحمت و امنيت بر سر اهل ذمّه از مسيحى و يهودى گسترد. سخن از اسلام، به معنى دعوت به جنگ دينى ميان خداپرستان و يا جنگ مذهبى و فرقه‌اى ميان مسلمانان نيست. مصر، مصر مجمع تقريب مذاهب اسلامى و شيخ شلتوت است.

 مردم مصر و تونس و ليبى بدانند كه آنچه اينك دارند، هنوز يك انقلاب ناتمام است و گرچه گامهاى بلندى برداشتند، ولى ماجرا تازه آغاز شده است. مسائلى كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران و براى ما پيش آوردند و هنوز ادامه دارد و به فضل الهى در همه‌ى آنها شكست خورده‌اند و خواهند خورد، صدها برابر مشكلاتى بود كه انقلاب تا پيش از سرنگونى شاه داشت. بايد هوشيار باشيد و انقلابهايتان را گام‌به‌گام تا آخرين مراحل و در يك برنامه‌ى ميان‌مدت و بلندمدت پيش ببريد.

 رژيم طاغوتهاى مصر، اولين حكومت عربى بود كه به آرمان فلسطين خيانت كرد و راه سازش اعراب را گشود، تا آنجا كه به جز يك رژيم عربى - كه همان سوريه است - بقيه همگى فلسطين را فروختند و با صهيونيزم از درِ آشتى درآمدند. رژيم مصر، يكى از دو رژيم اصلى عربى مورد اعتماد آمريكا و اسرائيل بود و رئيس جمهور رياكار كنونى آمريكا براى ارسال پيام فريب و نفاق به مسلمانان، سفر به مصرِ حسنى مبارك را برگزيد؛ اما مردم مصر در انقلابشان نظر خود را گفتند و همه را از توهم بيرون آوردند.

 امروز مصر بايد دوباره در صف اول دفاع از آرمان فلسطين قرار گيرد و پيمان خيانت كمپ‌ديويد را زير پا بگذارد و بسوزاند. مصر انقلابى، ديگر نميتواند انرژى و گازِ رژيم رو به زوال صهيونيستى را از جيب ملت فقير و گرفتار خود بدهد.

 مخاطب سوم ما، احزاب و نخبگان سياسى در مصر و ساير كشورهاى به پا خاسته‌اند. متفكران و مبارزان اسلامى در شمال آفريقا، از مصر و تونس تا الجزائر و مغرب، و بويژه مصر، از پدران فكر بيدارى اسلامى و داعيان به وحدت و عزت امت و سپس رهائى قدس بوده‌اند. امروز شما وارثان خون هزاران شهيد و ده‌ها هزار زندان‌كشيدگان و تبعيدديدگان و شكنجه‌شدگان و مجاهدان و مبارزانى هستيد كه ظرف دهه‌هاى متوالى براى چنين روزها و پيروزى‌هائى فداكارى كردند.

 برادران و خواهرانم! مراقب اين امانت بزرگ باشيد. غرور و نيز ساده‌انگارى، دو آفت بزرگ پس از نخستين پيروزى‌هايند. شما مسئول‌ترين افراد در عرصه‌ى نظام‌سازى، حفظ دستاوردهاى مردم و حل مشكلات جنبش هستيد. قدرتهاى ضربه خورده‌ى جهان و منطقه، بى‌شك در افكار شيطانى به سر ميبرند؛ از فكر حذف و انتقام، تا طرح فريب دادن و متزلزل كردن و ترساندن و به طمع انداختن شما و سپس به نابود كردن انقلابها و پديد آوردن اوضاع - و العياذ باللّه - بدتر از گذشته مى‌انديشند. تصميمات، مواضع و اقدامات شما، ابعاد تاريخى خواهد يافت و اين دوره، «شب قدر» تاريخ كشورهاى شماست.

 به آمريكا و ناتو اعتماد نكنيد. آنان هرگز به مصالح شما و منافع ملت شما نمى‌انديشند. همچنين از آنان نترسيد. آنان پوشالى‌اند و بسرعت ضعيف‌تر نيز شده‌اند. حاكميت آنان بر جهان اسلام، صرفاً محصول ترس و جهل  ما در 150 سال گذشته بوده است. به آنان اميد نبنديد و از آنان حساب نبريد. تنها به خداى متعال اعتماد كنيد و فقط مردم خود را باور كنيد. آنان در عراق شكست خوردند و با دستهاى خالى خارج شدند؛ در افغانستان چيزى به دست نياورده‌اند؛ در لبنان از حزب‌اللّه، و در غزه از حماس شكست خوردند و اينك در مصر و تونس به دست مردم، به پائين كشيده شده‌اند. هيچ چيز طبق برنامه‌ى آنان پيش نرفته است، بت غرب نيز چون بت كمونيزم شكست و ترس ملتها ريخت. مراقب آينده باشيد كه شما را نترسانند.

 مراقب بازى‌هاى آنها باشيد. همچنين وارد بازى دلارهاى نفتىِ وابستگان و متحدان غرب در ميان اعراب نشويد، كه در آينده از اين بازى‌ها سالم بيرون نخواهيد آمد. اسرائيل رفتنى است، نبايد بماند و نخواهد ماند. شروع انحراف در نهضتهاى كنونى، تن دادن به بقاء رژيم صهيونيستى است و ادامه‌ى مذاكرات سازش و تسليم كه رژيمهاى ساقط شده آن را پايه‌گذارى كردند.

 خواست عمومى ملتهايتان بازگشت به اسلام است؛ كه البته به مفهوم «بازگشت به گذشته» نيست. اگر انقلابها باذن‌اللّه واقعى بمانند و ادامه يابند و دچار توطئه يا استحاله نگردند، مسئله‌ى اصلى شما، چگونگى نظام‌سازى، قانون‌نويسى و مديريت كشور و انقلابها خواهد بود؛ اين همان مسئله‌ى مهم تمدن‌سازىِ اسلامى مجدد در عصر جديد است.

 در اين جهاد بزرگ، كار اصلى شما اين خواهد بود كه چگونه يك تاريخِ عقب‌ماندگى و استبداد و بى‌دينى و فقر و وابستگى حاكم بر كشورهايتان را در كوتاه‌ترين زمانها ان‌شاءاللّه جبران كنيد و چگونه با رويكرد اسلامى و به شيوه‌اى مردم‌سالارانه و رعايت عقلانيت و علم، جامعه‌سازى كنيد و تهديدهاى داخلى و خارجى را يك به يك از سر بگذرانيد؛ چگونه «آزادى و حقوق اجتماعى» منهاى «ليبراليزم»، و «برابرى» منهاى «ماركسيزم»، و «نظم» منهاى «فاشيزم غرب» را نهادينه كنيد؛ چگونه تقيد خويش به شريعت مترقى اسلام را حفظ كنيد، بى‌آنكه گرفتار جمود و تحجر شويد؛ چگونه مستقل شويد، بى‌آنكه منزوى شويد؛ چگونه پيشرفت كنيد، بى‌آنكه وابسته شويد؛ چگونه مديريت علمى كنيد، بى‌آنكه سكولاريزه و محافظه‌كار شويد.

 تعريفها بايد بازخوانى و اصلاح شوند. دو الگوى «اسلام تكفيرى» و «اسلام لائيك» از سوى غرب به شما پيشنهاد شده و خواهد شد تا الگوى «اسلام اصولگراى معتدل و عقلانى» در ميان انقلابهاى منطقه تقويت نشود. كلمات را دوباره و بدقت تعريف كنيد.

 «دموكرات بودن» اگر به معناى مردمى بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلابهاست، همه دموكرات باشيد؛ و اگر به معناى افتادن به دام ليبرال دموكراسى درجه‌ى دوم و تقليدى باشد، هيچ يك دموكرات نباشيد.

 «سلفى‌گرى» اگر به معناى اصولگرائى در كتاب و سنت و وفادارى به ارزشهاى اصيل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احياء شريعت و نفى غربزدگى باشد، همگى سلفى باشيد؛ و اگر به معناى تعصب و تحجر و خشونت ميان اديان يا مذاهب اسلامى ترجمه شود، با نوگرائى و سماحت و عقلانيت - كه اركان تفكر و تمدن اسلامى‌اند - سازگار نخواهد بود و خود باعث ترويج سكولاريزم و بى‌دينى خواهد شد.

 به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاريس بدبين باشيد؛ چه از نوع لائيك و غربگرا، و چه از نوع متحجر و خشن آن. به اسلامى كه رژيم صهيونيستى را تحمل ميكند، ولى با مذاهب اسلامىِ ديگر بيرحمانه مواجه ميشود، دست آشتى به سوى آمريكا و ناتو دراز ميكند، ولى در داخل به جنگهاى قبيله‌اى و مذهبى دامن ميزند و اشدّاء با مؤمنين و رحماء با كفار است، اعتماد نكنيد. به اسلام آمريكائى و انگليسى بدبين باشيد، كه شما را به دام سرمايه‌دارى غرب و مصرف‌زدگى و انحطاط اخلاقى ميكشانند. در دهه‌هاى گذشته، هم نخبگان و هم حاكمان، به وابستگى بيشتر خود به فرانسه و انگليس و آمريكا و يا شوروى افتخار ميكردند و از سمبلهاى اسلامى ميگريختند؛ و امروز همه چيز برعكس شده است.

 بدانيد كه غرب در صدد انتقام بر خواهد آمد؛ انتقام اقتصادى، نظامى، سياسى و تبليغاتى! اگر ملتهاى مصر و تونس و ليبى و ... ان‌شاءاللّه در مسير خدا ادامه دهند، ممكن است به تحريمها تهديد شوند.

 و اما كلام آخر: اعلام آمادگى جمهورى اسلامى و ملت بزرگ ايران براى همكارى و خدمت به شماست، و خدمت ما و شما به همديگر. انقلاب اسلامى ايران موفق‌ترين تجربه‌ى اسلامى عصر جديد بود در عرصه‌ى خودباورى ملتها و مردم‌باورى نخبگان، در عرصه‌ى نفى اسطوره‌ى شكست‌ناپذيرى رژيمهاى طاغوتى  و اربابشان، در عرصه‌ى شكستن غرور كمونيزم و سرمايه‌دارى، ارائه مدلهاى كارآمد در پيشرفتهاى بزرگ كشور، با حفظ مردم‌سالارى و دفاع از ارزشهاى اساسى.

 برادران و خواهران! سالهاست كه عليه برادران ايرانى‌تان به شما دروغ ميگويند، و اينك حقيقت در مورد ايران اسلامى همين است كه به شما عرض ميكنم:

 انقلاب ما پيروزى‌ها و البته ضعفهائى در مجاهدات سه دهه‌ى خود داشته است؛ اما هيچ جنبش اسلامى در جهان پس از تسلط غرب و شرق بر مسلمين در قرن گذشته، تا اين حد جلو نيامده بود و اين همه موانع را از سر نگذرانده بوده است.

 ان‌شاءاللّه گفتگوهاى بسيارى ميان ما و شما برادران در پيش است. در رسانه‌هاى سرمايه‌دارى و صهيونيزم جهانى، ايران متهم به «تروريزم» ميشود؛ تنها بدان علت كه حاضر نشد برادران عرب خود را در فلسطين و لبنان و عراق و ... تنها بگذارد و اشغالگران را به رسميت بشناسد؛ حال آنكه ما خود بزرگترين قربانى تروريزم در جهان هستيم و اين ترورها همچنان ادامه دارد.

 اگر انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى، برادران مظلوم افغانى و بوسنيائى و لبنانى و عراقى و فلسطينى خود را همچون ساير حكومتهاى بظاهر مسلمان، تنها ميگذارد، و اگر همچون بيشتر رژيمهاى عربى كه به فلسطين خيانت كردند، ما هم ساكت ميمانديم و از پشت خنجر ميزديم، هرگز ما را پشتيبان تروريزم و مداخله‌گرى معرفى نميكردند. ما به آزادى قدس شريف و تمامى سرزمين فلسطين مى‌انديشيم؛ اين است آن جرم بزرگ ملت ايران و جمهورى اسلامى.

 از امپرياليزم ايرانى يا شيعى ميگويند؛ حال آنكه همه ميدانند ما هرگز انقلاب اسلامى را، انقلابى صرفاً شيعى يا ملى‌گرا و ايرانى ندانسته و نخوانده‌ايم و در اين سى سال هرچه هزينه داده و تهديد شده‌ايم، به علت اسلامگرائى و امت‌گرائى و شعار وحدت و تقريب مذاهب و آزادى و عزت برادران مسلمان از شرق آسيا تا عمق آفريقا و اروپا بوده است.

 ايران اسلامى در عرصه‌ى علم، تكنولوژى، حقوق اجتماعى، عدالت اجتماعى، توسعه، بهداشت، تأمين كرامت زنان و حقوق اقليتهاى دينى و ... گامهاى بزرگ و بى‌نظيرى برداشت. ما ضعفهاى خود را نيز ميشناسيم و بعون‌اللّه درمان ميكنيم ان‌شاءاللّه.

 معادله‌ى مقاومت در منطقه با كمك جمهورى اسلامى تغيير يافت. تبديل و ارتقاء سنگ در دست فلسطينيان به «موشك جواب موشك» در غزه و ساير مقاومتهاى اسلامى در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامى بود.

 ايران به دنبال ايرانى كردن اعراب يا شيعى كردن ساير مسلمين نيست؛ ايران به دنبال دفاع از قرآن و سنت پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) و احياء امت اسلامى است. براى انقلاب اسلامى، كمك به مجاهدان اهل سنت سازمانهاى حماس و جهاد و مجاهدان شيعى حزب‌اللّه و امل، به يك اندازه واجب شرعى است و احساس تكليف ميكند. ملت و حكومت ايران با صداى بلند و قاطع اعلام ميكند كه به قيام ملتها (و نه به ترور)، به وحدت اسلامى (نه غلبه و تضاد مذاهب)، به برادرى مسلمين (نه به برترى قومى و نژادى)، به جهاد اسلامى (نه خشونت عليه بى‌گناهان)، ان‌شاءاللّه معتقد و ملتزم است.

 براى سعادت همه‌ى ملتهاى مسلمان دعا كنيم و در كنار آن، وظيفه‌ى سنگين خود را بشناسيم و به آن عمل كنيم و بدانيم كه «و اللّه غالب على امره».(4)

عباد اللّه اتّقوا اللّه و كونوا للظّالم خصما و للمظلوم عونا. اقول قولى هذا و استغفر اللّه لى و لكم.

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
اذا جاء نصر اللّه و الفتح. و رأيت النّاس يدخلون فى دين اللّه افواجا.
فسبّح بحمد ربّك و استغفره انّه كان توّابا.

والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته‌
 
1) ابراهيم: 24
2) شرح نهج‌البلاغه، ج 20، ص 319
3) آل عمران: 164
4) يوسف: 21

 

بازتاب گسترده بیانات مقام معظم رهبری در 10 رسانه مهم جهان

بازتاب گسترده بیانات مقام معظم رهبری در 10 رسانه مهم جهان

ایران  - همشهرِی آنلاین:
رسانه‌های عربی و غربی با پوشش گسترده فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران از پافشاری ایران بر حق هسته‌ای خود و مقابله با تحریم‌ها و تهدیدهای نظامی غرب خبر دادند.

more

  فایل صوتی خطبه‌های نماز جمعه به امامت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

به گزارش همشهری‌آنلاین، بازتاب بیانات حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی در رسانه‌های خارجی به نقل از فارس و مهر در زیر آمده است:

رویترز در گزارشی از خطبه‌های نماز جمعه تهران نوشت: «رهبر عالی ایران روز جمعه تاکید کرد که ایران در برابر فشارها برای کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای خود تسلیم نمی‌شود و هشدار داد که ایران به تحریم‌ها پاسخ خواهد داد.»

رویترز به نقل از رهبر انقلاب اسلامی نوشت: «تهدید و حمله به ایران به آمریکا آسیب خواهد رساند... تحریم هیچ تاثیری بر تصمیم ایران جهت ادامه برنامه هسته‌ای ندارد... در پاسخ به تهدیداتی چون تحریم نفت و جنگ، ما نیز تهدیداتی داریم که در زمان مناسب تحمیل خواهد شد.»

رویترز همچنین به نقل از مقام معظم رهبری افزود: «من هیچ هراسی از این ندارم که بگویم ما از هر گروه یا ملتی که بخواهد با رژیم صهیونیستی مقابله کند، حمایت می‌کنیم.»

برخی روزنامه‌ها از جمله روزنامه پاکستانی داون عینا خبر رویترز را منعکس کردند.

ترند جمهوری آذربایجان نیز به نقل از مقام معظم رهبری نوشت: «انقلاب اسلامی برای مردم ایران آزادی و عزت به بار آورد.... انقلاب در ایران رژیم ضداسلامی را در هم شکست و به جای آن رژیم اسلامی به وجود آورد و دیکتاتوری را به دموکراسی بدل کرد.»

این خبرگزاری همچنین به نقل از رهبر انقلاب تصریح کرد که ایران علی‌رغم تحریم‌ها موفقیت بزرگی کسب کرده است. ترند همچنین به این فراز از سخنان مقام معظم رهبری که به بحرین اختصاص داشت، اشاره کرده و به نقل از معظم‌له نوشته است: اگر ایران در بحرین دخالت کرده بود، شرایط به گونه‌ای دیگر می‌شد.

خبرگزاری فرانسه نیز به این فراز از سخنان مقام معظم رهبری توجه کرده است که ایران به تحریم‌ نفتی و تهدیدات نظامی پاسخ خواهد گفت.

روزنامه صهیونیستی هاآرتص نیز با بازنشر خبر خبرگزاری رویترز، به نگرانی نیک کلگ، معاون نخست‌وزیر انگلیس از هرگونه تجاوز نظامی به جمهوری اسلامی ایران اشاره کرده است.

اسوشیتدپرس با اشاره به بیانات رهبر انقلاب اسلامی نوشت: رهبر عالی ایران با سرطانی توصیف کردن اسرائیل اعلام کرد که از هر ملت یا گروهی که در مقابل اسرائیل بایستد، حمایت می‌کند. [آیت الله] خامنه‌ای همچنین تصریح کرد که ایران از حماس و حزب‌الله در جریان نبرد با اسرائیل حمایت کرده است.

روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت نیز این فراز از بیانات مقام معظم رهبری را که «اسرائیل یک غده سرطانی است» به عنوان تیتر خود در بازتاب بیانات معظم‌له انتخاب کرده است. این روزنامه به نقل از مقام معظم رهبری اضافه کرده است که آمریکا هر چه بیشتر ایران را تهدید کند، خود بیشتر آسیب خواهد دید. روزنامه مزبور به هشدار ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز نیز اشاره کرده است.

خبرگزاری آلمان نیز در بازتاب سخنان مقام معظم رهبری نوشت: ایران با تحریم‌ها و تهدیدات جنگی آمریکا و اتحادیه اروپا دست از برنامه هسته‌ای خود نخواهد کشید. آیت الله خامنه‌ای افزود که تحریم‌ها طی سال‌های اخیر باعث شده است که ایران به توانایی‌های بالقوه خود پی برده و از نظر تکنولوژیک از جمله تکنولوژی هسته‌ای پیشرفت کند و تاکید کرد که تحریم‌های جدید نیز تفاوتی با تحریم‌های گذشته ندارند.

این خبرگزاری همچنین به نقل از رهبر انقلاب اسلامی تصریح کرده است که ایالات متحده از گفتگو با ایران در هراس است و منطقی جز جنگ و خونریزی برای دسترسی به اهداف خود نمی‌شناسد.

گفتنی است، بازتاب بیانات حکیمانه رهبر انقلاب اسلامی در رسانه‌های جهان همچنان ادامه دارد.

مهر نیز در گزارشی در این زمینه نوشت: لحظاتی پس از آغاز خطبه های نماز جمعه امروز تهران به امامت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران رسانه‌های منطقه‌ای و غربی به پوشش بیانات رهبری پرداختند.

آسوشیتدپرس با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب در مورد خطر رژیم صهیونیستی برای منطقه از آمادگی ایران برای مقابله با این تهدید و کمک به گروه‌های مقاومت خبر داد. این خبرگزاری به نقل از رهبر انقلاب، رژیم صهیونیستی را غده‌ای سرطانی در منطقه دانست که باید از بین برود.  

خبرگزاری فرانسه نیز نوشت: رهبر ایران آمادگی این کشور را برای مقابله با تحریم‌ها و تهدیدهای غرب اعلام کرد. بر این اساس ایران به تحریم نفت و تهدید نظامی علیه خود پاسخ درخور و به موقع خواهد داد.  

همچنین رویترز بخش‌هایی از سخنان رهبر معظم انقلاب را انعکاس داده و نوشت: ایران در مقابل فشارهای غرب بر سر برنامه هسته‌ای خود تسلیم نخواهد شد. بر این اساس تحریم و حمله به ایران به زیان آمریکا خواهد بود و تغییری در اراده ایران برای دستیابی به فناوری هسته‌ای نخواهد داد.  

در این گزارش همچنین به حمایت ایران از گروه‌های مقاومت در فلسطین و لبنان برای مقابله با رژیم صهیونیستی اشاره شده است.     

از سوی دیگر رسانه‌های اسرائیلی با پوشش سخنرانی رهبر معظم انقلاب نگرانی خود را از واکنش‌های ایران در برابر ادعاها و تهدیدهای اخیر مقامات این رژیم به نمایش گذاشتند.  

هاآرتض در گزارش مفصلی به تشریح سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران پرداخت و از بی تاثیر بودن تلاش‌های غرب برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران از طریق اعمال تحریم و تهدید به جنگ خبر داد.  

دقایقی پس از اتمام این سخنرانی نیز یدیعوت آحارونوت جمله «اسرائیل غده سرطانی است» را تیتر نخست خود کرد. این روزنامه صهیونیستی با نقل قول از رهبر ایران نوشت: جهان به زودی این غده سرطانی را قطع خواهد کرد.   

در همین حال شبکه تلویزیونی الجزیره به پوشش اخبار سخنان رهبر معظم انقلاب پرداخته و فرازهایی از آن را در بخش‌های خبری خود اعلام کرد.  

شبکه العربیه نیز با تاکید بر بیانات رهبر انقلاب در مورد واکنش ایران به تهدیدهای نظامی غرب اخبار نمازجمعه امروز تهران را بازتاب داد.  

پایگاه روزنامه مصری الاهرام نیز به پوشش این خبر پرداخت و نوشت: آیت الله خامنه‌ای تاکید کرد ایران تسلیم فشارها نخواهد شد و تهدید ایران به ضرر آمریکا است. الاهرام همچنین از بی تاثیر بودن تحریم‌ها علیه ایران خبر داد.  

بيانات مقام معظم رهبری در سومين نشست انديشه‌هاى راهبردى‌

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌
اللّهمّ سدّد السنتنا بالصّواب و الحكمة
خوشامد عرض ميكنم به همه‌ى برادران و خواهران، و تشكر ميكنم از شركت حضار محترم در اين كار دسته‌جمعىِ بسيار بااهميت. همچنين تشكر ويژه‌اى دارم از سخنرانان و سخنگويان؛ چه آنهائى كه مطالبى را عرضه كردند، چه آنهائى كه اعتراضاتى را بيان كردند. از رئيس و مدير برنامه، جناب آقاى دكتر واعظزاده هم صميمانه تشكر ميكنم؛ هم به خاطر اداره‌ى خوب اين جلسه، و هم بيشتر به خاطر تمهيد و سازماندهى اساسى‌اى كه براى شكل و محتواى اين جلسه، ايشان به كمك يك جمعى در طول چند ماه انجام دادند.

 هدف از اين جلسه و اين نشستها، تبادل نظر عالمانه با جمعهاى نخبگانى است درباره‌ى مسائل اساسى كشور. اگر گفته ميشود ....
ادامه نوشته

بیانات رهبرعزیز انقلاب در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز 19 دی

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌
خداى متعال را سپاسگزاريم كه نفسهاى گرم و دلهاى بانشاط جوانان قم، به مناسبت نوزدهم دى، يك بار ديگر فضاى اين حسينيه را معطر كرد. يقيناً آگاهى و بيدارى و بصيرت مردم عزيز قم و پاسخى كه آنها با همه‌ى وجود خودشان به حوزه‌ى علميه و به مرجع تقليدشان دادند، يك حادثه‌ى ماندگار در طول تاريخ است و خواهد ماند.

 اگر ما حادثه‌ى نوزدهم دى را مبدأ تاريخ تحولات جديد دنيا بدانيم، شگفت‌آور نيست و سخنى به گزاف گفته نشده است. حوادث جامعه‌ى بشرى و اين عالم بزرگ، متأثر از قانون تأثير متقابل است. حوادث بر روى هم تأثير ميگذارد و زنجيره‌ى حوادث تاريخى، وقايع بزرگ را به وجود مى‌آورد. اگر اينجور تصوير كنيم صورت مسئله را، كه حركت مردم قم در روز نوزدهم دى در سال 56 يك جرقه‌اى بود در فضاى ظلمانىِ عجيبِ خفقانِ آن روز - كه شرح اختناقى كه آن روز در كشور وجود داشت و همه دنياى به‌اصطلاح طرفدار آزادى، پشتيبان آن خفقان بودند و از حكمرانان و سلطه‌گران مستبد و ديكتاتور با همه‌ى وجودشان دفاع ميكردند، كتابهاى زيادى لازم دارد - در يك چنين فضائى، اين خونهاى پاكى كه در چهارمردان قم ريخته شد و حركت عظيم مردم قم را در روز نوزدهم دى پديد آورد، جرقه‌اى بود كه در حقيقت اصابت كرد به انبار و آذوقه‌ى ذخيره‌ى عظيم ايمانىِ اين مردم، و ناگهان فضا را منقلب كرد.

 اگر حادثه‌ى نوزده دى قم نميبود، آن حوادث گوناگون شهرستانها و سلسله‌ى اربعين‌ها كه مردم را به ميدان مبارزه كشاند، به وجود نمى‌آمد. اگر آن تحولات و آن حوادث نبود، 22 بهمن به وجود نمى‌آمد، انقلاب اسلامى به پيروزى نميرسيد. انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد، چالش با استكبار شروع شد، هيبت استكبار شكست، هيبت آمريكا و صهيونيسم شكست. اگر اين شكسته شدن هيبت پوشالى ابرقدرتها - كه با هيبتِ خودشان بيش از واقعيت وجود خودشان در دنياى انسانها تصرف ميكنند - مسلمانها را در كشورهاى مختلف به فكر انداخت و بيدار كرد، ايستادگى مردم ايران، مظلوميت ملت ايران در حوادث مختلف، در جنگ تحميلى، در دوران سختِ توأمان دفاع مقدس و تحريم - اينكه ملت ايران اينجور محكم ايستادند، با ثبات پيش رفتند - ملتها را تكان داد. اگر اين ثبات نبود، اگر اين ايستادگى نبود، اگر اين به چالش كشيدن هيبت دروغين ابرقدرتها نبود، ملتها وارد ميدان نميشدند؛ بيدارى اسلامى به وجود نمى‌آمد؛ اين حوادثى كه امروز منطقه را دارد دگرگون ميكند و نقش جديدى ميزند، به وجود نمى‌آمد. حوادث از يك نقطه شروع ميشود و زنجيره‌وار پيش ميرود. اگر استقامت بود، صبر بود، تداوم در راه بود، استمرار عمل بود، آن وقت همه‌ى خيرات و همه‌ى بركات بر آن مترتب ميشود.

 ايستادگى شرط اول است. ملتها در راهى كه شروع ميكنند، بايد استقامت كنند؛ «فلذلك فادع و استقم كما امرت».(1) در قرآن كريم، دستور استقامت به نبى مكرم اسلام در جاهاى متعددى داده شده است؛ سرّش همين است. بايد ايستاد، بايد ثبات به‌خرج داد، بايد راه را گم نكرد، هدف را همواره در مقابل چشم داشت و به‌طور مستمر بايد پيش رفت. اگر اين شد، پيروزى‌ها پى‌درپى پيش خواهد آمد؛ همچنان كه براى ملت ايران پيش آمده است.

 ملت ايران اين تجربه‌ى بزرگ را امروز در مقابل ملتهاى ديگر قرار داده است؛ تجربه‌ى موفقيتِ ناشى از دو عامل بصيرت و صبر. بصيرت يعنى گم نكردن راه، اشتباه نكردن راه، دچار بيراهه‌ها و كجراهه‌ها نشدن، تأثير نپذيرفتن از وسوسه‌ى خناسان و اشتباه نكردن كار و هدف. و صبر يعنى ايستادگى. نسلها دست به دست به يكديگر تحويل ميدهند. امروز به حول و قوه‌ى الهى نسل جوانى در كشور ما حضور دارد كه دوران انقلاب را نديده است، دوران جنگ را درست درك نكرده است، اما در عين حال با همان روحيه، با همان احساس، با همان انگيزه، با همان تصميم قاطع، در ميدان ايستاده است؛ اين خيلى مهم است، اين هنر انقلاب اسلامى است. بايد عوامل اين ايستادگى و اين بصيرت را در ميان خودمان تقويت كنيم.

 دو چيزِ به هم پيوسته وجود دارد كه اينها زنجيره‌هاى اقتدار ملت را تشكيل ميدهد: يكى تصميم قاطع نظام مقدس جمهورى اسلامى است بر عدم انحراف، عدم تسليم، ايستادگى كردن در مقابل زياده‌خواهى و زورگوئى از سوى ابرقدرتها و از سوى استكبار. نظام اسلامى به مجموع خود، با هويت جمعى خود، به‌طور قاطع ميداند چه كار ميكند و راه را انتخاب كرده است و ايستاده است. اين، عامل اول. عامل دوم، حضور هوشمندانه و مصممانه‌ى مردم وفادار. اگر اين دو از هم جدا ميشدند، اگر مسئولان نظام و مديران كشور بودند، اما مردم در صحنه نبودند، يقيناً كار پيش نميرفت. اگر مديران نظام دچار اختلال ميشدند در نيت خود، در تشخيص خود، در فهم خود، در تصميم‌گيرى خود در مقابل لشكر متراكم كفر و ضلالت كه در مقابلشان صف كشيده‌اند، يقيناً اين در اختلال نظام تأثير ميگذاشت؛ مردم را هم از صحنه خارج ميكرد. اين دو عامل با يكديگر هست، امروز هم هست و ان‌شاءالله در آينده هم خواهد بود. با وجود اين دو عامل، هيچكدام از ضربه‌ها و ترفندها و كيدها و توطئه‌هاى دشمن در اين ملت اثرى نخواهد گذاشت.

 امروز جبهه‌ى مقابل ما - كه سردمدار آن جبهه هم آمريكا و صهيونيستهايند - به تمام طرقى كه ميتوانسته است متوسل و متشبث بشود، متشبث شده؛ از تمام راه‌ها كه ميتوانسته براى مقابله‌ى با ملت ايران بهره‌گيرى كند، بهره‌گيرى كرده است، براى اينكه بتواند اين دو عامل، يعنى عامل تقويت كننده‌ى نظام، و عامل ايستادگى مردم در صحنه را تضعيف كند و از بين ببرد. خودشان هم همين را تصريح ميكنند؛ ميگويند اين تحريمهائى كه ما بر عليه ايران تصويب و اجرا ميكنيم - و با عناد كامل دنبال ميكنند - براى اين است كه مردم را خسته كنيم، مردم از صحنه خارج شوند، مردم به نظام اسلامى پشت كنند. يا اين كار صورت بگيرد، يا در اراده‌ى مسئولين رخنه به وجود بيايد؛ مسئولين در محاسباتِ خودشان تجديدنظر كنند. تعبير آنها اين است: ميگويند ميخواهيم مسئولين جمهورى اسلامى احساس كنند كه هزينه‌ى تصميم‌گيرى‌هاى آنها بالاست. اين يعنى رخنه ايجاد كردن در اراده‌ى مسئولين كشور. با همه‌ى توانشان، با همه‌ى ترفندهائى كه بلدند، دارند اين دو كار را دنبال ميكنند. يا در مردم ايجاد ترديد كنند و مردم را از نظام جدا كنند، يا در مسئولين ايجاد ترديد كنند و مسئولين را وادار كنند كه در تصميمهاى خودشان تجديدنظر كنند. اشتباه كردند؛ هيچكدام را نميتوانند انجام دهند.

 يك روز در صدر اسلام، دشمنان به نظرشان رسيد كه با شِعب ابى‌طالب و محاصره‌ى اقتصادى مسلمانها، آنها را از پا بيندازند؛ اما نتوانستند. اين روسياه‌هاى بدمحاسبه‌گر خيال ميكنند ما امروز در شرائط شِعب ابى‌طالبيم. اينجور نيست. ما امروز در شرائط شِعب ابى‌طالب نيستيم؛ ما در شرائط بدر و خيبريم. ما در شرائطى هستيم كه ملت ما نشانه‌هاى پيروزى را به چشم ديده است؛ به آنها نزديك شده است؛ به بسيارى از مراحل پيروزى، با سرافرازى دست پيدا كرده است. امروز مردم ما را از محاصره‌ى اقتصادى ميترسانند؟ با اين حرفها، با اين ترفندها ميخواهند مردم را از صحنه بيرون كنند؟ مگر چنين چيزى ممكن است؟ امروز ميخواهند در اراده‌ى مسئولين اختلال ايجاد كنند؟ «قل هذه سبيلى ادعوا الى الله على بصيرة انا و من اتّبعنى»؛(2) اين راهى است كه با بصيرت انتخاب شده است، اين راهى است كه با مجاهدت باز شده است، اين راهى است كه با خون عزيزترينها هموار شده است. ما از اين راه رفتيم، به قله‌هائى هم دست پيدا كرديم. ما متوقف نميشويم، ان‌شاءالله پيش ميرويم؛ ولى تا امروز هم به قله‌هاى بسيارى دست پيدا كرده‌ايم. جمهورى اسلامى، امروز كجا، بيست سال و سى سال قبل كجا؟ دشمنان جمهورى اسلامى، هيمنه و باد و بروتِ آن روزشان كجا، ضعف و انكسار امروزشان كجا؟ اينها نشانه‌هائى است كه ملت ايران را تشويق ميكند. نخير، در ادامه‌ى راه اسلام - كه راه خداست، راه دين است، راه سعادت دنيا و آخرت است - اراده‌ى مسئولين همچنان مستحكم خواهد ماند؛ مردم هم امروز و در آينده، پاى ثابت اين حركت عظيم خواهند بود.

 يكى از جاهائى كه مردم ميتوانند حضورشان را نشان بدهند، همين انتخابات است. نه از حالا، از مدتى قبل شروع كرده‌اند؛ كه شايد كارى كنند كه در اين انتخابات، حضور مردم كم شود. ميشنويد ديگر، مى‌بينيد؛ حالا در آن مقدارى كه به گوش مردم ميرسد، به چشم مردم ميرسد، در مطبوعات و در رسانه‌هاى گوناگون، دشمنان ما، از آن صدر گرفته است، كه مركز و قرارگاه فرماندهى جبهه‌ى كفر و استكبار است، تا اين پادوها و ايادى كوچك و پياده‌نظامشان كه همه جا پخشند - اينجا هم هستند، بيرون هم هستند - همه‌ى تلاششان اين است كه كارى كنند كه مردم در اين انتخابات شركت نكنند. من با تجربه‌اى كه از رفتار اين مردم دارم، و با اعتمادى كه به لطف خداى متعال دارم، پيش‌بينى ميكنم كه به لطف الهى، به فضل الهى، به حول و قوه‌ى الهى، حضور مردم در اين انتخابات، يك حضور دشمن‌شكن خواهد بود و با اين انتخابات، خون تازه‌اى به پيكر انقلاب و كشور و نظام جمهورى اسلامى دميده خواهد شد؛ حركت تازه‌اى براى او پيش خواهد آمد، نشاط تازه‌اى پيدا خواهد كرد؛ همچنان كه همه‌ى انتخاباتها همين جور است. انتخابات مظهر حضور مردم است؛ مظهر دخالت مردم در سرنوشت خود است.

 البته آفتهائى وجود دارد؛ بايد سعى كنيم اين آفتها پيش نيايد. مردم ما و كشور ما از انتخابات سال 88 بهترين خاطره‌ها و بدترين خاطره‌ها را دارند. بهترين خاطره‌ها حاصل حضور عظيم چهل ميليونى مردم پاى صندوقهاى رأى بود، كه دنيا را خيره كرد؛ بدترين خاطره‌ها مربوط به جرزنى‌هاى سياسى يك عده آدم نادان، ناباب و بعضاً معاند در قضيه‌ى انتخابات بود. خب، در هر قضيه‌اى، در هر حادثه‌اى ممكن است يك عده‌اى قبول نداشته باشند، معترض باشند. چگونه بايد اعتراض را نشان داد؟ قانون، راه معين كرده است. چرا قانون‌شكنى كنند؟ چرا براى مردم هزينه درست كنند؟ چرا كشور را دشمن‌شاد كنند؟ چرا برنامه‌هائى را كه عفونت تصميم‌گيرى‌ها و ترفندهاى دشمن از آن بلند و آشكار است، اجرا كنند؟ قانون، راه معين كرده است. آنجا ما گفتيم، به همه هم گفتيم، همه‌ى اطراف قضيه هم ملزم بودند كه بر طبق آنچه كه گفته شده است - كه مرّ قانون است - عمل كنند. چرا نكردند؟!

 آنها كارى از پيش نبردند. و تا اين ملت توى صحنه‌اند، تا اين پيوند وجود دارد، هيچ كس در اين كشور، در كارهاى خلاف، كارى از پيش نخواهد برد. كارى از پيش نبردند و نميبرند، اما براى كشور هزينه درست كردند، براى ملت هزينه درست كردند؛ چرا؟ با آن انتخابات باشكوه و پرعظمت، ميشد كشور اين هزينه را تحمل نكند.

 عوامل گوناگونى وجود داشتند. بايد اين براى ما تجربه باشد، بايد درست باشد، بايد همه مراقب باشيم. انتخابات مظهر حضور مردم و محصول آن، مظهر رأى مردم و خواست مردم است؛ بايد به آن احترام گذاشت.

 انتخابات بايد سالم باشد، رقابتى باشد. رقابت غير از خصومت است، رقابت غير از تهمت‌زنىِ متقابل است؛ اينها را بايد همه مواظب باشيم. رقابت اين نيست كه كسى اثبات خود را متوقف بر نفى ديگرى بداند. رقابت اين نيست كه كسانى بيايند براى  جلب نظر مردم، وعده‌هاى خلاف قانون اساسى، خلاف قوانين عادى بدهند؛ اينها نبايد باشد. كسانى كه وارد عرصه‌ى انتخابات ميشوند، چه از طرف مجريان و مسئولان، چه از طرف كسانى كه نامزد ميشوند، بايستى به آداب و شروط يك حركت عمومىِ سالم پايبند باشند، متعهد باشند؛ اين لازم است.

 مجريان بايد تمام سعى خودشان را بكنند كه امانتدارى كنند. خوشبختانه انتخاباتهاى ما در طول اين سالهاى متمادى - اين همه ما انتخابات داشتيم؛ بيش از سى انتخابات در اين سى و دو سال - انتخابات سالمى بودند. برخى اوقات بعضى‌ها ادعا كردند كه انتخابات ناسالم است؛ ما فرستاديم تحقيق كردند، تدقيق كردند - هم در زمان حيات مبارك امام (رضوان الله عليه)، هم بعد از آن - ديدند نه، ممكن است گوشه و كنار تخلفاتى باشد، اما چيزى كه انتخابات را ناسالم كرده باشد، نتيجه‌ى انتخابات را تغيير بدهد، مطلقاً اتفاق نيفتاده؛ همانى كه مردم انتخاب كردند، در بيرون واقع شده است. بايد سعى كنند انتخابات سالم باشد؛ اين به عهده‌ى مجريان است؛ چه مجريان در دولت و وزارت كشور، چه در دستگاه شوراى محترم نگهبان.

 بايد مراقبت كنند. هيچ چيزى از قانون بالاتر و عزيزتر نيست. در دنيا معروف است، ميگويند قانون بد هم از بى‌قانونى بهتر است. بعيد نيست آدم اين را قبول داشته باشد؛ چون بى‌قانونى، هرج و مرج است؛ قانون بد لااقل يك ضابطه‌اى است؛ خب، انسان اصلاحش ميكند. خوشبختانه قوانين انتخاباتى ما قوانين خوبى است؛ ممكن است بعدها كاملتر و بهتر هم بشود.

 كسانى هم كه وارد عرصه‌ى انتخابات ميشوند، بايد يك تقيداتى، تعهداتى داشته باشند. اين، خطاب به همه‌ى كسانى است كه به عنوان نامزد وارد عرصه‌ى انتخابات ميشوند، و خطاب به همه‌ى مردم است. مردم عزيزمان در سراسر كشور اين رفتارها را در نامزدهاى انتخابات تفرس كنند، دنبال كنند، دقت كنند. نامزد انتخابات بايد با قصد خدمت وارد شود. اگر با قصد قدرت‌طلبى و جمع‌كردن پول و مسائل گوناگون و انگيزه‌هاى ناسالم ديگر وارد شود، به كشور خدمت نميكند. نامزد انتخابات بايد با انگيزه‌ى خدمت وارد شود؛ اين را بايد تشخيص داد، بايد فهميد، بايد حدس زد. اگر چنانچه نامزدها به مراكز ثروت و قدرت متصل شوند، كار خراب ميشود؛ همچنان كه امروز در به‌اصطلاح دموكراسى‌هاى دنيا، در آمريكا و غير آمريكا اين رسم هست؛ كمپانى‌ها و پولدارها به نامزد انتخابات در رياست جمهورى يا در انتخابات كنگره پول ميدهند، ولى او در مقابل آنها متعهد است. آن رئيس جمهورى كه با پول دستگاه‌هاى گوناگون و مراكز ثروت سر كار بيايد، در مقابل آنها متعهد است. آن نماينده‌ى مجلسى كه با پول فلان شركت و فلان كمپانى و فلان ارباب و فلان پولدار توى مجلس بيايد، مجبور است آنجائى كه آنها لازم ميدانند، قانون جعل كند، قانون بردارد، توسعه و تضييق در قانون بكند. اين نماينده به درد مردم نميخورد. نه بايد به مراكز ثروتهاى شخصى متصل بود، و نه به طريق اولى‌ به ثروتهاى عمومى. كسى بيايد از پول بيت‌المال مصرف كند، براى اينكه به وكالت مجلس برسد؛ اين دو برابر اشكال دارد، اشكال مضاعف دارد. اينها را بايد مردم مراقب باشند. البته هر كسى را هم نميشود متهم كرد. بگوئيم آقا اين وابسته‌ى به فلان‌جاست، اين وابسته‌ى به فلان كس است، اين فلان پول را خرج كرده؛ بايد اينها هم روشن شود، بايد ثابت شود.

 مردم بايد چشمها را باز كنند، ملتفت باشند. خوشبختانه مردم ما بيدارند. افرادى كه ميتوانند انسان را خاطرجمع كنند، بين انسان و خدا حجت براى انسان درست كنند، انسان به اينها اطمينان كند؛ آنجائى كه خودش ميتواند تحقيق كند، تحقيق كند. اينها لازم است. بايد دقت شود. ان‌شاءالله انتخابات خوبى انجام بگيرد؛ انتخابات پرشور، با حضور مردم. مردم درست بشناسند، درست انتخاب كنند و ان‌شاءالله مجلسى تشكيل شود باب نظام اسلامى. و به لطف الهى ان‌شاءالله همين جور هم خواهد شد.

 ما اگر از خدا بخواهيم، وارد بشويم، تك تك ما احساس مسئوليت كنيم، قصدمان اين باشد كه نظام اسلامى و اسلام و ملت ايران را سربلند كنيم، خوشبخت كنيم، سعادت براى دنيا و آخرتمان فراهم كنيم، راه الهى بسته نيست. ما اگر چنانچه قدم برداريم، خداى متعال راه را باز ميكند؛ عمده اين است كه ما همت كنيم، تصميم بگيريم، بنا بگذاريم.

 من مطمئنم كه اين انتخابات براى ملتهاى ديگر هم يك نشانه‌اى است. براى همين هم هست كه دستگاه‌هاى خبيث استكبار، از آمريكا و انگليس و صهيونيستها و ديگران، دارند مرتباً تلاش ميكنند كه اين انتخابات را به يك جورى خراب كنند، مخدوش كنند. كشورهاى ديگر نگاه ميكنند ببينند اين پيشكسوت انتخاباتى و انقلابى - كه ملت ايران است - چه كار خواهد كرد. ملت ايران در اين زمينه، جزو پيشكسوتهاست. ملتهاى ديگر نگاه ميكنند ببينند انتخابات در ايران به كجا خواهد رسيد. استكبار دوست دارد كه انتخابات در كشور ما آنچنان بشود كه ملتها را مأيوس كند. ...(3) خب، شما ديگر حرف آخر را گفتيد! «مرگ بر آمريكا» همان حرف آخر است.

 پروردگارا! به محمد و آل محمد، تفضلات خودت، هدايت خودت، رحمت خودت، دستگيرى خودت را شامل حال اين ملت عزيز بگردان. پروردگارا! جوانان ما را مورد نظر حضرت بقيةالله (ارواحنا فداه) و مشمول دعاى آن بزرگوار قرار بده. روزبه‌روز پيروزى‌هاى ملت ايران را روزافزون بفرما.

    والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته‌

1) شورى: 15
2) يوسف: 108
3) شعار «مرگ بر آمريكا»

بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان

نهم رمضان‌المبارك 1432

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

خداى متعال را از اعماق جان سپاسگزارم كه يك بار ديگر اين توفيق را پيدا كرديم كه در روز ماه رمضان در جمع شما جوانان عزيز، خوش‌روحيه، پرانگيزه و پرنشاط ساعاتى بنشينيم و از شما بشنويم.

آنچه كه برادران و خواهران و فرزندان عزيزم در اينجا بيان كردند، درست همان چيزهائى است كه ما انتظار داريم آنها را از شما جوانها بشنويم. ممكن است در برخى از اين اظهارات، نظر اين حقير و نظر آن گوينده‌ى محترم يكسان نباشد - يعنى ممكن است من آن حرف را قبول نداشته باشم - اما روحيه‌ى انديشيدن، انتخاب كردن، با انگيزه بيان كردن، همان چيزى است كه ما آرزوى آن را در جوانها داريم. ما ميخواهيم شما فكر كنيد؛ بر اساس فكر، بخواهيد؛ بر اساس اين خواستن، جرأت و جسارت بيان و ابراز پيدا كنيد. ممكن است آنچه كه شما ميگوئيد و ميخواهيد و مطرح ميكنيد، در كوتاه‌مدت هم تحقق پيدا نكند؛ ممكن است در يك برهه‌ى ديگرى از زمان، به خاطر يك تجربه‌ى جديد، نظرتان هم عوض شود؛ اينها همه‌اش امكان‌پذير است، ايرادى هم ندارد؛ اما نفس اين روحيه، مطالبه‌گرى و نشاط، همان چيزى است كه جوان امروز ما به آن احتياج دارد.

 من حالا يك بحثى هم آماده كرده‌ام كه عرض بكنم - كه البته شروع يك بحثى است كه ان‌شاءاللَّه عرض خواهم كرد - ليكن قبلش درباره‌ى آنچه كه دوستان بيان كردند، دو سه تا نكته هست كه من عرض ميكنم. اولاً دوستان، خيلى خوب صحبت كردند؛ بخصوص بعضى از صحبتها از لحاظ استدلال و منطق، كاملاً سنجيده و پاكيزه بود. من رئوس مطالب آقايان و خانمها را يادداشت كردم.

ادامه نوشته

بیانات در دیدار قاریان، حافظان و اساتید قرآنی

اول رمضان‌المبارك 1432

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

خيلى متشكريم از برادران عزيزى كه امروز با الحان خوش، تلاوت آيات كريمه‌ى قرآن را در اين فضا منعكس و طنين‌انداز كردند و دلهاى ما را منور كردند به نور تلاوت آيات كريمه‌ى كتاب الهى. اميدواريم كه خداوند متعال ملت ما را، بخصوص جوانهاى ما را هرچه بيشتر با قرآن آشنا كند.

 انس با قرآن دلهاى ما را با معارف قرآن آشناتر خواهد كرد. هرچه در دنياى اسلام كمبود هست، بر اثر دورى از معارف الهى و معارف قرآنى است. قرآن كتاب حكمت است، كتاب علم است، كتاب حيات است. حيات امتها و ملتها در آشنائى با معارف قرآن و عمل به مقتضاى اين معارف و عمل به احكام قرآنى است. انسانها اگر طالب عدالتند و از ظلم بيزارند، راه مبارزه‌ى با ظلم را بايد از قرآن فرا بگيرند. انسانها اگر طالب علمند و به وسيله‌ى معرفت و آگاهى و علم ميخواهند زندگى را رونق ببخشند و راحت و رفاه را براى خودشان تأمين كنند، راهش به وسيله‌ى قرآن نشان داده ميشود. انسانها اگر در پى ارتباط با خداى متعال و صفاى معنوى و روحى و آشنائى با مقام قرب الهى هستند، راهش قرآن است.

ادامه نوشته

بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهورى اسلامى ايران

ششم رمضان‌المبارك 1432

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم
الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابى‌القاسم محمّد و ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيّةالله فى الأرضين.

 به برادران و خواهران عزيز، مسئولين زحمتكش و دلسوز كشور خوشامد عرض ميكنم؛ ان‌شاءالله خداوند اين ماه شريف را بر همه‌ى شما و بر ملت ايران مبارك بفرمايد. خدا را سپاسگزاريم كه يك سال ديگر به ما فرصت و مهلت داد تا باز بتوانيم اين مجلس صميمى و گرم را تشكيل بدهيم و درباره‌ى مسائل مبتلابه و مهم كشور مطالبى را بشنويم و بگوئيم.

 من عرايضم را به سه قسمت تقسيم ميكنم: بخش اول، تذكراتى است كه در درجه‌ى اول خود اين حقير احتياج دارم به اينكه به اين تذكرات توجه كنم، كه ان‌شاءالله الهام از معنويت ماه رمضان باشد. يك قسمت هم درباره‌ى مسائل كشور با يك نگاه كلى‌ترى است. در قسمت آخر هم اگر ان‌شاءالله وقت شد، يك اشاره‌اى به مسائل حول و حوش خودمان و مسائل منطقه خواهيم كرد.
ادامه نوشته

فرصتی به قدر آسمان‌ها

به مناسبت ماه شعبان‌المعظم، پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بخشی از بیانات ایشان را در آغاز سال نو در دیدار رئیس‌جمهور، اعضای هیئت دولت و اعضای هیئت رئیسه‌ی مجلس شورای اسلامی منتشر می‌كند.
این دیدار در تاریخ 15 فروردین‌ماه 90 برگزار شد و رهبر معظم انقلاب در آن، به ذكر توصیه‌هایی در باب «مغتنم‌شمردن فرصت‌ها» پرداختند.


http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1390/13900421135398f95.jpg
متن این بیانات به شرح زیر است: [فایل صوتی از اینجا در دسترس است]
ياد خدا را نبايد از قلم انداخت. ما هرچه داريم، از توسل و توجه به حضرت ربوبيت است؛ اوست كه دلها را به سمت اهداف والا متوجه ميكند؛ اوست كه دلها را قرص ميكند؛ اوست كه دلها را بر روى يك نقطه‌ى ويژه مجتمع ميكند. انسانها با هيچ ترفندى نميتوانند دلها را جذب و مجتمع كنند؛ اين دست قدرت الهى است، اين كار خداست. بحمداللَّه مردم تو راهند، متوجه‌اند....
ادامه نوشته

بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع اساتید و فارغ‌التحصیلان تخصصی مهدویت

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
اولاً تشكر ميكنم از همه‌ى برادران و خواهران كه در بخشهاى مختلف - و همه هم لازم - مشغول كار و تلاش هستيد؛ چه بخش مربوط به نماز، چه زكات، چه تفسير، چه مهدويت و چه بقيه‌ى آنچه كه جناب آقاى قرائتى بيان كردند. همه‌ى اينها كارهاى مهمى است، كارهاى لازمى است و حقاً و انصافاً كار در اين بخشها يك انفاق حقيقى و صدقه‌ى مقبوله‌ى عنداللَّه تعالى است ان‌شاءاللَّه. از همه متشكريم...

ادامه نوشته

كساني را كه در جامعه فساد مي‌كنند تحمل نمي‌كنيم

 آنچه در پي مي‌آيد گفت‌وگوي تاريخي اوريانا فالاچي، خبرنگار ايتاليايي با حضرت امام‌خميني (ره) است كه در شهريورماه 1358 و در قم انجام پذيرفت. ويژگي بارز اين گفت و شنود آن است كه فالاچي در آن برهه بر نكاتي انگشت نهاد كه تا هم‌اينك نيز از دستاويزهاي دستگاه‌هاي خبري استكبار جهاني عليه نظام اسلامي است. اين يعني دشمنان نظام پس از سه دهه هنوز گامي به پيش ننهاده‌اند و در منزلگاه آغازين خويش به سر مي‌برند! پاسخ‌هاي هوشمندانه حضرت امام(ره) و نيز شيوه مواجهه آن بزرگ با شانتاژهاي خبري مخالفان انديشه و عمل اسلامي نيز در جاي خويش عبرت‌آموز و الهام‌بخش تواند بود. ياد معمار كبير انقلاب اسلامي، بزرگ و گرامي‌ باد.


ادامه نوشته

تبریك قاری مصری به رهبر انقلاب

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ ونشر آثار رهبر انقلاب نوشت: 
 
دكتر عبدالفتاح طاروطی، قاری مصری و از اعضای هیأت داوران بیست و‌ هشتمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن كریم كه در حاشیه دیدار رهبر معظم انقلاب با شركت‌كنندگان در این مسابقات گفت: ما احساس می‌كنیم كه آیت‌الله خامنه‌ای از حافظان قرآن هستند و نیز به تجوید تسلط دارند و از شناخت كافی نسبت به علم مقامات تلاوت برخوردارند. از نحوه استماع ایشان می‌فهمم كه رهبر انقلاب گاهی اوقات، برخی خطاهای حرفه ای قراء در وقف و ابتدا و یا ادای مقامات تلاوت را به خوبی متوجه می‌شوند كه البته این موضوع، مسئولیت ما را در رعایت قوانین تلاوت سنگین‌تر می‌كند.
 
عبدالفتاح طاروطی همچنین با بیان اینكه از اولین سال حضورش در ایران و تلاوت در حضور رهبر انقلاب چهارده سال می‌گذرد، افزود: جلساتی كه در محضر آیت‌الله خامنه‌ای تلاوت داشتم، از خاطرات جالب زندگی من محسوب می‌شود، خصوصاً همین جلسه آخر كه صحبت نسبتاً مفصل‌تری میان من و ایشان صورت گرفت.
 
البته در این سفر دو مرتبه خدمت ایشان رسیدم؛ یك‌بار قبل از آغاز دیدار كه با گروهی از قاریان به محضر رهبر انقلاب مشرف شدیم. وقتی من را معرفی كردند، رهبر انقلاب اسلامی گفتند كه من ایشان را می‌شناسم و تلاوت‌هایشان را پیگیری می‌كنم.»
 
بعد از تلاوت نیز در جلسه عمومی خدمت ایشان رسیدم و رهبر انقلاب فرمودند: «تلاوت خوب و تأثیرگزار و محزونی بود و اشك ما را جاری كرد. به خاطر این صوت و تلاوت زیبا تبریك می‌گویم.»
 
من در پاسخ گفتم «من نیز به شما تبریك می‌گویم؛ به خاطر انقلاب اسلامی مصر كه به بركت انقلاب اسلامی ایران رخ داده است. ایشان پاسخ دادند: «انقلاب اسلامی مصر به بركت قرآن شكل گرفته و إن‌شاءالله به سایر كشورها نیز سرایت خواهد كرد و پیروزی در سراسر جهان اسلام نزدیك خواهد بود.»
 
پس از آن نیز سخنان رهبر انقلاب در جلسه از گیرایی خاصی برخوردار بود، خصوصاً برای من كه  قاری قرآن هستم، بازگویی آیه شریفه «إن ینصركم الله فلاغالب لكم» از رهبر انقلاب حلاوت دیگری داشت كه ایشان روی این آیه تأكید ویژه‌ای داشتند.
 
این قاری مصری در خصوص ارتباط فكری علما و مردم مصر با اندیشه‌های آیت‌الله خامنه‌ای گفت: علما و عموم مردم مصر به اندیشه‌های رهبر انقلاب اسلامی ایران اعتقاد خاصی دارند، كه این مسئله به خصوص در جریانات اخیر به خوبی خود را نشان داده است. به طور مثال، در جمعه معروف التحریر كه آیت‌الله خامنه‌ای قسمتی از خطبه‌های نماز جمعه خود را به زبان عربی خواندند و موضوع آن را به مصر اختصاص دادند، این خطبه‌ها در تلویزیون‌های بزرگ شهری پخش می‌شد و مردم به صورت گروهی این خطبه‌ها را دنبال می‌كردند. خیلی‌ها نیز در خانه‌هایشان به این خطبه گوش می دادند.
 
قرآن مایه پیوند ماست
 
اهتمام خاص آیت‌الله خامنه‌ای به قرآن، بسیاری از قراء جهان اسلام را به ایشان پیوند زده است و این مایه مباهات برای همه ماست. زیرا به نظر ما از تفاوت‌های عمده رهبر انقلاب اسلامی ایران با سایر رهبران جهان این است كه ایشان به مردم نزدیكند و بین ایشان و مردم هیچ فاصله‌ای نیست. مردم قلباً دوستشان دارند چون از خود مردم هستند و جزو طبقه خاصی نیستند كه به واسطه آن به رهبری رسیده باشند.

برخورد آموزنده رهبر انقلاب براي همه به‌ويژه مسوولان در مقابل تملق

مرتضي رضائیان: رهبر معظم انقلاب در ديدار اخير خود با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در واكنش به سخنان تمجيد آميز يکي از نمايندگان حاضر در مورد ايشان، در بياني که حاکي از هوشمندي و صفاي نفس است، فرمودند: «اين جور بيانات، هم به ضرر من است، هم به ضرر خود گوينده است. نبايستى اين بيانات به اين شكل بيان شود... اينجور تعبيرات، تعبيراتى نيست كه انسان را خوش بيايد يا كمكى به كار پيشرفت انسان بكند. ما همگى بندگان خدا هستيم و ان‌شاءالله خدمتگزاران مردم هم باشيم.»

رهبر انقلاب سال‌ها قبل نيز هنگامي که حاضران در سرودي "سرور ما، خامنه‌اي" را ندا مي‌دادند، فرمودند: «من خواهش مي‏کنم که الفاظ اين اشعار و سرودها را از کلمات مبالغه‏آميز خالي کنيد... بنده افتخارم به اين است که بتوانم خدمتگزار شما و مردم باشم. "سَروَر" فقط خداي متعال است و به امر او و در پيروي و عبوديّت او بندگان صالحِ برجسته و معصومين عليهم‏السّلام‏‌اند. ما بندگاني ناقص، نارسا، و ضعيف هستيم. بزرگ ترين هنر ما اين است که بتوانيم در لابه‏لاي همه ضعف‌هايي که داريم، کاري انجام دهيم که انشاءالله طبق وظيفه باشد. اين کلمات مبالغه‏آميز را حذف کنيد. بنده، وقتي اين کلمات را مي‏شنوم، حقيقتاً متأذّي مي‏شوم.»

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در موردي ديگر هنگامي که ايشان را "علي زمان" خواندند، فرمودند: «وقتي کساني اسم مبارک اميرالمؤمنين (عليه‏السّلام) يا اسم مبارک وليّ‏عصر (روحي‏فداه) را مي‏آورند، بعد اسم ما را هم دنبالش مي‏آورند، بنده تنم مي‏لرزد... ما کجا، کم‌ترين و کوچک ترين شاگردان آن‌ها کجا؟ ما کجا و قنبرِ آن‌ها کجا؟ ما کجا و آن غلام حبشيِ فدا شده در کربلاي امام حسين (عليه‏السّلام) کجا؟ ما خاک پاي آن غلام هم محسوب نمي‏شويم.»

برخوردهاي اينچنين، سيره همه بندگان مهذب خداست که بايد الگوي همه به ويژه صاحب منصبان ارشد قرار گيرد و هر چه دايره اختيارات و قدرت فرد گسترده تر مي‌شود، هوشياري او در برابر اطرافيان و مادحان اهميتي مضاعف مي‌يابد. ازهمين رواست که امام امت مي‌فرمود: «همه دست‏اندركاران- به ويژه رئيس جمهور- بايد از چاپلوسان دغل‌باز و زبان بازان حيله‏گر بر حذر باشند.»

به هر حال، وقتي شخصيت برجسته‌اي مانند مقام معظم رهبري با برخورداري از درجات بالاي معنوي و تهجدهاي شبانه، اين‌گونه در برابر عبارات تمجيدآميز که اغلب هم از سر صداقت و عشق به ولايت ابراز مي‌شود، واکنش نشان مي‌دهند، تکليف صاحب منصباني که هنوز در پله‌هاي ابتدايي خو‌دسازي قرار دارند، بيش از پيش روشن مي‌شود.

وصاياي امام (ره) در بيمارستان به مقام معظم رهبري

آنچه در پي مي‌آيد خاطره‏اي از رهبر معظم انقلاب اسلامي آيت‌الله خامنه‌اي درباره توصيه امام خميني(ره) به ايشان است؛ توصيه‏اي كه همچنان براي امروز ما درس‏آموز است:  
بهار سال 1365، روزى را كه امام (ره) در بستر بيمارى بودند، فراموش نمى‌كنم. ايشان دچار ناراحتى قلبى شده بودند و تقريباً ده، پانزده روزى در بستر بيمارى بودند.  
در آن زمان من در تهران نبودم. آقاى حاج احمد آقا به من تلفن كردند و گفتند سريعاً به آن‌جا بياييد؛ فهميدم كه براى امام(ره) مسأله‌اى رخ داده است. آناً حركت كردم و پس از چند ساعت طى مسير، خود را به تهران رساندم. اولين نفر از مسؤولان كشور بودم كه شايد حدود ده ساعت پس از بروز حادثه، بالاى سر ايشان حاضر شدم. 
خدمت امام(ره) رفتم و هنگامى كه نزديك تخت ايشان رسيدم، منقلب شدم و نتوانستم خودم را نگهدارم و گريه كردم. ايشان تلطف فرمودند و با محبت نگاه كردند. بعد چند جمله گفتند كه چون كوتاه بود، به ذهنم سپردم؛ بيرون آمدم و آنها را نوشتم. 
در آن لحظاتي كه امام(ره) ناراحتى قلبى پيدا كرده بودند، ايشان انتظار و آمادگى براى بروز احتمالى حادثه را داشتند، بنابراين مهمترين حرفى كه در ذهن ايشان بود، قاعدتاً مى‌بايد در آن لحظه‌ى حساس به ما مى‌گفتند. ايشان فرمودند: «قوى باشيد، احساس ضعف نكنيد، به خدا متكى باشيد، «اشدّاء على الكفّار رحماء بينهم» باشيد، و اگر با هم بوديد، هيچ‌كس نمى‌تواند به شما آسيبى برساند». 
به نظر من، وصيت سى‌صفحه‌اي امام(ره) مى‌تواند در همين چند جمله خلاصه شود. 
منبع: khamenei.ir